مناقب علي عليه السلام از منابع اهل سنت

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
مناقب علي عليه السلام از منابع اهل سنت

مناقب و فضائل مولي الموحدين اميرالمومنين علي ابن ابيطالب كه در كتب اهل سنت نقل شده است بيشترازآن است كه بتوان همه را ذكرنمود، لذادر اين مقال کوتاه به چند موضوع اشاره كرده و رواياتي را به عنوان نمونه از ميان انبوه روايات ذكر مي‎كنيم :

1.كثرت فضايل آن حضرت:
عمربن خطاب مي گويد: روزي رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: هيچ جوينده اي چيزي نخواهد يافت كه مانند برتري و فضل علي ابن ابيطالب باشد چه او طالبان هدايت رابه سوي حق هدايت نموده و از هلاكت دور مي سازدو آن را كه به هلاكت افتاده باز مي گرداند.[1]
احمدبن حنبل، رئيس مذهب حنبلي گويد: در مورد هيچ يك از اصحاب رسول خدا آن قدر فضيلت نقل نشده كه در مورد علي نقل شده است.[2]

2. انتخاب آن حضرت توسط خداوند:
روزي رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ خطاب به فاطمة زهرا (س) فرمود: آيا نمي داني كه خداوند بر تمام اهل زمين نظر كرد و پدرت را به نبوت برگزيدو سپس نظري ديگر نمود وعلي را انتخاب نمود و به من فرمان داد تا تو را به ازدواج او در آورم و وصي خودم قرارش بدهم؟[3]

3.علي چونان قبله كه مقتداي همه است:
حاكم نيشابوري مي گويد: اخباري كه در مورد تولد يافتن علي بن ابي طالب در داخل كعبه است،آنقدر زياد است كه به حدّ تواتر (يقين آور) رسيده است.[4]
ابن اثير آورده، روزي پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله - به علي بن ابيطالب فرمود: يا علي ، تو به منزلة كعبه هستي ، همه بايد به سويت بيايند و تو به سوي كسي نمي روي.[5]

4. اولين مسلمان و مؤمن:
متقي هندي نقل كرده، عمربن خطاب مي گفت: هيچ گاه به علي بد نگوئيد چه از رسول خداـ صلّي الله عليه و آله ـ در بارة او فضائلي شنيديم كه اگر يكي از آن فضائل را داشتم برايم باارزش تر از تمامي چيزهايي است كه آفتاب بر آنها مي تابدچه نزد رسول خدا بودم كه دست به شانة علي گذاشت فرمود: تو اولين كسي هستي كه اسلام آوردي و اولين كسي هستي كه ايمان آوردي و تو نسبت به من بمنزله هارون نسبت به موسي هستي.[6]

5. جنگ پيامبر با دشمنان علي عليه السّلام:
ابن ماجه و ترمذي در كتاب صحيح خود، كه معتبرترين كتب اهل سنت مي باشد آورده اند كه رسول خدا خطاب به علي و فاطمه و حسن و حسين فرمود: من در جنگم با كسي كه با شما جنگ كند و در صلح و دوستي هستم با كسي كه با شما در صلح و دوستي است.[7]

6. محبت علي عليه السّلام و ارزش معنوي آن در پيش خدا و رسول:
ترمذي مي گويد: رسول خدا در حالي كه دست حسن و حسين را گرفته بود به مردم گفت: هر كس مرا و اين دو را ، و پدر و مادر اينها را دوست بداردروز قيامت با من و در درجه من خواهد بود.[8]
عبد الله بن مسعود از صحابه پيامبر مي گويد: رسول اكرم(ص) مي فرمود: به تمام كساني كه به نبوت من ايمان آورده اند وصيت مي كنم به ولايت علي عليه السّلام، چه هر كس او را دوست بدارد و مرا دوست داشته و هر كس مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته است، و هر كس او را دشمن بداردمرا دشمن داشته و هر كس مرا دشمن بداردخدا را دشمن داشته است.[9]
حذيفه يماني نقل كرد كه پيامبر(ص) فرمود: هر كس كه مي خواهد زندگي و مرگي چون زندگي و مرگ من داشته باشد و در جنت عدن ساكن گردد بايد بعد از من علي و دوستان او را دوست بداردو به امامان بعد از من كه همه از عترت من هستند اقتدا كند.[10]
بغدادي نقل كرده كه عايشه مي گويد: رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: يا علي، همين ترا بس كه دوستدارتو موقع مرگ حسرتي نداردو در قبرش وحشتي و در قيامت فزعي.[11]
و همان عالم سني آورده است كه از رسول خداـ صلّي الله عليه و آله ـ پرسيدند: آيا براي آتش دوزخ و عبور از آن جوازي هست؟ فرمود: آري و آن محبت علي است.[12]

7. علم علي ـ عليه السّلام ـ
ابن عبدالبّر سنّي مذهب به نقل عبدالله بن عباس گفته است كه اگر علم را ده قسمت كنيم بخدا قسم 9 قسمت مخصوص علي است و در يك قسمت ديگر هم او با ديگر انسانها شريك است.[13]
و آورده اند كه روزي رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حاليكه دست علي را گرفته بود فرمود: اين امير نيكان عالم و قاتل ناپاكان است.... و بعد با صداي بلند فرمود: من شهر علمم و علي درب آن شهر، هر كس مي خواهدوارد شهر علم گردد بايد از در آن در آيد.[14]

8. ولايت علي ـ عليه السّلام ـ
خطيب بغدادي آورده است كه ابوهريره مي گفت: هر كس روز هجدهم ذيحجه را روزه بگيرد ثواب شصت ماه روزه را مي‎برد و اين روز غدير است كه رسول خدا دست علي بن ابيطالب را گرفت فرمود: آيا من ولي مومنين نبودم؟ گفتند: بلي يا رسول الله. پس فرمود: هركه من مولاي او بودم علي مولاي اوست، سپس عمربن خطاب به علي گفت: مبارك يا علي كه مولاي من و مولاي هر مسلماني شدي. پس آية شريفه اليوم اكملت لكم دينكم نازل گرديد.[15]

9. عمربن خطاب و مراجعات و نيازش به علي ـ عليه السّلام ـ :
احمدبن حنبل در كتاب المسند: از معتبرترين كتابها نزد اهل سنت، آورده است كه عمربن خطاب مي گفت: اگر علي نبود، عمر هلاك مي شد (در تمامي مسائل درمانده مي گرديد.[16] و نيز عمر بار ديگر گفته است: اي ابوالحسن، خداوند مرا در ميان قومي زنده نگذارد كه تو در ميان آنان نباشي.[17]
ابن سعد از علماي تسنن مي گويد: عمربن خطاب همواره مي گفت پناه مي برم به خداوند از مشكلي كه پيش آيد و ابوالحسن علي (در بين ما) نباشد.[18] و امثال اين سخنان زياد است كه عمربن خطاب موقع درمانده شدن در حل مشكلات سراغ حضرت مي آمد و پاسخ مي گرفت و چنين اعترافاتي مي كرد.

10. نزول آيه تطهير در شأن محمد وآل محمد و لزوم صلوات بر آنان.
حديث معروف كساء كه در آن پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مولي علي ـ عليه السّلام ـ و فاطمه (س) و امام حسن و امام حسين ـ عليهم السّلام ـ را در زير عباي خود گرفته و مي فرمايد: «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا[19] كه بر اساس آن مشخصات اهل بيت پيامبر صلّي الله عليه و آله و آل محمد عليهم السّلام معلوم مي گردد،كه ايشان واجب الاطاعت خواهند بود واين روايت در بسياري از كتب اهل سنت آمده است .
بخاري در صحيح خود كه از كتب معتبر اهل سنت است آورده كه از رسول خدا پرسيدند چگونه بر تو صلوات بفرستيم ، فرمود: بگوئيد اللهم صلِّ علي محّمد و آل محّمدكما صلّيت علي آل ابراهيم[20] و آورده اند كه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: بر من صلوات تبراء (به معناي بريده) نفرستيد، پرسيدند: صلوات تبراء چيست؟ فرمود: اينكه بگوئيد اللهم صل علي محمد. بلكه بايد بگوئيد اللهم صل علي محمد و آل محمد.[21]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- آنگاه هدايت شدم، تأليف دكتر تيجاني
2-المراجعات ، تأليف سيد عبدالحسين شرف الدين
3- مناقب خوارزمي
4- علي از نگاه دانشوران ؛

پي نوشت ها:
[1] . حافظ ابو جعفر احمد (محب طبري) ، رياض النضره، چاپ اول، مصر ، اتحاد مصري، ج2، ص214.
[2] . حافظ ابو عبد الله نيشابوري، مستدرك الصحيحين ، حيدر آباد كن (هند) ، دايره المعارف نظاميه، 1324هـ ق،‌ج3،ص107.
[3] . متقي هندي، كنزالعمال، حيدر آبادكن (هند) ، دايرة المعارف نظاميه، 1312هـ ق، ج6، ص153.و نظير اين حديث را مي توان در در مچمع الزوائد هيثمي ،اسدالغابة اثر ابن اثير و مستدرک الصحيحين اثر حاکم نيشابوري که همگي از دانشمندان اهل سنت اند ، مشاهده نمود.
[4] . حاكم نيشابوري، پيشين، ج3، ص483.
[5] . عزالدين ابن الاثير، اسد الغابه، مصر، وهبيّه،‌1285، هـ ، ق. ح3 ، ص31، مناوي در کنوز الحقائيق
[6] . متقي هندي، پيشين، ص395، و مثل آن را: ترمذي در الصحيح، حاكم نيشابوري در مستدرك، نسايي در خصائص و ديگران.
[7] . محمد بن عيسي ترمذي، الصحيح ، مصر، بولاق، 1292، ه،ق، ج2، ص301 ابن ماجه در الصحيح ،ابن اثير در اسد الغابه ،حاکم در مستدرک
[8] . همان و ، ابن حجر در تهذيب التهذيب ،خطيب بغداديدر تاريخ بغداد ،متقي هندي در کنزالعمال.
[9] . حافظ ابوبكر خطيب بغدادي، تاريخ بغداد، مصر، سعادت، 1349،هـ ، ق، ج13، ص32، و ديگر علماي اهل سنت مثل ابن اثير در اسد الغابه، ابن حجر در الاصابه، متقي هندي در كنزالعمال.
[10] . ابو نعيم اصفهاني،‌حليله الاولياء‌،‌مصر، سعادت ، 1351،‌ه،‌ق،‌ج1، ص86، متقي هندي کنزالعمال
[11] . ابن حجر عسقلاني، الاصابه، مصر، 1853، م، ج3، قسم اول، ص20، و مناوي در كنوز الحقايق، محب طبري در رياض النضره، هيثمي در مجمع.
[12] . حافظ ابوبكر خطيبب بغدادي، پيشين، ج4، ص194، ج3، ص161.
[13] . ابن عبدالبر، الاستيعاب، حيدر آباد هند، دايره المعارف نظاميه، 1336، هـ ،ق،ج2، ص462.
[14] . هيثمي شهاب الدين ،‌ صواعق المحرقه، مصر، ميمنه، 1314 ه، ق، ص73، مناوي در کنزالحقائق، خطيب در تاريخ بغداد
[15] . خطيب بغدادي، پيشين، ج6، ص290، و با عبارتي ديگر: سيوطي در درّالمنثور، شيخ واحدي در اسباب النزول، امام محمدرازي در مفتاح الغيب(تفسيركبير فخر رازي)، مناوي در فيض القدير.
[16] . امام احمد ‎بن ‎حنبل، مسند حنبل، مصر، ميمنه، 1313ه، ق، ج1، ص140، و بخاري در الصحيح ، دارقطني در سنن، ابن حجردر فتح الباري، بيهقي در السنن، ابن عبدالبردر الاستيعاب و ديگران.
[17] . متقي هندي، پيشين، ج3، ص35حاکم نيشابوري در مسترک الصحيحين .
[18] . ابن سعدواقدي، طبقات الكبري، بريل ليدن، 1322، ج2، ص102 ابن اثير در اسد الغابه ،عسقلاني در تهذيب التهذيب
[19] . احمدبن حنبل،‌پيشين، ج6، ص323 سيوطي در در المنثور ، ترمذي در الصحيح
[20] . بخاري،‌الصحيح، مصر، مطبعه الخيريه، 1320، باب صلوات علي النبي.احمد حنبل در المسند ، ابو داوود در الصحيح
[21] . هيثمي شهاب الدين ، پيشين، ص87.

خوانده شده 1123 مرتبه