دو تن از شخصیتهای برجسته فرهنگی کشور روسیه، «رجب صفراف» رئیس مرکز مطالعات ایران معاصر در مسکو و «الکساندر پروخانف» دبیر کل انجمن نخبگان روسیه و سردبیر روزنامه "زافترا"(فردا) روسیه، با «آیت الله العظمی جوادی آملی» دیدار و گفتگو کردند.
در ابتدای این دیدار «الکساندر پروخانف» با طرح پرسشی در خصوص ابلاغ پیام حضرت «امام خمینی(ره)» به گورباچف توسط «آیت الله العظمی جوادی آملی»، بیان داشت: سؤال بنده این است که شما در ابتدای انقلاب یک پیام و پدیده الهی را به رهبر کشور ما ابلاغ کردید که پیش بینی های آن کاملا به وقوع پیوست؛ از آنجا که شما از لحاظ فکر و تفکّر خیلی سنجیده صحبت میکنید، خیلی برای من جالب است که وقتی شما این پیغام را بردید با توجه به اینکه در پیغام چیزهایی آمده بود که هیچ نفری از جمعیت شوروی حتی به خودش اجازه نمیداد که به آن فکر کند، وقتی شما این مطالب را گفتید چهره ایشان [گورباچف] چطور بود و بازتابش چه بود؟
«آیت الله العظمی جوادی آملی» در پاسخ به سوال مطرح شده اظهار داشتند: صدای اسلام که از ایران مخصوصاً از قم برخاست یک صدایی است که با درونِ قلب همه ما آشناست. یک مثالی ذکر کنیم که روشن شود صدای اسلام با درون ما آشناست، گرچه بین این مثال با اصل مطلب خیلی فاصله است. بچهها را که به مهدکودک میبرند این بچهها مشغول بازی کردن هستند، هر کس یکی از این بچهها را صدا بزند او مشغول بازی است و جواب نمیدهد، اما هنگام ظهر که شد مادر این بچه وقتی صدا میزند، این بچه میبیند این صدا آشناست، فوراً برمیگردد و پاسخ میدهد و به طرف مادر جذب میشود؛ پیامبران همه آمدند تا پیام خدا را که آفریدگار ماست به ما رساندند. انسان مثل علفِ خودرو نیست که از زمین برخاسته باشد، انسان را خدایِ انسان با همه حکمت و قدرت و علم آفرید.
ایشان ابراز داشتند: انبیا حرف خدا را به ما میرسانند، ما این حرف را یک جا شنیدهایم و آن جایی که خدا ما را آفرید و با ما سخن گفت و ما هرگز از بین نخواهیم رفت. انبیا آمدند به ما این نکته را برسانند، انبیای الهی (علیهم السلام) از طرف خدا آمدند به ما بگویند انسان هرگز از بین نمیرود ، حرفی را که در همان 28 سال قبل من به جناب آقای میخائیل گورباچف گفتم این است که ما یک دشمن بزرگ داریم به نام مرگ و همه انسانها از مرگ میترسند، انبیا از طرف خدا این پیام را آوردند که انسان، مرگ را میمیراند نه بمیرد. شما زیر این آسمان از شرق تا غرب، از جنوب تا شمال، کلّ کُره زمین بگردید این حرف، حرف انبیاست که انسان مرگ را میمیراند نه بمیرد. مرگ، پوسیدن نیست از پوست به در آمدن است. تعبیر قرآن کریم از مرگ این است که ﴿کل نفس ذائقة الموت﴾ یعنی هر کسی مرگ را میچشد. انسان، چشنده است و مرگ، چشیده شده. الآن این چای که شما میل کردید شما چشندهاید و این چای، چشیده شده است حالا آیا شما آن را هضم میکنید یا آن، شما را هضم میکند؟! تعبیر قرآن کریم این است که انسان مرگ را میچشد ﴿کل نفس ذائقة الموت﴾ ما مرگ را مچاله و زیر پا له میکنیم و از روی مرگ میگذریم، وارد صحنه ابدی خواهیم شد، هستیم که هستیم. این حرف در درون ما آشناست چون ما میخواهیم برای ابد بمانیم.
معظم له ادامه دادند: بعد از تمام شدن پیام امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و بعد از اینکه آن را خواندیم و گفتیم، خواستیم ببینیم حرف میخائیل گورباچف چه هست. گفتند این یک نحوه دخالت در شئون داخلی کشور ماست، در پاسخ این سخن جناب میخائیل گورباچف گفتیم اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی یک خاک وسیعی است که بخشی از آن در آسیاست، بخشی از آن در اروپا، از اعماق خاک این کشور تا اوج سپهر و نظام آسمانی این کشور در اختیار شماست، این نامه نه به زمینِ شما، نه به زیر زمین، نه به فضای شما نه به بالای فضا، نه به آسمان شما، نه به منظومه شمسی شما، هیچ کاری ندارد؛ به ایشان گفته شد جناب گورباچف! آیا شما مثل یک درختی هستید که بعد از یک مدت میپوسید و هیزم میشوید و دیگر هیچ! آیا مثل یک مرغی هستید که از قفس آزاد میشوید و پر میکشید و در فضای ابد میمانید؟! دیدم چهره جناب گورباچف عوض شد؛ امیدوارم پایان آن مرد، پایان شما، پایان همه مردم شوروی سابق و روسیه کنونی، خیر و رحمت و برکت باشد.
مرجع عالیقدر با اشاره به ابیاتی از شاهنامه فرودسی، تاکید داشتند: ما نمیمیریم و از بین نمیرویم و برای همیشه هستیم و در برابر کارهایمان مسئولیم، آن کسی که این نظام دقیق علمی ریاضی را آفرید تمام اعمال ما را حساب میکند، نام جناب فردوسی را شنیدهاید، ایشان چنین گفته است:
اگر بار خار است خود کشتهای ٭٭٭ وگر پرنیان است خود رشتهای
یعنی بشر روی کُره زمین دو گروهاند: یک عده مشغول آبیاری درخت پرتیغاند؛ که به این نیش بزند، به آنجا حمله کند، این را بکُشد، آن را بکشد، چه اینکه در جنگ جهانی اول و دوم میلیون ها نفر را کشتند و به جایی نرسیدند، اما عدهای مشغول بافتن فرشهای پرنیانیاند، که لطیفترین و زیباترین فرش است، آنها مردان الهیاند که نه بیراهه میروند نه راه کسی را میبندند.
اگر بار خار است خود کشتهای ٭٭٭ وگر پرنیان است خود رشتهای
و ما چنین روزی را در قیامت بعد از مرگ در پیش داریم.
«آیت الله العظمی جوادی آملی» در بخش دیگری از سخنان خود عاقبت آمریکا را مانند فروپاشی شوروی سابق پیش بینی کردند و بیان داشتند: آمریکا هم یک روز مانند ابرقدرت سوسیالیست شوروی، فروپاشی را در پیش دارد.
معظم له اذعان داشتند: پیام محبتآمیز و احترام و ادب ما را به مردم بزرگوار روسیه برسانید و به آنها بفرمایید انبیا آمدند هویّت ما را به ما نشان بدهند، این نظام دقیق علمی، آفریدگاری دارد به نام خدا، و بشر هرگز از بین نمیرود. مسافر دائمی، غذای دائمی میخواهد و آن عقلانیت است و عدالت؛ که نتیجهاش صلح و صفا و زندگی مسالمتآمیز جهانی است و این همان حقوق مشترک بشری است در کلّ جهان.
در ادامه این دیدار «دکتر صفراف» به بیان خاطره ای از دوران بعد از ابلاغ پیام حضرت امام خمینی(ره) به گورباچف پراخت و بیان داشت: من تقریباً سه یا چهار مرتبه با جناب گورباچف صحبت مفصلی داشتم در رابطه با برخورد ایشان از پیغام حضرت امام، چون برای ما خیلی مهم بود از دهان ایشان بشنویم چه برداشتی از این پیغام داشت، ما همه مطمئنیم ایشان اشتباه بزرگی کرد، من از گورباچف سؤال کردم چرا شما به عنوان رهبر یک کشور ابرقدرت دنیا، به تفکری که از یک کشور ابرقدرت منطقه به او پیشنهاد شد توجه نکردید؟ گفت صحنه نادرستی را برای من ساخته بودند و گفتند یک نفر در خانه خودش نشسته و فیلسوفانه دنیا را دارد ورق می زند، او ارتباطی با دنیا ندارد ولی از دنیا صحبت میکند، چنین کسی به ما که یک کشور ابرقدرت هستیم، می گوید کار شما تمام خواهد شد؛ برای همین گفتند به او یک پاسخی بدهید که راضی باشد و او را هم جدّی نگیرید؛ در آن زمان هیچ کس به خودش اجازه نمیداد که تصور کند این کشور از بین می رود و برای ایشان [گورباچف] وحشتناک بود که فکر کند یک روز ما از بین میرویم. [گورباچف] می گفت اشتباه من این بود که من فرصت نکردم این نامه را خوب مطالعه و درک کنم.
مرجع عالیقدر پاسخ دادند: ادوارد شواردنادزه وقتی آمد ایران، امام فرمود من میخواستم یک در تازهای به چشم شما باز کنم تا یک حرف تازهای بشنوید، شما خیال کردید من یک روابط دیپلماتیک و کشوری و زمینی با شما دارم؟ من یک پیام آسمانی به شما رساندم.
در ادامه جلسه «پروخانف» سوالی را در مورد وضعیت آخر الزمان مطرح کرد و گفت: ما میبینیم که تمام دنیا در حرکتها، خیلی فعال هستند احساس میکنیم که بشریت دارد چهرهاش را عوض میکند بسیاری هنوز در حالت شوک ماندند و نمیدانند این حرکت آنها را کجا میبرد، من شنیدم که بعد از همه این حرکتهای بینظم، یک نفری میآید که راه را برای بشریت نشان میدهد و این شاید همان مهدیِ شما باشد، یا اگر این نباشد، پس قوانین عدالت و انصاف و واقعیتها حاکم میگردد و یک دنیای ثابت و عادل به میان میآید؛ کدام درست است؟
«آیت الله العظمی جوادی آملی» در این باره ابراز داشتند: نکته اول که همه در تلاشاند این طور نیست، بسیاری از افرادند که آرام زندگی میکنند و به تعبیر قرآن کریم ﴿الا بذکر الله تطمئن القلوب﴾ کسانیاند که در تلخترین اوضاع زندگی آراماند؛ من نمونه ذکر کنم تا روشن شود. میلیونها نفر مشغول کار خودشاناند نه بیراهه میروند نه راه کسی را میبندند نه به فکر آدمکشیاند نه کارخانههای اسلحهسازی دارند کار خودشان را دارند و راحت هم زندگی میکند، آنها که دائماً در تلاش بیاثرند مانند کورهای هستند که در یک اتاق قرار دارند میخواهند بیرون بروند اما مرتب به این طرف و آن طرف مراجعه میکنند میبینند راه خروج نیست، از آن کسی که این خانه را ساخت سؤال نمیکنند که درِ خروج کجاست که ما بیرون برویم، مرتب در حال کورکورانه حرکت کردن هستند این وضع کسانی است که خدا را نمیشناسند، موحد نیستند و خدا را قبول ندارند.
ایشان ادامه دادند: اما درباره اینکه پایان جهان چیست؟ همانطور که شنیدید درست است آنکه این نظام را آفرید، این نظام را به مقصد میرساند و جامعه مقصود خود را در آن مقصد میبیند و آن انسان کاملی است به نام امام زمان(سلام الله علیه) و عیسای مسیح هم در آن روز حضور دارد؛ جهان در آن روز جز به عقل نمیاندیشد و جز به عقل، عمل نمیکند.
معظم له سپس اظهار داشتند: من نمونه بسیار کوچک و کوتاهی از آن دوران عقل و عدل را به عرض شما برسانم و آن نمونه عبارت از این است: انقلاب اسلامی ایران را که همه ما شنیدهایم جنگ ده سالهای که بر ایران تحمیل شده است را همه ما دیدیم دو سال جنگ داخلی بود، هشت سال جنگ عراق علیه ایران و تمام کشورها که مقدورشان بود عراق را کمک کردند، یا به او اسلحه دادند یا به او پول دادند، یا نیروی اطلاعاتی دادند، یا نیروی نظامی دادند، بالاخره او را تجهیز کردند. آثار تخریبی این جنگ هشت ساله عراق علیه ایران، ویران شدن بخش وسیعی از ایران از یک سو، کُشته شدن هزارها نفر از سوی دیگر، جانباز شدن و مجروح شدن و معلول شدن هزارها نفر از سوی سوم بود. مجامع بینالمللی و بسیاری از کشورهای مجاور دخالت کردند تا امام خمینی و مسئولان کشور قطعنامه را بپذیرند، بعد از پذیرش قطعنامه، همه نیروهای نظامی از جبههها برگشتند، اسلحه را زمین گذاشتند؛ در این دوران یعنی بعد از پذیرش قطعنامه، صدام، منافقین را تحریک کرد، آنها هم اصرار داشتند که الآن که سربازها از جبهه رفتند و اسلحه را زمین گذاشتند، به ایران حمله کنند، عملیات مرصاد شروع شد، باز هم عده زیادی از ما کُشته و شهید شدند، بخش وسیعی از ایران هم تا حدودی آسیب دید، تا اینکه آن ارتشی متشرّع متدیّن، مرحوم شهید صیاد شیرازی و سایر نیروهای نظامی دخالت کردند و جلوی پیشرفت عملیات مرصاد را گرفتند، صدام از آن جهت که مقتدر بود و از قدرتهای بیگانه استفادههای فراوان کرد به کویت حمله کرد و کویت را گرفت، نیروهای متحدین از آمریکا و اروپا همه به طرف عراق حمله کردند و خواستند صدام را سرنگون کنند، آنها به مسئولین ایران پیام دادند برای اینکه کارِ ما آسانتر شود، ایران که در شرق عراق است و هشت سال از عراق آسیبهای فراوان دیده، از آن طرف هم شما حمله کنید که کار ما آسانتر شود، و زودتر صدام را از کویت بیرون کنیم. اما نه امام، نه مسئولین، نه مردم و هیچ ایرانی دیگر حاضر نشدند یک گلوله به طرف عراق شلیک کنند، چرا که گفتند ما قطعنامه را پذیرفتیم و امضا کردیم؛ عقل یعنی این، صلح یعنی این، انسانیت یعنی این، مردانگی یعنی این، جهانآرایی یعنی این، جهانداری یعنی این. این نمونهای از قانون عدل اسلامی است که صد درصدش در پایان عالَم با وجود مبارک حضرت مهدی(عج) ظاهر میشود. آنچه جهان را اصلاح میکند این مکتب است.
این تحلیل گر برجسته روسی درباره اوضاع سیاسی و متحد شدن سه کشور ایران، روسیه و ترکیه در جریان سوریه، با وجود همه اختلاف نظرهای سیاسی فیما بین، گفت: ما الآن مشاهده میکنیم که در جهان، انقلاب عدالت دارد اتفاق میافتد و هر قسمت این انقلاب، لباس و چهره خودش را دارد. برای ما اتحاد سه کشور روسیه، ایران و ترکیه غیرمنتظره بود، با این همه اختلاف نظر ها بین روسیه و ترکیه و همچینین بین ترکیه و ایران، اما در میدان جنگ، این سه کشور با هم متحد شدند و اتحاد درست کردند، چرا این اتفاق افتاد؟ به نظر ما این هیچ منطقی نداشت و ما انتظار نداشتیم، به نظر شما این یک معجزه است؟ چطور این اتفاق افتاد؟
مرجع عالیقدر در پاسخ به این سوال، توجه به زبان فطرت را مایه وحدت و تحقق صلح و امنیت برای بشریت ذکر کردند و تصریح داشتند: این سوال نیز برمیگردد به همان مطلب اول که ما گاهی یک صدای آشنایی از درونمان میشنویم. ما غیر از این بدنی که در تالار تشریح داریم یک روحی داریم که این بدن ما را اداره میکند، این بدنِ ما، آب و خاک ما، غذا و فرهنگ بدنی ما اختلاف دارد، یکی روسیه است، یکی ترکیه است یکی ایران است، یکی کشورهای دیگر، اما روح ما از یک عالَم است، ما یک زبان مشترکی داریم که آن نه عِبری است نه عربی، نه تازی است نه فارسی، نه روسی است نه سوری و آن زبان فطرت است که خدا ما را با آن زبان خلق کرد. آن زبان فطرت به ما میگوید که صلح، صفا، وفا و امنیت بهتر از جنگ است.
«آیت الله جوادی آملی» در پایان ابراز امیدواری کردند: امیدواریم همه بشر در هر زمان و زمینی به این ندای فطرت توجه بیشتری بکنند و جهان روی صلح و صفا و امنیت را ببیند و این هم سوغات و زاد راه شما مسافران باشد که به نشریه شما منتقل شود، و عزیزان و محترمان روسیه هم این را بخوانند.