اسرائیل به صورت عملی در بحران نظامی و امنیتی داخلی سوریه نقش بازی میکند. گروه تروریستی موسوم به جبهه النصره در منطقه قنیطره سوریه تحت پوشش کامل لجستیکی و نظامی اسرائیل قرار دارد. هرگاه این نیروی تکفیری قدرت رویاروییاش را با ارتش و نیروهای مردمی سوریه از دست می دهد اسرائیل با بمباران هوایی و یا شلیک آتش توپخانه به سوی مواضع ارتش سوریه، معادله را یا به زمانی عقب تر باز میگرداند یا آن که زمینه برتری النصره را در این منطقه فراهم میکند. امکانات نظامی، لجستیک و مواد غذایی جبهه تروریستی النصره از داخل سرزمینهای اشغالی و توسط ارتش اسرائیل تامین و مجروحان آنها نیز در بیمارستانهای تحت کنترل ارتش اسرائیل درمان میشوند.
این کمکهای اسرائیلی آخر داستان نیست. آنها با کمک دوستان اروپایی و جریانهای مافیایی سلاح در اروپا و به خصوص اروپای شرقی قدیم، خط تامین سلاح برای مجموعههای مسلح سوریه از طریق ترکیه را فراهم میکنند و با یک تیر دو نشان میزنند. اول آن که پول خوبی به جیب زده و دوم آن که دایره آتش و جنگ در سوریه را همچنان خانمانسوز نگه میدارند.
اسرائیل فقط با ورقه ناآرامی و جنگ در خاورمیانه بازی نمیکند. آنها به شکل کاملا جدی و ثانیه وار تحولات مربوط به مذاکرات ایران با 1 + 5 و مسیر گفتگوهای ایران – آمریکا در این قالب را پیگیری میکنند. اسرائیلیها بر این باورند که در این مذاکرات دارای حقی هستند که آمریکاییها آن را ادا میکنند، همان حقی که جان کری از آن به عنوان "امنیت آمریکا امنیت اسرائیل" و "امنیت اسرائیل امنیت آمریکا" است، یاد میکند اما آمریکاییها در عین حال مدعی هستند که ضمن آن که تل آویو را در جریان مذاکرات با ایران و 1 + 5 میگذارند اما حیاط تعیین تصمیم در مذاکرات با ایران "حیاطی آمریکایی" است. اگر این ادعای آنها درست باشد اسرائیل با تکیه بر لابی پرقدرتش در آمریکا و دوستان جمهوریخواهش در کنگره همین بخش مستقل سیاست آمریکا را نیز هدف قرار داده است.
در این میان روسیه به شدت نگران "آتش افروزی" جدید اسرائیلیها است. مسکو پس از بمباران مناطقی از فرودگاه و نواحی اطراف دمشق توسط نیروی هوایی ارتش رژیم صهیونیستی از تل آویو در این باره توضیح خواسته است و قرار است در باره نقش اسرائیل در منطقه قنیطره و حمایت از جبهه النصره با آمریکاییها گفتوگو کند. اسرائیل اکنون نقشی را که ارتش ترکیه در مناطق مشترک مرزی با سوریه به شکل مستقیم نتوانسته انجام دهد در منطقه قنیطره سوریه انجام میدهد و بی پروا به حمایت علنی از مجموعههای مسلح ضد نظام سوریه می پردازد و بی پرواتر، اهداف خاصی را در سوریه مورد هجوم هوایی و موشکی قرار میدهد، کاری که ترکیه تاکنون نتوانسته انجام دهد.
آمریکاییها هم اگر میگویند از اقدامات اسرائیل بی اطلاع هستند دروغ میگویند و دلیل براین ادعا اظهارات اخیر جان کری مبنی بر گرایش به سوی ائتلافی فراتر از کشورهای حاضر در ائتلاف بینالمللی علیه داعش است که اشاره مستقیم آن به پیشنهاد حضور اسرائیل در این ائتلاف است چرا که به عقیده آمریکا اسرائیل جزیی جدایی ناپذیر از نقشه خاورمیانه و روند تحولات آن است.
دخالت مستقیم اسرائیل در تحولات نظامی سوریه همان خط اتش دو لبهای است که هم تغییر مسیر تحولات سوریه به نفع مجموعههای مسلح را هدف گرفته و هم میتواند بخش موسوم به سیاستهای مستقل آمریکا در مذاکرات هستهای و هرگونه گفتوگویی را نشانه رود:
1- ادامه حملات نظامی اسرائیل به سوریه میتواند واکنش ارتش سوریه را در بر داشته باشد و چنین معادلهای، جنگ فراگیر و بین کشوری خاورمیانه را عینیتر میکند.
2- ادامه حملات ارتش رژیم صهیونیستی به سوریه، میتواند واکنش مقاومت اسلامی در جنوب لبنان و منطقه اشغالی جولان را در پی داشته باشد که از نظر شکل و فراگیری فرقی با جنگ رسمی فراگیر در خاورمیانه نمیکند.
3- وقوع جنگ فراگیر در خاورمیانه که یک پای آن اسرائیل باشد، آمریکا را وادار می کند که به نفع رژیم صهیونیستی وارد معرکه شود و این، بر هم خوردن همه معادلاتی است که آمریکاییها از آن به سیاستهای مستقل خویش در خاورمیانه یاد میکنند.
4- اسرائیل به خوبی میداند وقوع جنگ فراگیر در خاورمیانه و برخورد مستقیم با سوریه و مقاومت اسلامی میتواند منجر به واکنش مستقیم ایران شود و همین امر باعث میشود تا ایران و آمریکا به جای گفتوگو رودرروی هم قرار گیرند که نتیجه طبیعی آن پایان هرگونه گفتگو و تفاهمات سیاسی دو طرف و بسته شدن مسیر گفتگوهای ایران با 1 + 5 است.
اسرائیلیها بر این باورند که تحولات خاورمیانه و انتقال آتش به کشورهای سوریه، لبنان، مصر، لیبی، یمن و درگیر کردن دیگر کشورهای عربی به کشمکشهای داخلی "بهار امنیت اسرائیلی" است که خروجی آن تحقق برتری اسرائیل در میان تکه و پاره شدن خاورمیانه و ظهور دولت های قومی و مذهبی است، از همین رو با تکیه به حمایت آمریکاییها و اروپاییها، بی پروا آتش افروزی در سوریه را ادامه می دهد اما این ها همه یک روی سکه هستند و غرور و خودبزرگ بینی ارتش رژیم صهیونیستی چه بسا موجب انتقال گسترده آتش به درون سرزمینهای اشغالی شود. تجربه جنگ سی و سه روزه و دو جنگ نوار غزه، میزان آسیب پذیری درون اسرائیل را روشن کرده است که میتواند بهای سنگینی باشد که با آتش دو لبه اش، خود نیز در این آتش بسوزد.
منبع: ایسنا