پیاده‌روی اربعین نماد مکتب وحیانی تشیع است، نه عبادتی فردی

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
پیاده‌روی اربعین نماد مکتب وحیانی تشیع است، نه عبادتی فردی

«السَّلَامُ عَلَى وَلِیِّ اللَّهِ وَحَبِیبِهِ؛ السَّلَامُ عَلَى خَلِیلِ اللَّهِ وَنَجِیبِهِ؛ السَّلَامُ عَلَى صَفِیِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ؛ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ؛ السَّلَامُ عَلَى أَسِیرِ الْکُرُبَاتِ وَقَتِیلِ الْعَبَرَاتِ.[1]»

امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند:

«إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ عِنْدَ رَبِّهِ یَنْظُرُ إِلَى... زُوَّارِهِ وَهُوَ أَعْرَفُ بِحَالِهِمْ وَبِأَسْمَائِهِمْ وَأَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَبِدَرَجَاتِهِمْ وَمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ أَحَدِکُمْ بِوَلَدِهِ وَإِنَّهُ لَیَرَى مَنْ یَبْکِیهِ فَیَسْتَغْفِرُ لَهُ وَیَسْأَلُ آبَاءَهُ أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لَهُ وَیَقُولُ: لَوْ یَعْلَمُ زَائِرِی مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَهُ لَکَانَ فَرَحُهُ أَکْثَرَ مِنْ جَزَعِهِ وَإِنَّ زَائِرَهُ لَیَنْقَلِبُ وَمَا عَلَیْهِ مِنْ ذَنْبٍ. [2]»

همانا حسین‌بن علی علیهماالسلام از نزد پروردگارش به زائرانش نگاه می‌کند درحالی‌که حال آن‌ها و نام‌هایشان و نام پدرانشان و درجات آن‌ها و منزلت آن‌ها نزد خداوند را بهتر از یکی از شما نسبت به فرزندش می‌شناسد و به‌درستی که امام حسین علیه‌السلام آن‌کسی را که برای او گریه می‌کند می‌بیند و برای او استغفار می‌کند و از پدران بزرگوارش می‌خواهد برای او استغفار کنند و می‌فرماید: اگر زائر من آنچه خداوند برای او مهیا نموده است را می‌دانست، شادی‌اش بیشتر از غمش می‌شد و همانا زائر امام حسین علیه‌السلام از زیارت برمی‌گردد درحالی‌که هیچ گناهی بر او باقی نمی‌ماند.

بر ضیافت‌خانۀ فیض نوالت منع نیست

در گشاده است و صَلا درداده خوان انداخته [3]

بر اهل فطانتِ کوی ولایت پوشیده نیست که اربعین حسینی همانا نقطۀ کمال و استقرار و استمرار حقیقت مُتضلّع و فوق عرشی عاشورا است. زائرین و مشائین عزیز الوجود به این نکته عنایت داشته باشند که امروز، پیاده‌رویِ اربعین، یکی از بزرگ‌ترین شعائر الهی و وسیلۀ ترویج مذهب حقۀ امامیه است، فلذا از عنوان استحبابی صِرفْ خارج‌شده و به‌عنوان إحیاء امر آل محمد علیهم‌السلام هنگامه می‌آفریند.

 امروزه این زیارت، تنها یک عبادت فردی و یا تکلیف مندوبی فی حدّ نفسه نیست، بلکه نُماد و جلوه موجودیت بالفعل مکتبِ وحیانی تشیع محسوب می‌شود.

هرچند که مناسکی است با پیشینه بسیار با قدمت که بزرگانی همچو محدث جلیل‌القدر مرحوم «حاجی نوری» قدس‌سره و فقیه بزرگ آیت‌الله «سید محمود شاهرودی» رحمةالله‌علیه با پیاده‌روی مستمر خود در احیاء و ترویج این سنت حسنه، نقش مهمی را ایفاء داشته‌اند.

تا حدی که نقل است، این فقیه عظیم‌الشأن 260 مرتبه به زیارت سیدالشهدا علیه‌السلام مشرف شده و نیز منقول است که آن محدث خبیر با التزام داشتن به پیاده‌روی اربعین، سرانجام در مسیر بازگشت از مراسم باشکوه پیاده‌روی، ندای حق را لبیک گفته و به دیار باقی شتافت.

به‌هرتقدیر، اربعین فقط یک زمان و مکان نیست؛ این صورت مُلکی، ملکوتش ظهور تامّه جذبات حسینی است که فرموده‌اند:

«جَذْبَةٌ مِنْ جَذَبَاتِ الْحَقِّ تُوَازِی عَمَلَ الثَّقَلَیْنِ.» جذبه‌ای از جذبه‌های حق با تمام اعمال جن و انس برابری می‌کند.

فلذا باید گفت که اربعین یک قطعه بهشت است که در این ایام نازل می‌شود و زائر چنان مجذوب جذبۀ عرشی سالار شهیدان قرار می‌گیرد که با امام علیه‌السلام عین ربط می‌شود، یعنی زائر اربعین چنان قربی به ساحت عزّ امام علیه‌السلام می‌یابد که در حکم اعضاء و جوارح ایشان می‌گردد.

و چه زیبا است دعای امام حسین علیه‌السلام که در روز عرفه عرضه می‌دارند:

«وَاسْلُکْ بِی مَسْلَکَ أَهْلِ الْجَذْبِ. [4]»

خداوندا مرا در مسیر اهل جذب قرار بده.

عمده اینکه در این ایام نورانی به عنایت خودشان این فراز برای زوّارشان مستجاب می‌شود:

«وَبِضِیَاءِ نُورِکَ اهْتَدَى الطَّالِبُونَ إِلَیْکَ‏. [5]»

در پرتو و روشنایی نورت جویندگانت به‌سوی تو راه می‌پویند.

و حقاً که سیر زوّار اربعین مِنَ الحُسَینِ، إِلَی الحُسَینِ، بِالحُسَینِ و فِی الحُسَین علیه‌السلام است، چراکه:

«أَشْهَدُ أَنَّکَ قُتِلْتَ وَلَمْ تَمُتْ بَلْ بِرَجَاءِ حَیَاتِکَ حَیِیَتْ قُلُوبُ شِیعَتِکَ‏‏.[6]»

شهادت می‌دهم که تو کشته شدی اما نمردی بلکه از زندگانی و حیات تو قلب‌های شیعیانت زندگی یافته است.

همین بس که در این ایام به محوریت وجود امام علیه‌السلام تجمع قلوب و اتحادِ نفوس تحقق‌یافته است؛ تجمع باشکوهی که در هیچ مکتبی نظیر ندارد.

و بی‌شک این تجمع کبری، تحقق عینی فرمایش حضرت زینب حورا علیها‌السلام است؛ آنجا که در مجلس یزید پلید فرمودند:

«ثُمَّ کِدْ کَیْدَکَ‏ وَاجْهَدْ جُهْدَکَ فَوَ اللَّهِ الَّذِی شَرَّفَنَا بِالْوَحْیِ وَالْکِتَابِ وَالنُّبُوَّةِ وَالِانْتِخَابِ لَا تُدْرِکُ أَمَدَنَا وَلَا تَبْلُغُ غَایَتَنَا وَلَا تَمْحُو ذِکْرَنَا وَلَا یُرْحَضُ عَنْکَ‏ عَارُنَا. [7]»

پس تو هر نیرنگی داری اجرا کن و تمام تلاشت را بکن، اما قسم به خداوندی که ما را به واسطۀ وحی، کتاب، نبوت و برگزیدگی شرافت بخشید، تو نمی‌توانی پایان ما را درک کنی و به نهایت ما برسی و نمی‌توانی یاد ما را نابود سازی و پلیدای کردارت با ما از تو برطرف نخواهد شد.

و نیز در عظمت همین مقام آن مخدره مکرمه به امام سجاد علیه‌السلام فرمودند:

«وَیَنْصِبُونَ لِهَذَا الطَّفِّ عَلَماً لِقَبْرِ أَبِیکَ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ لَا یَدْرُسُ أَثَرُهُ وَلَا یَعْفُو رَسْمُهُ عَلَى کُرُورِ اللَّیَالِی وَالْأَیَّامِ وَلَیَجْتَهِدَنَّ أَئِمَّةُ الْکُفْرِ وَأَشْیَاعُ الضَّلَالَةِ فِی مَحْوِهِ وَتَطْمِیسِهِ فَلَا یَزْدَادُ أَثَرُهُ إِلَّا ظُهُوراً وَأَمْرُهُ إِلَّا عُلُوّاً. [8]»

در این سرزمین براى قبر پدرت سیدالشهدا علیه‌السلام نشانه‏‌اى نصب‌کرده که اثرش هیچ‌گاه کهنه و مندرس نشده و گذشت شب و روز آن را محو نمی‌کند و بسیارى از رهبران کفر و الحاد و ابناء ضلالت و گمراهى سعى در نابود کردن آن می‌نمایند ولى به‌جای اینکه رسم و نشانه آن از بین رود ظاهرتر و آشکارتر می‌گردد.[9]

آری، اربعین مانند دیگر امتیازات منحصره، از مختصات خاصۀ سیدالشهدا علیه‌السلام است.

قابل دقت اینکه به‌قدر متیقّن این پیاده‌روی و مراسم شکوهمند مشّایه از مصادیق بارز این آیۀ شریفه است:

«وَلٰا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیٖظُ الْکُفَّارَ وَلٰا یَنٰالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لٰا یُضیٖعُ أَجْرَ الْمُحْسِنیٖنَ.[10]»

و در هیچ مکانى که کافران را به خشم میارد قدم نمی‌گذارند و از دشمنى غنیمتى به دست نمی‌آورند مگر اینکه به سبب آن، عمل صالحى براى آنان نوشته می‌شود، زیرا خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کند.

چراکه کفار و معاندین چنین قدم‌هایی را منفور می‌دارند و از آن به خشم می‌آیند و بی‌تردید در این مناسک، طبق وعدۀ الهی به هر قدم یک عمل صالح نوشته می‌شود، زیرا زحمات و مشقات زوّارالحسین علیه‌السلام را خدای سبحان خود جبران می‌نماید؛ ازآن‌جهت که ایشان در این مقام، زائر حق‌تعالی در فوق عرش اعلی هستند.[11]

و به‌مقتضای کریمۀ «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ‏»[12]، آن عمل صالحِ مکتوب به ازای هر خطوه و قدم، در این دو روایت است که می‌فرمایند:

مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَمَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَةٍ وَرَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ.[13]

هر کس با پای پیاده به‌سوی قبر حسین علیه‌السلام برود، خداوند در برابر هر قدم برای او هزار حسنه می‌نویسد و هزار گناه از او نابود می‌کند و هزار درجه او را بالا می‌برد.

و نیز فرموده‌اند:

مَنْ أَتَی قَبْرَ الْحُسَیْنِ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ وَبِکُلِّ قَدَمٍ یَرْفَعُهَا وَیَضَعُهَا عِتْقَ رَقَبَةٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیل.[14]

هر کس پای پیاده به زیارت حسین علیه‌السلام بیاید خداوند در مقابل هر قدمی که از زمین برمی‌دارد و می‌گذارد ثواب آزاد کردن اسیری از فرزندان اسماعیل علیه‌السلام را برای او می‌نویسد.

در قدیم‌الایام بعضی‌اوقات پادشاهان بار عامی می‌دادند و همه را به حضور می‌پذیرفتند و در آن روز همگان را از خود راضی می‌کردند، اما بعضی از افراد کیاست به خرج می‌دادند و آداب محضر سلطان را رعایت می‌کردند و گاه همین رعایت ادبِ حضور آن فرد را از مقربان و ملازمان همیشگی سلطان می‌کرد.

بر این اساس باید عرض کرد که زیارت اربعین همانا بارِ عامِ سلطان‌السلاطین مُلک وجود، اعم از غیب و شهود، اعنی مولانا الحسین علیه‌السلام است. گوئیا از بطنان عرش کبریا ندا و صَلا می‌دهند که:

هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو

کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست [15]

همه می‌آیند، از هر قبیله و عشیره‌ای، از هر کشور و ملتی، از هر شهر و بلادی، از هر چهره و نژادی و نیز از هر مکتب و آئینی و در این ضیافت عام کسی با دست تهی برنمی‌گردد. مهم اینکه در این میان، رندانِ تشنۀ یار، همتْ بلند دارند که نظر کیمیا اثر سیدالشهدا علیه‌السلام را به خود جلب نمایند.

و برای همیشۀ عمر، زائر دائم الحضور او باقی بمانند و ملازم رکاب ارباب بی کفن شوند، چه کمال زیارت آن است که برای تجلی مزور در موطن نفس زائر باشد نه اموری دیگر که زیارت چیزی جز تجدیدعهد ولایت با امام نیست؛ «وَا شَوْقَاهُ یَا أَبَاعَبْدِاللهِ إِنَّا إِلَیْکَ رَاغِبُونَ».

و چه نیکوست زوّار حسینی در این ایام اربعین که سرّ الاسرار حضرت ابی‌الاحرار است، تحت قبۀ سامیه در آن باب و اصل رحمت و کرم، فرج قدیس اعظم، نیّر معظّم، حقیقت سرّ جلی، مولا حجة‌بن الحسن المهدی عجل‌الله‌فرجه را از خدای سبحان مسئلت نمایند، چه خورشید استجابت زیر قبۀ منورۀ حسینی طلوع می‌کند و نیز ظهور امام زمان عجل‌الله‌فرجه همانا ظهور مقام نورانیت بالتّعین حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام است.

مسک الختام این نوشتار را دعای نورانی امام صادق علیه‌السلام قرار می‌دهیم:

اللَّهُمَّ... ارْحَمْ تِلْکَ الْوُجُوهَ الَّتِی غَیَّرَتْهَا الشَّمْسُ وَارْحَمْ تِلْکَ الْخُدُودَ الَّتِی تَتَقَلَّبُ عَلَى حَضْرَةِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ... اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْدِعُکَ تِلْکَ الْأَبْدَانَ وَتِلْکَ الْأَنْفُسَ حَتَّى تُوَفِّیَهُمْ عَلَى الْحَوْضِ یَوْمَ الْعَطَشِ‏.[16]

پس تو این صورت‏هایى که حرارت آفتاب آن‌ها را درراه محبت ما تغییر داده مورد ترحّم خودت قرار بده و نیز صورت‏هایى را که روى قبر ابى عبد اللَّه الحسین علیه‌السلام مى‏گذارند و برمی‌دارند مشمول لطف و رحمتت قرار بده... خداوندا من این ابدان و این ارواح را نزد تو امانت قرار می‌دهم تا در روز عطش اکبر که بر حوض کوثر وارد مى‏شوند آن‌ها را سیراب نمایى. [17]

در بزم وصالش همه‌کس طالب دیدار

تا یار که را خواهد و میلش به که باشد‌

منابع

  1. ‏‫ابن طاووس، علی بن موسی، إقبال الأعمال‏، 2 ج، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1409.
  2. ‏‫ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزّیارات، 1 ج، نجف، دار المرتضویة، 1365.
  3. ‏‫———، کامل الزّیارات، 1 ج، ترجمه‌ی محمدجواد ذهنی تهرانی، تهران، پیام حق، 1377.
  4. ‏‫اصفهانی، کمال‌الدین اسماعیل، دیوان «کمال‌الدین اصفهانی»، 1 ج، تهران، دهخدا، 1348.
  5. ‏‫حافظ، شمس‌‌الدین محمد، دیوان «حافظ»، 1 ج، تهران، بیهق کتاب، 1390.
  6. ‏طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج على أهل اللّجاج‏، 2 ج، مشهد، نشر المرتضی، 1403.
  7. ‏طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام‏، 10 ج، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1407.
  8. ‏‫———، الأمالی (شیخ طوسی)، 1 ج، قم، دار الثقافة، 1414.
  9. ‏‫کفعمی، ابراهیم بن على عاملى‏، البلد الأمین والدّرع الحصین‏، 1 ج، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏، 1418.

پی نوشت:

[1]‏. تهذیب الأحکام‏، ج 6، ص 113 (فراز ابتدایی زیارت اربعین).

[2]. الأمالی (شیخ طوسی)، ص 55.

[3]. دیوان «کمال‌الدین اصفهانی»، ص 2.

[4]. إقبال الأعمال‏، ج 1، ص 349.

[5]. البلد الأمین والدّرع الحصین‏، ص 284.

[6]. همان.

[7]‏. الإحتجاج على أهل اللّجاج‏، ج 2، ص 309.

[8]‏. کامل الزّیارات، ص 262.

[9]. کامل الزّیارات، ترجمۀ محمدجواد ذهنی تهرانی، ص 796.

[10]. توبه/120.

[11].  کامل الزّیارات، ص 147.

[12]. «سخنان پاکیزه به‌سوی او بالا مى‏رود و کار شایسته به آن رفعت مى‏بخشد» (فاطر/10).

[13]. کامل الزّیارات، ص 133.

[14]‏. همان، ص 134.

[15]. دیوان «حافظ»، ص 56.

[16]‏. کامل الزّیارات، ص 117.

[17]‏. کامل الزّیارات، ترجمۀ محمدجواد ذهنی تهرانی، ص 381.

خوانده شده 933 مرتبه