از جمله ادعیهی مشهور ماه رجب، دعایی منسوب به امام صادق علیهالسلام با عنوان «یَا مَنْ أَرْجُوهُ» است که صبح و شب و پس از هر کدام از نمازهای یومیه مورد توصیه قرار گرفته است. این دعا را سید بن طاووس در کتاب اقبالالاعمال ذکر کرده و علامه مجلسی سند آن را معتبر دانسته است.
در فراز دوم این دعا می خوانیم «وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ»؛ یعنی ای آنکه از خشمش در هر شرّی ایمنی جویم. اما سؤال اینجاست که مصداق «کل شرّ» چیست. واژه «کُل» در عربی به معنای «هر» یا «همه» است. هرگاه بعد از آن واژه ای مفرد بیاید، کل، معنای هر می دهد و هرگاه بعد از آن واژه ای جمع بیاید، «کُل» معنای همه می دهد؛ بنابراین در این فراز از دعا به معنای «هر شری» می دهد.
در احادیث مصادیقی از «کُلِّ شَرّ» بیان شده است، از جمله آنکه امیر مؤمنان علیه السلام فرمود «اَلْجَهْلُ أَصْلُ کُلِّ شَرٍّ»؛ یعنی جهل ریشه هر شری است. یا امام صادق علیه السلام در روایتی فرمود «اَلْغَضَبُ مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ»؛ یعنی خشم و غضب کلید هر شرّی است و یا ایشان در روایتی دیگر فرمود«إِیَّاکَ وَ اَلْکَسَلَ وَ اَلضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ مَنْ کَسِلَ لَمْ یُؤَدِّ حَقّاً وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ یَصْبِرْ عَلَى حَقٍّ.»؛ یعنی بپرهیز از تنبلى و بىحوصلگى، چراکه آن دو کلید هر بدى و شرّ هستند. بعد درباره علت آن می فرمایند «فرد تنبل هیچ حقّى را ادا نمىکند و آدم بىحوصله پاى هیچ حقّى نمىایستد. (تحف العقول, ج1, ص295)
اما آنچه که امیر مؤمنان علیه السلام درباره «جهل» به عنوان ریشه تمام شرارت ها معرفی کردند، شرحش را در حدیث جُنود عقل و جهل می یابیم. این حدیث، روایتی اخلاقی از امام صادق علیه السلام در تشریح چگونگی آفرینش عقل و جهل و همچنین سپاهیان هرکدام از آن دو است. در این حدیث امام صادق علیه السلام ضمن تشریح چگونگی آفرینش سپاهیان عقل و جهل، 75 لشکر برای عقل و 75 لشکر برای جهل بیان میکند که بسیاری از فضائل و رذائل اخلاقی را در برمیگیرد که از جمله لشکریان جهل شرارت و بدخواهی وزیر جهل، کفر و پریشانی، انکار حق و حقیقت، ناامیدی به حق، ظلم و ستم، نارضایتی و بدبینی، کفران نعمت، یأس و نامیدی به ترقی و تکامل، حرص و آز به دنیا، بی مهری و نامهربانی، جهل و نادانی، شقاوت و قساوت، ریاکاری در عمل، سستی و تنبلی، دشمنی و خصومت به دیگران است. یا در یک روایت فرمود: «لاَ جَهْلَ أَضَرُّ مِنَ اَلْعُجْبِ»؛ یعنی جهل مضرتر از عُجب نیست. (الاختصاص، ص 227)