ویژگی های حکومت امام علی (ع)

امتیاز بدهید
(14 امتیاز)

ویژگی های حکومت امام علی (ع)

مقدمه:

در طول اعصار و قرون ، حکومت ها و دولت های زیادی روی کار آمده و چند صباحی بر مردم حکومت کرده و بعد هم از بین رفته اند، به طوری که اثری از آنها بر جای نمانده و اگر در مواقعی یادی هم می شود، برای این است که مایة عبرت دیگران شود. اما در این میان، حکومت هایی هم بوده اند که علی رغم گذر قرن ها هنوز هم بر سر زبان هایند و با تمام تلاشی که بر اندازان انجام داده اند ، ره به جایی نبرده اند.

حکومت امام علی(ع) یکی از این حکومت ها است که شیفتگان زیادی داشته و دارد و هنوز که هنوز است ، بعد از گذشت سالیان متمادی هر جا سخن از عدالت به میان می آید ، عدالت علی(ع) در ذهن ها تداعی می شود.

علی (ع) حاکمی بود که خود را از مردم و مردم را نیز از خود می دانست. در پیاده کردن عدالت و احکام خدا هیچ هراسی نداشت و عقیده داشت عدالت در رأس همة برنامه ها است. او معتقد بود اگر این اصل از میان برداشته شود، سود جویان و فرصت طلبان به دستگاه حکومت راه یافته و فساد و تباهی آن را فرا می گیرد. امیر مؤمنان رهبری بی نظیر بود که احکام خدا را با شیواترین بیان، ابلاغ و در مقام عمل به عالی ترین وجهی پیاده می کرد. او فقط رضایت حق را در نظر داشت.

جایگاه مردم و حکومت امام علی(ع)

در هر حکومتی، مردم به دو دسته اکثر و اقل تقسیم می شوند که همیشه اکثر عظیم جامعه را تودة مردم تشکیل می دهند. این عده معمولاً از امکانات رفاهی کمتری برخوردارند، اما در مقابل گروه اندک دیگری هستند که از امکانات مادی و رفاهی فراوانی برخوردارند و برای خود به دلایل غیر موجه شخصیت و امتیازی خاص نسبت به عامة مردم قائلند . هر حاکمی باید طوری رفتار کند که بتواند به نفع هر دو دسته حکم صادر کند (۱)و به عبارت بهتر، عدالت و انصاف را مورد هر دو دسته اجرا کند و رضایت آنان را کسب کند. علی (ع) پایداری و دوام حکومت را در اجرای عدالت و استقرار عدل شناسد؛ یعنی اگر دولت و حکومتی را شعار خود قرار دهد و در پیاده کردنش موفق باشد، آن دولت، لایق ماندن و استمرار است وگرنه دولتی که هدفش ظلم و مقصدش استثمار و بهره کشی است، دولتی زودگذر و زوال پذیر است.

در حکومت نمونة علی(ع) ، رابطة حاکم با مردم بسیار دوستانه، انسانی و شرافت مندانه است، به همین دلیل هیچ گاه طاقت دیدن مشکلات و گرفتاری های مردم را نداشت و به این مسئله اهمیت زیادی داد. مؤید وجود این گفته ، توصیه های مستمری است که حضرت ضمن نامه ها و خطبه ها و فرمان های خود در نهج البلاغه به عاملان و استانداران خویش خاطرنشان فرموده اند و از آن جمله در عهد نامة خود به مالک اشتر می نویسند:

«برای ارباب رجوع وقتی مقرر کن و خود شخصاً بر گرفتاری هایشان برس و برای این موضوع مجلسی عمومی تشکیل ده و در آن مجلس برای خدایت که تو را آفریده و این مقام داده، فروتنی کن و در این موقع، ارتش و مأموران و پاسبان خود را از جلوی چشم مردم دور کن تا بدون پروا و هراس با تو سخن گویند، زیرا مکرر از رسول خدا شنیدم که می فرمود: هرگز امتی به قداست و پاکی نخواهد رسید مگر آن که در میان آن ها حق ضعفا از اقویا و نیرومندان بدون لکنت و پروا گرفته شود.» (۲)

از کلمات مولا علی (ع) دربارة رهبر و حقوق مردم نکاتی را می توان استفاده کرد که به بعضی اشاره می شود:

در حکومت آن حضرت، مردم حق دارند که با حاکم خود ارتباط مستقیم داشته و خود حرف هایشان را به حاکم بزنند و بر حاکم است که وقتی را به این امر اختصاص دهد.

علی (ع) می فرماید: «در هر بامداد و شام ساعتی برای رسیدگی به امور رعیت معین کن و به سؤالات آن ها شخصاً جواب ده و نادان و گمراهشان را متوجه ساز، با دانشمندان در تماس باش، جز زبانت، واسطه ای و جز چهره ات ، حاجبی بین خود و مردم قرار مده.» (۳)

مردم در حکومت آن حضرت، محرم اسرار حاکم هستند، مگر اسراری که اظهارش به ضرر مردم و حکومت است. امام علی(ع) می فرماید: « بر عهده و وظیفة من است که هیچ سری را از شما مکتوم ندارم جز اسرار جنگی در مواقع ضروری.» (۴)

در حکومت آن حضرت ، افکار مردم محترم است و حکام باید در امور کشور با مردم مشورت کرده از آرا و نظرهای آنان استفاده کنند، چرا که مردم حق دارند در سرنوشت خود دخالت کنند و در امورات تصمیم بگیرند .

حضرت در این باره می فرمایند: «من هیچ مسئله ای را بدون مشورت با شما انجام نمی دهم ، جز مسئله قضاوت.» (۵)

در حکومت آن حضرت، نیکوکار و بدکار یکسان نیستند ، بلکه بدکار به سزای بدی اش می رسد و نیکوکار به پاداش خوبی اش. حضرت علی (ع) در نامه اش به مالک می فرمایند: « … و نباید نیکوکار و بدکار نزد تو یکسان باشند که آن، نیکوکار را به نیکویی کردن بی رغبت سازد و بدکاران را به بدی کردن وا دارد؛ پس هر یک از ایشان را به آن چه گزیده اند، جزا ده.» (۶)

مردم شهرهای دور افتاده و شهرهای مرکزی ، همه در حقوق و مزایا برابرند و حاکم موظف است کاری کند که حقوق دور افتاده ترین افراد نیز به آنان برسد، حضرت در نامة خود به مالک اشتر می نویسد:

« همانا دورترین ایشان را همان نصیب و بهره ای است که نزدیک ترین آنها دارند و رعایت حق هر یک از ایشان از تو خواسته شده است.» (۷)

در حکومت آن حضرت، فقیر و ثروت مند نزد حاکم یکسانند و حاکم موظف است به امور درماندگان و محتاجان نیز رسیدگی کند و خود از احوال آن ها جویا شود، چرا که آنان برخی به خاطر عزت نفس، فقر خود را از اظهار نمی کند. چنان که حضرت در نامه ای می فرماید: « پس از خدا بترس، از خدا بترس دربارة دستة زیردستان درماندة ، بیچاره و بی چیز و نیازمند و گرفتاری که در سختی و رنجوری و ناتوانی هم خواهنده است که ذلت و بیچارگی اش را اظهار می کند و هم کسی است که به عطا و بخشش نیازمند است ولی از عزت اظهار نمی کند.» (۸)

در این حکومت به هیچ کس ظلم و ستم نمی شود و همه در برابر قانون مساوی اند. حضرت علی (ع) می فرماید: « اگر کسی به بندگان خدا ستم کند، خدا را خصم خود قرار داده است.» (۹) مگر نه این است که به تعبیر رسول خدا (ص) : « الخلق عیالُ الله»؛ بندگان خدا جزء خانوادة خدایند.» (۱۰) وقتی به انسانی ظلم و ستم شود، خداوند شخص ظلم کننده را مورد غضب قرار می دهد.

در حکومت آن حضرت کسی که عیوب و زشتی های مردم را آشکار کند و اصرار بر آبروریزی مردم داشته باشد ، مطرود است. از این رو حضرت در نامه اش به مالک می نویسند: « و باید از رعیت کسی را از همه دور و دشمن داشته باشی که به گفتن عیب های مردم اصرار دارد.» (۱۱)

حساسیت امام علی (ع) در برابر بیت المال:

از جمله اقدامات مهم و اساسی و حساس امیر مؤمنان برای بر پا داشتن حق و عدالت، باز گرداندن اموالی بود که از روی هوا و هوس و بر خلاف عدالت میان نزدیکان عثمان از بیت المال اختلاس شده بود. به همین دلیل علی(ع) در دومین روز از حکومتش خطبه ای ایراد فرمودند و در آن برنامة کار خود را چنین شرح دادند:« هر مالی را که عثمان به کسی بخشیده و هر زمینی را که در اختیار کسی قرار داد، همة آن ها باید به بیت المال باز گردد؛ اگر چه با آن ها زن ها را به ازدواج درآورده و در شهرها پراکنده کرده باشند… .» (۱۲)

علی (ع) می خواست مردم را به روش و سنت پیامبر باز گرداند و با توجه به حساسیتی که به بیت المال داشت سعی می کرد تا امتیاز طبقاتی را از میان بردارد و غنایم را به طور مساوی تقسیم کند تا آن جا که می فرمایند: « اگر این ها مال شخصی خودم بود و می خواستم بر مردم تقسیم کنم، تبعیض قائل نمی شدم تا چه رسد به این که بیت المال است و مال خدا است و ملک شخصی کسی نیست.» (۱۳)

«روزی زنی قریشی از حجاز به کوفه آمد تا سهم بیشتری از علی(ع) برای خود بگیرد. وقتی به کوفه وارد شد ، به زنی فارسی زبان برخورد کرد و از مقدار جیرة او پرسید و متوجه شد که مقدار سهم هر دو به یک مقدار است ، بسیار ناراحت شد و آن زن را نزد حضرت آورد و با صدایی بلند گفت: «هل من العدل ان تساوی بینی و بین هذه الامة الفارسیه؛ آیا عدالت است که میان من و این کنیز فارسی یکسان عمل کنی؟!» امام نگاهی به آن زن کرده و مشتی خاک برداشت و به آن نگریست و فرمود: « اجزای این خاک بر یک دیگر برتی ندارد» سپس این آیه را تلاوت کردند: «انا خلقناکم من ذکر او انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم». (۱۴)

«ابن ابی الحدید از مدائنی نقل کرده که گوید : مهم ترین علت در این که مردم علی (ع) را رها کرده و گرد معاویه جمع شدند، مسئله مال و پول بود ، زیرا علی(ع) در تقسیم مال کسی را بر دیگری برتری نمی داد ولی معاویه این گونه نبود…» (۱۵)

 

معیار عزل و نصب ها در حکومت علی(ع)

۱- عزل کارگزاران:

امام علی(ع) پس از در دست گرفتن حکومت بسیاری از کارگزاران نالایق را عزل کرده و افراد شایسته و با صلاحیت را جای گزین آنها کردند.

عزل و نصب ها از نخستین اقدامات سیاسی امیرالمؤنین برای برقراری حکومت عدل اسلامی بود. متأسفانه بیشتر کارگزاران عثمان از شجرة خبیثة بنی امیه و خویشان وی بودند که در رأس آنها معاویه قرار داشت، که عمر بن خطاب او را به حکومت شام نصب کرد و عثمان نیز او را در این مقام تثبیت نمود. امام از روز نخست که خلافت را پذیرفت، تصمیم گرفت کلیه فرمانداران عصر عثمان را که اموال بیت المال را در مقاصد و اغراض خود مصرف کرده و یا آن را به خود و فرزندان خودشان اختصاص داده و حکومت کسری و قیصر برای خود ساخته بودند، بر کنار سازد.» (۱۶)

به همین دلیل در همان روزهای نخست حکومت خود، معاویه را نیز مانند حکام دیگر عزل کرد. اما جمعی از نزدیکان و علاقه مندان آن حضرت روی نفوذی که معاویه در شام پیدا کرده بود، به عنوان خیر خواهی و مصلحت اندیشی، به آن حضرت پیشنهاد کردند که خوب است چندی معاویه را در این منصب باقی گذاری تا پس از آرام شدن اوضاع و استقرار پایه های حکومت، آن گاه عزلش کنی…؛ اما امام در جواب فرمودند: «به خدا سوگند، من در دینم مداهنه نمی کنم و امور مملکت را به دست افراد پست نمی سپارم.» (۱۷)

۲- گزینش کارگزاران:

یکی از مهم ترین و اساسی ترین کارهای یک حاکم در ادارة امور، انتخاب و به کارگیری مدیران و کارگزاران لایق و شایسته است. امام علی (ع) پس از عزل افراد نالایق، گزینش و نصب افراد کاردان و با صلاحیت را در رأس برنامه ها و اصلاحات خویش قرار دادند. آن حضرت به توجه به حساسیتی که به این موضوع داشتند، معیارهای کلی گزینش کاگزاران را این گونه مطرح فرموده اند:

۱- علم و توانایی؛

۲- پروا پیشگی؛

۳- داشتن تجربه کاری؛

۴- داشتن حیاء؛

۵- پاکی و صلاحیت خانوادگی؛

۶- سابقة مسلمانی و دل بستگی دینی؛

۷- امانت داری و وفاداری؛

۸- کارایی و تأثیرگذاری.


روش مبارزه با دشمنان در دوران حکومت علی(ع)

امام علی(ع) ، امام خوبی ها ، عدالت ، درست کاری و مظهر تقوا و پرهیزگاری است. او در هر شرایطی همواره مصلحت اسلام و مسلمین را در نظر گرفته و بهترین حکم را صادر می کردند. در مورد جنگ هایی هم که پیش می آمد، بسیار قاطع و شجاعانه رفتار می کردند و بعد از مبارزه هم برخورد بسیار خوبی با اسرای جنگی داشتند . ایشان در مبارزه با دشمنان همواره این اصل ها را مد نظر داشتند:

۱- توکل بر خدا و نهراسیدن از زیادی دشمن؛

۲- ثابت قدم بودن و استقامت داشتن در جنگ؛

۳- مسامحه و سهل انگاری نکردن در جنگ؛

۴- مأیوس نشدن از شکست اولیه و تلاش مجدد برای پیروزی؛

۵- مراقب مکر و حیله دشمن بودن؛

۶- شجاعت و شهادت طلبی در جنگ؛

۷- عفو کردن دشمن بعد از جنگ و مهربان بودن با اسراء.


امام علی (ع) و حفظ ارزش های اسلامی

امام علی(ع) نمونة انسان کاملی است که در حفظ اسلام و ارزش های آن بسیار کوشیده اند و همیشه و همه جا از اسلام دفاع کرده و آن را متضمن سعادت و رستگاری انسان ها می دانند. اگر به سخنان حضرت علی(ع) در نهج البلاغه نظری بیندازیم ، خواهیم دید که ایشان در جای جای آن، به ارزش های اسلامی اشاره و تأکید و سفارش کرده اند که در این جا چند نمونه را ذکر می کنیم:

۱- ایمان

ایمان یکی از والاترین و زیباترین ارزش های اسلام است. حضرت علی (ع) می فرماید: «الایمان معرفة بالقلب و اقرار بالسان و عمل بالارکان؛ ایمان ، معرفت و شناختن به دل ، اعتراف به زبان و عمل به اعضا است.» (۱۸)

و نیز آن حضرت می فرمایند: «از نشانه های ایمان ، راست گفتن در جایی است که دروغ گفتن به مصلحت تو است و این که گفتارت از آنچه می دانی بیشتر نباشد و دیگر اینکه در سخن گفتن دربارة دیگری از خدا بترسی و از کسی بدنگویی و نادانسته گواهی ندهی.» (۱۹)

۲- علم

عشق به علم و دانش و دانستن در فطرت انسان نهاده شده و انسان ذاتاً به دنبال حقیقت و علم است و وجود این خصیصه انسان را از حیوانات متفاوت می کند. حضرت علی (ع) دربارة ارزش علم می فرمایند: «لاشرف کالعلم؛ هیچ شرافتی مثل علم نیست».(۲۰) و نیز در جایی دیگر می فرمایند: «خذ الحکمة و لو من اهل النفاق؛ حکمت و علم را فرا گیرید حتی از منافقین».(۲۱)

۳- تقوا

مولاعلی (ع) همواره مسلمانان را به تقوا و پرهیزگاری از محرمات و انجام واجبات سفارش می کردند و این سفارش در جای جای کلمات آن حضرت به چشم می خورد. در جایی می فرمایند: «بندگان خدا شما را سفارش می کنم به تقوا و ترس از خدا که تقوا توشة سفر آخرت و پناه از عذاب است.» (۲۲)

۴- امر به معرف و نهی از منکر

یکی از اصلی ترین ارکان یک حکومت ، امر به معروف و نهی از منکر است، چرا که مورد ارزش و مسئولیت مردم را می رساند و به ما می فهماند که مردم در قبال عمل یکدیگر مسئول بوده و این گونه نیست که در جامعة اسلامی هر کس هر کاری بخواهد انجام دهد. امام علی(ع) می فرمایند: « پس هر که امر به معروف کند، مؤمنین را همراهی کرده و ایشان را توانا گرداند و هر که نهی از منکر کند، بینی منافقین و دو روها را به خاک مالیده است.» (۲۳)

 

امام علی (ع) و تأمین امنیت در جامعه

امنیت یکی از اساسی ترین مسائل یک جامعه است و هر ملتی در حیات اجتماعی خود نیازمند به امنیت و آسایش است. اگر مردم به دنبال حاکم خوب هستند و می خواهند حکومت دار آنها عادل، شایسته، مردم دار و … باشد، همه به خاطر این است که خواهان امنیت هستند و می خواهند در آرامش روحی و روانی زندگی کنند. حضرت علی(ع) در این مورد تلاش های فراوانی کردند که به ذکر مواردی از آنها اشاره می شود:

۱- امنیت جانی

امنیت جانی یکی از اصلی ترین و مهم ترین اقسام امنیت است. در حکومت امام علی(ع) مردم از امنیت جانی برخوردار بودند؛ اگر کسی به دیگری صدمه می زد و یا یکی دیگری را می کشت، قصاص و مجازات می شد تا دیگران جرأت انجام چنین کارهایی را در سر نپرورانند.

۲- امنیت مالی و اقتصادی

در حکومت امام علی(ع) مردم علاوه بر امنیت جانی از امنیت مالی نیز برخوردار بودند. هر کسی به مال مردم متعرض می شد، حاکم برای امنیت دیگران مجرم را دست گیر کرده و به سزال عملش می رساند.

۳- امنیت شغلی و کاری

۴- امنیت قضایی و حقوقی

 


پی نوشت ها:

۱- محمد فاضل لنکرانی ، آئین کشورداری از دیدگاه امام علی (دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، چاپ چهارم: ۱۳۷۳) ص ۱۴۴٫

۲- نهج البلاغه فیض الاسلام، ج ۲ (انتشارات فیض الاسلام، ۱۳۶۸) نامة ۵۳، ص ۱۰۲۲٫

۳- نهج البلاغه ، ترجمة دکتر سید جعفر شهیدی ، نامة ۶۷، ص ۳۵۲ – ۳۵۱٫

۴- نهج البلاغة فیض الاسلام، همان، نامة ۵۰، ص ۹۸۲٫

۵- همان.

۶- همان، ص ۱۰۰۰٫

۷- همان ، نامة ۵۳، ص ۱۰۱۹٫

۸- همان ، ص ۱۰۲۶٫

۹- محمد فاضل لنکرانی، همان ، ص ۱۰۳٫

۱۰- اصول کافی، ج ۲، ص ۱۶۴٫

۱۱- نهج البلاغه فیض الاسلام، همان ، ص ۹۹۷٫

۱۲- سید هاشم رسولی محلاتی ، زندگانی امیر المؤمنین (چاپخانة دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، چاپ سوم: ۱۳۷۴) ص ۶۳٫

۱۳- همان ، ص ۳۶۸ – ۳۶۷٫

۱۴- همان ، ص ۳۶۹٫

۱۵- همان ، ص ۶۷۰٫

۱۶- جعفر سبحانی ، فروغ ولایت (مؤسسة امام صادق ، ۱۳۷۴) ص ۳۷۶٫

۱۷- همان ، ص ۳۷۷٫

۱۸- نهج البلاغة فیض الاسلام ، همان ، حکمت ۲۱۸، ص ۱۱۸۶٫

۱۹- همان ، حکمت ۴۵۰، ص ۱۲۹۶٫

۲۰- همان ، حکمت ۱۰۹، ص ۱۱۳۹٫

۲۱- همان حکمت ۷۷، ص ۱۱۲۲٫

۲۲- همان ، خطبه

خوانده شده 11192 مرتبه