"به نظر میرسد ایالات متحده در یک دوراهی گرفتار شده و سعی میکند بین تمایل به حفظ روابط با کشوری که دولت آن از نظر قانونی نمیتواند کمکهای ایالات متحده را دریافت کند، و عواقبی که از قطع روابط واشنگتن و نیجر ناشی میشود، یکی را انتخاب کند."
خبرگزاری راشاتودی در گزارشی به راه دشوار آمریکا در تعیین موضع در قبال کودتاچیان نیجر پرداخته است: "اخیراً ویکتوریا نولاند، قائممقام موقت وزیر خارجه آمریکا برای سومین بار در دو سال گذشته به نیجر سفر کرد. این سفر با هدف رسیدگی به کودتای نظامی ۲۶ ژوئیه در این کشور انجام شد؛ کودتایی که به برکناری محمد بازوم، رئیسجمهوری منتخب نیجر منجر شد.
نولاند قصد داشت با محمد بازوم و شخص عبدالرحمن شیانی، رهبر کودتاچیان دیدار کند، اما در نهایت دیدار با نماینده نظامی شیانی و عدهای از مقامات نه چندان عالی رتبه نصیبش شد. او این دیدارها را «بیپرده و صریح» توصیف کرد، اما آنچه در انجامش کوتاهی کرد، این بود که بیپرده از اصطلاح کودتا استفاده کند. او آن را به عنوان یک رویداد بد سیاست داخلی نیجر تلقی کرد که آمریکا میتواند با اندکی فشار از طریق درست، بر آن غلبه کند.
دلیل این بازی واشنگتن با کلمات این است که بر اساس قانون ایالات متحده، اگر آمریکا بپذیرد در نیجر کودتا شده، باید تمام تعاملهای بین ارتشی را میان ۱۱۰۰ نیروی نظامی آمریکایی مستقر در نیجر و همتایان نیجری آنها قطع کند. همچنین دیگر کمکهای مالی ایالات متحده هم قطع خواهد شد. در این قانون آمریکا مشخصاً اشاره شده است که «اگر رئیس منتخب دولتی در نتیجه کودتای نظامی سرنگون شود، تمامی عملیاتها و کمکهای مالی به آن کشور باید قطع شود.»
نولاند در این نشست دو ساعته تصریح کرد که گرچه روابط آمریکا موقتاً تعلیق شده، اما به شکل دائمی متوقف نشده است. او تاکید کرد که تبعات بازنگشتن محمد بازوم به قدرت زیاد است. نولاند این اظهارات را در دیدار با ژنرال موسی سالائو بارمو، فرمانده نظامی شیانی مطرح کرد؛ چهرهای که در مدارس نظامی آمریکا درس خوانده و تعامل زیادی با آموزشدهندگان آمریکایی در نیجر داشت. تجربه شخصی بارمو با ارتش ایالات متحده از بسیاری جهات مظهر رابطهای است که امروزه به عنوان پایه و اساس حضور و مأموریت نظامی آمریکا در غرب آفریقا عمل میکند.
آمریکا، فرانسه و دیگر شرکای اروپایی چندین سال است که در همکاری با کشورهای غرب آفریقا به دنبال مقابله با افراطگرایی در منطقه «ساحل آفریقا» هستند. نیجر میزبان دو پایگاه نظامی بزرگ آمریکاست که هر دو ظرفیت اجرای عملیاتهای تجسسی، اطلاعاتی و شناسایی با استفاده از پهپادها و دیگر انواع پرندههای بدون سرنشین را دارند. فرانسه هم حضور نظامی قابل توجهی در نیجر دارد و تعداد نیروهایش به بیش از ۱۰۰۰ نفر میرسد.
با توجه به تلاطم کلی قاره آفریقا، نیجر آخرین پایگاه «ضد تروریستی» آمریکا در منطقه ساحل است. اگر واشنگتن بخواهد به دلیل کودتا روابطش را با نیجر قطع کند، دیگر نیروهایی به رهبری غرب در این منطقه حضور نخواهند داشت. بزرگترین دغدغه واشنگتن از خارج شدن احتمالی نیروهایش نه رشد القاعده و داعش، بلکه افزایش نفوذ روسیه در این منطقه است؛ مخصوصا از طریق ارائه حمایت امنیتی به وسیله گروه نظامی واگنر.
ویکتوریا نولاند در سفر خود تاکید زیادی بر نگرانی غرب از گسترش نفوذ واگنر در نیجر داشت، اما انتشار گزارشی از دیدار نمایندگان واگنر با شورای نظامی حاکم بر نیجر بدین معناست که دغدغههای نولاند اهمیت چندانی برای حاکمان جدید این کشور ندارد.
به نظر میرسد که ایالات متحده در یک دوراهی گرفتار شده و سعی میکند بین تمایل به حفظ روابط با کشوری که دولت آن از نظر قانونی نمیتواند کمکهای ایالات متحده را دریافت کند، و عواقبی که از قطع روابط واشنگتن و نیجر ناشی میشود، یکی را انتخاب کند. اما گزینهای وجود دارد که نه نولاند به آن پرداخته و نه آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا. در اوایل سال ۲۰۰۳، کنگره ایالات متحده بند قانونی مذکور را اصلاح کرد تا وزیر امور خارجه بتواند با استناد به «منافع امنیت ملی ایالات متحده» از کودتا در یک کشور چشمپوشی کرده و به ارتباط خود ادامه دهد.
با این وجود، حتی اگر موانع قانونی حفظ ارتباط آمریکا و نیجر هم برطرف شود، دو مشکل بر سر راه حفظ این ارتباط وجود دارد. نخست اینکه آمریکا تا امروز از نظر سیاسی خرج زیادی برای برگرداندن بازوم به قدرت کرده و حالا نمیتواند به همین راحتی با کودتاچیان ارتباط بگیرد. از سوی دیگر، به نظر میرسد که رهبران جدید نیجر هم مانند مالی، بورکینافاسو و گینه، دیگر بندهای استعماری فرانسه را بریده و تمایل چندانی به ارتباط نزدیک با ایالات متحده نداشته باشند. شمارش معکوس پایان حضور نظامی آمریکا در نیجر آغاز شده و ویکتوریا نولاند یا دیگر مقامات غربی کار چندانی از دستشان برنمیآید."