ترکیه و انقلاب‌های عربی

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

یکی از کشورهایی که در صحنه انقلاب‌های عربی فعالیت‌های متعدد و گاه متعارضی در دستور کار خود قرار داده، ترکیه است. به نظر می رسد ترکیه به‌ویژه در دوره حاکمیت حزب عدالت و توسعه، ضمن حفظ روابط با امریکا و اروپا، با توجه ویژه به جهان اسلام، در صدد ایجاد تعادل منطقه ای و ارتقای نقش خود در تعادملات و ارتباطات بین المللی است.

این که این دوگانگی به چه دلایلی بوده، خود جای بررسی دارد که اشارتا مهم‌ترین عوامل آن را می توان بدین صورت اشاره کرد :

۱- نوع همکاری خاصی که ترکیه در ارتباط با اروپا و امریکا در پیش گرفته (مجاب کردن به پیوستن به اتحادیه اروپا، از طریق توسعه همکاری با ناتو و برعهده گرفتن نقش میانجی میان جهان غرب و جهان اسلام)

۲- خاستگاه سیاسی حزب توسعه و عدالت (شامل گرایش‌های شبه اخوانی) و همچنین اسلام‌خواهی گروه‌های طرفدار حزب در داخل

۳- برنامه ریزی روی بازار جهان اسلام و کسب ثروت، برای حل بخشی از معضلات و مسائل اجتماعی اقتصادی ترکیه و جبران تلاطمات اقتصادی متأثر از بحران اقتصادی امریکا و اروپا، رشد تورم و نظایر آن، علی‌رغم رشد اقتصادی خوب در سال اخیر و سال گذشته میلادی که نیازمند جذب سرمایه های نفتی عربی، همچنین گشایش بیشتر بازار کشورهای اسلامی بر روی کالاهای ترکی است.

این دلایل که منتهی به پررنگ تر شدن سیاست "احیای امپراطوری بزرگ عثمانی" شده است، ترکیه را به بازیگر فعالی در عرصه تحولات کشورهای عربی مبدل کرده است. حضور به عنوان میانجی در بحران لیبی و مصر، اولین کوشش‌هایی بود که ترکیه آن را تجربه کرد. اما اجبار ترکیه به همکاری با ناتو، بر اساس برنامه اجباری، و متعاقبا اعتراض‌هایی که از سوی مردم عرب و انقلابیون بروز کرد، باعث تغییراتی در رفتار ترکیه شد، به‌گونه ای که ترکیه مجبور شد از ورود مستقیم به انقلاب‌ها پرهیز نماید و با اعزام چند ناو و زیردریایی به لیبی، فقط به فکر حفظ حضور در صحنه باشد.

البته برگزاری انتخابات پارلمانی و پررنگ شدن اختلافات داخلی ترکیه، میان ترک‌ها، سکولارها و کردها، همچنین اختلافات شدید حزب با ارتش و استعفای دسته جمعی امرای ارتش، و رویکرد جدید اوجالان و پ.ک.ک (که به نظر دارای محرک‌های داخلی -ارتش در پاسخ به تغییرات- و خارجی -اسراییل در پاسخ به اعزام کاروان آزادی ۲ و حتی سوریه در پاسخ به تهدیدات نظامی- بوده است) باعث شد، حزب عدالت و توسعه، به ناچار، توجه بیشتری به مسائل داخلی نموده و طبعا اقدامات بین المللی دستخوش فراز و نشیب شود. چنانچه تغییر چندین باره موضع در قبال سوریه، که از تهدید نظامی و هشدار دیپلماتیک برای اجرای فوری اصلاحات، بعضا به اعزام وزیر خارجه و استماع نظر و اظهار دوستی مبدل می‌شود، نشاندهنده اعوجاج تصمیمات ترکیه در این زمینه است.

در همین بین حزب حاکم، تلخ کامی انقلابهای عربی را نیز چشید و با رشد احساسات ناسیونالیستی کردی، برخی کرسیهای حزب عدالت و توسعه از دست رفت و سهم عدالت و توسعه در پارلمان کاهش یافت. ضمن آنکه حزب جدایی طلب پ.ک.ک. شرایط خود برای برقراری صلح را سخت تر کرد و خواستار رفع حصر اوجالان و اعطای مدیریتهای خودمختار در استانهای کرد نشین، شد.

البته با فضاسازی خاصی که توسط رسانه های بین المللی، به‌ویژه الجزیره، در کشورهای عربی منتشر شد، موقعیت برای حضور مجدد ترکیه کماکان فراهم است. مضافا که در این رویارویی، حمایت ناتو و امریکا از تحرکات ترکیه، برقرار است. در حال حاضر، ترکیه با تمرکز روی مسئله سوریه، با ژست مدافع معترضین سوریه (بویژه گروه اخوان المسلمین و طرفداران آن) وارد صحنه شده است و با مورد نظر داشتن اجرای بی چون و چرای اصلاحات و تغییر فوری نظام حاکمیتی سوریه، سیاستهای خود را پی می گیرد.

در این سیاست و منش، استفاده از موقعیت همسایگی، فرصت مناسب تری فراهم آورده است. حضور بازیگر هالیوودی در مرز سوریه و خوش و بش با آوارگان سوری، تهدید به اقدام نظامی در مرز دو کشور، تند شدن خواسته مردان آنکارا برای اعمال اصلاحات در سوریه، برگزاری نشست مخالفین اسد در آنتالیا، استانبول و... نشاندهنده فشار جدیدی است که از ناحیه ترکیه وارد می شود.

با این اوصاف و نوعی بهم ریختگی که در سیاست ترکیه در قبال انقلاب‌ها دیده می شود، می توان فراز و فرودها را در چند جنبه ثانویه جستجو كرد:

۱- ترس ترکیه از بروز و تشدید اختلافات با کردها، به سبب فضای آزادیخواهی موجود در منطقه،

۲- مذاکرات محرمانه ای با اسراییل که با توجه به تشدید اختلافات و احتمال برخورد و درگیری سخت تر، برای حل تنش‌های فیمابین طراحی شده است. و فی المثل مسئله سوریه نقش موثری در آن زمینه خواهد داشت.

۳- مخالفت مردم عرب با طرح و پیگیری سیاست احیای امپراطوری عثمانی، بواسطه خاطرات تلخ و ناخوشی که از دوره حکومت عثمانیها و پاشاها و تحقیر اعراب در مناطق عربی کماکان زنده است.

۴- بروز پارادوکس‌هایی میان سیاست‌های حزبی حاکمیت ترکیه با سابقه سیاست ورزی و منافع ملی دراز مدت ترکیه، نظیر سردرگمی برای قرار گرفتن در جبهه اسلامی یا ناتو.

سيدباقري

خوانده شده 1725 مرتبه