بحران در سوریه شاید در نگاه اول بسیار پیچیده، چند وجهی و به نوعی غیر قابل حل به نظر برسد، اما با نگاهی تیزبینانه میتوان دریافت که چهره بحران این کشور با لایههایی دستچین شده از تبلیغ سوء و دروغ پوشانده شده است. در حقیقت سوریه از ۱۵ مارس گذشته تحولاتی را تجربه کرد که در تاریخ این کشور بی سابقه بود. داستان با مقدمهای آسان آغاز و در هر برگ، ماجرا خطرناکتر و بحرانیتر شد.
کولهبار سفرمان مملو از نگرانیهایی بود که شاید تا سال قبل محلی از اعراب نداشتند. نگرانی از امنیت شکنندهای که تروریستها، افراطیون و فرصتطلبان مسبب بروز آن بودند. در فرودگاه دمشق با چهرههایی آرام مواجه شدیم؛ گویا اینجا آن قدرها هم که میگویند خطرناک نیست. تا به خود بیاییم، چند هموطن دستان ما را به گرمی فشردند و خوشآمد گفتند. متوجه شدیم که کارکنان سفارت ایران در دمشق به استقبالمان آمدهاند. اندکی آرام شدیم و پس از چند دقیقه به سمت محل اقامتمان به راه افتادیم. خیابانها شلوغ بودند، اما این ازدحام نه به خاطر تظاهرات، بلکه به علت تعداد بالای اتومبیلهایی بود که در پشت چراغ راهنمایی انتظار سبز شدن آن را میکشیدند. آری اینجا زندگی جریان دارد. به محل سکونتمان رسیدیم. به محض پیاده شدن از مینیبوس، نسیمی خنک که بوی سواحل مدیترانه را با خود داشت، صورتمان را لمس و نوازش کرد. در سوریه همه چیز عادی است.
بحران در سوریه شاید در نگاه اول بسیار پیچیده، چند وجهی و به نوعی غیر قابل حل به نظر برسد، اما با نگاهی تیزبینانه میتوان دریافت که چهره بحران این کشور با لایههایی دستچین شده از تبلیغ سوء و دروغ پوشانده شده است. در حقیقت سوریه از ۱۵ مارس گذشته تحولاتی را تجربه کرد که در تاریخ این کشور بی سابقه بود. داستان با مقدمهای آسان آغاز و در هر برگ، ماجرا خطرناکتر و بحرانیتر شد. در آغاز اعتراضات، سلسله مطالبات مشروع مردم که در چارچوب درخواست برای بهتر شدن اوضاع معیشتی، منحل شدن برخی دادگاههای امنیتی، لغو حالت فوقالعاده و ایجاد اصلاحات بنیادی در قانون اساسی مطرح میشد، به چشم میخورد، اما ناگهان سمت و سوی اعتراضات تغییر کرد و سوریه به میدان نبرد تبدیل شد. معرکهای مملو از تناقض و ابهام. دشمن کیست؟ چرا میجنگد؟ چرا هم خودی را میزند و هم غیر خودی را؟ اینها سئوالاتی بودند که مقامات سوریه در نخستین روزهای آغاز نبرد از خود میپرسیدند. نظامیان ارتش سوریه نمیدانستند که آیا دشمن، دشمن واقعی است یا خودی؟ معترض است یا تروریست؟ این امر موجب شد تا در هفتههای نخستین جنگهای خیابانی شمار زیادی از هر دو طرف کشته شوند، اما به راستی چه شد که جنبش اعتراضات مسالمتآمیز ناگهان تغییر شکل داد و این تغییر ماهیت به قیمت خون هزاران تن تمام شد؟ کارشناسان بر این باورند که برای حل بحران موجود سوریه، ابتدا باید جوابی برای این سئوال یافت. در ابتدا زوایای نبرد در سوریه کاملاً تاریک بودند و این مهم موجب شده بود که دستگاههای نظامی و امنیتی سوریه به صورت کور دست به حملاتی بزنند، اما پس از گذشت چند ماه اوضاع عوض شد.
جنگ رسانهای
در این برهه میتوان به ضرس قاطع گفت که جنگ سوریه را رسانهها خلق و پس از آن مدیریت کردند. به فاصله فقط چند هفته ۶۳ کانال عربی اعم از شبکههای تلویزیونی و رادیویی هجمه خبری بی سابقهای را علیه سوریه آغاز و جوّ روانی عمومی را در این کشور متشنج کردند. در همین رابطه «احمد ضوا» مدیرعامل خبرگزاری سوریه (سانا) در دیدار با نمایندگان رسانههای جمهوری اسلامی ایران، رسماً اعلام کرد که ۸۰ درصد جنگی که علیه حکومت بشار اسد در جریان است، جنگ رسانهای است. ضوا در عین حال به مستنداتی اشاره کرد که دروغپردازیهای شبکههای الجزیره و العربیه را به اثبات میرساند. تحقیقات انجام شده نشان داد که منبع خبری شبکة الجزیره فردی به نام «رامی عبدالرحمان» مقیم لندن است. او که حتی موفق به پایان بردن دوره تحصیلات ابتدایی خود نشده، تا چند ماه پیش از درگیریهای سوریه یک فروشنده دورهگرد بود و اکنون خوراک خبری غولهای رسانهای چون الجزیره و العربیه را تأمین میکند! متأسفانه ضعف ساختاری در استخوانبندی رسانهای سوریه موجب شد تا بلافاصله دیگر رسانههای عربی نیز وارد عمل شوند و نبض افکار عمومی را در این کشور به دست گیرند. در همین رابطه، مدیرعامل «سانا» در پاسخ به سئوال من مبنی بر اینکه خبرگزاری رسمی سوریه و دیگر رسانههای سوری برای مقابله با حمله همه جانبه رسانهای علیه حکومت و مردم این کشور چه ا قداماتی انجام دادهاند، گفت: ما در هفتههای اول آغاز نبردها موفق به خنثی کردن هجمههای رسانهای شبکههای عربی نشدیم، اما اکنون اقدامات خوبی برای کنترل اوضاع انجام شده است. به عنوان مثال در حالی که شبکه الجزیره با قطع برنامههای عادی خود اخباری مبنی بر گلولهباران و بمباران مناطقی از «درعا» را توسط ارتش سوریه پخش میکرد، دوربینهای تلویزیون سوریه به صورت زنده تصاویری از این شهر را پخش کردند و نشان دادند که درعا کاملاً آرام است. این امر موجب شد تا پس از یک ساعت، خبر حمله به درعا کاملاً از خروجی الجزیره حذف شود. احمد ضوا در عین حال اذعان کرد که باز هم قادر نیستیم در کوتاه مدت خود را به شبکههایی چون العربیه و الجزیره برسانیم. شاید بودجة فقط ۳ میلیون دلاری سانا علت اصلی این ضعف باشد. این در حالی است که رسانههای سعودی در یک ماه بیش از ۳ میلیون دلار خرج میکنند. از دیگر سو حتی در شرایط موجود، ۱۵۶ دفتر نمایندگی رسانههای خارجی از جمله رویترز، آسوشیتدپرس و فرانس ۲۴ در سوریه فعالیت مستمر دارند. از طرفی، مشاهدات عینی گروه رسانهای ایران از سوریه نیز بر دروغپردازی و شانتاژ خبری الجزیره صحه گذاشت. در حالی که الجزیره عربی و انگلیسی از برگزاری تظاهراتی علیه بشار اسد در میدان «سبع بحرات» دمشق خبر میدادند، خبرنگاران ایرانی از نزدیک دیدند که این تجمع در حمایت از رئیسجمهوری سوریه و با شعار «ایران و سوریه یک کشورند» برگزار شده بود. حال میتوان تصور کرد که در غیاب رسانههای سوری، افکار عمومی جهان چگونه در مقابل این اخبار واکنش نشان خواهند داد. شایان گفتن است که تلویزیون دولتی سوریه با چند ساعت تأخیر خبر این تجمع را مخابره کرد! البته «عدنان محمود» وزیر اطلاعرسانی سوریه موضوع تأخیر در خبررسانی را تکذیب و اعلام کرد که روزانه ۱۶ ساعت خبر، گزارش و فیلم در باره تحولات داخلی کشورش روی آنتن میرود. اما آیا به واقع این کافیست؟
هدف تخریبها
با نگاهی به تحولات اخیر سوریه میتوان دریافت که کشورهای غربی، قطر، ترکیه و سعودیها در تلاشی منسجم و هدفدار قصد سرنگون کردن بشار اسد و حکومت وی را دارند. اما آیا به زیر کشیدن اسد از اریکه قدرت، منتهای خواسته آنهاست؟ جواب منفی است. تحلیلگران ابراز عقیده میکنند که آمریکا و متحدان او در اروپا و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس قصد دارند مقاومت در منطقه را ابتر کنند و از این راه باز هم برای موجودیت نامشروع رژیم صهیونیستی زمان بخرند. در همین رابطه، خانم «نجاحالعطار» معاون فرهنگی بشار اسد، ایران، سوریه و لبنان را سه ضلع مثلث پیکان مقاومت در منطقه دانست و اعلام کرد که غربیها اگر در سوریه به پیروزی دست یابند، ممکن است بلافاصله هجمه خود را علیه ایران آغاز کنند، اما ایران، سوریه و لبنان در کنار هم خواهند ایستاد. «العطار» همچنین به پارادوکسی اشاره کرد که چرخهای معیوب را در سوریه ایجاد کرده است. وی گفت: معارضان میخواهند با کمکهای خارجی بر ملت خود پیروز شوند و پیروزی بر ملت بدون خواستة مردمی و عمومی، میسر نیست. نکتةمهمی را که میتوان از سخنان معاون اسد استخراج کرد این است که ملت سوریه علیرغم درخواستهای بعضاً مشروع و قانونی خود، دخالت خارجی و علیالخصوص مداخله شورای امنیت را بر نمیتابد و میخواهد مشکلات را به صورت داخلی حل و فصل کنند.
دورنمای اصلاحات
یکی دیگر از نکات قابل تأمل درتحولات سوریه، اذعان مقامات بلندپایه این کشور به مشروع بودن برخی خواستههای مردمی است. اما چرا با این وجود، اعتراضات در سوریه آغاز شد؟ در جواب این سئوال میتوان گفت که تأخیر در انجام اصلاحات اصلیترین نقش را در آغاز اعتراضات ایفا کرد، چون مقامات دمشق پس از آغاز تظاهراتها به فکر برخی تعدیلات یا اصلاحات افتادند. در همین راستا خانم العطار در پاسخ این سئوال من مبنی بر اینکه چرا اصلاحات با تأخیر انجام شد، گفت« شخص بشار اسد به اصلاحات باور داشت و میخواست پس از پدر، این ا صلاحات را پیاده کند، اماموانعی مثل جنگ ۳۳ روزه در لبنان، جنگ ۲۲ روزه در غزه و حمله آمریکا به عراق، موجب شد تا قطار اصلاحات حرکتش کُند شود. اگر چه سخنان العطار را میتوان تا حدی توجیهکننده دانست، اما نمیتوان آنها را قانعکننده ارزیابی کرد. به هر طریق به نظر میرسد که هنوز هم راه برای ایجاد اصلاحات باز است. از این رو دولتمردان سوریه با نظارت شخص بشار اسد، اصلاحاتی را در قانون اساسی سوریه گنجاندند و آن را به همهپرسی گذاشتند. به واقع اصلاحات انجام شده در نص قانون اساسی سوریه، اصلاحاتی عمیق و کاربردی هستند و در صورت وجود ضمانت اجرایی برای این اصلاحات، میتوان امیدوار بود که سوریه در آیندهای نزدیک به طور کامل بر مشکلات موجود پیروز شود. شاید لغو ماده ۸ قانون اساسی که همان از بین بردن موضوع انحصار قدرت در استان حزب بعث است، مهمترین اقدام سیاستمداران سوری برای جلب رضایت مردم باشد. البته نباید این نکته را هم از یاد برد که اصلاحات باید در بستری امن اجرا شود و ناامنیهای موجود باز هم میتواند بزرگترین مانع بر سر راه اجرای قانون اساسی جدید باشد. مردم سوریه نیز با استقبال گسترده از همهپرسی قانون اساسی، نشان دادند که از هرج و مرج بیزارند و میخواهند مطالبات خود را از راههای مشروع و قانونی به دست بیاورند.
تلاش برای ایجاد جنگ طایفهای
موضوع مهم و حیاتی دیگری که در سوریه بسیار مهم جلوه میکند، بافت قبیلهای و عشیرهای این کشور است.
مخالفان اسد نیز با علم بر این موضوع سعی دارند با به کار بردن ترفندهایی، آتش جنگ طایفهای را در سوریه شعلهور و از این طریق حکومت را سرنگون کنند. تزریق تفکرات تکفیری و سلفی به لایههای جمعیتی سوریه آغاز شده و بیم آن میرود که در صورت همراهی برخی عشایر با این اندیشههای خطرناک، سوریه به ورطه جنگ داخلی کشیده شود. «فیصلالمقداد»، معاون وزیر خارجه و یکی از مشاوران ارشد اسد در همین رابطه گفت که کشورهای غربی میخواستند الگوی مصر و تونس را در سوریه اجرا کنند، اما مقامات دمشق هیچگاه اجازه حکومت تندروها را نخواهند داد. المقداد به صورت ضمنی به اخوانیهای سوریه که تفکرات سلفی تندی دارند نیز اشاره و تصریح کرد که تفکرات افراطی در سوریه جایگاهی نخواهد داشت. اکنون مقامات دمشق کاملاً قانعشدهاند که حملات انجام شده در مناطقی چون «حمص»، «درعا» و حومه دمشق، کاملاً از سوی تروریستها و القاعده و با حمایت کشورهای غربی انجام میگیرد. این مهم نشان میدهد که کشوری با شرایط امنیتی مثل سوریه نیز در مقابل نفوذ تروریستها آنچنان قوی عمل نمیکند. در عرض چند هفته تروریستها بر مناطقی از حمص و منطقه فوق استراتژیک «بابا عمرو» مسلط شدند. ارتش هم به مقابله با این عناصر پرداخت، اما در این میان صدها شهروند سوری کشته یا زخمی شدند. به نظر میرسد علت طولانی شدن فرآیند پاکسازی شهرهای تحت کنترل تروریستها، تلاش دمشق برای کاهش دادن تلفات غیرنظامیان باشد. چون ارتش مجهز و کارآزموده سوریه بنابراعلام مقامات نظامی، میتوانست در عرض فقط چند ساعت به مناطق مورد حمله قرار گرفته، مسلط شود.
قاچاق سلاح
قاچاق سلاح از مرزهای کشورهای همجوار ادامه دارد و هنوز هم هر روز شمار زیادی از نظامیان و غیرنظامیان کشته یا زخمی میشوند. هنگامی که از فیصل المقداد پرسیدم که با وجود داشتن اطلاعاتی موثق از قاچاق روزانه تسلیحات از مرزهای لبنان و ترکیه به خاک سوریه، چرا دمشق تاکنون موفق به قطع بازوی لجستیکی تروریستها نشده، گفت: موضوع ترکیه و لبنان جداست. متأسفانه ترکیه از آغاز اعتراضات در سوریه، موضعی خصمانه علیه دمشق اتخاذ کرد. آنکارا «ریاض الاسعد» را پناه داد و شورای استانبول نیز «ارتش آزادی» را به رسمیت شناخت و طبیعی است که آنکارا مستقیماً نسبت به تسلیح تروریستها برای سرنگونی دولت اسد اقدام کند. از طرفی ما با لبنان مرزهایی طولانی داریم و با توجه به شرایط جنگی حاکم بر منطقه، کنترل این مناطق نیاز به نیرو و ارزیابیهای جدید دارد. با این حال ما بارها رسماً از مقامات بیروت خواستهایم تا با استفاده از ابزارهای لازم، مانع از قاچاق سلاح به سوریه شوند و امید است تا چند هفته آینده روند ورود تسلیحات از لبنان کاملاً متوقف شود.
مظلومنمایی تروریستها
از سویی شاهدیم که تروریستها سعی میکنند با کشتن شهروندان در نبود حضور مؤثر رسانههای سوری، حکومت را به عنوان یگانه مسئول کشتارها جلوه دهند. اما شاید دیدار با خانوادههای نظامیان قربانی تروریسم و انعکاس گفتههای همراه با درد آنها، بتواند در افکار عمومی تاثیر بگذارد. خانواده «اسامه حیثم احمد» جسد تکه تکه شده فرزند خود را از تروریستهای ساکن درعا تحویل گرفته بود، اما روحیه افراد این خانواده نوید روزهای خوشی را در آینده میداد. پدر «اسامه» با چشمانی پر از اشک فریاد میزد که پسر دیگرم را نیز برای وطنم عازم مناطق درگیری خواهم کرد. اگر چه دولت تسهیلاتی مثل آموزش رایگان برای اعضای خانواده شهدا و تأمین مسکن برای آنها را در نظر گرفته است، اما آیا به واقع این کمکها میتواند مرهمی بر آلام مادر این شهید یا دیگر شهدا باشد؟ در همین راستا یکی از مقامات وزارت مخابرات (اطلاعات) سوریه در گفتوگو با تیم رسانهای جمهوری اسلامی ایران، ضمن اشاره به حمایت مالی کشورهای حوزه خلیج فارس از مخالفان سوری گفت که مردم از ارتش خواستند که امنیت آنها را تأمین کند، از این رو نظامیان با کمال خویشتنداری به مأموریتهای خود ادامه دادند تا بلکه از این طریق توانند از کشتار غیرنظامیان جلوگیری کنند و طبیعی است که در این شرایط، شمار قربانیان ارتش بیشتر از شمار کشتههای طرف مقابل باشد. البته آنچه از مشاهدات عینی ما بر آمد، این بود که تناقضات بسیاری میان آمار قربانیان اعلام شده از سوی دولت و معارضان وجود داشت. از این رو بر آن شدیم تا با نمایندگان یکی از سازمانهای اجتماعی حامی حقوق بشر در سوریه به گفتوگو بنشینیم. چند ماه پیش و به دنبال اوج گرفتن درگیریهای سوریه نهادی غیر دولتی (NGO) به نام «دیدبان قربانیان تروریسم» اعلام موجودیت کرد. نمایندگان این نهاد رسماً با مدارک به دست آمده نشان دادند که معارضان و تروریستها، کشته شدگان ارتش را به جای قربانیان غیرنظامی جا میزنند و سعی میکنند از این طریق مبارزه مسلحانه خود را توجیه کنند. این گروه مدافع حقوق بشر ضمن انتقاد از خشونتهای صورت گرفته توسط ارتش اعلام کرد که براساس مدارک موجود، تاکنون ۲۰۰۰ نظامی دولتی و ۱۰۰۰ غیرنظامی در درگیریها کشته شدهاند و ارائه آمارهای غیرواقعی از سوی معارضان و برخی رسانههای مشخص، دور از انصاف است. لازم به یادآوری است که سازمانی موسوم به «دیدبان حقوق بشر» در لندن، آمار تلفات درگیریها را بیش از ۸۰۰۰ تن تخمین زده است. به گفته نمایندگان دیدبان قربانیان تروریسم، معارضان حتی فوتشدگانی را که به مرگ طبیعی نیز جان باختهاند، در فهرست کشتههای درگیریها قرار میدهند. البته تیم خبری ایران به گفتههای نمایندگان این نهاد اکتفا نکرد و برای گفتوگو با مجروحان به بیمارستان نظامی «تشرین سوریه» در حومه دمشق رفت. ژنرال «موریس» که ریاست این بیمارستان را بر عهده داشت، رسماً اعلام کرد که روزانه بین ۱۰ تا ۱۵ نظامی کشته شده در درگیریها به بیمارستان تشرین منتقل میشوند. مجروحان بستری شده هم در وضع خوبی نبودند. برخی از آنها از وجود سلاحهایی مرموز و ساخت اسرائیل در میدانهای نبرد خبر میدادند. هنگامی که با یکی از پزشکان معالج در این رابطه صحبت کردم، گفت که برای ما نیز عجیب است. برخی افراد که مورد اصابت فقط یک گلوله قرار گرفتهاند، ناگهان دچار بیماری ناشناختهای شدند و نسوج عضلانی آنها ظرف چند روز کاملاً از بین رفت. او اگر چه با قاطعیت نتوانست به کارگیری تسلیحات بیولوژیک در میدانهای نبرد را به اثبات برساند، اما گفت که ما مطمئنیم انتشار نوعی باکتری در مناطق درگیری حتمی است. نکته قابل توجه این اکثر که قریب به اتفاق مجروحان از گرفتار شدن در کمین افراد مسلح خبر دادند و اعلام کردند که تروریستها سلاحهایی جدید و ناآشنا در دست داشتند. شاید
نیم نگاهی به بیمارستان نظامی تشرین از سوی نهادهای حقوق بشری، بتواند در اعلام مواضع بعدی آنها مؤثر باشد.