اقتصاد مقاومتی با در نظر گرفتن مردم بهعنوان محور اصلی فعالیتهای اقتصادی، اولاً به بنیانی بودن رشد اقتصادی میاندیشد و ثانیاً به دنبال توزیع عادلانهی امکانات رفاهی بین اقشار مختلف جامعه است تا از به وجود آمدن فاصلهی طبقاتی و ناعدالتیهای اقتصاد و اجتماعی که ازبینبرندهی استعداد و خلاقیت در اقتصاد ملی است، جلوگیری کند.
مقدمه
الزامات اقتصادی کشور و درک همهجانبهی نظام از این موضوع که اقتصاد هم میتواند پاشنهی آشیل آن باشد و هم میتواند به نقطهی قوتی مبدل گردد که بسیاری از تهدیدها را از بین برده و فرصتهایی را نیز به همراه آورد، موجب مطرح شدن ادبیات اقتصاد مقاومتی در اقتصاد ایران گردید. آنچه واضح است اینکه این موضوع و مفاهیم آن، صرفاً معطوف به ایران نیست و از سوی سایر کشورهای در حال توسعه و حتی کشورهای توسعهیافته دنبال میگردد و در گزارشهای بینالمللی که از سوی نهادهای جهان منتشر میشود، تلویحاً و حتی بهصورت آشکارا بر آن تأکید میگردد. لکن این مفهوم در ایران به دلیل اقتضائات خاص آن (سیاسی، ژئوپلیتیک و...) و همچنین توصیههای مکتبی دین مبین اسلام، تفاوتهایی را در بر دارند که میتوانند در شکلگیری یک اقتصاد مقاوم و پویا متفاوت باشند.
در این مقاله سعی میگردد که ابتدا مفاهیم پایهای این موضوع در ادبیات جهان شمرده شود و سپس به هست و نیستهای داخل کشور پرداخته شود.
انعطافپذیری و تابآوری در اقتصاد مقاومتی
جهان امروز دربردارندهی فرصتها و تهدیدات گوناگونی است که بر اثر شوکهای برونزای موجود در آن به وجود آمده است. بدین مفهوم که با گستردگی روابط تجاری و وابستگی هرچه بیشتر اقتصاد جوامع گوناگون به یکدیگر، ایجاد شوکهای برونزا، که تأثیرات بسزایی بر اقتصادهای ملی داشته باشد، ناگزیر است. لکن این شوکهای برونزا دربردارندهی فرصتها و تهدیدات بالقوهای است که کشورهای مختلف جهان بنا بر اقتضائات اقتصادی خود، امکان بهرهمندی و یا متضرر شدن از این شوکها را دارند. بهعنوان مثال و برای مشخص شدن بحث، به شوک (بحران) مالی سال 2008 میلادی اشاره میگردد که با وقوع خود، تهدیدات و فرصتهای فراوانی را برای کشورهای مختلف جهان، حتی کشورهایی که در ایجاد آن هیچ نقشی نداشتند، به همراه آورد. در خلال این شوک، بسیاری از کشورهای اروپایی درصدد کاهش تهدیدات و شدت خسارت آن بودند، در صورتی که کشوری چون چین به دنبال بهرهمندی حداکثری از فرصت بهوجودآمده بر اثر این شوک بود. این بدان معناست که شوکهای برونزا دربردارندهی فرصتها و تهدیدات بالقوه هستند که هنر کشورها و اقتصاد آنهاست که از فرصتها حداکثر بهره را برده و تهدیدات آن را به حداقل برسانند.
ادبیات معطوف به این حوزه از علم اقتصاد در پی انتشار اولین کتاب از کلوپ رم در سال 1970 میلادی به وجود آمد که تحت عنوان «محدودیتهای رشد» به فارسی نیز ترجمه شده است. این مفهوم که از آن به عنوان «Resilience» یاد میشود، دربردارندهی این اصل است که چگونه کشورها انعطافپذیری خود را برای حداکثر کردن بهرهمندی خود از فرصتهای بهوجودآمده از شوکهای برونزا را افزایش دهند و همچنین چگونه تابآوری خود را در برابر تهدیدهای بهوجودآمده از این ناحیه افزایش دهند تا کمترین خسارتها را متحمل شوند. به عبارت دیگر، مفهوم «Resilience» بیان میدارد که وقوع شوکهای برونزا در اقتصاد جهانی و برای هر کشوری، حتی کشورهای صنعتی نیز ناگزیر است و نمیتوان از آن بهطور کامل اجتناب کرد، لکن آنچه مهم است چگونگی واکنش به این شوکهاست؛ چراکه معتقد است شوکهای مذکور سرشار از فرصتها و تهدیدات است و باید به دنبال آن بود که از فرصتها نهایت بهرهبرداری را کرد و از تهدیدات تا جایی که امکان دارد اجتناب کرد و این مهم جز با افزایش انعطافپذیری و تابآوری اقتصاد ملی میسر نیست.
اقتصاد مقاومتی نیز بر اجتنابناپذیر بودن و در معرض شوکهای برونزا قرار گرفتن اقتصاد ملی صحه گذاشته و به دنبال اتخاذ تدابیری است که بتواند از فرصتها حداکثر استفاده را برده و از تهدیدها تا سرحد امکان اجتناب کند و این امر میسر نمیگردد، مگر با تعامل سازنده با دنیای خارج.
شایان ذکر است که اهمیت مفهوم «Resilience» به حدی است که مبنای گزارشهای سالانهی سازمانهای جهانی، بالاخص بانک جهانی، در سالهای 2013 و 2014 میلادی بوده است. همچنین در آخرین بیانیهی گروه موسوم به G20 نیز بر همین مفاهیم تأکید شده است.
انعطافپذیری و تابآوری مورد نظر اقتصاد مقاومتی بوده که از آن بهعنوان برونزایی و درونگرایی یاد شده است. به عبارت بهتر، اقتصاد مقاومتی نیز بر اجتنابناپذیر بودن و در معرض شوکهای برونزا قرار گرفتن اقتصاد ملی صحه گذاشته و به دنبال اتخاذ تدابیری است که بتواند از فرصتها حداکثر استفاده را برده و از تهدیدها تا سرحد امکان اجتناب کند و این امر میسر نمیگردد، مگر با تعامل سازنده با دنیای خارج؛ چراکه فرصتها در مقابل کشورهای دیگر به دست میآید و تهدیدها بر اثر رابطهی تجاری قوی با سایر کشورها کاهش مییابد. این خود مفهوم اصلی برونزا بودن اقتصاد مقاومتی در عین درونگرایی است؛ چراکه هیچگاه یک اقتصاد منزوی، قدرت بهرهمندی از چنین فرصتها و مقابله با این تهدیدها را نخواهد داشت.
تولیدمحوری و مردمنهادی، بارزههای اقتصاد مقاومتی
آنچه مسلم است، مفهوم درونگرا بودن اقتصاد مقاومتی اشاره به ایجاد ویژگیهای خاص در اقتصاد ملی دارد که بهطور خلاصه میتوان آن را تولیدمحوری و مردمنهادی دانست. در دنیای امروز، تولیدمحور بودن حتی در بازترین اقتصادهای دنیا، که تعاملات بسیار گستردهی تجاری با دنیا دارند نیز پذیرفته شده است و بدون توجه به این خصیصه، موفقیت یک اقتصاد در سطح بینالملل را غیرممکن میدانند. بهعنوان نمونه، اقتصاد آمریکا بهعنوان یکی از بزرگترین اقتصادهای دنیا، که روابط تجاری گستردهای را با سایر کشورها داراست، از تولیدمحورترین اقتصادهای جهان نیز محسوب میشود؛ آن هم در همهی بخشهای اقتصادی نظیر صنعت و کشاورزی. بنابراین ویژگی تولیدمحوری برای ایجاد مزیتهای نسبی مناسب در تعامل با دنیا و همچنین ایجاد ثبات و اشتغال در اقتصاد ملی، از مهمترین عاملهای اقتصاد مقاومتی است که در مفهوم درونگرا بودن، میتوان این مفهوم را بهخوبی یافت.
آنچه میتوان بهعنوان خصلت و ویژگی منحصربهفرد اقتصاد مقاومتی در مقابل سایر الگوهای مطرحشده از سوی کشورهای دیگر در این زمینه نام برد، مردم نهاد بودن اقتصاد مقاومتی است. این مفهوم بهعنوان یک اصل اساسی در اقتصاد مقاومتی است؛ بهگونهای که بدون توجه به آن، تحقق اقتصاد مقاومتی و اهداف مدنظر آن، چندان محتمل نخواهد بود. اکثر اقتصادهای دنیا مبتنی بر نظام سرمایهمحوری، به دنبال ایجاد انعطافپذیری و تابآوری در اقتصاد خود هستند، لکن این موضوع عامل مهمی چون عدالت (آن هم عدالتی نظیر عدالت مدنظر اسلام) را در نظر نمیگیرد. این امر موجب خواهد شد تا در بلندمدت، رفاه همهجانبه را به همراه نداشته باشد و خود عاملی برای از بین بردن اقتصادها محسوب گردد. اقتصاد مقاومتی با در نظر گرفتن مردم بهعنوان محور اصلی فعالیتهای اقتصادی، اولاً به بنیانی بودن رشد اقتصادی میاندیشد و ثانیاً به دنبال توزیع عادلانهی امکانات رفاهی بین اقشار مختلف جامعه است تا از به وجود آمدن فاصلهی طبقاتی و ناعدالتیهای اقتصادی و اجتماعی که ازبینبرندهی استعداد و خلاقیت در اقتصاد ملی است، جلوگیری کند. دستاورد ضمنی توزیع عادلانهی امکانات، فراهم آمدن شرایط لازم برای شکوفایی استعدادهای مادی و معنوی تکتک آحاد جامعه است و از این طریق میتوان به سرعت پیشرفت اقتصادی جامعه، شتابی مضاعف بخشید. بنابراین مردمنهاد بودن آن ویژگی بارز اقتصاد مقامتی است که آن را برای ایران منحصربهفرد میکند و در بلندمدت میتواند ضامن جبران عقبماندگیهای کنونی اقتصاد ایران باشد.
مؤخره
اقتصاد مقاومتی آن چیزی است که موجب انعطافپذیری و تابآوری نهادهای اقتصادی کشور میشود که براساس تولیدمحوری و مردمنهادی پایهریزی شده است. بنابراین برونزا بودن آن بهواسطهی بهرهمندی از فرصتهای بهوجودآمده از شوکهای برونزا و مقابله با تهدیدات آن است و درونگرا بودن آن معطوف به تولیدمحوری و ایجاد خصلت مردمنهادی در اقتصاد ملی است. با این تفاصیل، مشخص است که اقتصاد مقاومتی هیچگاه اقتصادی منزوی و کوتاهمدت و حتی برای یک برههی زمانی خاص نخواهد بود.