آنچه از انفجارهای تروریستی اخیر برداشت میشود
اگر واقعا ثابت شود که برادران چچنی سارنایف در انفجارهای بوستن دست داشتهاند و آنها واقعا با شورشیان چچنی در ارتباط بوده اند، آن گاه باید گفت که این برای نخستین بار است که شاهد حضور جهادیهای چچنی در خاک امریکا هستیم و آنها عملیات تروریستیای به این حجم را مرتکب میشوند.
شمال قفقاز مرتعی گسترده برای افراط گرایی اسلامی در روسیه محسوب می شود. همان طور که قبلا هم شاهد بودیم فعالان سیاسی چچنی و دیگر جمهوری های آشفته دیگر در منطقه قفقاز بعد از حملات تروریستی و گروگان گیری های مسکو و دیگر شهرهای روسیه به شدت از فعالیت افراطیون در محیط پیرامونی شان نگران هستند. دنیا به خاطر می آورد که اسلام گرایان جدایی طلب چچنی چگونه در سال 2004 دانش آموزان مدرسه ای را در شهر بیسلان، در اوستیایی شمالی به گروگان گرفتند و بیش از 380 نفر را به کشتن دادند.
بر اساس معیارهای روسیه این افراد با شبکه القاعده تماس و همکاری داشتند. مسکو می گوید که آنها در جنگ اتحاد جماهیر شوروی علیه افغانستان در سال های 1979 تا 1989 به جمع مجاهدین در افغانستان پیوستند. گزارش های منابع غربی نیز ادعاهای آنها را تقویت می کند. شورای روابط خارجی ایالات متحده امریکا در گزارش خود یادآور می شود که یکی از فرماندهان جنگ چچن ملقب به "خطاب" در جنگ اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان با اسامه بن لادن دیدار کرد. گزارش دیگری نیز می گوید که زکریا موسوی که متهم به دست داشتن در انفجارهای تروریستی 11 سپتامبر 2011 است، در گذشته مسئولیت فرماندهی انقلابیون چچنی مورد حمایت القاعده علیه روسیه را بر عهده داشته است.
به گزارش روزنامه النهار، چاپ لبنان، در سال های اخیر چچنی ها به قربانی همیشگی مراسم مختلف روس ها و غربی ها، هر دو با هم، تبدیل شده اند. در این میان روزنامه نگاران و تحلیلگران نیز به بهانه های مختلف آنها را به جنایت و انجام فعالیت های تروریستی یا همکاری با شبکه های تروریستی متهم کرده اند. در دانمارک، فرانسه و اسپانیا نیز فعالان چچنی متهم به طراحی حملات تروریستی یا قاچاق اسلحه هستند.
از ابتدای سال گذشته میلادی نیز نیروهای مسلح چچنی در سوریه در کنار مخالفان مسلح با حکومت اسد جنگیده اند. حتی گفته می شود در میان اعضای جبهه النصره، که به گواه بسیاری از گزارش ها بیشترین برتری میدانی را در مقایسه با دیگر مخالفان مسلح اسد دارند، نیروهای چچنی حضوری پررنگ دارند.
مارک گالیوتی، استاد روابط بین الملل در دانشگاه نیویورک در این باره می گوید: «از لحاظ تعداد چچنی ها بعد از لیبیایی ها در رتبه دوم در میان جنگجویان خارجی در حال جنگ در سوریه قرار دارند.»
در این میان اگر واقعا ثابت شود که برادران چچنی سارنایف در انفجارهای بوستن دست داشته اند و آنها واقعا با شورشیان چچنی در ارتباط هستند، آن گاه باید گفت که این برای نخستین بار است که شاهد حضور جهادی های چچنی در خاک امریکا هستیم و آنها عملیات تروریستی ای به این حجم را مرتکب می شوند.
در جریان جنگ چچن، تعدادی از جدایی طلبان چچنی که به یک جریان اسلامی شورشی تبدیل شده بودند، تلاش کردند که در قفقاز امارت اسلامی از نوع امارت های اسلامی القاعده تشکیل دهند، در آن موقع امریکا کمک هایی را به منطقه ارسال کرد و از مسکو خواست که به حقوق بشر احترام بگذارد، اگر چه همواره به استقلال روسیه بر سرزمینش احترام گذاشته و هیچ گاه از کشورهای جدایی طلب منطقه حمایت نکرده است، کما این که حق کرملین در مبارزه با تروریسم و مجازات تروریست ها در منطقه را نیز تایید کرده است.
یک مسئول امنیت ملی امریکا درباره عاملان انفجارهای بوستون می گوید: «جوهر سارنایف (19 ساله) و تیمور لنگ سارنایف (26 ساله) هر دو از چچن به امریکا آمده اند. خانواده آنها قبل از انتقال به ایالات متحده امریکا در سال 2000 برای مدت کوتاهی در محج قلعه، مرکز داغستان، زندگی کرده اند و بعد از آن به پایتخت قرقیزستان رفته اند. آنها به زبان انگلیسی، روسی و چچنی صحبت می کنند و درباره اعتقادشان می گویند که اسلامی هستند.»
به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران ارتباط این افراد به گروه های تروریستی بیش از آن که عملی باشد، ایدئولوژیک بوده است. البته احتمال این که یکی از آنها آموزش های اساسی ای را در خارج دیده باشد، وجود دارد. هر دوی آنها مجله "انسپایر" که شبکه القاعده در جزیرة العرب منتشر می کند را مرتبا می خوانده اند.
به اعتقاد کارشناسان دستگیری این افراد نشان می دهد که تهدید جهادی هایی که در امریکا زندگی می کنند کمتر از کسانی که در خارج از امریکا به سر می برند، نیست. اگر چه این افراد همانند عاملان حوادث تروریستی 11 سپتامبر آموزش کافی ندیده اند اما این مساله نشان می دهد که تهدید جهادی ها در سال های اخیر نه تنها کاهش نیافته بلکه به نحوی دیگر گسترش هم یافته است.