جریانهای اسلامی و انتخاب میان ایران و ترکیه
منبع: دیپلماسی ایرانی – 15/2/90
با موفقیت انقلابهای عربی و قوت گرفتن جریانهای سیاسی اسلامی، آینده سیاسی آنها بیش از پیش مورد سوال است. اکنون همه میپرسند با توجه به نمونههای حکومتهای اسلامی که در جهان وجود دارد، جریانهای سیاسی اسلامی در کشورهای انقلابزده عربی به کدام طرف گرایش خواهند داشت. منظور ایران و ترکیه هستند. در ایران و ترکیه دو جریان بارز اسلامی که اندیشههای اسلامی را ایدئولوژی سیاسی خود قرار داده در راس امورند که البته هر کدام هم تلاش دارد خود را الگوی جریانهای سیاسی اسلامی معرفی کرده و آنها را به سمت خود جذب کند. در این میان و با توجه به تجربیاتی که هر کدام از این کشورها در رهبری کشورهای خود دارند، پرسشی که مطرح است این است که این جریانها به کدام سمت متمایل خواهند شد؟
پایگاه خبری تحلیلی ایلاف که سایت مخالفان لیبرال عربستان سعودی محسوب میشود، به این موضوع پرداخته است. در ابتدای این یادداشت به تجربه ترکیه اشاره شده و آمده است: هنگامی که حزب عدالت و توسعه در ترکیه به قدرت رسید بسیاری از کشورهای عربی از به قدرت رسیدن یک جریان سیاسی اسلامی جدید در محدوده منطقهایشان نگران بودند. به ویژه این که میدیدند از پس تاثیرگذاری جریانهای اسلامی نظیر ایران و پاکستان و افغانستان که توانسته بودند در کشورهایشان به قدرت برسند بر نیامدهاند و اکنون ترکیه را نیز میبایست تحمل کنند. از این رو هنگامی که حزب عدالت و توسعه در ترکیه به قدرت رسید چندان از روی کار آمدن آن استقبال نکردند و تنها گفتند که کفایت به قدرت رسیدن را داشته نه بیشتر. اما هنگامی که حزب عدالت و توسعه کار را به دست گرفت و به روشنی منطق عقلانیت جدید سیاسی را در دستور کار خود قرار داد و آن را به عنوان مکتب سیاسی خود معرفی کرد و در عین حال به سرعت دستاوردهای بزرگی در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به دست آورد، اکثریت جامعه عربی قانع شدند که جریانهای اسلامی نیز میتوانند به طور عملی حرفی برای گفتن داشته باشند و موفق عمل کنند. به ویژه سیاستمداران و فرهنگیان سکولار و تجددخواه احترام ویژهای برای این حزب قائل شدند. به خصوص این که در همسایگی خود ایران عزیز را داشتند که مکتبی متفاوت عرضه میکرد و تلاش بسیاری داشت تا تحولی در منطقه و ثبات خاورمیانه ایجاد کند. انتظار آنها این بود که با نزدیک شدن جریان اسلامگرای ترکی به جمهوری اسلامی ایران رویکردی نو در اعتدال و عقلانیت منطبق با واقعیتهای سیاسی شکل بگیرد و این دو در کنار هم تبدیل به الگوی جریانهای سیاسی کشورهای عربی اسلامی شوند.
نویسنده در ادامه با رویکردی انتقادی به اظهارات حسن فیروزآبادی، فرمانده نیروهای مسلح ایران مینویسد: ایران در طول تاریخ خود همواره کشوری قدرتمند بوده که گمان میکرده میتواند کل منطقه را به انقیاد خود در آورد. از زمانی که اسلام وارد ایران شد، ایرانیها رویکرد جدیدی در امپراتوری خود اتخاذ کردند و این بار با الگوی اسلامی توانستند بر کل جهان اسلام آن دوران حکومت کنند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، الگوی اسلامی ایران در سطح جهان مطرح شد. ایران جمهوری اسلامی با ارائه الگوی جدید اسلامی در صدد بر آمد تا کشورهای منطقه را به زیر چتر خود در آورد و در این میان رابطه گرفتن با جریانهای اسلامی را در اولویت خود قرار داد.
در ادامه این یادداشت به اختلافهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران با حزب عدالت و توسعه ترکیه اشاره شده و آمده است: جمهوری اسلامی ایران اساسا با نظام موجود در ترکیه تفاوت دارد. در ایران جمهوری اسلامی به مثابه یک نظام بزرگ سیاسی است در حالی که حزب عدالت و توسعه در ترکیه یک حزب سیاسی در حال توسعه است که هنوز نمیتوان گفت همانند جمهوری اسلامی ایران سراسر نظام ترکیه را فرا گرفته و یک نظام واحد تشکیل داده است. اگر در ترکیه حزب عدالت و توسعه توانسته دستاوردی به دست آورد در ایران نیز جمهوری اسلامی توانسته دستاوردهای بسیاری در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و صنعتی به دست آورد.
نویسنده سپس به شیوه نفوذ متفاوت ایران و ترکیه در جامعه عربی اشاره میکند و مینویسد: تاکتیک و شیوه نفوذ ایران و ترکیه در منطقه نیز کاملا متفاوت است. ترکیه به واسطه برخورداری از صرفا رویکرد سیاسی و حفظ بسیاری از ظواهر توانسته احترام ویژهای نزد جامعه عربی و اسلامی به دست آورد در حالی که رویکرد ایران در منطقه استفاده از امکانات منطقهای موجود در هر کشور عربی بوده است. ترکیه با استفاده از تواناییهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تلاش دارد در جامعه عربی نفوذ کند در حالی که ایران با تکیه بر جنبشها و جریانهای اسلامی همسو با خود در کشورهای مختلف عربی تلاش میکند راه نفوذ خود در منطقه را باز کند. اگر چه در این میان از ابزارهای اقتصادی و اجتماعی نیز بیشترین بهره را میبرد. حتی در پروندههای مختلف عربی به ویژه فلسطین که حساسیت بسیاری نزد جامعه عربی دارد رویکرد نیز ایران و ترکیه اگر چه در بسیاری از موارد اشتراکاتی داشته ولی تفاوتهای بسیاری داشته است.
در ادامه این یادداشت به نقش میدانی ترکیه و ایران در تحولات اخیر انقلابهای عربی اشاره شده و آمده است: پس از سقوط حسنی مبارک در مصر و زین العابدین بن علی در تونس ایران و ترکیه هر دو تلاش کردند به نوعی بر انقلابهای به وجود آمده تاثیر بگذارند. البته شنیده نشد که ایران در این دو کشور اقدامی انجام داده باشد. ولی ترکیه هم به بن علی و هم به مبارک توصیه کرد که اصلاحات را سریعتر انجام دهند و در صورت خواست مردم کشورشان از قدرت کنار روند. از سویی ایران ارتباطهایی را با جنبش النزهه و رهبر آن در تونس انجام داد و در مصر نیز روابط خود را با اخوان المسلمین علنی کرد و در حال حاضر نیز به دنبال عادی سازی روابط با قاهره است.
نویسنده در پایان به محبوبیت حزب عدالت و توسعه اشاره میکند و مینویسد: با تمام این احوال هنوز نمیتوان قاطعانه گفت که در بازار رقایت جذب جریانهای سیاسی، کدام یک ایران یا ترکیه برنده خواهد شد. ما شاهدیم که گرایشهای بسیاری نزد جامعه عربی به ایران وجود دارد و جنبشهایی مانند اخوان المسلمین علنا اعلام میکنند که ایران را الگوی خود میدانند و در عین حالک شاهد تمایل شدید جامعه عربی به حزب عدالت و توسعه ترکیه هستیم. به گزارش خبرگزاری رویترز، بر اساس آخرین آمار حزب عدالت و توسعه بیشترین شانس پیروزی را در انتخابات پیش روی ترکیه دارد. این مسئله باز هم میتواند به رشد این حزب نزد جامعه عربی کمک کند. کسی چه میداند شاید در نهایت الگوی ایران و ترکیه در کنار هم توسط جریانهای اسلامی انتخاب شد.