مالکوم ایکس با نام اصلی «مالکوم لیتل» فعال سیاهپوست و مدافع حقوق آفریقایی آمریکاییها در ۱۹ می سال ۱۹۲۵ میلادی در شهر «اوماها» در ایالت «نبراسکا»ی آمریکا متولد شد، او به دلیل مبارزاتش علیه تبعیض نژادی و زندگی پر ماجرا و فراز و نشیبش مشهور است.
حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در سوم اسفندماه 1395، در ابتدای بیانات خود در ششمین کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین اظهار کردند: قبل از آنکه سخنرانی خودم را شروع کنم چون امروز سالروز شهادت مالکوم ایکس، رهبر سیاهان مسلمان آمریکاست از حضار محترم خواهش میکنم فاتحهای برای آن شهید بزرگوار بخوانید.
مالکوم ایکس مبارز حقوق سیاهان بود که پدرش نیز در این راه جان خود را از دست داد. او در جوانی و پس از سپری کردن یک دوره محکومیت به اسلام گروید.
فعالیتهای اجتماعی و مبارزاتی مالکوم باعث شد چند بار هدف سوءقصد قرار گیرد و در نهایت در ۲۱ فوریه سال ۱۹۶۵ در حین سخنرانی در سالن اجتماعات منهتن نیویورک هدف ۱۵ گلوله قرار گرفت و جان خود را از دست داد.
شناخت اسلام حقیقی پس از حج
مالکوم ابتدا تحت تأثیر اندیشههای الیجا محمد، رهبر گروه «امة الاسلام»، به ضدیت کامل با سفیدپوستان دست زد. اما بعد از سفر حج و شناخت اسلام حقیقی، تغییر عقیده داد و به برابری کامل انسانها معتقد شد. او برای بیدارکردن غرور خفته نژاد سیاهپوست ساکن آمریکا با فعالیتهای مدنی و اجتماعی تلاش زیادی انجام داد.
پدرش ریورند ارل لیتل با حدود دو متر قد و جثه ای قوی از یک چشم نابینا بود. او کشیشی طرفدار اندیشههای «مارکوس گاروی»، رهبر ملیگرای سیاهان بود و اعتقاد به بازگشت نژاد سیاه به موطن اصلی خود، یعنی قاره آفریقا داشت.
بعد از تولد مالکوم در اوماها، خانواده لیتل برای دستیابی به شرایطی بهتر به میلواکی رفتند. این اقامت چندان نپایید و اینبار عازم لانسینگ، مرکز میشیگان شدند. ارل لیتل آنجا به کار در کلیسا مشغول شد و به ترویج اندیشههای مارکوس گاروی پرداخت. او پیوسته مورد حمله و کینهه گروههای نژادپرست از جمله کوکلاکسکلانها بود.
مالکوم یکی از این حملات را اینطور توصیف میکند : کابوسی که هرگز در ذهنم نمیمیرد. شبی از شبهای سال ۱۹۲۹ بود. کوچکترین خواهرم ایوون تازه به دنیا آمده بود. ما همه خواب بودیم. از خاطرم نمیرود که ناگهان چیزی مرا به بالا پرتاب کرد. چشم که باز کردم، خودم را دنیایی از آتش و دود دیدم. صدای تپانچهها با فریاد آدمها در هم آمیخته بود. هرج و مرج عجیبی بود، شعلههای آتش همه جا زبانه میکشید. سفیدها خانهٔ ما را به آتش کشیده بودند. پدرم، دشنامگویان، با تپانچهٔ خود آنها را هدف قرار میداد. برای فرار از آن جهنم یکدیگر را به زمین میانداختیم و از روی هم میگذشتیم. مادرم در حالیکه نوزاد خود را در آغوش داشت، با آنکه شعلهها همه جا زبانه میکشید و جرقههای آتش به هر سو پراکنده میشد، از میان شعلهها گذشت تا قبل از فرود آمدن سقف فرزندش را نجات دهد. فراموش نمیکنم، ما تمام آن شب را، عریان و بیپناه زیر طاق آسمان، گریان و وحشتزده سرکردیم. مأموران آتشنشانی و پلیسهای سفید نیز آمدند، اما ایستادند که تماشا کنند خانه تا کف بسوزد و تلی از خاکستر شود.
او میگوید: آنها آنقدر ما را کاکاسیاه، دودی و موشی صدا کرده بودند که دیگر برای خود ماه هم این القاب عادی شده طبیعی و عادی شده بود .
این رخداد باعث شد تا ارل لیتل به همراه خانوادهاش به حومهٔ شرقی لانسینگ نقل مکان کنند. آنها در این ایام بیش از پیش طعم فقر و تنگدستی را میچشیدند و درآمد اصلی خانواده تنها از طریق فعالیتهای مذهبی پدر بود.
رهاکردن درس و مدرسه و گرفتارشدن در زندان
مالکوم از پنج سالگی به مدرسهای به نام بیشهٔ زیبا رفت. او و برادرانش از معدود سیاهپوستان آن مدرسه بودند.
اما بعدها مالکوم ایکس، درس و مدرسه را رها کرد. او سرانجام هنگامی که برای فروختن یک ساعت دزدی به جواهرفروشی رفت، به دام پلیس گرفتار شد و به ده سال حبس محکوم شد.
آشنایی با اسلام در زندان
او با برنامهریزی برای اوقات فراغت خود در زندان، به مطالعات مذهبی پرداخت و به تدریج با سیاهپوستان مسلمانی آشنا شد که هم بندش بودند؛ افرادی از گروه «امة الاسلام» آنان از اسلام گفتند.
هفت سال از دوران محکومیت مالکوم گذشت. اما این بار مالکوم ایکس درنگ نکرد و بلافاصله پس از آزادی، به عضویت گروه «امة الاسلام» درآمد. او سیر مطالعاتی و تحقیقاتی خویش را ادامه داد و تا جایی پیش رفت که به عنوان سخنگوی این جمعیت برگزیده شد. تبلیغات مذهبی و اعتقادی او در آمریکا، باعث شد تعداد زیادی از سیاهپوستان با اسلام آشنا شوند و در مدت کوتاهی به عضویت این گروه درآیند.
مالکوم به سیاهان میگفت: زیستن در آمریکا، شما را آمریکایی نمیکند. شما باید یاد بگیرید از میوههای آمریکاییها لذت ببرید. اما شما از این میوهها لذت نبردهاید. شما تنها از خارها و سختیها لذت بردهاید برای اینکه شما باید سخت تر کار میکردید تا به میوهها دست یابید.
مالکوم ایکس به چند کشور آسیایی و آفریقایی سفر کرد و سرانجام از امة الاسلام جدا شد و خود فرقهای با عنوان جماعت اهل سنت پایهگذاری کرد.
ترور در پی اختلاف با رهبر امة الاسلام
مبارز سیاهپوست آمریکایی بعدها با الیجا محمد، رهبر امة الاسلام به خاطر رفتارهای خارج از اخلاق وی و اعتراض به این رفتارها اختلاف پیدا کرد.
در پی این اختلافات نشریه «سخن محمد» که متعلق به امة الاسلام بود در شماره دهم آوریل سال ۱۹۶۴ خود کارتونی منتشر کرد که در آن سر قطع شده مالکوم مثل یک توپ در برخورد چند باره با زمین و بلند شدن به هوا نشان داده میشد و جملاتی از دهانش بیرون میآمد انتشار این کارتون تنها پس از گذشت چند روز از سخنان تند الیجا محمد صورت میگرفت که به لوئیس فراخان (از رهبران امة اسلام) گفته بود: «متظاهرانی چون مالکوم باید سرشان از بدنشان جدا شود».
این سخن الیجا محمد از طریق چهرههای سرشناس امة الاسلام در روزهای بعد تکرار شد. بسیاری معتقد بودند که تهدید جانی مالکوم ایکس در میان این سخنان مشهود است. برای آنهایی که اخبار مسلمانان آمریکا را دنبال میکردند تقریباً هویدا بود که میانه شکراب شده مالکوم و الیجا محمد بستر حادثهای خونین است.
در ماههای پس از آن پلیس فدرال آمریکا، اف بی آی، دست کم دوبار تهدید جانی مالکوم ایکس را به ثبت رساند. در۱۴ فوریه ۱۹۶۵ بمبی در منزل محل اقامت مالکوم، بتی، همسرش و چهار دخترشان منفجر شد که به هیچیک از آنان آسیبی وارد نیاورد.
تنها هفت روز بعد، در ۲۱ فوریه ۱۹۶۵ هنگامی که او در یکی از سالنهای اجتماعات منهتن نیویورک سخنرانی میکرد سه مرد مسلح، او را از فاصله کم هدف ۱۵ گلوله قرار دادند و مالکوم ۳۹ ساله بلافاصله کشته شد.
هر سه ضارب از اعضای امة الاسلام بودند. پلیس هر سه نفر را دستگیر کرد و تحویل دادگاه داد. نورمن ۳ ایکس باتلر که از ضاربان بود و نام اسلامی محمد عبدالعزیز را برای خود برگزید، در سال ۱۹۸۵ با موافقت دادگاه مورد عفو قرار گرفت و از زندان آزاد شد. او پس از آزادی به تولیت مسجد «امة اسلام» در محله هارلم نیویورک منصوب شد.
توماس ۱۵ ایکس جانسون، دومین ضارب در خلال سالهای زندان از امة الاسلام جدا شد و خود را یک مسلمان سنی اعلام کرد، نام خلیل اسلام را برای خود برگزید و در سال ۱۹۸۷ از زندان آزاد شد. او در سال ۲۰۰۹ درگذشت.
توماس هیگن، نخستین کسی که به سوی مالکوم ایکس شلیک کرد، بعدها نام مجاهد حلیم را برای خود برگزید. پس از گذشت ۴۵ سال از دوران محکومیت هیگن، دادگاه در سال ۲۰۱۰ با درخواست عفو او موافقت کرد.
توماس هیگن دیگر خود را عضو امة الاسلام نمیدانست و بارها به خاطر شلیک به سوی مالکوم ایکس اظهار ندامت کرد.