ایران و آمریکا چالش پیش روی نواز شریف

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

نخست وزیر با هواپیما های بدون سرنشین و قرار داد گاز چه خواهد کرد؟

وقتی دو ماه پیش آخرین نظرسنجی گالوپ نشان می داد که مردم پاکستان در میان 130 کشور جهان دارای منفی ترین نگاه نسبت به رهبری آمریکا هستند می شد حدس زد که در انتخابات این کشور مخالفت با آمریکا رای آور باشد. نواز شریف، پیروز انتخابات پارلمانی پاکستان در تبلیغات انتخاباتی خود و پس از پیروزی به صراحت اعلام کرد که در روابط آمریکا و پاکستان تجدید نظر می کند. نواز شریف اعلام کرد که «حملات هواپیماهای بدون سرنشین چالشی برای حق حاکمیت ما است. البته ما این موضوع را بسیار جدی می گیریم و آن را در جریان نشست های مختلف با آمریکایی ها مطرح کرده ایم.» شاید از این روست که وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد، وزیر امور خارجه این کشور تصمیم دارد به محض تشکیل دولت جدید در پاکستان به این کشور سفر کند.

درباره این انتخابات و روابط آینده آمریکا و پاکستان با ماشاء الله شاکری، سفیر سابق ایران در پاکستان به گفتگو نشسته ایم که حاصل آن را در زیر می خوانید:

ارزیابی شما از انتخابات پارلمانی پاکستان چیست؟ از چه منظری این انتخابات حائز اهمیت است؟

انتخابات پارلمانی پاکستان سرنوشت دولت آینده یعنی نخست وزیر و سرنوشت دولت های ایالاتی یعنی چهار ایالت مهم پاکستان شامل پنجاب به مرکزیت لاهور، سند به مرکزیت کراچی، ایالت بلوچستان به مر کزیت کویته و ایالت خیبر پختونخوا به مرکزیت پیشاور را مشخص کرد. حزبی که در انتخابات پارلمانی پاکستان اکثریت کرسی ها را کسب کند می تواند به تنهایی تشکیل کابینه دهد در غیر این صورت باید ائتلاف کند.

در انتخابات امسال حزب مسلم لیگ نواز تا این لحظه 125 کرسی کسب کرده است و احتمال می رود که با کسب دو کرسی دیگر در مجموع 127 کرسی در پارلمان کسب کند. گرچه این عدد در مقایسه با انتخابات دوره پیش موفقیت بسیار خوبی برای حزب نواز است ولی این تعداد کرسی ها نمی تواند به این حزب این اختیار را دهد که یک دولت کاملا حزبی تشکیل دهد. بنابراین نواز شریف مجبور است که با احزاب داخلی خود نوعی تفاهم و بده بستان صورت دهد و حزب از تشکیل یک دولت کاملا حزبی ناتوان خواهد بود. این مسئله دو نتیجه خواهد داشت؛ اولا این که دولت مرکزی باید در یک فضای بیشتر مفاهمه تشکیل شود؛ ثانیا دولت آینده استحکام لازم به عنوان عنصر لازم برای برون رفت از بحران های کنونی پاکستان ندارد. بنابراین چالش اول نواز شریف در تشکیل دولت این است که باید با برخی از رقبای خود و برخی از گروههای همراستا با خود ائتلاف کند و سهمیه ای برای آنها تعیین کند.

دلیل موفقیت حزب مسلم لیگ را باید در این مصونیتی دانست که گروههای تروریستی برای آنها ایجاد کرده بود و این تهدیدی که تروریزم متوجه سایر احزاب کرده بود به این حزب آسیبی وارد نکرد. نکته مهم دیگری که در مورد این انتخابات باید مورد توجه قرار داد، استقبال بسیار چشمگیر مردم پاکستان است. در این انتخابات بیش از 60 درصد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کرده اند که این در کشور پاکستان رقم قابل توجه است. عمده این مشارکت در ایالت پنجاب دیده می شود؛ در ایالات های بلوچستان مشارکت بسیار پایین تر بوده و رقم مشارکت به نصف این عدد یعنی حدود 30 درصد بوده است. در ایالت خیبر پختونخوا نیز مشارکت بسیار پایین تر از میانگین کشوری بوده است.

دلایل این عدم مشارکت در برخی از ایالات هم به تسلط سایه تروریسم بر این مناطق باز می گردد. گروه افراطی تحریک طالبان فضای نامناسبی در این ایالات ایجاد کرده بود و بسیاری از گردهمایی ها، ستادهای تبلیغاتی نامزدها و حتی صندوق های رای مورد حملات خرابکارانه گروههای افراطی قرار گرفت و رعب و وحشتی که این گروهها ایجاد کرده بودند مانع از استقبال چشمگری مردمی در بعضی ایالات شد. این مشکل البته در پنجاب نبود و در پنجاب مشارکت بالای مردمی صورت گرفت.

این انتخابات از یک منظر دیگر مهم است و آن هم تجلی چهره های نو ظهوری مثل دکتر طاهر القادری، عمران خان، پرویز مشرف (به عنوان سیاستمدار و نه در چهره نظامی) دلاور بوتو، فرزند ارشد بی نظیر بوتو بود که این چهره های جدید به انتخابات پا گذاشتند ولی عمدتا ناموفق بودند چرا که شعارهای آنها چندان با مطالبات مردم پاکستان مطابقت نداشت. البته حزب تحریک انصاف به رهبری عمران خان تا حدی از این قاعده مستثنی بود. حزب تحریک انصاف گرچه توانست در طبقات شهری و بین فرهیختگان و در شبکه های اجتماعی و رسانه های پاکستان دارای منزلت اجتماعی بود اما فقط در ایالت خیبر پختونخوا یعنی شهر پیشاور توانست اکثریت پارلمانی را به دست بیاورد. بر اساس نتایج اعلام شده در این ایالت دولت را عمران خان تشکیل می دهد اما این موفقیت با آن شعارها تا حدی بی تناسب به نظر می رسد. اینگونه می توان استنتاج کرد که باز هم احزاب سنتی و خاندانی پاکستان بالاخره مدار و محور انتخابات در پاکستان بوده اند.

دلیل پیروزی و موفقیت حزب مسلم لیگ به رهبری نواز شریف در این انتخابات چه بوده است؟

دلیل موفقیت بعضی از احزاب در انتخابات یازدهم پاکستان یک بخشی این بود که در چند ماه قبل از انتخابات نوعی روحیه مسالمت جویانه ای را در مواجهه با خشونت گرایان مثل تحریک طالبان نشان داده بودند و به آنها گفته بودند که اماده مذاکره هستیم. رهبری طرح این موضوع هم با مولانا فضل الرحمن، رهبر حزب جماعت علمای اسلام بود و این حزب نزدیکی با حزب نواز شریف دارد و در بعضی مواضع این دو حزب با هم نزدیک هستند.

به عبارت دیگر احزاب مذهبی پاکستان به عنوان پیشقراولان گشایش یک جبهه مذاکراتی با این خشونت گرایان بودند و عقبه این ها نیز نواز شریف بود. از این رو حزب مسلم لیگ نواز و حزب علمای اسلام و حزب تحریک انصاف پاکستان به رهبری عمران خان کمترین آسیب را در فرایند این انتخابات خونین دیدند ولی احزاب سکولار و غرب گر مثل حزب عوامی ملی‏ (national party) و حزب مردم به رهبری آصف علی زرداری و حزب جنبش متحده قومی به رهبری الطاف حسین که بیشترین تعارض را با تحریک طالبان پاکستان داشتند بیشترین صدمه را دیدند. بنابراین باید دلیل موفقیت حزب مسلم لیگ را باید در این مصونیتی دانست که گروههای تروریستی برای آنها ایجاد کرده بود و این تهدیدی که تروریزم متوجه سایر احزاب کرده بود به این حزب آسیبی وارد نکرد.

نواز شریف، پیروز این انتخابات، هم پیش از انتخابات و هم پس از پیروزی در انتخابات مواضعی اتخاذ کرده است که بر ضرورت تجدید نظر در رابطه پاکستان با آمریکا تاکید دارد. او به حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی به مناطقی در پاکستان اشاره کرد و اعلام کرد که این حملات نقض حریم هوایی و حاکمیت پاکستان است. این حرف معناداری است و طبیعی است نواز شریف اولین گام خود در مذاکره با آمریکا برای قطع این حملات برخواهد داشت.

شما به عدم صدمه دیدن حزب مسلم لیگ در این انتخابات اشاره کردید. آیا می توان حزب مسلم لیگ را نزدیک به گروه های افراطی و خشونت طلب ارزیابی کرد؟

ممکن است حزب مسلم لیگ آن شکل سکولاریزمی که در احزاب دیگر هست را نداشته باشد ولی باید اشاره کرد که سازو کار دموکراسی و فعالیت احزاب در پاکستان به گونه ای نیست که بتوانند خارج از قواعد و مناسبات رایج در دنیا با گروهای تندروی غیر قانونی ارتباط داشته باشند.

یعنی اگر این احزاب مشروعیت خود را از طریق صندوق های رای و در قاعده دموکراسی امروزی به دست آورده اند باید به قواعد و ضوابط آن هم پایبند باشند. ما می دانیم که رادیکالیسم مسلح و خشونت گرا در هیچ جای دنیا با دموکراسی همخوانی ندارد. بنابراین ممکن است رگه هایی از تندروی در حزب مسلم لیگ وجود داشته باشد و افرادی باشند که به جریانات افراطی نزدیک باشند ولی این افراد وقتی در فرایند کلی حزبی عمل می کنند هیچ گونه حمایتی از افراط گرایی در پاکستان نشان نمی دهند.

پیروزی نواز شریف در فضای بین المللی چه واکنشی را داشته است و کدام کشورها از این پیروزی استقبال کرده اند؟ به نظر می رسد که هند از این پیروزی استقبال کرده است؟

بدیهی است که کشورها و دولت های همسایه از نتایج انتخابات و برون داد صندوق های رای احترام می گذارند و این طبیعت و قاعده مناسبات بین المللی است. بنابراین کاری غیر منتظره از سوی هند صورت نگرفته است.

البته درست است که «مان موهان سینگ»، نخست وزیر هند در تبریک گفتن به نواز شریف پیش دستی کرد و این پیش دستی پیامی دارد بر این اساس که هند قصد دارد در دوران حاکمیت دولت آینده بر پاکستان در راستای کم کردن تنش ها با این کشور گام بردارد. پیام های متعدد مقامات هندی به مناسبت پیروزی نواز شریف نشان می دهد که هند می خواهد در فصل جدید سیاسی در پاکستان راطه خود را با همسایه ای که سوابقی از خصوصت بین دو کشور وجود دارد، بهبود دهد. این رویکرد بیشتر در راستای سیاست خارجی هند قابل تحلیل است تا سیاست خارجی پاکستان. باید توجه داشت که در سیاست خارجی پاکستان، در کنار دولت، مولفه ها و عناصر دیگری هم نقش آفرین هستند.

رویکردهای سیاست خارجی نواز شریف را چگونه ارزیابی می کنید؟

نواز شریف، پیروز این انتخابات، هم پیش از انتخابات و هم پس از پیروزی در انتخابات مواضعی اتخاذ کرده است که بر ضرورت تجدید نظر در رابطه پاکستان با آمریکا تاکید دارد. او به حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی به مناطقی در پاکستان اشاره کرد و اعلام کرد که این حملات نقض حریم هوایی و حاکمیت پاکستان است.

این حرف معناداری است و طبیعی است نواز شریف اولین گام خود در مذاکره با آمریکا برای قطع این حملات برخواهد داشت. سخن دیگری که نوازشریف در انتخابات به آن اشاره کرد این بود که او برای مبارزه با آنچه که ملیتنسی یا جنگ طلبی نامید با ارتش پاکستان همکاری خواهد کرد. جالب است که او در خطاب قرار دادن گروههای افراطی پاکستان از واژه تروریزم استفاده نکرد و به جای آن به کلمه جنگ طلبی اشاره کرد. باید توجه داشت که مبارزه با گروه های مسلح کار نیروهای مسلح کشور است ولی از آنجا که نیاز به حمایت سیاسی دارد می تواند در دستور کار نیروهای سیاسی قرار بگیرد. این اعلام از سوی نواز شریف می تواند به معنی هشدار یا پیام به آمرکیایی ها محسوب شود که ارتش و سیاستمداران پاکستانی دارای برنامه برای مبارزه با این جنگ طلبی هستند.

اما این سوال که نواز شریف در مقابله با این گروههای افراطی از مشت آهنین استفاده خواهد کرد یا خیر سوالی جدی است. به نظر من همانطور که نواز شریف تاکنون نسبت به این گروه های افراطی مشت آهنین نشان نداده است، بعد از این نیز ممکن است دست به این کار نزند. البته پاسخ دقیق تر به این سوال نیازمند زمان است و رفتار متقابل دو گروه در خصوص عامل ناامنی در پاکستان تعیین کننده خواهد بود. به نظر من نواز شریف مصمم است که با افراط گرایی در پاکستان مبارزه کند ولی شکل این مبارزه را آینده و نحوه رفتار گروههای افراطی تعیین می کند.

با توجه به اظهارات نوازشریف در مورد تجدید نظر در روابط پاکستان و آمریکا باید انتظار سردی در روابط آمریکا و پاکستان باشیم؟

این مسئله را باید از دو منظر مورد توجه قرار داد. یکی نیاز آمریکا به تدوام رابطه با پاکستان است و دیگری نیاز پاکستان به رابطه با آمریکا است. هر دوی این نیازها باید مد نظر قرار گیرد. من فکر می کنم یک عنصر را اول باید در نظر گرفت و آن این که حزب مسلم لیگ نواز هم از نظر حمایت مردمی و هم از نظر خصلت ماهیت تا حدی ملی گرایی بیشتری دارد.

نکته دوم در این رابطه این است که ارتش پاکستان که ضامن استقلال و حاکمیت پاکستان بوده است بدنه و بخش قابل توجهی از فرماندهان آن پنجابی هایی هستند که خواستگاه آنها حزب مسلم لیگ پاکستان است. گرچه ارتش هیچ گاه موضع گیری سیاسی نمی کند ولی این ها دارای تعلق خاطری به این حزب هستند. از این منظر می توان گفت حزب مسلم لیگ نواز می خواهد مقام و منزلت پاکستان را در مقابل با آمریکایی ها ارتقا ببخشد اما نباید فراموش کرد که پاکستان از نظر اقتصادی به شدت وابسته به حمایت های مالی آمریکا است. علاوه براین پاکستان به حمایت آمریکا در نهادهای مالی و پولی بین المللی نیاز دارد تا بتواند سررسید های استقراض های گذشته و یا استقراض های آتری را سامان دهد. بنابراین نواز شریف از این منظر نمی تواند اتکای خود به آمریکا را کاملا نادیده بگیرد.

اما این که آمریکا چه نیازی به پاکستان دارد، به هر حال پاکستان یکی از کشورهایی است که در آتیه افغانستان نقش دارد. اگر آمریکا بخواهد در سال 2014 استراتژی خروج خود از افغانستان را عملی کند تنها معبر عملیاتی پاکستان است. آمریکا برای خروج صد هزار نفر نیروی خود و تجهیزات خود در مدت کوتاهی از معبر پاکستان خارج کند. این عملیات کار عظیمی است و اگر با دولت پاکستان تفاهمی نداشته باشند قطعا در معرض هجوم های خراب کارانه خواهند بود. بنابراین به نظر می رسد که نیاز آمریکا به یک پاکستان استوار و قدرتنمد از نظر نظامی بیش از نیاز پاکستان به آمریکاست. این مسئله در پیام اوباما و جان کری و آمادگی جان کری برای سفر به پاکستان کاملا مشخص بوده است. این به هنر پاکستانی ها بستگی دارد که تا چه اندازه بتوانند از این موقعیت استفاده کنند. این مسئله را نباید از نظر دور داشت که پاکستان در معادله امنیت در افغانستان و آینده سیاسی افغانستان بی تاثیر نیست.

با توجه به تغییر دولت در پاکستان آیا باید انتظار تغییر در روابط پاکستان و افغانستان داشت؟ رویکرد پاکستان نسبت به افغانستان چگونه خواهد بود؟

به نظر من در این مسئله تغییری ایجاد نمی شود. پاکستان و افغنستان دارای موضوعات تعریف شده ای هستند که تاریخی است و هر دولتی که بر سر کار بیاید برخی از موضوعات هیچ تغییری نمی کند.

به نظر من این دو کشور همسایه برای آینده ای بهتر باید با یکدیگر همکاری داشته باشند در امور داخلی یکدیگر مداخله نکنند و در فضای دوستانه همکاری داشته باشند. جمهوری اسلامی ایران نیز نقش مهمی در همگرایی این دو کشور دارد و نشست های سه جانبه ایران، افغانستان و پاکستان که در دوره حاکمیت حزب مردم در پاکستان برگزار می شد باید ادامه پیدا کند. در این ارتباط کشورهای مهم منطقه مثل هند نیز بی تاثیر نیستند. من فکر می کنم در دوره جدید نیز مناسبات دو جانبه افغانستان و پاکستان همان روند گذشته را طی می کند ولی امیدوارم که دو کشور در جهت رفع تنش ها و تلخی ها و سوء تفاهمات حرکت کنند.

به نظر شما این انتخابات چه تاثیری بر روابط ایران و پاکستان خواهد گذاشت؟

جمهوری اسلامی ایران در رابطه با همسایگان خود همواره سیاست روشنی داشته است. این سیاست دارای عناصر تعریف شده ای است. ایران در امور داخلی کشورها مداخله نمی کند و از استقلال کشورها و تعیین سرنوشت کشورهای همسایه توسط مردم و نهادهای مشروع این کشورها حمایت می کند. این تعریف در آینده پاکستان به رهبری حزب مسلم لیگ نواز نیز پابرجاست.

کشور ما دارای دستور کاری روشن در رابطه با پاکستان است و من در زمان ماموریت در پاکستان در ملاقات با نواز شریف ذکر کرده ام که این دو عنصر در رابطه با پاکستان از منظر جمهوری اسلامی ایران پابرجاست. ما امنیت و توسعه را در دستور کار قرار داده ایم. این دو لازم و ملزوم همدیگر هستند؛ به این مفهوم که ما خواهان توسعه امنیت در پاکستان هستیم و خواهان این هستیم که توسعه در پاکستان از امنیت برخوردار باشد. ما ملزومات این کار را فراهم کرده ایم و در سال گذشه موافقت نامه امنیتی بین ایران و پاکستان به امضاء رسید.

در سال جاری نیز ما خط لوله گاز ایران به پاکستان را به یک نقطه قابل قبول رسانده ایم و جمهوری اسلامی وام 500 میلیون دلاری برای احداث خط لوله در خاک پاکستان در اختیار این کشور قرار داده است. این به مفهوم توسعه پاکستان است. پاکستان امروز به شدت دارای عطش دریافت انرژی است و هیچ کشوری نمی تواند همانند جمهوری اسلامی ایران تامین کننده انرژی برای این کشور باشد. امیدواریم که خط لوله ای که ایران با اطمینان و اعتقاد کامل پیگیری می کند بتواند به توسعه پاکستان بینجامد و این توسعه موجب رونق اقتصادی در این کشور و برون رفت از مشکلات اقتصادی شود.

خوانده شده 2186 مرتبه