پیوند اقتدار و ضدیت با نظام سلطه دردكترین سیاست خارجی آیتاللهالعظمی خامنهای
این نوشتار به دنبال ارائهی تبیینی از مواضع رهبری عالی ایران است كه نشان دهد چگونه اقتدار یك كشورِ همسایه و مسلمان ما میتواند از منظر ایشان مایهی خرسندی نظام و كشور ما را فراهم كند.
مقدمه
رهبر معظم انقلاب در دیدار نوری المالكی - نخستوزیر عراق- در چهارم اردیبهشت ماه سال جاری با ایشان، ضمن اشاره به اقتدار روزافزون عراق در منطقه و در دنیای عرب، آن را مایهی خرسندی فراوان جمهوری اسلامی ایران دانستند. ایشان برگزاری نشست سران اتحادیهی عرب در بغداد را نیز یكی دیگر از زمینههای اقتدار عراق برشمردند و افزودند: «اقتدار هر كشوری نیازمند پیشزمینهها و ابزاری است كه مهمترین آنها پیشرفت علمی و سازندگی و خدمترسانی به مردم است.»
تمركز نوشتار حاضر بر فهم این موضع نظام جمهوری اسلامی بر اساس بیانات حضرت آیتالله خامنهای است. به عبارت دیگر، این نوشتار به دنبال ارائهی تبیینی از مواضع رهبری عالی ایران است كه نشان دهد چگونه اقتدار یك كشورِ همسایه و مسلمان ما میتواند از منظر ایشان مایهی خرسندی نظام و كشور ما را فراهم كند.
پرسشی دیگر این است كه آیا افزایش اقتدار و تحكیم استقلال تنها خاص و محدود به كشوری مانند عراق میشود یا اینكه از منظر و نگاه رهبر معظم انقلاب میتوان به تجویز كلیتری در مناسبات و مواضع خارجی نظام جمهوری اسلامی دست یافت؟
در دكترین آیتالله خامنهای اساس سیاست خارجی این است كه ایدهی مخالفت با سلطهگری و سلطهپذیری را به عنوان یك ستون مسأله در فضای سیاست بینالمللی در سطح دولتها و ملتها استقرار دهیم و این فكر را در دنیا ترویج و منعكس نماییم.
هستهی مركزی دكترین سیاست خارجی حضرت آیتالله خامنهای
برای ورود به بحث، باید توجه داشته باشیم كه ساحت سیاست مبتنی بر نظر و اندیشه است و رفتار سیاسی تجلیگاه آن است. از این رو هر رفتاری در حوزهی سیاسی متكی به پشتوانههای نظری و اندیشهای خویش است. عرصهی سیاست خارجی نیز كه برآیند فرآیند پیچیده و چندوجهی تصمیمگیری است، از این قاعدهی كلی مستثنی نیست. فهم رفتار و مواضع سیاست خارجی كشورها و رهبران آنها در پرتو توجه به بنیانها و مفاهیم نظری محقق میشود. با توجه به اینكه اهمیت و تأثیر سیاست خارجی بر زندگی و حیات سیاسی ما به تعبیر برخی از متفكران و صاحبنظران از هر زمان دیگری بیشتر شده است، فهم نظام معنایی و باورهای رهبران تأثیرگذار سیاست خارجی از اهمیت والایی برخوردار میشود. بر همین اساس است كه در حوزهی مطالعات سیاست خارجی توجه ویژهای نسبت به نقش، جایگاه و فهم بنیانهای نظری اعتقادی رهبران تأثیرگذار در سیاست خارجی میشود.
در ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی نقش و جایگاه رهبری از بالاترین درجهی اهمیت برخوردار بوده و طبق اصل صدوهفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: رهبریِ منتخب خبرگان، ولایت امر و همهی مسئولیتهای ناشی از آن را بر عهده خواهد داشت. علاوه بر ظرفیتهای حقوقی و ساختاری مربوط به جایگاه و نقش بیبدیل رهبری در نظام جمهوری اسلامی ایران، نگارندهی این سطور بر این باور است كه حضرت آیتالله خامنهای از یك دكترین نظاممند در حوزهی سیاست خارجی برخوردارند كه دارای یك هستهی مركزی و نقاط كانونی شكلگرفتهی پیرامون آن است. با رجوع به بیانات و گفتارهای ایشان میتوان به این نتیجه رسید كه «ضدیت با نظام سلطه» را میتوان به عنوان هستهی مركزی دكترین ایشان در نظر گرفت. ضدیت با سلطه در دكترین ایشان، هم ناظر بر بُعد اسلامی و دینی است كه خداوند متعال بهصراحت در آیهی ۱۴۱ سورهی نساء فرموده است: «وَ لَنْ یَجْعَل اللهُ لِلْكافِرینَ عَلی الْمُؤمِنینَ سَبیلاً» و هم ناظر بر ابعاد ژئوپولتیكی و معطوف به لزوم ارتقای جایگاه نظام جمهوری اسلامی ایران در نظام بینالمللی مبتنی بر سلطه و نظم شكلگرفته پس از جنگهای جهانی و جنگ سرد است.
در دكترین سیاست خارجی آیتالله خامنهای، امروز در دنیا نظام سلطه حاكم است۱ و این نظام مسئول بدبختی ملتها و انسانها در سراسر عالم است.۲ نظام سلطه یعنی اینكه كسی در دنیا به اتكای سرنیزه و زور، قلدری كند و شرم نكند و دیگران هم قلدری او را تحمل كنند.۳ این نظام كه مانند اُختاپوسی خطرناك و مثل سرطان دنیا را گرفته است،۴ از دورانی كه مسألهی استعمار در دنیا شروع شد، یعنی از قرن نوزدهم سر كار آمد.۵ این نظام از دو ركن سلطهگر كه همان ابرقدرتها بوده و سلطهپذیر كه دخالتهای وقیحانه و گستاخانهی ابرقدرتها را قبول میكنند، تشكیل شده است.۶
در نظام باورها و اندیشهی حضرت آیتالله خامنهای، طرفین نظام سلطه مقصر بوده و جمهوری اسلامی ایران هر دو طرف را رد كرده و به مبارزه با این نظم میپردازد.۷ طبق این دیدگاه هر جا اسلام باشد، رد اركان نظام سلطهی جهانی هم در آنجا هست. هر جا ساختاری اسلامی شكل بگیرد، ضدیت با ظلم و تجاوز و استعمار و استثمار و تحقیر مردم و ضدیت با بقیهی ملامح و نشانههای نظام سلطهی امروز دنیا نیز در آنجا هست. به همین خاطر است كه جمهوری اسلامی با نظام كنونی سلطه و اقتدار در دنیا مخالف است.۸ بر این اساس باید گفت كه اگر ملتی تسلیم سلطهی قدرتهای بزرگ عالم شود، از دست رفته است. هر ملتی اگر حاضر شد از شرف ملی و اقتدار ملی و ارادهی ملی چشم بپوشد، در وادی ضعف بیپایان و ورطهای میلغزد كه آخر آن معلوم نیست. هر دولتی كه حاضر شد در مقابل خواست دستگاه یكپارچهی سلطهی جهانی تسلیم شود، بیش از گذشته محكوم به ضعف قرار گرفتن تحت سلطه و هضم شدن میشود.۹
در نظر حضرت آیتالله خامنهای تسلط نظام سلطه نسبت به هر ملت و هر كشوری و در هر جایی مردود است۱۰، زیرا در این صورت منافع آن ملت نادیده گرفته شده۱۱ و هویت و عزتش نابود خواهد شد.۱۲
در سطح منطقهای و كشورهای همسایهی ایران مبارزه و مقاومت در برابر نفوذ و سلطهی بیگانگان اهمیت بیشتری مییابد، زیرا در این حوزه ترتیبات مذكور دارای تأثیر و تأثر از یكدیگر بوده و وضعیت كشورهای همسایه به طور طبیعی از یك پیوستگی و گرهخوردگی برخوردار است.
در برخورد با نظام سلطه، دو نوع رفتار از هم متمایز میشوند؛ یكی برخورد تسلیم و دیگری برخورد مقاومت است. تسلیم در مقابل زروگویان جهان، زورگو را به زورگویی تشویق میكند. تسلیم ملتها، تسلیم سیاسیون عالم، تسلیم روشنفكران جوامع مختلف در مقابل زورگوییهای استكبار جهانی، مشوق آنها در پیشرفت است. به همین جهت برای ملتها یك راه حقیقی بیشتر باقی نمیماند و آن مقاومت است.۱۳ در مسیر مقاومت چنانچه دولتهای اسلامی، دولتهای جهان سوم و ملتها قدر قدرت خودشان را بدانند، مهمترین ابزار نظام سلطه كه همان اخم كردن و تشر است، ناكارآمد خواهد شد.۱۴ از این رو مبارزه با نظام سلطه از طریق شمشیر نیست، بلكه مبارزهای به روش تحمل، كار حرفهای سیاسی و شجاعت در میدانهای لازم و متناسب با خودش است.۱۵
بنابراین در دكترین آیتالله خامنهای اساس سیاست خارجی این است كه ایدهی مخالفت با سلطهگری و سلطهپذیری را به عنوان یك ستون مسأله در فضای سیاست بینالمللی در سطح دولتها و ملتها استقرار دهیم و این فكر را در دنیا ترویج و منعكس نماییم.۱۶
بر اساس این دیدگاه و با شناخت نقطهی ثقل یا هستهی مركزی دكترین سیاست خارجی رهبر معظم انقلاب اسلامی میتوان گفت كه ایشان به عنوان زعیم كشور و امت اسلامی، اساس و پایهی رفتار خارجی دولت اسلامی را بر اساس ضدیت با نظام سلطه تعریف كرده و راه نجات ملتها و برطرف شدن مصائب و گرفتاریهای آنها را در پرتو این مبارزه و مقاومت در برابر جریان حاكم و رایج نظام سلطه در جهان قابل تحقق میدانند.
سطوح تقابل با نظام سلطه
ضدیت با نظام سلطه در دكترین سیاست خارجی آیتالله خامنهای در سه سطح منطقهای، بلوك یا امت اسلامی و بینالمللی، قابلیت بهكارگیری دارد و ممكن است به همین ترتیب نیز از اولویت برخوردار باشد. در سطح منطقهای و كشورهای همسایهی ایران كه به طور طبیعی حوزهی نفوذ ژئوپولیتیك، امنیتی، اقتصادی، تمدنی و فرهنگی كشور به حساب میآیند، مبارزه و مقاومت در برابر نفوذ و سلطهی بیگانگان اهمیت بیشتری مییابد، زیرا در این حوزه ترتیبات مذكور دارای تأثیر و تأثر از یكدیگر بوده و وضعیت كشورهای همسایه به طور طبیعی از یك پیوستگی و گرهخوردگی برخوردار است.
در سطح بلوك یا امت و كشورهای جهان اسلامی نیز كه از آنها به عنوان عمق اعتقادی و ایدئولوژیك نظام جمهوری اسلامی یاد میكنند، ضدیت با نظام سلطه عاملی وحدتبخش و چارهای برای برونرفت از مشكلات و عقبماندگیهای موجود به حساب میآید. از طرف دیگر این نفی با بازگشت ملتهای مسلمان به هویت اصیل و اسلامی خود همراه خواهد بود.۱۷
در سطح سوم كه سطح بینالملی است، ایدهی ضدیت با سلطه، مخاطبان فرامنطقهای و جهانی خود را پیدا كرده است و جمهوری اسلامی ایران بر اساس این دكترین به مطرح شدن یك فكر نو و یك راه نو در برار بشریت و در سطح جهانی و معادلات كلان حاكم بر سیاست جهان مبادرت ورزیده است۱۸ زیرا دیو مهیب و نفرتانگیز سلطه ملتها را تهدید میكند؛ تهدیدی كه فقط متوجه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران نیست و متوجه همهی دنیا است، متوجه اصل و اساس انسانیت است.۱۹
اقتدار سیاسی آن است كه كشور و دولت بتوانند در میدان سیاست جهانی حضور فعال داشته باشند، به آنها تحمیل سیاسی نشود، كسی نتواند به آنها زور بگوید و كسی نتواند در اوضاع سیاسی آنها دخالت كند.
رابطهی اقتدار و ضدیت با نظام سلطه
بر اساس آنچه از هستهی مركزی دكترین حضرت آیتالله خامنهای در حوزهی سیاست خارجی ذكر شد، میتوان به فهم عمیقتر بیانات ایشان در دیدار با نخستوزیر عراق پرداخت. افزایش اقتدار یك كشور به منظور زورگویی به دیگران نیست، بلكه برای جلوگیری از زورگویی آنها است و این نیازمند ثروت است كه از طریق علم حاصل میشود. برای یك ملت، علم وسیلهای است برای رسیدن به اقتدار ملی و ثروت ملی.۲۰ در نگاه ایشان هر چیزی كه بتواند یك ملت را به استقلال و به اقتدار ملی و خط جوش و درونزا برساند، آن چیز مبغوض مراكز قدرتی است كه همهی دنیا را تنها برای خودشان میخواهند و نظام سلطه اینگونه است.۲۱
بر اساس این دیدگاه، اقتدار سیاسی -كه پایهای از اقتدار ملی است- آن است كه كشور و دولت بتوانند در میدان سیاست جهانی حضور فعال داشته باشند، به آنها تحمیل سیاسی نشود، كسی نتواند به آنها زور بگوید و كسی نتواند در اوضاع سیاسی آنها دخالت كند.۲۲ البته بدیهی است كه اقتدار ملی هر كشوری دارای زمینههای مختلف نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است و این زمینهها از یك ارتباط و اتصال مفهومی با یكدیگر برخوردارند، اما در اینجا تأكید بیشتر روی اقتدار سیاسی است. بر اساس آنچه دربارهی اقتدار بیان كردیم، بهراحتی میتوانیم به ارتباط مفهومی میان اقتدار سیاسی و استقلال هر كشور با مفهوم ضدیت با نظام سلطه پی ببریم. به بیان دیگر، مقاومت نسبت به نظام سلطه و مبارزه با آن از طریق افزایش اقتدار هر كشور و بهویژه اقتدار سیاسی محقق میشود. بنابراین اینكه رهبر معظم انقلاب تصریح میكنند كه اقتدار روزافزون عراق موجبات خشنودی جمهوری اسلامی را فراهم میسازد، در چهارچوب دكترین ایشان در حوزهی سیاسی خارجی و ضدیت با نظام سلطه و در سطح منطقهای معنا و مفهوم مییابد.
در واقع این دكترین مقوّم اقتدار كشور عراق به عنوان همسایهای مسلمان است تا ضمن در نظر گرفتن مصالح این كشور، مانع از نفوذ قدرتهای سلطهگر و مخصوصاً آمریكا در منطقه شود.
نتیجهگیری
حضرت آیتالله خامنهای به عنوان عالیترین مقام در ساختار نظام سیاسی جمهوری اسلامی و همچنین به عنوان زعیم امت اسلامی، از یك دكترین مشخص در سیاست خارجی بهرهمند هستند كه ضدیت با نظام سلطه در كانون این دكترین ایشان قرار میگیرد. از این رو هر مؤلفهی دیگری كه بتواند به تقویت راهبرد ضدیت با نظلام سلطه كمك كند، در چهارچوب این دكترین قابل تعریف است. تقویت اقتدار و استقلال سیاسی كشورها كه خود در گرو تقویت بنیانهای علمی و به دنبال آن پیشرفتهای اقتصادی است، به عنوان مفاهیم مرتبط با ضدیت با نظام سلطه تعریف شده و جایگاه روشنی در دكترین حضرت آیتالله خامنهای پیدا میكند. بنابراین میتوان گفت حمایت معنوی و استقلال جمهوری اسلامی ایران از اقتدار و استقلال سیاسی كشورها در سه سطح منطقهای، بلوك اسلامی و بینالمللی با توجه به این دكترین صورت میپذیرد؛ دكترینی كه بههمریختن مناسبات سلطهپذیری و سلطهجویی در نظام بینالمللی را هدف قرار داده و به دنبال استقلال سیاسی و افزایش اقتدار غیر تهدیدآمیز دیگر كشورها و تعامل با آنان بر پایهی مصالح و منافع كشور با در نظر گرفتن اصول سهگانهی عزت، حكمت و مصلحت است.
ناصر اسدی
دكتری علوم سیاسی از دانشگاه تهران
پینوشتها:
۱. بیانات رهبر انقلاب در مراسم بیعت روحانیون و اقشار مختلف مردم استان اصفهان؛ ۱۳۶۸/۴/۲۵
۲. بیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم و میهمانان خارجى شركتكننده در كنفرانس اندیشهى اسلامى؛ ۱۳۶۸/۱۱/۱۲
۳. بیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم سراسر كشور؛ ۱۳۶۸/۱۰/۶
۴. بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان؛ ۱۳۷۴/۸/۱۰
۵. بیانات رهبر انقلاب در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام؛ ۱۳۸۷/۴/۴
۶. بیانات رهبر انقلاب در مراسم بیعت روحانیون و اقشار مختلف مردم استان اصفهان؛ ۱۳۶۸/۴/۲۵
۷. بیانات رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان و دانشآموزان؛ ۱۳۶۸/۸/۱۰
۸. بیانات رهبر انقلاب در دیدار روحانیون و ائمهى جمعه و جماعات استان مازندران؛ ۱۳۶۹/۲/۲۲
۹. بیانات رهبر انقلاب در دیدار با اعضاى مجلس خبرگان رهبری؛ ۱۳۶۹/۴/۲۵
۱۰. بیانات رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان وزارت امور خارجه و سفرا و كارداران جمهورى اسلامى ایران؛ ۱۳۶۹/۵/۱
۱۱. بیانات رهبر انقلاب در اجتماع بزرگ مردم اراك؛ ۱۳۷۹/۸/۲۴
۱۲. بیانات رهبر انقلاب در جمع مردم و كاركنان صنعت نفت عسلویه؛ ۱۳۹۰/۱/۸
۱۳. بیانات رهبر انقلاب در مراسم نوزدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى (ره)؛ ۱۳۸۷/۳/۱۴
۱۴. بیانات رهبر انقلاب در دیدار پرسنل نیروى هوایى؛ ۱۳۸۴/۱۱/۱۸
۱۵. بیانات رهبر انقلاب در دیدار رئیس جمهور و هیأت وزیران؛ ۱۳۸۴/۶/۸
۱۶. بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان وزارت امورخارجه و رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از كشور؛ ۱۳۸۳/۵/۲۵
۱۷. دیدار مسئولان نظام و سفرای كشورهای اسلامی با رهبر انقلاب؛ ۱۳۹۰/۶/۹
۱۸. بیانات رهبر انقلاب در اولین دیدار با نمایندگان مجلس هشتم؛ ۱۳۸۷/۳/۲۱
۱۹. بیانات رهبر انقلاب در مراسم مشترك دانشگاههاى افسرى ارتش؛ ۱۳۸۴/۹/۳۰
۲۰. بیانات رهبر انقلاب در دیدار نخبگان جوان دانشگاهى؛ ۱۳۸۷/۶/۵
۲۱. بیانات رهبر انقلاب در خطبههاى نماز جمعهى تهران؛ ۱۳۸۳/۸/۱۵
۲۲. بیانات رهبر انقلاب در خطبههاى نماز جمعهی تهران؛ ۱۳۸۰/۲/۲۸
پیوند اقتدار و ضدیت با نظام سلطه در دكترین سیاست خارجی آیتاللهالعظمی خامنهای