مکه، سرزمین برگزیده خداوند است و مورد نظر و توجه پروردگار، سرزمین عرفان و معنویت و توحید است، خاستگاه اسلام است، تربت منتخب آفریدگار است و زیارت این دیار، قدم نهادن و رفتن و دیدن و فیض بردن از جاهایی است که مورد عنایت خاصّ خداست.
امام صادق(ع) فرموده است: « محبوب ترین زمین نزد خدا، مکه است. نزد خداوند هیچ خاکی محبوب تر از خاکش و هیچ سنگی گرامی تر از سنگش و هیچ درختی محبوب تر از درخت هایش و هیچ کوهی محبوب تر از کوه هایش و هیچ آبی محبوب تر از آب مکه نیست».
در ارزش زیارت مکه همین بس که ایام پر برکت و سراسر خیر حج، آنقدر سازنده و پربهاست که در حدیثی از امام باقر(ع) حتی خواب در مکه، همچون تلاش و فعالیت شهر های دیگر، و سجود در مکه، همچون به خون غلتیدن و شهادت در راه خدا به حساب آمده است: « . . . وَالنّائِمُ بِمَکَّه کَالمُجتَهِدِ فِی البُلدانِ وَالسّاجِدِ بِمَکِّه کَالمُتَشَحّطِ بِدَمِهِ فی سَبیل الله . . .».
ارزش و قداست این خاک، به خاطر انتساب به پروردگار است و برگزیدگی این تربت، به خاطر معنویات و خاطرات مقدس این مهد وحی و کانون رسالت و توحید است. مرحوم علّامه امینی در ردّ نظریه کسانی که به این گونه امور و تبرک جستن ها و ارزش قائل شدن ها ایراد می گیرند، بحث و بیان مفصلی دارد که درجاهایی چنین می گوید: « . . . همچنان که اراضی و میدان ها و خانه ها و ادارات رسمی و دولتی که به نحوی منتسب به حکومت هاست، احکام و مقرّرات ویژه ای دارد که مردم، ملزم به رعایت آن و اجرای قوانین مربوط به آن هستند، همچنین زمین ها و بناها و سرزمین های منسوب به خداوند هم شئون خاص و احکام و مقرّرات ویژه و لوازم و روابطی دارد که حتمی است و آن کس که تسلیم پروردگار باشد و در لوای توحید و زیر سایه اسلام زندگی کند و به ناچار باید آنها را مراعات کرده و به وظایف خود در قبال آنها قیام و اقدا کند و از همین جاست که کعبه و حرم و مسجدالحرام و مسجدالنبی و کلا مساجد و معابد و کلیساها و کنیسه ها و احکام خاص و مقررات ویژه و احترام فوق العاده دارد و از نظر طهارت و نجاست و خرید و فروش و . . . مقرراتش ویژه و لازم الاجراء است. اگر مکه مکرمه حرم امن الهی است که مردم به آن روی می آورند و از هر فراز و نشیب، آهنگ خانه خدا می کنند و آن اعمال مخصوص را انجام می دهند و حتی گیاه های حرم هم حکم خاص دارد، اینها از آثار همان انتساب به خداوند است و به خاطر این است که خداوند، «مکه» را از بین سرزمین ها برگزیده است . . .»
این مکه است و کعبه، این خاستگاه نور توحید است و «ام القری»، این حجرالاسود است و مقام ابراهیم(ع)، این سرزمین «مبارک» است، خانه برکت خیز است. و به تعبیر قرآن، اولین خانه پر برکتی است که برای مردم قرار داده شده است:«إنَّ اوَّل بَیتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ َللَّذی بِبِکَّه مُبارَکاً».
در کعبه، «حجرالاسود»، سوگند نامه خدا با بندگان است و دست کشیدن به آن، تجدید عهد با خداوند و بیعت نمودن با اوست. نگاه کردن به کعبه هم، عبادت است. پیامبر(ص) فرموده است: « النَّظَرُ اِلَی الکَعبَه عِبادَهُ: و در حدیث دیگری است که: هرکس به کعبه نظر کند تا وقتی نگاهش به کعبه است برایش حسنه نوشته می شود و از سیّئات او محو می گردد: «مَن نَظَرَ إلَیِ الکَعبَهِ لَم یَزَل یُکتَبُ لَه حَسَنَهً وَ یُمحی عَنهُ سَیِّئهٌ حَتّی یَصرِفَ بِبَصَرِه».
وقتی که کعبه، یادآور آن همه خلوص و عظمت و ایثار ابراهیم(ع) است و سمبل توحید و خداپرستی است، نگاه به آن هم عبادت به حساب می آید. چرا که این نگاه هم سازنده و تربیت کننده است. تا نگاه کننده چه کسی باشد و در ورای نگاه، چه احساس و درک و برداشتی نهفته باشد.
خاطره های شکوهمند
کعبه با زندگی حضرت ابراهیم(ع)، پیوند دارد. یادآور بنای این خانه مقدس، توسط ابراهیم و اسماعیل(ع) است. یادآور تلاش هاجر و سعی او در فاصله دو کوه صفا و مروه، و جوشش چشمه زمزم از زیر پای اسماعیل(ع) است.
کعبه بنای یادبود توحید است. در حج، حاجی به صورت و نقش ابراهیم(ع) عمل می کند، گاهی چاقو به دست قربانی می کند، ابراهیم وار، در ذبح اسماعیلش، گاهی در طرد شیطان، رمی جمرات می کند و به آن سمبل های تجسّم ابلیس سنگ ریزه پرتاب می کند، گاهی با پوشیدن لباس احرام، کفن پوش می شود، گاهی در نقش هاجر و به یاد او، هفت بار بین صفا و مروه سعی می کند.
کعبه، یادآور دو بت شکن بزرگ تاریخ است: یکی ابراهیم(ع)، قهرمان توحید که سازنده این بنای کهن توحیدی است و دیگری علی(ع) که در فتح مکه، پای بر دوش پیامبر(ص) نهاد و کعبه را از لوث بت ها تطهیر نمود.
جای پای حضرت ابراهیم(ع) در مسجدالحرام است(مقام ابراهیم) و جای قدم های پیامبر(ص) در این مسجد است.
حجرالاسود را پیامبر(ص) و اولیای خدا بوسیده و بر آن دست کشیده اند.
حج، یادآور حجّ امام حسین(ع) و دعای زیبای ایشان در عرفات است.
کعبه،یادآور نزول سوره فیل و نابودی قوم ابرهه در سوء قصد به این خانه است.
مسجدالحرام، ناله های جانسوز زین العابدین(ع) را به همراه دارد و جایی است که پیامبر(ص) در آنجا نماز خوانده است .
حجرالاسود، تبرک یافته لمس و مسح و بوسه طیّبین و طاهرین است.
مکه، همه ساله شاهد حضور امام عصر(عج) است و مشام جان، اگر آشنا به عطر حضور باشد می تواند به استشمام ان حضور نورانی نائل آید و در هر جا، ردّ پای مهدی(عج) را بیابد.
عرفات، آن عشق و شور و عرفان حسین(ع) را در دامنه «جبل الرحمه» تداعی می کند.
علی(ع) در جملاتی که فلسفه تشریح حج را بیان می کند، از جمله به این نکته اشاره می کند که حاجیان در موقف های انبیاء می ایستند و گام جای گام رسولان می گذارند: « . . . وَ وَقَفوا مَواقِف أنبِیائِه»
باز در حدیث دیگری، از جمله آثار و نتایج حج، همین احیای خاطره و زنده نگه داشتن آثار و اخبار، مطرح شده است. آنجا که هشام بن حکم از امام صادق(ع) درباره فلسفه تکلیف و تشریع حج و طواف بر گرد خانه خدا سؤال می کند، امام، در ضمن بیان مبسوطی با اشاره به اجتماع مردم از شرق و غرب و نقل و انتقال کالاهای تجاری و سودهای آن، می فرماید: « وَلِتَعرَفَ آثارُ رَسولِ اللهِ وَ تَعُرَف اَخبارُه و یُذکَر وَ لا یُنسی . . . ؛ تا اثار پیامبر(ص) و اخبار او شناخته شود و یاد گردد و فراموش نشود.»
در این سخن، آنچه محور قرار گرفته است عبارت است از:
- اجتماع در کنگره عظیم جهانی از شرق و غرب،
- شناخت متقابل افراد نسبت به هم،
- منافع اقتصادی برای مسلمین،
شناخت آثار پیامبر(ص)،
شناخت و احیای اخبار و گفتار پیامبر(ص)،
به برکت حج و این فرضیه الهی است که فرصتی برای آشنایی با ملت ها و ملیت ها، نژادها ، شخصیت ها و مردم گوناگون پیش می آید.
در حدیث دیگری، امام رضا(ع) فرموده است: « . . . مَعَ ما فیهِ مَنَ التَفَقُّهِ وَ نَقلِ اَخبارِ الاَئِمَّهِ اِلی کُلِّ صُقعٍ وَ ناحِیَهٍ . . .؛ علاوه بر آثاری که دارد، همچون دین شناسی و نقل روایات ائمه به هر منطقه و ناحیه».
که اشاره به دین شناسی و شناخت مکتب و گسترش فرهنگ اهل بیت به هرطرف است.
در روزهای مسافرت و زیارت حرمین شریفین، می توان به یک عمر تجربه اندوخت و تاریخ 23 ساله اسلام را در این مدت کوتاه شناخت.
در مسجدالحرام، قبر اسماعیل(ع) و مادرش هاجر در حجر اسماعیل است. بنا به روایاتی قبر هفتاد نفر از انبیاء در مسجدالحرام، بین رکن یمانی و حجرالاسود است و نیز قبر حضرت صالح(ع) در آنجاست.
در قبرستان ابوطالب (قبرستان معلّی) در مکه، قبور بزرگان بسیاری از جمله: عبد مناف، عبدالمطلب، ابوطالب، خدیجه کبری و . . . قرار دارد. در اطراف مکه هم قبر کسانی چون «میمونه» همسر پیامبر(ص) و عبدالله بن عباس و حسین بن علی( شیهد فخّ) قرار دارد. همچنین مرقد بسیاری از عالمان دین و بزرگان جهان اسلام در این شهر است.
دیدار این اماکن، برای کسانی که محبت اولیای دین را در دل داشته باشند، بسیار مفید و مسرّت بخش و دارای الهام و آموزش است. در این سفر معنوی، می توان ره توشه های بسیاری برداشت و سوغات های معنوی پر بهایی آورد، همچون: ایمان، هجرت، زهد، وحدت، معرفت، اخلاص، شناخت اقوام و ملل، یافتن عدّه و عُدّه، گسترش افق دید، وسعت جهان بینی، شناخت عینی آثار و اخبار رسول الله(ص) و ائمه(ع) و انبیاء(ع). اینهاست سوغات گرانبهای این سفر، ولی افسوس که جمعی از این سفر و دیدار عظیم، فقط سوغتشان لوازم الکترونیکی، عروسک، پارچه، دوربین، موبایل، اسباب بازی و ابزار تجملات است ، اما قلبی و مغزی تهی از معرفت از این سفر بر می گردند . . .
اهمیت فریضه دینی، اجتماعی و سیاسی حج، به اندازه ای است که عمود تقویت کننده مکتب است و اگر خانه خدا، بی زائر شود و فریضه مهم حج تعطیل گردد، امام و پیشوای جامعه اسلامی باید مردم را به آن الزام کند و هزینه هم بپردازد؛ این توصیه امامان و فتوای فقهی علمای اسلام است.
سفر حج، سفری است مایه ریاضت نفس و اطاعت مالی و عبادت بدنی و پرستش قولی و فعلی.
و مکه، خانه ای است برای «خدا» و «مردم»، «بیت الله».
کعبه خانه ای است برای قیام نه خوابیدن، و برای سعی، نه سکون.
زیارت حج، سلاح اندیشه و نیروی عشق، در کنار هم اند. و حج، فراموش کردن «خود» در راه «خدا» است.
ذوب شدن «من»ها در «ما» است.
و زائر این خانه، به خلوص و عبودیت می رسد.