emamian

emamian

سه شنبه, 05 فروردين 1399 00:28

حد و مرز انتقاد از همسر

فلسفه اصلی زندگی مشترک، قرار گرفتن دو نفر در کنار هم برای طی کردن مسیر رشد و کمال در این دنیاست. انسان در صورتی میتواند به رشد واقعی دست پیدا کند که نقص های خویش را یکی بعد از دیگری رفع کند. در این بین نادانی یا غفلت انسان، مانع دست یابی به تمام نقص هاست. از همین روست که باید گفت یکی از اصلی ترین معارفی که باید به دنبال آن بود، شناخت نقص های خود است.

با رویکرد مثبت با همسرتان برخورد کنید

مقصود اصلی این است که شما و همسرتان بتوانید مشکلاتی که با هم دارید را جوری حل کنید که هر دو طرف حس کنند مورد احترام و توجه قرار گرفته است. بنابراین درصورتی که رویکردتان در موقع انتقاد کردن مثبت باشد، همسرتان حس نمی کند که دوستش ندارید.

برای هر انتقادی که از وی می کنید، ۹ بار از همسرتان تعریف کنید

همه ما هنگامی که حس می کنیم، مورد توجه و احترام و محبّت هستیم، بهتر می توانیم انتقاداتی که از ما می شود را تحمل کنیم. هنگامی که شما و همسرتان دائما با محبّت و احترام با هم برخورد کنید، ذخیره خوبی از احساسات مثبت می سازید که سبب می شود فیدبک های انتقالی و جر و بحث های احتمالی راحت تر تحمل شود.

هرگز درهنگام انتقاد کردن شوهرتان را مقایسه نکنید

اسم شخص خاصی رو نیاروید مثلا نگویید داداشم یا داداشت یا دوستت بلکه او را تنها با خودش مقایسه کنید به عنوان مثال عزیزم دیروز که نشستی و به حرفام گوش دادی خيلي کیف کردم و بهت افتخار کردم( هم اقتدار و هم اطلاعات میدهید)

درصورتی که بتوانید به جای انتقاد کردن از شوهرتان به او پیشنهاد بدهید اثربخش تر خواهد بود به عنوان مثال به جای این که بگوییم چرا من رو تفریح نمی بری به او بگوییم زمانی که منو تفریح میبری حالم خوب میشه و یا به جای این که بگویید چرا دیر اومدی خونه؟و تاحالا کجا بودی؟ میتوانید بگویید خيلي ترسیدم و نگرانت شدم اتفاق خاصی افتاده بود که دیر اومدی؟( دارید هم اطلاعات میدهید و هم اقتدار)

برای انتقادکردن وقت شناس باشید

به عنوان مثال هنگامی که شوهرتون تو غار تنهایی هست انتقاد نکنید زیرا اون از این شرایط داره لذت میبره و شما با حرف زدنتون هرچند هم صحیح و درست و منطقی باشه دارید احساس کیف رو از وی می گیرید به عنوان مثال زمانی که از سرکار اومد خونه یا دیر اومد خونه یه مدت بهش وقت بدید تا خودشو بازیابی کنه( غار تنهایی)

خودداری از انتقاد تغییرناپذیر

از بیان انتقاد درمورد مسائلی که امکان تغییرپذیری محدود یا ناممکن دارند، پرهیز کنید.« حس می کنم اگر دماغت کوچکتر بود، زیباتر بودی»،« اگر سبزه تر بودی، با نمک تر می شدی»،« کاش اندامت بهتر از این بود» و... طرح انتقاد از وضعیت صورت، اندام، رنگ چهره و... سبب دلسردی عاطفی در بین همسران و نتیجه زیانبار دیگری شود.

انتقاد، اهانت نیست

زن و مرد هر گاه ضعفی از یکدیگر می بینند که میتواند بخود و زندگی شان اسیب بزند، می بایست بتوانند با ارامش و لطافت، فرد مقابل را نسبت به آن ضعف قانع کنند. درصورتی که انتقاد بتواند باعث عشق و محبّت بیش تر زن و مرد نسبت به هم شود، هرگز اهانت محسوب نخواهد شد. بلکه این ویراني و ناراحتی در روابط است که به نوعی اهانت به حساب می آید و باید برای سخت نشدن وضعیت زندگی هم که شده از آن دور شد.

انتقاد، خارج شدن از تعادل نیست

یادآوری این نکته بسیار الزامی است که همانطور که انتقاد ناسالم و نابجا میتواند به خانواده اسیب جدّي بزند و فضای خانواده را به جای شادکامی با تلخ کامی پر کند، انتقاد محبّت آمیز هم میتواند جلوی خصومت و دشمنی را بگیرد.

انتقاد اگر در زمان ، جایگاه و وضعیت مطلوب خود و با شیوه صحیح و درست و همچنين با رعایت اصل تعادل صورت بگیرد، یک روش تربیتی کارامد و مؤثر است. و در طرف مقابل، اشکار است که انتقاد با شیوه اشتباه و تحریک آمیز ، به یک ضد تربیت تبدیل خواهد شد.

دوری از انتقادهای آمرانه

در بیان انتقاد، هیچوقت از عبارات آمرانه یا جملاتی که با ضمیر دوم شخص مفرد آغاز میشوند ، استفاده نکنید. بیان جملاتی مانند« تو باید بفهمی که...»،« تو مدام می خوای، حرف خودت باشه»،« رفتارهای تو، مدام این مدلیه» و... نه تنها منجر به تصحیح رفتار نمی شوند بلکه سبب دوری زوجین از یکدیگر شده و اختلافات را تشدید می کند.« من حس ارامش بیشتری دارم وقتی که...»،« زمانی بیشتر مورد توجه من قرار می گیری که...» و... و در کل استفاده از جملاتی که پیام های دلنشین تری داشته و کم تر اسیب زا هستند، بسیار مثمرثمر بوده و انتقاد را بهینه و سازنده می کند.

انتقاد کردن به شرط حذف موانع برقراری رابطه در زندگی زناشویی

تنها در روش ارتباطی امن کارساز است و همسران میتوانند از هم انتقاد سازنده کنند. زیرا در روش ارتباطی اجتنابی همسران می خواهند از شر هم راحت شوند و در روش اضطرابی انتقاد کردن برای فرو نشاندن استرس همسران بکار می رود. انتقاد در روش ارتباطی امن میسر است برای این که در دو روش اضطرابی و اجتنابی، اشخاص درگیر سختی های خود هستند و به فکر اصلاح طرف مقابل نیستند.

نزدیک‌ترین فرد بشر به آخرین فرستاده خداوند، امام علی(علیه السلام) است. فردی که در دامان نبی(ص) بزرگ شد، قدر مسلم بیش از هر انسان دیگری می‌تواند ویژگی‌های حضرت محمد(ص) را توصیف کند. امیرمؤمنان(علیه السلام) در خطبه‌‌ها و نامه‌های خود بارها و بارها به توصیف خاتم انبیا(صلی الله علیه وآله) پرداخته است. مطالبی که مطالعه آنها بهترین و مطمئن‌ترین راه شناخت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) است.

حضرت علی(علیه السلام) در خطبه ۷۱ نهج‌البلاغه ضمن توصیف بخش‌هایی از ویژگی‌های پیامبر(صلی الله علیه وآله) به مردم آموخته است که چگونه بر ایشان درود فرستند. در این خطبه آمده است:

«بار خدایا، اى گستراننده زمین‌هاى گسترده و نگاه دارنده آسمان‌هاى برافراشته و اى آفریننده دل‌ها براساس فطرت، چه بدبخت آن و چه خوشبخت آن، شریف‌ترین درودهایت و افزون‌ترین برکاتت را بر محمد بنده و رسول خود قرار ده، رسولى که ختم‌کننده نبوت و بازکننده راه‌هاى بسته و آشکارکننده حق بر مبناى حق است. پیامبرى که خروش‌هاى باطل را دفع و حمله‌هاى گمراهى را شکست، چنان که سنگینى رسالتى را که برعهده گرفت با قدرت پیش برد.

به امر تو قیام نمود و در راه رضاى تو شتافت، بدون اینکه از پیشى گرفتن بماند و در عزمى که داشت سستى ورزد، وحى تو را ضبط نمود، عهدت را حفظ نمود، بر اجراى فرمانت اقدام ورزید، تا آتش دانش طلب را برافروخت و راه حق را براى اشتباهکار روشن ساخت، و دل‌هایى که در فتنه‌ها و گناهان غرق شده بود به وسیله او هدایت شد، پیامبرى که نشانه‌هاى واضح را برپا کرد و احکام نورانى را ابلاغ نمود. او امین درستکار تو، و خزینه‌دار دانش سرّى تو و شاهد تو در روز قیامت و پیامبر به حق‌ات و فرستاده‌ات به سوى خلق بود.

خداوندا، جایى وسیع در سایه رحمتت براى او بگشا و او را از خیر فراوان و اجرى از فضل و کرمت مرحمت فرما. الهى، بناى او را بر بناى بناکنندگانِ فضیلت بلند گردان و مرتبه‌اش را نزد خود گرامى‌دار و نورش را کامل ساز و او را در عوض رسالت چنین پاداش ده؛ شهادتش را مقبول، گفتارش را پسندیده، منطقش را عدل و سخنش را جداکننده بین حق و باطل قرار ده. خداوندا، بین ما و او در جایى که زندگیش نیک و نعمتش بى‌زوال و خواهش‌هایش برآورده و هوس‌هایش لذت بخش و آسایشش فـراوان و در منت‌هاى آرامش با ارمغان‌هاى کرامت اسـت جمع فرما.

 

 

 

 

 

 

 

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ﴿١﴾

به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی

بخوان به نام پروردگارت که [همه آفریده ها را] آفریده؛ (۱)

 

خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿٢﴾

[همان که] انسان را از علق به وجود آورد. (۲)

 

اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ ﴿٣﴾

بخوان در حالی که پروردگارت کریم ترین [کریمان] است. (۳)

 

الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿٤﴾

همان که به وسیله قلم آموخت، (۴)

 

 

دوشنبه, 04 فروردين 1399 18:36

محبت در قرآن کریم و روایات

خداوند حب ممدوح را به معنای محبت نسبت به وجود مقدس خویش بر شمرده است: «بگو اگر خدا را دوست می دارید، از من پیروی کنید تا خدا(نیز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده و مهربان است.» گاهی حب مذموم و حب ممدوح با هم ذکر شده است. محبت انسان ها به یکدیگر، بر خواسته از عواملی است که با پیدایش آن ها باعث می شود قلب انسان ها به یکدیگر نزدیک و کشش و محبتی بین آن ها ایجاد شود. آغاز سلسله محبت، از جانب خداوند به بندگان است و از آنجایی شروع می شود که خداوند انسان را شایسته حمل امانت خود دانسته و این امانت را بر دوش او نهاده است. خداوند در قرآن بارها انسان ها را با صفات گوناگون مورد توجه و محبت خود قرار می دهد و به صراحت با الفاظی که بیان می کند عشق و محبت خود را به او ابراز می کند. «خداوند توبه کنندگان را دوست دارد و پاکان را(نیز) دوست دارد.» «خداوند پرهیزگاران را دوست دارد.» «خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»

حب و دوست داشتن عبارت است از تعلق وجودی و جذب خاص شعوری میان علتی که انسان را به کمال می رساند و معلول تکامل یافته، حال فرق نمی کند که این علت، غذایی باشد که انسان می خورد یا مالی باشد که در آن تصرف می کند یا اعتباری که از آن استفاده می نماید و یا معلم و آموزگاری که از وی دانش می آموزد.[۱]

حب و محبت در آیات

در قرآن کریم کلمه حب و فعل و مشتقات آن هشتاد و سه بار به کار رفته است که در برخی از آنها حب ممدوح و در برخی دیگر حب مذموم مراد است. خداوند حب ممدوح را به معنای محبت نسبت به وجود مقدس خویش بر شمرده است: «بگو اگر خدا را دوست می دارید، از من پیروی کنید تا خدا(نیز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده و مهربان است.»[۲] گاهی حب مذموم و حب ممدوح با هم ذکر شده است.[۳] در قرآن کریم کلماتی چون:«ود»، «مودة»، «رحمة»، و... نیز به معنی دوستی به کار رفته است.

حب و محبت در روایات

روایات متعددی در باب محبت (هم محبت بنده به خدا و هم محبت خدا به بنده و هم محبت بندگان به یکدیگر) وجود دارد. ما در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم.

۱.امام علی(ع) می فرمایند: بنده تنها متوجه پروردگار خویش است. و هیچ گاه عبادت خدا را پایان نمی دهد و شوق و علاقه خود را از انجام اوامر الهی و اطاعت پروردگار سست نمی کند. آنچه که آنان را شیفته اطاعت خدا کرده، بذر محبت است که در دل می پرورانند.[۴]

۲.اگر بنده ام را ببینی که زیاد به یاد من است، خودم چنین اجازه ای به او داده ام و او را دوست می دارم.[۵]

اقسام محبت:

الف. محبت بندگان به یکدیگر:

محبت انسان ها به یکدیگر، بر خواسته از عواملی است که با پیدایش آن ها باعث می شود قلب انسان ها به یکدیگر نزدیک و کشش و محبتی بین آن ها ایجاد شود.

اسباب پیدایش محبت بندگان به یکدیگر:

۱.آنچه سبب بقاء و کمال می شود:

هر آنچه که موجب بقاء و کمال شود محبوب آدمی است، به همین جهت است که انسان وجود نفس خود را دوست دارد، و به دوام و بقای آن علاقمند است و هر آنچه به این امر کمک کند، مورد محبت او است و نسبت به مرگ و موجبات آن کراهت و نفرت دارد.[۶]

۲.لذت:

لذت اعم از مادی و معنوی موجب محبت می گردد؛ یعنی انسان آنچه را که موجب لذت گردد، به دلیل لذت آور بودن دوست دارد نه برای ذات آن. لذت مادی، مانند محبت انسان به خوردنی ها و آشامیدنی ها و آنچه موجب ارضای سایر غرایز او می شود. این نوع محبت به آسانی به دست می آید و به سرعت نیز از میان می رود. همچنین این قبیل محبت ها به دلیل پستی و مادی بودن سبب آن و سرعت زوالش، پایین ترین درجه محبت است.[۷] لذت معنوی، که عمر آنها طولانی است، مانند محبت انسان به یک هنرمند و ورزشکار، به دلیل لذتی که از صحنه های هنرنمایی او می چشد و به امانت و پاکدامنی، به دلیل لذتی که آدمی از احساس پاکی و امانت می برد و به یاد خداوند و مناجات با او، به دلیل لذت سرشاری که از این امر به او دست می دهد.

۳.احسان:

انسان، بنده و اسیر نیکی و احسان است و به طور طبیعی هر که را به او احسان کند، دوست دارد و از کسی که به او بدی کند، می رنجد. بنابراین منفعت و نیکی سبب محبت آدمی به عامل آن می شود.[۸]

۴.شباهت در اوصاف ظاهری:

اشتراک در یک یا چند ویژگی ظاهری باعث پیدایش محبت می شود. علاقه کودکان به یکدیگر و پیران به همدیگر و افراد هم شغل و همکار با یکدیگر از همین قبیل است.

۵.حسن و جمال ظاهری و باطنی:

درک زیبایی و جمال موجب محبت می گردد؛ یعنی انسان زیبایی ها را اعم از مادی و معنوی دوست دارد و این محبت به ذات زیبایی تعلق می گیرد، و منشا درونی و فطری دارد.

۶.تناسب باطنی و روحی:

گاهی انسان نسبت به دیگری محبت می ورزد، ولی نه به دلیل حسن و جمال او و نه به سبب چشم داشت و طمع در مقام و مال او بلکه به صرف مجانست و تناسب باطنی و معنوی که با روح و جان او دارد.

ب. محبت خدا به بندگان:

شروع و آغاز سلسله محبت، از جانب خداوند به بندگان است و از آنجایی شروع می شود که خداوند انسان را شایسته حمل امانت خود دانسته و این امانت را بر دوش او نهاده است. خداوند در قرآن بارها انسان ها را با صفات گوناگون مورد توجه و محبت خود قرار می دهد و به صراحت با الفاظی که بیان می کند عشق و محبت خود را به او ابراز می کند. «خداوند توبه کنندگان را دوست دارد و پاکان را(نیز) دوست دارد.»[۹] «خداوند پرهیزگاران را دوست دارد.»[۱۰] «خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»[۱۱]

نشانه های محبت خداوند به بندگان

۱.زیاد به یاد خدا بودن: «اگر بنده ام را ببینی که زیاد به یاد من است، خودم چنین اجازه ای به او داده ام و او را دوست می دارم»[۱۲]

۲.آرامش درونی و شکیبایی: «هنگامی که خداوند بنده ای را دوست بدارد، او را با زیور آرامش و شکیبایی می آراید»[۱۳]

۳.داشتن قلبی پاک و اخلاقی متعادل: «زمانی که خداوند بنده ای را دوست بدارد، قلبی پاک و اخلاقی متعادل (به دور از افراط و تفریط) روزی اش می کند»[۱۴]

 

۴.دوست داشتن مطیعان و دشمنی با عاصیان: «اگر می خواهی بدانی که در تو خیر و نیکی وجود دارد یا نه، به قلبت بنگر، اگر در آن دوستی و محبت نسبت به بندگان مطیع خداوند و بغض و کینه نسبت به گناهکاران یافتی، پس در تو خیر و نیکی است و خداوند تو را دوست دارد»[۱۵]

ج) محبت بندگان به خدا:

محبت با تمام اسباب و عوامل و اثراتی که دارد زمانی نمود و ارزش پیدا می کند و موجب سعادت انسان می شود که درجه محبوبیت و ارزشمندی محبوب در بالاترین حد باشد. عشق و محبت با این درجه، تنها شایسته خداوندی است که محبتش توجیه گر خلقت و تحقق اهداف عالم است.

نشانه های محبت بندگان به خداوند:

۱.دوست داشتن مرگ: خداوند در این باره می فرماید: «بگو: ای یهودیان! اگر گمان می کنید که(فقط) شما دوستان خدایید نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید اگر راست می گویید( تا به لقای محبوبتان برسید.)»[۱۶] دوستدار حقیقی، مشتاق مشاهده محبوب خویش است. کسی که به مقصدی عشق ورزد، هر آنچه به آن هدف رهنمون شود، محبوب او واقع خواهد شد. از همین رو وقتی انسان مشتاق ملاقات پروردگار خویش باشد، نسبت به مرگ نه تنها ترس و واهمه ای ندارد، بلکه نسبت به آن میل و اشتیاق درونی نیز دارد.

۲.پیروی از دستورات الهی: خداوند در قرآن می فرماید: «بگو اگر خدا را دوست می دارید، از من پیروی کنید تا خدا(نیز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد، و خدا آمرزنده و مهربان است»[۱۷] عشق و محبت حقیقی نسبت به خداوند باعث می شود انسان در همه امور اراده و خواست خداوند را بر خواست خود ترجیح دهد و در تمام کارهای زندگی مطیع فرمان خداوند باشد.

۳.عدم غفلت از یاد خدا: ذکر و یاد محبوب و آنچه مربوط به او است، همواره برای محب لذت بخش و دوست داشتنی است. دوستان خدا دائم سخن از او و دوستان او می گویند و با یاد او زندگی می کنند و از تلاوت کلام او لذت می برند و در خلوت مناجات با او انس می گیرند،[۱۸] چنان که خداوند به حضرت موسی(ع)فرمود ای پسر عمران، دروغ می گوید آن کسی که گمان برد مرا دوست دارد، اما چون شب فرا رسد چشم از عبادت من فرو بندد. مگر نه این است که هر دلداده ای دوست دارد که با دلدار خود خلوت کند؟[۱۹]

۴.دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان او: یکی دیگر از نشانه های محبت خداوند، دوستی با دوستان او و دشمنی با دشمنان اوست. چرا که محبت خداوند در دل بندگان حالتی به وجود می آورد که انسان هر آنچه که خداوند دوست دارد دوست می دارد و هر آنچه را که خداوند دشمن می دارد و نسبت به آن بیزاری می جوید، او نیز دشمن می دارد و از آن دوری می کند.

۵.بیمناکی در عین محبت و امیدواری: دوستان خدا، در عین اینکه شیفته جمال اویند، با درک عظمت و بزرگی خداوند، همواره در بیم هستند. زیرا همانطور که جمال و جلال خداوند باعث عشق و محبت می شود، درک عظمت و هیبت او نیز باعث ترس است. لذا این دو هیچ منافاتی با هم ندارند و مکمل یکدیگر می باشند. زیرا بندگی به صرف محبت و بدون بیم و بندگی به صرف بیم و بدون امید هر دو موجب هلاکت می شود.[۲۰]

ثمرات محبت به خداوند:

۱.انس با پروردگار: زمانی که قلب آدمی از عشق و محبت به خداوند مسرور و مشعوف است، چنان انسی با یاد و ذکر پروردگار می گیرد که که در عین اینکه بین خلایق و بقیه انسان هاست، اما تنهاست و در یاد محبوبش که خداوند است، می باشد.

۲.راضی بودن به قضای الهی: مرتبه رضا یکی دیگر از ثمرات محبت به خداوند است، زیرا محب هر آنچه را که از محبوب صادر گردد، زیبا می بیند. کسی که به مقام رضا نایل گردد، در نزد او فقر و غنا، راحتی و سختی، تندرستی و بیماری، مرگ و زندگی و... یکسان است و تحمل هیچ یک بر او دشوار نیست؛ چرا که همه را از جانب محبوب می بیند و همواره در سرور و بهجت و راحتی به سر می برد؛ زیرا به همه چیز به چشم رضایت می نگرد و در واقع همه امور بر وفق مراد او پیش می رود و در نتیجه از هر غم و اندوهی به دور خواهد بود.[۲۱]

۳.شکرگذاری از خداوند در هر حالتی: یکی دیگر از ثمرات محبت به خداوند شکر گذاری از اوست. زیرا ذات آدمی چنین است که در قبال لطف و احسانی که دیگران به او می کنند، از آنها تشکر می کند. لذا زمانی که تمام محبت و عشق او متوجه به خداوند باشد، همه اتفاقات زندگی خود را اعم از شادی و ناراحتی، خوبی و بدی، و.. . شمه ای از محبت خداوند نسبت به خود می بیند، در نتیجه در هر حالتی شکر گذار این نعمات خواهد بود.[۲۲]

۴.اشتیاق به سوی خداوند: از دیگر ثمرات محبت خداوند، شوق به لقای اوست. شوق عبارت است از میل به چیزی و رغبت به آن در غیاب او.[۲۳] این شوق، آن است که انسان هم محبت محبوب را دارد و هم درد هجرانش را. از این رو همیشه با درد همراه است. اما این درد برای انسان عاشق تحمل پذیر و لذیذ است و زمینه وصال را فراهم می کند.[۲۴]

طریقه تحصیل محبت خداوند

۱.معرفت و شناخت خداوند: معرفت پیدا کردن به خداوند و تقویت و مسلط کردن آن بر خزینه دل، یکی از راه های تحصیل محبت خداوند است. خداوند در قرآن می فرماید: «و آنهایی که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند، قطعا به راه های خود هدایتشان خواهیم کرد.»[۲۵] این سعی و کوشش می تواند توجه به این باشد که هیچ ذره ای از ذرات وجود ندارد، مگر اینکه نشانه ای از قدرت و عظمت خداوند است. تحصیل معرفت از این طریق برای همه کس مقدور است، مگر کسانی که به جهت کوته فکری در تفکر و اشتغال به امور شهوانی و... از رسیدن به آن محروم شوند.[۲۶]

۲.مداومت کردن بر ذکر و یاد خداوند: خداوند در قرآن کریم می فرماید: «خداوند برای هیچ کس دو دل در درونش نیافریده.»[۲۷] مداومت بر ذکر و یاد خدا و توجه به نعمات و صفات نامتناهی خداوند، باید بعد از سعی و تلاش و پاک کردن محبت غیر خدا از دل باشد. زیرا خداوند برای هیچ انسانی دو دل قرار نداده است. و دل هر کس حکم ظرفی را دارد که که بیشتر از یک چیز درون آن قرار نمی گیرد. لذا با پاک کردن دل خود از غیر و توجه و شناخت خداوند، محبت او جایگزین محبت های دیگر می شود.[۲۸] بنابراین، هر اندازه محبت به خداوند بیشتر باشد، انسان بیشتر به یاد خدا خواهد بود.[۲۹]

پی نوشت ها

[۱] طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القران، موسسه اسماعیلیان، ۱۳۷۱، ج ۱ ص ۴۱۱ تا ۴۱۰

[۲] آل عمران، آیه ۳۱

[۳] بقره، آیه ۱۶۵

[۴] دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمونین، پاییز۱۳۸۱، خطبه۹۱

[۵] ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، دارالحدیث، چاپ پنجم ۱۳۸۴، ج۲۲، ص۲۲۳

[۶] فیض کاشانی، محسن؛ المحجه البیضاء فی تهذیب الحیاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به حوزه علمیه قم ، ج۸، ص۹ تا ۱۱

[۷] نراقی،ملامهدی؛ جامع السعادات، تعلیق و تصحیح کلانتر، سید محمد؛ مؤسسه الأعلمی للمطبوعات بیروت، ج۳، ص۱۳۶

[۸] فیض کاشانی، ملامحسن؛ اخلاق حسنه، تهران، انتشارات پیام آزادی، ۱۳۶۲، ص۲۱۶ تا ۲۱۷

[۹] بقره، آیه۲۲۲

[۱۰] آل عمران، آیه ۷۶

[۱۱] آل عمران، آیه ۱۳۴

[۱۲] همان

[۱۳] همان، ص۲۲۴

[۱۴] همان، ح۳۱۴۵

[۱۵] همان، ص۲۳۳

[۱۶] جمعه، آیه۶

[۱۷] آل عمران، آیه ۳۱

[۱۸] نراقی، احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، چاپ اول، ۱۳۸۵، ص۱۰۴

[۱۹] ابن بابویه القمّی، محمد بن علی؛ أمالی، قم، مؤسسه البعثه، ۱۴۰۷ ق، چاپ اول ، ص۴۳۸

[۲۰] نراقی، ملا احمد؛ پیشین، ص۱۶۸ تا ۱۷۴

[۲۱] همان، ص۶۵۶

[۲۲] جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن، قم، انتشارات اسراء، ۱۳۷۸، چاپ دوم، ص۳۰۹ تا ۳۱۲

[۲۳] نراقی، ملا احمد، پیشین، ص۶۳۷

[۲۴] جوادی آملی، عبدالله، پیشین، ص۳۲۳

[۲۵] عنکبوت، آیه ۶۹

[۲۶] نراقی، ملا احمد، پیشین، ص۶۲۷ تا ۲۲۸

[۲۷] احزاب، آیه ۴

[۲۸] نراقی، ملا احمد، پیشین، ص۶۲۷

[۲۹] مصباح یزدی، محمدتقی؛ راهیان کوی دوست، قم، انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۶، چاپ سوم، ص۵۴

 

دوشنبه, 04 فروردين 1399 18:26

حیا و عفت در آموزه های قرآن

معناى حیا: حیا به معناى شرم و آزرم است [۱].

جرجانى مى گوید: گرفتگى نفس است از چیزى و ترک آن چیز از ترس سرزنش، و آن دو نوع است: نفسانى و ایمانى. حیاى نفسانى شرمى است که خداوند آن را در همه ى نفوس آورده است؛ مانند شرم از کشف عورت و جماع بین مردم، و حیاى ایمانى، شرمى است که مؤمن را از ارتکاب معاصى از ترس خدا باز مى دارد. [۲]

مرحوم مجلسى مى فرمایند: حیا غریزه اى است که مانع ارتکاب و انجام اعمال زشت و قبیح شده و نیز مانع تعمّد در از بین بردن و تقصیر در حقوق حق تعالى و خلق خدا مى شود. [۳]

معناى عفّت: عفّت در اصل به معناى خویشتن دارى، تسلّط بر نفس و نقطه مقابل شهوت پرستى و شکم پرستى است.

اهل لغت مى گویند: «عفّت حالتى در نفس است که انسان را از غلبه ى شهوت باز مى دارد».

و نیز: «عفّت عبارت است از خوددارى کردن از آن چه حرام است و در عین حال زیباست».

همچنین: «عفّت، بازدارى روح و روان از گناهان و هم چنین نگه دارى خویش از دراز کردن دست سؤال به سوى دیگران است». [۴]

دارنده ى عفت زبانى کسى است که سخن حرامى مانند غیبت و سخنان بیهوده را بر زبان جارى نمى کند و دارنده ى عفت جنسى آن است که زنا مرتکب نشود. [۵]

این واژه معناى گسترده اى دارد، ولى بیشتر در مورد خویشتن دارى در دو مسئله استعمال شده است: خویشتن دارى و قناعت درامور مالى و کنترل غریزه جنسى، که اوّلى موجب حفظ عزّت و آبرو شده و دوّمى موجب حیا، شرم و غیرت در مقابل پرده درى و انحرافات جنسى مى گردد. در روایات از این دو در اصطلاح به عفّت «بَطن» و «فَرْجْ» تعبیر شده است؛ مثلا پیامبر(ص) فرمود: «در مورد امّتم در مورد شکم پرستى و شهوت پرستى جنسى، بیمناک هستم». [۶]

دقت در معناى لغوى و موارد استعمال نشان مى دهد که این دو معنا لازم و ملزوم یکدیگرند. کسى که حیا دارد، عفت مىورزد و کسى که عفیف است، دامن خود را آلوده نمى کند و از گناه و معصیت شرم دارد. بى حیایى همان بى عفتى است و به انسانى که پاکدامن نیست، بى حیا مى گویند.

واژه ى عفّت در قرآن، بیشتر در مورد عفت «بَطْن» و «فَرْجْ»؛ یعنى: شکم و شهوت، استعمال شده است.

۱.عفت شهوت:

 گاهی افراد از همسر خود دور مى افتند و بعضى هنوز ازدواج نکرده اند و از آنجا که با افراد سروکار دارند، عوامل تحریک زیادى سر راه آنها قرار مى گیرد. قرآن به چنین کسانى که امکان ارضاى نیاز جنسى از راه مشروع برایشان فراهم نیست، مى فرماید: «وَ لْیَستَعْفِفِ الَّذِینَ لا یجِدُونَ نِکاحاً حَتى یُغْنِیهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ...» [۷] ؛ و آنها که امکان ازدواج و (ارضاى شهوت) ندارند باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنانرا به فضلش بى نیاز سازد.

«نکاح» از نظر لغت به عمل جنسى و ارضاى شهوت گفته مى شود و صرف عقد «نکاح» نیست. پس، خطاب خداوند در این آیه، به همه ى کسانى است که نمى تواند نیاز جنسى خود را برآورده کنند. از طرفى، گاه با تمام تلاش و کوشش ها، امکان ازدواج فراهم نمى گردد و خواه و ناخواه انسان مجبور است مدتى را با محرومیت بگذراند. قرآن به این گونه افراد تذکر مى دهد که مبادا در این وضع گمان کنند آلودگى جنسى براى آنها مجاز است و ضرورت چنین ایجاب مى کند! از این رو، بلافاصله در آیه ى بعد دستور پارسائى را هر چند مشکل باشد به آنها داده و مى گوید: و آنها که وسیله ازدواج ندارند باید عفت پیشه کنند، تا خداوند آنان را به فضلش بى نیاز سازد.

قرآن هشدار مى دهد تا نکند در این مرحله ى بحرانى و در این دوران آزمایش، تن به آلودگى دهند و خود را معذور بشمرند که هیچ عذرى پذیرفته نیست، بلکه باید قدرت ایمان و شخصیت و تقوا را در چنین مرحله اى آزمود.

۲. حیا و عفت در نگاه شهوانى:

آیه اى در سوره ى نور ـ سراسر این سوره دستور العمل حیا و عفت است ـ، مرتبه اى بالاتر از آنچه را در مورد قبل گفتیم، بیان مى فرماید و مؤمنان را موظف مى کند که حیا و عفت چشم را رعایت کنند و مواظب نگاه خود باشند تا گرفتار بى عفتى و غلبه ى شهوت نشوند:

«قُل لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصرِهِمْ وَ یحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکى لهَُمْ  إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصنَعُونَ» [۸] ؛ به مؤمنان بگو چشم هاى خود را (از نگاه به نامحرمان ) فرو گیرند، و فروج خود را حفظ کنند، این براى آنها پاکیزه تر است، خداوند از آنچه انجام مى دهید آگاه است.

در شان نزول آیه، از قول امام باقر(ع) آمده است: جوانى از انصار در مسیر خود با زنى روبرو شد - و در آنروز زنان مقنعه خود را در پشت گوشها قرار مى دادند - (و طبعا گردن و مقدارى از سینه آنها نمایان مى شد)، چهره ى آن زن نظر آن جوان را به خود جلب کرد و چشم خود را به او دوخت. هنگامى که زن گذشت جوان همچنان با چشمان خود او را بدرقه مى کرد، در حالى که راه خود را ادامه مى داد، تا اینکه وارد کوچه تنگى شد و باز همچنان به پشت سر خود نگاه مى کرد ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزى چیزى که در دیوار بود صورتش را شکافت! هنگامى که زن گذشت جوان به خود آمد و دید خون از صورتش جارى است و به لباس و سینه اش ریخته است! سخت ناراحت شد، با خود گفت: به خدا سوگند! من خدمت پیامبر(ص) مى روم و این ماجرا را بازگو مى کنم. هنگامى که چشم رسولخدا(ص) به او افتاد فرمود: چه شده است؟ جوان ماجرا را نقل کرد، در این هنگام جبرئیل، پیک وحى خدا نازل شد و آیه فوق را آورد: «قُلْ لِلْمُؤمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ ...».

آیه نمى گوید مؤمنان باید چشمهاشان را فرو بندند، بلکه مى گوید باید نگاه خود را کم و کوتاه کنند، و این تعبیر لطیفى است به این منظور که اگر انسان به راستى هنگامى که با زن نامحرمى روبرو مى شود بخواهد چشم خود را به کلى ببندد ادامه راه رفتن و مانند آن براى او ممکن نیست، امّا اگر نگاه را از صورت و اندام او بر گیرد و چشم خود را پائین اندازد گوئى از نگاه خویش کاسته است و آن صحنه اى را که ممنوع است از منطقه دید خود به کلى حذف کرده است.

قابل توجه اینکه قرآن نمى گوید از چه چیز چشمان خود را فرو گیرند تا معنا گستردگى خود را حفظ کند، یعنى: از مشاهده ى تمام آنچه که حرام است خود را حفظ کنند.

مفهوم آیه فوق این نیست که مردان در صورت زنان خیره نشوند تا بعضى از آن چنین استفاده کنند که نگاه هاى غیر خیره مجاز است، بلکه منظور این است که انسان به هنگام نگاه کردن معمولا منطقه وسیعى را زیر نظر مى گیرد، هر گاه زن نامحرمى در حوزه دید او قرار گرفت، چشم را چنان فرو گیرد که آن زن از منطقه دید او خارج شود.

دومین دستور در آیه فوق همان مساله حفظ فروج است. منظور از حفظ فَرْجْ به طورى که در روایات وارد شده است پوشانیدن آن از نگاه دیگران است.

در حدیثى از امام صادق(ع) مى خوانیم: «کُلُّ آیَة فِى الْقُرآنِ فِیها ذِکْرُ الْفُروجِ فَهِىَ مِنَ الزِّنا إلاّ هذِهِ الاْیَةِ فَإنَّها مِنَ النَّظَر»؛ هر آیه اى که در قرآن سخن از حفظ فروج مى گوید، منظور حفظ کردن از زنا است جز این آیه منظور از آن حفظ کردن از نگاه دیگران است.

سپس قرآن هدف از این نهى را بیان مى کند: این براى آنها بهتر و پاکیزه تر است: «ذلِکَ أزْکى لَهُم»؛ یعنى: هدف از ممنوعیت نگاه حرام، پاکى و سالم ماندن خود شماست.

سپس به عنوان اخطار براى کسانى که نگاه هوس آلود و آگاهانه به زنان نامحرم مى افکنند و گاه آن را غیر اختیارى قلمداد مى کنند، مى گوید: خداوند از آنچه انجام مى دهید مسلما آگاه است: «إنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما تَصْنَعُون». [۹]

 

۳- عفت شکم: گاه بعضى به بهانه کمى درآمد و حقوق دست به کارهایى مى زنند که باعث آلودگى آنها و شکستن عزت آنها مى گردد. قرآن نمونه اى را مطرح مى کند که از شرایط آنها سخت تر وجود ندارد، ولى آنها عفت به خرج داده و خود را آلوده نکردند. آنان نه تنها اقدام به تامین نیاز از راه گناه نکرده، بلکه دست به سمت کسى نیز دراز نکردند: «...یَحْسَبُهُمُ الجاهِلُ أغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّف» [۱۰] ؛ (مهاجران فقیرى) ... که از شدّت عفّت و خویشتن دارى، افراد ناآگاه، آنها را ثروتمند مى دانند.

عفت و حیا آنقدر ارزشمند و مهم هستند که دعاى همیشگى پیامبر(ص)، در عین عصمت، این بود: «اِنَّ النَّبِى(ص) کان یَدْعُوا: اَللّهُمَّ إنِّى أَسأَلُکَ الْهُدى وَ التُّقى وَ الْعِفافَ وَ الْغِنى». [۱۱] ؛ خدایا از تو هدایت، تقوا، عفاف و بى نیازى مى خواهم.

عقل و حیا از هم جدا نمى شوند:

حیا چنان ارزش و اهمیتى دارد که در کلامى گهربار از پیامبر اکرم(ص) در بیان صفات عاقل آمده است: «صِفَةُ الْعاقِلِ... لایُفارِقُهُ الْحَیاءُ...»([۱۲])؛ ویژگى عاقل این است که هرگز حیا از او جدا نمى شود.

ودر دنباله ى همین حدیث، حضرت در صفات جاهل و نادان، مى فرمایند: «وَ صِفَةُ الْجاهِلِ ...لایَخافُ ذُنُوبَهُ الْقَدیمَةِ، وَ لایَرْتَدِعُ فیما بَقِىَ مِنْ عُمُرِهِ الذُّنُوب...»؛ و صفت جاهل این است که... از گناهان گذشته اش نمى ترسد و در باقى مانده عمر نیز از گناه دست برنمى دارد.

معناى این حدیث این است که بى حیا اصلاً عاقل نیست.

بى حیا کور معنوى است:

در حدیثى دیگر امام موسى بن جعفر(ع) از اجداد پاکش از پیامبر اکرم(ص) نقل مى فرمایند: «إنَّ اللّهَ خَلَقَ الْعَقْلَ مِنْ نُور مَخْزُون مَکْنُون فِی سابِقِ عِلْمِهِ الَّذی لَمْ یَطِّلِعْ عَلَیْهِ نَبِّی مُرْسَل وَلا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ،... فَجَعَلَ... الْحَیاءَ عَیْنَیْهِ...» [۱۳] ؛ خداوند عقل را از نور خزانه ى خود که پنهان شده ى در علم ازلى او بوده و هیچ پیامبر و فرشته اى از آن آگاه نبود، خلق کرد،... و حیا را دو چشم او قرار داد....

حضرت در این حدیث آنچه را که خداوند به عقل داده برمى شمارند و مهمترین نعمت اعطایى به عقل را حیا نام مى برند؛ زیرا حیا را چشم عقل مى دانند و ما مى دانیم که چشم مهم ترین عضو بدن براى پیشرفت، کار و فعالیت است. نتیجه ى این سخن حکیمانه و الهى این است که در واقع و عالم معنا، بى حیا کور است، اگر چه چشم سر داشته باشد.

 

عقل، حیا و دین به هم پیوسته اند:

امام على(ع) مى فرمایند: «هَبَطَ جِبْرِئیلُ عَلى آدَم(ع)، فَقالَ: یا آدَمُ! إنّی اُمِرتُ أنْ اُخَیِّرَکَ واحِدَةً مِنْ ثلاث، فَاخْتَرْ واحِدَةً وَ دَعْ إثْنَتَیْنِ. فَقالَ لَهُ آدمُ: وما الثَّلاثُ یا جِبْرِئیلُ؟ فَقالَ: الْعَقْلُ، وَالْحَیاءُ، وَالدِّینُ. قالَ آدمُ: فَإنّی قَدْ إخْتَرْتُ الْعَقْلَ، فَقالَ جِبْرئیلُ لِلْحَیاءِ والدِّینِ: إنْصَرَفا وَدَعاهُ. فَقالا لَهُ: یا جِبْرِئیلُ إنّا اُمِرْنا  أنْ نَکُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَیْثُما کانَ. قال: فَشَأنُکُما، وعَرَج» [۱۴] ؛ جبرئیل بر آدم(ع) فرود آمد و گفت: اى آدم، من مامورم تو را بین سه چیز مخیر کنم، پس یکى از آن سه را انتخاب کن و دو تاى دیگر را رها نما. آدم(ع) گفت: آن سه کدامند اى جبرئیل؟ او گفت: عقل، حیا و دین. آدم(ع) گفت: من عقل را اختیار مى کنم. پس جبرئیل به حیا و دین گفت: برگردید و او را ترک کنید. حیا و دین گفتند: یا جبرئیل، ما ماموریم که با عقل باشیم، هر جا که باشد! جبرئیل گفت: اختیار با خودتان است و به آسمان رفت.

حیا نشانه ى مؤمن است:

امام جعفر صادق(ع) مى فرمایند: «اَلْحَیاءُ وَالْعِفافُ وَالْعَی - أَعْنِی عَىَّ اللِّسانِ لا عَىَّ الْقَلْبِ - مِنَ الاْیمانِ» [۱۵] ؛ حیا، عفت پیشگى و کوتاهى و ثقل زبان از نشانه هاى ایمان است.

از این کلام مى توان فهمید که انسان بى حیا و بى شرم که از هیچ رفتارى خجالت نمى کشد و از بر زبان راندن هیچ کلامى ابایى ندارد ایمانش مشکل دارد و باید ریشه ى بى حیایى او را در مشکلات اعتقادى او جستجو کرد؛ پس براى تشخیص انسان هاى مؤمن مى توانیم این اوصاف را در افراد بررسى کنیم.

از امام باقر(ع) نیز نقل شده: «اَلْحَیاءُ وَالاْیمانُ مَقْرُونانِ فِی قَرْن، فَإذا ذَهَبَ أَحَدُهُما تَبِعَهُ صاحِبُهُ» [۱۶] ؛ حیا و ایمان در کنار هم در یک ظرف قرار دارند (و چنان به هم پیوسته اند که) اگر یکى از آنها برود، دیگرى هم به دنبالش خواهد رفت.

در حدیث دیگرى مطلب روشن تر بیان شده است: حضرت صادق(ع) به صراحت مى فرمایند:  «لا إیمانَ لِمَنْ لا حَیاءَ لَهُ» [۱۷] ؛ هر کس حیا ندارد، ایمان ندارد.

پی نوشتها

[۱]. فرهنگ لاروس، «حیاء».

[۲]. لغت نامه دهخدا، «حیا».

[۳]. بحار الأنوار، علامه مجلسى، ج۱ ص۸۶.

[۴].به ترتیب: مفردات راغب، المصباح المنیر و لسان العرب، واژه «عفّ».

[۵].  معجم لغة الفقهاء، ص۳۶.

[۶]. اصول کافى، کلینى، ج۲، ص۷۹.

[۷]. سوره نور، آیه ى ۳۳.

[۸]. سوره ى نور، آیه ى ۳۰.

[۹]. آیت الله مکارم شیرازى و همکاران، تفسیر نمونه، ج۱۴  ص ۴۳۶.

[۱۰].  سوره بقره، آیه۲۷۳.

[۱۱]. صحیح ترمذى، ترمذى، ج ۱۳، ص ۲۶.

[۱۲]. بحار الأنوار، ج۱ ص۱۲۹ حدیث۱۲.

[۱۳]. همان، ج۱ ص۱۰۷ حدیث۳.

[۱۴]. همان، ج۱ ص۸۶ حدیث۸.

[۱۵]. الکافى، ج۲ ص۱۰۶ حدیث۲.

[۱۶]. همان، حدیث۴.

[۱۷]. همان، ص۱۰۷ حدیث۵.

منبع: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

دستگاه تحریم ساز سیاست خارجی آمریکا حتی در زمان بحران جهانی شیوع کرونا همچنان به کار خود ادامه می‌دهد و بی توجه به بحران ناشی از شیوع کرونا که بخش زیادی از جهان از جمله آمریکا را در برگرفته؛ همچنان به تحریم‌ و اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه کشورهای مخالف آمریکا بویژه ایران می‌پردازد.

در تازه‌ترین اقدام وزارت خارجه آمریکا، چندین نهاد و شرکت در آفریقای جنوبی، هنگ کنگ، امارات و سه شهروند ایرانی در فهرست تحریم‌های ضد ایرانی آمریکا قرار گرفته است.

مایک پمپئو، وزیرخارجه آمریکا در همان روزی که آمار مبتلایان به کرونا در کشورش از مرز 5 هزار نفر گذشته بود، مدعی شد که سه شهروند ایرانی به همراه چندین شرکت در برخی از کشورها به دلیل ارتباط با فروش محصولات پتروشیمی ایران تحت تحریم قرار گرفته‌اند.

شهروندان آمریکایی قربانی سیاست‌های ضدایرانی کاخ سفید

اعلام تحریم‌های ضدایرانی واشنگتن علیه ایران همزمان با شیوع کرونا در آمریکا نشان می‌دهد که حتی شهروندان آمریکایی نیز قربانی سیاست‌های خصمانه و ضدایرانی دولت ترامپ شده‌اند.

در واقع در شرایطی که شهروندان آمریکایی نیازمند تمرکز و توجه دولت واشنگتن به بحران شیوع کرونا هستند، اما کاخ سفید بدون توجه به وضعیت داخلی مدعی اعمال تحریم‌های جدید مرتبط با ایران می‌شود.

این در حالی است که کارشناسان پیش بینی کرده‌اند که شیوع کرونا در آمریکا حتی می‌تواند از بسیاری دیگر از کشورها بدتر و بحرانی تر‌شود.

از جمله نشریه وایس با کارشناسان بهداشت و سلامت جامعه گفتگو کرده و به نقل از آنها نوشته که چرا ممکن است شیوع ویروس کرونا در آمریکا مخرب‌تر از ایتالیا هم شود.فرانسوآ بولو، مدرس داده‌پردازی کامپیوتری علوم بیولوژی در دانشگاه کالج لندن به این نشریه گفته: "مورد آمریکا یک مورد ویژه است... به همین علت، وضعیت ممکن است در آمریکا بدتر باشد.آمریکا در گرفتن تست کرونا بسیار عقب است. به همین علت هم خیلی چیزها را درباره گستردگی ویروس کرونا در آنجا نمی‌دانیم... چون تست کرونا در حد وسیع صورت نگرفته و نمی‌دانیم آیا گستردگی در حد چند محله و شهر است یا دامنه جغرافیایی آن به قدری بزرگ شده که عملا قرنطینه کردن یک محله و یک شهر دیگر فایده‌ای ندارد.

عامل دیگر از نظر این مدرس دانشگاه، نبود بیمه همگانی و پیش‌بینی مرخصی به هنگام بیماری برای کارگران و کارمندان آمریکایی است. در آمریکا بسیاری از کارگران و کارمندان از مرخصی با حقوق به هنگام بیماری برخوردار نیستند. کارفرمایان ممکن است به صورت اختیاری چنین مرخصی را برای کارگران خود در نظر گرفته باشند اما قانون کار آمریکا کارفرمایان را وادار به چنین تصمیمی نکرده است. چنانچه در قوانین این کشور مرخصی پس از زایمان برای مادران و پدران هم در نظر گرفته نشده است. به همین علت هم از نظر فرانسوآ بولو به "احتمال قریب به یقین" بسیاری از کارگران آمریکایی با مخفی نگه داشتن بیماری خود سرکار خواهند رفت و همین موضوع به شیوع بیشتر ویروس کرونا خواهد انجامید.

نبود نظام بیمه درمانی همگانی در آمریکا هم از نظر آقای بولو دیگر نقصان جامعه آمریکاست که به شدت گرفتن اپیدمی کرونا کمک خواهد کرد. بیش از ۲۰ میلیون آمریکایی تحت هیچ پوشش بیمه درمانی قرار ندارند. برای این گروه هر بار رفتن به مطب دکتر ممکن است حدود ۱۰۰ دلار خرج بردارد. حتی بخش بزرگی از کسانی که در آمریکا بیمه درمانی خصوصی یا بیمه پزشکی گروهی از طریق کارفرما دارند باید بخشی از هزینه‌های درمانی خود را تقبل کنند. از نظر آقای بولو، همین دو عامل می‌تواند هزاران آمریکایی را از رفتن به دکتر منع کند و علاوه بر بالا بردن شانس مرگ و میر، به انتقال ویروس در میان آنها را شتاب بخشد.

این همان عواملی است که اگر دامنه شیوع کرونا در آمریکا به ابعادی شبیه آنچه در ایتالیا و ایران روی داده است برسد، ممکن است آمار قربانیان این ویروس در ایالات متحده را بسیار بالاتر از این دو کشور در اروپا و آسیا ببرد.

درخواست‌های جهانی از آمریکا برای لغو تحریم‌های ضدانسانی همزمان با شیوع کرونا

شیوع کرونا در جهان یک مبارزه و مقابله جهانی را می طلبد. این موضوع به این معنی است که شیوع کرونا در یک کشور نیازمند همکاری جهانی برای مقابله با این بحران است.

از این منظر نیز شیوع کرونا در ایران و دیگر کشورهای جهان با نگرانی دیگر کشورها نیز همراه بوده و دیگر کشورها در تلاش برای همکاری جهت جلوگیری از شیوع بیشتر این ویروس هستند.

روز گذشته نیز عمران خان؛ نخست وزیر پاکستان در جهت مقابله جهانی با شیوع کرونا از آمریکا خواست تا تحریم‌ها علیه ایران را در بحران فعلی لغو کند. همین درخواست نیز از سوی برخی مقامات ترکیه عنوان شده بود و آن‌ها نیز درخواست لغو تحریم‌ها علیه ایران را عنوان کرده بودند. اگرچه مقامات آمریکایی بی توجه در خواست‌های جهانی، روز گذشته فهرست تحریم‌ها علیه ایران در که مرتبط با صنعت پتروشیمی ایران بود، گسترش داده و نشان دادند که حتی در بحرانی‌ترین شرایطی که سلامت عمومی و بهداشت جهانی را تهدید می‌کند، همچنان سیاسی کاری و رویکرد خصمانه علیه ایران را به حل بحران‌ها ترجیح می‌دهند.

تحریم‌های آمریکا چگونه مانع مبارزه با کرونا می‌شوند؟

مقامات ایرانی همزمان با شیوع کرونا خواستار برداشته شدن تحریم‌ها برای مقابله بهتر با کرونا شده‌اند، اگرچه این درخواست از سوی واشنگتن نادیده گرفته می‌شود.

از سوی دیگر کاخ سفید مدعی است که تحریم‌ها علیه ایران شامل تجهیزات پزشکی، بهداشتی و محصولات کشاورزی نخواهد شد، اما این فقط یک ادعای بی اساس است و در عمل تحریم‌های آمریکا همه بخش‌های بشردوستانه درباره ایران را هدف قرار داده است.

این بدین معنی است که حتی اگر خرید و فروش تجهیزات پزشکی و اقلام بشردوستانه و بهداشتی از نظر قانون ضدایرانی تحریم‌های آمریکا منعی نداشته باشد، اما در عمل امکان انتقال این کالا و ملزومات به ایران نیست، چون از یک طرف امکان جابه جایی و انتقال پول برای خرید این کالاها وجود ندارد و بانک‌های اروپایی و غربی و حتی برخی بانک‌های آسیایی بدلیل نگرانی از تحت تحریم قرار گرفتن از سوی آمریکا، از هرگونه مبادله مالی با ایران سرباز می‌زنند، حتی اگر این مبادله مالی برای خرید اقلام بشر دوستانه باشد.

از سوی دیگر به دلیل تحریم‌های یکجانبه آمریکا علیه ایران، امکان حمل و نقل و انتقال این کالاها به ایران فراهم نیست و شرکت‌های حمل و نقل بیمه‌ای مرتبط با حمل و نقل به دلیل تهدید شدن از سوی آمریکا، انتقال کالا به ایران را متوقف کرده‌اند.

لذا اگرچه مقامات آمریکایی مدعی‌اند که کالاها و ملزومات بشردوستانه برای ایران تحت تحریم قرار ندارد و حتی اگرچه ممکن است چنین ادعایی نیز به همین گونه باشد، اما در عمل به دلیل تحریم‌های بانکی و تحریم‌ها در بخش حمل و نقل خارجی ایران، امکان خرید و انتقال این کالاها به ایران وجود ندارد و ادعای کاخ سفید درباره عدم تحریم ملزومات بشردوستانه تنها در حد حرف و شعار است و این ادعا عملی و ممکن پذیر نیست. بنابراین این شرایط و تحریم‌های ضدایرانی آمریکا، یکی از مهمترین موانع مقابله با کرونا در ایران است که حتی در اوج بحران مرتبط با بهداشت جهانی همچنان ادامه دارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در سخنانی زنده و تلویزیونی خطاب به ملت بزرگ و شریف ایران، با درخواست از پروردگار متعال برای رفع هرچه سریع‌تر بیماری کرونا از سر ملت ایران و همه بشریت و با تأکید برضرورت عمل به همه دستورالعمل‌های بهداشتی، نسخه مبتنی بر حقایق بعثت مبارک پیامبر خاتم را نسخه نجات‌بخش بشریت در طول تاریخ خواندند و افزودند: عمل به حقایق بعثت بویژه «صبر و استقامت» تنها راه رسیدن ملت شریف ایران عزیز به قله رفیع پیشرفت و قدرت است.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه هر سال سخنرانی عمومی اول سال ایشان در حرم مطهر حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) برگزار می‌شد، افزودند: امسال از دیدار با مردم و حضور در حرم رضوی محروم هستیم اما دلهایمان همچون همیشه با یاد امام رئوف مأنوس است.

ایشان با تبریک عید بزرگ مبعث، بار دیگر عید نوروز و حلول بهار را به مردم تبریک گفتند و افزودند: اهمیت واقعه بسیار با عظمت مبعث به‌گونه‌ای است که خداوند به فرموده قرآن کریم از همه پیامبران بزرگ میثاق گرفته است که هنگام بعثت رسول خاتم، هم به او ایمان بیاورند و هم او را با توصیه به امتشان برای ایمان آوردن به پیامبر اسلام یاری رسانند.

رهبر انقلاب اسلامی، منظومه معرفتی اسلام را از جمله حقایق بسیار مهم بعثت برشمردند و افزودند: در این منظومه، نظر اسلام درباره هستی، انسان، ذات پروردگار، مسیر انسان در دنیا و آخرت و مسائل اساسی دیگر به روشنی بیان شده است.

ایشان منظومه ارزشی اسلام از جمله خُلقیات فردی و اجتماعی و مفاهیم زندگی‌ساز نظیر آزادی، عدالت اجتماعی و سبک زندگی را بخش مهم دیگری از حقایق بعثت رسول گرامی اسلام خواندند و افزودند: آحاد مردم و جوامع بشری در صورت عمل به این ارزشها، معنای حقیقی و شیرین زندگی را درک خواهند کرد.

غرب، تنها سه چهار قرن است که با آزادی و عدالت اجتماعی آشنا شده

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در همین زمینه افزودند: عده‌ای گمان می‌کنند که خاستگاه مفاهیمی نظیر آزادی و عدالت اجتماعی غرب است اما غرب تنها سه چهار قرن است که با این مفاهیم آشنا شده در حالی‌که اسلام، ۱۴۰۰ سال قبل این مفاهیم را به بشریت هدیه کرده و بر خلاف رفتار ناصادقانه غربی ها، در صدر اسلام و هر جا امکان‌پذیر بوده آنها را محقق کرده است.

ایشان احکام اسلامی یعنی مجموعه بایدها و نبایدها در زمینه‌های فردی و اجتماعی را از دیگر حقایق بعثت دانستند و افزودند: این احکام برخاسته از معارف اسلامی و منطبق با ارزشها است و به حرکت صعودی انسان کمک می کند.

اگر قدرت سیاسی نباشد، قلدرها، مخالفان آزادی و تنبلی اجازه نمی‌دهند ارزشها محقق شود 

رهبر انقلاب اسلامی تشکیل حکومت اسلامی را ضروری و زمینه‌ساز تحقق حقایق بعثت خواندند و افزودند: اگر قدرت سیاسی شکل نگیرد قلدرها، مستکبران، مخالفان آزادی و عدالت و دیگر دشمنان بشر، و نیز برخی ویژگی‌ها نظیر تنبلی اجازه نمی‌دهد مفاهیم و ارزشها و احکام محقق شود و انسان در مسیر نجات و پیشرفت حرکت کند، به همین علت بود که پیامبر خاتم در اولین فرصت ممکن و در هجرت به مدینه، تشکیل حکومت داد.

رهبر انقلاب اسلامی در نوعی جمع‌بندی از این بخش از سخنانشان تأکید کردند: امام خمینی(ره) با درک بسیار عمیق از حقایق اسلام، دقیقاً به نسخه بعثت عمل کرد و با ایمان عمیق و توکلِ مبنایی خود و تکیه بر مردم مؤمن ایران علیه رژیم فاسد، ظالم وابسته پهلوی به‌پا خاست و نظام اسلامی را شکل داد تا بر اساس معارف، ارزشها و احکام بعثت، ملت ایران را در مسیر فلاح و رستگاری قرار دهد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تکیه امام راحل بر ایمان ملت ایران را زمینه‌ساز توفیق در تشکیل نظام اسلامی برشمردند و افزودند: این یک واقعیت است که مردم ایران با وجود برخی ظواهر، از ایمان عمیق و راسخ برخوردارند و امام خمینی نیز با درک این حقیقت زیبا معجزه انقلاب اسلامی را محقق کرد.

ایشان پیشرفت اسلام در زمانهای مختلف از جمله قرنهای اول بعثت را ناشی از ریشه‌دار بودن حقایق بعثت دانستند و افزودند: طبیعت اسلام پیشرفت و قوی‌تر شدن است و اگر امروز نیز صادقانه به نسخه بعثت عمل کنیم، می توانیم ایران را از ابعاد مختلف به قله‌های رفیع برسانیم و در افقی دورتر تمدن اسلامی را محقق کنیم.

در میان دشمنان جمهوری اسلامی، آمریکا خبیث‌ترین و عنودترین است 

رهبر انقلاب اسلامی در ادامه با اشاره به تأکید خداوند متعال در قرآن به موضوع دشمنی‌های گسترده با پیامبران الهی و پیامبر اسلام(ص)، دشمنی‌های وسیع با نظام اسلامی را عجیب ندانستند و افزودند: در میان دشمنان جمهوری اسلامی، آمریکا خبیث‌ترین و عنودترین دشمن است زیرا مسئولان آن، انواع رذائل اخلاقی اعم از دروغگویی، پشت هم‌اندازی، طمع ورزی، وقاحت و شارلاتان بودن را دارند، ضمن آنکه ظالم، تروریست و به‌شدت بی رحم و سنگدل نیز هستند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: خداوند متعال از ابتدای بعثت یک دستورالعمل به پیامبر اسلام(ص) برای مقابله با دشمنی ها داده که عبارت است از «صبر» یعنی «ایستادگی»، «مقاومت»، «محاسبات دقیق خود را با خدعه‌گری دشمن تغییر ندادن»، «با روحیه به سمت اهداف والای ترسیم شده حرکت کردن» و «ادامه دادن به مسیر».

برخی مسئولان و روشنفکر نماها بی‌صبری از خود نشان دادند

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه اگر «صبر و استقامت» با «عقل، تدبیر و مشورت» همراه شود پیروزی قطعی خواهد بود، افزودند: با قاطعیت می گویم که ملت ایران ملت صبوری است و ملت در این چهل سال صبر و استقامت خود را نشان داده است، اگرچه برخی اوقات مسئولین بی‌صبری کرده‌اند و یا برخی روشنفکر نماها بی‌صبری از خود نشان داده‌اند و تا مرز همکاری با دشمن هم پیش رفته‌اند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: نقطه مقابل این افراد بی‌صبر، جوانان بسیار زیاد و مؤمنی هستند که در عرصه‌های مختلف فرهنگی، علمی، فناوری، سیاسی و فهم بین‌المللی مسایل حضور دارند و هر روز نیز بر تعداد آنها افزوده می‌شود.

ایشان با اشاره به اینکه اگر کوته‌بینی نکنیم ایران به قلّه حکومت اسلامی می‌رسد، گفتند: صبر کردن به معنای تسلیم نشدن، دچار ضعف و تردید نشدن، با شجاعت و تدبیر جلوی دشمن را گرفتن و او را مغلوب کردن است.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تأکیدهای اخیر خود مبنی بر لزوم قوی شدن کشور، آن را فراتر از عرصه دفاعی و نظامی دانستند و خاطر نشان کردند: قوی‌شدن شامل ابعاد اقتصادی، علمی، فرهنگی، سیاسی و تبلیغاتی هم می‌شود.

یکی از ابزارهای قوی شدن حفظ اکثریت جمعیت جوان کشور است 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه قوی‌شدن نیازمند ابزارهایی است، گفتند: یکی از این ابزارها، حفظ اکثریت جمعیت جوان کشور است و به همین علت در سالهای اخیر بارها بر این موضوع تأکید شده است.

ایشان قوت و برتری در فضای مجازی و پیشرفت و برتری در زمینه بهداشت و درمان را که کارها و تحقیقات علمی فراوانی نیز در این عرصه انجام شده است، از دیگر ابزارهای قوی شدن برشمردند و افزودند: جهش تولید یکی دیگر از ابزارهای قوی‌شدن است که البته الزاماتی از جمله مقابله با قاچاق کالا و واردات بی رویه، اعطای مشوقها به تولیدکنندگان و برخورد قضایی با سوء استفاده‌کنندگان از کمکهای دولتی دارد که این کارها باید امسال انجام شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین به موضوع بیماری همه‌گیر و بین‌المللی کرونا اشاره کردند و گفتند: این ویروس که تقریباً همه کشورهای دنیا را گرفتار کرده و برخی کشورها حقایق را درباره این بیماری و تلفات آن می‌گویند و برخی هم پنهان‌کاری می‌کنند ، مصداق آیه شریفه قرآن یعنی ابتلا با خوف و ترس، مشکلات اقتصادی و گرفته‌شدن جانها است اما خداوند متعال در مقابل این ابتلا نیز به صبر توصیه می‌کند.

ایشان افزودند: صبر در اینجا به معنای انجام درست و عاقلانه کارها یعنی عمل به دستورها و توصیه‌های مسئولان ذی‌ربط برای حفظ جان خود و مردم کشور و کنترل این بیماری خطرناک است.

آمریکایی‌ها اگر امکاناتی دارند به مردم خودشان برسند

رهبر انقلاب اسلامی به اظهارات چندباره مقام‌های آمریکایی مبنی بر آمادگی برای ارسال کمکهای دارویی و درمانی در صورت درخواست ایران اشاره کردند و گفتند: صحبتهای آمریکایی‌ها جزو حرف های بسیار عجیب است زیرا اولاً خودشان دچار کمبود شدید دارو و تجهیزات پیشگیری از بیماری هستند و برخی مسئولانشان صراحتاً از این کمبودهای وحشت‌آور سخن به میان آورده‌اند، بنابراین آنها اگر امکاناتی دارند به مردم خودشان برسند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: ثانیاً هنگامی که آمریکایی‌ها متهم به تولید این ویروس هستند، کدام انسان عاقلی، کمک از این کشور را قبول می کند.

ممکن است آمریکایی‌ها داروهایی ارسال کنند که ویروس را در ایران شایع‌تر کند 

ایشان گفتند: به آمریکایی‌ها هیچ اعتمادی نیست زیرا ممکن است داروهایی را ارسال کنند که ویروس را در ایران شایع‌تر و یا ماندگار کند و یا حتی ممکن است افرادی را به‌عنوان درمان‌کننده بفرستند تا ببینند اثرگذاری این ویروسی را که گفته می شود بخشی از آن فقط مخصوص ایران ساخته شده، چگونه بوده و اطلاعات خود را تکمیل و دشمنی خود را بیشتر کنند، بنابراین سخنان آمریکایی‌ها قابل قبول نیست.

ایشان با یادآوری تجربه ۴۰ ساله و ظرفیت فوق‌العاده کشور برای مقابله با همه چالشها و مشکلات، خطاب به ملت عزیز ایران تأکید کردند: ظرفیتهای کشور بسیار زیاد است ولی مهم آن است که مسئولان این ظرفیتها را شناسایی کنند و در همه بخشها افراد جوان، مؤمن، با انگیزه و متشرّع به‌کار گرفته شوند.

ایشان در پایان بار دیگر همه مردم را به جدی گرفتن و عمل به دستورهای مسئولان ستاد ملی مبارزه با کرونا توصیه کردند و افزودند: بر اساس این دستورالعمل‌ها حتی اجتماعات دینی و حرم‌های مطهر تعطیل شد که در طول تاریخ ما به این شکل بی سابقه بود اما چاره‌ای نبود و مصلحت اینگونه اقتضاء می‌کرد.

رهبر انقلاب اسلامی اظهار امیدواری کردند خداوند متعال هرچه زودتر این بلا را از ملت ایران و ملتهای مسلمان و همه بشریت دفع کند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخشی از سخنان خویش به مناسبت فرارسیدن عید مبعث پیامبر اعظم (صلی‌الله علیه‌و آله و سلم)، با اشاره به مسئله عهد و میثاق انبیاء نسبت به یاری پیامبر اسلام(ص) فرمود: «مبعث پیامبر اسلام(ص) واقعه‌ای است که خداوند متعال از پیغمبران دیگر نسبت به آن میثاق و تعهد گرفته است که به پیامبر اسلام هم ایمان بیاورند و هم او را یاری کنند

یکی از معارف عمیق دین مبین اسلام مسئله عهد و میثاق انسان‌ها نسبت به ارزش‌های الهی است که از آن به عنوان روز عهد یا «ألست» یاد می‌شود. به تصریح قرآن کریم و روایات متواتر، خداوند متعال از تمامی ذریه حضرت آدم (ع) تا دامنه قیامت و قبل از خلقت جسمانی آنها، بر ربوبیت خویش و رسالت پیامبر و ولایت اهل‌بیت (ع) پیمان گرفت. در بین این انسان‌ها آنها که نسبت به همگان در این عهد الهی پیشی گرفتند، به عنوان السابقون و آنها که در بین السابقون از خود عزم راسخ‌تری نشان دادند، به عنوان اولوا العزم من الرسل شناخته شدند. بنابراین معیار رشد افراد به ویژه انبیای الهی، معرفت نسبت به ربوبیت خدا و خلفای بر حق ایشان است. در این باره امام صادق(ع) در روایتی به ابوبصیر فرمود: «مَا مِنْ نَبِیٍّ نُبِّئَ وَ لَا مِنْ رَسُولِ أُرْسِلَ إِلَّا بِوَلَایَتِنَا وَ تَفْضِیلِنَا عَلَى مَنْ سِوَانا؛ پیامبرى هرگز به مقام پیامبرى نرسید مگر به وسیله ولایت ما و برتری دادن ما نسبت به دیگران‏.»

از جمله آیاتی که حاکی از گرفتن عهد و میثاق خداوند از انسان‎ها و مخصوصاً پیامبران(ع) نسبت به ولایت اهل‎بیت(ع) است، آیه172 سوره اعراف است، آنجا که فرمود «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی‏ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلین‏؛ و هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم‏، ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه گرفت که آیا پروردگار شما نیستم‏؟ گفتند: «چرا، گواهی دادیم‏» تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم.»

امام صادق(ع) فرمود: «سپس خداوند از پیامبران میثاق گرفت و گفت «آیا پروردگار شما نیستم؟» سپس [خداوند] فرمود و این محمد، رسول خدا و این، علی، امیرالمؤمنین(ع) نیست؟ [پیامبران] گفتند بله؛پس از آن نبوتشان تثبیت شد.» (بصائر الدرجات، ج1، ص70)

همچنین امام صادق در دیگر روایت به‌نقل از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود «خداوند متعال، برای من و دوازده امام بعد از من، پیمان گرفت و آنها حجت‌های خدا بر خلقند، دوازدهمین ایشان، «قائم» است که خداوند به‌وسیله او، زمین را سرشار از قسط و عدالت می‌کند، همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد؛ ‏إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَخَذَ مِیثَاقِی وَ مِیثَاقَ‏ اثْنَیْ‌عَشَرَ إِمَاماً بَعْدِی وَ هُمْ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ الثَّانِی‌عَشَرَ مِنْهُمْ الْقَائِمُ‏ الَّذِی یَمْلَأُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا». (مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏1، ص283)

با توجه به این دست آیات و روایات می‌توان فعلاً نتیجه گرفت: 

1ـ قبل از خلقت جسمانی انسان‌ها خداوند عرصه‌ای را برای اخذ عهد و میثاق از آنها فراهم کرد تا نسبت به ربوبیت او و دست‌پروردگانش یعنی پیامبر و ائمه معصومین و یاری ایشان عهد بگیرد. از این روست که در روایات می‌خوانیم معجزات انبیاء و رسولان در خدمت امام عصر (عج) می‌آید؛ همچون عصای موسی (ع) و نگین سلیمان نبی که با آن اجنه را تسخیر کرد. اینها گوشه‌ای از یاری انبیاء نسبت به ائمه علیهم‌السلام شناخته می‌شوند.
2ـ زندگی اهل‎بیت عصمت و طهارت(ع) محدود به حضور جسمانی‎شان نیست بلکه در تمام زمان‎ها و مکان‎ها با ابعاد نورانی و عرشی خویش حضور داشتند.
3ـ پیامبران در مواجهه ‎با ابعاد نورانی و عرشی اهل‎بیت(ع)، مورد بهترین تربیت‎ها قرار گرفتند، بنابراین هر آنچه که دارند، مدیون این انوار مقدس الهی هستند.

زمانی که انبیای الهی عهد خود را با پیامبر تازه کردند

جالب است که امیرالمؤمنین (ع) روایتی از مواجهه تمام انبیاء با پیامبر اسلام (ص) در ابتدای سفر معراج‌شان و در بیت‌المقدس نقل می‌کنند. ایشان زیر آیه اول سوره اسراء: «سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا؛ پاک است آن که بنده خود را شبى از مسجد الحرام به مسجد الاقصى که پیرامون آن را برکت داده‌‏ایم برد، تا برخى از نشانه‌‏هاى خویش را به او بنماییم»، فرمود: از جمله نشانه‏‌هایى که به محمد نمایاند آنجا که به بیت‌‌المقدس برد، این بود که خداوند همه انبیاء و مرسلین را از ابتدا تا انتها جمع کرد و به جبرئیل فرمود دو تا دو تا اذان و اقامه بگو و او در اذان خود گفت: «حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ»، سپس محمد صلّى اللَّه علیه و آله جلو آمد و بر آن قوم نماز خواند و هنگامى که بازگشت، خداوند به ایشان فرمود: «وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً یُعْبَدُون؛ و از رسولان ما که پیش از تو گسیل داشتیم جویا شو؛ آیا در برابرِ [خداى‏] رحمان، خدایانى که مورد پرستش قرار گیرند مقرّر داشته‌‏ایم؟» (45 زخرف) پس رسول خدا فرمود: بر چه گواهى مى‏‌دهید و چه چیز را عبادت مى‏‌کنید؟ گفتند: شهادت مى‌‏دهیم بر یکتایى و بى‏‌شریکى الله و اینکه تو رسول خدایى، بر این مطلب عهد و میثاق ما را گرفتى؛ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ عَلَى مَنْ تَشْهَدُونَ وَ مَا کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ قَالُوا نَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ- وَ أَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ أُخِذَتْ عَلَى ذَلِکَ عُهُودُنَا وَ مَوَاثِیقُنا». نافع گفت: راست گفتى اى ابو جعفر.

رجعت پیامبران برای یاری پیامبر و امیرالمؤمنین

اینگونه نصرت و یاری معنوی پیامبر و ائمه اطهار علیه‌السلام و مصادیق این یاری به صورت‌های مختلف در روایات دیگر اشاره شده است. امام صادق علیه‌السلام ذیل آیه 81 سوره آل‌عمران معروف به آیه «ألست» یا «میثاق»: «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَةٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّه‏ ... و [یاد کن‏] هنگامى را که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که هرگاه به شما کتاب و حکمتى دادم، سپس شما را فرستاده‌‏اى آمد که آنچه را با شماست تصدیق کرد، البته به او ایمان بیاورید و حتماً یاریش کنید ...» فرمود:

خداوند هیچ پیامبری از آدم علیه‌السلام تا عیسی مبعوث نکرد جز اینکه به دنیا باز می‌گردند و امیرالمؤمنین را (در زمان رجعت) یاری می‌کند و آن، فرموده خداست که فرمود: «لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ؛ به او ایمان بیاورید‏» یعنی به رسول‌الله (ایمان بیاورید) و آنجا که فرمود «لَتَنْصُرُنَّه‏؛ حتماً او را یاری کنید» یعنی امیرالمؤمنین را یاری کنید. مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَى عِیسَى ع إِلَّا أَنْ یَرْجِعَ إِلَى الدُّنْیَا فَیَنْصُرَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (ع) وَ هُوَ قَوْلُهُ «لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ‏» یَعْنِی رَسُولَ اللَّهِ‏ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ‏ یَعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِین‏. (تفسیر القمی، ج‏1، ص25)

«جان آلن»، رئیس اندیشکده بروکینگز و فرمانده نیروهای آمریکا و ناتو در افغانستان از 2011 تا 2013 درباره این توافق معتقد است که طالبان غیرقابل‌اعتماد است.

این ژنرال بازنشسته آمریکایی اظهارداشت که به لحاظ عملی طالبان به انجام نظارت‌های درونی ضروری و نظم و انضباط سازمانی برای اجرای تمام و کمال این توافق قادر نیست.

وی افزود که طالبان نه تنها برای توافق موسوم به «توافق ایجاد صلح در افغانستان» احترامی قائل نیست، بلکه این توافق موجب صلح نیز نخواهد شد.

فرمانده سابق نیروهای آمریکایی و ناتو در افغانستان با ایجاد شبهاتی درباره این توافق نیز گفت که واشنگتن متعهد به انجام تعداد قابل‌توجهی تعهدات مشخص است درحالی‌که طالبان متعهد نیست و ادامه داد که آمریکا و طالبان به گفت‌وگوهای بین‌الافغانی متعهد شده‌اند اما خشونت‌های جاری مانع از تحقق آن می‌شود.

رئیس اندیشکده بروکینگز می‌افزاید که ظرفیت طالبان برای کنترل خشونت‌ها حتی اگر مایل به آن باشند نیز محدود است؛ توافق فعلی، دولت افغانستان را به آزادی 5 هزار عضو طالبان تا ملزم می‌کند اما این آزادی بی قید و شرط بلافاصله با افزایش خشونت همراه خواهد شد.

آلن ادامه داد: طالبان می‌داند که امسال چه سالی است، آن‌ها می‌دانند که نیروهای آمریکایی تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از افغانستان خارج خواهند شد. آن‌ها مطمئن هستند که دولت آمریکا می‌خواهد این توافق را سند تحقق وعده‌های انتخاباتی ترامپ قلمداد کند.

وی تصریح کرد که طالبان دقیقاً آمریکا را در جایی قرار داده که می‌خواست و اکنون در چنین شرایطی بسیار مخالف خروج از توافق خواهد بود و یا اینکه بخواهد پس در صورت نقض توافق در سطح محلی بار دیگر به افغانستان بازگردد.

«بروس ریدل»، عضو ارشد مرکز اطلاعات و امنیت قرن 21 و مرکز سیاست خاورمیانه نیز اظهار داشت که تعجبی ندارد طالبان این توافق را یک پیروزی تلقی کرده است؛ وزیر دفاع آمریکا اظهار کرده که پنتاگون مرحله اول خروج نیروهای آمریکا و کاهش آن از 12 هزار به 8600 نیرو را آغاز کرده است. ناتو نیز در حال خروج از افغانستان است. این توافق ابقای نیروی مبارزه با تروریسم یا هرگونه آموزش برای ارتش افغانستان را نمی‌پذیرد. به‌طور خلاصه، این توافق، ارتش دولت افغانستان را تنها گذاشته و آینده مقابله با تروریسم در این منطقه را به دست طالبان و حامیان پاکستانی آن‌ها سپرده است.

وی افزود: در این مذاکرات، عدم مشارکت دولت به رسمیت شناخته شده بین‌المللی افغانستان، به رهبری اشرف غنی، نقص اساسی این توافق به شمار می‌رود. دولت ترامپ با پذیرش درخواست طالبان برای کنار گذاشتن دولت افغانستان از این مذاکرات، به این متحد آمریکا خیانت کرده و طالبان را تا حد برابری با آمریکا بالا برده است. نباید فراموش کرد که در اوج قدرت این گروه در سال 2000، تنها سه دولت (پاکستان، عربستان و امارات) طالبان را به‌عنوان دولت قانونی به رسمیت می‌شناختند.

«مایکل اوهانلون»، مدیر تحقیق و عضو ارشد برنامه سیاست خارجی آمریکا نیز ضمن تائید انتقادات بروس ریدل با ابراز امیدواری از این توافق گفت که شاید این توافق نخستین گام رو به جلو باشد و توافق ممکن است اشرف غنی را به تقسیم قدرت وادار ساخته و گشایشی در بن‌بست نتایج انتخابات ریاست جمهوری افغانستان بوجود آورد.

«وندا فلباب براون»، عضو ارشد موسسه اطلاعات و امنیت قرن 21 نیز بر این باور است که این توافق به آمریکا امکان می‌دهد تا خود را از بن‌بست جنگ افغانستان بیرون بکشد و خاطرنشان می‌کند که سال‌ها نبرد در این کشور هیچ پیشرفتی در میدان جنگ ایجاد نکرده است.

وی افزود: فرقی نمی‌کند که فرایند سیاسی برای رسیدن به توافق صلح چقدر طولانی باشد و چه تعداد جنگ اتفاق بیفتد، طالبان حتی اگر قدرت برتر نباشد احتمالاً قدرت قابل‌توجهی در افغانستان خواهد داشت. بااین‌حال، طالبان می‌خواهد که از جنگ داخلی در افغانستان اجتناب کند و با خروج غیرمسئولانه آمریکا از افغانستان موافق نیست، زیرا آن‌ها می‌دانند که این امر افغانستان را به جنگ داخلی سوق داده و مانع آغاز مذاکرات بین‌الافغانی خواهد شد.

«مدیحا افضل»، از همکاران مرکز اطلاعات و امنیت قرن 21 و مرکز سیاست خاورمیانه نیز معتقد است که توافق آمریکا- طالبان، حداقل با شرایط فعلی آن، برای افغانستان صلح به ارمغان بیاورد.

وی تصریح می‌کند که در این توافق، آمریکا در ازای کمترین تعهدات ضد تروریستی طالبان، از افغانستان خارج می‌شود؛ اما گروه‌های تروریستی به‌طور جداگانه فعالیت نمی‌کنند و حمایت طالبان از گروه‌های تروریستی باید جزو خطوط قرمز این توافق بوده و ساز و کار اجرایی شفافی داشته باشد.

افضل ادامه داد که در این توافق آمریکا تنها به دنبال تنظیم شرایط خروج خود است و این امر به معنای تسلیم آمریکا در این منطقه محسوب می‌شود.

، رهبر معظم انقلاب اسلامی امروز در سخنانی فرمودند که آمریکایی‌‌ها متهم به تولید ویروس «کرونای جدید» هستند.

ایشان فرمودند: «آمریکایی‌ها خودشان متهم به تولید این ویروس هستند البته نمی‌دانیم این اتهام چقدر صحت دارد اما با وجود این اتهام، کدام انسان عاقلی، کمک از این کشور را قبول می کند.»

آیت‌الله خامنه‌ای اضافه کردند: «به آمریکایی‌ها هیچ اعتمادی نیست زیرا ممکن است داروهایی را ارسال کنند که ویروس را در ایران شایع‌تر و یا ماندگار کند و یا حتی ممکن است افرادی را به‌عنوان درمان‌کننده بفرستند تا ببینند اثرگذاری این ویروسی را که گفته می شود بخشی از آن فقط مخصوص ایران ساخته شده، چگونه بوده و اطلاعات خود را تکمیل و دشمنی خود را بیشتر کنند، بنابراین سخنان آمریکایی‌ها قابل قبول نیست.»

ابهامات مطرح‌شده درباره اینکه آمریکا ممکن است مبدأ انتشار و یا حتی منشأ تولید ویروس «کرونای جدید» (SARS-CoV-2) باشد نخستین بار از جلسه‌ای در کنگره آمریکا آغاز شد که طی آن  «رابرت ردفیلد»، رئیس مرکز کنترل و پیشگیری بیماری آمریکا (CDC) اذعان کرد ممکن است کسانی که چندین ماه قبل گمان می‌شد بر اثر آنفولانزا جان باخته‌اند در واقع جانشان را بر اثر ابتلا به همین ویروس کرونا از دست داده باشند. 

با توجه به آنکه گزارش CDC در ماه فوریه نشان می‌دهد در فصل زمستان 2019 دست‌کم 32 میلیون نفر به آنفولانزا مبتلا شده و 18000 نفر جان باختند شائبه‌ها درباره اینکه نخستین ویروس کرونا، قبل از «ووهان» چین از آمریکا آغاز شده باشد، تقویت می‌شود.

از طرف دیگر شائبه‌هایی هم وجود دارد که آمریکا تولیدکننده این ویروس باشد و آن را از طریق ورزشکارانش که به ووهان سفر کرده‌اند به چین منتقل کرده باشد.

ورزشکاران نظامی آمریکا چند ماه قبل‌تر از شناسایی اولین بیمار مبتلا به ویروس کرونا برای شرکت در هفتمین بازی‌های جهانی نظامیان وارد ووهان شدند و در جریان آن، چند ورزشکار خارجی به بیماری واگیردار مبتلا شدند. تا ماه دسامبر، نخستین مبتلای کرونا در ووهان شناسایی شد.

اندیشکده "مطالعات جهانی" کانادا چندی پیش در پایگاه اینترنتی خود در مقاله‌ای به‌نقل از تحلیل ویروس‌شناس تایوانی در چین اعلام کرد: زنجیره ژن کرونای جدید که در ایران و ایتالیا کشف شده، با ژن کرونا در چین متفاوت است و این نشان می‌دهد که منشأ کرونا ویروس در ایران و ایتالیا، چین نیست.

علاوه بر این، پایگاه اینترنتی مجله علمی "لانست" در 24 ژانویه نیز مقاله علمی به‌نوشته هفت پزشک بالینی بیمارستان جین اینگ تان شهر ووهان را منتشر کرد که در آن آمده است: 13 مورد از 41 مورد نخست مبتلا به کرونا که در بیمارستان یادشده مورد معالجه قرار گرفتند، هیچ تماسی با بازار آبزیان ووهان نداشتند.

26 ژانویه، مجله «ساینس» مقاله‌ای را تحت عنوان «بازار آبزیان ووهان احتمالاً منبع شیوع کروناویروس جدید نیست» منتشر کرد. در این مقاله به‌نقل از دانیل لوسی متخصص بیماری‌های همه‌گیر دانشگاه جورج تاون آمریکا نوشته شده است: "13 مورد با این بازار هیچ ربطی نداشتند و این رقم کم نیست". دانیل لوسی معتقد است اگر این گونه باشد، ویروس به‌احتمال زیاد از جایی دیگر سرچشمه گرفته است.

مجموعه این تردیدها موجب شده چین رسماً آمریکا را به انتقال کرونای جدید به ووهان متهم کند. شامگاه 12 مارس «جائو لی جیان»، سخنگوی وزارت خارجه چین در حساب توییتر خود نوشت: «بیمار صفر چه زمانی در آمریکا ظاهر شد؟ چند نفر آلوده شدند؟ اولین بیمارستانی که مبتلایان را پذیرفت کدام بود؟ آیا ورزشکاران ارتش آمریکا این ویروس را به ووهان منتقل کردند؟ لطفاً داده های خود را آشکار و شفاف اعلام کنید! آمریکا به ما توضیح بدهکار است»!

اصرار مقام‌های دولت «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا علی‌رغم تأکیدات سازمان جهانی بهداشت بر استفاده از نام «ویروس چین» یا «ویروس ووهان» به جای نام علمی آن هم گزاره‌ای است که موجب طرح این فرضیه شده که دولت آمریکا ممکن است به دنبال گم کردن رد و دور کردن اتهامات از خودش در زمینه ویروس کرونا است.

البته در نهایت این دانشمندان  هستند که باید درباره مبدأ ویروس اظهارنظر کنند. اما دست‌کم تا به اینجا می‌توان گفت رفتار آمریکایی‌ها بسیار مرموز و غیرشفاف بوده است.