نقش حضرت عباس (ع) و خاندانش در نشر فرهنگ اهل بیت (ع)

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
نقش حضرت عباس (ع) و خاندانش در نشر فرهنگ اهل بیت (ع)

قال الله تعالی: «وَ البَلَدُ الطَّیبُ یخرُجُ نَباتُهُ بِإِذنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لا یخرُجُ إِلاَّ نَکدا»[۱]

 

مقدمه

عباس بن علی(علیه السلام) از شخصیت های نامدار تاریخ شیعه، همواره از سوی اهل بیت(علیهم السلام) و شیعیان مورد احترام بوده است. ایشان در کربلا به شهادت رسید، اما پس از او خاندانش (فرزندان و نوادگان) نیز به شیوه شایسته ای همواره در فراز و نشیب های تاریخ اسلام، یار و حتی مبلّغ خاندان اهل بیت(علیهم السلام) بودند. پیوند این خانواده با پیشوایان شیعه در تمامی تاریخ ائمه(علیهم السلام) حتی تا زمان غیبت صغری در منابع دیده می شود. یافته ها گویای آن است که کارکرد فرهنگی ـ سیاسی خاندان عباس بن علی(علیه السلام) به چند دسته تقسیم می شود؛ بخشی از ایشان از شاگردان اهل بیت(علیهم السلام) و نویسندگان سرشناس شیعی در عصر خود بودند، شماری در قیام های شیعیان به یاری ایشان می شتافتند و بعضی نیز ارتباط عاطفی عمیقی با اهل بیت(علیهم السلام) داشتند.

 

اهمیت محیط خانه در تربیت نسلی

تربیت نسلی، یکی از شاخه های دانش تربیت است. بر این اساس، مربی به گونه ای محیط و محتوای تربیتی را آماده می کند که دست کم تا چند نسل، این روند تربیتی ادامه پیدا کند. پیرو همین سیاست، امام علی(علیه السلام) که خود پرورش یافته مکتب قرآنی پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بود، فرزندانش را به همین شیوه تربیت کرده بود؛ زیرا در سنت پیامبران الهی، فرزندان مؤمن می بایست ادامه دهنده راه پدران خود باشند. به همین سبب زکریا این گونه دعا می کرد: «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک ذُرِّیةً طَیبَةً إِنَّک سَمِیعُ اَلدُّعاء».[۲]

توجه به خانواده و محیط زندگی، همواره یکی از سفارش های آشکار قرآن است. آیه «وَ البَلَدُ الطَّیبُ یخرُجُ نَباتُهُ بِإِذنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لا یخرُجُ إِلاَّ نَکدا»،[۳] به محیط رشد انسانی اشاره دارد و اولین دریافت از معنای آن، این است که آدمی در هر جایی که پرورش یابد؛ خوی همان جا را به خود می گیرد؛ چنانکه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «إِذَا أَعْطَی اللَّهُ أَحَدَکُمْ خَیْراً فَلْیَبْدَأْ بِنَفْسِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِه‏؛[۴] هر گاه خدا به یکی از شما خیری عطا کرد، ابتدا خود و خانواده اش را از آن بهره مند سازد». در واقع روش پیامبران الهی این بود که فرزندان را جزئی از خود و ادامه دهنده راه خود می دانستند و این گونه دعا می کردند: «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ ... لِیُقیمُوا الصَّلاةَ»؛[۵] «رَبِّ نَجِّنی‏ وَ أَهْلی؛[۶] پروردگارا! من و خاندانم را نجات ببخش».

بنابراین راهبرد تربیت نسلی، یک امر قرآنی بود که در خانه امام علی(علیه السلام) پیگیری می شد و این گونه حضرت عباس(علیه السلام) نیز مانند حسنین(علیهما السلام) و سایر فرزندان، تحت برنامه تربیتی آن حضرت قرار داشت. این برنامه ها در سه مرحله «بینش افزایی»، «دانش افزایی» و «مهارت افزایی» اجرا می شد. با این نگاه تربیتی اگر چه نامه ۳۱ امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه خطاب به امام حسن(علیه السلام) است، اما حکایت از آن دارد که این برنامه تربیتی برای یکایک فرزندان اجرایی شده است؛ زیرا آن حضرت فرزندانش را پاره تن خود می دانست:

وَ وَجَدْتُکَ بَعْضِی، بَلْ وَجَدْتُکَ کُلِّی، حَتَّی کَأَنَّ شَیئاً لَوْ أَصَابَکَ أَصَابَنِی، وَکَأَنَّ الْمَوْتَ لَوْ أَتَاکَ أَتَانِی، فَعَنَانِی مِنْ أَمْرِکَ مَا یعْنِینِی مِنْ أَمْرِ نَفْسِی؛[۷] چون تو را جزیی از وجود خود بلکه تمام وجود خودم یافتم، گویی که اگر ناراحتی به تو رسد، به من رسیده و اگر مرگ دامانت را بگیرد، دامن مرا گرفته؛ به این جهت توجه به کار تو را اهتمام به کار خود یافتم.

سپس در ادامه می فرماید: «إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کالْأَرْضِ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْ‏ءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُک بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکِ؛ و از آنجا که قلب جوان همچون زمین خالی است و هر بذری در آن پاشیده شود، آن را می پذیرد؛ پیش از آنکه قلبت سخت شود و فکرت به امور دیگر مشغول گردد (گفتنی ها را گفتم)».

درباره تربیت نسلی در روزگار معاصر می توان به خاندان بسیاری از علمای برجسته شیعه و نیز خاندان معظم شهدا و بسیاری از مؤمنان اشاره کرد که با تربیت صحیح دینی و خانوادگی، توانسته اند نسلی نمونه و خدوم به جامعه تحویل دهند. برای مثال می توان به خاندان آیت الله خامنه ایK اشاره کرد که نسل در نسل از پدرشان (سید جواد) و جدشان (سید حسین)، از علما و اهل تقوا و مبارز در راه خدا بودند.[۸]

مادر نیز در این تربیت، نقش تعیین کننده ای دارد؛ چنانکه ام البنین، مادر عباس(علیه السلام) نیز همواره همین مسیر تربیت اسلامی را پیمود. این بانوی ارجمند پس از حادثه کربلا نیز همواره در مسیر اهل بیت(علیهم السلام) قرار داشت. او در حالی که دست فرزند عباس را ـ که عبیدالله نام داشت ـ می گرفت، روزها به بقیع می رفت و برای فرزندانش مرثیه سرایی می کرد. مردم مدینه برای شنیدن مرثیه های جانسوز او اجتماع، و همنوای با او گریه می کردند. عزاداری او به اندازه ای جانسوز بود که حتی هنگامی که مروان بن حکم آن منظره را دید، متاثّر شد و اشک ریخت.[۹] مادران شهدا نیز با تأسی به زنان اهل بیت(علیهم السلام) و این بانوی ارجمند، صبر و استقامت را پیشه کردند و به نماد صبر و بردباری برای خدا تبدیل شدند. مادر شهیدان سجادیان (سید کریم ۱۸ ساله، سید کاظم۱۹، سید داود ۲۷ ساله و سید قاسم ۳۵ ساله) که همسرش هم شهید شد، بعد از ۳۵ سال چیزی جز «سلامتی حضرت آقا» نمی خواهد.[۱۰]

«فرق مادر شهید با تمام مادران دیگر زمین خلاصه می شود به این: مادر شهید، پیش از آنکه مادر شهید می شود، «شهید» می شود ...»[۱۱]

 

تربیت نسلی و علاقه حضرت عباس(علیه السلام) به اهل بیت(علیهم السلام)

پیوند قلبی حضرت عباس(علیه السلام) با خاندان اهل بیت(علیهم السلام)، از همان زمان امام علی(علیه السلام) شکل گرفته بود.[۱۲] ایشان جزو آن دسته از فرزندان امام علی(علیه السلام) بود که در شمار یاران حسنین(علیهما السلام) بودند و از امام علی(علیه السلام) روایت نیز نقل می کردند. بعدها نوادگانش این روایت ها را سینه به سینه ثبت کردند. در یکی از این روایت ها آمده است:

روزی امام علی(علیه السلام) همه پسرانش و از جمله عباس(علیه السلام) را فرا خواند و به آن ها فرمود: «در میان خودتان، کوچک ترها به بزرگ ترها احترام بگذارید و بزرگ ترها نسبت به کوچک ترها مهربان باشید. در فراگیری دین تلاش کنید و تقوی پیشه نمایید ... و همگی از حسنین(علیهما السلام) فرمان ببرید».[۱۳] عباس(علیه السلام) در خانه امام علی(علیه السلام) مسائل شرعی و احکام اسلامی را فرا می گرفت و کتب و احادیثی را که امام علی(علیه السلام) ثبت و ضبط نموده بودند، در اختیار داشت.[۱۴]

بعد از شهادت امام حسن(علیه السلام)، نزدیک ترین شخص به امام(علیه السلام)، برادرش حضرت عباس(علیه السلام) بود که در جایگاه معاون ایشان، در کربلا به سِمَت پرچمداری سپاه برگزیده شد.[۱۵] این میزان علاقه میان حضرت عباس(علیه السلام) و اهل بیت(علیهم السلام)، دو طرفه بود؛ چنانکه وقتی دشمن در روز تاسوعا به سوی سپاه امام حسین(علیه السلام) حرکت کرد، آن حضرت با لحنی بسیار محبت آمیز به برادرش عباس(علیه السلام) فرمود: «یَا عَبَّاسُ! ارْکَبْ بِنَفْسِی أَنْتَ یَا أَخِی! حَتَّی تَلْقَاهُمْ وَ تَقُولَ لَهُمْ مَا لَکُمْ وَ مَا بَدَا لَکُمْ وَ تَسْأَلَهُمْ عَمَّا جَاءَ بِهِمْ؛[۱۶] ای عباس! جانم به فدایت ای برادر! سوار شو و برو از آن٬ ها بپرس! هدف آن ها چیست؟ چه روی داده است و بپرس چه دستور تازه ای به آنان داده شده است؟». این در حالی بود که امام حسین(علیه السلام) بیش از ۲۰ سال از ایشان بزرگ تر بود. در آن سو حضرت عباس(علیه السلام) نیز در معرکه داغ کربلا، نهایت وفاداری را به جا آورد و به برادرانش (فرزندان ام البنین) فرمود: «بروید در پیشگاه امام حسین(علیه السلام) بجنگید و از ایشان دفاع کنید».[۱۷] خود نیز به مبارزه پرداخت تا به شهادت رسید.[۱۸] هنگام شهادت آن حضرت نیز این عاطفه دو طرفه تداوم یافت و امام حسین(علیه السلام) بر بالینش آمد و فرمود: «خدا تو را پاداش خیر عطا بفرماید که در راه خدا حق جهاد را به جا آوردی».[۱۹]

نکته مهم این ماجرا، نگاه اعتقادی حضرت عباس(علیه السلام) به امام(علیه السلام) بود و آن را به صراحت هنگام رد کردن امان نامه شمر بیان کرد و لقب اعتقادی «ابن رسول الله» را برای امام حسین(علیه السلام) به کار برد: «شمر! خدا تو و امان نامهات را لعنت کند؛ چطور ما در امان باشیم، اما پسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در امان نباشد».[۲۰] پس از شهادت نیز مانند مؤمن آل یس که قرآن درباره او می فرماید: «یَالَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ، بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ»،[۲۱] پس از شهادت در راه خدا از مقربین درگاه الهی، و به لقب «باب الحوائج» معروف شد.

منم ماه بنی هاشم که عباس است نام من

 

بود ام البنین مام و علی باب کرام من

بود این افتخارم بس، که گوید خسرو خوبان

 

بود عباس نام آور نگهبان خیام من

من آن سرباز جانبازم که از لطف خداوندی

 

لَبالَب از می حب حسینی گشته جام من

ندادم تن به زیر بار ظلم و ذلت و خواری

 

که بر ذرات عالم گشته واجب احترام من[۲۲]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازماندگان عباس بن علی(علیه السلام) در تاریخ

همه خاندان و فرزندان حضرت عباس(علیه السلام) به پیروی از آن حضرت همواره در خط اهل بیت(علیهم السلام) بودند. بنا بر اسناد تاریخی و نسب شناسی، از حضرت ابوالفضل عباس(علیه السلام) تنها یک پسر به نام «عبیدالله» به جای ماند که مادرش لُبابه، دختر عبیدالله بن عباس بن عبدالمطلب بود و این فرزند،‏ در کربلا اسیر شده بود‏.[۲۳]

ابن شهرآشوب در مناقب آل ابیطالب(علیه السلام)، به پسر دیگری برای آن حضرت به نام محمد اشاره کرده است که در کربلا شهید شد، اما این نام در هیچ یک از کتب پیش از او وجود ندارد. طبق سخن مورخان و عالمان علم انساب، از عبیدالله پسر عباس(علیه السلام) دو پسر به نام های «حسن»[۲۴] و «عبدالله» به جای ماند که از «عبدالله» نسلی باقی نماند. حسن، نوه حضرت عباس(علیه السلام)، فرزندانی داشت که نام شان به این ترتیب ثبت شده است: عباس، ابراهیم، حمزه، عبیدالله، علی و فضل.[۲۵]

- عباس بن حسن بن عبیداللّه بن عباس(علیه السلام)، شش پسر به نام های عبیدالله، علی، حمزه، احمد، عباس و فضل از او به جا ماند. هر کدام از این شش برادر، بعدها نسلی از ایشان به جای ماند.[۲۶]

- ابراهیم فرزند حسن بن عبیدالله بن عباس(علیه السلام) که خود از فقیهان، ادیبان و زاهدان به شمار می رفت، صاحب دو پسر به نام های علی و حسن شد. برخی معتقدند بعدها علی به قم آمد و «شاه سید علی» امامزاده معروف قم، هموست. گفته شده وی ۱۹ پسر داشت.

- حمزه بن حسن بن عبیدالله بن عباس(علیه السلام)، از او دو پسر به نام های «علی» و «قاسم» به جای ماند.[۲۷]

- عبیدالله بن حسن بن عبیدالله بن عباس(علیه السلام)، نسل زیادی از وی به جا ماند و بیشتر خاندان عباس بن علی از او ادامه یافتند.[۲۸] او پنج پسر داشت که یکی از آن ها به نام «عبدالله»، به تنهایی ۱۷ پسر داشت.[۲۹]

- علی بن حسن بن عبیدالله بن عباس(علیه السلام)، نسل زیادی از وی به جای ماند. یکی از پسرانش، «حسین» معروف به ابوعبدالله در مدینه ساکن شد که هشت پسر داشت.[۳۰]

- فضل بن حسن بن عبیداللّه بن عباس(علیه السلام)، یکی از شعرای بنی هاشم بود که نسل او از طریق دو پسرش «محمد» و «عباس» ادامه یافت.[۳۱]

 

تعامل خاندان ابوالفضل عباس (علیه السلام) با اهل بیت (علیهم السلام)

پس از شهادت حضرت عباس(علیه السلام)، ارتباط خاندان امام حسین(علیه السلام) و بازماندگان عباس(علیه السلام) به دلیل مصیبت مشترک کربلا با یکدیگر، تنگاتنگ شد و نقش ام البنین در این میان بسیار پررنگ بود.[۳۲] از این زمان به بعد، ارتباط عاطفی و اعتقادی دو خاندان در مآخذ تاریخی و حدیثی دیده می شود. برای مثال عبیدالله بن عباس(علیه السلام) به پسر عمویش، امام سجاد(علیه السلام) بسیار علاقمند بود و در مجالس خانگی امام(علیه السلام) حاضر می شد. در یکی از این دیدارها، آن حضرت نگاهی به عبیدالله انداخت و فرمود:

رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَی وَ فَدَی أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّی قُطِعَتْ یَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِمَا جَنَاحَیْنِ یَطِیرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِکَةِ فِی الْجَنَّةِ کَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَنْزِلَةً یَغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ الشُّهَدَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَة؛[۳۳] خدای تعالی عمویم عباس را رحمت کند. چه سختی ها کشید و خود را فدای برادرش نمود تا دستانش قطع شد و پروردگار دو بال به وی هدیه کرد که مانند جعفر طیار به همراه فرشتگان در بهشت پرواز نماید. او نزد خدا جایگاهی دارد که شهدا به آن غبطه می خورند.

 

بعدها نوادگان حضرت عباس(علیه السلام) نیز با ائمه شیعه(علیهم السلام) ارتباط نزدیکی داشتند یا در قیام ها شرکت می کردند که در سه بخش به آن ها اشاره می شود.

 

۱. شاگردان اهل بیت(علیهم السلام) و نویسندگان سرشناس شیعی

در میان خاندان آن حضرت، برخی جزو یاران ثقه و درستکار اهل بیت(علیهم السلام) بودند که شهرت زیادی داشتند. برای مثال حمزه بن قاسم بن علی‏ بن حمزه بن حسن بن عبیدالله بن‏ عباس(علیه السلام)، یکی از راویان شیعه و ثقة بود که احادیث زیادی گردآوری کرد و کتابی نیز درباره راویان امام صادق(علیه السلام) با نام مَن روَی عن جعفر بن محمد(علیه السلام) نوشت.[۳۴] وی در عرصه گسترش باور به مهدویت نیز فعال بود. از او روایت هایی درباره قیام قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در منابع ثبت شده است.[۳۵]

ابوالقاسم علی بن محمد، از نوادگان حضرت عباس(علیه السلام) و از جمله راویان اهل بیت(علیهم السلام) بود که روایت های حقانیت اهل بیت(علیهم السلام) را در شرایط حساس عصر عباسیان از زبان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است. برای مثال روایتی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را چنین نقل کرده است:

إِنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَصِیِّی وَ إِمَامُ أُمَّتِی وَ خَلِیفَتِی عَلَیْهَا بَعْدِی وَ مِنْ وُلْدِهِ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الَّذِی یَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً؛[۳۶]بدانید که علی بن ابیطالب(علیه السلام)، جانشین و امام پس از من است. مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از نسل او خواهد آمد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، هنگامی که پر از ستم و ظلم شده است.

محمد بن حمزه بن حسن بن عبیدالله بن عباس(علیه السلام) که مردی دانا و ارجمند بود، مانند یک مبلّغ دینی به بصره و شهرهای دیگر می رفت و درآنجا حدیث های امام رضا(علیه السلام) را برای مردم بازگو می کرد.[۳۷] حمزه بن قاسم بن حمزه بن حسن بن عبیدالله بن عباس(علیه السلام) نیز از اخبار اهل بیت(علیهم السلام) به خوبی آگاه، و برای روشنگری مردم، راوی رخدادهای مربوط به خاندان اهل بیت(علیهم السلام) بود.[۳۸]

موسی بن محمد بن اسماعیل بن عبداللَّه بن عبیداللَّه بن‏ عباس‏(علیه السلام) نیز روایتی درباره سلسله ائمه(علیهم السلام) از زمان امام علی(علیه السلام) به بعد نقل کرده است که در منابع این روایت مناقبی ثبت شده است.[۳۹] همچنین عبیدالله بن علی از نوادگان حضرت عباس(علیه السلام)، کتاب جعفریّات را که دوره کامل فقه شیعه است، تألیف نموده و در سال ۳۱۲ ق رحلت کرده است.

 

۲. ارتباط عاطفی خاندان حضرت ابوالفضل عباس (علیه السلام) با اهلبیت (علیهم السلام)

علاقه و دوستی میان خاندان حضرت ابوالفضل عباس(علیه السلام) با ائمه(علیهم السلام)، تا آن اندازه گسترده و مداوم بود که تا قرن ها همچنان حفظ شد. برای نمونه محمد بن علی بن حمزه بن حسن بن عبیدالله بن عباس(علیه السلام)، از راویان امامین عسکریین(علیهما السلام)، تا آنجا به امام(علیه السلام) نزدیک بود که مادر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) در خانه او اقامت گزید.[۴۰]

عبد اللّه بن حسن بن عبیداللّه بن‏ عباس(علیه السلام) نیز هنگامی که امام رضا(علیه السلام) در مرو ولیعهد بود، در کنار آن حضرت بود.[۴۱]

 

۳. قیام کنندگان از خاندان حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)

برخی از افراد خاندان حضرت ابوالفضل عباس(علیه السلام) در طول تاریخ علیه دولت های ستمگر قیام کردند. برای مثال در سال ۲۴۷ هجری قمری، علی بن عبدالله بن محمد بن فضل بن حسن بن عبیدالله بن عباس(علیه السلام)‏ در منطقه هجر علیه عباسیان قیام کرد و مردم بسیاری نیز به دور او گرد آمدند، اما این قیام شکست خورد.[۴۲] بخشی از نوادگان آن حضرت نیز هنگامی که سایر علویان قیام می کردند، به قیام آن ها می پیوستند.

 

فهرست منابع

 

کتب

۱.ابن اثیر، عزالدین علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت: دار صادر - دار بیروت، ۱۳۸۵ق.

۲. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، چاپ اول، بیروت: دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۵ق.

۳. ابن طاووس، علی بن موسی‏، الیقین باختصاص مولانا علی(علیه السلام) بإمرة المؤمنین،‏ تحقیق اسماعیل انصاری زنجانی خوئینی، چاپ اول، قم: دار الکتاب، ۱۴۱۳ق.

۴. ابن طقطقی، محمد بن تاج الدین، الاصیلی فی انساب الطالبین، تحقیق مهدی رجایی، قم: مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۱۸ق.

۵. ابن میثم بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، مشهد: آستان قدس رضوی، ۱۴۱۷ق.

۶. ابومخنف، لوط بن یحیی، وقعة الطف، تصحیح محمدهادی یوسفی غروی، چاپ سوم، قم: جامعه مدرسین‏، ۱۴۱۷ق.

۷. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین‏‏، بیروت: دارالمعرفة، [بی تا].

۸. ابوحنیفه دینوری، احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، قم: منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.

۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، چاپ اول، بیروت: دارالفکر، ۱۴۱۷ق.

۱۰. بیضون، لبیب، موسوعة کربلاء، چاپ اول، بیروت: مؤسسة الاعلمی‏، ۱۴۲۷ق.

۱۱. تمیمی مغربی، قاضی نعمان‏ بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار(علیهم السلام)، چاپ اول، قم: جامعة مدرسین، ۱۴۰۹ق.

۱۲. جریری نهروانی، معافی بن زکریا، الجلیس الصالح الکافی و الأنیس الناصح الشافی، بیروت: دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۶ق.

۱۳. حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، تحقیق محمد صادق بحر العلوم،‏ چاپ دوم، نجف: دارالذخائر، ۱۴۱۱ق.

۱۴. رازی، فخرالدین محمد بن عمر، الشجرة المبارکة فی أنساب الطالبیة، چاپ دوم، قم: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۱۹ق. ‏

۱۵. صدوق، محمد بن علی، الخصال‏، تحقیق علی اکبر غفاری، چاپ اول، قم: جامعه مدرسین‏، ۱۳۶۲ش.

۱۶. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)، تحقیق محسن کوچه باغی، چاپ دوم، قم: مکتبة آیة ‍الله المرعشی النجفی‏، ۱۴۰۴ق.

۱۷. قاسم رسی، یحیی بن حسین، درر الاحادیث النبویة بالاسانید الیحیویة، تحقیق عبدالله بن حمود العزی، الطبعة الاولی، اردن ـ عمان: مؤسسه الامام زید بن علی الثقافیة، ۱۴۲۲ق

۱۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چاپ اول، قم: دار الحدیث، ۱۴۲۹ق.‏

۱۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، چاپ دوم، بیروت: دارالتراث، ۱۳۸۷ق.

۲۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، چاپ دوم، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.

۲۱. مروزی ازوارقانی، سید عزالدین، الفخری فی أنساب الطالبیین‏، قم: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‏، ۱۴۰۹ق.

۲۲. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، چاپ ششم، قم: مؤسسة النشر الاسلامی التابعه لجامعة المدرسین، ۱۳۶۵ش.

 

سایت ها

۱. پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی سید علی خامنه ایK.

۲. خبرگزاری بین المللی قرآن، «فرق مادر شهید با تمام مادران دیگر زمین»، ۲۹/۱۱/۱۳۹۷، کد خبر: ۳۷۹۱۳۵۷.

۳. خبرگزاری مشرق، «پای حرف های همسر شهیدی که مادر ۴ شهید است»، ۳۱/۰۱/۱۳۹۳، کد خبر: ۳۰۲۳۹۲.

 

پی نوشت ها:

[۱]. اعراف: ۵۸: «و سرزمین پاکیزه (و شیرین) گیاهش به فرمان پروردگار می‌روید، اما سرزمین‌های بدطینت (و شوره‌زار) جز گیاه ناچیز و بی‌ارزش از آن نمی‌روید».

[۲]. آل‌عمران: ۳۸.

[۳]. اعراف: ۵۸.

[۴]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۳۶۲.

[۵]. ابراهیم: ۳۷.

[۶]. شعراء: ۱۶۹.

[۷]. ابن‌میثم، شرح نهج‌‍البلاغه، ج ۵، ص ۲: «روی جعفر بن بابویه القمی ان هذه الوصیة کتبها(علیه السلام) الی ابنه محمد بن حنفیه رضی‌الله‌عنه».

[۸]. پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله العظمی خامنه‌ایK، «نگاهی گذرا به زندگی‌نامه حضرت آیت‌الله العظمی سید علی حسینی خامنه‌ای»، ۰۱/۰۱/۱۳۹۳.

https://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=۲۶۱۴۲#_ftn۳

[۹]. علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص ۹۰.

[۱۰]. خبرگزاری مشرق، «پای حرف‌های همسر شهیدی که مادر ۴ شهید است»، ۳۱/۰۱/۱۳۹۳، کد خبر: ۳۰۲۳۹۲.

https://www.mashreghnews.ir/news/۳۰۲۳۹۲

[۱۱]. خبرگزاری بین‌المللی قرآن، «فرق مادر شهید با تمام مادران دیگر زمین»، ۲۹/۱۱/۱۳۹۷، کد خبر: ۳۷۹۱۳۵۷. (شاعر مریم سقلاطونی)

https://iqna.ir/fa/news/۳۷۹۱۳۵۷

[۱۲]. ابن‌حجر العسقلانی، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج ‏۴، ص ۴۶۵.

[۱۳]. یحیی بن الحسین بن قاسم رسی، درر الاحادیث النبویة بالاسانید الیحیویة، ص ۳۹.

[۱۴]. محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ج ‏۱، ص ۱۶۰.

[۱۵]. علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۹۰؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج ‏۴۵، ص۴.

[۱۶]. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الأشراف، ج ‏۳، ص۳۹۱.

[۱۷]. احمد بن داود دینوری، الأخبار الطوال، ص ۲۵۷.

[۱۸]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ‏۴۵، ص ۵۰.

[۱۹]. لبیب بیضون، موسوعة کربلاء، ج ‏۲، ص ۱۳۸.

[۲۰]. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ‏۳، ص۳۹۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ ‏الطبری، ج ‏۵ ، ص ۴۱۵؛ لوط بن یحیی ابومخنف، وقعه الطف، ج ۳، ص ۱۰.

[۲۱]. یس: ۲۷ - ۲۵.

[۲۲]. ژولیده نیشابوری.

[۲۳]. نعمان بن محمد تمیمی مغربی، شرح الأخبار، ج ‏۳، ص ۱۹۸.

[۲۴]. محمد بن تاج‌الدین ابن‌طقطقی، الاصیلی فی انساب الطالبیین، ص ۳۲۸.

[۲۵]. سید عزالدین مروزی، الفخری فی انساب الطالبیین، ص ۱۶۹؛ فخرالدین محمد بن عمر رازی، الشجرة المبارکة، ص ۱۹۸ و ۱۹۹.

[۲۶]. فخرالدین محمد بن عمر رازی، الشجرة المبارکة، ص۱۹۹؛ سید عزالدین مروزی، الفخری فی انساب الطالبیین، ص۱۷۰.

[۲۷]. محمد بن تاج‌الدین ابن‌طقطقی، الاصیلی فی انساب الطالبیین، ص ۳۳۰؛ سید عزالدین مروزی، الفخری فی انساب الطالبیین، ص۱۷۱.

[۲۸]. عزالدین مروزی، الفخری فی انساب الطالبیین، ص۱۷۱.

[۲۹]. همان.

[۳۰]. محمد بن تاج‌الدین ابن‌طقطقی، الاصیلی فی انساب الطالبیین، ص ۳۲۹.

[۳۱]. همان، ص ۳۳۰.

[۳۲]. علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، مقاتل ‏الطالبیین، ص۹۰.

[۳۳]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ‏۲۲، ص ۲۷۴ و ج ۴۴، ص ۲۹۸.

[۳۴]. حسن بن یوسف حلی، رجال العلامة الحلی، ص ۵۳.

[۳۵]. محمد بن علی صدوق، الخصال، ج ‏۱، ص ۱۶۹.

[۳۶]. علی بن موسی ابن‌طاووس، الیقین باختصاص مولانا علی(علیه السلام) بإمرة المؤمنین، ص ۴۹۴.

[۳۷]. محمد بن تاج‌الدین ابن‌طقطقی، الاصیلی فی انساب الطالبین، ص ۳۳۰.

[۳۸]. معافی بن زکریا جریری نهروانی، الجلیس الصالح الکافی و الأنیس الناصح الشافی، ص ۷۵۹.

[۳۹]. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ‏۲، ص ۲۰۴.

[۴۰]. احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، ص ۳۴۷ و ۳۴۸.

[۴۱]. نعمان بن محمد تمیمی مغربی، شرح الأخبار، ج ‏۳، ص ۳۴۱.

[۴۲]. محمد بن جریر طبری، تاریخ‏ الطبری، ج ‏۹، ص ۴۱۰؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۲۰۶.

 

به قلم: حجت الاسلام والمسلمین احمد فلاح زاده، دانش‌آموخته حوزه علمیه و دکترای تاریخ اسلام

خوانده شده 768 مرتبه