رسالت پیامبراکرم(ص) از همان آغاز و نیز جبهه بندی مخالفان در مقابل آن حضرت نشان دهنده مأموریت ایشان برای طراحی یک نظام سیاسی و ساماندهی به جامعه سیاسی مطلوب بود. حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهاجرنیا با بیان این مطلب، نحوه تشکیل حکومت، شیوه زمامداری و اهداف حکومت نبوی را تبیین کرد. وی به مناسبت فرا رسیدن سالروز رحلت جانسوز پیامبراعظم (ص) شیوه تعامل آن حضرت با مردم را توضیح داد. این محقق و صاحب نظر اندیشه سیاسی اسلام، اساس تعاملات پیامبر اکرم(ص) را مهرورزی و محبت با کسانی برشمرد که به هر نحوی با حکومت یا با دین یا با حضرت، مشکلی داشتند و خطایی کرده بودند.
پیامبراکرم (ص) بر چه پایه ای و با چه تدبیر و برنامه ای جامعه سازی کردند؟ به ویژه آن که عصبیت قبیله ای مانع تشکیل یک حکومت غیرقبیله ای بود؟ به بیان دیگر، اقدامات رسول خدا(ص) در امر تاسیس حکومت چه بود ؟
مقوله جامعه سازی و فرهنگ سازی و در نتیجه، تمدن سازی مقوله بسیار مهمی در حیات سیاسی پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) است و بررسی آن، فرصت موسّعی را می طلبد. اجمالاً می توان گفت که رسالت حضرت در همان آغاز و نیز جبهه بندی مخالفان در مقابل ایشان، نشان دهنده مأموریت حضرت برای طراحی یک نظام سیاسی و ساماندهی یک جامعه سیاسی مطلوب بود. ببینید وقتی حضرت در مکه با مانع سیاسی حاکمیت قریش مواجه شدند، خدای سبحان به ایشان امر می کند که در مقابل انسداد موجود اعلام کند که «قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ * لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ » باور اعتقادی من، اندیشه من و مطلوبیت های سیاسی من و فرهنگ و جامعه مد نظر من با جامعه ای که شما دارید متفاوت است. بنابراین من هرگز تابع آیین های شرک آلود شما نمی شوم و هرگز مسیر خود را عوض نمی کنم. من برای ساختن یک فرهنگ و جامعه الهی مأموریت دارم و شما هم با این بت پرستی تابع من نخواهید شد « وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ » و از همین جا، مرزهای دو جامعه اسلامی و غیراسلامی شفاف می شود و در آیه آخر می فرماید: « لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ»
با این همه، جامعه سازی پیامبر(ص) با چند مانع جدی مواجه بود كه به برخي از آنان اشاره مي گردد:
اول : برای تأسیس یک جامعه جدید به قلمرو سرزمینی نیاز است و حاکمیت قریش جایی برای این کار باقی نگذاشته بود.
دوم : جامعه به جمعیت نیاز دارد که در آن شرایط در مکه اقلیت کمی از جوانان و بردگان، طرفدار حضرت بودند.
سوم : جامعه نیازمند مدیریت و تشکیلات سیاسی و به تعبیر دیگر نیازمند حکومت است که این امر نیز منتفی بود.
چهارمین مانع بر سر راه جامعه سازی حضرت، آیین شرک آلود و تعصبات قبیله ای ناشی از آن بود که با وجود آن، تأسیس جامعه جدید امکان نداشت.
پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) که با تدبیرترین فرد و «ساسة العباد» بودند می بایست بهترین راه برون رفت از این انسداد را می یافتند. آن حضرت برای هر کدام از این چهار مانع به تدریج راه حل هایی ارائه دادند که فهم آنها درست همان چیزی است که ما به عنوان سیاست اسلامی و فلسفه سیاسی اسلام می شناسیم.
تدبیر حضرت در مقابل مانع اول این بود که دست به یک مهاجرت بزرگ بزنند تا قلمرو مناسبی برای جامعه سازی پیدا کنند.
در این راستا بود که بعد از بیعت در عقبه اول، "مصعب ابن عمیر" را به عنوان نماینده خویش به منظور تعلیم قرآن، آموزش دستورات اسلامی و تبلیغ اسلام به مدینه اعزام فرمودند . موفقیت مصعب درامرتبلیغ اسلام در یثرب، زمینه انعقاد بیعت عقبه دوم را فراهم کرد که حاصل بیعت، هجرت رسول خدا(ص) به یثرب و دفاع همه جانبه یثربیان از ایشان بود. بنابراین حضرت با این تدبیر فرهنگی، بسیار مدبرانه و سیاستمدارانه از شر قریش رهایی یافتند و بهترین شرایط سیاسی و مهم ترین قلمرو سرزمینی را برای تشکیل جامعه نمونه اسلامی و بالطبع استقرار اولین حکومت اسلامی فراهم آوردند. در اثنای این فعالیت ها، حضرت گستره تبلیغ خویش را هم گسترش دادند و افرادی را به جاهایی برای کسب اطلاع و تبلیغ می فرستادند. این تلاش ها، مشکل کمبود جمعیت را برای تشکیل جامعه برطرف کرد؛ به طوری که وقتی رسول خدا(ص) مخفیانه در لیلة المبیت از دست قریشیان به مدینه روی آوردند، در جایگاه یک پیامبر الهی عظیم الشأن مورد استقبال همه اهالی مدینه قرار گرفتند. تا این جا، دو مشکل اساسی فقدان قلمرو و کمبود جمعیت حل شد.
استقبال عمومی اوس و خزرج به قدری پرشور بود که به یک همه پرسی سیاسی تبدیل شد و با این همه پرسی، حضرت به طور طبیعی به بنای حکومت اسلامی اقدام کردند و با ساختن مسجد، اولین مرکز رهبری سیاسی و دینی خویش را مشخص کردند. تا این جا مانع فقدان تشکیلات سیاسی هم برطرف شد و آرام آرام حضرت موفق شدند یک نظام سیاسی تمام عیار را بر پا کنند و با تدوین منشور مدینه که نظام نامه ای برای وحدت داخلی بین مهاجرین و انصار، اوس و خزرج و همچنین یهودیان و مسیحیان بود، به عنوان رهبر و فصل الخطاب ومطاع معرفی شدند. در زمینه مقابله با قبیله گرایی و تعصبات ناشی از آن هم، پیامبر (ص) در موارد و شرایط مختلف سعی کردند با هدایت گری، به تعصبات قبیله ای جهت گیری مثبت بدهند و تا آخر حیات پیامبر(ص)، این هدایت گری ، خط مشی ایشان بود.
حکومت پیامبر اکرم (ص) درمدینه چه اهدافی را دنبال می کرد؟
بحث درباره اهداف حکومت پیامبر(ص) به فلسفه حکومت اسلامی برمی گردد. در این باره باید گفت که بر خلاف حکومت های امروزی که عمده اهدافشان رویکرد حقوقی دارد و به دنبال تأمین حقوق شهروندی ، تأمین حق امنیت ، تأمین آزادی ، تأمین عدالت و برابری ، تأمین رفاه عمومی ، برقراری نظم و قانون و مانند این هاست، در حکومت پیامبر (ص)هیچ کدام از این ها هدف نیستند بلکه همه این ها در راستای اهداف متعالی، جزو وظایف حکومت اسلامی هستند. اهداف حکومت، سعادتمند کردن، به کمال رساندن و ایجاد حیات طیّبه برای همه شهروندان، نورانی کردن انسان ها از راه هدایت و تهذیب نفس و اصلاح اخلاق و نفوس است . اهداف حکومت اسلامی همان اموری است که در آیات الهی بر آن ها تأکید شده است؛ همانند آیه اول سوره ابراهیم که می فرماید: « الَر کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَی صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ »؛ قرآن کتابی است (به مثابه قانون اساسی هدایت بشریت ) که به سوی تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکی و تیرگی شرک و ظلم و جهل به سوی روشنایی (ایمان، عدل و آگاهی) به فرمان پروردگارشان درآوری. البته برای دستیابی به این ها، تأمین امنیت ، تأمین آزادی ، تأمین عدالت و برابری ، تأمین رفاه عمومی و نیز برقراری نظم و قانون هم لازم می شود.
نحوه تعامل حضرت با مردم چگونه بود؟ به ویژه با توجه به این که حضرت ،رسالت را هم دنبال می کردند.
تعامل حکومت اسلامی با مردم بر اساس «رحماء بینهم » بود. من فقط با اشاره به یک آیه که اسمش را آیه «خسته نباشی» به پیامبر(ص) گذاشته ام، چگونگی تعامل حضرت را توضیح می دهم. ببینید خداوند در سوره آل عمران آیه ۱۵۹ می فرماید : « فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنْ الله لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ؛ پس به [برکت] رحمت الهی، با آنان نرمخو و مهربان بودی و اگر تندخو و سخت دل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده می شدند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کارهای حکومتی با آنان مشورت کن.»
اساس تعامل حضرت بر مهرورزی و محبت با کسانی استوار بود که به هر نحوی با حکومت یا با دین یا با حضرت مشکلی داشتند و خطایی کرده بودند .ازاین رو می فرماید: اولاً « فاعف عنهم» عفو عمومی بده و بعد از آن هم «استغفرلهم » برایشان دعا کن و بعد هم آن ها را در امور جامعه مشارکت بده، با آن ها مشورت کن و ارزش و احترامشان را حفظ کن . این ها مبنای رفتار حضرت بود . با این ها بود که حضرت، سرسخت ترین دشمنانش مانند ابوسفیان ها را هم پذیرفت و خداوند در حق اولین حاکم حکومت اسلامی فرمود: « انک علی خلق عظیم» تو بر طریقه اخلاق و رفتار عظیمی هستی . این اخلاق و رفتار با همه شهروندان و حتی با سایر ممالک آن روز همین طور بود . رفتار اخلاقی، مبنای حکومت اسلامی است . البته اگر انسان ها یا کشورهایی علیه این رفتار و این اهداف و این آرمان ها بودند و اهل هدایت نبودند، آن جا رفتار اخلاقی حضرت با شدت عمل« و اشداء علی الکفار» همراه می شد . در عین حال هیچ گاه از دایره اخلاق بیرون فراتر نمی رفتند.