اشتقاق واژهی قرآن
قرآن یك واژهی عربی اصیل به شمار میرود و ریشهی اشتقاق آن از مادهی «قرأ» به معنای خواندن گرفته شده است. همزهی «قرأ» در اصل واو بوده و از مادهی «قرو» به معنای گردآوری میباشد؛ زیرا قاری- هنگام قرائت- كلمات و حروف را گرد هم میآورد. همانند: «كتَب» كه راغب میگوید: در اصل به معنای جَمَع است.
قرآن در اصل مصدر قَرَأَ، یَقْرَأُ است؛ مانند: غُفران، كُفران و رُجحان، چنان كه در این آیه آمده است: «إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ» (1).
همچنین آیه: «أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً»(2).
برخی در وجه تسمیهی قرآن گفتهاند: چون جامع ثمرات تمامی كتب سالفین است- كه در این آیه بدان اشارت رفته: «وَ لکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ» (3)- از این رو نبایستی واژهی «قرآن» را از واژههای دخیل (مأخوذ از دیگر لُغات) دانست، چنان كه برخی گمان بردهاند كه قرآن واژه ای است سُریانی و از ریشهی «قریانه» به معنای تلاوت گرفته شده كه در كنیسههای یهود رایج بوده است. (4)
آری، اشتراك لغات سامی را نباید نادیده گرفت و این اشتراك نباید موجب انكار اصالت واژههای مورد استعمال در هر لغت گردد.
عمده دلیل اصالت واژههای هر لغت جریان اشتقاق آن واژه است. قرأ، یقرأ، قراءةً و قرآناً و دیگر اشتقاقات این واژه دلیل بر اصالت آن میباشد.
مفهوم سوره و آیه
سوره از «سور بلد» (دیوار بلند و گرداگرد شهر) گرفته شده است، زیرا هر سوره آیاتی را دربرگرفته است و به آن احاطه دارد؛ مانند حصار (سور) شهر كه خانههایی را دربرگرفته است.
برخی آن را به معنای بلندای شرف و منزلتِ رفیع گرفتهاند، زیرا بنابر گفتهی ابن فارس یكی از معانی سوره، علوّ و ارتفاع است و «سارَیسور» به معنای غضب نمودن و برانگیخته شدن از همین ماده است. هر طبقه از ساختمان را نیز سوره میگویند.
ابوالفتوح رازی میگوید: «بدان كه سوره را معنا منزلت بود از منازل شرف و دلیل این، قول نابغهی ذبیانی است:
ألم تر انّ الله أعطاك سورَهً *** تَری كلّ ملْكٍ دونَها یتذبذبُ
نمی بینی كه خداوند به تو شرف و منزلتی رفیع داده است كه هر پادشاهی نزد آن متزلزل مینماید. » اضافه میكند: «باروی شهر را از آن جهت سُور خوانند كه بلند و مرتفع باشد. » (5) برخی دیگر آن را از «سُوْر» به معنای پاره و باقی ماندهی چیزی دانستهاند. ابوالفتوح در این باره میگوید: «اما آن كه مهموز گوید، اصل آن از «سؤر الماء» باشد و آن بقیهی آب بود در آبدان و عرب گوید: «أسْأرتُ فی الإناء» اگر در ظرف چیزی باقی گذاری. از همین جاست كه اعشی بنی ثعلبه -شاعر عرب- میگوید:
فَبانَتْ و قد أسْأرَتْ فی الفُوادِ. . . صَدْعاً علی نأْیها مُستَطیرا
آن زن، از من جدا شد و در دل باقی گذارد شكافی عمیق بر اثر دوری خود كه هر لحظه در حال گسترش است. » (6)
بنابراین، سوره در اصل سؤره بوده (به معنای پاره ای از قرآن) و به منظور سهولت در تلفظ، همزه به واو بدل شده است، و تمام قاریان متفقاً آن را با واو خوانده اند و در هیچ یك از موارد نُه گانه كه در قرآن آمده كسی آن را با همزه قرائت نكرده است.
آیه، به معنای علامت است، زیرا هر آیه از قرآن نشانه ای بر درستی سخن حق تعالی است یا آنكه هر آیه مشتمل بر حكمی از احكام شرع یا حكمت و پندی است كه بر آنها دلالت دارد:
«وَ لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ وَ مَا یَکْفُرُ بِهَا إِلاَّ الْفَاسِقُونَ» (7) و «تِلْکَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ» (8) و «. . . کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ»(9).
جاحظ گوید: «خداوند كتاب خود را- كلاً و بعضاً- برخلاف شیوهی عرب نام گذاری كرد و تمام آن را قرآن نامید. چنان كه عرب مجموع اشعار یك شاعر را دیوان میگوید. و بعض (پاره) آن را مانند قصیدهی دیوان، سوره و بعض سوره را مانند هر بیتِ قصیده، آیه نامیده و آخر هر آیه را مانند قافیه در شعر، فاصله گویند. » (10)
راغب اصفهانی میگوید: «آیه، شاید از ریشهی «أیِّ» گرفته شده باشد، زیرا آیه است كه روشن میكند: «أیّاً من أیِّ؛ كدام از كدام است» ولی صحیح آن است كه از «تأییّ» اخذ شده باشد، زیرا تأیّی به معنای تَثَبُّب و پایداری است. گویند: «تأیَّ أی ارفُق؛ مدارا كن، آرام باش» و شاید از «اَویَ الیه»گرفته شده باشد، به معنای پناه بردن و در جای گزین كردن و هر ساختمان بلندی را آیه گویند: «أَ تَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَةً تَعْبَثُونَ» (11)؛ در زمینهای مرتفع ساختمانهای بلندی به پا میدارید و بیهوده كاری میكنید. » سپس گوید: «هر جمله ای از قرآن را كه بر حكمی از احكام دلالت كند آیه گویند، خواه سورهی كامل باشد یا چند فصل یا یك فصل از یك سوره، و گاه به یك كلام كامل كه جدا از كلام دیگر باشد آیه گویند. به همین اعتبار آیات سورهها قابل شمارش است و هر سوره را مشتمل بر چند آیه گرفتهاند. » (12)
لازم است به طور اختصار یادآور شویم كه اشتمال هر سوره بر تعدادی آیات، یك امر توقیفی است. و كوچك ترین سوره- سورهی كوثر- شامل بر سه آیه است. و بزرگترین سوره- سورهی بقره- شامل بر 286 آیه است. به هر تقدیر كم یا زیاد بودن آیههای هر سوره با دستور خاص پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) انجام گرفته و هم چنان بدون دخل و تصرف تاكنون باقی است، و در این امر سرّی نهفته است كه مربوط به اعجاز قرآن و تناسب آیات میباشد.
پینوشتها:
- قیامت 75: 17-18. رجوع شود به مفردات راغب، ص402.
- اسراء 17: 78.
- آخرین آیهی سوره یوسف.
- رك: قضیا قرآنیّهً فی الموسوعه البریطانیّه، دكتر فضل حسن عباس، ص25-26.
- الروض الجنان، ج1، مقدمه، ص9.
- همان.
- بقره2: 99.
- بقره2: 252.
- بقره2: 266.
- الاتقان، ج1، ص 143.
- شعراء26: 128.
- المفردات، ذیل ماده «أیّ»