پیامبر اعظم(ص) منجی رحمت و بردباری

امتیاز بدهید
(7 امتیاز)

پیامبر اعظم(ص) منجی رحمت و بردباری

 

نسیم رحمت وزید دهر کهن شد جوان

نهال حکمت دمید پرزگل ارغوان

مسند حشمت رسید به خسرو خسروان

حجاب ظلمت درید زآفتاب جهان

 

رحمت کلمه ای است که معانی بسیارگستردهای داردوبه هر چیزی که به انسان فایده رساند معمولا، رحمت اطلاق میشود. مهر ومحبت، رافت ودوستی، عشق وستایش، مودت وبرادری ، همدردی ونوع دوستی ایثار وجانگذشتگی، لطف وعنایت ، عطا وبخشش، مغفرت وهدایت ، رستگاری وخوشبختی، نیکی واحسان، اطعام ومساعدت، همه می تواند جزئی از رحمت به حساب آید.

رحمت راازدو طریق می توان ارزیابی وبررسی کرد.یکی مقدار یا کمیت. دوم وصف وچگونگی یا به اصطلاح کیفیت.اعلام قرآن مبنی بر رحمت بودن پیامبر برای جهانیان ، شامل دو مورد فوق می شود. بزرگترین مظهر رحمت ومرتفع ترین قله آن این است که شخص بعد از خود سازی خود بپاخیزدوهمه بشریت را بسوی رستگاری دعوت نمایید.از عاقبیت بد کفر وشرک وکارهای زشت اگاه سازد وهمه را بسوی خدتا یعنی رشد وتعالی وپرورش استعدادهای مادی ومعنوی رهنمون سازد. بشریت باید سپاسگزار کسانی باشند که علم آگاهی ومعرفت عطا کردندوبا کردار ورفتارشان روش زندگی کردن وبهتر زیستن را بر همگان آموختند.

پیامبر کرامی اسلام (ص) پیامبر رحمت و مهرورزی بود.رسالتش اتمام مکارم اخلاق وفضیلت بود{بعثت لاتمم مکارم الاخلاق}.آداب معاشرت وسلوک ایشان قطعا در تبلیغ نبوت ورسالت بزرگ تا ثیری مثبت داشسته است.اگر ایشان جاذبه وفر ایزدی وفرهمندی وسعه صدر در مقابل دوست ودشمن نمی داشت، نمی توانست امر خاداوند رابجا آورد.از سخنان اوست که می گفت:در دشمنی با دشمن مدارا پیشه ساز. زیراممکن است روزی دوست تو گردد.

در روز گار کنونی که هجمه به اصالتهای دینی ونماد های اسلامی از جمله اهانت به ساحت رسول اکرم (ص) ونسبت ناروای خشونت گرایی وتروریسم به اسلام ومسلمین افزایش یافته ودشمنان انسانیت واخلاق , هرروزدر صدد ضربه زدن به بنیانهای اصیل دینی هستند,برمافرض است تا با مطالعه وتحقیق پیرامون ادیان, تاریخ اسلام وسیره پیامبران ,اولیای الهی بویژه پیامبر اعظم (ص),جلوه های واقعی زندگانی آنها را باز شناسیم وبر دوست ودشمن ارائه کنیم.بخصوص در دوران پر هیاهوی ما , که افرادی از فرط تعصب وجاهلیت ویا در اثر نظم خشونت بار حاکم بر جهان که کشور های قدرتمندبوجود آورده اند ,امثال بن لادن وطالبان و زرقاوی – روشی در پیش گرفته اند که به چهره معنوی ورحمانی اسلام ورسول کرامی (ص) لطمه وارد شده و تبلیغات مسموم رسانه های وابسته به استکبار همچنان ادامه دارد.در حالی که با مطالعه تاریخ ومنابع اسلامی, حقیقتی جز عطوفت ورحمانیت خداوندی وانسان دوستی و مهربانی پیلمبر چیز دیگری عاید انسان منصف نمی شود.

آیات قرآن کریم واخبار وروایات اسلامی ، سرشار از آیات رحمت ودوستداری پیامبر است .واین خصوصیات شخصیتی ومقام ومنزلت ایشان، در نزد خدا ومردم دلیلی روشن بر حقانیت وعظمت وکرامت اوست .پرداختن به یادآوری سیره عملی پیامبر اعظم (ص) بخاطر این است که بدانیم ظهور چنین شخصیتی والا که تحولی شگرف در تاریخ بوجود آورد خود انسان معمولی وحتی بی سواد بود وخداوند اورا برای هدایت مردم مبعوث کرد.البته پیامبرنیز بارها بدان اشاره کرده بودند. پس انسان بزرگتر ومهمتر از آن است که درفکرت ما می گنجدوسزاوارتر از آن است که بیش از این رشد وپرورش یابد.

پیامبر بشری مثل خود ماست انا بشرُ مثلکم /فضلت/۶ واین احساس به ما درس عزت نفس واعتماد به نفس وامید به نصرت و رحمت لا یزال خداوندی می دهد.نصرت وموفقیتی که لازمه آن بزرگداشت نفس، خودسازی وپرورش مادی ومعنوی خودواحترام به بشریت و تلطیف روح با پرستش کبریایی خداوند می باشد

یکی دیگر از معانی رحمت این است که در حل مشکلات مردم بکوشند وبرای بندگان مفید واقع شوند.واین خصوصیت عالی در کردار پیامبر کاملا مشهود بود.

لان امشی مع اخ فی حاجة، احب الی من ان اعتکف فی مسجدی هذا شهرا

هر آینه اگر بابرادری در بر آوردن حاجت روان شوم خوشایندتر از اعتکاف در مسجد به مدت یکماه است

 

رحمت ازدیدگاه قرآن :

وما ارسلناک الارحمة للعالمین(انبیا/۱۰۷) ما فرستادیم کسی که(حضرت محمد) رحمت جهانیان است.

جهان شمولی این آیه به عنوان اعلامیه قرآنی، تمام نسلهای بشری در ادوار تاریخی را دربر می گیرد.واین جهان شمولی در هیچ یک از ادیان دیده نمی شود.در تورات ویهودیت ، خداوند بیشتر به عنوان پروردگار بنی اسرائیل معرفی می شود. ودر کتابهایشان کلمه ای به عنوان پروردگار جهانیان دیده نمی شود.اما اشاراتی به رحمت بودن حضرت موسی(ص)رفته است. ادیان دیگر مانند هندوها نیز در این زمینه چندان تفاوتی ندارند وبیشتر به تقدیس نسبتها وخاندان می پردازندونرمش وانعطاف را روا نمی دارند.{نبی رحمت/ ۴۶۳، سید ابو الحسن ندوی}

در بسیاری ازآیات، خداوند رحمت خود را این چنین توصیف می کند:

ورحمتی وسعت کل شیء/اعراف /۱۵۶

ورحمت همه چیز رااحاطه کرده است.

ومن یقنط من رحمتی ربه الا الضالون/حجر/۵۹

وکیست که ناامید شود از رحمت خدای خویش مگر گمراهان.

هو الرحمن الرحیم /حشر/۲۲ او مهربانترین بخشنده است.

انا اذا اذقنا الانسان منا رحمة/شوری /۴۸

الله لطیف بعباده/شوری /۱۹ خدا را به بندگان لطف ومحبت بسیار است.

قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله، ان الله یغفر الذنوب جمیعاَ /الزمر /۵۳

ای رسول بگو ای بندگانم ، کسانیکه بر نفس خود اسراف کنندهر گز از رحمت خدا ناامید مباشیدکه اوهمه گناهان را می بخشد.

در جای دیگری خداوندشرط رحمت وبخشش رامنوط به عفو دیگران بیان می کندو می فرماید:

وان تعفوا وتصفحوا وتغفروا فان الله غفور رحیم/تغابن/۱۴

و اگر عفو کنید ومصافحه کردیدواز خطای آنها چشم پوشی کردید خدا هم می بخشد.

خداوند در بسیاری از آیات می فرماید اگر توبه کرده واستغفار نمائید، او هم همه گناهان را خواهد بخشید. ورحمت را شامل آنها خواهد کرد.

یا ایها النبی اذا جاء ک المومنات...ان الله غفور رحیم/ممتحنه/۱۲

یاپیامبر هر گاه آمدند زنانی که توبه کنند...براستی خدا یخشنده ومهربان است.

رحمت واسعه خداوند زمانی شامل انسان می شود که از ارتکاب به گناهان دست بر داشته وبا فروتنی توبه کند.در واقع گناهان ولغزشها مرحله ای زود گذردر زندگی انسان است.اما صلاح ونیکی و ندامت، اصل فطرت او وجوهر انسانیت است.پیامبر جلو گناهان ، درواره گسترده ای از توبه کشوده همگی آنها را بسوی آن فرا خوانده تا از رحمت الهی بهره مند شوند.{نبی رحمت/۴۸۴ }

 

رحمت در میدان کارزار{مدارا بجای خشونت}:

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا

در خیلی مواقع در میدانهای کارزار، خشونت وجهاد وستیز کارساز نیست وبرای رسیدن به اهداف ویا حفظ منافع می بایست به راهکارهای دیگری توسل جست. مانند مذاکره ومصالحه وغیره .در هندوستان وقتی ماها تما گاندی، دید مبارزه مسلحانه سودی در اخراج استعمارگران انگلیسی نداردبه مبارزه منفی ومقاومت مدنی روی آوردوتوانست با اتحادتمامی هندوستان ، اشغالگران رابیرون کرده وبه استقلال برسند. در آفریقای جنوبی در قلب سرزمین نژادپرستی وپایتخت جهانی آپارتاید، نلسون ماندلا ویارانش با مقاومت واعتراضات مسالمت آمیزروزانه ، نژاد پرستی رااز بیخ وبن کندند.

پیامبر اکرم هم در بسیاری مواقع با سیاستهای مسالمت آمیز قلوب دشمنان را تسخیر می کرد وتا می توانست از جنگ وخونریزی پرهیز می کرد.چرا که رسالت انبیایی ایجاب می کرد اسلام به عنوان یک دین رحمت به جهانیان معرفی گردد. همچنین حضرت امام خمینی (ره)در مقطعی اززمان وقتی دید ادامه جنگ فایده ای ندارد قطعنامه ۵۹۸راپذیرفت بدون اینکه وجبی از خاک کشورمان به دشمن واگذار شود.ویاسر عرفات هم پس از پنجاه سال مبارزه به مذاکره روی آوردوتوانست در شرایطی هرچند غیرقابل قبول کشور فلسطینی را تاسیس کند.

 

رفتاری شگفت آور با رئیس منافقان:

عبداللّه بن اُبَی که ریاست منافقان مدینه را به عهده داشت خود و یارانش از هیچ گونه اذیت و آزاری نسبت به پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) و مسلمانان فروگذاری نکردند و پیوسته بر ضد اسلام و مسلمانان به نفع دشمنان جاسوسی و خبرچینی می کردند و بر نفاق خود آن چنان اصرار و پافشاری میورزیدند که بارها آیاتی در قرآن مجید درباره وضع ناهنجار آنان و محرومیتشان از رحمت حق و کیفیت عذابشان در قیامت نازل شد ولی آن بی خبران غافل و بی دردان جاهل ، دست از نفاق برنداشتند و تن به توبه و انابه ندادند .عبداللّه بن ابی پس از بازگشت رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) از تبوک در دهه سوم ماه شوال به سختی بیمار شد و در مسیر مرگ قرار گرفت .بر پایه ( یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ )، فرزندش ، مؤمنی صادق و مسلمانی پاک دل و جوانی شایسته و لایق و مورد محبت پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) و مسلمانان بود .این فرزند فرزانه از پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) درخواست کرد تا از پدرش عیادت کند مبادا آنکه از عیادت نکردن پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) از پدرش به منزلت و مرتبه خانوادگی اش زیان رساند و لکه ننگی و خفّت و عاری بر دامن اهلش بنشیند !پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) حفظ منزلت آن پسر را که از مؤمنان حقیقی بود لازم شمرده ، برای عیادت بر بالین پدرش حاضر شدند !حضرت با کمال محبت و از روی دلسوزی به عبداللّه بن ابی فرمودند : چندان که تو را از دوستی و رابطه با یهودیان معاند و جهودان نابکار منع کردم نپذیرفتی ، آیا اکنون وقت آن رسیده که ریشه مهر و محبت دشمنان خدا را از صفحه دل برکنی یا می خواهی بر همان عقیده سخیف و محبت باطل و رابطه شیطانی خیمه از دنیا بیرون زنی و به سوی آخرت رهسپار گردی ؟ در پاسخ پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) گفت : اسعد بن زراره دشمن جهودان و خصم یهودان بود و هنگام مردن این دشمنی و خصومت سودی برای او نداشت ! سپس گفت : اکنون وقت سرزنش و ملامت من نیست ، اینک من در ورطه مرگ قرار دارم ، از تو می خواهم که بر جنازه ام حاضر شوی و بر من نماز گذاری و پیراهنت را به من عطا کنی تا مرا با آن دفن کنند .پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) با کمال بزرگواری و کرامت از دو پیراهنی که به تن داشتند پیراهن زبرین را به او عطا کردند . عبداللّه گفت : آن پیراهن را می خواهم که با بدن مبارکت تماس داشته . پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) درخواستش را اجابت فرمود و پیراهن زیرین خود را به او بخشید .رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) پس از مرگ او به فرزندش تسلیت گفت و بر جنازه اش حاضر شد و بر او نماز خواند و در پاسخ اعتراض مردم فرمود : پیراهن و نماز و استغفار من سودی برای او ندارد از پی این کرامت و خوش رویی و نرمی و بزرگواری و فتوّت و جوانمردی رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) ، هزار تن از قبیله خزرج به شرف مسلمانی سرافراز شدند و به دست پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) ایمان آوردند.

 

عفو وگذشت دشمنان:

هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) با دوازده هزار نیروی مسلح بدون اینکه مردم مکّه از ورودش به مکه آگاه شوند آن ناحیه باعظمت را فتح کرد چنان با مردم با مهربانی و بردباری رفتار کرد که تاریخ را به شگفتی انداخت ! برای یک نفر قابل باور نبود که سرداری پیروز با طرف شکست خورده خود این گونه رفتار کند ! ! مردم مکه در مسجد الحرام به صف ایستاده بودند تا رهبر اسلام و مسلمانان که از قدرت نظامی شگرفی برخوردار شده بود ، از درون کعبه درآید و حکم لازم را نسبت به مردم مکه که سیزده سال انواع آزارها را به او روا داشته بودند به آن دوازده هزار سپاه تا دندان مسلح اعلام کند .چون از درون کعبه پس از شکستن بت ها درآمد به اهل مکه خطاب کرد : هان ای مردم ! بد عشیره و همسایگانی برای من بودید ، مرا از این دیار راندید و پس از آن در تعقیب من لشکر کشیدید و بر من تاختید و ناجوانمردانه هجوم آوردید ، از آزردن من و اذیت و تبعید و کشتن دوستانم و یارانم فروگذار نکردید ، عمویم حمزه را کشتید . شما که در حق من که فرستاده خدا بودم چنین کردید بی تردید برایم حق قصاص و انتقام است و برابر این حق باید مردانتان کشته شوند و زن و فرزندانتان اسیر گردند و خانه هایتان خراب شود و اموالتان نصیب نیروی فاتح گردد ولی من حکم و نظر نسبت به شما را به خودتان وا می گذارم ! شما چه می گویید و چه گمان می برید ؟ مَاذَا تَقُولُونَ ؟ وَمَاذَا تَظُنُّونَ ؟سهیل بن عمرو به نمایندگی از همه مردم مکه گفت :نَقُولُ خَیراً وَنَظُنُّ خَیراً ؟ أخٌ کَرِیمٌ وَابنُ أخ کَریم ؟ وَقَد قَدَرتَ . سخن به خیر می گوییم و گمان به خیر می بریم ، تو برادر بزرگوار و کریم و فرزند برادر بزرگوار و کریمی و اکنون بر ما قدرت یافته ای . پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) را از این سخن رقّتی در قلب حاصل شد و اشک در دیده اش نشست . مردم مکه چون حال او را دیدند بانگ به زاری و گریه برداشتند ، آنگاه پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) فرمود : فَإنّی أقُولُ کَما قَال أخِی یُوسُفُ : ( لاَ تَثرِیبَ عَلَیکُمُ الیَومَ یَغفِرُ اللّهُ لَکُم وَهُو أرحُمُ الرَّاحِمینَ ).من همان را می گویم که برادرم یوسف گفت : امروز گناهی بر شما نیست ، خدا شما را بیامرزد و او مهربان ترین مهربانان است .

در جریان توطئه قوم بنی قریظه که قصد جان پیامبر را داشتند، پیامبر بون اینکه به آنا آسیبی برساند آنها اخراج کرد .در حالی که طبق مفاد پیمان نامه در صورت خیانت به شدیدترین صورت مجازات می شدندو این گذشت ورافت حضرت رسول اکرم ورحمت دین اسلام را آشکار می سازد

کعب بن زهیر ، بت پرستی بود که تا زمان فتح مکه بر آیین جاهلیت قدمی ثابت داشت و از کارهای بسیار زشت و ناروایش هجو و بدگویی از رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) به زبان شعر بود .او بدگویی و سخن به زشتی گفتن را درباره رسول اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) به جایی رسانید که پیامبر بزرگ در فتح مکه خون او و چند مشرک دیگر را که در شرکورزی تعصّبی شدید داشتند و جنایات هولناکی را بر ضد دین و پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) مرتکب شده بودند مهدور نموده ، مسلمانان را موظف به کشتن آنان کرد . کعب بن زهیر هنگامی که دانست رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) خونش را هدر ساخته و به هر جا بگریزد از شمشیر مسلمانان در امان نخواهد بود ، با توانایی بالایی که در سرودن شعر داشت قصیده ای در مدح پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) گفت و روانه مدینه شد هنگامی که به مدینه رسید خود را به ابوبکر معرفی کرد و از او ملتمسانه خواست که او را نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) ببرد شاید حضرت رحمة للعالمین از او گذشت کند . ابوبکر درخواست او را پذیرفت و وی را در حالی که صورتش را به دامن عمامه اش پوشانیده بود تا کسی او را نشناسد و پیش از ایمان آوردن خونش را بریزد نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) برد و گفت : یا رسول اللّه ! مردی است عرب و می خواهد به شرط اسلام با توبیعت کند . پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) دست پیش برد و کعب با اسلام آوردن بیعت کرد و گفت : یابی أَنْتَ وَأُمِّی یا رَسُولَ اللّهِ ، هذا مَقامُ العائذِ بِکَ ، أَنا کَعَبُ بنُ زُهَیْرِ .پدر و مادرم فدایت باد ای رسول خدا ! این جایگاه پناهنده به توست ، من کعب بن زهیر هستم .

و قصیده ای را که در مدح پیامبر (صلی الله علیه وآله ر) سروده بود بی درنگ خواند ، چون به ایشان رسیدحضرت بُردی یمانی به او جایزه داد و اسلامش را پذیرفت و از او گذشت کرد.

 

آخرین وصایای پیامبر رحمت:

پیامبر درآخرین منبر خود هنگامی که احساس کرد رحلتش نزدیک است خطبه ای ایراد کرد که مشحون ازتوصیه به مهرورزی وتساهل به فقراوبینوایان ودانایان است. ایشان خطاب به والی پس از خود می فرماید:من والی پس از خود را به یاد خدا می اندازم درمورد امتم که...

۱=بر جماعت مهر بورزد

۲= به بینوایانش رحم کند

۳= بزرگانشان را گرامی بدارد

۴=دانایانشان رابزرگ بدارد

۵= به مردم ضرر نرساند تا آنها خوارو زبون شوند

۶= مردم را به فقر دچار نسازد که به کفر بگرایند

۷= در خویش را برروی مردم نبندد که توانگران ناتوانان رااز بین ببرند

۸= در لشکر کشیهابر مردم سخت نگیرد که نسلشلن از بین برود*

* ْ۱.قال اذکر الله الوالی من بعدی علی امتی ...الا یرحم علی جماعة المسلمین

۲.و رحم ضعیفهم

۳.فاجل کبیرهم

۴.وقرِ عالمهم

۵.ولم یضربهم فیذلهم

۶.ولم یفقرهم فیکفرهم

۷.ولم یفلق بابه دونهم فیاءکل قویهم ضعیفهم

۸.لم یخبزهم فی بعوثهم فیقطع نسل امتی (۱)

پیامبر در این خطبه با ارزش یکی از وظایف مهم زمامداران وحاکمان رامحبت وخوشرفتاری با مردم می شمارد که لازمه آن عدالت و رعایت حقوق اساسی مردم است. در این خطبه پیامبر بیش از انکه بگوید چه کسی باید حکومت کند می فرماید به چه روشی باید حکومت کرد واین امر از لحاظ فلسفه سیاسی حائز اهمیت است.

یکی از توصیه های موکد رسول اعظم (ص)گرامی داشت بزرگان واندیشمندان ودانایان است .مقصود پیامبر از بزرگداشت علما توصیف و تملق وگزافه گویی نیست بلکه در مفهوم امروزی فراهم آوردن زمینه حشر و نشر و آزادی بیان واحترام به آراء واندیشه ها ونقد انها در فضای علمی وادبی است .در روایت است که پیامبر دستور داده بود هرکدام از اسرای باسواد که به یاران او سواد یاد بدهد آزاد شوند.

بسته نبودن درهای حکومت نیز از یک سو نشان دهنده رحمت و پناهگاه بودن دستگاههای دولتی است و از سوی دیگرناظر بر شفافیت حکومت وکنترل ان توسط انظار عمومی است که معمولا میزان خرسندی و رضایت مندی مردم از دستگاههای حکومتی بوسیله آن ارزیابی می شود. اشاره پیامبر به ارتباط فقر با کفرنشانه اوج واقیت گرایی ایشان در درک تقدم نیازهای اولیه وبیو لوژیک انسان برسایر نیازها ست.افراد گرسنه ومحروم از امکانات اولیه زیستی نمی توانند مفاهیم ارزشی وانتزاعی ومعنوی را درک کنند.هما نگونه که درروایات آمده است مانند:"کاد الفقران یکون کفراَ"."من لا معاش له لا معادله".همچنین ایشان در دعایی می فرمایند"خدایا نان ما را برکت بده چرا که اگر نان نباشد نه نماز می خوانیم و نه فرایض دینی پروردگاررابجای می آوریم.(۲)

 

رحمت ومهرورزیهای پیامبر(ص)

«لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة » (۱)

سالیان و قرون متمادی است که دانشمندان و اندیشمندان عالم در پاسخ به این سؤال که محمد کیست و چه شخصیتی داشته است; کتاب ها و مقالاتی نوشته اند و به قدر توان و فهم خویش مطالبی را بیان کرده اند، به طوری که اگر بخواهیم آثاری که در خصوص آن پیامبر عظیم الهی به زبان های مختلف تالیف شده است جمع آوری کنیم، مجموعه ی بسیار عظیمی خواهد شد که از نظر کمی و کیفی بی نظیر خواهد بود. به نظر شما رمز عظمت و ماندگاری شخصیت فردی که به مکتب نرفت و خط نوشت و مساله آموز صد مدرس شد، چیست؟

محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم) به دست پروردگار عالمیان پرورش یافت و در مدت رسالت و پیامبری به پیروزی های بزرگی دست یافت که بخشی از آن عبارتست از:

لغو امتیازخواهی و برتری جویی سفید بر سیاه;

مبارزه با عصبیت، نظام قبیلگی و قوم محوری;

رهانیدن ستمدیدگان از دست ظلم ستمگران و طاغوت ها;

تثبیت و احیای حقوق از دست رفته ی بانوان;

فراخوانی مردم به کسب علم و دانش و دوری از فساد و فحشا;

پی ریزی پایه و شالوده ی حکومت بر اساس عقل، منطق و درایت به جای احساس و عاطفه;

و در یک کلام، او توانست مردمان خشن بی عاطفه و بی احساس شبه جزیره ی عربستان را پس از قرن ها فلاکت و بدبختی به عزت و سربلندی و نام آوری برساند و گستره ی حکومت اسلامی را از آن سرزمین خشک و سوزان، تا عمق آفریقا و اروپای سر سبز و پردامنه امتداد بخشد.

ما در این نوشتار به اختصار، تنها به یکی از ابعاد شخصیتی آن حضرت، یعنی اخلاق اجتماعی آن حضرت در کلام بزرگ مربی او; حضرت رب العالمین می پردازیم، چه این که حضرتش فرمود: «انا ادیب الله و علی ادیبی...» (۲) من تربیت یافته ی خدای متعال هستم و علی به دست من تربیت شده است. در ادامه، اخلاق اجتماعی آن حضرت را در احادیث شیعه و سنی بررسی می کنیم.

خداوند متعال در سوره ی مبارکه ی آل عمران، آیه ی ۱۵۹ چنین می فرماید:

«فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین »

در آیه ی فوق رمز جذب و گرایش مردم به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نرم خویی، خوش رویی و ملایمت آن حضرت در رفتار با مردم شمرده شده است و تاکید می کند که اگر چنین نبودی، مردم از اطراف تو پراکنده می شدند و این موهبتی الهی است.

برای آشنایی بیشتر با خلق و خوی عظیم رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) به سراغ جمعی از صحابه ی آن حضرت می رویم و از آنان می خواهیم برایمان از خصوصیات رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) سخن بگویند:

 

پیامبر ( صلی الله علیه و آله) با همراهان :

انس بن مالک، همو که ده سال به خدمت گذاری رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخته، می گوید: در این مدت برای کارهایی که انجام می دادم حتی نمی گفتند: چرا این کار را کرده ای؟ و اگر کاری را ترک می کردم و انجام نمی دادم، نمی گفتند: چرا انجام نداده ای؟ ایشان در این مدت به من حتی «اف » نگفتند (۴) (کلمه ای که حکایت از اعتراض و ناراحتی داشته باشد، از ایشان شنیده نشد.)

انس می گوید: غذای آن حضرت یک جرعه (شیر) برای افطار و یک جرعه برای سحر بود و چه بسا تنها یک جرعه برای افطار و سحر میل می نمودند.

یک شب برای افطاری آن حضرت شیر آماده کرده بودم ولی با تاخیر حضرت مواجه شدم. گمان کردم حضرت به منزل یکی از صحابه رفته و افطاری خورده است; از این رو شیر را نوشیدم.

حضرت پس از عشا از مسجد آمدند، من بلافاصله از یکی از صحابه ی حضرت پرسیدم: آیا پیامبر افطاری خورده است؟ گفت: خیر. پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) بی آن که چیزی بگوید و اعتراضی کند شب را بدون غذا و افطار به صبح رساندند و تا به حال حتی سؤالی در آن مورد نپرسیده و بلکه یادآوری هم نکردند. (۴)

 

همکاری در کارهای گروهی :

یکی از ویژگی های پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) تواضع و فروتنی بود، تا جایی که در جمع اصحاب بدون هیچ امتیازخواهی به همکاری و همیاری می پرداخت.

در کتاب ارزشمند مکارم الاخلاق چنین نقل شده است که: روزی پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم) به همراه کاروان در سفر بودند، پیامبر فرمود: «گوسفندی برای غذا آماده شود.» یکی از صحابه گفت: ذبح آن با من، دیگری گفت: پوست کردن و سلاخی آن نیز با من و دیگری گفت: پختن آن هم با من، پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «جمع آوری هیزم و چوب نیز به عهده ی من » ، اصحاب گفتند: یا رسول الله، با بودن ما شما زحمت نکشید. فرمود: «می دانم شما کارها را انجام می دهید ولیکن من دوست ندارم که بر شما امتیازی داشته باشم و خداوند نیز از امتیاز داشتن بنده اش در میان اصحاب خود خشنود نیست » . آن گاه برخاست و به جمع آوری هیزم پرداخت.

 

رفاقت و دوستی با یاران :

در کتاب شریف کافی حدیث بسیار جالب و خواندنی در موضوع رفاقت رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) با صحابه نقل شده; متن حدیث چنین است:

«رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) برای انجام غسل از منزل خارج شده و به سوی چاه رفتند. حذیفة بن یمان با پارچه ای حایل ایجاد کرد تا پیامبر غسل کرد. آن گاه حذیفه برای غسل نشست، پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) پارچه ای را برداشت تا برای او حایلی درست کند. حذیفه ابا کرد و گفت: پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا، این کار را نکنید. پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) نپذیرفت و پارچه را نگه داشت تا حذیفه غسل کرد و فرمود: «هر گاه دو نفر دوست شدند، محبوب ترین آن ها نزد خداوند کسی است که با دوستش بیشتر رفاقت و همکاری کند.» (۴)

پیامبر عظیم الشان اسلام در مجالست با دوستان هیچ گاه خود را برتر و بالاتر از دیگران نمی دانست و در جمعی که رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) حضور داشت، اگر شخص غریبی وارد می شد و پیامبر را نمی شناخت باید سؤال می کرد که: کدامتان رسول خدا هستید و آن قدر بی آلایش و خاکی بود که از محل جلوس و شکل لباس وی، کسی نمی توانست او را بشناسد و همواره به اصحاب و یاران با التفات می نگریست. به این دو داستان توجه کنید.

۱.سلمان فارسی می گوید: به محضر پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) (در منزل) مشرف شدم. پیامبر بر بالشی تکیه داده بودند. به محض ورود من بالش خود را به من داده و فرمودند: ای سلمان، اگر مسلمانی بر برادر مسلمان خود وارد شود و او متکایی را از روی احترام و اکرام در اختیارش بگذارد، خداوند حتما او را می آمرزد. (۴)

۲. روزی اصحاب رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) وارد خانه ی پیامبر شدند، به قدری ازدحام شد که دیگر در خانه جا نبود. جریربن عبدالله (یکی از اصحاب) آمد ولی به دلیل ازدحام، خارج از منزل نشست. پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) با دیدن او لباس خود را (عبای خود را) برداشت، پیچید و برای وی فرستاد و فرمود: روی این لباس بنشین. جریر بن عبدالله (که تحت تاثیر مهرورزی پیامبر قرار گرفته بود) لباس را برداشت، بوسید و بر دیدگان خود گذاشت. (۴)

یکی از راه های مبارزه با تملق و چاپلوسی و تعارفات بی فایده و پرضرر، پیش قدمی مسؤولان در کاستن این امور است و چه مناسب است سیره ی عملی پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) را اسوه و الگوی خویش قرار دهیم. انس بن مالک می گوید: محبوب ترین فرد نزد اصحاب، رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) بود ولی با این حال وقتی پیامبر را می دیدند از جا بلند نمی شدند، زیرا پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) این کار را دوست نداشت. (۴)

رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) به همه ی اهل مجلس به طور یکسان التفات می نمود; تا کسی گمان نکند که دیگری نزد پیامبر گرامی تر است و لحظات خود را میان آن ها تقسیم می کرد. (۴)

او با یاران خود می نشست، گفت وگو می کرد و فرزندانشان را مورد تفقد قرار می داد و بر دامن خود می نشاند. (۴)

در سلام کردن از همه پیشی می گرفت و در مصافحه همیشه دست خود را زودتر جلو می برد و اصحاب خود را با بهترین اسمشان صدا می کرد و سخن کسی را قطع نمی کرد. (۴)

جابر بن عبدالله می گوید: وقتی پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) سوار مرکب بود اجازه نمی داد کسی با او پیاده راه برود، از او می خواست که «ترک » سوار شود; اگر نمی پذیرفت می گفت: جلوتر از من برو و در جایی که قرار ملاقات داریم مرا می بینی. (۴)

 

بردباری پیامبر در برابر غیر مسلمانان:

رحمت وبردباری ومهرورزی پیامبر نه تنها شامل مسلمانان بود بلکه سایر ادیان و قومیتها نیز از فضل وکرامت پیامبربی نصیب نمی ماندند.مانند فرد یهودی که با اخلاق پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) مسلمان می شود.

حضرت امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) از پدران بزرگوارش از امیرالمؤمنین (علیه السلام)روایت می کند : شخصی یهودی چند دینار از رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) طلب داشت ، ادای آن وام را از حضرت درخواست کرد ، پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) فرمود : نمی توانم طلبت را بپردازم ، یهودی گفت : تا نپردازی تو را رها نمی کنم ، حضرت فرمود : در این صورت کنارت می نشینم و کنار او نشست تا جایی که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و صبح را همان جا خواند .

اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) در مقام تهدید و ترساندن او بر آمدند ، حضرت به آنان نظر انداخته ، فرمود : می خواهید در حق او چه کنید ؟ گفتند : ای رسول خدا ! یک یهودی تو را این گونه نزد خود حبس کند ؟ حضرت فرمود : پروردگارم مرا به ستم بر اهل ذمه و غیر اهل ذمه مبعوث ننموده است .

هنگامی که روز به نهایت رسید ، یهودی گفت : « أشهد أن لا إله إلاّ اللّه و أشهد أنّ محمّداً عبده و رسوله » و بخشی از ثروتم را در راه خدا بخشیدم ، ای پیامبر ! به خدا سوگند ! در حق تو این سخت گیری را روا نداشتم جز اینکه ببینم تو همان کسی هستی که در تورات وصف شده ای ؟ من در تورات در وصف تو خوانده ام : محمّد بن عبداللّه محل ولادتش مکه و محل هجرتش مدینه است . درشت خوی و خشمگین و فریادزن نیست وسخنش را به زشت گویی وگفتارش را به فحش نمی آلاید . من به وحدانیت خدا و نبوت تو شهادت می دهم و این ثروت من است ، در آن به قانونی که خدا نازل کرده است فرمان بران.

 

غذا خوردن با تهیدستان:

حضرت امام صادق (علیه السلام) از پدر بزرگوارش روایت می کند : در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) تهیدستان به خاطر نداشتن خانه ، شب ها را در مسجد به صبح می رساندند .

پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) شبی در مسجد کنار منبر در ظرفی سنگی با آن تهیدستان افطار کرده ، و هم غذا شد و آن شب از برکت وجود پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) سی نفر از غذایی که در آن دیگ سنگی بود خوردند و باقی مانده غذا به همسرانش برگردانده شد.مولای متقیان حضرت علی (ع) درمورد فضایل وکرامات رسول اعظم (ص)می فرماید: "قلب خوبان شیفته او شد وتوجه دیده ها به جانب او گشت خدا به برکت او کینه ها را دفن کردو آتش دشمنی هارا خاموش ساخت.قد صرفت نحوه افئدة الابرار وثنیت الیه ازمته الابصار. دفن الله به الصغائن واطفا به النوائر.الفّ به اخوانا ...اعزّ به الذلة.(۴) "*ونیز

می فرماید:رسول خدا(ص)کسی است که دلیل ومنطقش برای همه کافی وحجت است وپند اندرزش شفا بخش است.

دعوت او مردم را از گمراهیها دور می سازد. ارسله بحجةکافیة و موعظه شافیه و دعوة متلا فیه.(۴)

یوسف زارع

 

منابع:

۱قرآن کریم

۲.اصول کافی

۳.واپسین نگرانیهای پیامبر.مقاله آقای فراستخواه

۴.سایت اینترنتی پیامبر اعظم(ص).بخش مقالات و روایات

۵-نبی رحمت فابوالحسن ندوی دهلوی

۶-پیامبر رحمت ،صدر بلاغی

۷-نهج البلاغه

۸-فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام ،جعفر سبحانی تبریزی

 

خوانده شده 4725 مرتبه