امیرالمؤمنین (ع) در توصیههای خویش به فرزندشان امام حسن مجتبی (ع) ۴ معیار را در شناخت دوست ناباب بیان فرمودند.
دوستی و مهرورزی به همنوعان از نیازهای فطری هر انسانی است و نقش بسزایی در رشد و ارتقای جامعه ایفا میکند؛ این پیوند آنگاه که عاقلانه و بر اساس معیارهای ارزشی صورت گیرد، عاملی جهت استحکام بنیانهای اجتماعی خواهد بود. چرا که دستیابی به آرامش روانی و تقویت بنیههای معرفتی و علمی، دو گزاره مهم در استحکام یک سرزمین است که این مهم در پرتو روابط اجتماعی سالم تحقق مییابد.
از این روست که دین مبین اسلام بر تقویت عنصر دوستی تأکید فراوانی دارد. از نظر آموزههای دین، جامعه مطلوب انسانی در اسلام، جامعهای است که بر اساس محبت مردم نسبت به یکدیگر شکل بگیرد. اسلام میخواهد جامعهای بسازد که همه مردم، خود را برادر یکدیگر بدانند و تا سر حد ایثار نسبت به هم عشق بورزند و همان طور که اشاره شد، این بدان جهت است که هیچ چیز مانند مهرورزی در ساماندهی یک جامعه مطلوب کارساز نیست. از این جهت شناخت معیارهایی برای انتخاب دوست ضرورت مییابد.
جالب اینجاست که امیرالمؤمنین (ع) در توصیههای خویش به فرزندشان امام حسن مجتبی (ع) این مسئله را مورد توجه قرار دادند و 4 معیار را در شناخت دوست ناباب بیان فرمودند. حضرت در فرازهایی از بیانات خویش فرمود:
1ـ اى فرزند، بپرهیز از دوستى با احمق، زیرا احمق خواهد که به تو سود رساند، ولى زیان مىرساند ؛ یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرُّکَ
2ـ و بپرهیز از دوستى با بخیل که او چیزى را که بسیار به آن نیازمند هستى از تو دریغ مى دارد ؛ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِیلِ، فَإِنَّهُ یَقْعُدُ عَنْکَ أَحْوَجَ مَا تَکُونُ إِلَیْهِ
3ـ و بپرهیز از دوستى با تبهکار که تو را به اندک چیزى مىفروشد ؛ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ، فَإِنَّهُ یَبِیعُکَ بِالتَّافِهِ
4ـ و بپرهیز از دوستى دروغگو که او چون سراب است، دور را نزدیک نشان مىدهد و نزدیک را دور مىنمایاند ؛ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْکَذَّابِ، فَإِنَّهُ کَالسَّرَابِ یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعِیدَ وَ یُبَعِّدُ عَلَیْکَ الْقَرِیبَ.
حضرت در فراز اول اشاره دارد «بپرهیز از دوستى با احمق، زیرا احمق خواهد که به تو سود رساند، ولى زیان مىرساند»؛ چرا که آدم احمق هم آخرت خود را به باد مىدهد و هم دنیایش را. او منافع زودگذر را بر سعادت جاویدان و لذت ناپایدار را بر سعادت پایدار مقدم مىدارد. به همین دلیل روز رستاخیز دستش از حسنات تهى و پشتش از بار سیئات سنگین است همچنان که امیرالمؤمنین (ع) در فراز قبلی اشاره دارند «بزرگترین فقر، حماقت و نادانى است؛ وَ أَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ». فرد احمق در دنیا نیز بر اثر ندانمکارىها دوستان خود را از دست مىدهد و منافع آنى را بر درآمدهاى آینده مقدم مىشمرد. بخل و تنگنظرى که لازمه حماقت است، مردم را به او بدبین مىکند و تدبیر لازم براى ساماندهی امور مادى را از دست مىدهد و به همین دلیل فقر عقل، باعث فقر در زندگى مادى او نیز مىشود.
یکى از مشکلات مهم کار احمق نیز مشکل بودن درمان اوست، زیرا او مانند بیمارى است که نه دارو مىخورد و نه پرهیز مىکند. مطابق آنچه مرحوم مفید در کتاب اختصاص آورده در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «حضرت عیسى بن مریم گفت: من بیماران (غیر قابل علاج) را مداوا کردم و آنها را به اذن خدا بهبودى بخشیدم. نابیناى مادرزاد و مبتلا به بیمارى برص را به اذن خدا شفا دادم حتى مردگان را به اذن خدا زنده کردم; ولى به سراغ معالجه احمق رفتم و نتوانستم او را اصلاح کنم؛ إنَّ عیسَى بْنَ مَرْیَمَ قالَ: دَاوَیْتُ الْمَرْضَى فَشَفَیْتُهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَأَبْرَأْتُ الاَْکْمَهَ وَالاَْبْرَصَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَالَجْتُ الْمَوْتَى فَأَحْیَیْتُهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَالَجْتُ الاَْحْمَقَ فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَى إِصْلاَحِه».