دبيرکل حزب الله لبنان با بيان اينکه حزب الله از تصميم اخير کشورهاي اروپايي غافلگير نشد ، تاکيد کرد: کشورهاي اروپايي درباره اين تصميم متقاعد نشدند بلکه تسليم خواست صهيونيست ها و آمريکايي ها شدند.
سيد حسن نصرالله در سخنراني اش به مناسبت مراسم سالانه افطاري « ستاد زنان هيئت حمايت از مقاومت» که از شبکه هاي تلويزيوني المنار و الميادين پخش شد ، اظهار داشت: ابتدا از خواهران و بانوان به علت حضور متمايز و سالانهشان بر سفره «اداره امور زنان هيئت حمايت از مقاومت اسلامي در لبنان» قدر داني مي کنم. همچنين از زحمات و تلاش هاي خواهران و نقش متمايز آنها طي سال هاي گذشته تا به امروز در اين اداره قدرداني مي کنم. از حضور همه شما تشکر مي کنم. ما هميشه حضور بانوان و خواهران را حمايت معنوي، سياسي و مادي از مقاومت قلمداد ميکنيم. در واقع اين حائز اهميت است که مقاومت از ناحيه اصحاب ، طرفداران و مردمش مورد حمايت باشد و بيانکننده اراده، عزم و ديدگاه آنها براي دفاع از کشور، آب و خاک، توانمندي ها و حاکميتشان است. مقاومت صداقتش را در لبنان، جهان عرب، جهان اسلام و بسياري از نقاط جهان به علتهاي مختلف از مردم گرفته است.
يکي از اين علتها فداکاري ها و پايداري مقاومت است زيرا عقب نشيني نکرد يا شکست نخورد. همچنين، دستاوردها، موفقيتهاي ميداني و نه تئوري و پيروزي هايش نيز از جمله اين علتهاست. مقاومت قواعد رويارويي را تغيير داد و طرح ها را ناکام گذاشت. مقاومت اسيران، خاک، کرامت وحاکميت لبنان را به آن بازگرداند و سبب ايجاد جايگاه پيشرو در منطقه و معادلات منطقه براي لبنان رقم زد. خواهران و بانوان، مقاومت - که شما از آن حمايت مي کنيد- خاري بزرگ در چشمان صهيونيستها و همه بدخواهان لبنان، اين سرزمين عزيز، خواهد بود. از آنجا که مقاومت چنين حضور و عملکردي و چنين تاثيرگذاري در معادلات منطقه دارد، هميشه در سطح داخلي، عربي، منطقه اي و بين المللي مورد توجه بوده است. در سطح داخلي نام مقاومت، سلاح و نقش آن در معرض بحث و جدل بوده است، چه اينکه به لحاظ مثبت و چه منفي مورد توجه بوده است.
مقاومت از سوي کساني که به آن ايمان دارند، از آن حمايت و به آن تکيه مي کنند، چشم اميد به آن دوخته اند و آن را آينده و منبع عزت و قدرت براي خود قلمداد مي کنند ، به طور مثبت مورد توجه بوده است، اما از سوي کساني که با آن دشمني مي کنند مورد توجه منفي بوده است. کسانيکه با مقاومت دشمني مي کنند آن را عامل تهديدي براي طرح هاي توسعه طلبانه، اشغالگران و سلطه جويانه خود مي دانند که اين کاملاً طبيعي است زيرا زماني که مقاومت چنين عملکرد و کنشي دارد مورد توجه قرار مي گيرد و در حاشيه قرار ندارد. بنابراين، با توجه به اينکه مقاومت اين گونه در صحنه و با اين عملکرد و تاثير حضور دارد هميشه در دايره هدف قرار دارد. مقاومت هميشه و از همه جوانب مختلف هدف قرار دارد؛ به اين معنا که براي نابود کردن، برچيدن آن از زمين، پايان دادن و حذف آن تلاش شده است. مقاومت به لحاظ نظامي، امنيتي، سياسي، معنوي، رواني، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و ديگر لحاظ ها و جنبه ها در معرض تهديد قرار داشته است.
ابعاد تاثير برخي گامها و تصميمگيريها [عليه مقاومت] -که امشب درباره آن سخن مي گويم- فراتر از جنبه رواني و معنوي نخواهد بود. بنابراين، طبيعي است که مقاومت حاضر در صحنه و تاثيرگذار هميشه هدف دشمني قرار گيرد. از اينجا به موضوع امشب مي پردازم. من قصد داشتم درباره مسائل ديگر سخن بگويم، اما از آنجا که اعلام شد کشورهاي اروپايي تصميم گرفتند آنچه آنها شاخه نظامي حزب الله مي نامند را در فهرست تروريستي قرار دهند و آن را سازماني تروريستي قلمداد کنند، درباره اين موضوع سخن مي گويم و در لا به لاي اين موضوع نيز به مسائلي که مايل بودم امشب به آن بپردازم خواهم پرداخت. چنين تصميمي اعلام شد، يعني در سطح رسانه ها اعلام شد. تاکنون بيانيه رسمي در اين خصوص منتشر نشده است تا اعلام شود که اين تصميم دقيقاً چيست و جزئيات، کليات، انگيزه ها، ادله و منطق آن چگونه است و چه بسا آنچه وجود دارد تحليل و گمانه زني باشد. نخست، طبق آنچه در مقاومت مرسوم است و براساس گفتمان ادبي و اخلاقي خود بايد از همه روساي جمهور، مسئولان سياسي و ديني، شخصيتها، طرفها، احزاب و گروه هايي که اين تصميم را رد و محکوم کردند قدرداني کنيم.
شمار آنها در لبنان زياد بود. در آينده نيز شاهد چنين موضع گيريهاي خوب، ملي و صادق خواهيم بود. اولا، کسانيکه در اين خصوص موضع گيري ، محکوم و رد کردند چنين موضعگيري از آنها قابل انتظار بود. اين موضع آنها کاملاً منطقي بود، به ويژه اينکه بسياري از اين مقامات در چنين روزهايي در جنگ سي و سه روزه نيز- که هدف آماج حملات قرار داشتيم و تهديد به نابودي مي شديم- درباره ما اينگونه موضع گيري کردند و در موضع گيري خود از ما حمايت کردند. بنابراين، اين موضع آنها بسيار منطقي و قابل پيش بيني بود. دوم، صادقانه بگويم که اين تصميم [اتحاديه اروپا] حزب الله را غافلگير نکرد. ما از مدتها پيش چنين تصميمي را پيش بيني مي کرديم، اما مسئله عجيب اين بود که اتخاذ اين تصميم به تعويق مي افتاد؛ يعني هميشه اتحاديه اروپا از کنار چنين تصميمي عبور مي کرد. سوم، اسرائيلي ها در اين خصوص به صراحت سخن گفتند.
من نمي خواهم تحليل کنم و يا چيزي را اعلام کنم بلکه کسي که ديروز و پريروز و طي روزهاي گذشته به سخنان مقامات اسرائيل گوش مي کرد، متوجه مي شد که آنها در اين خصوص به صراحت اعلام کردند که اين تصميم در نتيجه تلاشهاي ديپلماتيک صورت گرفته است. در اين باره واژه ديپلماتيک را در داخل پرانتز قرار مي دهم. از چند روز پيش نتانياهو اروپايي ها را نکوهش و سرزنش و به آنها اهانت مي کرد زيرا هنوز چنين موضعگيري نکرده بودند. او اين تلاشهايش را تلاش هاي ديپلماتيک مي نامد. واضح است که اسرائيلي ها اين تصميم را يک پيروزي قلمداد کردند و بسيار زياد از آن شاد شدند. در داخل پرانتز مي خواهم بگويم که اگر در لبنان برخي ها مي خواهند شادي کنند، شادي خود را کتمان مي کنند تا مبادا مانند نتانياهو شادي کرده باشند. تلاشها و خواست آنها [صهيونيستها] بسيار زياد بود. آنها انتظار داشتند که کليت حزب الله تروريست قلمداد شود. اما اينکه با شاخه نظامي يا سياسي آغاز شود عادت انگليس است. همه داده ها و گزارش ها حاکي است که اسرائيل و آمريکا تلاش هاي زيادي انجام دادند و فشارهاي زيادي بر کشورهاي اتحاديه اروپا براي اتخاذ چنين تصميمي اعمال کردند.
بنابراين، نيازي به استدلال و جستجوي اطلاعات درباره اينکه اسرائيلي ها در وهله اول در پشت اين تصميم قرار دارند نيست زيرا خود آنها چنين چيزي را علناً مي گويند. اما اينکه آيا آمريکايي ها صددرصد با آنها بوده اند و کدام يک از کشورهاي اروپايي مايل به چنين تصميم بوده اند و بر اثر تحولات منطقه چه کشورهاي عربي نيز در اين باره وارد خط شدند بعداً مشخص خواهد شد، اما چيزي که اکنون محرز و مشخص است اين است که اين تصميم به لحاظ ظاهر و مضمون و انگيزه اسرائيلي و در جهت خدمت به منافع اسرائيل است. چهارم، بررسي ها، تماس ها و رايزني ها طي سالها و هفته هاي گذشته نيز نشان دهنده اين است که اروپا متقاعد نشد بلکه تسليم شد. گاهي ممکن است مجموعه اي از کشورها متقاعد شوند و براساس باور خود تصميم گيري کنند که در آن صورت مي توان گفت که شبهه ناک است، اما بدتر اين است که بيست و هشت کشور تسليم اراده آمريکا و اسرائيل شدند، درحاليکه برخي از اين کشورها خود را کشورهاي محوري در جهان مي دانند.
دبيرکل حزب الله لبنان اظهار داشت: تصميم اخير اتحاديه اروپا حمايت مجاني از رژيم صهيونيستي است و چنين تصميمي هيچ تاثير و خدشه اي بر روحيه مقاومت و مردم لبنان نخواهد داشت.
سيد حسن نصرالله در ادامه سخنانش که از شبکه هاي تلويزيوني الميادين و المنار پخش شد با اشاره به تصميم اخير اتحاديه اروپا در گنجاندن شاخه نظامي حزب الله در فهرست گروه هاي تروريستي ، اظهار داشت: اين تصميم کشورهاي اروپايي نشان داد آنها تسليم اراده آمريکا و اسرائيل شدند؛ به اين علت که در گذشته در اين باره به نتيجه نمي رسيدند. چرا به نتيجه نمي رسيدند؟ اگر منطق و دليل و برهاني وجود داشت که مبتني بر قوانين خودشان بود به نتيجه رسيدن آنها سال ها و يا ماه ها طول نمي کشيد.اين [تعويق در به نتيجه رسيدن] بدان معناست که در داخل اتحاديه اروپا موضع برخي ها اين بود که دليل و برهاني وجود ندارد و چنين تصميمي غير قانوني است. اين کشورها تحت فشار و در معرض تهديد قرار گرفته اند که در نهايت تسليم اين فشارها شده اند. بنابراين، درباره اين موضوع شاهد تسليم شدن و تن دادن اتحاديه اروپا به اراده آمريکا و اسرائيل هستيم.
از اين رو، من حتي يک لحظه هم احساس نکردم- که شما نيز با من موافق هستيد- اين تصميم حاکميتي اروپاست بلکه بر اروپايي ها تحميل شده است. چه بسا، برخي از کشورهاي اروپايي مانند انگليس با اين تصميم موافق بوده اند. اين کشورها هميشه همراه طرح هاي [آمريکا و اسرائيل] هستند. اين موضع، که در آن مقاومت تروريسم قلمداد مي شود، نه با آنچه اروپا از مباني و ارزش سخن مي گويد منسجم است و نه با منافع اروپا. اگر مباني و ارزشها را کنار بگذاريم با منافع آن نيز مطابق نيست. واضح است که دستاني خواسته است کشورهاي اروپايي را وارد درگيري کنند که در جهت خدمت به منافع اين کشورها نيست بلکه در جهت خدمت به منافع آنهاست که همان اسرائيل است. منافع کشورهاي اروپايي از خصومت با مقاومت چيست که در لبنان و منطقه داراي تاثير بسزايي است و به طور گسترده مورد تائيد عربي و اسلامي است؟ منافع اروپاييها از اين تصميم چيست؟ چه چيزي به نفع اين کشورهاي اروپايي است که با چنين تصميمي موافقت کرده اند؟
اما درباره مسئله مباني و ارزش و قانون نيز بايد گفت تاکنون کسي در اين خصوص چيزي نگفته است. تحليلگراني در لبنان، منطقه، ما و شما گمانه زني مي کنند که مسئله به اقدامي در خارج يا دخالت حزب الله در سوريه يا مسائل ديگر مربوط است. بنابراين، منطقي وجود ندارد که براساس آن مسئله را بررسي کنيم از اين رو، من امشب وقت شما را با طرح فرضيه ها نمي گيرم زيرا فرضيه هاي زيادي مطرح شده است. منتظر مي مانيم. گفته شده است که ظرف چند روز ممکن است بيانيه رسمي صادر شود.در آن بيانيه خواهيم ديد که آيا اين تصميم مبتني بر دليل و برهان و منطق است و در آن صورت مسئله را بررسي مي کنيم و مي بينيم که آيا با مباني و ارزش هاي اروپا منسجم است يا خير. اما به طور کلي مسائل مطرح در طول تاريخ معاصر حاکي است که موضع اروپا مبتني بر ارزش ها و مباني نيست. علت اينکه موضع اروپا مبتني بر ارزش و مباني نيست اين است که چرا «دولت اسرائيل» را دولتي تروريستي قلمداد نمي کند و در فهرست گروه هاي تروريستي گنجانده نمي شود؟
چرا شاخه نظامي اسرائيل يعني ارتش آن در فهرست تروريستي قرار داده نمي شود؟ شما اروپايي ها اذعان مي کنيد که اسرائيل اکنون سرزميني عربي را تحت اشغال دارد. اسرائيل در کرانه باختري و جولان سرزميني عربي را اشغال کرده است. شما اذعان مي کنيد که ارتش اسرائيل يک سرزمين را اشغال کرده است و از ده ها سال پيش قطعنامه هاي بين المللي را اجرا نمي کند. همه جهانيان در شبکه هاي تلويزيوني شاهد کشتار اسرائيلي ها در جنين، کرانه باختري، نوار غزه، لبنان، آوريل هزار و نهصد و نود و شش و کشتار ژوئيه سال دو هزار و شش بودند. همه شاهد هستند که اسرائيل به قتل و کشتار و اشغال اراضي ديگران مي پردازد، يک ملت را از سرزمين خود آواره مي کند، مانع از بازگشت ملتي به سرزمينش مي شود، دارايي هاي آنها را مصادره مي کند، اما تروريست نيست و شاخه نظامي آن و دولت آن تروريست قلمداد نمي شود! بنابراين، شکي نيست که موضوع به مباني و ارزش ها مربوط نمي شود بلکه به منافع و فشارها مربوط مي شود. اين موضع ما درباره موضع اروپاست. به ارزش، تاثير، نتايج اين تصميم بررسي و اينکه به کجا مي انجامد و اينکه ما با آن چگونه برخورد مي کنيم اشاره مي کنم.
نخست، درباره ارزش اين تصميم بايد بگوييم که در وهله اول هدف از آن معنوي است. از اين رو، ابتدا به حملات سياسي و معنوي اشاره کردم نه حملات نظامي و امنيتي. ارزش اين تصميم به لحاظ معنوي، سياسي و رواني است؛ به اين معنا که ما درباره مضمون اين تصميم سخني نمي گوئيم زيرا واضح است که هدف از آن مقاومت است؛ به اين معنا که هدف از آن اين است که مقاومت لبنان سازماني تروريستي باشد. در کشوري پايمردان و مبارزاني در برابر اشغالگري اسرائيل ايستادند، اسرائيلي که نزديک به نيمي از خاک لبنان را اشغال کرده بود. آنها با اين اشغالگري وارد نبرد شدند، نبردي صادقانه و متحمل حجم زيادي از درد و محنت شدند. بسياري از آنها در اين راه شهيد يا زخمي شدند. هزاران نفر از آنها وارد بازداشتگاه ها و زندان ها شدند و بهترين دوره جواني خود را در زندانها سپري کردند. آنها توانستند سرزمين و کرامت را به اين مردم و حاکميت را به ميهن بازگردانند. آنها همچنان سلاح به دست دارند تا از سرزمين، مردم، حاکميت و کرامت خود در برابر هر متجاوز ستمگري دفاع کنند. به آنها که فرزندان اين ملت هستند و مردم آنها را در آغوش مي گيرند گفته مي شود که تروريست هستند! اين اهانت و مسئله بسيار بدي است.
مبارزاني که شما آنها را به تروريسم بودن متهم مي کنيد بخشي از مردم و دولتشان هستند. دولتهاي پياپي در بيانيه ها و به تعابير مختلف از آنها حمايت مي کنند که آخرين اين تعابير معادله «ارتش، مردم و مقاومت» است. بنابراين، اين موضوع فقط اهانت به اين مبارزان نيست بلکه اهانت به دولت و مردم لبنان است. به همه آنها [اروپايي ها] مي گويم که چنين اهانتي خدشه اي به روحيه ما وارد نخواهد کرد. آنها طي سي سال گذشته به اين مبارزان اهانت کرده اند. اين مبارزان در اين مدت متهم شده اند، در فهرستهاي تروريستي آمريکايي، کانادايي، هلندي و ديگر کشورها قرار گرفته اند. به اين علت به آنها اهانت مي شود که از سرزمين، مردم، کرامت، حاکميت، ناموس و شرفشان دفاع مي کنند و اين [اتهامها] از پيامدهاي بودن در اين مسير [مقاومت] است، همانطوري که از پيامدهاي اين مسير اين است که شما [مبارزان] کشته شويد يا عزيزانتان در اين مسير کشته شوند، مجروح شويد، خانه هايتان ويران شود، از خانه و کاشانه خود مهاجرت کنيد، منبع رزق و روزي شما قطع شود، زمين کشاورزي و محله هايتان ويران شود.
اينها بخشي از فداکاريهاي بودن در اين مسير است. اينکه شما [مبارزان] متهم مي شويد و به شما ناسزا گفته مي شود، امري است که از ابتداي شکل گيري مقاومت وجود داشته است. از اين رو، من معتقدم که اين اهانت به هيچوجه خدشه اي به روحيه مقاومت وارد نخواهد کرد. در واقع، اين کشورها بيش از اينکه به مقاومت توهين و اهانت کرده باشند، به خودشان، مباني، منافع و حاکميت خود توهين کرده اند که تسليم اراده آمريکايي ها و اسرائيلي ها قرار گرفته اند. اين به لحاظ معنوي بود.
دوم اينکه اين مسئله خطرناکي است زيرا اين کشورها بايد بدانند - سفيران آنها بايد به آنها اطلاع دهند که البته به نوعي اين سخنان را دنبال مي کنند- که اين تصميم آنها سرپوشي قانوني به اسرائيل در هر اقدام تجاوزکارنه اي به لبنان است. چرا؟ زيرا اسرائيل مي تواند مدعي شود که با تروريسم مي جنگند و عليه يک گروه تروريستي وارد جنگ شده، مواضع و موسسات متعلق به يک گروه تروريستي را هدف قرار مي دهد. از اين رو، اين کشورها شريک کامل مسئوليت هرگونه تجاوزگري اسرائيل به لبنان يا مقاومت يا هر هدفي از اهداف مقاومت در لبنان هستند. آنها شريک کامل هرگونه تجاوزگري خواهند بود، اگر چه اسرائيل نيازي به چنين سرپوشي ندارد، اما خدمتي مجاني به آن است.
اسرائيل نيازي به چنين سرپوشي ندارد. همچنين در اين بند دوم مايلم بگويم که اين نيز به اراده ما خدشه وارد نخواهد کرد. با توجه به اينکه ما مي دانيم کشورهاي اروپايي اکنون سرپوش قانوني به اسرائيل ارائه مي دهند، به اراده ما خدشه وارد نخواهد کرد زيرا همه جنگ هاي گذشته به نوعي با چنين سرپوش هايي آغاز شده است، سرپوش هايي مانند سکوت، تاييد و ديگر شکل هاي مختلف اروپايي ها. به هر حال، ما در روزهاي جنگ سي و سه روزه خوب به ياد داريم زمانيکه همه ما چه در سطح نظامي، سياسي يا اجتماعي ايستادگي و مقاومت مي کرديم، فقط اروپا در کنار اسرائيل نبود بلکه نود درصد جهان از اسرائيل حمايت مي کرد، اما نتوانست لبنان، مقاومت و مردم آن را شکست دهد.
دبيرکل حزب الله لبنان، تصميم اتحاديه اروپا را بي ارزش دانست و تاکيد کرد: کسي که تصور مي کند مقاومتي که در چنين روزهايي با قوي ترين ارتش منطقه به مدت سي و سه روز مقابله کرد و خون داد در برابر چنين تصميم بي ارزشي تسليم خواهد شد يا در توهم است يا بي خرد است.
سيد حسن نصرالله در ادامه سخنانش ، خاطرنشان کرد: مسئله سوم اين است که شايد گفته شود اين تصميم اروپا تبعات و نتايجي خواهد داشت و براساس آن دارايي ها و اموال آنچه آنها «شاخه نظامي» [حزب الله] مي نامند مصادره و از حضور آنها در کنفرانسها و نشستها جلوگيري خواهد شد. طي دو روز گذشته در شبکه هاي اجتماعي در اين خصوص لطيفه هاي زيادي نوشته شد که [براي پاسخ] کافي است. [ازجمله اين لطيفه ها اين است که] گفته شده است ديگر اين گروه به تفريح نخواهد رفت! ما گروهي هستيم که حتي در تعطيلات نيز لبناني و ميهن دوست هستيم. ما در تعطيلاتمان يا در جنوب، يا جبل يا منطقه بقاع هستيم. گذرنامه اي که شما [اروپايي ها] به ما مي داديد ارزاني خودتان باد. همچنين ما دارايي نداريم. ما نه در بانکهاي اروپايي پولي داريم و نه در بانکهاي خارجي. ما حتي در بانکهاي لبنان نيز پولي نداريم زيرا از آمريکايي ها مي ترسند. ما نه به عنوان يک حزب، نه يک مسئول، مبارز و ياران مقاومت پولي نداريم.
از اين رو، از نظر ما اين تصميم هيچ ارزش و نتيجه اي ندارد. شايد اکنون برخي ها بگويند که اين تصميم بدان معناست که حزب الله به لحاظ اقتصادي و مالي در محاصره قرار خواهد گرفت! اما چنين نيست. به هر حال، ما از مدتها پيش مي دانيم و روز به روز نيز [براي ديگران] ثابت مي شود که اگر مي خواهي در برابر اسرائيل، طرح اسرائيل و طمع ورزيهاي آن بايستي، نيازي نيست که به عنوان مقاومت در جهان طرحهاي اقتصادي داشته باشي يا اگر پولي داري در جايي در جهان قرار بدهي يا املاکي داشته باشيم زيرا جهاني که اسرائيل را در آغوش گرفته است روزي اين دارايي ها را مصادره خواهد کرد. به هر حال، من تاکيد مي کنم که ما نه در خارج از لبنان و نه حتي در داخل لبنان طرح اقتصادي نداريم، طرحي براي سرمايه گذاري نداريم. البته، طرح هاي خدماتي داريم، اما اينکه طرحهايي براي سوددهي داشته باشيم، چنين چيزي نيست.
از اين فرصت استفاده مي کنم تا به لبناني ها بگويم - زيرا در گذشته ابهام هايي ايجاد شده بود - که اگر فردي نزد شما آمد و گفت ما طرح تجاري و سرمايه گذاري داريم و در اين زمينه مشارکت مي کنيم که سود آن عايد حزب الله مي شود، فردي دروغگو و بهتان زننده است. ما نه در لبنان طرح تجاري، سرمايه گذاري و اقتصادي داريم و نه در جاي ديگر. درآمد ما را افرادي نيک سرشت و خير در جهان و در بين شما [حاضران] تامين مي کنند و با آن با دشمن مقابله مي کنيم، اما در اصل با اراده و ايمانمان مقابله مي کنيم. چهارم اينکه مي خواهيم تاثير اين تصميم را بر لبنان به عنوان يک کشور، دولت، حکومت و اقتصاد بررسي کنيم. ديروز (سه شنبه) نمايندگان اروپايي در لبنان تلاش کردند از شدت مسئله بکاهند و بگويند که حمايت مالي از لبنان و تاکيد بر ثبات آن ادامه خواهد داشت که بگذريم. من درباره اين نکته فقط خواهان تامل هستم و نمي گويم که اصلاً چيزي وجود ندارد و نه اينکه مي گويم محاصره آغاز شد.
برخي از دوستان در چهارده مارس طي دو - سه روز گذشته به طور عجيب و غريب در اين خصوص جنجال کردند. اروپايي ها خود اعلام مي کنند که به حمايتهاي مالي، حمايت از ثبات و سياست لبنان و دولت آن ادامه خواهند داد، اما آنها [چهارده مارس] مي گويند کشور از دست رفت و به خاطر شما [حزب الله] کشور ويران شد که البته چنين رويکردي مناسب نيست. به هر حال من درباره تاثيرات اين موضع اروپا بر لبنان به عنوان يک کشور و اقتصاد مي گويم که نيازمند تامل و تحقيق است که بايد ديد در اين باره بايد چه تصميم و موضعي بايد گرفت. در اين خصوص دو نکته يکي به اتحاديه اروپا و يکي به داخل لبنان مي گويم. به اتحاديه اروپا مي گويم که معمولاً هر تصميمي داراي هدفي است. هدفي که شما داريد واضح است. هدف از اين تصميم تسليم کردن ماست. هدف شما تحميل عقب نشيني بر ماست تا دچار ترديد، نگراني و هراساني شويم.
اما من به شما مي گويم که از اين تصميم نتيجه اي جز شکست و نااميدي نخواهد داشت. کسي که تصور مي کند مقاومتي که در چنين روزهايي با قوي ترين ارتش منطقه به مدت سي و سه روز مقابله کرد و خون داد در برابر چنين تصميم بي ارزشي تسليم خواهد شد يا در توهم است يا بي خرد است. اين تصميم به هيچ يک از اهدافش نخواهد رسيد. از اين رو، ما از آنها مي خواهيم که از اين اشتباه خود عقب نشيني کنند. تنها ما نيستيم که مي گوئيم از اين اشتباه بازگردند بلکه مسئولان دولت نيز به آنها مي گويند درباره اين تصميم تجديد نظر کنند و ما نيز از آنها مي خواهيم که از اين تصميم اشتباه بازگردند. به داخل لبنان نيز مي گويم که ما طي روزهاي گذشته شاهد بيانيه ها، تحليلها و مواضع برخي گروه هاي سياسي در گروه ديگر [چهارده مارس] بوديم.
من چند روز پيش خواستار آرامش و وارد نشدن در بحث و جدلها شدم. نمي خواهم وارد جدل بشوم و نمي خواهم درباره به درون مايه اين سخنان و نتايج آنها بپردازم، اما مي خواهم به اين گروه بگويم که نمي توانيد از اين تصميم در محاسبات سياسي لبنان بهره برداري کنيد. برخي ها تلاش مي کنند از اين تصميم بهره برداري کنند و بگويند که اين تصميم سبب محاصره حزب الله مي شود. ديروز برخي گفتند که اين تصميم نشان مي دهد دولت بايد بدون حزب الله تشکيل شود. در حاليکه خود اروپايي ها مي گويند مشکلي با مشارکت حزب الله در لبنان ندارند، اما آنها سلطنت طلب تر از پادشاه هستند (کاتوليک تر از پاپ) هستند. در لبنان معمولاً چنين است. اين موضع گيري پيام نامناسبي دارد. من مي گويم اين تصميم هيچ تاثيري در لبنان ندارد و وضع لبنان پس از اين تصميم مانند پيش از آن است. حجم گروه ها و ترکيب آنهادر لبنان مشخص است و چيزي تغيير نمي کند.
من مي گويم که بدون حزب الله دولت تشکيل نمي شود و اين براساس منطق است. البته، اين بدان معنا نيست که ما براي شرکت در دولت شتاب داريم. به هيچوجه چنين نيست. من براي مزاح پيشنهاد مي کنم که وزيران ما در دولت آينده لبنان متشکل از شاخه نظامي لبنان باشد. البته، اين شوخي است. من [به چهارده مارس] مي گويم که به اميد اين تصميم نباشيد و براي بهره برداري از آن در معادله داخلي لبنان دل خوش نکنيد زيرا نتيجه اي نخواهد داشت و سبب مي شود دچار اشتباه تازه اي بشويد. محاسبات در کشور کاملاً متفاوت است. همانطور که من در آخرين سخنراني خود گفتم از مردم مي خواهم که به گفتگو با يکديگر روي آوردند و به دنبال راه حلي براي تشکيل دولتي سياسي باشد که قادر به حمايت از لبنان و ايجاد توسعه در کشور باشد. اگر مي خواهيم مشکلات لبنان حل شود و دستکم لبنان را در برابر طوفانها و نه يک طوفان حفظ کنيم به دنبال راه حل باشيد، طوفانهاي که در پيرامون ما و چند کشور عربي و در کل منطقه وجود دارد.
بنابراين اين مسئوليت لبناني هاست. وقت خود را تلف نکنيم که مبني بر اينکه يکي تلاش مي کند ديگري را حذف کند يا ديگري را تحريک و از خارج موضع خود را تقويت کند. قدرت مقامت از ايمان به خداوند بزرگ، عادلانه بودن مسئله خود، حمايت مردمي از آن، آمادگي هميشگي اش براي فداکاري با جان و دل، فدا کردن چگر گوشه ها و عزيزان، استوار بودن در مسير سرچشمه مي گيرد. از اين رو، مقاومت همچنان وجود دارد و پيروز شد و پيروز خواهد ماند و پيروز خواهد شد.