موسسه بروکینگز پیش بینی کرد
آنچه مخالفان حضور ایران در ژنو 2 دنبال می کنند یک جنگ نیابتی در سوریه علیه ایران و حزب الله است. این جنگ می تواند سال ها به طول بیانجامد و به نابودی کامل کشور سوریه و مرگ صدها هزار نفر دیگر در این کشور بیانجامد.
منطق دیپلماسی می گوید شمای باید با دشمنانتان صلح کنید و نه با دوستانتان. اما باوجود توصیه هایی که در این زمینه از جانب تحلیلگران با سابقه مطرح می شود، در مناظره های داخلی آمریکا همچنان این تصور وجود دارد که مذاکره به معنی ضعف یا امتیاز دادن به طرف مقابل در برابر رفتار نامطلوبش است.
این در حالی است که مذاکره با آمریکا یک جایزه نیست. هر کسی که حتی ساعاتی را در اتاق کنفرانس با جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا سپری کرده باشد، می داند که این حقیقت بنادین در کانون توجه وی قرار دارد.
پرسش بر سر حضور یا عدم حضور ایران در ژنو 2 که قرار است راهی برای خروج از بن بست سوریه پیدا کند، نشان دهنده پیامد های این تصور آمریکایی است. دلیل دعوت از ایران این نیست که جمهوری اسلامی یک بازیگر سازنده در سوریه است، بلکه بنا بر گزارش اخیر روزنامه نیویورک تایمز، ایران حامی کلیدی بشار اسد در سوریه به شمار می رود. همچنین دعوت از ایران به این معنی نیست که توافق با تهران بر سر سوریه می تواند فصل تازه ای در روابط ایران - آمریکا، بگشاید. پس از یک دهه تعامل با حکومت ایران بر سر برنامه های هسته ای اش، در محافل آمریکایی اندک اعتماد باقی مانده در مورد ایران نیز از بین رفته است. به بیان دیگر ایران به سادگی دشمن آمریکا به شمار می رود.
دلیل مشارکت دادن ایرانیان در ژنو 2 می تواند این باشد که این دشمن تنها ابزاری است که می تواند به ایجاد راهکاری سیاسی برای سوریه کمک کند. تجربه های سخت و طولانی نشان داده است که جنگ های شهری مانند آنچه در سوریه در جریان است، تا زمانی که قدرت های خارجی مخالف راهکاری برای سوریه باشند، خاتمه نمی یابد. ایران این توانایی را دارد که هر گونه توافق احتمالی در ژنو را بر هم بزند. از این واقعیت می توان نتیجه گرفت، در صورتی که به دنبال راهکاری سیاسی برای سوریه هستیم باید با ایران به توافق برسیم.
تصمیم گیری آمریکا برای مداخله در یک جنگ دیگر در خاورمیانه آن هم در این سطح، منافع واشینگتن را در معرض تهدید قرار می دهد. به همین دلیل بهتر است آمریکا از انرژی خود برای دستیابی به راهکار سیاسی در سوریه استفاده کند و به گروهی که به دنبال دامن زدن به درگیری ها و تحریک ایران هستند، اجازه مانوردهی ندهد.
البته، بسیاری در ایالات متحده به امکانپذیری راهکار سیاسی در سورهی اعتقاد ندارند. شاید آنها درست بگویند. تاریخ به ما نشان داده است که مذاکرات نیروهای خارجی به ندرت در پایان دادن به جنگ های شهری موفق بوده به خصوص جنگ هایی به وخامت درگیری های سوریه. اما در این مورد ، پرسش اینجاست که چرا مذاکرات شکست می خورد. استراتژی آمریکا در ژنو باید مبنی بر اطمینان یافتن از این موضوع باشد که هر گونه شکست مذاکرات به جهان و به ویژه شورای امنیت سازمان ملل نشان دهد اسد مانعی در راه صلح است و از آنجایی که ثبات منطقه ای از این طرق تهدید می شود، باید فشار را بر وی افزایش داد. در صورتی که ایالات متحده ایران را از این مذاکرات حذف کند، زمینه را برای مقصر جلوه دادن آمریکا به دلیل شکست مذاکرات، هموار می کند.
دیگرانی نیز در فضای سیاسی آمریکا هستند که راهکار سیاسی را برای سوریه مناسب نمی دانند. آنها که عده قلیلی را تشکیل می دهند، ترجیح می دهند اعتبار آمریکا را با متحدانش عربش از طریق پیروزی نظامی علیه رژیم اسد، افزایش دهند. چرا که آنها بر این گمانند بحران سوریه، بخشی از درگیری بزرگتر بین ایران و آمریکا به شمار می رود. در این منطقه، سقوط اسد ، باختی برای ایران و بردی برای منافع آمریکا محسوب می شود. به همین دلیل این دسته از سیاستمداران با حضور ایران در مذاکرات ژنو2 مخالفا می کنند.
آنچه این گروه از سیاستمداران آمریکایی دنبال می کنند یک جنگ نیابتی در سوریه علیه ایران و حزب الله است. این جنگ می تواند سال ها به طول بیانجامد و به نابودی کامل کشور سوریه و مرگ صدها هزار نفر دیگر در این کشور بیانجامد. در این شرایط میلیون ها سوری دیگر تن به مهاجرت می دهند و درگیری ها به لبنان، اردن، ترکیه، عراق و اسرائیل کشیده می شود. برای پیروزی در این جنگ آمریکا باید به طور مستقیم مداخله کند، هرچند که پیروزی تضمین شده ای در انتظارش نخواهد بود.
تصمیم گیری آمریکا برای مداخله در یک جنگ دیگر در خاورمیانه آن هم در این سطح، منافع واشینگتن را در معرض تهدید قرار می دهد. به همین دلیل بهتر است آمریکا از انرژی خود برای دستیابی به راهکار سیاسی در سوریه استفاده کند و به گروهی که به دنبال دامن زدن به درگیری ها و تحریک ایران هستند، اجازه مانوردهی ندهد.