emamian

emamian

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

 خدا را شاکر هستیم که این توفیق را به ملّت ایران داد که در موعد مقرّر و معیّن بتوانند مجلس شورای اسلامی را تشکیل بدهند و نمایندگان منتخب خودشان را به این مجمع مهم و تأثیرگذار ملّی بفرستند، و خدا را شاکر هستیم از اینکه امروز به بنده توفیق داد که بتوانیم با توجّه به شرایط جاری کشور، شرایط بیماری و محدودیّتهای موجود، این دیدار را با شما داشته باشیم و عرایضی را عرض بکنیم. از جناب آقای دکتر قالیباف، رئیس محترم مجلس هم تشکّر میکنیم؛ مطالب بسیار خوب و البتّه مهمّی بیان کردند. از خدا میخواهیم که به شما همه -به رئیس و هیئت‌رئیسه و آحاد نمایندگان محترم- این توفیق را بدهد که بتوانید این مطالب مهم و اساسی را ان‌شاءالله از مجاریِ درستِ قانونیِ خودش دنبال کنید و به نتیجه برسانید.

 بنده اوّلاً یک جمله‌ای راجع به خود این مجلس شما عرض میکنم، بعد یک چند کلمه‌ای درباره‌ی شرایطِ کلّیِ کشور عرایضی را به شما تقدیم میکنم، بعد از آن هم توصیه‌هایی دارم، عرایضی دارم به شما نمایندگان، آنها را خواهم شمرد و عرض میکنم، در آخر هم اگر وقتی باقی بود، راجع به این مسئله‌ی بیماری جاری کشور  -این کرونا- چند جمله‌ای مجدّداً عرض خواهم کرد.

 امّا در مورد اوّل که مربوط به مجلس شما است، یک نکته‌ی مهم این است که این مجلس -مجلس یازدهم- مجلس امید و انتظار مردم است، نقطه‌ی امید مردم و مظهر امید مردم است؛ چرا؟ چون مردم در شرایط سخت اقتصادی پای صندوقها آمدند و به شما نمایندگان محترم رأی دادند؛ در شرایط سخت اقتصادی. علاوه‌ی بر این، امواج تبلیغات گوناگون از اطراف از سوی دشمنان خارجی، بعضاً هم عدّه‌ی قلیلی در داخل [بود]، حرفهایی زده میشد، تبلیغاتی میشد که مأیوس‌کننده بود، ناامیدکننده بود و به طور طبیعی بایستی مردم را از آمدن به عرصه‌ی انتخابات مانع میشد. با همه‌ی این شرایط، مردم با یک درصد قابل قبولی -که باز در دنیا جزو درصدهای خوب است- پای صندوقها آمدند و نمایندگان خودشان را انتخاب کردند و به شماها رأی دادند؛ چرا؟ چون امیدوار بودند. علی‌رغم همه‌ی این عواملی که دست ‌به دست هم داده بود تا مردم را از صندوق و از مجلس و از انتخابات مأیوس کند و ناامید کند، مردم آمدند و امیدوارانه به تشکیل مجلس شورای اسلامی رأی دادند و شماها را انتخاب کردند. پس این مجلس مظهر امید مردم است، مظهر انتظار مردم است؛ این بسیار نکته‌ی مهمّی است.

 خوشبختانه مجلسِ تشکیل‌شده یکی از قوی‌ترین و انقلابی‌ترین مجالس دوران انقلاب هم هست. بحمدالله سرشار است از نیروهای پُر‌انگیزه و پُر‌ایمان،‌ نیروهای پُر‌توان، نیروهای جوان. هم جوانان تحصیل‌کرده و انقلابی در بین شماها زیاد هستند -جوانان کاربلد، نه دور از مسائل اجرائی؛ در بین مجموعه‌ی شما جوانانی هستند که هم پُر‌انگیزه هستند، پُر‌توانند، هم کاربلدند- هم مدیران انقلابی دوره‌های گذشته؛ تعدادی از مدیرانی که کار اجرائی کرده‌اند، اجرا را می‌شناسند، عرصه‌ی عمل را کاملاً می‌شناسند، در بین شماها جمعی از اینها هستند که وجودشان مغتنم است؛ و هم بالاخره سابقه‌داران در قوّه‌ی مقنّنه؛ [یعنی] عدّه‌ای که قبلاً در مجلس بودند و شیوه‌های کار مجلس را می‌شناسند. مجموعه‌ی این سه گروه -آن جوانان، و آن مدیران، و این پیشکسوتان و سابقه‌داران- مجموعه‌ی بسیار خوب و کارآمد و به‌دردبخوری را بحمدالله در این مجلس به وجود آورده. بنابر‌این، مجلس، مجلس بسیار خوبی است. خوشبختانه به مسائل انقلاب هم این مجلس حسّاس است. در همین یک ماه و اندی که گذشته، انسان احساس میکند به مسائل انقلاب حسّاسند. سرعت عمل هم به خرج دادید؛ هم در تشکیل هیئت‌رئیسه، هم در تشکیل کمیسیون‌های تخصّصی و تعیین رؤسای این کمیسیون‌ها، و بحمدالله کار را زود پیش بردید و اینها همه‌ در خور تحسین است.

 خب! چهار سال شما در پیشِ رو دارید؛ چهار سال زمان کمی نیست، زمان زیادی است. بله؛ شما مجری نیستید، امّا ریل‌گذار اجرا هستید، میتوانید تأثیرات بسیار زیادی در مسائل کشور و پیشرفت کشور و آینده‌ی کشور بگذارید، آن‌ هم در چهار سال؛ چهار سال زمان کمی نیست. وظایف سنگینی بر دوش شما عزیزانی است که امروز مخاطب این حقیر هستید که بعد در بخش بعدی، آن چیزهایی که به ذهنم میرسد به عنوان توصیه، عرض خواهم کرد. این، آن مطلبی که مربوط به این مجلس بود.

 امّا در مورد وضعیّت عمومی کشور، خب در کشور مشکلاتی هست که از دید شماها پنهان نیست؛ مشکلات اقتصادی. حالا بحث فرهنگ بحث جداگانه‌ای است که به یک باب واسع دیگری احتیاج دارد؛ من امروز بیشتر روی مسائل اقتصادی تکیه میکنم. مشکلات فراوانی در کشور از لحاظ اقتصادی هست، ولی بنیه‌ی کشور قوی است؛ این خیلی مهم است. بله؛ بیماری هست، امّا بنیه‌ی بیمار قوی است و قدرت دفاعی او زیاد است و توان غلبه‌ی بر بیماری در او وجود دارد. اگر شما کشور را به جسم یک انسان تشبیه بکنید، این مشکلات، همان ‌طور که عرض کردم، به منزله‌ی بیماری است، منتها خطر بیماری نسبت به همه یکسان نیست. خب حالا کرونا در کشور هست، امّا خطر کرونا نسبت به همه یک جور نیست. کسی پیر باشد،‌ ناتوان باشد، توانایی تقویت جسمانی نداشته باشد، دارای بیماری‌های زمینه‌ای باشد، بیماری برای او خطرناک است، خطرآفرین است، پزشک هم وقتی با یک چنین بیماری مواجه میشود خیلی امیدوار نیست؛ لکن اگر چنانچه این بیمار جوان باشد، توانایی جسمی داشته باشد و بیماری‌های زمینه‌ای نداشته باشد، فرضاً ورزشکار و از لحاظ جسمی قدرتمند باشد، این بیماری در او هست، لکن خطر در مورد او زیاد نیست و وقتی طبیب هم با یک چنین بیماری مواجه میشود، با امید بیشتری به سراغ این بیمار میرود. بله؛ کشور بیماری‌هایی دارد، لکن این بیماری‌ها مواجه است با یک توانایی‌هایی که حالا اشاره خواهم کرد.

 مشکلات اقتصادی که از آن تعبیر کردیم به بیماری، خب عمده‌ترینش تورّم است، کاهش ارزش پول ملّی است، گرانی‌های بی‌منطق است، مشکلات بنگاه‌های تولیدی است، وجود تحریمهای خارجی است -که نقش این تحریمها را نباید نادیده گرفت- و نتیجه‌ی اینها هم سختیِ معیشتِ طبقاتِ پایین و متوسّط است. این بیماری‌ها هست، لکن بنیه‌ی کشور قوی است. چرا میگوییم بنیه‌ی کشور قوی است؟ به خاطر ظرفیّتهای گسترده‌ای که در کشور وجود دارد، که آقای قالیباف به بعضی از این ظرفیّتها اشاره کردند. بعضی از این ظرفیّتها طبیعی است، بعضی انسانی است. لذا می‌بینید به خاطر همین ظرفیّتها است که در دوران سخت‌ترین تحریمها و فشارهای همه‌جانبه‌ای که علیه کشور در زمینه‌ی اقتصاد به وجود می‌آید، کشور توانسته چند هزار شرکت دانش‌بنیان به وجود بیاورد، صدها طرح زیربنایی ایجاد کند، در همین دوران تحریم و با وجودِ کاهشِ درآمدِ نفت، کار بزرگی مثل ایجادِ پالایشگاهِ ستاره‌ی خلیج فارس را انجام بدهد؛ یک حرکت به این بزرگی، و کارهای فراوان که در زمینه‌ی مسائل نیرو، آب و برق انجام گرفته؛ افتتاحهای فراوانی دارد انجام میگیرد که شما می‌بینید اینها را؛ اینها واقعی است، اینها وجود دارد، دارد کار انجام میگیرد. در زمینه‌ی صنایع نظامی، کارهای حیرت‌انگیز انجام میگیرد، در زمینه‌ی مسائل فضائی [هم] همین ‌جور. دشمنان ما، مخالفین ما، همان کسانی که این تحریمها را تحمیل کرده‌اند و امیدوار بودند که ایران را به خاطر این تحریمها به زانو دربیاورند، همانها دارند اقرار میکنند، اعتراف میکنند که نتوانسته‌اند و کشور سر پای خودش ایستاده؛ این نشان‌دهنده‌ی این است که بنیه‌ی‌ کشور خیلی قوی است.

 این چیزهایی که ما عرض کردیم، بخشی از ظرفیّتهای کشور است. حالا فرض بفرمایید ظرفیّتهای مادّی مثل معادن، جنگلها، موقعیّت جغرافیایی، تنوّع اقلیمی، تا برسیم به مسئله‌ی تاریخ و هویّت ملّی و امثال اینها. اینها همه ظرفیّتهای بسیار مهم و اساسی است که در کشور ما بعضی از این ظرفیّتها اختصاصی است؛ یعنی هیچ کشور دیگری از آنها برخوردار نیست، ما برخورداریم بحمدالله. اینها ظرفیّتهای مادّی است، لکن در کنار اینها ظرفیّتهای معنوی [هم] هست. من اصرار دارم که به این ظرفیّتهای معنوی توجّه کنیم، از اینها استمداد کنیم، این ظرفیّتها را -آنهایی که نیاز به فعلیّت دارد- به فعلیّت برسانیم. این ظرفیّتهای معنویِ کشورِ ما، غالباً یا تقریباً همه، ریشه در ایمان مذهبی و ایمان انقلابی دارد؛ یعنی ایمان مذهبی و انقلابی مردم زیاد است، ظرفیّتی به وجود می‌آورد، توانایی‌هایی را در کشور به وجود می‌آورد که از این توانایی‌ها میشود استفاده کرد. در طول انقلاب -از اوّل انقلاب تا دوران جنگ تحمیلی تا امروز-  نمونه‌هایش را دیده‌ایم. تازه‌ترین نمونه‌ی این ظرفیّتهای مهمّ ملّی و مبتنی بر ایمان انقلابی و مذهبی، همین حضور به‌هنگام و فداکارانه‌ی ملّت در موج اوّل بیماری کرونا است. این شوخی بود؟ مجموعه‌های درمانی، مبارزان صف مقدّم بودند؛ پشت سر اینها آحاد عظیمی از مردم، جوانها، در جاهای مختلف و به شکلهای گوناگون وارد میدان شدند و خدمت کردند و کار کردند و کار اینها آن روز مؤثّر بود در کاهش آلام ملّت ایران در مقابل این بیماری خطرناک. یا در نهضت کمک مؤمنانه؛ از مردم خواسته شد که وارد عرصه‌ی کمک به آحاد ضعیف جامعه بشوند. البتّه اگر ما هم نمیگفتیم، خود مردم وارد شده بودند؛ قبل از گفتن ما هم وارد شده بودند، بعد هم به شکل فراگیر در همه‌ی کشور، شما دیدید چه کارهای بزرگی انجام گرفت، چه خدمات باارزشی به خانواده‌های ضعیف شد که در آستانه‌ی ماه مبارک رمضان، این حرکت عمومی مردم انجام گرفت. اینها ظرفیّتهای معنوی کشور است، اینها چیزهای مهمّی است. نمونه‌ی دیگر این ظرفیّت معنوی، اندکی قبل از همین حوادث، مربوط به حرکت خیره‌کننده‌ی مردم در بدرقه‌ی شهید سلیمانی است. شما دیدید ملّت ایران چه کردند؛ چه کردند در تهران، چه کردند در شهرستان‌های مختلف، مردم چگونه با این قضیّه‌ی مهم -شهادت یک سردار برجسته- مواجه شدند. خطا است اگر ما خیال کنیم این فقط یک حرکت عاطفی محض بود؛ بله؛ عواطف هم تأثیر داشت، لکن این حرکت خیلی فراتر از یک حرکت عاطفی محض بود؛ این، ایمان به جهاد مردم را نشان میداد. مردم نشان دادند که به جهاد در میدان مقاومت معتقدند، به مبارزه معتقدند، به مقاومت در مقابل استکبار معتقدند. مردم نشان دادند که به کسی که مظهر اقتدار ملّی و اقتدار جهادی ایران است احترام میگذارند. شهید سلیمانی مظهر این اقتدار بود، در کلّ منطقه اقتدار ملّی ایران را به رخ دشمنان کشور و دشمنان انقلاب میکشید، مظهر این روحیه‌ی اقتدار ملّی بود، مردم به این احترام گذاشتند. این مسئله، مسئله‌ی خیلی مهمّی است؛ یک چنین ظرفیّتی خیلی باارزش است؛ نشان داد که مردم برای قهرمان ملّی خودشان چه اهمّیّتی قائلند؛ مُشتی بود به دهان آن کسانی که درباره‌ی این چهره‌ی درخشان یاوه‌گویی میکنند، حرفهای متناسب خودشان را میزنند، مثل مسئولین آمریکا و امثال اینها در سطح دنیا. نمونه‌های فراوان دیگری هم از این ظرفیّت معنوی و حضور معنوی و آمادگی ملّت ایران وجود دارد که همه‌ی اینها ریشه در ایمان اسلامی و ایمان انقلابی دارد؛ اینها را نمیشود منکر شد؛ اگر کسی منکر بشود، مثل این است که منکر آفتاب در وسط روز شده باشد. شما ببینید در طول این سالها هر جایی که نظام مشکل پیدا کرد، مردم وارد میدان شدند؛ آنجایی که کسانی با تحریک دشمنان -چه در سال ۷۸، چه در سال ۸۸ چه در سالهای بعد- یک حرکتی انجام دادند که برای نظام مضر بود، آن که توانست بیاید وسط میدان و دشمن را مأیوس کند مردم بودند. ظرفیّت از این بالاتر؟ بنیه‌ی قوی از این بهتر؟ این بنیه‌ی قویِ ملّت ایران است. پس بنابر‌این، این واقعیّتها را که انسان میبیند، میفهمد که بنیه‌ی کشور در مقابل این حوادث گوناگون قوی است.

 مشکلات ما هم حقیقتاً ناشی از این است که خودمان کم‌توجّهی کردیم: ظَهَرَ الفَسادُ فِی البَرِّ وَ البَحرِ بِما کَسَبَت اَیدِی النّاس؛(۲) خود ما یک جاهایی بی‌توجّهی کردیم، کم‌توجّهی کردیم. مثلاً فرض کنید به تولید اهمّیّت ندادیم، به سرمایه‌گذاری اهمّیّت ندادیم، ناگهان مواجه شدیم با شکست کارخانه‌جات مِن باب مثال، یا فرض کنید که مشکلات تولید در کشور. خب وقتی انسان کار نکند، نتیجه‌ی کار نکردن مشهود است. آنجاهایی که خود ما مسئولین بی‌توجّهی کردیم، کم‌توجّهی کردیم -در طول سالهای مختلف البتّه- نتایجش این خواهد بود. اگر چنانچه این تفکّر و روحیه‌ی خوداتّکائی و اعتمادبه‌نفْس ملّی -که امروز خوشبختانه عمومیّت پیدا کرده و بخصوص در بین قشر جوان تحصیل‌کرده‌ی با عزم و اراده رشد پیدا کرده- و این اعتماد به نیروی داخلی در اقتصاد به همین شکل پیش برود و امیدهای واهی‌ای که گاهی انسان مشاهده میکند به بیرون از مرزها وجود دارد و اقتصاد کشور را شرطی میکند نسبت به تصمیم‌گیری بیگانگان، اگر چنانچه وجود نداشته باشد یا ضعیف بشود و اعتماد ملّی افزایش پیدا کند، به نظر بنده همه‌ی این مشکلاتی که امروز در اقتصاد وجود دارد قابل رفع و برطرف کردن است. بایستی از این بنیه‌ی قوی کشور استفاده کرد. و حالا [اگر] همین مطالبی را که در بیانات آقای دکتر قالیباف بود و امثال اینها را ان‌شاء‌الله با شدّت و جدّیّت و در حدّ امکانات و مسئولیّتهای مجلس و مجاری قانونی مجلس دنبال کنید، ان‌شاء‌الله مشکلات برطرف خواهد شد؛ خاطر بنده جمع است که همه‌ی این مشکلات قابل برطرف شدن است.

 و امّا مسئله‌ی مسئولیّتهای شما نمایندگان عزیز، که بحث اصلی در واقع این است و من اینجا هم البتّه نمیخواهم زیاد صحبت کنم، چند مطلب را به عنوان توصیه عرض میکنم. اوّلین مطلب این است که برادران عزیز، خواهران عزیز! نیّتتان را خالص کنید و برای مردم کار کنید. در پارلمان‌های دنیا به نام مردم خیلی حرف زده میشود، امّا برای مردم کار نمیشود. یک پارلمان منحط آن پارلمانی است که در آن، مسائل شخصی و مسائل جناحی بیشتر از مسائل ملّی و مسائل مردمی تأثیرگذار باشد. اوّلین مسئله این است، اوّلین توصیه این است. برای خدا، یعنی حقیقتاً با نیّت خالص، تصمیم بگیرید برای مردم کار کنید. اسیر جَو و مانند این چیزها هم نشوید. گاهی اوقات میشود جوّی به وجود می‌آید که انسان را میکشاند به یک طرفی؛ نه، نگاه کنید ببینید تکلیف چیست، چه چیزی برای مردم مفید است؛ ولو بر خلاف جوّ حاکم هم باشد، اشکالی ندارد، آن را دنبال بکنید. اسیر جَو نشوید و به تعبیر معروف، جَوزده نشوید.

 یک مطلب، مسئله‌ی سوگند شما است. این سوگندی که در آغاز مجلس دسته‌جمعی اداء میشود، یک سوگند شرعی است و به هیچ وجه تشریفات ظاهری نیست؛ این قسم خوردن است، یعنی تعهّد ایجاد میکند. شما در این سوگند تعهّد کردید که پاسدار حریم اسلام باشید، نگاهبان دستاوردهای انقلاب باشید؛ اینها در متن سوگند شما آمده. بایستی بِجِد پایبند این معنا باشید؛ یعنی نگاهبان دستاوردهای انقلاب و پایبند جدّی به این تعهّد و پاسدار حریم اسلام. تخلّف از این سوگند، بازخواست شرعی دارد،‌ بازخواست الهی دارد؛ یعنی روز قیامت خدای متعال از انسان سؤال میکند. این مثل یک قسم معمولی عادّی هم نیست؛ آن هم البتّه تخلّف کردنش کفّاره دارد،‌ آن هم سؤال دارد از طرف خدای متعال، امّا این خیلی فرق میکند با اینکه مثلاً ما یک قسمی بخوریم برای یک کار شخصی؛ این یک مسئله‌ی عمومی است، مسئله‌ی مردمی است، باید جواب داد و این سوگند، سوگند مهمّی است.

 توصیه‌ی بعدی ما این است که به مسائل کلیدی توجّه کنید، اولویّت را به مسائل کلیدی بدهید. به مسائل فرعی و درجه‌ی دو گاهی انسان لازم است برسد، لکن جوری برخورد نشود با مسائل درجه‌ی دو که مانع از حرکت جدّی و متمرکز به سمت مسائل کلیدی بشود. مثلاً حالا در مقوله‌ی اقتصاد اگر بخواهیم مسائل کلیدی را مطرح کنیم، مسئله‌ی تولید یک مسئله‌ی جدّاً کلیدی است که ما امسال را گفتیم [سال] «جهش تولید»؛ الان ماه چهارم سال هستیم، بایستی نشان داده بشود در سال که این جهش انجام گرفته. مسئله‌ی اشتغال جزو مسائل کلیدی است که البتّه با تولید ارتباط پیدا میکند. مسئله‌ی مهار تورّم مسئله‌ی جدّاً کلیدی است که علل زنجیره‌ی تورّم و گرانی را شناسایی کنید و بروید سراغ این علل. مدیریّت نظام پولی و مالی جزو مسائل کلیدی است؛ عدم وابستگی اقتصاد کشور به نفت جزو مسائل کلیدی است؛ اینها مسائلِ مهم است. اینها در زمینه‌های اقتصادی.

 در مقوله‌ی مسائل اجتماعی و غیره هم مسئله‌ی مسکن یک مسئله‌ی جدّاً مهم و کلیدی است؛ در سبد هزینه‌های خانوار، مسکن سهم بسیار عمده‌ای دارد و مسئله‌ی مسکن خیلی مهم است. مسئله‌ی ازدواج جوانان خیلی مهم است؛ جزو مسائلی است که اصلاً نباید از آن غفلت کرد و راه‌هایی برای تسهیل ازدواج، و امکان ازدواج برای جوانها، باید پیش‌بینی بشود. بعضی از این راه‌ها هزینه‌ی مادّی هم ندارد؛ فقط تصمیم‌گیری لازم دارد، توجّه لازم دارد. مسئله‌ی فرزندآوری و مسئله‌ی نسل بسیار مهم است؛ این موضوعی است که بنده بارها(۳) در این چند سال اخیر تکیه کرده‌ام و تأکید کرده‌ام، [ولی] متأسّفانه حالا که انسان نتایج را نگاه میکند، معلوم میشود که خیلی این تأکیدها تأثیر زیادی نداشته. اینها احتیاج دارد به قانون، احتیاج دارد به دنبال‌گیری جدّی دستگاه‌های اجرائی و بایستی بِجِدْ مسئله‌ی فرزندآوری را مهم دانست و از پیری جمعیّت ترسید. حالا خارجی‌ها را کار نداریم؛ دشمن، دشمن است؛ امّا بعضی کج‌سلیقگی‌ها را متأسّفانه آدم در داخل مشاهده میکند -یک جایی خواندم- که میگویند «آقا! پیری جمعیّت اشکالی ندارد»! چطور اشکالی ندارد؟ یکی از پُرفایده‌ترین ثروتهای یک کشور، جمعیّت جوان در یک کشور است که ما بحمدالله از اوایل انقلاب تا امروز برخوردار بوده‌ایم و اگر بنا باشد بعداً برخوردار نباشیم، یقیناً عقب خواهیم ماند. مسئله‌ی مدیریّت فضای مجازی جزو مسائل مهمّ ما است که این مسئله، مسئله‌ی بلندمدّت هم نیست؛ مسئله‌ی کوتاه‌مدّت و میان‌مدّت و جزو مسائل نزدیک ما است که باید [به آن توجّه بشود] و امثال اینها مسائل کلیدی‌ای وجود دارد. توجّه کنید دچار حاشیه‌ها نشوید، دچار مسائل فرعی و بی‌اولویّت نشوید.

 یک توصیه‌ی دیگر مسئله‌ی تعامل و هم‌افزایی با بقیّه‌ی قوا است. نقشه‌ی کلّی تعامل به نظر حقیر این است: از طرف دو قوّه‌ی مجریه و قضائیّه تعاملشان به این است که بایستی موبه‌مو مصوّبات شما را عمل کنند؛ یعنی تعلّل در اجرای مصوّبات مجلس جایز نیست و تعطیل مصوّبات مجلس، و بی‌اعتنائی به آنها، جایز نیست؛ آن دو قوّه موظّفند که مصوّبات شما را عمل کنند. از طرف شما هم تعامل به این است که مصوّبه را با توجّه به ظرفیّتهای کشور تصویب کنید، ایجاد کنید. خیلی چیزها هست که انسان دلش میخواهد تصویب کند، این چیز خیلی خوبی است، امّا ظرفیّت کشور، توانایی کشور، واقعیّتهای کشور پاسخگو نیست. توجّه بشود به ظرفیّتهای قوّه‌ی مجریه و قوّه‌ی قضائیّه و ظرفیّتهای کشور و واقعیّتهای موجود، با توجّه به اینها مصوّبه تولید کنید و این به نظر من میتواند یک تعامل خوبی از دو طرف به وجود بیاورد.

 روابط خودتان با دولتمردان را هم [مواظبت کنید]؛ چون شما سر و کار دارید با دولتمردان. یکی از کارهای خوب همین بوده که وزرای محترم آمده‌اند در مجلس و اوضاع بخش مربوط به خودشان را برای شما توضیح داده‌اند؛ یکی‌ از کارهای خوبی که در این یک ماه و اندی انجام گرفته این است. لکن این روابط با دولتمردان بایستی هم با قانون منطبق باشد، هم با شرع؛ هم قانونی باید باشد، هم شرعی. یعنی سؤال، تفحّص و امثال اینها که در قانون آمده، اینها حقّ شما است، بایستی انجام بدهید، امّا توهین نه، دشنام نه، نسبتِ بدون علم نه؛ اینها حقّ شما نیست و بعضی‌اش حرام شرعی هم هست و جایز نیست؛ انسان به وزیر مثلاً توهین کند یا دشنام بدهد یا تهمتی بزند، این مطلقاً جایز نیست. بنابر‌این، تفکیک کنید بین آنچه وظیفه‌ی شما است و آنچه ممنوع است برای شما. شرع و قانون یک چیزهایی را به عنوان کارهای بایدِ شما معیّن کرده، یک چیزهایی را به عنوان نبایدِ شما معیّن کرده؛ هم به بایدها، هم به نبایدها، بایست توجّه بکنید. برخورد احساسی نباید کرد، برخورد غیر منطقی نباید کرد؛ برخورد متین، خردمندانه، قابل توجیه، ولو قوی. گاهی هست که شما حرف طرف مقابل را صددرصد قبول ندارید؛ یعنی صددرصد رد میکنید؛ هیچ اشکالی ندارد، لکن باید جوری نظر و همین رأی مخالف ادا بشود که کسی که از بیرونِ مجلس دارد نگاه میکند، ببیند حق با شما است؛ یعنی با متانت و با خردمندی.

 در زمینه‌ی همکاری‌های با قوا و با دولتمردان، دو نکته‌ی دیگر هم هست که آن را هم عرض میکنم. یک نکته اینکه به تجربه در طول این سالهای متمادی ثابت شده که درگیری‌ها و منازعات و مجادلات در صدر، برای افکار عمومی مردم زیان‌بخش است، مردم را ناراحت میکند. بله؛ مردم از شما و از دولت یا قوّه‌ی قضائیّه توقّع دارند که حق را بیان کنید و حق را دنبال بکنید، امّا توقّع ندارند که با هم مجادله کنید و گریبان یکدیگر را بگیرید؛ این را مردم هیچ دوست نمیدارند و تشنّج در رئوس دستگاه‌ها بخصوص، مردم را اذیّت میکند، ناراحت میکند، روی افکار عمومی تأثیر منفی میگذارد.

 دوّم اینکه امروز شما ملاحظه میکنید می‌بینید دشمن غدّار،(۴) این جبهه‌ی دشمن -فقط آمریکا نیست؛ آمریکا خبیث‌ترین و قبیح‌ترین‌شان است، وَالّا فقط آمریکا نیست؛ دشمن یک جبهه است- همه‌ِی نیرویش را متمرکز کرده برای اینکه جمهوری اسلامی را بلکه به عقب‌نشینی وادار کند. البتّه این هم جزو افتخارات ما است؛ اینکه جبهه‌های قدرتمند سیاسی و اقتصادی در دنیا همه‌ی توانشان را روی هم بگذارند بیایند مقابل انسان، نشان‌دهنده‌ی اقتداری است که در شما وجود دارد. اگر شما قوی نبودید، اگر شما مقتدر نبودید، آنها لازم نبود این ‌قدر خِیل و رَجِل(۵) جمع کنند، این ‌همه نیرو و سیاهی لشکر دنبال خودشان راه بیندازند بیایند مقابل شما؛ این نشان‌دهنده‌ی این است که شما قوی هستید. امّا بالاخره واقعیّت این است که دشمن همه‌ی نیرویش را به میدان آورده؛ نیروی اقتصادی را، نیروی سیاسی را، نیروی تبلیغاتی را. می‌بینید؛ شاید بشود گفت هر روز یا لااقل هر دو سه روز یک ‌بار این یاوه‌گوهای آمریکایی، آن وزیر خارجه و آن یکی دیگر و آن رئیسشان، حتماً یک چیزی راجع به ایران میگویند؛ یا در یک مصاحبه یا در یک مجمع مثلاً بین‌المللی یا [اگر] هیچ جا نباشد، لااقل در لابی صهیونیستی، یک چیزی، یک غُری، یک نِقی، یک حرف چرندی علیه جمهوری اسلامی ایران میزنند. خب این نشان‌دهنده‌ی این است که اینها بِجِد تصمیم گرفته‌اند که همه‌ی امکان تبلیغاتی خودشان را هم وارد میدان کنند؛ علاوه بر امکانات اقتصادی، امکانات این ‌جوری را هم وارد میدان کنند. خب در این شرایط، تکلیف ما چیست؟ تکلیف ما اتّحاد داخلی و انسجام داخلی است که نشان‌دهنده‌ی وحدت در مقابل دشمن است. بله؛ اختلاف سلیقه داریم، اختلاف نظر داریم، بعضی افرادمان ممکن است همدیگر را قبول هم نداشته باشیم، امّا در مقابل دشمن، همه با هم دست به دستِ هم میدهیم، یک حرف میزنیم، یک فریاد میکشیم، یک اقدام میکنیم، یک حرکت انجام میدهیم.

 من البتّه نقش نظارتی مجلس را خیلی مهم میدانم؛ یعنی واقعاً نقش نظارتی مجلس یک نقش اساسی و حیاتی است و هیچ نبایستی به این نقش نظارتی بی‌توجّهی بشود، لکن معتقدم که این نقش را با متانت ایفا بکنید؛ خردمندانه و با متانت و بدون حاشیه ایفا بشود.

 و یک نکته‌ای هم، هم خطاب به شما عرض میکنم، هم به دولتی‌ها؛ مجموعاً توجّه کنید. سال آخر دولتها معمولاً سال حسّاسی است. خب تجربه‌ی بنده دیگر زیاد است در این زمینه. سال چهارم دولتها، بخصوص اگر [سالِ] چهارمِ دوّم باشد، سال بسیار حسّاسی است و معمولاً در این سال اگر چنانچه مراقبت نشود، کارها سست خواهد شد. اوّلاً همه‌ی دولتها موظّفند تا روز آخر تلاش کنند و کار کنند؛ تا لحظه‌ی آخر. بنده اعتقاد راسخ دارم که دولتها بایستی تا آخرین روز مسئولیّتشان تلاش کنند و کار کنند و وظایف خودشان را انجام بدهند، بعد امانت را به دولت بعدی تسلیم کنند، البتّه عقیده‌ام این است که با صورت‌وضعیّت؛ مثل مهندسی که  وسط کار، بنا را به یک مهندس دیگری تحویل میدهد و صورت‌وضعیّت میدهد؛ این کاری است که انجام گرفته، این وضعی است که الان موجود است. بایست تا روز آخر مشغول کار باشند. در این شرایطِ حسّاسِ سالِ آخریِ دولت که سال اوّل شروع کار شما و فعالیّت شما است، بایستی هر دو -هم دولت، هم مجلس- سعی کنند فضا را به نحوی مدیریّت کنند که به کار لطمه نخورد. مراقبت بشود؛ جوری مدیریّت کنید فضا را که به کار مهمّ کشور هیچ ‌گونه لطمه‌ای وارد نشود.

 آخرین بحث من در مورد مجلس این است که شما دو مرکز بسیار مهم دارید که هر کدام به نوبه‌ی خود اهمّیّت ویژه‌ی خودش را دارد. یکی مرکز پژوهشها است که مرکز کارشناسی است و بسیار مرکز مهمّی است؛ از این مرکز به بهترین وجه استفاده کنید. در گذشته هم خوشبختانه در موارد زیادی از مرکز پژوهشها خیلی خوب استفاده شده؛ این مرکز گاهی کمک کارشناسی حیاتی به نمایندگان کرده. این مرکز، مرکز بسیار مهمّی است.

 مرکز دوّم مرکز نظارت بر رفتار نمایندگان است که چند سالی است راه افتاده؛ این هم خیلی مهم است. شماها البتّه  همه خیلی خوبید، خدا ان‌شاءالله که همه‌ی شما را اجر بدهد؛ امّا خوب بودن یک مسئله است، خوب ماندن یک مسئله‌ی دیگر است؛ باید سعی کنیم خوب بمانیم. همه‌ی ما در معرض اشکال هستیم، ممکن است خدای‌ نکرده لغزشی برایمان پیش بیاید. همه‌ی ما -بنده هم همین جور هستم، شما هم همین جور هستید- در معرضیم، بایستی مراقبت کنیم؛ هم خودمان از خودمان مراقبت کنیم، هم «وَ تَواصَوا بِالحَقِّ ‌وَ تَواصَوا بِالصَّبر».(۶) این مرکز نظارت بر رفتار نمایندگان همان «تَواصَوا بِالحَقِّ ‌وَتَواصَوابِالصَّبر» است، همان امر به معروف و نهی از منکر است، همان مراقبت و تکافل(۷) اجتماعی است که در اسلام وجود دارد.

 خب؛ صحبت آخر هم مربوط به کرونا است. اوّلاً این گسترش مجدّد کرونا یک غم عمیقی را در انسان به وجود می‌آورد. اینکه انسان تلویزیون را باز کند ببیند میگوید امروز ۱۸۰ نفر، چند روز پیش ۲۲۰ نفر [جان باختند]، انسان خیلی دل‌شکسته میشود، خیلی غصّه‌دار میشود؛ در یک شبانه‌روز این تعداد! ۳۰ نفر هم زیاد بود. آن وقتی که کم شده بود حدود ۳۰ نفر [بود، که] آن هم زیاد بود. این ۳۰ نفر هر کدامشان به‌تنهایی عزیزانی دارند، عزیز کسانی هستند؛ پدر دارند، مادر دارند، همسر دارند، فرزند دارند، برادر دارند، دوستانی دارند، اینها عزادار میشوند. حالا اگر این رقم مثلاً برسد به ۲۰۰ و ۱۸۰ و ۱۵۰ و مانند اینها، خب واقعاً خیلی غم‌انگیز است، حقیقتاً غم‌انگیز است. من خواهش میکنم همه‌ی کسانی که میتوانند نقشی در این زمینه ایفا کنند، به بهترین وجهی نقش خودشان را ایفا کنند.

 خب خوشبختانه مجموعه‌های درمانی فداکاری کرده‌اند. دیگر زبان انسان قاصر است از اینکه بخواهد مبلغ فداکاری اینها را بیان کند؛ چه تعدادی از اینها که خودشان مبتلا شدند و تعدادی جان باختند در راه خدمت به مردم! اینها خیلی باارزش است، خیلی مهم است. لکن فقط مجموعه‌ی درمانی نیستند؛ مجموعه‌های گوناگونی که در این زمینه تصمیم‌گیری میکنند و آنهایی که اجرا میکنند، آنهایی که از اینها پشتیبانی میکنند [هم هستند]. عدّه‌ی زیادی از جوانهای ما در آن ماه‌های اوّل وارد میدان شدند، خدمت کردند، پشتیبانی کردند، به اینها کمک کردند، بعد هم آحاد مردم. من وقتی میبینم در تلویزیون نشان میدهد که بعضی‌ها عبور میکنند و همین چیز ساده، همین ماسک را نمیزنند، من از آن پرستار واقعاً خجالت میکشم که آنها آن جور دارند فداکاری میکنند -آن پزشک، آن پرستار- آن وقت این آدم، جوان یا غیر جوان، حاضر نیست یک ماسک بزند اینها باید انجام بگیرد. این عرضِ اوّلِ ما است. من خواهش میکنم همه‌ی کسانی که در این زمینه مؤثّرند، چه مسئولین اجرائی کشور، چه آحادی که میتوانند خدمتگزاری کنند، چه آحاد مردم، همه در این زمینه فعّالیّت کنند تا بتوانیم در ظرف مدّت کوتاهی این زنجیره‌ی سرایت را قطع کنیم و کشور را به ساحل نجات برسانیم. ما اوّلِ کار جزو بهترین کشورها و موفّق‌ترین کشورها بودیم؛ امروز آن جور نیست. حالا امروز هم باز از خیلی از کشورها جلوتریم، بهتریم، لکن آن مقداری که اوّل بود امروز نیست و انسان غصّه‌دار میشود. این یک نکته.

 نکته‌ی دوّم این است که در این قضایای کرونا خب به طبقات ضعیف، بلکه طبقات متوسّط واقعاً ضربه خورد از لحاظ زندگی و معیشت و مانند اینها. آن کاری که در آستانه‌ی ماه رمضان شروع شد، آن خدمت مؤمنانه‌ای که همه در آن شرکت کردند، خیلی کار باارزشی بود، توانست غمهای خانواده‌هایی را کم کند. من امروز هم معتقدم که این نهضت تعاون و احسان را مجدّداً مردم عزیز ما شروع کنند. البتّه قطع نشده، لکن لازم است یک مقداری رشد پیدا کند، یک مقداری توسعه پیدا کند و بار دیگر فضای کشور را طراوت بدهید، کودکانی را شاد کنید، خانواده‌هایی را برخوردار کنید، پدرمادرهایی را از دغدغه‌ی معاش فرزندانشان نجات بدهید؛ این کاری است که مردم میتوانند بکنند. حالا کیفیّتش چگونه باشد، چه جوری مدیریّت بشود، اینها قابل مدیریّت متمرکز نیست؛ اینها کارهایی است که در سطح عامّه‌ی مردم، در سطح کشور [انجام میگیرد]؛ خب بحمدالله کشور بزرگ است، مردم هم زیادند، در این سطح گسترده است؛ هر کسی هر مقداری که میتواند، هر جوری که میتواند، به این کار کمک کند. این را هم نگویند که حالا مثلاً به فلان خانواده از دو طریق یا سه طریق فرض کنید که یک چیزی رسید؛ خب برسد؛ بهتر. اگر چنانچه بتوانند با نظم و ترتیبی انجام بدهند که منظّم و مرتّب باشد، البتّه بهتر است، اگر هم نشد، اشکالی ندارد؛ بفرض حالا به یک خانواده از دو جا یا از سه جا [کمک بشود]. ایراد نگیرند که با این وضعی که هست، ممکن است به بعضی‌ها مثلاً دو برابر برسد؛ خب برسد. فقط سعی بشود کسی از قلم نیفتد؛ فقط همین. مراقبت بشود که کسی از قلم نیفتد و مردم بتوانند ان‌شاءالله برخوردار بشوند. این، کشور را طراوت میدهد، به کارها برکت میدهد، لطف و فضل الهی را متوجّه شما میکند.

 یکی از چیزهایی هم که من مایلم تأکید کنم -این آخرین عرض بنده است- مسئله‌ی توسّل و دعا است. ما از اوّل هم عرض کردیم که در این قضیّه، توسّل عمومی خیلی چیز مهمّی است. و مخصوص این دعای هفتم صحیفه‌ی سجّادیّه که خب عدّه‌ی زیادی خواندند و عمل کردند نیست؛ دعاهای مختلف. دعا کنید، از خدا بخواهید، تضرّع کنید و طلب کنید از خدای متعال. بخصوص جوانها، بخصوص دلهای پاک و صاف که مثل آب زلال، بعضی از دلها روشنند؛ دعای اینها میتواند کاملاً مستجاب بکند؛ «دعای نیم‌شبی رفع صد بلا بکند» ان‌شاءالله. امیدواریم خداوند همه‌ی شما را موفّق بدارد و خداوند روح مطهّر امام و ارواح طیّبه‌ی شهدا را از ما راضی کند.


والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته


۱) در ابتدای این دیدار، آقای دکتر محمّدباقر قالیباف (رئیس مجلس شورای اسلامی) گزارشی ارائه کرد.
۲) سوره‌ی روم، بخشی از آیه‌ی ۴۱؛ «به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده، فساد در خشکى و دریا نمودار شده است. ...»
۳) از جمله بیانات در دیدار جمعی از زوجهای جوان (۱۳۹۸/۵/۱۳)
۴) حیله‌گر
۵) لشکر

۶) سوره‌ی عصر، بخشی از آیه‌ی ۳؛ «... و همدیگر را به حق سفارش و به شکیبایى توصیه کرده‌‌اند.»
۷) ضمانت و تعهّد نسبت به یکدیگر
جمعه, 20 تیر 1399 12:48

پوشش زن از نظر قرآن

در قرآن کریم برای پوشش بانوان، دو نوع لباس مطرح شده است:

1- خمار یا مقنعه[1]،

۱. جلباب یا چادر[2].
در مفهوم «جلباب» اختلاف نظر وجود دارد. آنچه با توجه به کتب لغت و گفتار مفسّران مانند طبرسی در مجمع البیان و فخر رازی در تفسیر کبیر و بعضی مفسرین دیگر و نیز اهل لغت[3] به دست می آید جلباب معنای لباس یا پیراهن گشاد و پوشش سراسری مانند چادر یا عبا است که زنان بدان وسیله سر و گردن و سینه خود را می پوشانند. چنانکه در تعریف جلباب گفته اند:

«الجلباب: القمیص أو الثوب الواسع».

یا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الردّاء تُغطی به المرأة رأسها و صدرها».

اما در این میان تفسیر علّامه طباطبایی و فیض کاشانی و بعضی از مفسرین اهل سنّت مانند قرطبی صحیح تر به نظر می رسد[4] و آن اینکه: «هو ثوبٌ تشتمل به المرأة فیغطّی جمیع بدنها»[5] است که «جلباب» ملحفه و پوششی چادر مانند است، نه روسری و خمار.

از ابن عبّاس و ابن مسعود روایت شده که منظور عبا است. پس «جلباب» لباس گشاد و پارچه ای است که همه بدن را می پوشاند.

همان گونه که مفسّران بزرگ مانند شیخ طوسی و طبرسی فرموده اند، در گذشته دو نوع روسری برای زنان معمول بود: روسری های کوچک که آن ها را «خِمار» یا «مقنعه» می نامیدند و معمولًا در خانه از آن استفاده می کردند؛ و روسری های بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار می آمد. زنان با این روسری بزرگ، که «جلباب» خوانده می شد و از «مقنعه» بزرگ تر و از «رداء» کوچک تر است و به چادر امروزین شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را می پوشاندند.

«جلباب» پوششی است که روی همه پوشش ها به سر می کردند درباره «جلباب» گفته اند: آن روسری خاصی که بانوان هنگامی که برای کاری به خارج از منزل می روند، سر و روی خود را با آن می پوشند: «الجلبابُ خمارُ المرأة الذی یغطّی رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة»[6].

نزدیک ساختن جلباب «یدنین عَلیهنّ مِن جلابیهنّ»[7]؛ کنایه از پوشیدن چهره و سر و گردن با آن است؛ یعنی چنان نباشد که چادر یا روپوش های بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشریفاتی داشته باشد و همه پیکرشان را نپوشاند[8].
زنان نباید چنان چادر یا مانتو بپوشند که نشان دهند اهل پرهیز از معاشرت با مردان بیگانه نیستند، از نگاه چشم های نامحرم نمی پرهیزند و از مصادیق «کاسیات عاریات» شمرده می شوند؛ یعنی ظاهراً پوشیده هستند، ولی در واقع برهنه اند.

از رسول اللّه صلی الله علیه و آله روایت شده است: «صنفانِ مِن اهلِ النّارِ لم أرهما: قومٌ معهم سیاطٌ کأذناب البقرِ یضربونَ بها النّاس؛ و نساءٌ کاسیاتٌ عاریاتٌ ممیلاتٌ مائلاتٌ رؤسهنَّ کأسنمةِ البختِ المائلة...»؛ «دو گروه از دوزخیان را هنوز من ندیده ام. گروهی که تازیانه هایی مانند دم گاو در دست دارند و مردم را با آن می زنند و گروه دیگر زنانی که پوشش دارند اما برهنه اند، کج راهه می روند و دیگران را نیز به کجروی تشویق می کنند. سرهایشان همچون کوهان شتر خراسانی فروهشته است. اینان به بهشت نمی روند و بوی بهشت را که از فاصله چندان و چندان به مشام می رسد استشمام نمی کنند»[9].

قرآن فرمان می دهد: «بانوان با مراقبت، جامه شان را بر خود گیرند و آن را رها نکنند، تا نشان دهند اهل عفاف و حفظ تقوای دل به شمار می آیند.

پوششی مطلوب است که خود به خود دورباش ایجاد می کند و ناپاک دلان را نومید می سازد»[10].

برخی ادّعا می کنند: حجاب به معنای مقابله با برهنگی است و قابل قبول است ولی در هیچ جای قرآن از پوشش مو سخن به میان نیامده است!

نادرستی این سخن آشکار است؛ زیرا علاوه بر شأن نزول آیه، زنان مسلمان، حتی پیش از نزول این آیه، موهای خود را می پوشاندند و تنها مشکل آنان آشکار بودن گردن و گوش ها بود و در این آیه [11]، از روسری سخن به میان آمده است، باید پرسید: آیا روسری جز آنچه بر سر می افکنند و موها را بدان می پوشاند، معنایی دارد؟ افزون بر این، حکم میزان پوشش در روایات متعدّد وارد شده است و علّت تأکید بر پوشش مو در موضوع حجاب بانوان، به فلسفه حجاب برمی گردد. مهم ترین فلسفه پوشش زن در ارتباط با دیگران، مسئله زیبایی و جذّابیت اوست و معمولًا موی دختران و زنان، جذّاب و دلرباست.

در احادیث گفته شده که یکی از دو زیبایی، مو است.[12]

در روایتی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وارد شده است که به هنگام خواستگاری، مرد می تواند از زن درباره موهایش بپرسد که یکی از دو زیبایی مهم زن است.

قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: «اذا أراد احدکم ان یتزوج المرأة فلیسأل عن شعرها کما یسأل عن وجهها فإن الشعر احد الجمالین»[13].

یکی از نشانه های اهمیت مو برای زنان این است که شرکت های تبلیغی از این زیبایی نهایت بهره را برده، و کالای خود را در کنار زنان سر برهنه تبلیغ می کنند.

در پایان گفتنی است؛ درباره حدود پوشش، نسبت به زنان پیر و از کار افتاده [14] و یا زنان روستایی که اهل آرایش نیستند، تخفیف داده شده و استثنائاتی وارد گردیده است.[15]


پی نوشت ها:
[1] . نور( 24)، آیه 31.
[2] . احزاب( 33)، آیه 59.
[3] . ر. ک: مرتضى مطهرى، پیشین، ص 158 و 159؛ سید على‏اکبر قرشى، پیشین، ج 2، ص 41 و 42.
[4] . سید محمدحسین طباطبایى، پیشین، ج 16، ص 361.
[5] . مولى محسن فیض کاشانى، پیشین، ج 4، ص 203؛ قرطبى، الجامع لأحکام القرآن، ج 14، ص 156.
[6] . شیخ طوسى، التبیان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 361؛ فضل‏بن حسن طبرسى، مجمع‏البیان، ج 7 و 8، ص 578.
[7] . قرطبى، پیشین، ذیل تفسیر آیه 59.
[8] . فضل‏بن حسن طبرسى، پیشین، ص 580؛ سید محمدحسین طباطبایى، پیشین، ج 16، ص 361.
[9] . محمد محمدى رى‏شهرى، میزان‏الحکمه، ج 2، ص 259.
[10] . مرتضى مطهرى، پیشین، ص 160 و 161.
[11] . احزاب( 33)، آیه 59.
[12] . محسن فیض کاشانى، تفسیر صافى، ج 3، ص 430 و 431.
[13] . بحارالانوار، ج 100، ص 238، ح 36.
[14] . سیدعلى کمالى، قرآن و مقام زن، ص 107؛ به نقل از: محدث نورى، المستدرک الوسائل، ج 2، ص 559.
[15] . نور( 24)، آیه 60.

جمعه, 20 تیر 1399 12:46

حجاب و فلسفه آن

حجاب در قرآن
داشتن پوشش اسلامی از جمله احکام ضروری است که در قرآن نیز به آن پرداخته شده است. به همین دلیل هیچ مسلمانی نمی تواند در مورد فلسفه حجاب تردید کند.

خداوند در آیه 30 سوره نور می فرماید:
«قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِکَ أَزْکَىٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ»
«به مؤمنان بگو چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزه‌تر است؛ خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است»

و در آیه بعد در توصیه به زنان می فرماید:
«وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ ۖ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ ۚ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
«و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوس‌آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم‌کیششان، یا بردگانشان [=کنیزانشان‌]، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگی بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید»

همانطور که مشخص است خداوند در این آیه حجاب بانوان را در پوشاندن سر و گردن و پوشاندن زینت ها تعریف می کند.

همچنین خداوند در آیه 59 سوره احزاب در مورد حجاب به پیامبر (ص) چنین دستور می دهد:
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ۚ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا»
«ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [= روسری‌های بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.»

فلسفه حجاب از جنبه های مختلف

از نظر روانی
حجاب می تواند به بهداشت روانی جامعه کمک کند. رعایت حجاب باعث کاهش هیجان ها و التهاب جنسی شده و در نتیجه عطش سیری ناپذیر شهوت را کم می کند.

از نظر خانوادگی
حجاب می تواند سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین بشود. با رواج یافتن بی حجابی و جلوه گری زن ها، جوانان مجرد ازدواج را نوعی محدودیت در برابر آزادی های خود تلقی می کنندو افراد متاهل نیز آن چه که دارند را با آنچه ندارند مقایسه می کنند.

از نظر اجتماعی
حجاب موجب حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت اجتماع می گردد. دختر و پسری که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانی شوند از تمرکز و کارآیی آن ها کاسته خواهد شد و نیروی فکری و کاری آن ها تحلیل می رود.

در مجموع می توان نتیجه گرفت که اسلام در نظر دارد تا انواع التذاذهای جنسی از جمله بصری و لمسی به محیط خانوادگی و در قالب ازدواج قانونی قرار گیرد و اجتماع منحصرا جایی برای کار و فعالیت باشد.

چرا حجاب بر زنان واجب شده است نه برای مردان؟
اصل پوشش مخصوص خانم ها نیست و بر مردان نیز تا حدودی لازم است. دلیل این که بر پوشش بیشتر و کامل تر خانم ها تاکید می شود ویژگی های خاصی است که در خانم ها وجود دارد. زن مظهر زیبایی و جمال و مرد مظهر شیفتگی است. عملا مردها پوشیده تر از زن ها از خانه بیرون می آیند چرا که تمایل مرد به نگاه کردن است و برعکس تمایل زن ها به خودنمایی.

علامه طباطبایی در این باره می گوید: «زن در عین دارا بودن مشترکات، از جهاتی با مرد اختلاف دارد، چون ویژگی های ساختمانی متوسط زنان نظیر: مغز، قلب، شریانها، اعصاب، قامت و وزن، طبق آن چه که در کالبد شناسی توضیح داده شده است از متوسط مردان در همان ویژگی ها مؤخرتر است و این مسئله موجب شده است که جسم زن لطیفتر و نرم تر از مرد باشد و در مقابل، جسم مرد درشت تر و سخت تر باشد. و احساساتی لطیف نظیر: دوستی، رقت قلب، زیباگرایی و آرایش جویی در زن بیشتر و اندیشه گرایی در مرد فزون تر شود. بنابراین؛ زندگی زن «احساس گرا» و زندگی مرد «اندیشه گرا» است».

چگونه انگیزه‌ی حجاب را در دختران ایجاد کنیم؟

 تربیت دینی و نهادینه کردن آموزه‌های دینی در کودکان و نوجوانان سبب مصونیت آنان از آسیب‌های اخلاقی و اجتماعی می‌شود. چراکه دلیل بروز بسیاری از رفتارهای ناهنجار، بی‌بهرگی از تربیت دینی و اخلاقی است. در نظام تربیتی اسلام، آغاز تعلیم و تربیت با روش‌شناسی و بررسی شیوه‌های صحیح تربیتی، جایگاه ویژه‌ای دارد.

بر این اساس، می‌توان یکی از دلایل مهم آسیب‌های فردی و اجتماعی آینده‌ی افراد را بی‌ توجّهی و غفلت در تربیت دینی در دوره‌ی کودکی و نوجوانی دانست؛ با این استدلال که حضرت علی(علیه السلام)درباره‌ی تربیت‌پذیر بودن کودک و نوجوان به امام حسن(علیه السلام) می‌فرماید: «قلب نونهال مانند زمین خالی است که هر تخمی که در آن افشانده شود، می‌پذیرد.1

حال برای شروع چه باید کرد؟ از چه روش‌هایی می‌توان استفاده کرد؟ مؤثرترین روش‌ها و عوامل کدامند؟ پاسخ به این پرسش‌ها، موضوع و محتوای این نوشتار می‌باشد.
 

1- ارائه‌ی الگو

یکی از روش‌های مؤثّر در نهادینه کردن حجاب و عفاف بین فرزندان، روش الگویی است یعنی استفاده از فرد یا افراد دیگر به عنوان سرمشق و الگو؛ زیرا غریزه‌ی تقلید یکی از غرایز نیرومند و ریشه‌دار در انسان است.

همزمان با گذر از دوران کودکی به موازات این‌که دختران، توانایی درک معانی رفتار و حرکات بیشتری را پیدا می‌کند، احساس نیاز بر همانندسازی با دوستان و الگوهای شایسته در آن‌ها بیشتر می‌شود.

اوّلین و بهترین همجنس دختران، مادران پر عاطفه و محبّت آن‌ها هستند که بیشترین علاقه را به رشد و تکامل فرزندانشان دارند. مادری که توانمندی برقراری رابطه‌ی صمیمی با فرزند خویش را داشته باشد، رفتار و حرکات و حتّی طرز لباس پوشیدن و نگاه کردن او بر رفتار، احساس و عقاید دخترش تأثیر خواهد داشت.2
 

2- از 3سالگی تربیت آموزه‌های دینی را درفرزندان تقویت کنید

از آن‌جا که فطرت کودک از همین سنّ کم، پذیرای نکات مثبت و منفی می‌باشد، پس نهادینه کردن حجاب در کودکان امری مهم است. از این‌رو ابتدا با تهیّه‌ی یک چادر یا روسری او را به این امر تشویق کنید. عبارات محبّت‌آمیز و تشویق در این مسئله بسیار نتیجه‌بخش می‌باشد. عادت دادن کودک به حجاب، بسیار مهم است ما نمی‌توانیم حجاب را به صورت فشرده اعمال کنیم. ملایمت و لطافت و عادت دادن او بسیار اهمیّت دارد.
 

 3- روش محبّت

در دین اسلام محبّت به عنوان اساس و رکن در جذب و هدایت انسان‌ها مطرح است. یکی از ابزارهایی که می‌تواند در نهادینه کردن این مسئله، مؤثّر باشد، محبّت است. امام علی(علیه السلام)می‌فرماید: «دوستی ورزیدن، پیوند با مردم را فراهم می‌آورد.» 3

نیروی محبّت از نظر تربیتی، نیرویی عظیم و کارساز است و بهترین تربیت آن است که بدین روش تحقّق یابد؛ زیرا محبّت با فطرت و سرشت آدمی سازگاری زیادی دارد و پذیرش، درونی و بدون هیچ تحمیلی است. ضرورت و اهمیّت به کارگیری روش محبّت از این‌رو است که محبّت، اطاعت‌آور است و سبب همسانی و همراهی فرزند با والدین و مربّی می‌شود.

از حضرت علی(علیه السلام) نقل شده که: «از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) درباره‌ی سنّت و روش آن حضرت پرسیدم، فرمود: محبّت، بنیاد و اساس(روش و سنت) من است.» 4
 

4- روش قصّه‌گویی

قصّه‌ی غیرمستقیم می‌تواند در روح کودک و نوجوان تأثیرگذار باشد. افلاطون که ارزش و اهمیّت داستان‌ها و افسانه‌ها را در تربیت کودک دریافته، می‌گوید: «پس باید پرستاران و مادران را وادار کنیم که فقط حکایاتی را که پذیرفته‌ایم برای کودکان نقل کنند و متوجّه باشند پرورشی که روح اطفال به وسیله‌ی حکایت حاصل می‌کند به مراتب بیشتر از تربیتی است که جسم آن‌ها به وسیله ورزش پیدا می‌کند.»5

والدین و مربیّان می‌توانند با بیان داستان‌های مربوط به امام زمان(عج) و یاورانش، زمینه‌ی رشد و شناخت کودک را فراهم سازند. با قصّه‌های آموزنده و جذّاب به ساخت الگوی معنوی ذهنی آنان بپردازند و زمینه‌ی علاقه و انگیزه‌ی آنان را در انجام مسائل معنوی فراهم آورند. در این صورت، نوعی اشتیاق در او ایجاد می‌شود و در نتیجه از انجام اعمال دینی احساس رضایت می‌کند که این رضایت باعث درونی شدن عمل اخلاقی در وجودش می‌شود.
 

5- ارائه‌ی حجاب در قالبی زیبا

همزمان با تکلیف دختران، بلوغ جسمانی هم اتّفاق می‌افتد. این امر او را درگیر ظاهرش خواهد کرد. والدین آگاه باید با لباس‌های شاد و متفاوت در رنگ‌های متنّوع و استفاده از خلاّقیت به او بفهمانند که حجاب، زیبایی‌های او را کم نکرده است.
 

6- شناساندن الگوهای والا

متأسّفانه دختران مسلمان آن‌چنان که بایسته و شایسته با چهره‌های بلند تاریخ اسلام آشنا نیستند. زندگی حضرت زهراƒ و حضرت زینب(سلام الله علیها) و دیگر چهره‌های والای تاریخ گذشته و معاصر باید برای دختران ما نشان داده شود تا بدانند چگونه با حفظ حجاب و هویت و متانت می‌توانند در جامعه حضور داشته و ایفای نقش نمایند.
 

 7- آشنایی با پیامدهای شوم بی‌حجابی و بدحجابی

شناخت و آگاهی کافی از جنبه‌های مختلف این ارزش اخلاقی می‌تواند آثار اجتماعی و تأثیرات معنوی زیادی در رشد شخصیت فردی داشته باشد.

با شناساندن برخی از پیامدهای این مسئله از جمله: سقوط شخصیت انسانی زن، انحطاط اخلاقی، فروپاشی نظام خانواده، عقوبت اخروی بی‌حجاب و... در قالب روایات و داستان‌های زیبا می‌توانیم دخترانمان را از آسیب‌های این پدیده‌ی اجتماعی آگاه کنیم. ایفای این نقش توسّط خانواده، محیط آموزشی و رسانه‌های ارتباطی میسّر می‌باشد.
 

8-گسترش حجاب توسّط مساجد و نهادهای مذهبی

گسترش حجاب باید در برنامه‌ریزی مسئولان مساجد و نهادهای مذهبی گنجانده شود چرا که حجاب و عفاف به عنوان دو نماد فرهنگی و منادی گویا و صادق از تعهّد و اعتقادات افراد نسبت به فرهنگ عمومی جامعه است و از نتایج و مظاهر ایمان محسوب می‌شود. بنابراین در درجه‌ی اوّل باید بر تحکیم ایمان و تقویت باورهای دینی افراد جامعه توجّه کنیم و به همین دلیل باید آگاهی‌ها را بالا ببریم.

در این راستا اگر جوانان، به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده و مفید در مساجد و نهادهای مذهبی از نظر آموزش مورد نیاز جوانان، کارهای فرهنگی و اقتصادی و... پرورش یابند، می‌توان امیدوار بود که هیچ تبلیغاتی نتواند آنان را از دین دور کند.

پینوشتها
1.نهج البلاغه. نامه‌ی ۳۱
2.مسعودی معصومی (احکام مربوط به زن و مرد)، تهران، 1380، ص83
3.نهج البلاغه، نامه31، حکمت211
4.المستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، ج۱۱، ص۱۷۳
5.محمدرضا عطاران، آرای مربیان بزرگ مسلمان در باره کودک، 1383، ص123.

در قرآن کریم، «کعبه» دو بار، «البیت» هفت‌ بار، «بیت» یک‌ بار، «بیت‌الحرام» دو بار، «بیت‌العتیق» دو بار، «بیتک‌المحرّم» یک‌ بار، «بیتی» دو بار، «بکه» یک‌ بار، «مسجدالحرام» یک‌ بار و «بیت‌المعمور» هم یک‌ بار به کار رفته‌ است، که در این مجال به معانی که به عبارت «بیت‌العتیق» حمل می‌شود توجهی داریم.

در آیات 29 و 33 از سوره مبارکه حج، کعبه به این نام خوانده شده و برای عتیق سه معنا بیان شده است که اولین معنا «آزاد» بوده که مقصود این است که خدا آن خانه را از حوادث مصون داشته و آزاد کرده و در برخی از احادیث مصادیق مختلفی درباره آزادی کعبه ذکر شده است، مثلا «آزاد از مالکیت مردم» که در روایتی از امام باقر (ع) نقل است: «عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ لِمَ سُمِّیَ الْبَیْتُ الْعَتِیقَ قَالَ لِأَنَّهُ بَیْتٌ حُرٌّ عَتِیقٌ مِنَ النَّاسِ وَ لَمْ یَمْلِکْهُ أَحَدٌ؛ کعبه خانه ای است که آزاد از مردم بوده و هیچ کس مالک آن نیست.» (بحارالانوار جلد 96 صفحه 58) (صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 399)

 مصداق دیگر در تأیید معنا «آزاد از غرق و طوفان نوح (ع)» است که خداوند متعال در طوفان نوح (ع)، تمام زمین را غرق آب کرد؛ لذا هر چه در زمین بود غرق شد، مگر کعبه که خداوند آن را از زمین بالا برد تا غرق نشود؛ از این رو است که به کعبه عتیق گفته‌اند، حضرت صادق (ع) فرمودند: «قبه‌‏اى که خداوند متعال براى آدم نازل کرده بود تا زمان نوح (ع) همچنان برپا بود ولى در روزگار طوفان نوح (ع) هنگامى که آب روى زمین را فرا گرفت خداوند آن قبه را به آسمان برد و «مکه» در آن جریان غرق نشد و به همین مناسبت «بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» یعنى سرزمین «آزاد شده از غرق» نامیده شد». (ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏2، ص 56)

 «آزادی از جهنم» نیز دیگر مصداق است که در بعضی از روایات از جمله در الکافی (ج 4، ص 189) به این نکته اشاره شده است که اگر کسی خانه خدا را در دنیا زیارت کند و زائر بیت‌الله الحرام باشد، خداوند او را از جهنم نجات می‌دهد و برائت از جهنم هدیه او خواهد بود، پس کعبه باعث برائت از آتش جهنم است و به همین دلیل به آن بیت‌العتیق گفته‌اند.

 به عبارتی دیگر؛ زمینی که کعبه در آن قرار گرفته و نیز خود کعبه، بر خلاف دیگر اماکن، مِلک و مُلک احدی نبوده و نیست، بلکه آزاد است، نه مِلک کسی بوده و نه تحت سلطه احدی قرار گرفته است، زمین بی‌آب و گیاهی بود که هیچ کس را در آن رغبتی نبود و در آنجا سکونت نداشت آنچنان که قرآن کریم می‌فرماید: «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّم‏...؛ پروردگارا! من بعضى از ذریه خویش را در دره ‏اى غیر قابل کشت نزد خانه حرمت یافته تو سکونت دادم...». (ابراهیم/ 37)

 دیگر معنایی که برای عتیق بیان شده است و معروف‌تر و مشهورتر بین عموم مردم نیز هست، معنای «قدیم و کهن» است. این مضمون در روایات هم آمده است. امام باقر (ع) در مسجدالحرام نشسته بودند که از ایشان درباره بیت عتیق سؤال شد و فرمودند: «خداوند کعبه را قبل از خلقت زمین آفرید، سپس به آفرینش زمین پرداخت و زمین را از زیر آن گستراند».

در بیان السعادة فی مقامات‌العبادة نیز این مفهوم بیان شده است: «الْعَتِیقِ بیت قدیم، چون بیت‌اللّه در ظاهر اوّلین بیت است که براى مردم وضع شده است چنانچه در اخبار آمده است که آن بیت براى آدم از بهشت و به باطنش نازل شده است، چه قلب صنوبرى در ملک بدن عنصرى اوّلین خانه‏‌اى است که براى مردم در عالم صغیر شده است‏.» (ج‏10/ص 71)

 همچنین معنای «کریم» را هم برای عتیق گفته‌اند و هر چیزی مکرم و زیبا را عتیق می‌نامند و چون کعبه این دو مزیت را دارد به این نام خوانده شده است. در فرهنگ جامع ذیل عبارت «عَتَقَ» این معنا نیز بیان شده است.

 

 

 

در ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن به نوعی به این سه معنا اشاره شد است: «العتیق: چیزى که از نظر زمانى یا مکانى یا رتبه و ارزش، کهن و قدیمى باشد از این جهت به قدیم- عتیق- گفته شده و همچنین به شخص جوانمرد و با کرم و به کسى که از رقیّت و بندگى آزاد شود خداى تعالى گوید: وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ‏ (الحجّ/29) ) گفته شده خداوند کعبه را از این جهت با واژه «عتیق» وصف نموده که پیوسته از اینکه جباران و ستمگران کوچکش بشمارند آزاد و متعالى است. عاتقان: طریق گردن که میان دو شانه قرار دارد چون از سایر اعضای بدن بالاتر است و نیز «عاتق» دختر جوان و کنیزکى که از شوهرش جدا و دور شده و در خانه پدر و مادرش مانده». (ج‏2، ص 547)

 

 

 

نکته بسیار جالب در آیه «و لیطوفوا بالبیت العتیق» اینکه برخی مفسران این آیه را مربوط به طواف نساء دانسته‌اند و از طرفی هم می‌بینیم یکی از معانی عتیق بنا به نقل برخی از مفسرین به دختر جوان، کنیزکی که از شوهر جدا شده است باز می‌گردد و این ارتباط معنایی به لغت و حکم طواف نساء در این آیه بسیار قابل تأمل و جای کار در حد یک مقاله علمی پژوهشی را دارد.

حجت الاسلام و المسلمین "حمید شهریاری" دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در یکی از سخنرانیهای اخیر خود به این مسئله اشاره کرده که کشورهای اروپایی با وجود همه خصومتهایی که با هم داشته اند اما توانسته اند، مرزهای بین خودشان را بردارند و پارلمان مشترک و پول واحد تأسیس کنند.
 
وی با بیان این مطلب تأکید کرده است، کشورهای اسلامی نیز می تواند همت کنند دست در دست هم بدهند و با توجه به منافع مشترک و دشمنان مشترکشان، اتحادیه ای را تحت عنوان «اتحادیه اسلامی» ایجاد کنند تا در این اتحادیه اهداف بلند امت واحده اسلامی دنبال شود.
 
حجت الاسلام و المسلمین شهریاری همچنین خاطر نشان می کند که برای دستیابی به اتحادیه اسلامی باید گامهایی اساسی را دنبال کنیم که از جمله آن پرهیز از تفرقه گرایی و تعرض به همدیگر، تلاش برای عدم شکل گیری تنازع در جهان اسلام، هم افزایی بین مسلمانان در زمینه های مختلف، اقتصادی، سیاسی، امنیتی ،علمی و... است.
 
وحدت مسلمانان و اتحاد دولت‌های اسلامی از آرمانهای بزرگی است که نه تنها دغدغه اصلی متفکران و مصلحان مسلمان در طول تاريخ بوده، بلکه آرزوی هر مسلمانی در هر گوشه گيتی است.

حال باید دید، ایده تشکیل اتحادیه اسلامی تا چه حد شدنی است؟ بسیاری امیدوار بودند روزی سازمان کنفرانس اسلامی بتواند این مهم را انجام دهد اما متاسفانه پس از اینکه برخی کشورها مانند عربستان سعودی بر امور این سازمان سیطره یافتند آن را به قهقرا کشانده اند؛ چرا که این کشورها در جایگاهی برای تصمیم گیری از طرف خود و یا ملت های خود نیستند و تصمیم گیرندگان اصلی برای آنها آمریکا و اسراییل هستند.
 
رویای مهاتیر محمد که یکی از موفق ترین رهبران کشورهای اسلامی است، این بوده که بتواند اتحادیه ای متشکل از کشورهای اسلامی تشکیل دهد، اتحادیه ای که کشورهای اسلامی در آن تعامل کنند، اختلافات با یکدیگر را حل و فصل کنند و همچنین ارتش مشترک، بازار اقتصادی مشترک و  واحد پولی مشترک داشته باشند.
 
بدیهی است، اگر این رویا که رویای بسیاری از مسلمانان جهان نیز است محقق شود، این امکان میسر می شود تا کشورهای اسلامی با ایجاد این اتحادیه به قدرتی جهانی تبدیل گردند.
 
همچنین در صورتی که ارتش مشترک اسلامی تشکیل شود، هر کشور اسلامی ای که با خطر و یا تهدیدی مواجه باشد، می تواند روی این ارتش اسلامی حساب باز کند و نیاز نیست دست به دامن ایالات متحده و کشورهای غربی شود.
 
شاید هم پس از قدرت گرفتن این اتحادیه کشورهای اسلامی بتوانند یک کرسی دائم در شورای امنیت برای خود به دست بیاورند و اجازه ندهند تصمیماتی که به ضرر کشورهای اسلامی می باشد، به راحتی گرفته شود.

به هر صورت پس از فضاسازی اسلام ستیز سالهای اخیر که توسط آمریکا و اسراییل و کشورهای اروپایی بر علیه مسلمانان راه افتاده، به نظر می رسد، تشکیل چنین اتحادیه ای یک ضرورت برای مسلمانان است.

با نگاهی به پیشینه اتحادیه های بشری در طول تاریخ، این واقعیت به دست می آید که همواره اتحادیه ها در سایه منافع مشترک شکل گرفته است و این منافع مشترک می توانسته اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی و اعتقادی باشد.

هویت اسلامی در میان کشورهای مسلمان، می تواند محور و هدف مشترکی برای رسیدن به اتحاد میان کشورهای اسلامی باشد و کشورهای مسلمان را در سایه اعتقادات و ارزش های دینی، گرد هم آورد و با تأکید بر مشترکات دینی، راه را برای رسیدن به اتحادیه کشورهای اسلامی هموار سازد.
 
علاوه بر عنصر هویت، وجود زمینه های اقتصادی و مالی نیز می تواند عامل مهم و مؤثری برای تشکیل «اتحادیه کشورهای اسلامی» باشد.
 
«پول مشترک» میان کشورهای اسلامی هم می تواند از سلطه تاریخی و هژمونی مالی دلار بکاهد و در افزایش حجم مبادلات تجاری میان کشورهای اسلامی مؤثر باشد.
 
سیاست خارجی هماهنگ نیز یکی از زمینه های مؤثری است که می تواند تشکیل اتحادیه کشورهای اسلامی را تسهیل کند؛ وحدت نظر در سیاست خارجی یکی از اصول اولیه همگرایی سیاسی میان کشورهای مختلف است.
 
در هر حال، تجربه تشکیل اتحادیه های منطقه ای، نشان داده است که گام اول در تشکیل این اتحادیه ها، تنظیم روابط دوستانه و همکاری های متقابل میان این کشورها است و در سایه همکاری های چندجانبه، می توان راه صعب العبور تشکیل اتحادیه اسلامی را هموار کرد.

«صبری بوقدوم» ضمن هشدار درباره خطرات اوضاع لیبی و پیآمدهای آن برای منطقه، همه طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی را به تلاش برای حل بحران لیبی فراخواند.

در بیانیه وزارت خارجه الجزائر آمده است که بوقدوم در نشست ویدئوکنفرانسی شورای امنیت سازمان ملل درباره لیبی، همه طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی را به تشدید تلاش برای پیدا کردن راهکار حل بحران این کشور به منظور تضمین وحدت، حاکمیت و سلامت ارضی آن فراخواند.

طبق گزارش تلویزیون الجزائر، بوقدوم همچنین طرح الجزائر درباره لیبی را که مورد قبول همه طرف‌هایی لیبیایی است، مورد تأکید قرار داد و گفت که این طرح بر ممانعت از ریخته شدن خون مردم لیبی و تشویق همه طرف‌ها به پایبندی به گزینه گفت‌وگو به عنوان تنها راهکار سیاسی حل بحران لیبی بر اساس مشروعیت بین‌المللی و مصوبات کنفرانس برلین، تأکید دارد.

بنابر گزارش شبکه «روسیا الیوم»، وزیر خارجه الجزائر همچنین بر ضرورت احترام به اراده ملت لیبی تأکید کرد.

لیبی از سال ۲۰۱۱ و از زمان سرنگونی حکومت «معمر قذافی» رهبر سابق لیبی با گسستگی سیاسی مواجه شده و تحت کنترل دو دولت موازی در شرق و غرب در آمده است؛ دولت وفاق ملی به ریاست «فایز السراج» در طرابلس (غرب کشور) و دیگری دولت طُبرُق در شرق لیبی که خلیفه حفتر فرمانده شبه‌نظامیان «ارتش ملی لیبی» را حمایت می‌کند. دو طرف از فروردین سال 98 وارد درگیری‌های شدیدی با یکدیگر شده‌اند که همچنان ادامه دارد.

هر دو موجودیت سیاسی در خارج از مرزهای لیبی برای خود حامیانی پیدا کرده که از آن‌ها حمایت سیاسی و نظامی می‌کنند؛ ترکیه، ایتالیا و قطر از دولت وفاق ملی حمایت می‌کنند. عربستان سعودی، مصر و امارات و یونان و فرانسه از دولت طبرق حمایت می‌کنند.

سامح شکری، وزیر امور خارجه مصر بدون اینکه نامی از ترکیه ببرد، از اقدامات این کشور در لیبی انتقاد کرد و گفت «بازیگری منطقه‌ای اقدام به انتقال سلاح و مزدور به این کشور کرده است».

به گزارش شبکه اسکای نیوز عربی، شکری که شامگاه چهارشنبه در نشست مجازی شورای امنیت سازمان ملل در مورد لیبی سخنرانی می‌کرد، گفت تحقق ثبات در لیبی در گرو تشکیل دولت انتقالی توافقی و جداسازی شبه نظامیان از گروه‌های سیاسی است.
او خواستار ایستادن در برابر کشورهایی شد که به دنبال برهم زدن ثبات و امنیت منطقه بوده هستند. وزیر خارجه مصر از جامعه جهانی خواست با خطر «گروه‌های تروریستی در لیبی» مقابله کند.

سامح شکری مدعی شد که گروه تروریستی داعش در برخی از شهرهای لیبی دوباره ظاهر شده است. او همچنین گفت که شبه نظامیان در لیبی به دنبال تحقق منافع و مصالح خود آن هم به حساب مردم این کشور هستند.

دولت مصر که از نیروهای شرق لیبی تحت فرماندهی ژنرال خلیفه حفتر حمایت سیاسی و تسلیحاتی می‌کند، ماه گذشته از ابتکار عمل خود در رابطه با لیبی رونمایی کرد. قاهره در این طرح، خواستار توقف سریع درگیری‌ها شد. با این حال طرف مقابل، یعنی دولت وفاق ملی لیبی که بر خلاف نیروهای حفتر دارای مشروعیت سیاسی بین‌المللی است، آن را رد و بر آزادسازی همه مناطق تحت اشغال لیبی تأکید کرد.

دولت مصر، دولت وفاق ملی را اخوانی و نیروهای حامی آن را «تروریست» می‌داند و از قدرت‌گیری دولتی اسلامی- اخوانی در مرزهای غربی خود نگران است و هشدار داده اگر ترکیه به حمایت‌های خود از این دولت ادامه دهد و بخواهد خطوط قرمز قاهره رد شود، مستقیماً در لیبی وارد عملی خواهد شد.

به دنبال پیشروی های دولت وفاق ملی و رسیدن نیروهای تحت امر این دولت به کمک ترکیه به شهر سرت در شمال مرکزی و پایگاه هوایی الجفره در جنوب شرقی شهر طرابلس، پایتخت لیبی، مصر این دو نقطه را خط قرمز دانست.

ماه گذشته تصاویری از نیروهای مسلح مصر در لیبی منتشر شد که نشان می‌داد این نیروها در کنار نیروهای حفتر در حال مقابله و جنگ با نیروهای دولت وفاق ملی هستند.

«کاطع الرکابی» نماینده پارلمان عراق و عضو ائتلاف «دوله القانون» به رهبری «نوری المالکی» بار دیگر بر لزوم اخراج نظامیان تروریست آمریکا از عراق تأکید کرد.

الرکابی می‌گوید که پارلمان عراق، مصوبه اخراج نیروهای خارجی از عراق را تصویب کرده و پارلمان نیز نماینده مردم است.

وی به پایگاه خبری «المعلومه» گفت که هر گونه تلاش برای دور زدن این مصوبه، باعث ایجاد هرج‌ومرج خواهد شد.

این نماینده عراقی ادامه داد: «اخراج نیروهای خارجی، یک تصمیم غیر قابل بازگشت است و هیچ قدرتی قادر به تغییر و لغو آن نیست».

الرکابی بر این باور است که تصمیم اخراج نظامیان خارجی، بیانگر دیدگاه ملت عراق در قبال حضور اجنبی در این کشور است و مسئولان دولتی باید آن را اجرا کنند.

پس از به شهادت رسیدن سردار سپهبد حاج «قاسم سلیمانی» فرمانده شهید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران «ابومهدی المهندس» نائب رئیس سازمان الحشد الشعبی توسط آمریکا در فرودگاه بغداد، پارلمان عراق اواسط دی ماه مصوبه اخراج تروریستهای آمریکا را تصویب کرد.

اکنون که نزدیک به هفت ماه از تصویب این قانون می‌کند، ولی طیف‌های سیاسی عراقی وابسته به آمریکا مانع از اجرای این مصوبه شدند تا اینکه آمریکا خواستار مذاکراتی با عراق شد تا تکلیف نیروهای خود را مشخص کند.

گفت‌وگوهای راهبردی بین بغداد و واشنگتن در تاریخ  ۱۱ ژوئن (۲۲ خرداد)، به صورت ویدیو کنفرانس آغاز شد و طرفین در خصوص موضوعات مختلف به خصوص خروج نیروهای نظامی آمریکایی از عراق گفت‌و‌گو کردند، ولی نتیجه مشخصی از این گفت‌وگوها حاصل نشد.

ذنوب، گناهان دنباله‌دار

واژه ذنب که به معنای دم و دنباله و معانی دیگر آمده است، خود بهترین گواه بر این نکته است که برخی از اعمال و رفتارهای ضد هنجاری بشر، پیامدهای زیانباری دارد. این آثار و پیامدها در ابعاد مادی و معنوی و نیز در دنیا و آخرت در پی گناه می‌آید.

امام صادق(ع) می‌فرماید: هر گاه آدمی گناهی کند، نقطه‌ای سیاه در دلش نمودار می‌گردد؛ اگر توبه کند، سیاهی محو می‌شود و اگر بر گناهان بیفزاید، سیاهی بیشتر می‌شود تا بر دلش چیره می‌شود. از آن پس هرگز رستگار نخواهد شد. (وسایل الشیعه، حر عاملی، ج ۱۱، ص ۲۳۹)

در آموزه‌های قرآنی، این معنا مورد تاکید است که هر کسی نوری الهی را در خود دارد که می‌تواند با رفتارهای نیک و ایمان واقعی آن را تقویت کند و یا آنکه آن نور را به تاریکی تبدیل کند. همان گونه که انسان‌ها به کمک نور هدایت کتب وحیانی چون قرآن، از ظلمات متعدد بیرون می‌روند و به نور در می‌آیند، همچنین کافران و منکران و نیز گناهکاران، از نور الهی که در اختیار دارند، اندک اندک بیرون رفته و به ظلمات مطلق در می‌آیند، به گونه‌ای که اگر دست خویش را دراز کنند و جلوی چشمان خویش بگیرند نمی‌توانند آن را ببینند.

بدین ترتیب نور الهی از دست می‌رود و در قیامت نیز آنچه را کاشته‌اند و ساخته‌اند به صورت مجسم می‌بینند. از این رو خداوند در سوره حدید حکایت منافقان را بیان می‌کند که در تاریکی به سر می‌برند و به مومنان التماس می‌کنند تا از نورشان اقتباس کنند ، ولی از آنجا که رستاخیز جایی برای این گونه کارها نیست، با دیواری از نومیدی مواجه می‌شوند و در تاریکی خود فرو می‌روند.

در حقیقت گناهان، اندک اندک شاکله وجودی شخص را چنان متحول و دگرگون می‌سازد که هیچ آثاری از نور الهی در او نمی‌ماند، همان نور الهی که هستی را روشن ساخته و از عدم به وجود در آورده است. از این رو از خسران و زیانی

سخن به میان می‌آید که بسیاری از مردم جز مومنان نیکوکار و نیکوخواه بدان گرفتار می‌شوند؛ (سوره عصر) زیرا از سرمایه وجود نوری خویش زیان می‌کنند و چیزی برای خویش نمی‌گذارند.

* بلاها، دستاوردهای بشری

از آموزه‌های قرآنی این معنا به دست می‌آید که بلاها چیزی جز دستاوردهای بشری نیست. لذا خداوند بارها از «بما کسبت ایدی الناس» سخن به میان آورده است که به صراحت به معنای دستاوردهای بشری می‌باشد که همان بلایایی هستند که مردم بدان گرفتار می‌شوند.

خداوند در آیه ۳۰سوره شوری بصراحت بیان می‌کند: وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ؛ هر گرفتاری و بلایی که بر شما وارد می‌شود به سبب دستاوردهای شماست و این در حالی است که خداوند از بسیاری از گناهان شما گذشت می‌کند.

بنابراین اگر خداوند می‌خواست انسان‌ها را به همه گناهان می‌گرفت ،دیگر رنگ آسایش و آرامش را به خود نمی‌دیدند و همواره در گرفتاری بودند، در حالی که خداوند از بسیاری از گناهان ما می‌گذرد و بازهم همان درصد اندک گناهان باقی مانده، این همه آثار از خود به جا می‌گذارد و ما همواره در مصیبت و گرفتاری هستیم. از این رو امام باقر(ع) می‌فرماید: هیچ مصیبتی جز در اثر گناه به بنده نمی‌رسد و آنچه را خداوند در می‌گذرد بیشتر است. (وسایل الشیعه، ج ۱۱، ص ۲۳۸)

از نظر قرآن اصولا انسان‌ها در گرو اعمال خوب و بد خویش است (مدثر، آیه ۳۸) و آنچه در دنیا می‌بیند گوشه‌ای از پیامدهای خودساخته‌های اوست و در آخرت همه این دستاوردها و پیامدها به‌طور دقیق بروز و ظهور می‌کند و انسان مجازات‌های خوب و بد خویش را دریافت می‌کند. (غافر، آیه ۱۷ و نیز ابراهیم، آیه ۵۱)

به هر حال همه بلاها و گرفتاری‌ها و مصیبت‌ها، ریشه در اعمال بد و زشت انسان‌ها دارد و آنها در زندگی دنیوی بخشی از آثار بد دستاوردهای خود را می‌بینند، شگفت اینکه حتی زمین و موجودات آن نیز از آثار بدرفتاری و زشتکاری آدم‌ها در امان نیستند و خداوند بصراحت بیان می‌کند که :فساد و تباهی در خشکی و دریا به سبب دستاوردهای مردم ظاهر شد تا این گونه ،بخشی از اعمال خویش را بچشند شاید عبرت گیرند و به خدا و کار نیک باز گردند.(روم ، آیه ۴۱)
امیرمومنان علی(ع) به عنوان نمونه به مسئله شهوترانی ‌اشاره می‌کند و می‌فرماید: هر که به سوی شهوترانی بشتابد به سوی آفات شتافته است. (غررالحکم، آمدی، ص ۶۶۶) به این معنا که شهوترانی به عنوان یک نمونه از رفتارهای ضد هنجاری، موجب بلاها و آفات است و کسی که به سمت شهوترانی می‌شتابد در حقیقت به سوی بلا و آفات می‌گریزد.

* ابداع در گناه، ابداع در بلا

یکی از خصوصیات و صفاتی که انسان‌ها از خداوند دارند، مبدع بودن است. البته انسان‌ها این توانمندی را بیشتر در امور زشت و ضد کمالی به کار می‌گیرند و بیشتر از آنکه متوجه جلب کمالات و ایجاد امور کمالی باشند، در اندیشه دستیابی به هدف‌های زودگذر دنیوی می‌افتند و قدرت ابداع را برای پاسخ گویی به شهوات به کار می‌گیرند.

خداوند درباره قوم لوط از امور ابتکاری آنان سخن می‌گوید و می‌فرماید:  و لوط را [فرستادیم‏] هنگامى که به قوم خود گفت: «آیا آن کار زشت [ى‏] را مرتکب مى‏شوید، که هیچ کس از جهانیان در آن بر شما پیشى نگرفته است؟ (اعراف، آیه ۸۰)

این کار زشت که آنان ابداع کرده و پیشتاز در این عرصه بودند، لواط و مساحقه و هم جنس بازی بود. چنانکه در آیه ۸۱ سوره اعراف در ادامه آیه پیشین آمده است: شما به جای زنان با مردان شهوت می‌رانید. شما مردمی تجاوزکار هستید.
همین مسئله موجب شد تا به گناهانی عذاب شوند که در‌باره اقوام دیگر سابقه نداشته است. قوم لوط از نخستین اقوامی بودند که از آسمان سنگباران شدند (فرقان، آیه ۴۰ و هود، آیه ۸۲) و این گونه بلای سنگ سار آسمانی پدید آمد. همچنین به عذاب‌های دیگر چون صیحه و صدای وحشتناک (حجر، آیه ۷۳)، توفانی از شن و سنگریزه (قمر، آیات ۳۳ و ۳۷)، زلزله (عنکبوت، آیات ۳۳ و ۳۴) و زیر و رو شدن سرزمین و خانه‌هایشان (هود، آیه ۸۲ ) گرفتار شدند.

امروزه ‌اشکال جدیدی از گناهان از سوی مردم ابداع و اختراع می‌شود که می‌توان به گناهان اینترنتی، تلفن همراهی و مانند آن ‌اشاره کرد که بسیاری از خانواده‌ها را از هم می‌پاشد و زمینه گسترش گناهان جدید را فراهم می‌آورد. این گونه است که بلاها و آفات و مصیبت‌ها نیز جدید و تازه است که بلای اخیر کرونا از این دست بلاهای فراگیر و وحشتناک است. نوآوری انسان در عرصه گناه به معنای نوآوری در‌اشکال جدید عذاب است. از امام رضا(ع) روایت است که فرمود: هر گاه بندگان، گناهان جدیدی را بیاورند که پیش از آن، نسبت به آن آگاهی نداشتند، خداوند بلاهای جدیدی را بر آنان می‌آورد که پیش از آن نبود و از آن آگاه نبودند.(وسایل‌الشیعه، ج ۱۱، ص ۲۴۰)

* خود کرده را تدبیر نیست

چنانکه گفته شد همه بلاها و مصیبت‌ها از دستاوردهای بشری است. بنابراین مشکلات روحی و روانی، مادی و معنوی در زندگی بشر و جوامع انسانی ریشه در رفتار و اعمال خود انسان دارد و بازتابی از آنهاست.

جالب اینکه در برخی از موارد انسان نعمتی را دارا می‌باشد ولی آن را از دست می‌دهد. با نگاهی به آموزه‌های اسلامی این معنا اثبات می‌شود که خاستگاه این از دست رفتن‌ها را می‌بایست در خود جست‌وجو کرد. از امام صادق(ع) روایت است که فرمود: خداوند هیچ نعمتی را از بنده نمی‌گیرد مگر آنکه گناهی مرتکب شده باشد و به سبب آن گناه استحقاق سلب آن نعمت را پیدا کند. (کافی، کلینی، ج ۲، ص ۲۷۴)

برخی از دوستان گلایه دارند که توفیق نماز شب از ایشان گرفته شده است. این‌اشخاص باید به خودشان مراجعه کنند که چه اعمالی را انجام داده‌اند که توفیق اجتهاد شبانه از ایشان گرفته شده و از برکات و مقام محمود آن بی‌نصیب شده‌اند؛ زیرا آدمی گاهی مرتکب گناه می‌شود و در اثر آن از نماز شب محروم می‌شود. تاثیر کار زشت در انسان سریعتر از تاثیر کارد در گوشت است. (محاسن، برقی، ج ۱، ص ۱۱۵)

بنابراین باید گفت که خود کرده را تدبیر نیست و اگر شخص بخواهد ریشه‌یابی کند می‌بایست در خود جست‌وجو کند که چه گناه و خطایی را مرتکب شده است که این گونه از توفیقات الهی باز مانده است.

* کاهش عمر

یکی از علل افزایش عمر آدمی و کاهش آن، صله رحم و قطع آن و نیز گناهان دیگر است. بسیاری از مردمان به اجل طبیعی نمی‌میرند. بسیاری از مرگ‌های ناگهانی از قبیل تصادفات و مانند آن ریشه در گناهان آدمی دارد که موجب می‌شود تا عمر کوتاه شود.

امام صادق(ع) می‌فرماید: من یموت بالذنوب اکثر ممن یموت بالاجال و من یعیش بالاحسان اکثر ممن یعیش بالاعمار؛ كسانى كه به وسيله گناهان خود مى‌ميرند بيش از كسانى هستند كه با اجل‌هاى معيّن از دنيا مى‌روند و كسانى كه با نيكى‌هاى خود زندگى مى‌كنند بيش از كسانى هستند كه با عمر طبيعى خود زندگى مى کنند. (بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۶۳)

* نگاهی به آثار برخی از گناهان

در اینجا بهتر آن است که به آثار دنیوی برخی از گناهان ‌اشاره شود؛ تا معلوم شود چرا به مصیبتی خاص گرفتار می‌شویم و راهکار ترک آن را نیز خواهیم آموخت. بدنامی بسیاری از افراد به سبب دوستان ناباب است. از این رو از انتخاب دوست بد پرهیز داده شده است ، زیرا آثار دنیوی آن، بدنامی خود شخص است؛ چرا که مردم با همنشین وی او را می‌شناسند. (کلمه الرسول الاعظم، ص ۴۴۸)

امام صادق(ع) در‌باره کسی که در مواضع تهمت قرار می‌گیرد می‌خواهد تا به جای سرزنش دیگران، خود را سرزنش کند؛ (وسایل الشیعه ، ج ۸ ، ص ۴۲۲) زیرا این رفتار خود اوست که وی را به این مصیبت افکنده است و محل تهمت قرار گرفته است. اگر از مواضع تهمت دوری می‌گزید هرگز متهم به این امور نمی‌شد؛ چرا که شخصی که با اهل تهمت نشست و برخاست دارد، سزاوارترین مردم به تهمت است. (مستدرک وسایل‌الشیعه، ج ۲، ص ۶۵)

دروغگویی از مهم‌ترین عوامل خیانت (مجموعه ورام ، ج ۱ ، ص ۱۱۴) و خبائث(بحارالانوار، ج ۷۲ ، ص ۲۶۳) ، فجور (همان) ورود به دنیای نفاق(مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۳)، خروج از مروت (بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۲۵۹) و امور دیگری است که دنیای آدمی را همانند آخرت وی به تباهی می‌کشاند. از این رو خداوند در آیه ۳۰ سوره حج فرمان می‌دهد تا از سخن دروغ و شهادت دروغ پرهیز شود.

خیانت، عامل از میان رفتن برکات از شخص و جامعه است. لذا گفته‌اند هرگاه در جامعه‌ای خیانت‌ها آشکار شود برکات از آن جامعه رخت بر می‌بندد.(غرر الحکم ، ص ۳۱۲)

امام صادق(ع) از آثار و پیامدهای گسترش زنا در جامعه‌ را افزایش مرگ‌های ناگهانی می‌داند و از پیامبر(ص) نقل می‌کند که آن حضرت(ص) می‌فرماید : اذا کثر الزنا من بعدی کثر موت الفجاه؛ هر گاه پس از من زنا فراوان شود، مرگ ناگهانی نیز فراوان می‌شود. (وسایل الشیعه، ج ۱۴، ص ۲۳۱)

امیرمومنان علی(ع) نیز زنا را باعث فقر و بینوایی آدمی می‌داند (بحارالانوار، ج ۷۹ ، ص ۲۳) و امام صادق(ع) می‌فرماید: زنا از جمله گناهانی است که جلوی روزی و رزق را می‌گیرد.(همان )

* ارتباط گناه و زمین لرزه

از نظر بسیاری از مردم که در عصر علم و دانش به سر می‌برند، سخن گفتن از ارتباط میان گناه و زمین لرزه، بیشتر به طنز می‌ماند و آن را امری خرافی می‌دانند؛ ولی برای کسانی که فراتر از دانش‌های حسی به مسئله می‌نگرند و جهان مادی را تنها بخشی از عوالم هستی بر می‌شمارند، نه تنها امری خرافی و یا طنز نمی‌باشد، بلکه مسئله مهمی است که می‌بایست درباره حدود و مرزهای تاثیر آن اندیشید و راهکارهایی برای مقابله با تاثیرات سوء رفتار خود بر سرنوشت انسان، جامعه و زمین بیان کرد.

بر پایه آموزه‌های قرآنی، هیچ چیز هستی از دایره مالکیت و قدرت و ربوبیت الهی خارج نیست و خداوند همان گونه که بر پایه قوانین تکوینی ،جهان را مدیریت می‌کند بر پایه سنت‌های الهی نیز جهان را به سمت و سویی هدایت می‌کند که حکمت و فلسفه آفرینش بدان تامین شود.

این گونه است که رفتارهای آدمی در جهان تکوین تاثیر می‌گذارد چنانکه دعاها نیز این گونه عمل می‌کند. خداوند در اثبات این ارتباط تنگاتنگ در آیه ۹۶ سوره اعراف می‌فرماید که ایمان و تقوای مردمان موجب می‌شود تا درهای روزی به سوی ایشان باز شود و از برکات زمین و آسمان بهره‌مند شوند. این بدان معناست که رفتار آدمی در افزایش روزی، باران مناسب، تغییر آب و هوای مناسب و مانند آن تاثیرگذار است.

این آیه و آیات مشابه دیگر بر این نکته تاکید می‌ورزند که تمام رخدادهای جهان،‌ از علت‌هایی ناشی می‌شود که گاه از دید ما نهان است. بر این اساس است که حضرت امیرمومنان علی(ع) در دعای مشهور کمیل می‌فرماید: اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل البلاء؛ خدایا گناهانی که بلا نازل می‌کند بر من ببخش. زیرا جامعه برخی از گناهان چون زنا را مرتکب می‌شود که زلزله یکی از پیامدهای طبیعی آن خواهد بود. اگر به آیاتی که در‌باره عذاب‌های اقوامی چون نوح، عاد، ثمود، لوط و مانند آن توجه شود، می‌بینیم که عذاب‌های هلاک‌کننده آنان، اموری چون سیل، زلزله، توفان شن و سنگریزه و مانند آن بوده است که به ظاهر حوادث و رخدادهای طبیعی می‌باشد.

هر چند خداوند همواره مطابق اسباب طبیعی جهان را مدیریت می‌کند، ولی این بدان معنا نیست که اسباب عالی‌تر را نفی کنیم. آنچه به نظر می‌رسد و در آزمایشگاه و دانش تجربی به دست می‌آید تنها عوامل نزدیک می‌باشد و عوامل دورتر به چشم نمی‌آید. از این رو باور تاثیر گناه بر ایجاد زلزله و یا مرگ ناگهانی، یا کاهش رزق و روزی به چشم نمی‌آید. این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که همان‌گونه که مرگ ناگهانی دلیل بر این معنا نیست که شخصی حتما گناهی مرتکب شده است، اگر در جایی زلزله آمد، دلیل بر آن نیست که حتماً در همان نقطه گناهی روی داده، بلکه عوامل طبیعی ایجاد می‌شوند و مکانی که بیشتر آمادگی برای حادثه دارد، آسیب می‌بیند. در عین حال عواملی غیر از گناه مستقیم، وجود دارد که به ایجاد حادثه کمک می‌کند،‌ مثلاً تخریب طبیعت،‌ از بین بردن جنگل‌ها، ضعف پوشش گیاهی که عامل بروز سیل است که در اصل ریشه در جهل و گناه انسان‌های متجاوز دارد.