مبارزه با ظلم و نفی استکبار، از اصول اساسی اندیشه مبارزاتی حضرت امام(ره) بوده و همواره مورد تأکید قرار گرفته است. امروز دنیا در شعلههای سرکش آتش جور و ستم قدرتهای استکباری زبانه میکشد و ملل محروم ـ که در عین فرورفتن در فقر و تنگنا و تحمل رنج و مرارتهای ناشی از آن دارای منابع غنی ثروت میباشند ـ در معرض تاخت و تازهای مکرّر و ویرانگر ستمگران و متعدیان جهانی قرار میگیرند و سرمایههای بزرگ اقتصادیشان به تاراج میرود.
واژه «استکبار» که در ادبیات سیاسی ما وارد شده است از تعالیم قرآن کریم مایه میگیرد. مبارزه با ظلم و نفی استکبار، از اصول اساسی اندیشه مبارزاتی حضرت امام بوده و همواره مورد تأکید قرار گرفته است. ظلمزدایی و مبارزه با استکبار به عنوان یک مسئولیت دینی - سیاسی، جدیترین آثار را در قیام ملل مستضعف علیه نظام ظالمانه حاکم بر جهان از خود به جای گذاشته است.
اندیشه ظلمستیزی حضرت امام(س) که برخاسته از تفکر دینی و باور ناب مذهبی ایشان بود، از یک سو با طرح پدیده ظلمستیزی به عنوان تکلیف دینی، موجب شد که این تفکر با غیرت دینی امت اسلامی گره خورده و برای همیشه به عنوان یکی از الزامات و تکالیف دینی نقش آفرین گردد و از سوی دیگر، روحیه مبارزه با ظلم و قدرتهای استکباری را در عمق جان تودههای تحت ستم کاشته و بدینسان، زمینه خیزش و جنبشهای رهاییبخش و ضد استعماری را بیش از بیش فراهم سازد. مواجهه و رویارویی جدی و همه جانبه حضرت امام با دنیای استکباری و به ویژه ابرقدرت آمریکا، در ابعاد نظری و عملی، تأثیرات خاص و عمیقی را در جهان و به ویژه جنبشهای اسلامی از خود به جای گذاشت.
اگر تا قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، رویارویی با دنیای استکباری و ایستادگی در برابر غرب و آمریکا، تنها یک آرمان و ذهنیت دور از واقعیت تلقی میشد؛ با شکلگیری انقلاب اسلامی و پیروزی همه جانبه آن، جهان مستضعف به مبارزات ضد استعماری و رهاییبخش خویش امیدوار گردید و نهضتهای اسلامی در عرصه جهانی جان تازهای یافت. امام خمینی این نکته را چنین بازگو مینمایند: «براى من مکان مطرح نیست. آنچه مطرح است مبارزه بر ضد ظلم است. هر جا بهتر این مبارزه صورت بگیرد آنجا خواهم بود.»(صحیفه امام، 1374، ج5: 301)
اگر در اندیشه سیاسی حضرت امام مبارزه با ظلم و استکبار به عنوان یک تکلیف دینی مطرح میگردد، طبیعی است که این امر در تقویت و دلگرمی نهضتهای اسلامی نقش بارزی ایفا خواهد کرد: «خداى تبارک و تعالى ما را مکلف کرده که با این طور اشخاص، با این طور ظَلَمه، با اینهایى که اساس اسلام را دارند متزلزل مىکنند و همه مصالح مسلمین را دارند به باد مىدهند، ما مکلفیم که با اینها معارضه و مبارزه بکنیم. اگر یکوقتى هم دستمان برسد، دست به تفنگ مىبریم و معارضه مىکنیم. خودمان تفنگ به دوشمان مىزنیم و با آنها معارضه مىکنیم.»(صحیفه امام، 1374، ج5:21)
امام خمینی در هر شرایط مناسبی به روشنگری میپرداخت و اهداف شوم دشمنان را برملا میساخت. او مسلمانان را به پاسداری از ارزشهای متعالی توصیه کرد و تصمیم شیطانی دشمن را نسبت به غارت ارزشهای اسلامی گوشزد نموده و فرمود: «نکته مهمى که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کىْ و تا کجا ما را تحمل مىکنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزى جز عدول از همه هویتها و ارزشهاى معنوى و الهىمان نمىشناسند. به گفته قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمىدارند مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند.»(صحیفه امام، 1379، ج21:90).
مفهوم استکبار
در تعریف لغوی، استکبار به معنای بزرگ دیدن کسی یا چیزی، بزرگی نمودن، از خود بزرگمنشی کردن و تکبر کردن است. از آیات قرآن چنین استنباط میشود که، استکبار به زمانهای دور برمیگردد. در واقع سابقه آن را بایستی در آغاز زندگی اجتماعی انسانها بر روی کره زمین جستجو کرد. بنابراین از ویژگیهای استکبار، حالت کلی و عمومیّت آن است، زیرا مقطع تاریخی خاصی ندارد و همواره با تاریخ بشر همراه بوده است.
به عبارت دیگر از هنگامی که بشر بوده، استکبار هم وجود داشته است. به این ترتیب استکبار، با استدلال خودپسندانه و تمرّدِ شیطان آغاز میشود که از اطاعت امر الهی در سجده بر انسان سرپیچید و کبر ورزید، و از همان زمانی که شیطان سوگند خورد بشر را گمراه میکند، استکبار شکل گرفت و به همراه قدرت گسترش یافت(منصوری، 1378: 18-17).
ویژگیهای عمومی مقابله استکبار با جریانهای مخالف
تا کنون جهان، به خصوص در قرن بیستم شاهد انقلابهای بسیاری بوده، اما شاید هیچ یک از آنها در کوتاه مدت به اندازه انقلاب اسلامی ایران، در منطقه خاورمیانه به طور اخص و جهان به طور اعم، دارای اثرات وسیع و مؤثر نبوده است. به همین دلیل از همان سالهای اول، مخالفت و مقابله شدید با انقلاب شروع شد، و همواره با نیروهای مخالف در داخل(به شکل دستهای دشمنان خارجی) و خارج(به طور مستقیم توسط خود آنها) درگیر بوده است. به طور خلاصه ویژگیهای این مقابله عبارت است از:
1- همه جانبه بودن آن: مخالفان نه تنها به مقابله اساسی، اقتصادی، تبلیغاتی و روانی اکتفا نمیکنند، بلکه به مقابله وسیع نظامی و بالاخره به مقابله فرهنگی نیز دست میزنند. به این ترتیب جنگی تمام عیار و در همه ابعاد را موجب میشوند.
2- برنامهریزی شدن توطئهها: برای هر یک از ابعاد مقابله برنامهریزیهای کوتاه مدت، میانمدت و درازمدت تنظیم کردهاند. طبیعت خواست آنان چنین است که اگر در کوتاهمدت موفقیت به دست نیاوردند، در میانمدت یا درازمدت موفق شوند. از جنبه دیگر نیز همان طور که ذکر گردید، اگر در یک بُعد- فرضاً اقتصادی یا نظامی- توفیقی کسب نکردند، در بُعد فرهنگی یا تبلیغاتی کامیاب شوند و بالاخره در درازمدت جنگی تمام عیار را پدید آورند.
3- خشونت و سرسختی: این مقابله بسیار سخت و خشن است. در طول تاریخ سیاسی قرون معاصر کمتر چنین خشونتها و تشکلهای وسیعی برای مقابله با یک انقلاب، مشاهده شده است. اگر این موضوع از بُعد نظامی مورد مطالعه قرار گیرد، مسأله کاملاً روشن است. اگر به بُعد تبلیغاتی آن توجه شود باز هم میتوان با صراحت و قاطعیّت اظهار داشت که، تا کنون علیه هیچ انقلابی و هیچ ملت و هیچ مکتبی چنین جنگ تبلیغاتی تدارک دیده نشده و در بُعد فرهنگی، این مقابله بیسابقه بوده است.
علی رغم این که فرهنگ اساس تمام درگیریها و جنگها میباشد و از اولین روزهای تاریخ اجتماعات بشری، تقابل فرهنگی پایه و اساس همه درگیریها و نزاعها بوده است، این مسأله مهم، کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. شاید ما در زمینه جنگ اقتصادی، محاصره اقتصادی و توطئه اقتصادی و همین طور در مورد سایر ابعاد درگیری توجه زیادی داشته باشیم. اما اگر دقت شود، خواهیم دید با وجود آن که عامل اصلی این درگیریها همان تضاد و تقابل فرهنگی است کمتر مورد توجه خودمان قرار گرفته و دشمنان توجه خاصی به این بُعد از درگیری با انقلاب اسلامی داشتهاند. به خصوص که در مورد انقلاب اسلامی، بُعد فرهنگی نسبت به سایر ابعاد دارای برجستگی خاصی است. به عبارت دیگر آن چه که به این انقلاب عظمت میبخشد، بیش از هر چیز بُعد فرهنگی آن است. لذا در تقابل با این انقلاب بُعد فرهنگی بیشتر و شدیدتر مورد تهاجم قرار گرفته است(منصوری، 1378: 168- 167).
اصول و شاخصههای دکترین «استکبارستیزی» در اندیشه حضرت امام(ره)
حضرت امام(س) در طول مبارزه و بالاخص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام اسلامی که نظام استکبار جهانی بطور تمام قد در برابر آن قرار گرفت و آن را بزرگترین تهدید قلمداد کرد، به تبیین ابعاد و شاخصههای استکبارستیزی پرداختند که مهمترین آن عبارت است از:
الف) الهی بودن ظلمستیزی: یکی ازمؤلفههای مهم مبانی اندیشهای حضرت امام(س) مسأله مبارزه با استکبار، مسأله ماهیت الهی مبارزه و قیام برای خداست. ایشان در ابتدای پیامی که تاریخ خطاب به همه مسلمانان و علما و روحانیون نوشتهاند با اشاره به آیه «قل انّما اعظم بواحدة ان تقومواللهِ» آوردهاند: «خداى تعالى در این کلام شریف، از سر منزل تاریک طبیعت تا منتهاى سیر انسانیت را بیان کرده، و بهترین موعظههایى است که خداى عالم از میانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده. این کلمه تنها راه اصلاح دو جهان است.... خودخواهى و ترک قیام براى خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهاى اسلامى را زیر نفوذ دیگران درآورده.»(صحیفه امام، 1375، ج1: 22- 21)
این عبارات اولین گامهای حضرت امام(س) در آغاز حرکت بزرگ استکبارستیزی ایشان است، که مبتنی بر آموزههای قرآنی «قیاملله» شکل گرفته است. حضرت امام(س) بارها در طول مبارزه با یادآوری این نکته که «مبارزهاى که الان بین کفر و اسلام است، این منازعه بین ما و آمریکا نیست، بین اسلام است و کفر»(صحیفه امام، 1377، ج11: 105) تلاش نمود تا ماهیت اسلامی و الهی استکبارستیزی را به ملت ایران گوشزد کند تا بر اثر غفلت، سطح مبارزه تا کسب منافع مادی و غیرالهی تنزیل نیابد.
ب) سازشناپذیری: ایشان امکان هرگونه تلاش برای نزدیکی و سازش و مصالحه با استکبار را نفی میکند و آن را نافی عزت مسلمین میداند. حضرت امام(س) مبتنی بر آیات و روایات متعددی که در نفی پذیرش ولایت کفار و مستکبران آمده، آنهایی را که بدنبال مذاکره و کنارآمدن با دشمنان خدا هستند را به عنوان خائن معرفی میکند. ایشان با صراحت در نفی هرگونه سازش با استکبار جهانی فریاد بر میآورد: «کسى تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمىدانیم. ولى هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند!... اگر بند بند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالاى دار برند، اگر زنده زنده در شعلههاى آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستىمان را در جلوى دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمىکنیم.» (صحیفه امام، 1379، ج21: 98)
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام به تبعیت از سیاستهای ضداستکباری مقتدا و رهبر خویش و به دلیل نقش اساسی و فراگیر آمریکا در ایجاد بلوا و اغتشاش در ایران و توطئههای مکرر به منظور فروپاشی نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی در 13 آبان سال 1358سفارتخانه آمریکا را که به لانه جاسوسی شیطان بزرگ علیه اسلام و انقلاب و کشور مستقل ایران تبدیل شده بود به اشغال خویش درآوردند. این حرکت به مبارزات ملت مسلمان ایران علیه استکبار جهانی شدت و حرارت بخشید و قدرت پوشالی و متزلزل آمریکائیان در ایران را فروریخت و به ملتهای تحت ستم جهان برای مخالفت و مبارزه علیه شیطان بزرگ جرأت و توان بخشید.
با توجه به تثبیت روز 13 آبان به عنوان روز ملی مبارزه با استکبار جهانی که از اصول اساسی اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی می باشد، لازم است برخی از زوایا و ابعاد جلوههای این تفکر و دیدگاههای ژرف مورد توجه و تعمق قرار گیرد تا نسل امروز به معرفت و بینش سیاسی لازم در این موضوع مهم و حیاتی و پیوند خورده با استقلال و اقتدار ایران اسلامی نائل آید.
حضرت امام خمینی در تعیین خط مشی مبارزه با استکبار اولین اصلی که مورد توجه قرار میدهند این است که تا قدرتهای سیطرهجو و مستکبر جهان به اضمحلال و انقراض درنیایند محال است که صلح و آرامش و سلامت و سعادت در کره ارض حاکم گردد و محرومان و به بند کشیده شدگان به حقوق الهی خود نائل آیند و به وراثت زمین برسند: «سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرین است؛ و تا این سلطه طلبان بىفرهنگ در زمین هستند، مستضعفین به ارث خود که خداى تعالى به آنها عنایت فرموده است نمىرسند.» (صحیفه امام، 1374، ج12: 144)
حضرت امام خمینی به منظور تعیین یکی دیگر از اصول و خط مشی های اساسی برای مبارزه با استکبار جهانی اعلام می نماید: «ما اگر قدرت داشته باشیم تمام مستکبرین را از بین خواهیم برد.»(صحیفه امام، 1373، ج6: 499)
ج) تداوم مبارزه: سومین اصل برای مبارزه با استکبار جهانی در نگاه حضرت امام خمینی«تداوم مبارزه» است. این پیشوای بزرگ الهی مبارزه با کفر و شرک و نفاق را که جبهه متحد نظام استکباری دنیا را به وجود میآورند فصلی، مقطعی، محدود و محصور به عصر و زمان خاصی نمدانست که در این صورت هیچ تضمین و پشتوانهای برای تأمین صلح جهانی و گسترش آرامش و امنیت و آزادی و عدالت و همزیستی مسالمتآمیز بین ملل دنیا وجود نخواهد داشت و جهان هر لحظه آبستن حوادثی خواهد بود که توسط سران نظامهای سیاسی و حکومتی استکبار و مطابق با خواست و اراده و صلاحدید و مطامع و منافع ضدانسانی آنها به وقوع خواهد پیوست. حضرت امام خمینی در تعیین این خط مشی اساسی و زیربنایی با قاطعیت و صراحت و صلابت اعلام مینمود: «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم.»(صحیفه امام، 1379، ج21: 88).
استکبارستیزی در اندیشه امام(ره)
امام خمینی(ره) حکومت شاهنشاهی را نظامی وابسته به قدرتهای بیگانه و مستکبر میدانست و با سلطه استعمار به شدت مبارزه میکرد، چرا که معتقد بود اسلام، دشمن وابستگی حکومت جامعه اسلامی به قدرت بیگانه است. تأکید حضرت امام(ره) بر استقلال طلبی و قطع ریشههای وابستگی، بیانگر ماهیت ضداستعماری و سلطهستیز نهضت اسلامی ایران است. ایشان عامل فروپاشی حکومت پهلوی را متکی نبودن آن به قدرت ملت و اتکا به بیگانگان میدانست و با حکومت شاه از آن جهت به مبارزه برخاسته بود که به بیگانگان و عوامل استعمار خارجی اجازه داده بود تا در امور داخلی مملکت اسلامی دخالت کنند، اقتصاد کشور را به انحطاط بکشانند و سرمایههای انسانی و مادی مملکت را به تاراج برند(صحیفه امام، 1373، ج6: 178- 177).
در این خصوص«مارک ج. گازیوروسکی» ضمن تأکید بر روابط دست نشاندگی میان حکومت پهلوی و ایالات متحده آمریکا و پیوندهای نزدیک بین سیا و ساواک، آن را عامل عمده کاهش مشروعیت حکومت مزبور قلمداد میکند و معتقد است انقلاب اسلامی ایران ضمن مقابله با سلطه طلبی های آمریکا موجبات حذف یکی از متحدان مهم آمریکا در منطقه خاورمیانه را فراهم آورد(گازیوروسکی، 1371: 346،351 و 369).
«آصف حسین» انقلاب اسلامی ایران را مظهر رهایی از سلطه امپریالیسم و نماد مبارزه با اهداف استعماریای میداند که عمدتاً حول محور تبدیل جوامع اسلامی به جوامعی سکولار دور میزنند و نیز این انقلاب را بانی حکومتی مستقل در ایران با تکیه بر ایدئولوژی مبارزات اسلامی و تفکر اصیل اسلامی قلمداد میکند(Hussein, 1985: 9- 15).
«نیکی کدی» نیز با اذعان به این که رهایی از سلطه فرهنگی و اقتصادی بیگانگان، جایگاه محوری در تفکر شیعه دارد، مهمترین مشخصه تفکر سیاسی تشیع را در جنبه ضدامپریالیستی بودن آن خلاصه میکند و این تفکر پویای شیعه را عامل تضاد با دستگاه حاکم قبل از انقلاب و زمینه ساز بروز و ظهور انقلاب اسلامی میداند وی با معرفی امام خمینی(ره) در مقام الگو و نماد مبارزه با امپریالیسم و با تأکید بر وجه تمایز حرکت ضدامپریالیستی انقلاب اسلامی از سایر حرکتها، هدف انقلاب اسلامی ایران را کسب استقلال از سلطه آمریکا اعلام مینماید(Keddi,1981: 11- 19).
«جان فوران» نیز هدف انقلاب اسلامی ایران را برقراری روابط مجدد با آمریکا، با تکیه و تأکید بر رفع وابستگی میداند(Foran,1977: 10- 11 ). از این رو تمامی نظریات مذکور در این نکته با اندیشه امام خمینی اشتراک دارند که مبارزه با استعمارگران، سلطهجویان و مداخلهگران، از مهمترین علل و عوامل بروز و وقوع انقلاب اسلامی ایران به شمار میرود.
اهداف و ویژگیهای مستکبران جهانی از دیدگاه امام خمینی(س)
در مفهوم استکبار بزرگ طلبی ناروا و بیحساب وجود دارد. در سطح جهانی این بزرگطلبی نسبت به دولتها و ملتهای دیگر لوازمی را به دنبال آورده است که خوی استکبار به آنها شناخته میشود. مفهوم امپریالیسم که از ریشه امپراتوری مشتق شده است، در معنای وسیع خود به دو ویژگی خوی سلطهطلبی و توسعه ارضی اشاره دارد. در ذیل ویژگیهای مستکبران را با توجه به عملکرد آنها برمیشمریم:
الف) منفعتطلبی: اصولاً مبنای تمام ظلمها و ستمهای انسان چیزی جز منفعتطلبی نیست. البته در قدرتهای استکباری این منفعتطلبی در حد بالایی نمایان است. مستکبران به تنها چیزی که اهمیت میدهند نفع مادی و حیوانی آنان است، و از این رو در صورت به خطر افتادن این منافع، حاضرند که از مردم کشور خویش نیز بگذرند و دوستان، متحدان و نوکران خود را فدا کنند تا منافع آن ها تأمین شود.
نگاهی به عملکرد دولت آمریکا نسبت به عاملان و مزدوران خویش در کشورهای جهان سوم به خوبی این نکته را روشن می سازد. حضرت امام درباره این ویژگی می فرمایند: «آمریکا که دشمن همه ادیان است حتی مسیحیت، آمریکا اصلاً اعتقاد به ادیان ندارد و جر منافع خودش را نمیخواهد، حتی منافع آمریکاییها را هم نمیخواهد، منافع دولت آمریکا را میخواهد»(صحیفه امام، 1374، ج17: 194).
ب) جهانخواری و به دست آوردن سلطه جهانی: از ویژگیهای کشورهای مستکبر دستیابی به امکانات موجود در سراسر جهان است. از این رو، کسب سلطه جهانی و تصاحب ذخایر ملتهای دیگر و به چنگ آوردن شریان حیات اقتصادی جهان از ویژگیهایی است که در تمامی مستکبران دیده میشود. مصالحهای که احیاناً در میان قدرتهای مستکبر محقق میشود، دلیلی جز اتحاد تاکتیکی برای غارت دیگران یا نیرنگ زدن به رقیب ندارد و به همین جهت عموماً سست و لرزان است. حضرت امام این خوی جهانخواری را در آمریکا و اسرائیل و... چنین بیان میکنند:
من انشاءالله امیدوارم که همه مسلمینبیدار بشوند و توجه بکنند به این که اگر چنان که جلوی آمریکا و این مهرههای آمریکا که برای خاطر آمریکا و منافع او به اسلام صدمه وارد میکنند... را نگیرند و اگر به اینها مهلت داده شود، همه مسلمین را به تباهی خواهند کشید، آمریکا آمالش به یکی دو کشور محدود نیست(صحیفه امام، 1374، ج17: 7).
ج) عقب نگهداشتن مستضعفان از رشد واقعی: ویژگی دیگر مستکبران مخالفت با رشد کشورهای محروم و مستضعف است. این ویژگی را میتوان به عنوان هدف و استراتژی آنان نیز در نظر گرفت. مهم ترین سلاح ابرقدرتان استفاده از غفلت و ناآگاهی مردم است. اگر مردم جهان سوم آگاهی مناسب از به یغما رفتن منافع و ذخایر خویش به دست آورند و رشد فکری، علمی و صنعتی آنان با غیرت و همت همراه شود، راهی برای چپاول منافع آن ها باقی نمی ماند. از این رو، مستکبران مردم را بدون اندیشه و فکر می طلبند.
حضرت امام(ره) در اینباره چنین فرمودهاند:
کسانی که اندک تفکری در اوضاع کشورهای اسلامی بنمایند، به وضوح خواهند دانست که آن چه دو ابرقدرت جهان و قدرتهای تابع این قدرتها با هم اتفاق دارند عقب نگهداشتن کشورهای جهان سوم خصوصاً کشورهای پهناور و غنی اسلامی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی و تحمیل جهات استعماری در تمامی امور مذکور بر جهان سوم میباشد(صحیفه امام،1376، ج19: 203).
د) اضطراب درونی: استکبار همواره درصدد تجاوز به حقوق دیگران است و اصولاً با تجاوز به حقوق دیگران رشد میکند. دیگرانی که حقوق آن ها پایمال شده است درصدد بازگرداندن حقوق از دست رفته خود و ضربه زدن انتقام جویانه به مستکبران اند. از این رو، مستکبر همواره در خوف و اضطراب به سر می برد. از سوی دیگر، تلاش روزافزون استکبار در به دست آوردن هرچه بیشتر منافع و منابع دیگران، خواب راحت را از چشمان آنان خواهد ربود. از این جهت نیز همواره دلهره و نگرانی با مستکبران همراه است.
ه) غارت ذخایر اقتصادی و فرهنگی مستضعفان: یکی از مهمترین اهداف مستکبران که در راستای ویژگی منفعت طلبی و زیادهخواهی آنان قرار میگیرد، تلاش مستمر آنها در دستیابی به ذخایر کشورهای دیگر بوده است. از این رو، کشورهایی که دارای منابع سرشار خداداد بودهاند بیشتر مورد هجوم و استعمار مستکبران واقع شدهاند. در کنار دستیابی به مناطق استراتژیک جهان و خصوصاً خاورمیانه که آن نیز در راستای حفظ منافع اقتصادی و عدم سلطه رقیبان بر منافع مرزی تحقق مییافت، منابع اقتصادی و ذخایر ملتها همواره عامل مهم استکبارورزی و استعمار نسبت به کشورهای جهان بوده است.
حضرت امام در این باره میفرمایند:
اینها میخواهند مخازن ما را ببرند، همه چیز ما را میخواهند از بین ببرند، استفاده کنند و ما را به یک حالت عقبمانده و بیچاره نگه دارند. خوب چه کنند؟ مطالعه کردهاند، به این رسیدهاند که باید اینها را از هم جدا کرد(صحیفه امام،1378، ج2: 252).
در نظر امام این هدف، هدف امروز استکبار جهانی نیست، بلکه از سالها پیش این هدف مورد نظر جریان استکبار بوده است. در این زمینه ایشان میفرمایند:
ابتلای ما اساسش اجانب است و این ابتلایی نیست که تازه ما پیدا کرده باشیم، این خیلی تاریخ قدیمی دارد، که از آن وقتی که این ها راه پیدا کردهاند به ایران، به شرق، و مطالعات کردند در حال شرق، آن وقت اینها فهمیدند که یک لقمه چربی است شرق و دارای مخازن و معادن است و باید این را به هر طوری که هست باید اینها را ببرند و نگذارند که مردم خود آن دیار استفاده کنند(صحیفه امام،1378، ج2: 182- 181).
این نکته که اولین گامهای غارت ذخایر شرق از طرف کدام کشور استعمارگر برداشته شد چندان مورد نظر نیست، اما به طور مسلم کشورهای متعدد و استعمارگری چون پرتغال، فرانسه، بلژیک، انگلستان، آمریکا و... هرگز از ذخایر کشورهای تحت سلطه خویش و بهرهوری از آب، خاک، معدن، بندر و... کشورهای تحت سلطه در جهت تأمین منافع خویش فروگذار نکردهاند.
لزوم مبارزه با استکبار از دیدگاه امام خمینی(ره)
از دیدگاه دینی، در لزوم مبارزه با استکبار هرگز تردیدی راه ندارد. عموم انبیای الهی با قدرتهای مستکبر زمان خویش مبارزه کردهاند و عدهای نیز در این راه سر و جان باخته یا حبس و تبعید و محرومیتهای مختلف چشیدهاند. مبارزات پیامبر عظیمالشأن اسلام با ظالمان و مشرکان، به زندگی پس از رسالت ایشان رنگی دیگر بخشیده بود. گرچه بعضی از این پیکارها مقدمه دعوت به اسلام بود و از مبارزهای عقیدتی سرچشمه میگرفت، مبارزه با کسانی که با استکبار و تجاوز حقوق انسانهای دیگر را پایمال میکنند نیز در تاریخ ادیان الهی و آموزههای دینی ناآشنا نیست.
مبارزه با ظلم نه تنها در مقابل مشرکان و کافران مورد توجه اسلام است، بلکه حتی اگر یکی از دو فرقه مسلمان که از جهت اعتقادی مطلوب هستند نیز در عمل استکبار بورزند، لازم است مورد قتال و مبارزه مسلمانان دیگر قرار گیرند تا به عدل و حکم الهی سر فرود آورند.
امام خمینی به لزوم مبارزه با استکبار اعتقاد داشتند و حتی به عنوان فتوا در کتاب تحریر الوسیلة همه را مکلف به مقابله با استکبار دانستهاند:
اگر شهرها یا مرزهای مسلمین را دشمنی اشغال کند که از او بر مرکز اسلامی پروا شود و از او بر جامعه اسلامی ترسیده شود، بر مسلمین واجب است که از آن شهرها و مرزها به هر وسیله ممکن دفاع نمایند، چه با مال و چه با جان، و حضور امام معصوم و اذن او و اذن نواب خاص و عام آن حضرت لازم نیست. پس بر هر مکلفی لازم است که به هر وسیله ممکن و بدون هیچ قید و شرطی مبارزه نماید(تحریر الوسیله، 1375، ج1: 458).
حضرت امام در پیام حج خویش به سال 1366 مسلمانان جهان را چنین سفارش کردند:
مسلمانان بعد از شرکت در راهپیمایی های برائت و اعلان همبستگی با ملت دلاور ایران، باید به فکر رمی استعمار از کشورها و سرزمین های خود باشند و برای بیرون راندن جنود ابلیس و برچیدن پایگاه های نظامی شرق و غرب از کشورهای خود تلاش کنند و نگذارند دنیاخواران از امکانات آنان در جهت منافع خود و ضربه زدن به کشورهای اسلامی استفاده کنند که این بزرگ ترین ننگ و عار کشورها و سران ممالک اسلامی است که بیگانگان به مراکز سرّی و نظامی مسلمانان راه پیدا کنند(صحیفه امام،1375، ج20: 114).
شرایط لازم برای تحقق مبارزه موفقیتآمیز از دیدگاه حضرت امام(ره)
همچنان که رشد استکبار نیازمند زمینه ای خاص است و بدون تحقق آن راه نفوذ و تحقق سلطه استکبار دشوار یا حتی امکان ناپذیر است، مبارزه با استکبار نیز نیازمند شرایطی خاص خواهد بود. اگر این شرایط محقق نشود، حرف از مبارزه زدن جز آب در هاون کوبیدن چیز دیگری نیست(قاضیزاده، 1377: 638). شرایط لازم از دیدگاه حضرت امام را در عناوین زیر بیان می کنیم:
الف) آگاهی و هوشیاری
آگاهی و هوشیاری اولین گام و شرط لازم در تحقق مبارزه ای جانانه و پیروزمندانه است. حضرت امام خمینی در طول نهضت اسلامیایران همواره بر آگاه کرن توده های مردم از جنایات رژیم شاه تأکید داشتند. حتی در روزهای آخر نهضت اسلامی که پیشنهاد اعلام جهاد مسلحانه از سوی بعضی از افراد مطرح می شد، امام خمینی به تأثیرات مثبت آگاهی دادن به مردم امیدوار بودند و امید سرنگونی مسالمت آمیز رژیم را داشتند. عملاً نیز پیروزی انقلاب اسلامی پیروزی مشت های مردم آگاه و هوشیار بر شمشیرها و سندان های مستکبران بود.
حضرت امام پیروزی مسلمانان بر آمریکا و اسرائیل را نیز متوقف بر بیداری و آگاهی آنان می دانستند و می فرمودند:
من انشاءالله امیدوارم که همه مسلمین بیدار شوند و توجه بکنند به این که اگر چنان چه جلوی آمریکا و این مهرههای آمریکا که برای خاطر آمریکا و منافع او به اسلام صدمه وارد میکنند، مثل اسرائیل، مثل صدام، ان شاءالله مردم بیدار شوند و بفهمند که اگر به این ها مهلت داده شود، همه مسلمین به تباهی کشیده خواهند شد(صحیفه امام، 1374، ج57:17).
آگاهی فوق گاهی به سبب جهل حاصل نیامده و گاهی نیز پرده های غفلت و سرگرم شدن به کارهای جناحی و گروهی سدّ راه شده است. هنگامی که فلسطین و سرزمینهای اعراب به دست اسرائیل اشغال میشد، کشورهای اسلامی دچار جنگ و نزاعهای داخلی بودند و در نتیجه از ترفندهای دشمن مشترک غافل ماندند.
امام در پیامی به دو گروه سیاسی غالب زمان خویش چنین سفارش کردند:
هر دو گروه باید توجه کنند که دشمنِ بزرگِ مشترک دارند که به هیچ یک از آن دو جریان رحم نمیکنند. دو جریان با کمال دوستی مراقب آمریکای جهانخوار و شوروی خائن به امت اسلامی باشند. هر دو جریان از حیلهگریهای این دو دیو استعمارگر غافل نشوند و بدانند که آمریکا و شوروی به خون اسلام و استقلالشان تشنهاند(صحیفه امام، 1379، ج21: 48).
کوتاه سخن آنکه، به همان اندازه که غفلت و بیخبری زمینه استعمار و استثمار ملل محروم را مهیا کرده و میکند، آگاهی، شعور و هوشیاری نیز زمینه پیروزی را فراهم میسازد.
ب) ایمان، تقوا و حقخواهی
مبارزهای با موفقیت قرین است که هم در مسیر حق و راه درست باشد و با فطرت انسانی و دین الهی منطبق باشد، و هم افراد مبارز از ضمیر پاک و ایمان قلبی بهرهمند باشند. گرچه مبارزانی در جهان بدون اعتقاد و ایمان مذهبی در مقابل استکبار ایستادهاند، تأثیر مناسب، کامل و موفقیت نهایی در گرو ایمان و تقواست. لااقل در مقایسه فردی مبارز باتقوا و مؤمن با کسی که از این شرایط برخوردار نیست و انگیزه حقجویی ندارد، فرد اول به مراتب به موفقیت نزدیکتر است.
حضرت امام از اولین روزهای حیات مبارزاتی خویش بر این شرط مبارزه تأکید داشتهاند. ایشان در سال 1363 هجری قمری ضمن اشاره به آیه شریفه«قُل اِنّما اَعِظُکم بواحدة اَن تَقوموا لِلّه مَثنی و فُرادی» مینویسند:
خدای تعالی در این کلام شریف از سر منزل تاریک طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان کرده، و بهترین موعظههایی است که خدای عالم از میان تمام مواعظ انتخاب فرموده و این کلمه را پیشنهاد بشر فرموده، این کلام تنها راه اصلاح در جهان است(صحیفه امام، 1375، ج1: 3).
حضرت امام در زمینه ظلمپذیری و ظلم را چیزی جز بیتقوایی نمیدانند و میفرمایند:
اگر همین ماه مبارک رمضان را مسلمین خودشان را به طور جمعی به ضیافت خدا وارد کرده بودند و تزکیه کرده بودند، تصفیه کرده بودند خودشان را، ممکن نبود زیر بار ظلم بروند. زیر بار ظلم رفتن مثل ظالم، ظلم کردن، هر دوی آنها از ناحیه عدم تزکیه است.«قَد اَفلَحَ مَن تَزکّی» در نماز عید این سوره مستحب است بخوانند امر به تزکیه و ذکر الله(صحیفه امام، 1376، ج 19: 19).
به طور مسلم مصداق بارز حقجویی و مبارزه در راه خدا از سوی انسانی با ایمان و متَقی، شخص حضرت امام بوده است، او که مراتب نظری و عملی عرفان را درنوردیده و یک عمر با تقوا و اخلاص و پرهیز از گناه سپری کرده و در همه لحظات در محضر او خود را یافته بود و در مسیر مبارزه نیز در عرصههای مختلف یکه تاز میدان بود. ایشان در سایه ایمان کامل و اعتماد به حقانیت راه و هدف، هرگز در مقابل تهدیدهای رژیم نمیترسیدند و به این حقیقت نیز اشاره میکردند.
ج) وحدت صفوف مبارزان
وحدت و اتحاد صفوف مبارزان از شرایط مهم پیروزی است. از دیر زمان شعار«اختلاف بینداز و حکومت کن» در نظر مستکبران و حاکمان مستبد شعاری کارساز و مورد توجه بوده است. قرآن کریم به این امر اشاره کرده، نتایج شوم اختلاف و لزوم پرهیز از آن را به مؤمنان تذکر داده است:
و اعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جمیعاً و لا تَفَرَّقوا... و لا تَنازَعوا فَتَفشَلوا و تَذَهبَ رِیحکُم(سوره انفال، آیه 47).
به ریسمان الهی تمسک جویید و متفرق نشوید... و نزاع و جدال نکنید که سست میشوید و قدرتتان از بین میرود.
امام خمینی نیز از دیرباز بر این رمز موفقیت تأکید داشتند و همواره برای رسیدن به اهداف بزرگتر، از اختلافات جزئی صرف نظر میکردند. ایشان در این باره میفرمایند:
من بیش از بیست سال در خطابههایم به سران دولتها توصیه کردم که این اختلافات محلی جزئی را کنار بگذارند و برای اسلام و پیشبرد اهداف آن با هم همفکری کنند و با هم اتحاد داشته باشند. این باعث خجالت است که عدهای معدود در مقابل بیش از صد میلیون جمعیت عرب و بیش از صد میلیون مسلمان این کارها را بکنند و این عذر نمیشود که آمریکا پشتیبان اوست، برای این که پشتیبان شاه هم بود لکن وقتی که یک ملت اجتماع کردند بر یک مطلبی، نه قدرت شاه میتواند کاری بکند نه پشتیبانی آمریکا. اگر سران عرب با هم اتحاد داشته باشند، شکی نیست که نه آمریکا میتواند در مقابلشان کاری انجام دهد نه دیگر قدرتها(صحیفه امام، 1376، ج10: 6- 5).
لزوم وحدت برای پیروزی مطلب روشنی است. سیره عملی امام تلاش ایشان برای احتراز از اختلاف را نشان میدهد. ایشان ضمن این که اختلاف را از هوا و هوسهای دنیایی میدانستند، شدیداً از آن احتراز میکردند. هنگامی که در اوج مبارزات در سال 1342 انواع اتهامات درباره مراج دیگر ابراز میشد، امام ضمن حرام دانستن توهین به مراجع، صریحاً میفرمودند: «من امروز دست مراجع را میبوسم.»
اگر به اختلاف بین اقشار مذهبی خصوصاً بین اقشار روحانی و روشنفکر در سالهای قبل از انقلاب اسلامی نظر کنیم، سکوت امام در موارد اختلاف خصوصاً مسائلی که درباره دکتر شریعتی وجود داشت، چیزی جزتلاش در حفظ وحدت نبوده است، در حالی که از جانب دو جناح روحانی و دانشگاهی فشارهای زیادی برای اعلام موضع از سوی امام وارد میآمد.
د) همگانی کردن مبارزه
مبارزهای که در جبهه خودی نیروهای فراوانی داشته باشد به پیروزی نزدیکتر است. حضرت امام با حفظ اصول ارزشی اسلام، به همگانی کردن مبارزه معتقد بودند و از تمام امکانات در جهت گسترش جبهه ضد ظلم و استکبار استفاده میکردند.
ایشان در مبارزات قبل از پیروزی انقلاب، به جای دست گذاشتن بر خواستههای صنفی و گروهی که طبعاً نمیتواند فراگیر باشد، همواره از آرمانهای دینی و اسلامی سخن میگفتند و به این دلیل، همه مردم مسلمان ایران را در یک جبهه واحد علیه رژیم شاه بسیج کردند. در سخنرانیای که امام پس از فاجعه 19 دی 56- که منشأ خروش دوباره نهضت بود- ایراد فرمودند، بر این جبهه وسیع و همگانی تأکید کردند:
ما امیدواریم که همه طبقات، علما و مجتهدین و چه طبقات محصلین علوم دینیه و چه بازاریها، بازرگانها و چه لشکریها و کشوریها که همه خون دل میخورند از دست این خبیث، امیدواریم که تمام اینها دست اتحاد به هم بدهند. احزاب سیاسی مستقل کار نکنند، همه با هم روابط داشته باشند، همانطور که اخیراً در این قضیه اخیر هم اظهار تنفر کردند، و هم بعضی از احزاب سیاسی اظهار تنفّر کردند و هم علما و هم اهل بازار و هم دانشگاهیها و هم داخلیها و هم خارجیها برای ما تلگراف کردند. من امیدوارم که همه جبههها، همه جبههها با هم همدست شوند و اگر ملت با همه ابعادش همدست بشود، این اسلحه از دست این ناصالحها خلع میشود و شاخ این گاو شکسته میشود(صحیفه امام، 1375، ج1: 276- 275 ).
پس از پیروزی انقلاب حضرت امام بر جهانی کردن مبارزه اسلامی با مستکبران و ستمگران تأکید بیشتری داشتند و میفرمودند: جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمیشناسند و ما باید در جنگ اعتقادیمان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم(پیام استقامت، 17).
حضرت امام در جهانی کردن صفوف مسلمانان در مقابل اسرائیل و آمریکا تأکید فراوان داشتند:
ای ملتهای مسلم، ای ملتهای مظلوم همه کشورهای اسلامی، ای ملتهای عزیزی که در تحت سلطه اشخاصی واقع شدید که ذخایر شما را تقدیم آمریکا میکنند و شما خودتان با زحمت و ذلت زندگی میکنید، بیدار شوید، برخیزید از جا. ای مستضعفان جهان برخیزید و در مقابل ابرقدرتها بایستید، که اگر ایستادید اینها نمیتوانند هیچ کاری بکنند. شما دیدید که ملتهای مسلمان ایران با هم متحد شدند و با هم قیام کردند و با دست خالی بدون اسلحه در مقابل آن قدرتهای عظیم شیطانی محمدرضا و آن قدرتهای ابرقدرتها که پشت سر او صفبندی کرده بودند، آنها همه را به کنار زدند(صحیفه امام، 1378، ج16: 39).
گامهای عملی امام در ایجاد این جبهه گسترده نیز درخور توجه است. اعلام روز قدس و همبستگی امت اسلامی با فلسطین، تشکیل هفته وحدت در جمهوری اسلامی ایران و دعوت هر ساله اندیشمندان به ایران از کارهایی بود که امام و مسئولان نظام اسلامی در پیشنهاد و اجرای آن پیشقدم بودند و تا حدودی نیز قرین موفقیت بوده است.
ه) صبر و پایداری و پرهیز از رفاهطلبی
مبارزه نیازمند استقامت و پایداری است. بدون پایداری و استقامت هیچ مبارزهای به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. زندگی سراسر مبارزه انبیاء و اوصیاء و رنج و دشواریها توأم بوده است. از این رو، اگر کسی همراه با راحتطلبی و رفاهجویی در اندیشه مبارزه باشد یا در میان راه از استقامت برخوردار نباشد، مبارزه راستین نکرده است.
حضرت امام در اینباره میفرمایند: ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند به خوبی دریافتهاند که مبارزه با رفاهطلبی سازگار نیست و آنها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایهداری و رفاهطلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانهاند(صحیفه امام، 1376، ج9: 235).
حضرت امام خود از آغاز سینه خویش را برای قبول گلولههای دشمن آماده کردند، ولی هرگز در فکر تسلیم و سازش با خصم نبودند و این نکته رمز پیروزی بزرگ ایشان بوده است.
نتیجهگیری
همانطور که شرح داده شد استكبار از ديدگاه فرهنگ سياسي اسلام، وجود نوعي سلطهگري، سلطهجويي، استعمار و بهرهكشي فرهنگي، سياسي و اقتصادي توسط اقليت محدودي زورگو و نفعطلب بر خيل عظيم تودههاي محروم ميباشد. اين عمل، ميتواند داخلي باشد؛ به همان طريق كه يك عده ديكتاتور و زورگو بر ملتهاي محروم تحت سلطه خود حاكميت داشته، آنها را تحت فشار و ظلم قرار دهند و هم چنين ميتواند بينالمللي باشد؛ بدين معني كه دولت و يا كشوري، ساير ملتها را استثمار و به استضعاف بكشاند كه نمونه بارز آن اعمال سياستهاي استعمارگونه و امپرياليستي قدرتهاي بزرگ شرق و غرب در جهان ميباشد.
همان طور که گفتیم یکی از ویژگیها و مشخصات بارز در اندیشه سیاسی امام(ره) سعی در وارد نمودن کلمات و مفاهیم قرآنی و اسلامی در ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی بود که مهمترین این واژهها استکبار میباشد. ایشان از همان ابتدای نهضت نوک حمله و تهاجم خویش را به سوی استکبار جهانی که در رأس آن آمریکای جنایتکار قرار دارد نشانه رفت و نهضت اسلامی خود را مبتنی بر دکترین استکبارستیزی بنا نهاد. ایشان به توصیف ویژگیهای استکبار اکتفا ننموده و با آگاهی و هوشیاری کامل آمریکا را به عنوان رأس هرم استکبار جهانی مورد خطاب قرار میدهند.
از مؤلفههای مهم مبانی اندیشه سیاسی حضرت امام در زمینه مبارزه با استکبار جهانی، ماهیت الهی داشتن مبارزه و قیام برای خداست. دومین مؤلفه از دیدگاه آن حضرت نفی هرگونه تلاش برای نزدیکی و سازش با استکبار میباشد و آن را نافی عزت مسلمین میداند. امام نیز افرادی را که به دنبال مذاکره و کنار آمدن با دشمنان خدا هستند را خائن معرفی مینماید. امام نیز اصولی را مانند؛منفعتطلبي، جهانخواري و به دست آوردن سلطه جهاني، عقب نگه داشتن مستضعفان از رشد واقعي، اضطراب و ترس دروني و غارت ذخایر اقتصادی و فرهنگی مستضعفان را از مهمترین اهداف و ویژگیهای استکبار جهانی به شمار میآوردند.
رهبر كبير انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي امام خميني(ره)همواره پيروزي مردم ايران در به ثمر رساندن انقلاب اسلامي را، پيروزي نه تنها در مقابل استبداد داخلي كه در مقابل استكبار و استعمار جهاني عنوان ميكردند. رهبري شجاعانه و هوشيارانه امام خميني (رحمتاللهعلیه) در هدايت خيزش انقلابي ملت مسلمان ايران، كشور را از يوغ استبداد داخلي و نيز استعمارگران و مستكبران جهان به ويژه آمريكاي جهانخوار يا به تعبير تاريخي ايشان شيطان بزرگ نجات داد. ايشان همچنين با رهنمودهاي واقعبينانه و سرشار از درايت خود درخت انقلاب اسلامي را از طوفان حوادث و دشمنيها و تعرضات استكبار جهاني دور نگاه داشتند. روحيه استكبارستيزي و طاغوتشكني امام خميني(ره) بذر بيداري اسلامي را نه تنها در ميان ملل اسلامي كه در ميان ساير كشورهاي جهان نيز كاشت و سبب ظهورخيزشهايضد استكباري و استبدادي در منطقه و جهان شد.
نویسنده : ایوبی
منابع فارسی:
قاضیزاده، کاظم، (1377)، ،تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، چاپ اول.اندیشههای فقهی- سیاسی امام خمینی
گازیوروسکی، مارک ج، (1371)سیاست خارجی آمریکا و شاه، ترجمه: فریدون کاظمی، تهران، نشر مرکز، چاپ دوم.
منصوری، جواد، (1378)، ، مشهد، شرکت به نشر، چاپ سیزدهم.شناخت استکبار جهانی
موسویخمینی، سیدروحالله، (1375)، تحریرالوسیله، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ سوم، جلد1.
موسویخمینی، سیدروحالله.(1374) ، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ سوم، جلد5و 12و17.صحیفه امام
موسویخمینی، سیدروحالله.(1379) صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، جلد21.
موسویخمینی، سیدروحالله.(1376) ، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ سوم، جلد9و 10و 19.صحیفه امام
موسویخمینی، سیدروحالله.(1378) صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ چهارم، جلد2و 16.
موسویخمینی، سیدروحالله.(1375) صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ سوم، جلد 1و 20.
موسویخمینی، سیدروحالله.(1373) صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، جلد6.
موسویخمینی، سیدروحالله.(1377) صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ چهارم، جلد11.
منابع انگلیسی:
1-Foran, John, (1977) “The Iranian Revolution of 1977- 1979: A Challenge for Social Theory”, unpublished article.
2-Hussain, Asef, (1985) Islamic Iran: Revolution and Counter- Revolution, London, France Printer.
3- Keddie, Nikki R., (1981) Roots of Revolutions, New Haven, Yale University Press.