طارق یعنی کسی که شب وارد می شود. این سوره مکی است.
طارق به کسی مي گویند که شبانه بر اهل خانه خود وارد شود. اما طارق در این سوره کنایه از ستاره است، زیرا که در شب ظاهر می شود.
این سوره با سوگند به آسمان و طارق آغاز می شود:
سوگند به آسمان و طارق و تو چه می دانی که طارق چیست؟ همان ستاره درخشانی که پرده شب را می شکافد؛ (قسم به اینها که) هیچ نفسی نیست مگر اینکه نگاهبانی بر او (گماشته شده) است.
اگر روز به آسمان بنگری، هیچ ستاره ای نمی بینی. گویا همه مرده اند و اثری از آنها در آسمان نیست. اما شب هنگام، می بینی که همگی در آسمان ظاهر می شوند. گویا دوباره جان گرفته اند.
انسان نیز همین گونه است. خداوند ملائکه ای را مأمور کرده است که نفس و روح انسان را پس از مرگ او حفظ کنند. با مرگ انسان، پرونده او بسته نمی شود؛ بلکه حیات انسان در روز قیامت دوباره آغاز می شود. زندگی و حیاتی که مطابق کردار انسان در دنیا می باشد.
در آیات 5 تا 10 می خوانیم:
پس انسان باید بنگرد که از چه آفریده شده است. از آب جهنده ای خلق شده است که از میان پشت و سینه خارج می شود. بی تردید او (خدا) بر بازگردانیدن وی یقیناً تواناست. آن روز که رازها (همه) فاش شود. پس انسان را نه نیرویی باشد و نه یاوری.
این آیات، انسان را بدین اندیشه فرا می خواند که: بنگریم از چه خلق شده ایم و چگونه در رحم مادر شکل گرفته، و وارد فضای این دنیا شده ایم. آری، خداوندی که ما را از نطفه ای آفریده است، قطعاً می تواند دوباره ما را زنده کند و این امر برای او دشوار و بعید نیست. آفرینش دوباره در همان روزی که برای حساب و جزای اعمال حاضر می شویم و قدرت هیچگونه دفاعی را در محکمه الهی از خویشتن نداریم.
داستان سوره طارق
در تفسیر قمی در ذیل جمله (ان کل نفس لما علیها حافظ) آمده که منظور از (حافظ)، ملائکه است.
و در همان کتاب در ذیل آیه (خلق من ما دافق) آمده که: منظور نطفه است، که با قوت خارج می شود. و در ذیل آیه (یخرج من بین الصلب و الترائب) آمده: یعنی صلب مرد، و ترائب زن که همان سینه او است.
و نیز در تفسیر قمی در ذیل آیه (یوم تبلی السرائر) فرموده یعنی (ظاهر می شود از سریره ها).
و در مجمع البیان آمده که روایتی با حذف اواخر سند از ابی دردا رسیده که گفت: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: خدای تعالی چهار چیز را برای خلقش ضمانت کرده، که هدر نرود، و آن اثر نماز و زکات و روزه رمضان و غسل جنابت است، و همین است سرائری که خدای تعالی درباره اش فرمود: (یوم تبلی السرائر).
و در همان کتاب از معاذ بن جبل روایت شده که گفت: از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم پرسیدم: منظور از این سرائر که خدای تعالی بندگان خود را با آن ابتلا می کند چیست ؟ فرمود: سرائر شما همان اعمال شما است از نماز و روزه و زکات و وضو و غسل جنابت، و هر واجب دیگر (پس ذکر شده های در روایت قبلی عنوان مثال را دارد)، برای اینکه همه اعمال شما سرائر و پنهانی است، چون هر کسی می تواند بگوید نماز خوانده ام در حالی که نخوانده باشد، و اگر بخواهد می تواند بگوید وضو گرفته ام در حالی که نگرفته باشد، پس همه اعمال شما نزد خدا محفوظ و خدا ضامن آن است، و روز تبلی السرائر واقعیت آنها آشکار می گردد.
و در تفسیر قمی در ذیل آیه (فما له من قوه و لا ناصر) آمده: یعنی هیچ نیرویی ندارد که با آن به سوی خالقش نزدیک شود، و هیچ ناصری ندارد که اگر خدا عذاب او را بخواهد او را یاری کند.
و باز در همان کتاب است که در ذیل جمله (و السماء ذات الرجع) فرمود: یعنی دارای باران و (و الارض ذات الصدع) یعنی دارای گیاه.
«و سوگند به زمين پر شكاف» كه گياهان از آن سر بر مىآورند (و الارض ذات الصدع).
«كه اين (قرآن) سخنى است كه حق را از باطل جدا مىكند» (انه لقول فصل).
سخنى است جدى «و هرگز شوخى نيست»! (و ما هو بالهزل).
در حقيقت اين دو سوگند اشارهاى است به احياى زمينهاى مرده به وسيله باران كه قرآن بارها آن را به عنوان دليلى بر مسأله رستاخيز ذكر كرده است، مانند آيه 11 سوره ق كه مىفرمايد: «ما به وسيله باران سرزمين مردهاى را زنده كرديم، خروج و قيام شما در قيامت نيز همين گونه است»!
سپس براى تسلى خاطر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم و مؤمنان از يكسو، و تهديد دشمنان اسلام از سوى ديگر مىافزايد: «آنها پيوسته حيله مىكنند» و نقشهها مىريزند (انهم يكيدون كيدا).
«و من هم در برابر آنها چاره مىكنم» و نقشههاشان را نقش بر آب مىكنم (و اكيد كيدا).
«حال كه چنين است كافران را (فقط) اندكى مهلت ده» تا عاقبت كار خويش را ببينند! (فمهل الكافرين امهلهم رويدا).
آرى! آنها پيوسته نقشههاى شومى براى مبارزه با تو طرح مىكنند:
گاه از طريق استهزا وارد مىشوند. گاه به محاصره اقتصادى دست مىزنند.
گاه مؤمنان را شكنجه و آزار مىكنند. گاه ساحرت مىخوانند، گاه كاهنت مىگويند، گاه ديوانهات مىشمرند.
گاه مىگويند كسانى كه دور تو را گرفتهاند فقرا و بينوايانند آنها را دور كن تا ما با تو باشيم.
منظور از «كيد دشمنان» در آيه فوق روشن است اما منظور از «كيد الهى» همان الطافى است كه شامل حال پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم و مؤمنان مىشد و دشمنان اسلام را غافلگير مىساخت، كوششهاى آنها را از ميان مىبرد، و توطئههاى آنان را در هم مىشكست، كه نمونههايش در تاريخ اسلام فراوان است.
اين آيه سرمشقى است براى همه مسلمانان كه در كارهاى خود مخصوصا هنگامى كه در مقابل دشمنانى نيرومند و خطرناك قرار مىگيرند با حوصله و صبر و شكيبائى و دقت رفتار كنند، و از هرگونه شتابزدگى و كارهاى بىنقشه يا بىموقع بپرهيزند.