کتاب «رژیم موقت مفهوم و پژوهشهای تخصصی» که توسط مرکز مطالعات و پژوهشهای الاتحاد تالیف و منتشر شده، در مباحثی تخصصی به بررسی پدیده فروپاشی رژیم موقت صهیونیستی پرداخت است. این کتاب در فصل اول مفهوم رژیم موقت و اذعان شخصیتهای مختلف بینالمللی و صهیونیستی به این موضوع را مورد اشاره قرار داده و در فصلهای بعدی به بررسی ساختارهای امنیتی و تشکیلاتی سرویسهای جاسوسی و نظامی رژیم صهیونیستی پرداخته و در ادامه بحرانهای فراروی اسرائیل که منجر به این فروپاشی میشود را برشمرده است.
محور غربی عربی به بهانه های مختلف از جمله برتری توان نظامی یا هژمونی آمریکا و فقدان وجود راهکارهای دائمی برای حل بحران، همچنان به حمایت از رژیم صهیونیستی و به رسمیت شناختن آن ادامه میدهد و هرگونه تفکر انقلابی را تفکری غیرمسئولانه و غیر واقعی ارزیابی میکند، این عده تلاش میکنند عدم وجود راهکارهای جایگزین نسبت به سازش با اسرائیل را طرح کرده و موضوع فروپاشی رژیم صهیونیستی را که رژیم موقت و بدون ریشه است را رد کنند.
یکی از فریبکاریهای رژیم صهیونیستی، استفاده از اصطلاحات مختلف برای بیطرف و بیگناه نشان دادن خود در تحولات منطقهای است. اصطلاحاتی که مضامین تاریخی و واقع گرایانه دارد و آمیخته ای از جعل واقعیتهای تاریخی بدون ارائه اسناد و ادله کافی است. رژیم صهیونیستی از این طریق تلاش دارد برخی واقعیتها را نادیده گرفته و آنها را به فراموشی بسپارد و با تکرار این اصطلاحات واقعیتهای دیگری را به خورد افکار عمومی بدهد.
اسرائیلیها برای مقبول نشان دادن رژیم خود در زبان دیپلماتیک خود از واژههایی نظیر دموکراسی، آزادی، امنیت و صلح زیاد استفاده میکنند. این همان ادبیاتی است که در دیپلماسی آمریکا نیز کاربرد فراوان دارد. آنها تلاش دارند خود را رژیمی طبیعی در منطقه جلوه دهند. به همین علت از این اصطلاحات به صورت گسترده در گفتمان خود استفاده میکنند تا اینگونه وانمود کنند که خطراتی که فراروی این رژیم قرار دارد، دیگر کشورهای مجاور آن را نیز تهدید میکند و این خطرات، مشکلات مشترک بین آنها و دیگر ملتهای جهان از آمریکا گرفته تا اروپا و حتی کشورهای عربی است.
صهیونیستها تلاش دارند یهودیان ساکن سرزمینهای اشغالی را ملتی معرفی میکنند که به دنبال دفاع از حق خود در تحقق امنیت و دموکراسی هستند. اسرائیلیها از اصطلاحاتی نظیر احترام متقابل، همکاری، مشارکت و سازش استفاده میکنند تا اینگونه وانمود کنند که دو طرف متنازع در سرزمینهای فلسطین از حقوق مساوی برخوردار هستند.
آنها تلاش دارند ملت خود را صاحب حق و ملتی ستمدیده و درد کشیده نشان دهند. این در حالی است که حتی در میان محافل آمریکایی و اروپایی نیز صداهای زیادی شنیده میشود مبنی بر اینکه اسرائیلیها اشغالگر و متجاوز هستند.
منبع این تلاش برای جداسازی پدیدهها و اصطلاحات مختلف از ریشههای تاریخی و اجتماعی آن است. آنها سعی میکنند برخی واقعیتها را یک عملیات و تحول محض بدون داشتن تاریخ مشخص و روند تاریخی نشان دهند. آنها به این ترتیب مسائل فرعی را اصلی و مسائل اصلی را فرعی جلوه میدهند. یکی از این موارد را میتوان تکرار عبارت پایتخت ابدی اسرائیل در گفتمان صهیونیسم خطاب به افکار عمومی داخلی و خارجی دانست. این عبارت تلاش دارد ریشههای تاریخی عربی این شهر را نادیده بگیرد. آنها در همین رابطه پیش از این عبارت فلسطین سرزمین بدون ملت را مطرح کرده بودند و مدعی بودند که احتمالاً فلسطین همان سرزمین موعودی است که به یهودیان وعده داده شده است. این در حالی است که واقعیتهای تاریخی فلسطین چیز دیگری را نشان میدهد.
به این ترتیب دستگاه تبلیغاتی رژیم صهیونیستی تلاش دارد از اصطلاحات مختلف برای تقویت موجودیت و عادی سازی مناسبات خود با دیگران استفاده کند تا بتواند مشروعیت و بقای رژیم خود را تثبیت نماید. یکی از همین اصطلاحات که توسط دستگاه رسانهای رژیم صهیونیستی مطرح شده، اصطلاح عادیسازی است که اینگونه وانمود میکند که تحریم اسرائیل یک اقدام غیرعادی است و از طریق عادیسازی باید تلاش برای قرار کردن این فعالیتها در روند عادی خود شکل بگیرد.
رژیم صهیونیستی همچنین در این عرصه تلاش دارد خود را رژیمی عادی معرفی کند. این در حالی است که بنا بر مولفههای مختلف تاریخی و ژئوپلتیک میتوان گفت این رژیم، رژیمی موقت است که فروپاشیده خواهد شد.
رژیم موقت
اصطلاح رژیم موقت قدرت تفسیری بالایی در زمینه مفهومی دارد که میتواند تاثیرات خود را بر درک و فهم عربی و صهیونیستی به جای بگذارد. این اصطلاح از یک طرف نشان دهنده حتمی بودن فروپاشی رژیم صهیونیستی در گفتمان عربی است که همانطور که در مقدمه نیز گفته شد تئوریها و نظریات مفهومی آن مطرح شده و از سوی دیگر یکی از ابزارهای تاثیرگذار در جنگ روانی در برابر دشمن صهیونیستی است. این اصطلاح ابزاری در رابطه با جنگ روانی است که نشان دهنده نگرانیهای روز افزون سرکردگان رژیم صهیونیستی و نخبگان این رژیم در مذاکرات دائمی صورت گرفته در چارچوب محافل سیاسی و فکری عبری زبان در خصوص احتمال فروپاشی اسرائیل است.
قطعیت فروپاشی رژیم صهیونیستی
در سالهای پیش از 1948 که سال نکبت در فلسطین به شمار میرود، بسیاری از مناقشات در محافل سیاسی و نظامی آمریکا در خصوص ارزش تاسیس اسرائیل برای آمریکا مطرح میشد. شاید بتوان گفت مهمترین این مناقشات گفتگوهایی بود که بین هری ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا و مارشال رئیس ستاد ارتش آمریکا به وقوع پیوست که زمینه را برای حمله اروپا مهیا کرد. صاحب طرح مارشال که بازسازی اروپا بعد از جنگ جهانی دوم را بر عهده داشت، بر مجموعهای از ملاحظات برای تاسیس رژیم صهیونیستی اعتقاد داشت که عبارتند از:
حمایت از کابینه منطقهای اسرائیل در خاورمیانه در درجه اول بر امنیت و منافع ایالات متحده تأثیرگذار خواهد بود.
به رسمیت شناختن یک دولت یهودی باعث تحریک کشورهای عربی خواهد شد.
اعتراف به یهودیت اسرائیل باعث پیچیدگیهای روز افزون و مشکلات گسترده در برابر سازمان ملل و افکار عمومی دنیا خواهد بود.
تامین منافع با خشونت باعث از بین رفتن روند سازش خواهد بود.
منافع یهود ایجاب می کند که رژیم اسرائیل به صورت قانونی به رسمیت شناخته شود.
به این ترتیب مارشال نه تنها مخالف مواضع آمریکا در تایید تجزیه فلسطین بود، بلکه به شدت پیشنهاد میکرد که آمریکا دولت اسرائیل را به رسمیت نشناسد. وی پیشبینی میکرد که کابینه یهودی در آینده دردسر بزرگی برای سیاست آمریکا خواهد بود، چرا که شاخصهای متعددی نشان دهنده عناد شدید اسرائیلیها در درگیری با فلسطینیان بود، شاخصهایی که امروز نیز به قوت خود باقی است و باعث تضعیف و شکست موقعیت و نقش آمریکا در منطقه شده است.
در همین رابطه مجله فارین پالیسی در سال 2010 در مقالهای که به قلم مارک بری نوشته شده بود، تاکید کرد که بایدن در زمان انتقال محتوای گزارش مولین - پترائوس در سال 2010 به نتانیاهو گفت: شرایط برای ما خطرناک شده است و کارهایی که تو اینجا انجام میدهی، امنیت نیروهای مبارز ما در عراق و افغانستان و پاکستان را تهدید میکند. این مسائل ما را تهدید میکند و امنیت ملی ما را به خطر میاندازد.
استفین والت ستون نویس مجله فارین پالیسی و استاد روابط بین الملل در دانشگاه هاروارد در مقالهای در پی عملیات اخیر سیف القدس نوشت که زمان پایان دادن به مناسبات ویژه با اسرائیل فرارسیده است. والت در این مقاله تاکید کرد که ایالات متحده در ارزش اسرائیل به عنوان یک دستاورد استراتژیک برای خود بزرگنمایی میکند و حمایت بی قید و شرط از اسرائیل تاکنون مشکلات زیادی را برای واشنگتن ایجاد کرده که قادر به حل آن نیست و هزینههای این مناسبات ویژه همچنان رو به افزایش است. هزینه هایی که سیاسی بوده و اقتصادی نیست.
والت میافزاید که هنگامی که در این جنگ ایالات متحده به تنهایی سه بار با استفاده از حق وتو مانع قطعنامه شورای امنیت برای آتشبس شد و بارها و بارها بر حق اسرائیل در دفاع از خود تاکید کرده و تسلیحات بیشتری به ارزش 735 میلیون دلار برای کمک به اسرائیل فرستاد. لذا هنگامی که واشنگتن تنها به صورت لفظی از حقوق فلسطینیان در زندگی با امنیت و آزادی همراه با حمایت از مراحل تشکیل دو دولت صحبت کرد، همه می دانستند که این ادعاها، توخالی و منافقانه است.
به نوشته والت هزینه دائمی دیگری که این مناسبات ویژه برای آمریکا دارد، تحت تأثیر بودن غیر متوازن و خارج از چارچوب سیاست خارجی در برابر اسرائیل است. بایدن و بلینکن و جک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا اعتقاد دارند که رفتارهای اسرائیل مشکلاتی فراتر از حد نگرانی برای آمریکا فراهم کرده است. با این وجود آمریکا همچنان درگیر بحرانهایی است که خودش برای خود تراشیده و اولویت و وقت خود را همزمان با تغییر فضای بینالمللی و بحران چین و کرونا و خروج نیروها از افغانستان و بهبود شرایط اقتصادی و مجموعه مشکلات دیگر به این رژیم داده است. این نویسنده تاکید میکند اگر مناسبات آمریکا با اسرائیل طبیعی بود، تلآویو توجهی در حد و اندازه خود و نه بسیار بیشتر از خود از سوی آمریکا دریافت میکرد.