عصر ظهور از ديدگاه شهيد مطهري

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين سيما بقية الله في الارضين و لعنة الله علي اعدائهم الي يوم الدين.

ويژگي هاي فردي عصر ظهور از ديدگاه شهيد مطهري

ويژگي‌هاي افراد بر اساس تقسيمي در علم روان‌شناسي عبارتند از:

1. ويژگي‌هاي جسماني

2. ويژگي‌هاي عقيدتي (معرفتي)

3. احساسات و عواطف

4. نيازها و خواسته‌ها

5. مقام عمل

الف: ويژگي‌هاي جسماني

استاد مطهري در جلد هشتم آشنايي با قرآن آورده‌اند:

«شما اگر نشرياتي كه مؤسسات وابسته به سازمان ملل متحد منتشر مي‌كنند ـ كه بر اساس آمارهايي از همه كشورهاي دنياست ـ مطالعه كنيد، مي‌بينيد چند مسأله است كه جزء مسائل دنياي امروز تلقي مي‌شود. يكي مسأله آلودگي محيط زيست است كه كم كم در ميان ما هم عنوان شده، ولي در دنياي اروپا و آمريكا يك مسأله حساس حياتي شده است، اينكه در اثر ازدياد وسائل صنعتي و ماشين و كارخانه و زياد شدن دود و لوازم سوختي ديگر و جاري شدن نفت و بنزين و روغن سوخته و امثال اينها رودخانه‌ها و درياها آلوده شده و نسل برخي حيوانات و گياهان از بين رفته است و اكنون خود بشر را تهديد مي‌كند و اگر همين طور پيش برود، كم كم دنيا به حالتي در مي‌آيد كه غير قابل زندگي خواهد بود» [1].

ولي در سايه حكومت مهدي موعود(عج) و گسترش بهداشت، پيدايش آرامش رواني، تغذيه و توزيع مناسب، عدالت اقتصادي و لقمه حلال ـ كه استاد مطهري حديثي را از امام صادق(ع) نقل مي‌كنند كه شمشير زدن از كسب حلال آسان‌تر است [2] ـ افراد در جامعه آرماني داراي عمر بسيار طولاني (در برخي روايات هزار سال ذكر شده است كه شخص هزار فرزند و نوه خود را مي‌بيند [3])، و نيرويي برابر چهل مرد، قلب‌هايي مانند آهن محكم خواهند بود. [4]

در جامعه مهدوي(عج)، افراد به دليل وجود بهداشت در حد مطلوب و از بين رفتن مضرات صنايع جديد با علم الهي حضرت و فراگير شدن ورزش كه همواره مورد تأكيد اسلام بوده است و نيز ايجاد و توسعه تفريح‌هاي حلال كه به تعبير روايات انسان را بر مناجات و كار قادر مي‌سازد، اولاً انسان‌ها كم بيمار مي‌شوند، ثانيا بيماران در كوتاه‌ترين زمان معالجه مي‌شوند و خود آن حضرت بيماران غيرقابل علاج را درمان خواهد كرد. [5] و در روايتي از امام حسين(ع) آمده است كه هيچ نابينايي، زمين‌گير و دردمندي بر روي زمين نمي‌ماند، مگر آنكه خداوند درد او را بر طرف مي‌سازد. [6]

براي آنكه روشن شود اسلام به همه ابعاد انسان توجه دارد به روايت زير و نكات مستفاد از آن توجه كنيم:

«ان الله تعالي طيب يحب الطيب، نظيف يحب النظافة، كريم يحب الكرامة، جواد يحب الجود، فنظّفوا افنيتكم» [7]

آية الله جوادي آملي در ذيل اين حديث شريف آورده‌‌اند:

اولاً: از منظر پيامبر اعظم(ص) اصول زيست محيطي و سلامتي انسان صبغه ملكوتي دارد، يعني رعايت طهارت و بهداشت و طيب در بدن، منزل، محل كار و ... براي آن است كه انسان خليفه خداست و خليفه خدا به پاكي و خوش‌بويي از آن جهت كه محبوب خداست، علاقمند است.

ثانياً: رعايت پاكيزگي و بوي خوب، روح را لطيف مي‌كند، زيرا جان آدمي مجاور بدن اوست و در يكديگر تأثير متقابل دارند. در پرتو طيب و طهارت بدن، روح ملكوتي توان پرواز برتر پيدا مي‌كند.

ثالثاً: فرمان مزبور همگاني، هميشگي و همه جانبه است، يعني تمام انسان‌ها اعم از زن و مرد، پير و جوان در تمام دوران زندگي و از هر جهت بايد بدن، منزل و محل كار را پاكيزه نمايند. رعايت اين اصول، حقوق و وظايف متقابل تمام شهروندان نسبت به يكديگر و نيز دولت و ملت در برابر هم است.

رابعاً: نسيمي كه از كوي و برزن طيب و معطر مي‌گذرد، هم شامه شهروندان را به بوي خوش آشنا مي‌كند و هم پيك دوستي و صفا و وفا خواهد بود، زيرا چنين فضايي محبوب خداي جميل است. [8]

وقتي در سايه حكومت مهدي (عج) عقل و معرفت انسان بالا رود [9]، اين دستورات را با جان و دل عمل مي‌كند.

ب: ويژگي‌هاي عقيدتي (معرفتي)

يكي از اهداف آفرينش در سوره طلاق آيه 12 بيان شده است:

الله الذي خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن يتنزل الامر بينهن لتعلموا ان الله علي كل شيء قدير و ان الله قد احاط بكل شيء علماً.

اين آيه شريفه مي‌فرمايد هدف از آفرينش انسان اين است كه او جهان را با ديدگاه توحيدي بشناسد و بداند تمام اين مجموعه، مخلوق و آفريده يك مبدأ است كه علم و قدرتش نامتناهي است [10].

استاد مطهري معتقد است، «انسانِ قرآن» بايد بداند:

از كجا آمده است؟ به كجا مي‌رود، در كجا هست؟ چگونه بايد باشد؟ چه بايد بكند؟

براي اينكه بداند «از كجا آمده» ، بايد خداي خود را بشناسد. براي شناخت خدا بايد در آيات آفاقي و انفسي و عمق وجود و هستي، مطالعه و تعمق كند.

براي اينكه بداند «به كجا مي‌رود» ، بايد درباره معاد، منازل آخرت، حشر، نعمت‌ها و عذاب‌هاي جاويدان تأمل كند و به آنها معتقد شود، خدا را نقطه آغاز و بازگشت موجودات بشناسد.

براي اينكه بداند «در كجاست» ، بايد نظام‌ها و سنن جهان را بشناسد، موقعيت انسان را در ميان ساير موجودات درك كند.

براي اينكه بداند «چگونه بايد باشد» ، بايد خلق و خوهاي انسان را بشناسد و خود را بر آن اساس بسازد.

براي اينكه بداند «چه بايد بكند» بايد به يك سلسله مقررات و احكام فردي و اجتماعي گردن نهد. به علاوه به «غيب» به عنوان مظاهر و مجاري اراده الهي در نظام هستي ايمان بياورد و بداند خداوند متعال هيچ‌گاه، بشرِ محتاج به هدايت را مهمل نگذاشته است [11].

از نگاه ديگر برخي علوم با انسان زاده مي‌شوند و با او رحلت مي‌كنند كه مربوط به خداشناسي، آشنايي با اسماء الله، خطوطِ كلي وحي و نبوت و معادشناسي و شناخت فضايل و ... است كه قرآن مي‌فرمايد: «و نفس و ما سواها فالهمها فجورها و تقواها» [12]

دسته ديگر علوم از عوارض روح آدمي است و از راه اكتساب و تحصيل بدست مي‌آيد مانند پزشكي، مهندسي، اخترشناسي، زمين‌شناسي، كشاورزي، زيست‌شناسي و ... كه ممكن است در پايان عمر اينها را از دست بدهد: و منكم من يرد الي ارذل العمر لكي لايعلم بعد علم شيئاً [13]

تأثير وحي نسبت به اين دو دسته علوم آنست كه آنچه را به فعليت رسيده، تقويت مي‌كند، آنچه را نزديك به فعليت است، تسهيل در فعليت مي‌كند و نسبت به آنچه در نهايت خفا است، شكوفاگري مي‌كند. قسمت مهم تأثير وحي اثاره دفائن عقلي است. [14]

امام صادق(ع) مي‌فرمايد: تمام علوم كشف شده تا زمان ظهور دو جزء از 27 جزء علوم است و حضرت 25 جزء ديگر آن را منتشر خواهد كرد. [15]

امام باقر(ع) فرمودند: حكمت آنچنان گسترش مي‌يابد كه بانوان در منزل خود مي‌توانند بر اساس كتاب خدا و سنت پيامبر اعظم(ص) حكم كنند. [16]

استاد مطهري با بيان اينكه عصر ظهور، عصر حكومت علي الاطلاق عقل، حكمت، معرفت و تجارب بر انسان است به احاديث زير اشاره مي‌كنند: [17]

ان قائمنا اذا قام مد الله لشيعتنا في اسماعهم و ابصارهم حتي لايكون بينهم و بين القائم بريد، يكلمهم فيسمعون و ينظرون اليه و هو في مكانه [18].

ان المؤمن في زمان القائم و هو بالمشرق ليري اخاه الذي في المغرب و كذا الذي في المغرب.. [19].

در سايه حكومت مهدوي(عج) زمينه بسيار مساعدي فراهم مي‌گردد تا افراد به مراحل بسيار بالاي عقيدتي و معرفتي و خودآگاهي و جهان‌آگاهي دست يابند. اكنون نيز مؤمن تحمل علوم اهل بيت(ع) را در خواست مي‌كند: «محتمل لعلمكم» [20]


ج: احساسات و عواطف

يكي از تقسيمات معروف در روان‌شناسي، تقسيم اميال باطني به «غرائز» ، «عواطف» ، «انفعالات» و «احساسات» است.

«غرائز» ، كشش‌ها و ادراك‌هاي غيراكتسابي مربوط به نيازهاي حياتي كه با اندامي از اندام‌هاي بدن ارتباط دارند، مي‌باشند. مانند غريزه خوردن، آشاميدن و جنسي.

«عواطف» ميل‌هايي هستند كه در رابطه با انسانِ ديگر به هم مي‌رسند مثل عاطفه والدين به فرزند و بر عكس و يا كشش‌هاي گوناگون انسان‌ها نسبت به يكديگر. وقتي روابط اجتماعي، طبيعي يا معنوي، بيشتر باشد عاطفه قوي‌تر مي‌شود. براي مثال رابطه والدين با فرزند، چون پشتوانه‌اي طبيعي دارد، عاطفه قوي‌تر است.

«انفعالات» يا كشش‌هاي منفي، مقابل عواطف است، يعني حالتي رواني است كه بر اساس آن انسان به علتِ احساس ضرر يا ناخوشايندي‌، از كسي فرار يا او را دور مي‌كند. مانند نفرت، خشم و كينه.

«احساسات»، طبق برخي اصطلاحات حالت‌هايي هستند كه از سه مورد قبل شديدتر و تنها به انسان اختصاص دارد. مانند احساس تعجب، احساس استحسان، احساس تجليل، احساس عشق، ... و احساس پرستش. [21]

به نظر استاد مطهري دوره ظهور، دوره كمال عقل، سلامت روح و از بين رفتن عقده‌ها و ... است، لذا مي‌توان گفت: در عصر ظهور اميال مثبت مانند عاطفه والدين به فرزند، معلم به شاگرد و ... اولاً صبغه الهي دارند و ثانيا تقويت مي‌گردند و اميال منفي مانند كينه رخت بر مي‌بندند: «... و لو قد قام قائمنا ... لذهبت الشحناء من قلوب العباد...» [22].

استاد مطهري در تقسيمي، مردم را از نظر عواطف اجتماعي داراي يكي از سه حالت زير مي‌داند:

حالت اول: «حالت فضل، احسان و ايثار»: مردم به آن حد رسيده باشند كه اهل احسان و ايثار باشند، يعني از حق مشروع خود، از مال، كار و زحمت خود به نفع ديگران استفاده كنند. قوت خود را مايه تقويت ضعيفان و مال و ثروت خود را وسيله رفاه و آسايش اجتماع قرار دهند، از راحتي خود براي صرف در آسايش اجتماع بكاهند.

حالت دوم: «حالت عدل»: مردم حدود و حقوق خود را براي خود حفظ كرده و به حقوق ديگران هم تجاوز نكنند.

حالت سوم: «حالت بغي»: مردم اهل تجاوز به مرزها و حدود اجتماعي باشند، به يكديگر تجاوز كنند، به مال، جان و حيثيت ديگران تجاوز كنند.

به نظر استاد مطهري روح غالب جامعه پيش از ظهور حالت سوم است، البته افرادي احياناً پيدا مي‌شوند كه داراي عواطف عالي اجتماعي هستند، اهل فضل و ايثارند، ولي برخي هم اهل تجاوزند. [23]

اما انسان قرآني انساني است كه نسبت به مؤمنان بر اساس ايثار و احسان رفتار مي‌كند: «و يؤثرون علي انفسهم و لو كان بهم خصاصه» [24]

و نسبت به غيرمسلماناني كه به اصول انساني پاي‌بند هستند، بر اساس قسط و عدل رفتار مي‌كند:

«لاينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم في الدين و لم يخرجوكم من دياركم أن تبرّوهم و تقسطوا اليهم ان الله يحب المقسطين» [25].

و نسبت به غيرمسلماناني كه حقوق انساني را پايمال نموده و به مسلمانان تعدي مي‌كنند، براي تأديب آنها با قهر عمل مي‌كنند و مقابله به مثل كنند:

«فمن اعتدي عليكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدي عليكم» [26].

اما اگر همين‌ها عذرخواهي كردند، عذر آنها را بپذيرند و در صدد انتقام‌گيري مجدد از آنان نباشند. [27].

د: نيازها و خواسته‌ها

از يك ديد خواسته‌هاي انسان تقسيم مي‌شوند به:

1. آنچه جنبه مادي و فيزيولوژيك دارد؛

2. آنچه جنبه رواني دارد؛ اما از خواسته‌هاي نازل روحي است؛ مثل شادي و آرامش؛

3. آنچه جنبه رواني دارد؛ اما از خواسته‌هاي عالي روحي است؛ مانند آرمان‌خواهي، آزادي‌طلبي و ... كه آرمان‌هاي والاي انساني اقسامي دارد از جمله: حق‌جويي، فضيلت‌خواهي، زيباطلبي و ... و حس مذهبي. [28].

استاد مطهري يكي از امتيازهاي انسان از غير انسان را داشتن يك سلسله خواسته‌هاي مقدس مي‌داند، كه هر انسان به ميزاني كه از اين خواسته‌ها و گرايش‌ها بيشتر برخوردار باشد، او را انساني متعالي‌تر تلقي مي‌كند. اين خواسته‌ها پنج مقوله‌اند:

1. حقيقت‌جويي: مقوله فلسفي يا دانايي و دريافتِ واقعيتِ جهان. پيامبر اعظم (ص) دعا مي‌كند: اللهم ارني الاشياء كما هي.

2. گرايش به خير و فضيلت: اين خواسته از مقوله اخلاق است. فضيلت مانند گرايش انسان به راستي، تقوا، پاكي و تنفر از دروغ. گرايش به فضيلت مي‌تواند فردي باشد مانند گرايش به نظم و تسلط بر نفس، قوت قلب و يا اجتماعي مانند گرايش به تعاون.

3. گرايش به جمال و زيبايي: گرايش به معني زيبايي دوستي و زيبايي آفريني كه هنر نام دارد، در هر انساني وجود دارد.

4. گرايش به خلاقيت و ابداع: اين گرايش در انسان وجود دارد كه مي‌خواهد چيزي را كه نبوده، به وجود بياورد؛ البته برخي در طرح‌هاي اجتماعي، مملكت‌داري، شهرسازي، برنامه‌ريزي و تأليف كتب خلق دارند و برخي مانند ملاصدرا از اين بالاتر نظريه خلق مي‌كنند، بعد آن را اثبات مي‌كنند و سپس ديگران نظريه او را مي‌پذيرند.

5. عشق و پرستش: منشأ عشق جنسي غريزه است و با اطفاء شهوت خاتمه پيدا مي‌كند؛ ولي عشق روحاني، كشش ميان دو روح است. معشوق حقيقي انسان، يك حقيقتِ ماوراء طبيعي است كه روح انسان با او متحد مي‌شود و آن ذات باري تعالي است: الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله ألا بذكر الله تطمئن القلوب. [29]

در كنار اين گرايش‌هاي عالي، انسان خواسته‌هاي پست نيز دارد. در تعارض خواسته‌هاي متعالي و پست، نقش اختيار انسان آشكار مي‌شود كه يكي را بر ديگري مقدم مي‌كند، در اين تقديم، مهم‌ترين عامل، «شناخت رجحان» است كه با راهنمايي عقل و نقل حاصل مي‌شود [30]

با توجه به ويژگي‌هاي عصر ظهور كه دوران كمال عقل و سلامتِ روح كامل، اقبال مردم به معنويات، عواطف انساني، خردمندي كامل و محكوم شدن و انقياد خشم و شهوت است، هر فرد به راحتي مي‌تواند خواسته‌هاي متعالي را بر خواسته‌هاي پست ترجيح دهد. [31]

هـ: مقام عمل

انسانِ عادل، نخست وصف عدالت را به گونه «حال» پيدا مي‌كند و اگر سير تكاملي را در عدالت ادامه داد، براي او «ملكه عدالت» حاصل مي‌شود، و در نهايت، وجود او با عدالت يكي مي‌شود و به اصطلاح «فصل مقوّم هويت» او به شمار مي‌رود. بنابراين او را بدون مبالغه مي‌توان «عدل» ناميد. [32]

يكي از اهداف آفرينش عبوديت است كه استاد مطهري پنج مرحله براي آن ذكر مي‌كنند:

1. تسلط و ولايت بر نفس اماره كه ابتدا انسان بينشي نافذ پيدا مي‌كند، سپس خواهش‌ها و تمايلات نفساني، مسخّر او مي‌شوند؛

2. تسلط و ولايت بر انديشه‌هاي پراكنده؛ يعني تسلط بر نيروهاي متخيّله؛

3. قوت روح به گونه‌اي كه در بسياري از چيزها از بدن بي‌نياز گردد (خلع)؛

4. بدن از هر لحاظ تحت اراده روح در آيد؛ به طوري كه در حوزه بدن خود اعمال فوق‌العاده سر زند؛

5. طبيعتِ خارجي تحت نفوذ اراده انسان قرار گيرد (ولاء تصرف). [33]

اگر امروز برخي مساجد از خلوت بودن خود شكايت مي‌برند و غريب هستند، اما در عصر ظهور در برخي مساجد دوازده بار نماز جماعت برگزار مي‌شود. [34]

اگر امروز قليلي از مردم واجبات مالي (مانند خمس و زكات) خود را ادا مي‌كنند، اما در عصر ظهور موضعي براي پرداخت زكات يافت نمي‌شود و فقر ريشه‌كن مي‌گردد. [35]

اگر امروز امر به معروف و نهي از منكر «فضولي» و «ضد ارزش» تلقي مي‌شود؛ ولي در جامعه آرماني بخشِ عظيمي از ارتباط افراد، «تزكيه» ، «تعليم» ، «امر به معروف و نهي از منكر» ، «تواصي به حق» و «تواصي به صبر» است. [36]

خلاصه آنكه در عصر ظهور در سايه تكامل عقل‌ها و محكوم شدن شهوت و غضب و حاكميتِ اخلاق، نيات و اقوال و اعمالِ افراد در مسير قرب خداوند متعال قرار مي‌گيرد. همانطور كه در روايات به از بين رفتن دروغ، غيبت، دزدي، شرب خمر، زنا، ربا، كينه، حسادت و ... و پيروزي صلاح و تقوا اشاره شده است. [37] و در آيه شريفه (يعبدونني لايشركون بي شيئاً) [38] ، وعده گسترش عبوديت خدا در همه عالم داده شده است.

عصر ظهور، عصر مهجوريت‌زدايي از ثقلينِ پيامبر اعظم صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است كه وقتي به آن دو در كنار هم اقتدا كنيم، جهان پر از عدل و قسط گردد.

«شايد جمله «لن يفترقا حتي يردا عليّ الحوض» اشاره باشد بر اينكه بعد از وجود مقدس رسول الله(ص) هر چه بر يكي از اين دو گذشته، بر ديگري گذشته است و مهجوريت هر يك، مهجوريت ديگري است». [39]

به اميد روزي كه اين پرچم پر افتخار كه با رهبري امام خميني قدس‌سره در اين كشور به اهتزاز در آمد و با همت ايثارگران و ايمان مردم استوار گرديد و توسط شاگرد برجسته امام، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي دام‌ظله ادامه يافت، هرچه زودتر به صاحب اصلي كه «تحقق‌بخش ايده‌آل همه انبيا و اوليا و مردانِ مبارز راه حق است» [40] ، تحويل گردد. آمين يا رب العالمين.

سيد سعيد حسيني


پي نوشت ها :

[1]. مرتضي مطهري، آشنايي با قرآن، ج 8، ص 48.

[2]. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 18، ص 263.

[3]. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 52، ص 337 و مرتضي مطهري، يادداشت‌ها، ج 9، ص 380 و 422.

[4]. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 51، ص 35 و ج 52، ص 327.

[5]. بحارالانوار، ج 52، ص 364.

[6]. همان، ج 53، ص 62.

[7]. نهج الفصاحة، ص 113.

[8]. عبدالله جوادي آملي، انتظار بشر از دين، ص 201 ـ 200.

[9]. مرتضي مطهري، يادداشت‌ها، ج 9، ص 390.

[10]. رك: عبدالله جوادي آملي، شميم ولايت، ص 521.

[11]. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 2، ص 218 ـ 216.

[12]. سوره شمس، آيات 8 ـ 7.

[13]. سوره نحل، آيه 70.

[14]. رك: عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن، ج 14، ص 158 ـ 153.

[15]. بحارالانوار، ج 52، ص 336.

[16]. همان، ص 352.

[17]. مرتضي مطهري، يادداشت‌ها، ج 9، ص 390 و 385 و 422.

[18]. بحارالانوار، ج 52، ص 336.

[19]. همان، ص 391.

[20]. مفاتيح الجنان، زيارت جامعه كبيره.

[21]. محمدتقي مصباح، معارف قرآن، ج (1/3)، ص 423 ـ 422.

[22]. مرتضي مطهري، يادداشت‌ها، ج 9، ص 373 و 379 و 385 و خصال صدوق 2/626.

[23]. همان، ج 6، ص 155 ـ 149.

[24]. سوره حشر، آيه 9.

[25]. سوره ممتحنه، آيه 8.

[26]. سوره بقره، آيه 194.

[27]. عبدالله جوادي آملي، انتظار بشر از دين، ص 73 ـ 71.

[28]. محمدتقي مصباح، معارف قرآن، ج (1/3)، ص 430 ـ 429.

[29]. سوره رعد، آيه 28.

[30]. رك: مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 3، ص 510 ـ 490 و 521 ـ 520 و محمدتقي مصباح، معارف قرآن، ج (1/3)، ص 424 ـ 423.

[31]. مرتضي مطهري، يادداشت‌ها، ج 9، ص 373، 380، 384، 385 و 390.

[32]. عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن، ج 14، ص 163 ـ 158.

[33]. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 3، ص 303 ـ 296.

[34]. نجم‌الدين طبسي، چشم‌اندازي به حكومت مهدي (عج)، ص 181.

[35]. مرتضي مطهري، يادداشت‌ها، ج 9، ص 391.

[36]. محمدتقي مصباح، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، ص 421.

[37]. مرتضي مطهري، يادداشت‌ها، ج 9، ص 373، 377، 379، 385، 390.

[38]. سوره نور، آيه 55.

[39]. امام خميني، صحيفه نور، ج 21، ص 169.

[40]. مرتضي مطهري، قيام و انقلاب مهدي (عج) از ديدگاه فلسفه تاريخ، ص 68.

خوانده شده 3236 مرتبه