محوریت اسلام
یکی از شاکلههای تفکر اصلی حضرت امام(ره)، محور قرار دادن اسلام ناب محمدی بود که منبعث از نگاه توحیدی ایشان است و این برگرفته از آیه شریفه «کلمة الله هی العلیا» که خدا را و دین خدا را برترین و بزرگترین میداند، است.
اندیشهای که اسلام سکولار و اسلام متحجرانه را مردود میداند و متکی بر اسلام نجاتبخش و هدایتگر و عدالت-محور است. امام تنها راه نجات بشریت در همه مراحل زندگی و پیشرفتهای مادی و معنوی جامعه انسانی را در گرو اسلام ناب محمدی میبیند: «اسلام دینی است که با تنظیم فعالیتهای مادی، راه را به اعتلای معنوی انسان میگشاید».
بنابراین، «شناخت اصیل اسلامی، ما را به ترقی جامعهای که سرشار از استعدادها و تقوای انسانی و عدالت اجتماعی است، راهنمایی میکند».
اتّکال به کمک الهی
امام(ره) به جای تکیه بر قدرتهای مادی و پوشالی، استوار و جدی بر قدرت لایزال خداوند تکیه میکرد و جانانه میایستاد چرا که اعتقاد عمیق بر این داشت که خداوند دینش را و حامیان دینش را هرگز رها نخواهد کرد و کسی که خدا او را یاری کند هرگز شکست نخواهد خورد. با همین اندیشه با ارادهای استوار از سختترین گردنههای آن روز عبور کردند.
امام خمینی در همه دوران مبارزات و بعد از آن سعی داشت نهضت از مسیر خدایی و قصد اخلاص و انجام وظایف شرعی خارج نگردد. حتی جهاد و تلاش در راه تأسیس حکومت اسلامی و تحکیم پایههای آن و خنثی ساختن توطئههای دشمنان را نیز به عنوان یک وظیفه شرعی و موجب رضای پروردگار جهان معرفی می کرد.
این بدان معنا نیست که امام خمینی توجّهی به امور زندگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مردم نداشت و صرفاً به منظور تأسیس و تثبیت حکومت اسلامی جهاد و تلاش کنند بلکه به همه این ها کاملاً عنایت داشت ولی از طریق اجرای احکام و قوانین اسلام.
اعتماد به مردم
یکی از اصولی که حضرت امام(ره) به آن شدیداً پایبند بودند قدرت مردمی بود و به همین دلیل بعد از اتکال به خداوند هیچگاه خود را تنها نمیدید، تمام اقشار جامعه را از خود و در عین حال خودش را از جامعه میدانست و همین اصل یکی از علل پشتیبانی دائمی مردم از امام(ره) و محبوبیت ایشان در بین مردم بود. اندیشه جمهوریت نظام برگرفته از همین تفکر بود که این نظام متعلق به مردم است و مردم صاحبان اصلی این نظام هستند. در این تفکر مسئولین خدمتگذاران مردم محسوب میشوند و امام(ره) مردم را ولی نعمت میداند.
حمایت و دفاع از محرومین و مستضعفین
امام راحل حمایت از محرومین را در راستای عدالت اجتماعی و مبارزه با ظلم و فساد میدانستند. بنابراین از کلید واژههای بسیار پر تکرار امام مبارزه با فساد و توجه به فقرا و مظلومین در هر کجای عالم بود که با توجه به همین اصل این نوع حاکمیت ضمن اقامه عدل و توجه ویژهای به حقوق مظلوم و دفاع از فقرا دارد. یکی از مهمترین آرمانهای امام خمینی تحقق عدالت اجتماعی، کم شدن فاصله طبقاتی، رفع تبعیضات ظالمانه، حمایت از محرومان و فقرستیزی بود.
مبارزه با ستمگر و استکبار
یکی از اصول اساسی اندیشه امام، مبارزه با ظلم و ستم و روحیه ضداستکباری ایشان بود. این تفکر برگرفته از قرآن کریم و روایات متعد در اسلام میباشد. ایشان هم در مقابل طاغوت فردی و هم طاغوت اجتماعی و سیاسی ایستادگی میکرد.
بر همین اساس در مقابل رژیم ستمشاهی ایستاد و با عنایت الهی و پشتوانه مردمی آنرا ساقط کرد و سپس در مقابل بزرگترین غول استکباری جهان یعنی آمریکا ایستاد و شعار «آمریکا هیچ غلطی نمیکند» و عنوان «شیطان بزرگ» را سر داد که امروزه همین شعار به موضوعی جهانی تبدیل شده است.
از سوی دیگر موضوع مبارزه با صهیونیسم جهانی و لزوم دفاع از مردم مظلوم فلسطین، امروزه به مسئله اول جهان اسلام و حتی آزادگان تبدیل شده است.
وحدت و پرهیز از تفرقهافکنی
در منظومه فکری امام راحل وحدت در دو محور قابل ارزیابی است:
الف) داخلی: در سطح ملی وحدت بین تمام اقوام و قومیتها و فرقهها از هر نژاد و زبان و... باید حفظ شود.
ب) خارجی: در سطح جهان اسلام تمام مسلمانان اعم از شیعه، سنی، عرب، عجم، سیاه، سفید و... بهعنوان امت اسلامی باید زیر بیرق اسلام بوده و با تبعیت از رهبری واحد تحت عنوان ولایت فقیه و امت اسلامی تمدن اسلامی را رقم بزنند.
امروزه آنچه دنیای اسلام را رنج میدهد عدم توجه به این اصل است که موجبات سوءاستفاده دشمنان را فراهم نموده و با دسیسههای فراوان و در اختیار داشتن امپراطوری رسانهای موجبات اختلافافکنی و در نهایت تضعیف امت اسلامی را شدیدا دنبال میکنند و بر همه جوامع اسلامی لازم است که با تمسک به اصول و مبانی فکری امام راحل(ره) زمینهسازی ظهور منجی(عج) را فراهم سازند.
استقلال و نفی سلطه بیگانه
حضرت امام(ره) به استقلال به معنای واقعی اعتقاد داشتند. استقلال یعنی نفی وابستگی به غیر و عدم وابستگی در تمام ابعاد به خصوص دشمن و بیگانه است. البته باید به این نکته توجه داشت که معنای استقلال عدم تعامل نیست و ارتباط و مبادلات و معاملات با کشورهای دیگر خصوصاً جامعه اسلامی از آداب و لوازم یک حکومت و حاکمیت است. در دین اسلام قاعده نفی سبیل اجازه تسلط بیگانه بر مسلمین را نمیدهد که برآیند آن عزت و آزادی جامعه اسلامی است و امام هم بر این موضوع تاکید داشتند.
یکی از مصادیق استقلال در اندیشه امام، نوع نگاه ایشان به رابطه با آمریکا بود. حضرت امام خمینی(ره) از نخستین روزهای آغاز مبارزه با استبداد شاهنشاهی، آمریکا را به عنوان عامل اصلی خیانتها و جنایات شاه به مردم ایران و جهان معرفی کرد و در برابر حاکمان آن کشور موضعی استقلالطلبانه و سازشناپذیر گرفت. مبارزه و تسلیمناپذیری در مقابل مسکتبران عالم خصوصاً ابرقدرت آمریکا و حمایت از مستضعفان جهان، زیربنای همیشگی اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) بوده است.
سران آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بدون توجه به خواست مردم ایران با برنامهریزیهای گوناگون و غالباً پنهان سعی کردند مستقیم و غیرمستقیم انقلاب اسلامی را مهار کنند و یا به نوعی آن را به انزوا و شکست بکشانند.
این سیاست غیرانسانی و ناعادلانه آمریکا البته از دید تیزبین حضرت امام (ره) پنهان نبود و همواره نسبت به دخالتهای آن کشور اعتراض میکرد و هشدار میداد تا اینکه نزدیکترین مرکز توطئه علیه انقلاب یعنی سفارتخانه آمریکا توسط دانشجویان مسلمان خط امام به تصرف در آمد و حضرت امام از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به عنوان انقلاب دوم یاد کردند.
امام خمینی(ره) آمریکا را (دولت آمریکا و نه ملت آن کشور) را «جنایتکار تاریخ»، «ام الفساد»، «شیطان بزرگ»، «جهان خوار»، «دشمن کینه توز مستضعفین جهان»، «دشمن شماره اول بشر»، «دشمن اسلام» و «چپاولگر بینالمللی» نامید.
برخلاف دوران پهلوی که رابطه ایران و آمریکا را رابطه عقاب جوان قاره جدید با شیر پیر قاره کهن میدانستند، امام این رابطه را رابطه گرگ و بره میخوانند و منفعتی در آن نمیبینند: «خیال نکنید که روابط ما با امریکا و روابط ما با شوروی یک چیزی است که برای ما یک صلاحی دارد. این مثل رابطه بره با گرگ است! رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندی برای بره نیست، اینها می خواهند از ما بدوشند، اینها نمیخواهند چیزی به ما بدهند».