رسالت اجتماعی سرور زنان عالم

امتیاز بدهید
(1 امتیاز)

تعالیم عالیه اسلام و آموزه های علمی و عملی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نسبت به شخصیت دادن به زن، در عصری که هنوز نگاه به زن نگاهی منفی، و عرصه ای برای تجلی توانمندیهای مثبت و مفید زنان کارآمد وجود نداشت، توانست زمینه ساز رشد و شکوفایی شخصیت این قشر از انسان باشد. در این میان بانوی عالی مقام جهان اسلام، حضرت زهرا علیهاالسلام که در چنین مکتبی پرورش یافته است و خود نیز از علم و آگاهی و معرفت بالایی برخوردار است، توانست در عمر کوتاه خود، در عرصه های مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی در کنار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام درخشش نماید و منشأ خیر و برکت برای تمام بشریت باشد.در این نوشتار بخشی از فعالیت های اجتماعی آن بانوی گرانقدر را از نظر می گذرانیم.

مرجعیت فکری و فرهنگی
از رسالت هایی که آن حضرت در اجتماع آن روز خود را عهده دار آن می دانست، بیان معارف الهی بود؛ هر چند حوادث بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و کوتاهی عمر آن حضرت، جامعه را از کسب فیض بیشتر محروم ساخت. در اینکه حضرت زهرا علیهاالسلام در بین جامعه آن روز مورد مراجعه مردم بود و در امور مختلف اجتماعی نقش داشت، شکی نیست.

زنان مدینه همواره خدمت آن حضرت می رسیدند و پرسشهای شرعی خود را از محضرش می پرسیدند و ایشان نیز با صبر و حوصله به پاسخ آنها می پرداخت؛ چنانکه حضرت امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید:

زنی به حضور حضرت فاطمه علیهاالسلام رسید و عرض کرد، من مادری ناتوان دارم که نسبت به مسائل و احکام نمازش دچار شبهه و اشتباهی شده است، مرا نزد شما فرستاده تا آن را بپرسم. حضرت به پرسش او پاسخ گفت. وی مسئله ای دیگر پرسید و حضرت پاسخ گفت. پرسش سومی مطرح کرد و همین طور تا ده پرسش را مطرح کرد و حضرت نیز پاسخ گفتند. آن زن از اینکه پرسشهایش زیاد شد خجالت کشید و عرض کرد ای دختر پیامبر! شما را زحمت ندهم. حضرت فرمودند: هر وقت خواستی بیا و هر چه می خواهی بپرس.(3)

همچنین در زمینه حل اختلافات دینی، امام یازدهم می فرماید:

دو زن که در یکی از مباحث دینی با هم اختلاف داشتند، خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام آمدند. بحث آن دو به نزاع و دعوا کشید، یکی از آن دو با ایمان بود و دیگری معاند و مخالف با اسلام. حضرت به زن مسلمان در گفتن دلایل و ادله خود کمک کرد تا بتواند مطالب حق خود را ثابت کند.

در مواردی نیز بعضی از مؤمنان همسران خود را خدمت آن بانوی بزرگ می فرستادند تا پرسشهای خود را از محضر آن بزرگوار بپرسند. (2)

جهاد در صحنه سیاست
در اوایل بعثت، حفظ جان پیامبر صلی الله علیه و آله و دفاع و حمایت از آن حضرت از مهم ترین رسالتهای جامعه نو پای اسلام و وظیفه خطیر کسانی بود که علیرغم مشکلات و تنگناهای موجود به حقانیت پیامبر و آیین او ایمان آورده بودند. تعداد انگشت شماری نیز با استفاده از موقعیت اجتماعی، سیاسی و تواناییهای دیگر خود، بیشتر به این امر می پرداختند که از جمله آنها حضرت زهرا علیهاالسلام بود.  چنانکه آن حضرت علاوه بر اینکه در منزل و خصوصا بعد از رحلت مادر بزرگوارش خدیجه، پرستاری پدر را بر عهده داشت، بیرون از منزل نیز همیشه مراقب پدر بود.(3)

بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز با پیش آمدن حوادث ناگوار، این رسالت ابعاد دیگری به خود گرفت و از جمله آنها، حمایت و دفاع از امامت و جانشینی به حق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود.

حضرت زهرا علیهاالسلام جایگاه امام علی علیه السلام را خوب شناخته بود و دیدگاههای رسول خدا را نسبت به امام می دانست و بدان ایمان و اعتقادی راسخ داشت و صلاح و مصلحت جامعه نوپای اسلام را در رهبری علی علیه السلام می دید. آن حضرت می دانست که با خروج رهبری امت از محور خود، امور مهم دیگری نیز دچار این آفت می شود و هر گونه ساکت ماندن نوعی تایید بر کارهای نارواست. بدین جهت حضرت زهرا علیهاالسلام در مواردی مخالفت خود را با اعتراض و شِکوه به اثبات رساند.

بعنوان نمونه در ماجرای غصب خلافت، آن حضرت با دلی پر خون از حوادث ناگوار پیش آمده، با زبان شکوه و اعتراض خطاب به آن دسته از اصحاب رسول خدا و مردم که در برابر انحراف جامعه از مسیر حق، سکوت اختیار کرده بودند، فرمود:

«... هنوز از عهد و قرار چیزى نگذشته و سوز سینه ما خاموش نگشته بود; زخم دل ما التیام نگرفته و پیامبر هنوز دفن نگردیده بود كه آنچه نبایست كردید و آنچه ازآنتان نبود، بردید و بدعتى بزرگ پدید آوردید. بهانه آوردیدكه از فتنه مى ترسیم; اما بدانید كه خود را به قعر آتش فتنه افكندید; چرا كه آتش دوزخ، كافران را از هر سو فرا مى گیرد.»(4)

ملاحظات اجتماعی
حضرت زهرا علیهاالسلام که تربیت یافته مکتب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود، نسبت به مردم جامعه خویش ملاحظات دقیق اجتماعی داشت. خانه فاطمه علیهاالسلام محل مراجعه نیازمندان و فقیران بود، هر کس به آنجا مراجعت می کرد ناامید برنمی گشت، و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز در موارد زیادی نیازمندان را به ایشان ارجاع می داد.(5)

در سیره آن بانوی گرانقدر آمده است:

حضرت زهرا علیهاالسلام فقیران و بینوایان را اطعام می داد و به همسایگان مستضعف خود رسیدگی می کرد و به زنان و اطفال مخصوصا یتیمان توجه می کرد و به آنها رسیدگی می نمود و غذا می داد تا جایی که اثر گرسنگی بر صورت مبارکش آشکار می شد.(6)

در روایتی از ابن عباس نقل شده است:
سلمان فارسی برای آنکه چیزی برای عرب تازه مسلمان شده ای تهیه کند به خانه زنان رسول خدا رفت اما چیزی نیافت، چشمش به خانه زهرا علیهاالسلام افتاد و با خود گفت: اگر خیری باشد از خانه فاطمه، دختر پیامبر خواهد بود. رفت و در خانه آن حضرت را کوبید و قضیه را به عرض ایشان رساند. آن حضرت فرمودند:

سوگند به آن کسی که محمد صلی الله علیه و آله را به حق به پیامبری بر انگیخت، سه روز است که چیزی نخورده ایم و حسن و حسین علیهاالسلام از شدت گرسنگی می لرزیدند [تا اینکه خوابشان برد...] اما خیری را که به در خانه ام آمده است برنمی گردانم.

آن حضرت پیراهن خود را به سلمان داد تا ببرد و از شمعون یهودی مقداری خرما و جو بگیرد. سلمان آنها را گرفت و آورد. آن حضرت بلافاصله آنها را آسیاب کرد و نان پخت و به سلمان داد تا برای آن مرد فقیر ببرد. سلمان عرض کرد: یک قرص از این نانها را برای حسن و حسین بردارید. حضرت فرمودند: «یا سَلْمانُ هذا شَیْءٌ اَمْضَیناهُ للّه ِِ عَزَّوَجَلَّ لَسْنا نَأْخُذُ مِنْهُ شَیْئا؛ اینها را در راه خدای عزیز و بزرگ داده ایم، چیزی از آن را بر نمی داریم».(7)

ایشان همچنین درباره همسایگان توجه خاصی مبذول می داشت. امام صادق علیه السلام سیره و روش آن حضرت را چنین بیان فرموده است:

فاطمه علیهاالسلام چنین بود که هر گاه دعا می کرد، برای مردان و زنان مؤمن دعا می کرد ولی برای خودش دعا نمی کرد. به او گفته شد [و از او علت این ماجرا سؤال شد]، پس فرمود: همسایه و سپس خانه.(8)

چنانکه از حدیثی از امام حسن مجتبی علیه السلام بر می آید که حضرت زهرا علیهاالسلام هنگام دعا برای همسایگان، آنها را با نام دعا می کرده است و این بیانگر ارتباط آن بانوی بزرگوار با مردم و همسایگان می باشد.(9)

بانوی دو سرا، هم به عیادت مریضهای همسایه می رفت و هم به جهت تعزیت و تسلیت در مورد اموات آنها در بعضی از مجالس شرکت می کرد.(10)

 

پی نوشت:

1) بحارالانوار، ج2، ص3.

2) چنانکه مردی همسرش را فرستاد تا به نزد حضرت برود و از ایشان بپرسد که آیا او از شیعیان و پیروان شما می باشد یا خیر؟ او به حضور حضرت آمد و چنین پاسخ شنید که به شوهرت بگو: «اِنْ کُنْتَ تَعْمَلُ بِما اَمَرْناکَ وَ تَنْتَهی عَمّا زَجَرْناکَ عَنْهُ فَاَنْتَ مِنْ شیعَتِنا وَاِلاّ فَلا؛ اگر به آنچه که به شما امر کرده ایم عمل می کنی و از آنچه که نهی کرده ایم دوری می کنی، از شیعیان ما هستی وگرنه خیر...»؛ بحارالانوار، ج68، ص155؛ نهج الحیاة، ص 217.

3) عبداللّه بن مسعود می گوید: با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در کنار کعبه بودیم، حضرت د رسایه خانه خدا مشغول نماز بود، گروهی از قریش و از جمله ابوجهل در گوشه ای از مکه چند شتر نحر کرده بودند، شکنبه آنها را آوردند و بر پشت پیامبر گذاشتند، فاطمه‌علیهاالسلام آمد و آنها را از پشت پدرش برداشت؛ بحارالانوار، ج 18، ص57؛ دلائل النبوة، ج2، ص 44.

4) «هذا! وَ الْعَهْدُ قَریبٌ وَ الْكَلْمُ رَجیبٌ والْجَرْحُ لَمّا یَنْدَمِلْ وَ الرَّسوُلُ لَمّا یُقْبَرْ إِعْتِذاراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الفِتْنَةِ «اَلَا فِى الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْكَافِریِنَ(توبه/ 49) فَهَیْهاتَ مِنْكُمْ؟ وَ كَیْفَ بِكُمْ؟ وَ اَنّى تُؤْفَكُونَ؟...»؛ الاحتجاج، ص 108؛ دلائل الإِمامة، ص 39.

5) مأساة الزهراء، ج 1، ص54.

6) ر.ک: اعلموا انّی فاطمه، ج4، ص217. به نقل از فاطمة الزهراء، توفیق ابوعلم، ص130 و تفسیر کشاف زمخشری.

7) تفصیل این قضیه را ملاحظه کنید: بحارالانوار، ج 43، صص 69 ـ 75.

8) کانَتْ فاطِمَةُ علیهاالسلام اِذا دَعَتْ تَدْعُو لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لاتَدْعُو لِنَفْسِها فَقیلَ لَها فَقالَتْ اَلْجارُ ثُمَّ الدّارُ؛ بحارالانوار، ج 90، ص 388.

9) امام حسن علیه السلام چنین نقل می کنند: «رَأَیْتُ اُمّی فاطِمَةَ علیهاالسلام قامَتْ فی مِحْرابِها لَیْلَةَ جُمْعَتِها فَلَمْ تَزَلْ راکِعَةً ساجِدَةً حَتّی اِتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُها تَدْعُو لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ تُسَمّیهِمْ وَ تَکْثُرُ الدُّعاءَ لَهُمْ وَ لاتَدْعُو لِنَفْسِها بِشَیْ ءٍ فَقُلْتُ لَها یا أُمّاهُ لِمَ لاتَدعِیَنَّ لِنَفْسِکِ کَما تَدْعینَّ لِغَیْرِکِ. فَقالَتْ یا بُنَیَّ الْجارُ ثُمَّ الدّار»ُ؛ همان، ج43، ص 82 و ج 86، ص 313.

10) «کانَتْ تَعُودُ مَرْضاهُمْ؛ از مریضهایشان عیادت می کرد.»؛ اعلموا انی فاطمة، ج 4، ص534.

خوانده شده 2400 مرتبه