خسته از خودسری های رئیس جمهور

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

محمدمرسی صدای منتقدان داخلی و خارجی را بلند کرد

محمدمرسی چه در انتصاب های داخلی و چه در عرصه سیاست خارجی منافع اخوان المسلمین را دربرمی گیرد

محمد مرسی مردی که عنوان نخستین رئیس جمهور برآمده از صندوق رای در مصر پس از مبارک را یدک می کشد، همچنان به دشمن تراشی های خود ادامه می دهد. در شرایطی که سیاستمدارانی چون البرادعی و عمرموسی دست از مواضع تند و تیز خود علیه سیاست های انحصارطلبانه مرسی برنمی دارند و گاه او را با عناوینی مانند فاشسیت مورد انتقاد قرار می دهند، مرسی هر روز حلقه دوستان خود از طیف های متفاوت سیاسی در مصر را تنگ تر می کند. تغییرات گسترده در استانداری های مصر و جابه جایی یا تعیین 17 استاندار جدید که اکثریت آنها را نیروهای اخوانی تشکیل می دادند، موجی از نارضایتی ها در مصر را برانیگخته است.

علاوه بر این مرسی در سیاست خارجی نیز خودسری های خاص خود را دنبال می کند. وی که از نخستین روزهای آغاز ناآرامی در سوریه در صف مخالفان خارجی بشار اسد ایستاده بود ، چندی پیش اعلام کرد که قاهره تمام ارتباط های دیپلماتیک خود با دمشق را قطع کرده است. حرکتی که با بی محلی سوریه اما واکنش تند روس ها روبه رو شد. با جاوید قربان اوغلی، مدیرکل پیشین آفریقای وزارت امور خارجه در خصوص ریشه های اختلاف های ادامه دار در مصر ، دلایل تداوم اعتراض های مردمی ، چرایی اصرار مردم بر برگزاری انتخابات زودهنگام، دلایل مخالفت های سیاستمدارانی چون عمرموسی و البرادعی با مرسی و حکم جدید آقای رئیس جمهور برای قطع رابطه با سوریه و حکم جهاد در این کشور را با آقاي جاوید قربان‌اوغلی،‌ مدیرکل پیشین آفریقای وزارت امور خارجه به گفتگو نشستیم:

طرفداران و مخالفان محمد مرسی همچنان خیابان ها را رها نمی کنند. دلیل ادامه اعتراض ها در مصر چیست؟

علیرغم پیروزی مردم مصر در بیرون راندن حسنی مبارک از اریکه قدرت همچنان شاهد تشکیل دولت فراگیری که بتواند تمامی اقشار مردم را نمایندگی کند نیستیم. فقدان چنین دولتی هم ریشه در این امر دارد که نهادهای قانونی در دست اسلام گرایانی است که بعضا اصول گرا هستند و مطالبات بخش های دیگر جامعه را نمایندگی نمی کنند. به همین دلیل است که شاهد اینگونه تنش ها و ناآرامی در مصر هستیم.

در هر کشوری چنانچه مردم سازوکار قانونی برای تحقق مطالبات و خواسته های خود را مناسب ندانند به روش های دیگری رو خواهند آورد . در این فضا در مناطق مختلف نافرمانی های مدنی آغاز شده و به تظاهرات خیابانی و درگیری های ناشی از مقابله نیروهای امنیتی و انتظامی حامی حاکمیت با افرادی که به خیابان ها آمدند، منجر می شود. تا به امروز مردم مصر نشان دادند که خواهان تغیراتی در کشور و جلوگیری از تمرکز قدرت در دست یک گروه و یا حزب از طریق دموکراتیک هستند، به همین دلیل از زمانی که مرسی قدرت را در دست گرفته ما شاهد ادامه تظاهرات ها هستیم.

محمد مرسی اخیرا در پاسخ بهخ درخواست معترضان برای برگزاری انتخابات زودهنگام این امر را به صلاح مملکت نداسته است. هدف مخالفان مرسی از طرح موضوع برگزاری انتخابات زودهنگام چیست؟

به نظر می سد یکی از دلایلی که معترضان خواهان انتخابات زودرس هستند این است که نهادهای قانون گذاری رسمیت دارند اما اختیار آنها در دست اخوان المسلین و سلفی هاست. بنابراین مخالفان مرسی قصد دارند تا با برگزاری انتخابات زودهنگام بتوانند پارلمانی را که از مجموع اقشار مختلف جامعه یعنی ملی گراها، سکولارها و اسلامی ها نماینده داشته باشند تشکیل دهند.

این امر در حقیقت به نوعی به چالش کشیدن قدرت مرسی است. در این دوران مرسی نوعی قدرت انحصاری و بیش از آنچه در قانون اساسی است در دست دارد که مردم نیز بارها مخالفت خود را با این روند اعلام کرده اند . مردم مصر تجربه دوره سی ساله حاکمیت دیکتاتوری را داشته و حاضر نیستند به آن روزهای سیاه بازگردند.

طبق اخبار اعلام شده محمد البرادعی و عمر موسی از مردم برای شرکت در تظاهرات 9 تیر یعنی 30 ژوئن که از آن با عنوان موج انقلاب دوم نام می برند، دعوت کرده اند. دلیل مخالفت این دو چهره با محمد مرسی چیست؟

البرادعی و عمر موسی دو جریان فکری و سیاسی را نمایندگی می کنند و در حال حاضر برای اولین بار نیست که چنین مسائلی را بیان می کنند بلکه از همان ابتدای به قدرت رسیدن مرسی و استفاده وی از برخی اختیارات ریاست جمهوری و به ویژه مساله رفراندوم قانون اساسی که عجله خاصی برای برگزاری آن داشت، همواره مخالفت کرده اند. اما به نظر می رسد که آنها خواهان انقلاب جدیدی نیستند بلکه خواهان تغییرات با توسل به روش و راهکارهای دموکراتیک هستند.

اما آنطور که دولت در مقابل آنها ایستادگی و مقاومت می کند آنها نیز به طور طبیعی با استفاده از طرفداران خود به خیابان ها آمدند و این به معنای انقلاب نیست. باید تاکید کرد که آنها خواهان برکناری مرسی نیستند چراکه سازوکار دموکراتیک را قبول دارند، آنچه که می توان گفت این است که این دسته از سیاستمداران مصری خواهان جلوگیری از سوء استفاده مرسی از قدرت ریاست جمهوری هستند . تشکیل پارلمانی که نماینده واقعی تمامی اقشار و گروها و جریان های سیاسی در مصر باشد، از مطالبات این گروه است.

اخیرا عمر موسی و خیرات الشاطر با یکدیگر دیداری داشتند، این دیدار در حالی صورت گرفته که الشاطر اخوانی است . هدف این دیدار و نتایج آن چه بوده است؟

همانطور که شما نیز اشاره کردید الشاطر کاندیدای اول اخوان المسلمین بود که رد صلاحیت شد و نتوانست در انتخابات شرکت کند . عمر موسی در زمان حسنی مبارک نیز عهده دار وزارت خارجه بود اما در اواخر به نوعی با حکومت مبارک قهر کرده و دیگر دولت وی را نمایندگی نمی کرد. به نظر می رسد دیدار این دو فرد می تواند بدین معنا باشد که اخوانی ها با درک شرایط سیاسی دیگر نمی توانند قدرت را به طور انحصاری در دست داشته باشند.

دیدار خیرت الشاطر که نماینده اول اخوان بود با عمر موسی احتمالا در خصوص راه های برون رفت مصر از این بحران و رسیدن به ثبات و آرامش از طریق تفاهم سیاسی میان احزاب معارض با دولت حاکم بوده و باید گفت چنین فضایی بر مذاکرات آنها حاکم بوده است.

در چنین شرایطی از نظامیان و ارتش مصر خبری نیست، شما دلیل این انزوا را در چه می دانید، آیا فشارهای خارجی سبب ساز آن شده است؟

نکته اول این است که برکناری ها و تصفیه ای که مرسی از ابتدای کار در ارتش کرد عزم دولت جدید مصر را برای اینکه ارتش و نیروهای امنیتی حرف سیاسی اول در صحنه نزنند را نشان داد. البته همانطور که اشاره شد مصر در سطح حکومت و در سطح نظامیان وابستگی های انکارناپذیری به جامعه جهانی و غربی ها دارد.

اقتصاد در هم شکسته مصر نیاز به سرمایه گذاری خارجی را می طلبد و در این شرایط کمک های غربی تنها منبع دولت برای فرار از مشکلات حداقل اقتصادی است. علاوه بر آن ارتش نیز به دلیل کمک هایی که از زمان امضای کمپ دیوید از سوی امریکا دریافت کرده و نوعی وابستگی به امریکا دارد. همزمان امریکایی ها به این نتیجه رسیدند که دخالت ارتش در سیاست مصر جواب نمی دهد پس ترجیح می دهند تا مصری ها از طریق آزمون سیاسی و رقابت میان جناح های سیاسی جامعه به تعادل سیاسی برسند.

در گذشته و در اوج تظاهرات جای کری وزیر امور خارجه ایالات متحده وارد عمل شد و از جریان های مخالف خواست تا اعتراض ها علیه دولت را متوقف کنند تا دولت مرسی به کار خود ادامه دهد. در این شرایط نقش امریکا و غربی ها را چگونه ارزیابی می کنید؟

امریکایی ها منافع انکارناپذیری در مصر دارند. به معنای دیگر امریکایی ها به دلایل مختلف از جمله جایگاه استراتژیک مصر در خاورمیانه، شمال افریقا و به ویژه ارتباطی که با اسرائیل دارد، به این کشور اهمیت بسیاری می دهند. بر همین اساس می توان حدس زد که سفارت امریکا در این کشور یکی از فعال ترین سفارتخانه ها برای تاثیرگذاری بر رویدادهای مصر به ویژه درجهت گیری های خارجی است.

اما باور من این است که امریکایی ها به این نتیجه رسیدند به علت مشکلات عدیده ای که مصر دارد لاجرم هر فردی که در مصر بر قدرت باشد یعنی مرسی، البرادعی و یا عمر موسی مجبورند که با امریکایی ها به تفاهم برسند. بنابراین امریکا دغدغه ای ندارد و تنها نگرانی امریکا از التهاباتی است که ممکن است به رشد بنیادگرایی و افراط گرایی کمک کند. از این رو تمرکز این روزهای امریکایی ها بر مقابله با تهدیداتی است که دولت مرسی با آن مواجه است.پاسخ گویی مرسی به مطالبات احزاب به گونه ای که تطویل بحران به رشد سلفی گری در مصر نینجامد نیز از دیگر موضوعات مورد تمرکز امریکا در مصر است.

خبر تعطیلی سفارت مصر در سوریه و قطع کاما ارتباط قاهره با دمشق سر وصدای بسیاری در رسانه های منطقه به راه انداخته است. سیاست مصر در قابل تحولات سوریه از چه مجرایی قابل تعبیر و تحلیل است؟

تحولات مصر رابطه انکارناپذیری با تحولات سوریه دارد. از نظر تاریخی خاستگاه اولیه اخوان المسلمین در شام بوده و رشد و نمو آن به دلیل برخورداری از جامعه نسبتا باز مصر انجام شده و ما همیشه شاهد این مساله در طول تاریخ بوده ایم. اخوانی ها آغاز کننده نخستین موج های مخالفت با دولت بشار اسد در سوریه بودند. جرقه هایی که از درعا، حمص و حماء شروع شد و البته بذ هیچ کس پوشیده نیست که این خیزش ها سابقه تاریخی داشته است.

اولین قیام علیه نظام بعثی حافظ اسد در سال 1982 در حماء بود که شاهد کشتار وسیع مردم توسط نظام حافظ اسد در آن دوران بودیم. بنابراین اگر از منظر اخوانی ها به مساله سوریه نگاه کنیم آنها رابطه معنوی بسیار نیرومندی با اخوان المسلین سوریه دارند. به طور طبیعی اخوانی هایی که در مصر قدرت اصلی را دست دارند رویکرد منعطفی نسبت به معارضین سوری دارند.

تکثرگرایی در جامعه مصر سبب شده تا جدای از اکثریتی که در دستان اخوان المسلین است، گروه های ملی مذهبی نیز با اتفاقاتی که در سوریه رخ می دهد، مخالفت کنند. در نتیجه علاوه بر خواسته دولت و حاکمیت این گروه ها نیز دولت را تحت فشار قرار می دهند که باید مصر حرکتی در مقابل کشتارها در سوریه انجام دهد.

اخوانی ها نشستی در مصر در خصوص مساله سوریه در میان علما ترتیب دادند که در این نشست فراخوانی برای جنگ علیه دولت سوریه داده و حتی بیانیه هایی سیاسی صادر کردند، همچنین محمد مرسی نیز در این نشست سخنرانی داشته است. چرا محمد مرسی اینگونه در برابر بشار اسد موضع گیری کرده است؟

محمد مرسی از ابتدای تحولات سوریه با صدای بسیار بلند در جریان اجلاس نم در تهران - پایتخت کشوری که مهم ترین و قوی ترین حامی سوریه است- اعلام کرد که خواستار سرنگونی بشاراسد است. این مساله حدود 9 ماه پیش رخ داد و این روند به طور طبیعی به این مرحله رسید که رابطه مصر و سوریه قطع و سفارت این کشور در سوریه بسته شود.

به نظر می رسد این مسائل روند طبیعی را طی کرده است، البته این به معنای نفی یا تایید اتفاقاتی که در سوریه می افتد نیست. اگرچه اعضای جنبش در سوریه مخالفت های مدنی و مطالبات برحقی داشتند اما متاسفانه این روزها به دلیل مداخله سایر کشورها و نیروهای سیاسی فرامرزی که مشخصا افرطی های اسلامی طالبانی و القاعده ای هستند وضعیت با آنچه که در دو سال پیش آغاز شد، کاملا متفاوت شده است. بنابراین شایسته است که نظام حاکم در مصر این مسائل را نیز مدنظر داشته باشد که اگر چنانچه سوریه و دولت بشار اسد سرنگون شود خروجی آن چه خواهد بود؟ آیا اخوانی ها به قدرت خواهند رسید و یا همان جنبش های افراطی که نمود قهرآمیزی را به نمایش می گذارند دولت سوریه را در دست خواهند گرفت.

خوانده شده 1485 مرتبه