پنجم جمادیالاولی سالروز ولادت بانویی است که تاریخ او را به عنوانِ اسوه صبر و بردباری میشناسد. شخصیتی که امثالِ ایوب نبی در برابر او سرِ تعظیم فرود آورده و او را میستایند. کسی که در یک روز بسیاری از عزیزانش را از دست داد؛ اما نه تنها به درگاه الهی شکوه نکرد که آن را مظهری از مظاهر جمال و زیبایی خداوند برشمرده و فرمود: «مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا»؛[1] «جز زیبایی ندیدم». او بود که وقتی بدن قطعه قطعه شده برادر را بر روی خاک صحرای کربلا مشاهده نمود، عوض آنکه گلایهای به درگاه پروردگارش داشته باشد، با نهایت خضوع عرض کرد: «إِلَهِي تَقَبَّل مِنَّا هَذَا القُربَانَ»؛[2] «پروردگارا این قربانی را از ما قبول نما!»
صبر گاهی از روی ناچاری بوده و صاحب آن در دل نسبت به خدای خود و مقدراتش اعتراض دارد؛ اما چون چارهای جز صبر ندارد، تحمل میکند و وقتی پای سخنش مینشینی، دائماً زبان به شکوه و گلایه میگشاید. چنین صبری ارزش چندانی نداشته و صاحبش نیز در منظر اهل معرفت مورد ستایش قرار نمیگیرد. امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند: «لَا يُقَصِّرُ الْمُؤْمِنُ عَنِ احْتِمَالٍ وَ لَا يَجْزَعُ لِرَزَيَّةٍ»؛[3] «مومن هیچگاه در تحمل بلا کم نمیآورد و برای هیچ مصیبتی جزع نمیکند».
گاهی صبر توأم با نارضایتی است؛ اما شخص بلازده احترام پروردگارش را نگه داشته و در مقابل اغیار زبان به شکوه نمیگشاید. امام صادق علیهالسلام در توصیف این شخص میفرمایند: «فَمَنْ صَبَرَ كُرْهاً وَ لَمْ يَشْكُ إِلَى الْخَلْقِ وَ لَمْ يَجْزَعْ بِهَتْكِ سِتْرِهَ ... نَصِيبُهُ مَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ أَيْ بِالْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ»؛[4] «هرکس صبر کند در حالی که در باطنش [از بلایی که دیده] کراهت داشته باشد و در نزد بندگانِ خدا زبان به شکایت باز نکند و با جَزَع کردن دست به پردهدری نزند، نصیبش همان است که خداوند در قرآن فرموده: (و بشارت بده به صبرکنندگان) یعنی بهشت و مغفرت شامل حالش خواهد شد».
مرتبه بالاتر صبر این است که بنده از بلا راضی است و میگوید: پسندم آنچه را جانان پسندد. حالِ او اینگونه است که چون خدا این بلا را برای من خواسته، من هم آن را تحمل میکنم و از خدای خود راضی هستم. صادق آل محمد علیهمالسلام در توصیف چنین شخصی میفرمایند: «مَنِ اسْتَقْبَلَ الْبَلَاءَ بِالرُّحْبِ وَ صَبَرَ عَلَى سَكِينَةٍ وَ وَقَارٍ ... نَصِيبُهُ مَا قَالَ تَعَالَى إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِين»؛[5] «هرکس با روی باز از بلا استقبال کرده و با آرامش و وقار در بلا صبر نماید، نصیبش همان است که خداوند در قرآن فرموده (خدا با صابران است)»؛ یعنی چنین شخصی چون از خدای خود راضی است، خدا نیز در عوض صبرش، رضوان خود را به او عطا میکند. همان رضوانی که خداوند آن را از تمام نعمتهای بهشتی برتر میشمارد و میفرماید: «وَرِضْوَانٌ مِنَ اللهِ أَكْبَرُ»؛[6] «و رضای خدا از همه [این نعمتها] برتر است».
تا این مرتبه، صبر با مقام حمد در یک رتبه قرار گرفته و صابر مقامی بالاتر از شاکر ندارد. امام صادق علیهالسلام فرمودند: «الْمُعَافَى الشَّاكِرُ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مَا لِلْمُبْتَلَى الصَّابِر»؛[7] «تندرست سپاسگزار، اجرش مانند اجرِ گرفتار صابر است».
اما اوج صبر آن است که بنده به بلا با دیده نعمت نگریسته و آن را بهعنوان عنایتی از عنایتهای الهی ببیند. صبر در این مرتبه بالاتر از شکر است و از مقام حمد پیشی میگیرد. این مقام آن مرتبهای است که تنها اندکی از اولیاء الهی به آن رسیدهاند. ایشان همان کسانی هستند که خدا و همه افعالش را زیبا دیده و به معنای واقعی کلمه او را از هر زشتی بری دانسته و ذکر «سبحانالله» را با یقین و معرفت بر زبان میرانند. زینب سلاماللهعلیها که در دامانِ چنین افرادی تربیت یافته بود، در توصیف واقعه عاشورا فرمود: «جز زیبایی ندیدم» و به همه موحدان تا ابد نشان داد که او در بالاترین مقام صبر قرار دارد.
پینوشت:
[1]. عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال، مؤسسة الإمام المهدى عجّل الله تعالى فرجه الشريف، ج11، ص966.
[2]. همان، ص958.
[3]. غررالحکم، دارالکتاب الاسلامی، ص784.
[4]. مصباحالشریعه، اعلمی، ص186.
[5]. همان.
[6]. توبه: 72.
[7]. کافی، اسلامیه، ج2، ص94.