کودتای نرم در مصر و مأموریت دیکتاتورهای عرب

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

آنچه را در مصر اتفاق افتاده باید کودتا بدانیم که به‌روش کلاسیک و خونین انجام نشده اما شاخص‌های یک کودتا را دارا است. از هوشمندی و ظرافت کافی نیز برخوردار بوده و در سایه حمایت از یک طیف سیاسی وارد صحنه رقابت و منازعه شده است.

ساقط کردن مرسی که با تظاهرات سراسری ۳۰ ژوئن مخالفین مقدمه سازی شد و با خط و نشان ارتش و مهلت ۴۸ساعته پایان یافت، بحث و جدل‌های زیادی بین ناظران سیاسی و یا طرفداران و مخالفین کودتا به‌وجود آورده است.

البته رهبران معارضه مانند حمدین صباحی، مهندس ماهر (حرکت ۶ آوریل)، محمد البرادعی (حزب قانون) و یا عمروموسی و بقیه گروه‌های سیاسی و اسلامی که جبهه نجات را تشکیل داده‌اند، از حرکت و مداخله ارتش خشنودند و اقدام آن را پاسخگویی به خواسته‌های مصر می‌دانند.
از سوی مقابل نیز رهبران اخوان مصر و یا اخوان جهانی و یا برخی کشورهای منطقه که حکومت‌های اخوانی دارند، و با مداخله ارتش مخالفت کرده‌اند، ساقط نمودن محمد مرسی را اقدام غیردموکراتیک و کودتایی می‌دانند. بسیاری از سیاست‌مداران و صاحب نظران منطقه نیز در این جدال سیاسی، به تحلیل واقعه پرداخته‌اند و به ارزیابی اقدام ارتش مصر پرداخته‌اند.

اگر کودتای نظامیان و یا کودتای نظامی را مداخله مستقیم دستگاه نظامی و امنیتی و با تکیه به ابزارهای نظامی برای تغییر یک رژیم سیاسی و جابه‌جایی در قدرت و تغییر مسئولین یک نظام سیاسی بدانیم که برای روندهای سیاسی و امنیتی در آن کشور تعیین و تکلیف می‌کند، آنچه را در مصر اتفاق افتاده است باید کودتا بدانیم ولی این کودتا به‌روش کلاسیک و خونین انجام نشده ولی بقیه شاخص‌های یک اقدام کودتایی را دارا است. مضافاً اینکه از هوشمندی و ظرافت کافی نیز برخوردار بوده و در سایه حمایت از یک طیف سیاسی وارد صحنه رقابت و منازعه شده است.

فرمانده ارتش مصر،‌ با خلع ید از محمد مرسی، رئیس دادگاه قانون اساسی را منصوب کرده و وظیفه وی را نیز تعلیق قانون اساسی و اجرای انتخابات پارلمانی و ریاستی در مصر و انحلال مجلس شورای فعلی ترسیم نموده است.

اگر از مسائل شکلی بگذریم، این مسئله روشن است که روندهای سیاسی ــ امنیتی و یا انتصاب عدلی منصور توسط معارضه نبوده و در پیش‌بینی‌های آنها هم قرار نداشته و زمام امور در دست آنها نیست و آنها اراده‌ای برای برنامه‌ریزی آن نداشته‌اند. حداکثر این است که آنها در سناریویی که توسط یک بازیگر نظامی آغاز شده، احتمالاً وارد خواهند شد و در روند تعیین نخست وزیر مشارکت می‌کنند. حکومت مرسی و اخوانی در مصر در کارنامه یک‌ساله خود، خطاهای راهبردی فراوانی ثبت کرده‌اند ولی از ساقط شدن این حکومت، طرف‌های خارجی مشخصی بیشترین سود را می‌برند؛ اسرائیلی‌ها، عربستان و بحرین و امارات و اردن و عناصر سابق رژیم مبارک و نهایتاً آمریکا واکنش‌های جالبی داشته‌اند.

اسرائیلی‌ها که از دوره همکاری مرسی با خوشی یاد کرده‌اند، در اولین روز کودتا، با اعزام مقامات ارشد امنیتی به قاهره، سریع‌ترین ارتباط فعال را با دستگاه اطلاعاتی مصر برقرار و ابراز امیدواری کرده‌اند که روابط با دولت جدید و نظامیان، به‌خوبی به پیش خواهد رفت.

پادشاه عربستان اولین کشور عربی است که با فرمانده ارتش تماس گرفته و این تحول را تبریک گفته و بنا به آخرین تصمیمات هماهنگ شده با امارات و بحرین، کمک‌های فوری مالی و غذایی و تدارکاتی را برای کنترل اوضاع و بهبود آن وعده داده‌اند. بورس مصر در همان ساعات اولیه ۲۰ میلیارد جنیه افزایش سود را ثبت کرده و سرمایه‌داران وابسته به رژیم سابق، شیپور بازگشت به مصر برای سرمایه گذاری مجدد در مصر را سرداده‌اند. آمریکایی‌ها با همان شیوه آغاز انقلاب در دو سال و نیم قبل،‌ با احتیاط از روند فعلی حمایت می‌کنند ولی نگران واکنش‌های اخوانی در مصر و منطقه هستند.

این رفتار عاقلانه و هوشمندانه و ارزیابی درستی از صحنه است و اولین تشکل افراطی و تکفیری با نام حمایت از شریعت و جماعت اسلامی در مصر اعلام موجودیت کرده که امکان گسترش و بازتولید در منطقه را نیز دارا است و این مسئله موجب نگرانی آمریکا و توجیه کننده رفتار محتاطانه کاخ سفید است.

به همین دلیل اقدام ارتش در بازداشت برخی مسئولین اخوان و مسدود کردن حساب‌های بانکی آنها و تعطیل کردن ۵ رسانه تصویری اخوان و محدودیت‌های دیگر، کنار درخواست برای مصالحه و آشتی با اخوان را در دستور کار خود گذاشته‌اند. نکته جالب این است که هم پادشاه عربستان با ساقط کردن مرسی شادی کرد و هم جریان‌های سلفی وابسته به عربستان در جمع مخالفین، صف‌بندی‌ کرده‌اند، همان گونه که در ابتدای ورود به انتخابات کنار مرسی بودند و در دور دوم انتخابات ریاستی به احمد شفیق رأی دادند و مقابل اخوان عمل کردند.

رهبر جهانی اخوان در واکنش به شرایط فعلی، هشدار داده که نشانه‌ای محکم برای ادامه تنش و تشنج و بی‌ثباتی در مصر خواهد بود. چنین شرایطی، سناریوهای جدیدی در مصر و صحرای سینا تولید می‌کند که بازیگر جدیدی به‌نام عربستان در مدیریت تحولات خود دارد و از افراطی شدن درون مصر،‌ تشکل‌های وهابی بهره مناسبی در محیط منطقه‌ای خواهند داشت، چرا که برنامه‌های آمریکایی ــ وهابی و صهیونیستی برای منطقه پایان نیافته و اگر در سوریه با مانع و مشکل روبه‌روست، ولی ظرفیت‌سازی تروریسم در کشورهای دیگر منطقه، زمینه‌های مطلوب امنیت و منافع برای اسرائیل،‌ آمریکا و ارتجاع عرب و دیکتاتوری‌های عربی را تولید خواهد کرد.

هادی محمدی

خوانده شده 1338 مرتبه