با توجه به سرسختی دیکتاتور لیبی در برابر مخالفان و حتی هجوم هوایی ناتو به مواضع طرفداران قذافی، جنگ داخلی لیبی وارد مرحله ای فرسایشی شده است. چرا که با توقف پیشروی مخالفان به سمت "طرابلس" پایتخت لیبی و بازپس گیری شماری از مواضع مخالفان توسط ارتش و طرفداران قذافی، مواضع دو جناح در لیبی به نوعی تثبیت و کشور به دو قسمت شرقی و غربی(مناطق تحت تصرف مخالفان و طرفداران قذافی) تبدیل شده که رهاورد این موضوع تداوم کشتار و خونریزی در این کشور مسلمان است.
"معمر قذافی" به عنوان یکی از باسابقه ترین دیکتاتورهای جهان عرب 42 سال بر لیبی حکومت کرده است. معمر قذافی با یک کودتای نظامی در سال 1969، نظام پادشاهی لیبی را برانداخت تا "ادریس اول" پادشاه وقت کشور بدون خونریزی از قدرت سقوط کرده و سروان قذافی در سن 27 سالگی رهبر جمهوری لیبی شود.
از سال 1969تاکنون در ظاهر، کمیته های خلق و بالاتر از آن کمیته های انقلابی ، قدرت را در دست داشته اند اما عملا سرهنگ قذافی حاکم مطلق بوده و با کمیته های انقلاب و هسته بسته ای از مشاورانش مملکت را اداره کرده است. در دوران حکومت قذافی رسانه های آزاد و مستقل در لیبی از بین رفته و فضای مطبوعاتی مانند فضای سیاسی بسته مانده است. همچنین نهادهای اجتماعی مثل گروه های غیردولتی و حقوق بشری نیز در لیبی جایی ندارند.
ساختار اجتماعی لیبی مبتنی بر محوریت قبایل است. به عبارتی دیگر یک لیبیایی خود را در ابتدا اهل قبیله اش و سپس متعلق به کشور لیبی می داند. بسیاری معتقدند یکی از رازهای چهار دهه ماندگاری قذافی در قدرت، همین ساختار قبیله ای جامعه لیبی بوده است. بر این اساس گفته می شود که قذافی در طول این سال ها همواره تلاش می کرده تا رهبران قبایل را با تهدید و یا تطمیع کنترل کند. اختلاف افکنی در میان قبایل با هدف جلوگیری از اتحاد آنها در برابر قدرت حکومتی نیز یکی دیگر از شیوه هایی بوده که گفته می شود قذافی برای مستحکم ساختن قدرت خود، آن را به کار می بسته است.
با توجه به سیاست های اعلانی که با هدف استفاده ابزاری از اصول و ارزش های عربی و اسلامی صورت می گرفت، قذافی در ابتدای کسب قدرت پایگاه های آمریکا و بریتانیا را در لیبی بست و بخشی از منافع تجاری خارجی در این کشور را ملی اعلان کرد. همچنین از برخی گروه هاي پیکار جوی مسلح در سراسر جهان از سازمان آزادی بخش فلسطین گرفته تا ارتش جمهوری خواه ایرلند پشتیبانی به عمل آورد. با وجود تمامی موضع گیری های ضد غربی و نیز غیرمتعارف قذافی که انزوای بین المللی لیبی را به دنبال داشت، پس از پذیرش مسئولیت حادثه تروریستی لاکربی و پرداخت غرامت به بازماندگان و نیز قبول توقف برنامه تولید سلاح های کشتار جمعی و برنامه هسته ای، انزوای لیبی تا حدودی شکست. با این وجود در تمام دوران حکومت قذافی، فقر عمومی مردم، ظلم و بی عدالتی و تبعیض، استبداد و اختناق و سرکوب مخالفان و... لیبی را به صورت انبار باروتی در آورد که منتظر جرقه برای انفجار خشم عمومی بود.
با شدت گرفتن اعتراضات عمومی در منطقه و با گذشت چند ماه از آغاز انقلاب مردم تونس با وجود تلاش معمر قذافی و حامیان وی برای کنترل امور، مخالفان حکومت با شدت بخشیدن به اعتراضات، هدف اساسی خود را ساقط ساختن دیکتاتوری قذافی اعلام کردند. با توجه به ساختار عشیره ای و قبیله ای لیبی و مسلح بودن طوایف و قبایل مخالف در مدت زمان کوتاهی اعتراضات مردمی وارد مرحله درگیری های مسلحانه و سپس جنگ داخلی شد چنانکه طی چندماه گذشته نبرد مسلحانه مخالفان و طرفداران حکومت قذافی کشور را به صورت کامل در وضعیت جنگ داخلی قرار داده است.
به گزارش ناظران بین المللی که در اواخر فروردین ماه سال جاری اعلام شد از شروع اعتراضات و درگیری های داخلی تاکنون بیش به 10 هزار نفر از مردم لیبی قربانی جنگ داخلی این کشور شده اند. علاوه بر این صدها هزار نفر بی خانمان نتیجه کشمکش مسلحانه قذافی و مخالفانش بوده است.
شدت درگیری های نظامی در لیبی تا حدی بوده که پس از هشدارهای بین المللی به حکومت قذافی نسبت به توقف کشتار در این کشور، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه ای را در زمینه ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی تصویب کرد و به دنبال صدور این قطعنامه نیروهای نظامی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی "ناتو" با مداخله مستقیم نظامی برای توقف کشتار به بمباران مواضع نیروهای دیکتاتور لیبی اقدام نمودند. هرچند که مداخله نظامی نیروهای ناتو خود یکی از دلایل افزایش شمار کشته ها و آوارگان لیبیایی بوده است.
در ابتدای قیام اعتراضی مردم، بخشی از ارتش این کشور به واسطه ساختار قبیله ای لیبی به مخالفان پیوست و این مساله باعث شد تا مردم در قسمت های غربی کشور مانند شهرهای "بنغازی" ، "مصراته" و "اجدابیا" با حمایت ارتش کنترل اوضاع را در دست بگیرند. در مقابل طوایف و قبایل وابسته به قذافی که به صورت عمده در مناطق شرقی کشور مستقر بوده و در طول سال های حکمرانی وی از امتیازات فراوانی در مقایسه با دیگر طوایف برخوردار بوده اند، با گره زدن سرنوشت خود به سرنوشت دیکتاتور لیبی از وی حمایت کردند. علاوه بر این، کنترل بخش مهمی از تسلیحات و تجهیزات نظامی سبک و سنگین در دست دولت توانسته است تاکنون از سقوط قذافی جلوگیری کند.
در اعتراض به کشتارهای اخیر تاکنون مقاماتی چون وزیران کشور، دادگستری و برخی سفرای لیبی در کشورهایی مانند آمریکا، چین، هند و...و نماینده کشور در اتحادیه عرب، استعفا کرده اند. همچنین هیئات نمایندگی لیبی در سازمان ملل نیز از جامعه بین الملل خواسته به حکومت این کشور برای توقف خشونت ها فشار بیاورد.
ناآرامی ها در لیبی که دوازدهمین صادرکننده نفت به شمار می رود، بازارهای جهانی انرژی را نیز متلاطم کرده است. لیبی که عضو اوپک است، پیش از شروع جنگ داخلی روزانه یک میلیون و 600 هزار بشکه نفت خام تولید می کرد و ناآرامی های اخیر موجب کاهش و توقف تولید نفت این کشور و البته رسیدن قیمت نفت به بالاترین حد خود در دو سال و نیم اخیر شده است.
پیشتر نیز سقوط حسنی مبارک، بازارهای انرژی را تحت تاثیر قرار داد؛ تاثیری که بیش از هرچیز ناشی از نگرانی از بسته شدن کانال سوئز و مختل شدن فرایند نقل و انتقال انرژی بود. اما در مورد لیبی وضعیت متفاوت است. بر این اساس این نگرانی وجود دارد که ادامه ناآرامی ها در این کشور در کنار ناتوانی برخی کشورها مانند عربستان سعودی در زمینه جبران کمبود نفت در بازار جهانی منجر به افزایش بیشتر بهای نفت شود . همچنین به طور کلی این نگرانی بزرگ در بازارهای جهانی وجود دارد که با گسترده شدن ابعاد بحران سیاسی در خاورمیانه و کشیده شدن احتمالی آن به برخی از کشورهای اصلی تولید کننده نفت نظیر عربستان سعودی، بازار مواد خام و به طور کلی اقتصاد بین الملل با بحرانی بی سابقه روبرو شود.
با توجه به سرسختی دیکتاتور لیبی در برابر مخالفان و حتی هجوم هوایی ناتو به مواضع طرفداران قذافی، جنگ داخلی لیبی وارد مرحله ای فرسایشی شده است. چرا که با توقف پیشروی مخالفان به سمت "طرابلس" پایتخت لیبی و بازپس گیری شماری از مواضع مخالفان توسط ارتش و طرفداران قذافی، مواضع دو جناح در لیبی به نوعی تثبیت و کشور به دو قسمت شرقی و غربی(مناطق تحت تصرف مخالفان و طرفداران قذافی) تبدیل شده که رهاورد این موضوع تداوم کشتار و خونریزی در این کشور مسلمان است. به رغم مقاومت سرسختانه دیکتاتور لیبی در برابر خواست مردم و حتی جامعه بین المللی برای دست کشیدن از قدرت در این کشور بحران زده که حتی نمایندگان برخی کشورهای غربی و نیز دولت انتقالی لیبی را به مذاکره با قذافی وادار ساخته، افزایش دامنه بحران در لیبی، به احتمال کناره گیری معمر قذافی از قدرت قوت بخشیده و بازار حدس و گمان ها در مورد آینده سیاسی این کشور داغ شده است.