امام حسین علیه السلام برای احیای اسلام و تشیع قیام کردند و طبق گواهی تاریخ، پس از شهادت ایشان، طولی نکشید که ریشه بنی امیه خشکید و اسلام عزیز باقی ماند و لذا تردیدی وجود ندارد که بقای اسلام و احیای تشیع مرهون شهادت امام حسین علیه السلام است. باید توجه داشت که پس از شهادت امام حسین علیه السلام، نوبت به امام سجاد علیه السلام، حضرت زینب (سلام الله علیها) و اهل بیت امام رسید که با اسارت خود، موج شهادت و وقایع جانسوز کربلا را سراسری کنند. در واقع، اگر قضیه اسارت رخ نمیداد، موج کربلا در جهان منتشر نمیشد. پس از اسارت نیز موج شهادت، با عزاداری عالمگیر شد. در واقع، حرکت حسینی، ابتدا با شهادت و اسارت و سپس با عزاداری شیعیان جاودان و سراسری شد و همیشه باقی خواهد ماند. از این رو می توان گفت: شهادت، اسارت و عزاداری در یک راستا هستند.
حضرت زینب (سلام الله علیها) قافله سالار اسرای کربلا
حضرت زینب (سلام الله علیها) با تلاش و فداکاری فراوان، سفر اسارت را بسیار خوب اداره کرده، به ثمر رسانیدند. از این جهت، تشیع، مرهون زحمات آن بانوی بزرگوار است.
البته در این میان نباید از نقش اساسی امام سجاد علیه السلام در بقای تشیع غافل شد؛ چرا که آن حضرت در مدت سی و چهار سال بعد از شهادت امام حسین علیه السلام، برای احیا و ترویج حرکت حسینی تلاش کردند و در آن دوران، تشیع را در بین مردم جا انداختند و باعث شدند که شجره طیبه قرآن، به بار بنشیند؛ اما در روز عاشورا مصلحت تشیع، در بیماری امام سجاد علیه السلام بود؛ زیرا بیماری، مانع شهادت ایشان و عامل باقی ماندن امامت شد.به هر حال، حضرت زینب (سلام الله علیها) در دوران اسارت، قافله سالار کاروان اسرا بودند و زیر نظر ولایت امام سجاد علیه السلام، اهداف اسارت را دنبال کردند. در حقیقت، اگر زینب نبود، اهداف اصلی قیام امام حسین علیه السلام محقق نمی شد.
شایستگی حضرت زینب (سلام الله علیها) برای به ثمر نشاندن قیام عاشورا
قافله سالاری کاروان اهلبیت (علیهم السلام) و به ثمر نشاندن خون شهدای مظلوم کربلا، لیاقت خاصی میطلبید که حضرت زینب (سلام الله علیها) از آن برخوردار بود. در حقیقت، شخصیتی که وظیفه خطیر و عظیمی که بر عهده دارد باید به صفاتی همچون صبر، گذشت، وفا، اخلاص، ایثار و از جمله شجاعت، متصف باشد و حضرت زینب (سلام الله علیها) چنین بود. ایشان، قضیه کربلا و وظایف خویش را از مادر گرامی خویش حضرت زهرا (سلام الله علیها) در دوران طفولیت، آموخته بود. مثلاً طبق آنچه در برخی مقاتل آمده است، حضرت زهرا (سلام الله علیها) پیراهنی که با دست مبارک خود، بافته و دوخته بودند، به زینب دادند تا وقت وداع، به برادر بدهد و از طرف مادر، زیر گلوی او را نیز ببوسد. امیرالمؤمنین علیه السلام نیز دختر خویش را از واقعه کربلا آگاه ساخته بودند. پس، حضرت زینب (سلام الله علیها) از کودکی برای این حرکت سرنوشت ساز تربیت و برای سربلندی در این میدان، آماده و تربیت شده بود.
تبلور مراتب شجاعت در شخصیت حضرت زینب (سلام الله علیها)
شجاعت، سه مرتبه یا سه معنا دارد؛ مرتبۀ اول شجاعت، نترسیدن از دیگران به خصوص نترسیدن از افراد زورگو و قدرتمند است. مرتبه دوم شجاعت که بالاتر از معنای اول است، تسلط بر هوی و هوس و نفس اماره است. اما بالاترین مرتبه، شجاعت این است؛ که انسان در جزر و مد روزگار خودش را نبازد و حضرت زینب مظلومه (سلام الله علیها) از هر سه مرتبه شجاعت، در حد اعلای آن برخوردار بودند.
عزت و اقتدار حضرت زینب (سلام الله علیها)
مرتبه اول شجاعت، به خوبی در شخصیت حضرت زینب (سلام الله علیها) ظهور و بروز داشت؛ به گونه ای که در دوران اسارت و پس از آن، هیچگاه از افراد زورگویی چون یزید و ابن زیاد نترسید و در برابر سخنان ناحق و بی منطق آنان با عزت و اقتدار تمام ایستادگی کرد.
در مجلس ابن زیاد، وقتی اسرا وارد مجلس شدند، حضرت زینب (سلام الله علیها) در گوشه ای از قصر نشستند که در دید نامحرم نباشند. ابن زیاد رو به سوی ایشان کرد و گفت: دیدی خدا با شما چه کرد؟ حضرت زینب (سلام الله علیها) برخاست و با شدت فراوان فرمود: «ما رأیت إلا جمیلًا هؤلاء قوم کتب الله علیهم القتل فبرزوا إلی مضاجعهم و سیجمع الله بینک و بینهم فتحاجّ و تخاصم فانظر لمن الفلج یومئذ ثکلتک أمک یا ابن مرجانة» (بحارالانوار/45/116)
ایشان به بیان ساده فرمود: تو نمیفهمی! ما در این مسافرت، چیزی جز خوبی ندیدیم؛ زیرا شهادت و اسارت، سرنوشت ما بود و ریشه شما را خواهد سوزاند، تشیع برای همیشه احیاء خواهد شد و اما تو به زودی خواهی مرد. پس، منتظر باش و ببین چه کسی رسوا میشود؟ مادرت به عزایت بنشیند!
ابن زیاد از کلمات شجاعانه حضرت زینب (سلام الله علیها) به اندازه ای عصبانی شد که دستور قتل حضرت زینب(سلام الله علیها) را داد، اما مشیت الهی اقتضا نکرد و نیت شوم او عملی نشد.
در مجلس یزید هم حضرت زینب (سلام الله علیها) با شجاعت تمام، خطبۀ بسیار کوبنده ای خواند. او در ابتدای سخنان خود بعد از حمد الهی، خطاب به یزید فرمود: تو فکر میکنی که خداوند ما را ذلیل و تو را عزیز کرده است؟ هرگز چنین نیست؛ زیرا خدا به تو مهلت داده است که هرچه میخواهی ظلم کنی تا عذاب خود را زیاد کنی. پس، صبر کن و عاقبت خود را ببین. سپس آیه شریفه «و لا یحسبنّ الذین کفروا أنّما نملی لهم خیر لأنفسهم إنّما نملی لهم لیزدادوا إثماً و لهم عذاب مهین» (آلعمران/178) را قرائت کرد. در بخش دیگری از خطبه نیز میفرماید: ای یزید! تو دشمن پیامبری و به زودی تو و کسانی که تو را بر حکومت نشاندند، خواهید فهمید که ظالمان چه جایگاه بدی دارند. هرچند مجبورم با تو سخن بگویم، اما تو در نزد من خوار و کوچکی! (بحارالانوار/ 45/134)
حضرت زینب (سلام الله علیها)، مظهر وظیفه شناسی
برخورداری از شجاعت، حتی در مرتبه اول آن، این توان را به انسان میدهد که پس از تشخیص وظیفه، به آن عمل نماید و هراسی از موانع انجام وظیفه نداشته باشد. حضرت زینب (سلام الله علیها) چنین بود؛ یعنی شناخت وظیفه و عمل به آن در سیره ایشان، به خصوص در مدت اسارت به خوبی مشهود بود. به عنوان مثال، وقتی وظیفه ایشان اقتضا میکرد که سخنرانی کند به افشاگری بنی امیه پرداخت و از هیچ کس ترس و واهمه نداشت. خطبه های حضرت زینب (سلام الله علیها) در بازار کوفه، مجلس ابن زیاد، بازار شام و مجلس یزید بسیار عالی و کوبنده بود و در تاریخ ثبت است. ایشان چنان خطبه میخواند که به تعبیر راوی، گویا امیرالمؤمنین علیه السلام خطبه میخواند، حتی در همان روزهای اول اسارت در کوفه، نزدیک بود مردم با افشاگری حضرت زینب(سلام الله علیها)، علیه بنی امیه قیام کنند، اما چون شورش آنان در آن موقعیت، منجر به سرکوب میشد و نتیجه مطلوب، یعنی انتشار سراسری موج کربلا را در بر نداشت، امام سجاد علیه السلام مانع آن شده، فرمودند: «یا عمة اسکتی... أنت بحمد الله عالمة غیر معلمة فهمة غیر مفهمة» (الاحتجاج/2/305)
عمه جان صبر کن؛ شما عالم و زن فهمیده ای هستید که بدون معلم به این درجه رسیده اید. حضرت زینب (سلام الله علیها) نیز بر حسب وظیفه شناسی سکوت اختیار کرد.
تقوای حضرت زینب (سلام الله علیها)
مرتبه دوم شجاعت، یعنی غلبه بر هوای نفس نیز در شخصیت حضرت زینب (سلام الله علیها) تجلی بارزی داشت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: شجاعترین مردم کسی است که متقی باشد: «أشجع الناس من غلب هواه» (امالی الصدوق/21)
به تعبیر نبی گرامی، شجاعترین مردم کسی است که بر نفس خود مسلط باشد، و تسلط بر نفس یعنی به همه واجبات مخصوصاً به نماز اهمیت دهد و در عمل به مستحبات به خصوص نماز شب، انس با قرآن و خدمت به خلق خدا کوشا باشد و از گناهان و حتی مکروهات اجتناب ورزد، بیشک چنین کسی با مداومت بر عبادت، به مقام عبودیت نائل خواهد شد.حضرت زینب (سلام الله علیها) در مقام عبودیت چنان پیش رفته بود که امام حسین علیه السلام هنگام خداحافظی از او خواستند که در نماز شبها آن حضرت را دعا کند. حضرت زینب (سلام الله علیها)، با ریاضت های دینی به مقام عبودیت رسیده بود و در آن مقام، از نماز لذت میبرد؛ زیرا بهترین لذت در مقام عبودیت، نماز به خصوص نماز شب است. به تعبیر قرآن در سوره اسراء نماز شب انسان را به مقام محمود می رساند.
اهتمام حضرت زینب (سلام الله علیها) به نماز شب
نماز شب حضرت زینب (سلام الله علیها) هیچگاه، حتی در این مسافرت و در شام عاشورا، ترک نشد. شام عاشورا، برای حضرت زینب (سلام الله علیها) شب سختی بود، ایشان علاوه بر مصیبت از دست دادن شش برادر، با لشکری درنده خو مواجه شده بود که می بایست کودکان و اهل حرم را نیز سرپرستی نماید. همین زینب (سلام الله علیها)، بعد از نماز مغرب و عشا، با کمک ام کلثوم خیمه نیم سوخته ای را برپا کردند، و امام سجاد علیه السلام را در آن خیمه آوردند و به دنبال جمع کردن بچه ها به بیابان رفتند؛ بالاخره تا نیمه های شب، همه زنان و کودکان را جمع کردند و سپس کسی را فرستادند و از عمر سعد، مشک آبی گرفتند و بچه ها را سیراب کردند. وقتی از سر و سامان دادن امور کودکان و زنان فارغ شدند، نزد امام سجاد علیه السلام آمدند و نشسته، نماز شب خواندند. امام سجاد علیه السلام که از شدت بیماری قادر به نشستن نبودند. پس از نماز، به حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمودند: عمه جان! ندیده بودم که نماز شب را نشسته بخوانید!
همه این وقایع برای ما پیام دارد؛ امام سجاد علیه السلام از نماز شب عمه خود در آن شرایط بحرانی تعجب نکردند، بلکه فرمودند: چرا نماز شب را نشسته خواندید؟ حضرت زینب (سلام الله علیها) نیز پاسخ داد: میخواستم بایستم، اما زانوهایم تاب و توان ایستادن نداشت. دو شب پس از عاشورا کاروان اسرا در نیمه های شب، به پشت دروازه کوفه رسید. طبق برنامه قبلی، آنها را نگه داشتند تا فردا با حضور مردم و همزمان با جشن پیروزی، وارد کوفه شوند. زینب مظلومه (سلام الله علیها) در آن موقعیت و در پشت دروازه کوفه نیز نماز شب خواند. در خرابه شام و در طول مسیر مسافرت هم نماز شب حضرت زینب (سلام الله علیها) ترک نشد.
امنیت دل و آرامش درونی حضرت زینب (سلام الله علیها)
انسان در سایه تقوا، به امنیت دل و آرامش درونی دست می یابد. قرآن شریف در سوره انعام، با طرح یک سؤال و ارائه پاسخ روشن آن، نکته دقیقی را به بشریت میآموزد. ابتدا میپرسد: چه کسی استحقاق دارد که امنیت دل پیدا کند؟ سپس پاسخ میدهد: کسی که ایمان را زیربنا و تقوا را روبنای ساختمان دین خود قرار دهد. به تعبیر دیگر، کسی که با اعتقاد راسخ، تقید به ظواهر شرع مقید باشد؛ یعنی به انجام واجبات و مستحبات اهمیت میدهد و از محرمات و مکروهات اجتناب میورزد، به اطمینان قلبی خواهد رسید و هدایت الهی نصیب او می گردد: «فأی الفریقین أحق بالأمن إن کنتم تعلمون، الذین آمنوا و لم یلبسوا إیمانهم بظلم أولئک لهم الأمن و هم مهتدون» (انعام/81 و 82)
حضرت زینب (سلام الله علیها) از مصادیق این آیه شریفه به شمار میرود، چرا که ایشان با ایمان قوی و تقوای مثال زدنی، مشمول هدایت خاص الهی بود و از این جهت، در آن بحران سخت، پیروز میدان شد.
استقامت حضرت زینب (سلام الله علیها)
مرتبه سوم شجاعت نیز به خوبی در حضرت زینب ظهور نمود، ایشان در دوره اسارت که برای ایشان یک دریای پر تلاطم و مواج بود، به اعتراف دوست و دشمن، از عهده وظیفه و مسئولیت خود برآمد و هجوم مصایب و بلایا او را منزوی و منفعل نکرد. ایشان در شام عاشورا و پس از دیدن داغ شش برادر و دو فرزند و تحمل مصایب فراوان، منفعل نشد و گریه نکرد، بلکه با صلابت و استواری، زنان و کودکان را که در بیابان متفرق شده بودند، جمع کرده، از آنان محافظت کرد. ایشان در آن شرایط سخت و حتی با مشاهده صحنه ای که در آن دوتن از بچه ها دست به گردن یکدیگر، از فرط تشنگی از دنیا رفته بودند، مانند یک شیرمرد به خوبی ایفای نقش کرد.
خطبه های حضرت زینب (سلام الله علیها) و سخنرانی افشاگرانه ایشان در کوفه و شام، در حالی که چند روزی از عاشورا میگذشت، ناشی از استقامت و استواری آن حضرت بود.
حیا، عفت و غیرت حضرت زینب (سلام الله علیها)
آنچه به خصوص در زمان حاضر توجه جدی میطلبد، این است که خاندان وحی، از ابتدای مسافرت تا رسیدن به کربلا و پس از آن در دوران اسارت، هیچگاه در حفظ حجاب خود کوتاهی نکردند و همواره پوشش مورد نظر اسلام را مراعات کردند. آنان در رعایت حیا نیز بسیار کوشا بودند و حتی در شرایط بحرانی اجازه ندادند که نامحرم به آنها خیره شود. زینب (سلام الله علیها) در این زمینه نیز قافله سالار بود و همواره با غیرت خاصی از حجاب، حیا و عفت زنان کاروان مراقبت میکرد. در مجلس یزید که قبلاً به برخی خصوصیات آن اشاره شد، وقتی حضرت زینب (سلام الله علیها) احساس کرد که زنان و دختران اهل بیت در معرض دید افراد نامحرم قرار دارند، با تندی فرمود: «أمن العدل یا ابن الطلقاء تخدیرک حرائرک و إماک و سوقک بنات رسول الله سبایا قد هتکت ستورهن و أبدیت وجوههن تحدو بهن الأعداء من بلد إلی بلد» (الاحتجاج/2/308) ای فرزند رهاشدگان [اشاره به فتح مکه و بخشیده شدن ابوسفیان و معاویه توسط پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم]، آیا این از عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را در امنیت و پشت پرده بنشانی و دختران پیامبر خدا را در بند اسارت و در برابر دید دشمنان، در این شهر و آن شهر بگردانی؟
در روز یازدهم محرم هم وقتی افراد لشکر دشمن برای سوار کردن زنان و کودکان و بردن آنها، به کوفه آمدند، حضرت زینب (سلام الله علیها) به آنها تشر زد و اجازه نداد نزدیک زنان و دختران شوند. سپس، گرچه مشقت داشت، اما برای رعایت حیا و عفت، خود ایشان با کمک ام کلثوم، زنان و کودکان را سوار بر مرکب کردند، و برای تحریک عواطف و بیدار شدن کوفیان، نحوه قرار گرفتن آنها در مرکب را طوری طراحی و برنامه ریزی کردند که هر کودک یتیم در دامن یکی از زنان بنشیند.
حضرت زینب (سلام الله علیها) سرمشق زندگی
همه باید حضرت زینب (سلام الله علیها) را سرمشق خود قرار دهند و با رعایت تقوا و مداومت بر عبادت، به مقام عبودیت برسند. اهتمام حضرت زینب به نماز شب، باید الگوی جوانان باشد تا موفق شوند. شجاعت شگفت آور حضرت زینب (سلام الله علیها) باید در زندگی شیعیان جاری شود و همه در شناخت وظیفه و عمل به وظیفه از همدیگر سبقت بگیرند.