ﻫ . توسعه عباسیان
1- توسعه ابوالعباس عبدالله اولین خلیفه عباسی
پس از خلیفه اموی، ولیدبن عبدالملک (96-86ق.) ابوالعباس عبدالله، اولین خلیفه عباسی (136-132ق.) تغییرات و توسعه مختصری در مسجد بوجود آورد. امام ابواسحاق حربی در «المناسک و اماکن طرق الحج و معالم الجزیره» (ص388) و ابن رسته در «الاعلاق النفسیه» مارا از سنگ نوشته ای مطلع میکنند که از کارهای انجام یافته از سوی خلیفه اول عباسی در مسجد چنین یاد شده است:
«أمر عبدالله أمیرالمؤمنین بزینة هذا المسجد و ترتیبه و توسعة مسجد رسول الله-صلی الله علیه ]وآله[ و سلم- سنة اثنین و ثلاثین و مائة ابتغاء رضوان الله و ثواب الله و إن الله عنده ثواب الدنیا و الاخرة و کان الله سمیعا بصیرا»
2- توسعه ابو جعفر عبدالله منصور
آنگاه ابو جعفر عبدالله منصور، دومین خلیفه عباسی تصمیم گرفت بار دیگر مسجد النبی را توسعه دهد. ابن زباله از دانشمندان مدینه، متفقا از «عبدالعزیزبن محمد» و «محمد بن اسماعیل» روایت میکند که به استناد آن، سمهودی و ابن نجار و ابن رسته قول آنان را پذیرفته، می نویسند: «حسن بن زیاد نامه ای به ابوجعفر نوشت و ضمن آن پیشنهاد کرد که مسجدالنبی را از جانب شرق به حدی توسعه ده تا حجره و مقبره رسول الله در وسط مسجد قرار گیرد». لازمه اجرای چنین پیشنهادی، از بین رفتن خانه عثمان ابن عفان و ضمیمه نمودن آن به مسجد بود که در مشرق مسجد قرار داشت و «حسن بن زید» بی آنکه متعرض چنین موضوعی شود و شاید به تلافی خراب شدن خانه پیامبر، فاطمه، عماریاسر و عبدالله بن مسعود در زمان ولید ابن عبدالملک و یا چون معتقد بود که خراب شدن خانه عثمان نمیتواند مانعی برای توسعه سمت شرقی مسجد باشد، پیشنهاد مذکور را ارائه کرده بود. ابو جعفر عباسی طبق همان سند روایتی ،به حسن بن زید پاسخ داد که: «إنی قد عرفت الذی أردت. فاکفف عن ذکر دار الشیخ عثمان بن عفان».
به هر حال، ابوجعفر به عملی کردن طرح توسعه مسجد موفق نشد و فرا رسیدن مرگ مجالی به او نداد. شایدتعلل وی در این کار به این دلیل باشد که وی از مردم مدینه که به رهبری نفس زکیه از نوادگان امام حسن(ع) در شورشی سخت بر ضد او شرکت کرده بودند دل خوشی نداشت.
3- توسعه مهدی عباسی
تا این که در سال 158ه. ق مهدی عباسی خلیفه شد. مهدی در سال 160ه.ق برای انجام مناسک حج عازم حجاز شد و به توسعه و ترمیم مسجدالنبی رغبتی وافر نشان داد.
ابن نجار می نویسد: «مهدی عباسی» برای عملی کردن طرح توسعه مسجد، «جعفربن سلیمان بن علی بن عبدالله بن عباس» را نماینده مخصوص خود معرفی کرد و «عبدالله بن عاصم بن عمر بن عبدالعزیز» و «عبدالملک بن شبیب غسانی» را زیر نظر نماینده خود، به عنوان سرپرست و متولی انجام کارها تعیین نمود.
تمام مستندات تاریخی و قول مورخان بزرگ تاریخ مسلمانان، در این واقعیت که توسعه انجام شده از سوی مهدی، فقط در قسمت شمالی یا شامی مسجدالنبی بود، اختلافی باهم ندارند.
در روایت یاد شده از ابن زباله و ابن رسته، طول توسعه را 100 ذراع می خواند و همین گفته را ابن نجار تایید کرده است.
ابن نجار متوفای سال 643 ه.ق است؛ یعنی خود در زمانی زندگی می کرده که حداکثر توسعه شمالی بنای مسجد در زمان او، همان توسعه مهدی عباسی بوده است. با توجه به این که طول مسجد از قبله تا شام 200 ذراع بوده، بنابراین، با درنظر گرفتن صد ذراع افزوده، می توان نتیجه گیری کرد، که طول جنوب به شمال مسجد در زمان مهدی، سیصد ذراع شده باشد.
براین اساس مساحت توسعه انجام شده از سوی مهدی را میتوان رقمی نزدیک به 2450 متر مربع در نظر آورد که با توجه به کل مساحت مسجدالنبی تا حد نهایی توسعه صورت گرفته از طرف ولید ابن عبدالملک، مجموعا حدود 8890 مترمربع بوده است. همچنین وی شمار ستون های مسجد را بیشتر کرده و بر تعداد درهای آن افزود. در این زمان مسجد20 در داشت. 4 در شمالی، 8 در غربی و 8 در شرقی .
مهدی عباسی ضمن دستوراتی که در جهت توسعه مسجد صادر کرد، فرمان داد تا روزنه خانه حفصه ، همسر پیامبر را که به آل عمر ابن خطاب رسیده بود و عمر ابن عبدالعزیز با شرط مفتوح گذاشتن آن، توانسته بود خانه حفصه را خراب کند، مسدود کند. این امر خود موجب مشاجرات و اختلاف نظرهایی بین مردم مدینه گردید. ولی در خصوص خانه عبدالرحمن ابن عوف که در آن زمان به دارالملیکه مشهور بود و قسمت بجای مانده از خانه عبدالله ابن مسعود که موسوم به دارالقراء بوده، مدرکی که حکایت از اعتراض عمومی و اختلاف کند ملاحظه نشده است. بهر حال در این بازسازی شمار زیادی ازخانه های اطراف مسجد که هر کدام به نام صحابه ساکن در آنها، شهرت داشت تخریب و به مسجد افزوده شد، از جمله آنها خانه عبدالله بن مسعود، شرحبیل بن حسنه و مسوربن مخرمه بود.
کار توسعه مسجد در سال 165.ق به پایان رسید و به استناد گفته ابن زباله و یحیی، که به قسمتی از سردر ابواب مسجد در زمان مهدی دسترسی داشتند، معلوم میکند که مهدی از کاشیکاری قسمت هایی از مسجد و نقش و نگارهای زینتی دیوارها و مناره ها خود داری نکرده است. ولی بعدها همه اینها در حریق مسجدالنبی از بین رفت.
گفته امام ابواسحاق حربی در المناسک و اماکن طرق حج و معالم الجزیره (ص 386)، صریح است که مهدی عباسی پس از اتمام کار توسعه مسجد، سنگ نوشته ای بر دیوار صحن مسجد کار گذارد؛ تا به این وسیله، رقم تاریخی بنا و نام خود را محفوظ دارد:
«أمر عبدالله المهدی أمیرالمومنین، اکرمه الله و أعز نصره بالزیادة فی مسجد رسول الله- صلی الله علیه (و آله) و سلم- و أحکام عمله ابتغاء وجه الله عزوجل و دارالآخرة بأحسن الثواب و توسعة لمن صلی فیه من أهله و أبنائه من جمیع المسلمین فأعظم أجر امیرالمومنین فیما نوی من حسن نیة فی ذلک و أحسن ثوابه»
ابن رسته در «الاعلاق النفسیه »که در حوالی سال 290ق. تالیف شده، از سنگ نبشته هایی دیگر یاد میکند که بر اساس آن معلوم می شود مهدی عباسی در سال 163ق. عملیات ساختمانی را آغاز و در سال 165 ق. از آن فارغ شده است:
«و کان مبتدا ما امر به عبدالله المهدی محمد امیرالمومنین اکرم الله من الزیادة فی مسجد رسول الله (ص) عمله فی ستة اثنین و ستین و مائة و فرغ منه سنة خمس و ستین و مائة فأمیرالمومنین اصلحه الله – بحمدالله علی ما أذن له و ما اختصه به من عمارة مسجد رسول الله (ص) و توسعتهحمدا کثیرا و یحمدالله رب العالمین علی کل حال.»
پس از توسعه صورت گرفته از سوی مهدی عباسی در قرن دوم هجری، منابع و ماخذی اساسی تا اواسط قرن هفتم هجری قمری در دست نیست که دقیقا روشن کند: مسجدالنبی با چه تغییرات یا تعمیرات مهمی روبرو شده است. آنچه مسلم و مشهور است، توسعه ای در بنای مسجد صورت نپذیرفت. اگرچه زین الدین مراغی متوفای 816 ق. در «تحقیق النصرة بتلخیص معالم دارالحجره» و ابن قتیبه دینوری متوفای 276ق. در «المعارف» اشاره کرده اند که مامون عباسی (198 تا 202 ه.ق.) در توسعه و تعمیر بنای مسجد اهتمام ورزیده است؛ ولی از چگونگی آن اطلاعی در دست نیست.
حمدالله مستوفی در«نزهة القلوب»، مقاله سوم (ص 13)، تنها به بیان این مطلب اکتفا کرده است که : «مأمون نیز برآن زیادتی کرد و اکنون بر آن قرار است. » و یاقوت حموی در«معجم البلدان» تنها به گفتن این مطلب که: «مأمون هم به موخره مسجد مقداری بیافزود.» بسنده کرده است. متن عربی کلام یاقوت را بنگرید:
«أمر عبدالله أمیر المومنین بزینة هذاالمسجد و تزیینه و توسعة مسجد رسول الله (ص) سنة اثنتین و ستین و مائة ابتعاء رضوان الله».
--------------------------------------------------------------------------------
و . تعمیرات مسجد ازسال655 تاسال 898 ه.ق
1- حریق اول مسجد در سال 654 و بازسازی آن
مورخان به تفصیل از چگونگی وقوع آتش سوزی در بنای مسجد النبی سخن به میان آورده اند ،که میتوان این حادثه و اقداماتی که برای نوسازی بنا صورت گرفت را بشرح زیر خلاصه نمود .
در اول ماه مبارک رمضان سال 654 ه.ق. بر اثر سهل انگاری یکی از فراشان مسجد به نام (ابوبکر اوحد) حریقی در بنای مسجد النبی رخ داد که در اسرع وقت به دیگر قسمت های مسجد سرایت کرد و اهالی مدینه با تمام کوشش هایی که بانجام رساندند نتوانستند جلوی پیشرفت آتش را بگیرند و متاسفانه همه قسمتهای مسجد طعمه حریق شد. نمای مرمرین ،سقف ها، منبر، درها، خزائن، صندوق های کتاب، پرده ها، قرآن ها و . . . همه و همه سوختند و فرو ریختند.
به شهادت مورخان ، مردم مدینه پس از مشاهده آثار و بقایای جا مانده از مسجد و عدم توانایی شان در بازسازی و ترمیم آن ، نامه هايی به خلیفه وقت ، «مستعصم بالله بن مستنصر بالله » نوشته ، شرح اسف انگیزحریق بنای مسجد را به اطلاع داو رساندند.
مستعصم بالله ، که در سال 656 ه.ق به امر هلاکوخان کشته شد ، معماران را با اسباب و لوازم ساختمانی به سوی مدینه بسیج نمود.
آنان در آغاز سال 656 ه..ق شروع به تجدید بنای مسجدالنبی نمودند. با توجه به ریزش سقف بر روی مرقد مطهر رسول الله (ص) معماران و بزرگان مدینه ، جرات و نحوه پاکسازی حجره و مرقد مطهر را در خود نیافتند.
از این رو نامه ای جهت تعیین تکلیف به خلیفه نگاشتند. ولی درگیری و ستیز شهروندان بغداد با تاتارهای مهاجم، سبب شد که پاسخ مقتضی در این خصوص داده نشود و حجره به همان سان باقی ماند.
چون مردم در سال655 ه.ق امکان و اقتضای ترمیم را بدست آوردند و حدود حجره و مرقد مطهر و روضه را شناختند، با رعایت دقیق موازین دینی و تاریخی، سقف حجره و اطراف آن را تا دیوارهای قبله و سمت شرقی آن و باب جبرئیل و روضه و منبر، ترمیم و بازسازی کردند.
در سال 656 ه.ق که بر اثر جنگ بغداد با تاتارها، ارتباط مدینه با مرکز خلافت قطع شده بود، وسایل لازم جهت ادامه تعمیرات بنای مسجد از جانب «منصور نورالدین ابن معز ایبک، صالحی» امیر مصر تامین گردید .
در جهت تسریع و اهتمام بیشتر به امر بازسازی، از طرف امیر یمن، «مظفر شمس الدین یوسف بن منصور عمر بن علی» از «بنو رسول یمن» که در سال 647 ه.ق بر زیبد و عدن حکومت میراند، وسایل و بودجه و معماران یمنی به سوی مدینه رهسپار شدند.
در سال 657 ه.ق با توجه به امکانات ارسالی یاد شده، بنای مسجد از باب السلام تا باب الرحمه و از باب جبرئیل تا باب النساء دوباره سازی گردید.
در ذی القعده سال 657 ه.ق امیر نامبرده معزول گردید و «مظفر سیف الدین قطر معزی» (محمود ابن ممدود) بر کرسی امارت تکیه زد و پس از اندی به قتل رسید. لذا توفیقی برای کمک به تداوم بازسازی بنای مسجدالنبی حاصل نکرد.
در اواخر سال 658 ه.ق «ظاهر رکن الدین بیبرس» امیر مصر گردید. وی که از «ممالیک بحری» بود، نسبت به تعمیر و مرمت بنای مسجد و ادامه کارهای ناتمام که پس از حریق مسجد آغاز شده بود، اهتمام خاصی ورزید. مورخان مینویسند: امیر یاد شده، پنجاه و سه معمار با وسایل و بودجه لازم به سوی مدینه اعزام داشت و کار اساسی تعمیر و مرمت مسجد را به پایان رساندند.
2- تلاش ممالیک مصر
سلطان ناصرالدین محمد بن قلاوون از« ممالیک بحری » در طول سال های 705-729 هـ.ق برای مرمت و تجدید بنای قسمت های مختلف بنای مسجد ، هـمت و سعی وافری نشان داد که اهم ان ها احداث دو سایه بان در موخره سقف قبله و قسمت شمالی بود.
در سال 831 هـ.ق که فرسودگی هایی در بنای دو رواق مذکور به وجود امد، اشرف برسبای از «ممالیک برجی» اقدام به تعمیر و مرمت این قسمت نمود.
در سال 853 هـ.ق ظاهر سیف الدین چخماق از سلسله ممالیک برجی مصر که در سال 842 هـ.ق به حکومت رسید، غالب سقف های شمالی و جنوبی مسجد و روضه را بازسازی مجدد کرد.
سلطان اشرف قایتبای (متوفای سال902هـ.ق ) از ممالیک مصر، در سال879 هـ.ق به وضعیت عمومی بنای مسجد اهتمام خاصی ورزید که می توان از مرمت دیوارها ، سقف های شامی و رواق های باب جبرئیل و تعمیر قسمت های شرقی بنای مقصوره یاد کرد .
3- حریق دوم مسجد در سال 885 ه.ق
متاسفانه بار دیگر در شب سیزده رمضان سال 886 هـ.ق حریقی بر اثر رعد و برق و فرو ریختن مناره رئیسه مسجد به وقوع پیوست که در اندک مدتی ، همه بنای مسجدالنبی را فرا گرفت و عده زیادی در مسجد کشته یا زخمی شدند.
ستون ها بار دیگر فرو ریخت. منبر، صندوق، مصلی، مقصوره و اطراف حجره همه و همه سوختند .
اهل مدینه، خبر این آتش سوزی مهیب را به سلطان اشرف رساندند و قبل از آن که کمکی از جانب سلطان برسد ،خود در بازسازی بنای مسجد سعی دقیقی به عمل آوردند.
چون قایتبای از این واقعه آگاه شد، مساله را آنطورکه مهم بود، جدی و بزرگ خواند و نماینده خود را به نام امیر سنقر جمالی همراه با معمار و آلات و اسباب ساختمانی و بودجه کافی به سوی مدینه گسیل نمود و فرمان داد که در تجدید بنای مسجد از هیچ امر و هزینه ای کوتاهی نورزند.
سلطان اشرف قایتبای، که در سالهای 872 تا 901 ه.ق بر قلمرو ممالیک حکمروایی می کرد، در این راه به حدی کارگر ، استادکار، وسایل و مصالح ساختمانی ارسال داشته بود که مورخان به تفاوت از وصف آن حکایات، ارقام عجیبی را نقل کردند.
گروه یاد شده، مناره (رئیسه) را تجدید بنا کردند و دیوارهای مسجد را از اساس مرمت نمودند. محراب عثمانی را توسعه بخشیدند و ستون ها را احیا کردند و سقف ها را به استحکام بر افراشتند و گنبدی بر فراز محراب عثمان بنا نمودند و از اطراف با سه گنبد دیگر که به مجارید مشهود بودند، زینت و استحکام بخشیدند. دو گنبد در مدخل باب السلام برپا شد و نماسازی مسجد به نحو کامل صورت پذیرفت و آنچه که از کتب و مساحف سوخته بود، از سرزمین های اسلامی جمع آوری و وقف مجدد مسجد کردند. این تعمیرات در سال 888 ه.ق به پایان رسید.
در 28 صفر سال 898 ه.ق مناره رئیسه مسجد،در اثر رعد و برق ویران شد و بار دیگر قایتبای ضمن فرمانی، آن را تعمیر و برپا ساخت.
در جریان این اقدامات اساسی، مسجد از جانب مقصوره و حجره ها به حدی توسعه یافت که تجدید بنای گنبد و مقصوره و بنای مناره رئیسه را میسر ساخت.
این توسعه در شرق مسجد با عرض کم و مجموع مساحت افزوده شده مذکور، حدود 120 مترمربع بوده است، که از سمت جنوبی به مناره رئیسه و از سمت شمالی تا مجاورت شرقی مکان صفه و محراب تهجد امتداد داشته است.
ادامه دارد . . .