منزلت زن دربیداری اسلامی وجمهوری اسلامی ایران

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

منزلت زن دربیداری اسلامی وجمهوری اسلامی ایران

چکیده:

مقام معظم رهبری(دامت برکاته):

“درعرصه فعالیت های اجتماعی، سیاسی، علمی و فعالیت های گوناگون، زن مسلمان مانند مرد مسلمان حق دارد آنچه را که اقتضای زمان است و آن وظیفه ای را که بردوش خود حس می کند انجام دهد.”

زنان نیمی از انسان های این کره خاکی هستند که نقش بسیار مهمی در جنبش ها و نهضت ها و انقلابها داشته اند. حساسیت نقش زنان برخاسته از عمق تاثیرگذاری زنان در تمامی عرصه های زندگی است.

برای نمونه می توان از نقش تاثیرگذار حضرت زینب(س) در قیام پرحادثه عاشورا نام برد که یکی از نمونه های درخشانی است که اهمیت جایگاه زنان را در تاریخ اسلام به تصویر می کشد.

نقش زن آنقدر می تواند موثر باشد که حتی اگر تهذیب شده نباشد و در جایگاه فساد نیز قرار بگیرد، باز هم می تواند نقش اساسی ایفا کند همانند مهدعلیا که با تشویق ناصرالدین شاه به قتل امیرکبیر باعث انحراف تاریخ ایران شد.

در نهضت مشروطيت كه آغازی بر پايان شيوه های حكومت خودكامه در ايران بود می توان اثرات ارزشمند فعاليتهای سياسی اجتماعی و فرهنگی اقدامات زنان را بوضوح مشاهده كرد. در انقلاب مشروطيت زنان ايرانی به پيكاری خردمندانه و دامنه دار دست زدند و مطالبات خود را در حوضه های سياسی، اجتماعی و فرهنگی پيش نهاده و بر تحقق آن تاكيد ورزيدند. هر چند انقلاب مشروطيت در ايجاد و استقرار يك نظام سياسی مردم سالار ناكام ماند اما در اين دوران بود كه زنان برای نخستين بار فعاليت خود را آغاز كردند و در آن حضور موثر داشتند.

در جريان مهاجرت صغری زنان با شركت در تظاهرات خيابانی، خواهان بازگشت علما شدند و اقداماتی را در راستای استقرار مشروطه و دموكراسی در ايران انجام دادند.

مي توان از ديگر اقدامات زنان مشروطيت به حمايت از جنبش كالاهای بومی و عدم خريد منسوجات وارد شده اروپايی اشاره كرد. در آن زمان اعتقاد در كشور وجود داشت كه تحريم كالاهای اروپايی، جامعه را از وابستگی به مولدان و سودگران اروپايی رها خواهد ساخت بنابراين دانش آموزان مدارس با افتخار به پوشيدن لباسهای بومی و توليدات داخلی همت گماردند و زنان در تبريز طی اجتماعی ، ضمن تحريم كالای بيگانه از مردم خواستند كه برای مدتی لباسهای كهنه خود را بپوشند و اميدوارند به توليد منسوجات داخلی چشم بدوزند. همچنين به نقش پررنگ زنان در تحريم تنباكو نيز مي توان اشاره كرد كه در رسيدن به اهداف اين جنبش بسيار موثر واقع گرديد.

انقلاب اسلامی ایران نیز یکی از مهمترین حرکت های اجتماعی است که از این قاعده مستثنی نبوده و نقش زنان چه پیش از انقلاب و چه پس از آن حائز اهمیت است.

میلیون ها زن ایرانی در انقلاب سال 1357 با قدرت هر چه تمام تر پا در صحنه نهادند. زنان ایرانی در تمامی مراحل پیروزی انقلاب اسلامی به روشنی بیان کردند که زن مسلمان ایرانی در تمام عرصه های اجتماعی، سیاسی و... حضور دارد و اعتقادات دینی او مانع از شرکت در فعالیت های اجتماعی نخواهد شد و ثابت کرد که در عین حفظ دیانت و پاکدامنی می تواند تاریخ ساز باشد.

نقش بسیار مهم و تاثیرگذار زنان ایرانی در پیروزی انقلاب اسلامی غیرقابل انکار و ستودنی است. این نقش را نه تنها در مورد مبارزهای آنان، بلکه در تربیت و تشویق نیروهای مبارز و انقلابی نیز می توان جست. به طوری که امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی فرمودند: " امروز زن های شیر دل ، طفل خود را آغوش کشیده و به میدان مسلسل و تانک دژخیمان رژیم می روند، در کدام تاریخ چنین مردانگی و فداکاری از زنان ثبت شده است."

حال با گذشت 33 سال از انقلاب اسلامي مي بينيم اين انقلاب از یک سو تعریف انسانی از زن ارائه می دهد و از سوی دیگر الگوهای موفق انقلاب اسلامی و شخصیت زن ایرانی را احیا و استعدادهای باطنی و قابلیت ویژه او را به عینیت رسانده است. علاوه بر اينكه انقلاب الگويي براي انقلابات منطقه خاورميانه شده است زنان كشورهاي عربي نيز با الگو پذيري از زنان مسلمان ايران در اين انقلابات فعاليت هاي چشم گيري انجام مي دهند.

همانگونه كه شاهد هستيم ماههاست مردم برخی کشورهای خاورمیانه با اقدامات اعتراضی خود، درپی تغییرات اساسی در نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشورهای خود هستند. در این میان، علیرغم تبلیغات دولتهای غربی مبنی بر عدم مشارکت زنان مسلمان در امور کشور خود، حضور آنان همدوش مردان دراین حرکت های اعتراضی نشان از حضور موثر و بیداری اسلامی زنان مسلمان منطقه دارد.

 

1- مقدمه:

جهان اسلام همواره با فراز و نشیب های بسیاری مواجه بوده است. ظهور دینمبین اسلام در سرزمینی خشک و بی حاصل و با مردمی بدوی و جاهل که در لبه پرتگاه آتش قرارداشتند، این حقیقت را هویدا ساخت که معاف حیات بخش اسلام، قادر است تا از مردمی عقب مانده، بی سواد و ضعیف، قدرتمندانی شریف و متمدن بسازد هک مرزهای اسلام را به سراسر جهان گسترش دهند. در قرن های دوم و سوم که گاه آن را عصر یا «دوران طلایی» می خوانند، تمدن اسلامی در عرصه های مختلف علمی درخشید و توانست، جایگاه و عظمت معارف اسلامی را به رخ بکشاند. اما در قرن های بعد، مسلمانان رفته رفته جایگاه و عظمت معارف اسلامی را به رخ بکشاند. اما در قرن های بعد، مسلمانان رفته رفته جایگاه خود را از دستدادند؛ زیرا عامل تعالی که همان آموزه های اسلامی بود، جایگاه خود را در میان مسلمانان از دست داده بود و اینامر جهان اسلام را به سوی ضعف و انحطاط سوق داد. هر چند پرداختن به ریشه های عقب ماندگی جهان اسلام و علل ضعف و انحطاط مسلمین از حوصلۀ این نوشتار خارج است، اما این نکته را نباید فراموش کرد که عقب ماندگی مسلمانان در این دوران، ریشه در معارف و اندیشه های متعالی اسلام ندارد؛ چه اینکه جهانی شدن اسلام و گسترش آن، نشانگر قوتتعالیم ارزشمند آن است، مشکل اساسی در عملکرد و دوری مسلمانان از آموزه های اسلامی است و سنت الهی نیز بر این اصل استوارگردیده که سرنوشت انسان ها را عملکرد آنها رقم می زند: « إِنّ اللّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ...»

با این وجود، مسلمانان به جای آنکه ضعف و عقب ماندگی خود را با تکیه بر مبانی و معارف دینی درمان کنند، دل به اندیشه ها و آموزه های دیگران دادند:

سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد /  آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

امروزه مسلمانان جهان، سر خورده از افکار و اندیشه های بیگانه، با هدایت مصلحان بزرگ جهان اسلام، بار دیگر، نگاهی به داشته های خود افکنده اند. مصلحان بزرگی همچون حضرت امام (ره)، سید جمال الدین اسد آبادی، اقبال و ... مسلمانان را به این نکته رهنمود کردند که دل در گرو دیگران داشتن، نه تنها رشد و توسعه و کمال رابه همراه ندارد، بلکه زمینه های استعبادو بندگی را فراهم می کند، و جوامع اسلامی با تکیه بر این اندیشه ها از یک سو، و سرخوردگی از اندیشه های رقیب از سوی دیگر، بازگشتی را به سوی ارزش های اسلامی آغاز کردند.

هر چند بیش از دو قرن از آغاز چنین نگرشی می گذرد، اما این حرکت در اواخر قرن گذشته شتاب بیشتری به خود گرفت و در دهۀ هفتاد میلادی، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، وارد مرحلۀ تازه ای با عنوان «بیداری اسلامی» شد.

امروزه انقلاب های جهان اسلام، متأثر از انقلاب اسلامی ایران و تداوم فرایند بیداری اسلامی هستند و جمهوری اسلامی ایران، پرچمدار این جریان مقدس، تا روزی که وعدۀ الهی تحقق یابد:

وَعَدَ اللّهُ الّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنّهُمْ فِي اْلأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنّ لَهُمْ دينَهُمُ الّذِي ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئًا وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ.

خدا به کسانی از شما که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند، وعده داد که در روی زمین جانشیندیگرانشان کند، همچنان که مردمی را که پیش از آنها بودند جانشین دیگران کرد و دینشان را که خود برایشان پسندیده است استوار سازد و وشتشان را به ایمنی بدل کند مرا می پرستند و هیچچیزی را با من شریک نمی کنندو آنها که از این پس ناسپاسی کنند، نافرمانند.

نوشتار پیش رو کوشیده است به روشی ساده و اجمالی، مفهوم، پیشینه و زمینه های بیداری اسلامی را در کنار نقش زنان در حساس بررسی نماید.

 

2- مفهوم شناسی بیداری

مفهوم بیداری اسلامی مرکب از دو واژه «بیداری» و «اسلامی» است که هر یک از نظر لغوی معنای خصی دارند که در ترکیب با یکدیگر معنای مصطلح از آن متبادر می شود. واژۀ «بیداری» که معادل عربی آن «الصحوۀ» یا «یقظه» است، و در لاتین به آن «Awakening» گفته می شود، از نظر لغوی در برابر خواب قرار دارد. هنگامی در مورد کسی مفهوم بیداری به کار می رود که مسبوق به خواب و بی هوشی باشد. در زبان عربی نیز واژه «الصحوۀ»در برابر نوم (خواب) یا سکر (مستی) مطرح می شود؛ چنانکه گفته می شود: «صحاً من نومه او سکره» یعنی از خواب یا مستی بیدار شد. معادل انگلیسی این کلمه نیز چنین معنایی را به همراه دارد و به طور خلاصه، واژه «بیداری»، «الصحوۀ» و «Awakening» هنگامی اطلاق می شود که مسبوق به خواب، مستی، رخوت، بی خودی و بی هوشی باشد.

از آنچه گفته شد، روشن می شودکه معمولاً واژۀ بیداری در برابر مرگ به کار نمی رود؛ زیرا زنده شدن بعد از مرگ را معمولاً «احیاء»، «بعث» و «حشر» می گویند.

البته بعث گاهی به معنای بیداری به کار رفته است؛ چنانکه قرآن کریم می فرماید:

وَ هُوَ الّذي يَتَوَفّاكُمْ بِاللّيْلِ وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنّهارِ ثُمّ يَبْعَثُكُمْ فيهِ لِيُقْضى‏ أَجَلٌ مُسَمّى.

و اوست آن که شبانگاه شما را می میراند (به خواب می برد)، در حالی که آنچه را در روز کرده اید، می داند، سپس شما را در روز بر می انگیز (بیدار می کند).

اما بیشتر، بعث و برانگیختن با مفهوم مرگ به کار می رود: « وَ أَنّ اللّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ.»

البته به سبب وجود شباهت های بسیار خواب با مرگ، گاه از خواب به برادر مرگ تعبیر شده است:

النوم اخ الموت کما تنامون تموتون و کما تستیقضون تبعثون؛ خواب برادر مرگ است، همانطور که می خوابید، می میرید و همانطور که بیدار می شوید، برانگیخته می شوید.

مفهوم بیداری معمولاً معطوف به بیداری عقل، شعور و فهم است. بدین معنا که انسان خواب، معمولاً قوۀ عاقله و هوشیاری خود را از دست می دهد و به همین سبب نیز سایر اعضا و جوارح نیز از کار می افتند، اما هنگامی که بیدار می شود، قوۀ عاقله وی به کار می افتد و می تواند سایر حواس را نیز به کار گیرد و وی آنها را کنترل کند. فعالیت های فیزیکی انسان بیدار تحت کنترل و هدایت قوه عاقله و اندیشه وی است.

 

3- تاریخچه بیداری اسلامی

همان گونه که گذشت، بیداری اسلامی جنبشی است اصلاحی، که با شناخت واقعیت های موجود در جامعه اسلامی از دو قرن پیش آغاز شده است و در صحنه های علمی و عملی روز به روز تکامل یافته و تا به امروز ادامه داشته و در حال حاضر به عنوان یک واقعیت در صحنه سیاسی و اجتماعی جهان اسلام و دنیای بشریت نقش آفرینی می کند.

این پدیده عظیم اجتماعی بر پایه شناخت عوامل زیر شکل گرفته و راه پرپیچ و خم خویش را به سمت آینده ای روشن طی کرده است:

1. شناخت عقب افتادگی های علمی، اقتصادی و اجتماعی جوامع اسلامی؛

2. توجه به فقر، جهل، فقدان بهداشت و وضعیت فلاکت بار حاکم بر جهان اسلام؛

3. شناخت پیشرفت های مادی جهان غرب و مقایسه وضعیت جوامع غربی با جوامع اسلامی؛

4. توجه به گذشته پر افتخار و سراسر شکوه و عظمت دنیای اسلام و تمدن درخشانی که مسلمانان در گذشته تاریخی خود خلق کرده اند؛

5. توجه به میراثعلمی و غنی اسلام در عرصه های مختلف علوم و معارف بشری و نقشی که دانشمندان اسلامی در هدایت قافله فکری بشری به عهده داشته اند؛

6. توجه به بدعت ها، خرافات و نارسایی هایی که در عرصه اندیشه دینی گریبان گیر دنیای اسلام شده است؛

7. توجه به تشتّت، تفرقه و درگیری های فرقه ای در سراسر جامعه اسلامی؛

8. توجه به فشار خرد کننده ای که حاکمان مستبد بر مردم اعمال کرده و با ظلم و بی عدالتی به چپاول آنان می پرداخته اند؛

9. درک حضور استعمارگران غارتگر و اشغال کشورهای اسلامی توسط آن ها و خطراتی که از این راه گریبان گیر مسلماانن شده بود؛

10. آشنایی با مفاهیم جدید فکری رهاورد تمدن غرب از قبیل آزادی، برابری، استقلال و ...

حوادث مهمی هم که در این یکی دو قرن اتفاق افتاده، مثل اشغال فلسطین به دست صهیونیست های جنایت کار و مبارزه قهرمانانه فلسطینیان، نیز اشغال افغانستان به دست نیروهای متجاوز غربی و اوضاع عراق، در اوج گیری این بیداری نقش مؤثر و تعیین کننده داشته است.

پدیده بیداری اسلامی چیز جدیدی نیست؛ البته در دهه های اخیر به دلایل گوناگونی چو مورد استعمار و تهاجم قرار گرفتن جامعه اسلامی از سوی غرب، توسعه یافته است.

ظهور اسلام، تحولی عظیم در تاریخ بشریت آفرید، به گونه ای که مرزهای نژادی، جغرافیایی و قومی را درنوردید، بر پایه کلمۀ الله، جوامع مختلف را به یکدیگر نزدیک ساخت و در میان اقوامی که نه بهره ای از فرهنگ و تمدن آن زمان برده بودند و نه قدرت مادی داشتند، قدرت امدی و معنوی شگرف و شگفتی به وجود آورد که هم عزت دنیوی آن ها را فراهم ساخت و هم آنان را به اوج معنویت رساند. به بیان دیگر، ر شرایطی که هم عزت دنیوی آن ها را فراهم ساخت و هم آنان را به اوج معنویت رساند. به بیان دیگر، در شرایطی که هم تمدن یونان در اوج شهرت خود بود و هم تمدن هایی مانند امپراتوری ایران و روم، ابرقدرتهای زمان بودند، اسلام ظهور کرد و پس از شکست این دو قدرت بزرگ، به سرعت در جغرافیای زمین گسترش یافت، به گونه ای که دیری نپایید بخش بزرگی از نیای آن زمان را در اختیار گرفت. البته این گسترش تنها ارضی و مرزی نبودبلکه دنیای فکر و اندیشه اسلامی نیز به موازات قدرت نظامی و اقتصادی جهان اسلامی توسعه یافت و این درست زمانی اتفاق افتاد که اروپای آن زمان رو به افول گرایید.

فرهنگ و تمدن اسلامی هم چنان در حال گسترش بود. زمانی که تمدن اسلامی در اوج شهرت خود قرار گرفت، تمدن غرب در خواب فرو رفت، به گونه ای که بعدها غربی ها آن دوران را «عصر تاریکی » غرب نام نهادند؛ چرا که آنان در برابر اسلام، چیزی برای عرضه به جهان بشریت نداشتند. جنگ های صلیبی نیز که در طول دو قرن نتوانسته بود آنچه را که از نظر نظامی مدنظر داشت، به دست آورد، سبب آشنایی تدریجی غربیان با فرهنگ و ادبیات و پیشرفت های فکری جهان اسلام شد و زمینه بیداری آنان را فراهم ساخت. به همین دلیل، رنسانس، پشت سر گذاشتن عصر تاریکی و آغاز دوره ای بود که به آن، عصر روشنایی یا روشنگری گفته اند. بدین ترتیب، غربیان تحت تأثیر جهان اسلام و با الگوگیری از آن، کم کم توانستند پیشرفت های شگفتی در قرن های هفده، هجده و نوزده به وجود آورند.

در این دوران، جهان اسلام رفته رفته تحت تأثیر دو عامل به خواب فرو رفت و از افکار و اندیشه های ناب اسلامی دور ماند:

1) استعمار و استثمار غرب در این منطقه همم جغرافیایی و فکری؛

2) استبداد و انحراف حاکمان مسلمان از تعالیم اسلام ناب محمدی (ص).

این دو عامل، آسیب مهلکی بر پیکر جهان اسلام وارد آورد که در جنگ جهانیا ول به اوج خود رسید؛ زیرا امپراتوری عثمانی که در مواردی، تکیه گاه مسلمانان به شمار میآمد، عمدتاً به همان دو دلیل مهم منقرض شد. از این رو، تهاجم حیرت آوری از لحاظ نظامی و فکری از سوی غرب بر جهان اسلام آغاز شد، به گونه ای که از خود بیگانه شد، اسلام را عامل عقب ماندگی دانست و در نتیجه، در پی آن بود که شاید با الگو گرفتن از غرب بتواند عقب افتادگی خود را جبران سازد. البته در این دوران، کسانی هم بودند که با هوشیاری و درک عمیق از اوضاع و شرایط به این نتیجه دست یافتندکه دلیل عقب افتادگی و به خواب رفتن جهان اسلام، از اسلام نیست، بلکه به دلیل دور شدن مسلمانان از اسلام و فاصله گرفتن از اندیشه های اسلامی است. در این میان، شخصیت هایی هم چون «سید جمال الدین اسدآبادی»، «سید قطب» و «حسن البنا»، تلاش های بسیاری کردند تا مسلمانان را از خواب سنگین، بیدار و به آنان بفهمانند که علت شکست و عقب افتادگی آن ها چیست و چه باید کرد.

آخرین ضربه اساسی جهان غرب بر جهان اسلان اسلام، شکل دادن و تحمیل صهیونیسم بود که بذر آن، در سرزمین مقدسفلسطین کاشته شد. در ای زمان، آرنولد توین بی، تاریخ نگار معروف انگلیسی، در کتاب تمدن در بوته آزمایشف در بررسی تمدن ها جمله بسیار مهم و تاریخی زیر را بیان داشت: پان اسلامیزم خوابیده است؛ اما اگر مستضعفین جهان بر ضد سلطه غرب شورش کنند و تحت یک رهبری قرار گیرند، این خفته، بیدار خواهد شد و بانگ این شورش ممکن است در برانگیختن روح نظامی اسلام مؤثر افتد و اسلام بار دیگر برای ایفای نقش تاریخی خود قیام کند.

پیش بینی «توین بی» در 1979 م. با انقلاب اسلامی ایران که انفجار نور بود، همراه گشت؛ انقلابی که با دستخالی و با تکیه بر شعار «الله اکبر»و بازگشت به ارزش های اسلامی در مقابل همه قدرت های بزرگ و ابر قرت ها ایستاد وتوانست نه تنها نقطه عطفی در تاریخ تحولات ایران، بلکه نقطه عطفی در جهان اسلام و بلکه در کل تاریخ بشری به شمار آید. با این حرکت، آن خفته، بیدار شد و به سرعت در سراسر جهان اسلام گسترش یافت. از این رو، هنوز دو سالی از انقلاب نگذشته بود که در لبنان، عده ای جوان با ایمان، پنج قدرت بزرگ آن زمان را که درآن کشور پایگاه داشتند، یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، ایتالیا و اسرائیل را به زانو درآوردند و بدون دادن کوچک ترین امتیازی، آن ها را وادار به فرار ساختند. در افغانستان، امپراتوری انگلیس و روسیه به زانو دآمدند و شکست امپراتوری آمریکا نیز نزدیک است. در ترکیه، الجزایر و دیگر کشورهای اسلامی، تنها بانگی که امروز به گوش می رسد، ندای اسلام است و در فلسطین اشغالی، انتفاضه، امان را از صهیونیسم و امپریالیسم گرفته است. بنابراین، باید گفت: اگر آمریکا امروز به فکر تداوم اشغالف و دخالت در کشورهای عربی است، هدفش ضربه زدن به بیداری و آگاهی اسلامی است؛ ولی مسلمان ها بیدار شده اند و بر پایه سه اصل مهم، کار بزرگ خویش را آغاز کرده اند:

1. بازگشت به اسلام ناب که در صدر اسلام توانست بر قدرت های بزرگ آن زمان غلبه یابد؛

2. وحدت جهان اسلام است که امپریالیسم و استعمار، سالیان دراز کوشید با تکیه بر اصولی هم چون «تفرقه بینداز و حکومت کن»، میان فرقه های مختلف اسلامی فاصله بیشتری بیندازد؛

3. استکبار ستیزی و مقابله با کفر و الحاد و طاغوت و طاغوتیان زمان است؛

این حرکت به یقین به پیروزی اسلام و شکست استکبار ختم خواهد شد.

بنابراین هدف اصلی از بیداری اسلامی، تشکیل جامعۀ اسلامی از طریق کنترل قدرت سیاسی برای پیاده نمودن تعالیم و آموزه های دینی در تمامی ابعاد زندگی آدمی است.

در این میان، هر چند تمامی جریان های اسلامی، چنین هدفی را دنبال می کنند، اما روش رسیدن به این هدف و همچنین قرائت آنان از ماهیت بیداری اسلام متفاوت است. به همین سبب، میان جریان های اسلام گرا، با مفاهیم گوناگونی همچوننوگرایی اسلامی، اسلام سیاسی، بنیاد گرایی، سلفی گری و ... که طیفی از جریان های تساهل گرا تا افراطی را شامل می شوند، روبرو هستیم. به همین سبب برای پیشگیری از انحراف بیداری اسلامی آسیب شناسی و همچنین تعیین ویژگی ها و عوامل مؤثر در آن از اهمیت بسزایی برخوردار است.

 

4-  تأثیر انقلاب اسلامی ایران در بیداری اسلامی

بسیاری از صاحب نظران در پدیده جنبش های اسلامی معاصر، معتقدند که انقلاب اسلامی ایران یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و ازدیاد فعالیت های مؤثر در جوامع عربی و اسلامی بوده است. نظریه تأثیرپذیری کشورهای اسلامی از انقلاب ایران، مبتنی بر سخنان رهبران جنبش های آزادی بخشف الگوبرداری آنان از انقلاب ایرا و مطالعه ی تحولات و رویدادهایی است که در کشورهای اسلای رخ داده. امام خمینی خود بر این نکته واقف بودند و به آن افتخار داشتند. «آوای انقلاب بزرگ ایران در کشورهای اسلامی و دیگر کشورها طنین انداز و افتخار ساز است...»

همین نکته را خبرنگاری یک ماهق بل از پیروی انقلاب از امام سؤال می کند: «سوال: آیا فکر می کنید دامنه حوادث ایران به ترکیه نیز کشیده شود؟ جواب: نهضت مقدس ایران نهضتی اسلامی است و از این جهت بدیهی است که همه مسلمین جهان تحت تأثیر آن قرار می گیرند.»

خودآگاهی مسلمانان از قدرت خویش به ویژه در کشورهای اسلامی، بازگشت به قرآن، تکیه بر فرهنگ غنی اسلامی و الهام گیری از انقلاب ایران مسأله ای نبود که هضم آن برای صاحبان قدرتآسان باشد. الکساندر هیک می گوید: «به نظر من خطرناک تر از این (مشکلات بین المللی) عواقب گسترش بنیادگرایی اسلامی است که در ایران پا گرفته و اکنون عراق و ثبات تمم رژیم های عرب میانه رو را در منطقه تهدید می کند. این پدیده اگر از کنترل خارج شود منافع ابرقدرت ها را به خطرناک ترین وجه به مخاطره خواهد انداخت. »

هم چنین الهام گیری مسلمانان از ایرانف در تدوین کتاب ه و تیراژ و حجم آن ها و نیز در رسانه ها و مطبوعات چشمگیر بوده است.

آغاز برخی از این حرکت های انقلابی اگرچه ممکن است متأثر از برخی مطالبات اقتصادی و سیاسی باشد، ولی تبدیل مکان ها یا نهادهای مذهبی نظیر نمازهای جمعه و جماعات و مساجد به عنوان خاستگاه و نقطه آغاز این تحرکات و شعارهای اسلامی، نمایان گر جهت گیری اصلی این تحرکات انقلابی است؛ که در میان تمامی حرکت های اسلامی دیده می شود.

ماهیت اسلامی ـ انقلابی واحد و به هم پیوسته این خیزش ها و دخل نبودن نگاه طایفی ـ مذهبی نقطه مشترک این حرکت ها به شمار می رود؛ بدین معنا که همان انگیزه های اسلامی و روحیه انقلابی که مردم مصر و لیبی را به خیابان کشانده است در رفتار و عملکرد مردم مسلمان بحرین نیز وجود دارد.

اعتراض ملت های منطقه در همه کشورهایی که با نظام هایدیکتاتوری و وابسته اداره می شود، نسبت به ظلمی است که سران این کشورها به ملت های خود در عرصه اعتقادی، سیاسی، اجتماعی و .... نموده اند. مقام معظم رهبری (مدظله)در این زمینه فرموده اند:

«ما بین غزه و فلسطین و تونس و مصر و لیبی و بحرین و یمن تفاوتی نمی گذاریم. در همه جا ظلم به ملت ها محکوم است. حرکت ملت ها با شعار اسلام و در جهت آزادی مورد تأیید ماست ... این حرکت، حرکت ملت ها است. حرکت امت اسلامی است. حرکت با شعار اسلام است. حرکت به سمت اهداف اسلامی است. نشان دهنده بیداری عمومی ملت ها است. طبق وعده الهی این حرکت قطعاً و یقیناً به پیروزی خواهد رسید. ملت ایران سرافراز است، مفتخرا ست و خرسند است که آغاز کننده این راه بوده و ایستادگی و استقامت کرده است.»

 

6- جایگاه زنان در انقلاب اسلامی وبیداری اسلامی

از منظر اسلام، زنان می توانند علاوه بر ایفای نقش پرارزش همسری و مادری در خانواده، درتمامی امور جامعه خویش نیز نقش آفرین باشند. در این دیدگاه، یکی از تکالیف زنان، همچون مردان، اصلاح جامعه است.

یکی از افتخارات بانوان مسلمان این است که اولین شهیدی که درراه اسلام جان خویش در زیر شکنجه مشرکان نثارکرد، " سمیه " مادر عمار از زنان مجاهد بود.

اینک زنان مسلمان درمنطقه بویژه مصر، لیبی، بحرین، تونس و یمن، همچون سمیه درمقابل دشمن سینه سپر کرده اند. این حضور و شجاعت، یادآور نقش برجسته و تاریخ ساز بانوان مسلمان ایرانی در جریان انقلاب اسلامی ایران در 32 سال پیش است. زنان مصری با حضور پررنگ خود درمیان تظاهرکنندگان و درجای جای مصر ثابت کردند آنچه غربیان در مورد انزوای زنان مسلمان می گویند دروغی بیش نیست.

مشارکت زنان در انقلاب تونس، لیبی و یمن نیز توجه جهانیان را به خود معطوف کرده است. حضور زنان مسلمان نشانگر رهایی آنان از قید و بندهای عرفی و مادی غرب و قیام برای کسب آزادی از شر خودکامگان سیاسی است.

دربحرین نیز انبوهی از زنان محجبه مسلمان در کنار دیگر هموطنان خود، خواستار سرنگونی خاندان آل خلیفه هستند. بیداری اسلامی در زنان بحرینی نشانگر آگاهی آنان درباره نقش موثرو سرنوشت ساز خود در اصلاح جامعه خویش است. از جمله زنان برجسته ای که دراین بیداری اسلامی علیه دولت آل خلیفه خروشیده است ؛ خانم " آیات القرمزی " است. وی بواسطه سرودن شعرهایی که برعلیه آل خلیفه سرائیده، معروف و شناخته شده است. او دریکی از تجمعات در 23 فوریه 2011 ، شعری انقلابی برضد آل خلیفه سرود که بخاطر آن دستگیر شد.

سران استبدادي كشورهاي تونس، يمن، مصر و بحرين به سركوب حق طلبي زنان و كودكان در سطح شهر مي پردازند كه با اين كار ميخ بر تابوت حيات خود مي كوبند.

بنابراين مي بينيم نقش زنان در كشورهاي عربي منطقه كه بيداري اسلامي سر مي دهند و سران استبداد را به خواري انداخته اند كمتر از مرد ها نيست و اين جنبش الگو گرفته از زنان نظام اسلامي ايران است.

انقلاب اسلامی ایران نیز یکی از مهمترین حرکت های اجتماعی است که از این قاعده مستثنی نبوده و نقش زنان چه پیش از انقلاب و چه پس از آن حائز اهمیت است.

میلیون ها زن ایرانی در انقلاب سال 1357 با قدرت هر چه تمام تر پا در صحنه نهادند. زنان ایرانی در تمامی مراحل پیروزی انقلاب اسلامی به روشنی بیان کردند که زن مسلمان ایرانی در تمام عرصه های اجتماعی، سیاسی و... حضور دارد و اعتقادات دینی او مانع از شرکت در فعالیت های اجتماعی نخواهد شد و ثابت کرد که در عین حفظ دیانت و پاکدامنی می تواند تاریخ ساز باشد.

نقش بسیار مهم و تاثیرگذار زنان ایرانی در پیروزی انقلاب اسلامی غیرقابل انکار و ستودنی است. این نقش را نه تنها در مورد مبارزهای آنان، بلکه در تربیت و تشویق نیروهای مبارز و انقلابی نیز می توان جست. به طوری که امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی فرمودند: " امروز زن های شیر دل ، طفل خود را آغوش کشیده و به میدان مسلسل و تانک دژخیمان رژیم می روند، در کدام تاریخ چنین مردانگی و فداکاری از زنان ثبت شده است."

 

7 - نتیجه گیری:

با گذشت 33 سال از انقلاب اسلامي مي بينيم اين انقلاب از یک سو تعریف انسانی از زن ارائه می دهد و از سوی دیگر الگوهای موفق انقلاب اسلامی و شخصیت زن ایرانی را احیا و استعدادهای باطنی و قابلیت ویژه او را به عینیت رسانده است. علاوه بر اينكه انقلاب الگويي براي انقلابات منطقه خاورميانه شده است زنان كشورهاي عربي نيز با الگو پذيري از زنان مسلمان ايران در اين انقلابات فعاليت هاي چشم گيري انجام مي دهند.

همانگونه كه شاهد هستيم ماههاست مردم برخی کشورهای خاورمیانه با اقدامات اعتراضی خود، درپی تغییرات اساسی در نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشورهای خود هستند. در این میان، علیرغم تبلیغات دولتهای غربی مبنی بر عدم مشارکت زنان مسلمان در امور کشور خود، حضور آنان همدوش مردان دراین حرکت های اعتراضی نشان از حضور موثر و بیداری اسلامی زنان مسلمان منطقه دارد.

از این رو می طلبد که زنان مسلمان با اگاهی از وظایف خطیر ونقش مهم خویش , به اهمیت بحران کنونی واقف باشند وبا سلاح آگاهی وبصیرت آسیبهای این جنبش را شناخته و در پی رفع آنها بکوشندو این رسالت راهمدوش مردان وفرزندان خود به دوش کشند .

 

میرجعفری

 

 

- منابع ومآخذ:

1- قرآن کریم

2- نهج البلاغه

3- امام خمینی ،صحیفه نور

4- . بیداری اسلامی و مظاهر فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آن، سید جلال میرآقایی، مجله اندیشه انقلاب اسلامی تابستان 1383

5- جمعی از نویسندگان ؛انقلاب اسلامی ایران،دفتر نشر معارف،1384

6- رجایی،فرهنگ،اندیشه سیاسی معاصر در جهان عرب ،مرکز پژوهشهای علمی ومطالعات استراژیک خاورمیانه،1381

7- سزاری،ژاکلین ،اسلام در اروپا:آمار در مسلمانان اروپا وامریکا،1979

8- طبری؛محمد بن جریر،تاریخ طبری،انتشارات اساطیر 1362،

9- علیزاده موسوی,سید مهدی،بیداری اسلامی،1390

10- عنایت،حمید؛اندیشه سیاسی در اسلام معاصر ،1372،تهران

11- فایز ابراهیم محمد،سید قطب و بیداری اسلامی،احسان 1384

12- فیض کاشانی ،ملامحسن ،کلمات المکنونه من اهل الحکمه والمعرفه

13- نجفی ؛موسی؛انقلاب فرامدرن وتمدن اسلامی (موج چهارم بیداری اسلامی )موسسه مطالعات تاریخ ،1387.

14- ولایتی، علی اکبر؛ پویایی فرهنگ تمدن اسلام و ایران، 1387.

15- ولایتی، علی اکبر، فرهنگ و تمدن اسلامی، دفتر نشر معارف، 1384.

16- هاردی، پی، مسلمانان هند بریتانیا، ترجمه احمد لاهوتی، بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی.

 

پي نوشت:

1. «... وَ كُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنْقَذَكُمْ ». (آل عمران، 103)

2 . Golden Age.

3 . رعد، 11.

4 . نور، 55.

5 . یوسف القرضاوی، الصحوۀ الاسلامیۀ و هموم الوطن العربی و اسلامی، ص 9.

6 . انعام، 60.

7 . حج، 7.

8 . ملامحسن فیض کاشانی، کلمات المکنونۀ من اهل الحکمۀ و المعرفۀ، ص 139-140.

9 . بیداری اسلامی و مظاهر فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آن، سید جلال میرآقایی، مجله اندیشه انقلاب اسلامی تابستان 1383 ـ شماره10 ص 51.

10 . فرهنگ و تمدن اسلامی، ولایتی، علی اکبر، 1384، قم، نشر معارف، ص 132.

11 . همان، ص 217.

12 . نک: همان.

13 . همان: ص 208، 201.

14 . امام خمینی، سخنرانی، مورخه 1/9/1357.

15 . امام خمینی، صحیفه نور، جلد 4، ص 114.

16 . روزنامه اطلاعات، 1/12/1361.

17 . بیانات مقام معظم رهبری 1/1/1390.

خوانده شده 2491 مرتبه