آمریکاییها و رسانههای وابسته به آنها طی روزهای گذشته با موضعگیریهای جهتداری مانند آمادگی برای اعمال تحریمهای بیشتر و یا تهدید تلاش کرده با تاکتیک ارعاب همزمان با مذاکره، ایران را برای امتیازدهی تحت فشار قرار دهد،
آمریکا قبل از آغاز دور جدید مذاکرات رفع تحریمها در وین در اقدامی مغایر با ادعاهایش درباره داشتن حسن نیت ابتدا علیه 12 شخص و نهاد ایرانی تحریمهای جدید اعمال کرد. بعد از آن روزنامه والاستریتژورنال گزارش داد واشنگتن آماده است اجرای تحریمها علیه ایران را سختگیرانه کند.
بعد از آن مقامهای دولت جو بایدن هم شب گذشته (پنجشنبه) در اظهارنظرهای جداگانه روی تشدید فشارها علیه ایران از طریق تحریمها یا توسل به آنچه «گزینههای دیگر» خوانده میشد تأکید کردند.
درباره این فضای ارعاب دو نکته قابل توجه و شایان ذکر است. نخست اینکه، تحولات و رویدادهای گذشته کاملاً آشکار میکنند که این تهدیدها به جای آنکه برآمده از گزینههای واقعی آمریکاییها باشند نشاندهنده دستهای خالی آنها در مذاکرات است.
درباره تحریمها، حتی مقامهای دولت بایدن هم پیش از این اعتراف کردهاند که آمریکا همه توان تحریمی خود علیه ایران را به خصوص در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ به کار گرفته اما به هیچ نتیجهای دست پیدا نکرده است.
از آن گذشته، آنطور که میدانیم تحریم به ویژه از آن جهت که علاوه بر گزندگیهای اقتصادیاش بایستی با مولفههای روانشناختی همراه شده و اراده طرف مقابل را در هم بشکند مقولهای زمانمند است. به این معنا که در یک بازه زمانی خاص بیشترین اثرگذاری را دارد و با گذشت زمان، اثراتش را از دست میدهد، زیرا اقتصاد کشور هدف به مرور راه سازگاری و همزیستی با شرایط تحریم را پیدا میکند.
لذا یکی از دلایل مانورهای شتابزده آمریکاییها روی مقوله تحریمها همین نگرانی از کند شدن تیغ تحریمها با گذشت زمان است. از این جهت، آمریکاییها با راهاندازی جنگهای روانی-رسانهای، در واقع در پی آن هستند که یک ابزار فشاری که اثراتش رو به محو شدن است را هر چه سریعتر به قیمتی بالاتر به طرف مقابل بفروشند. تلاش طرفهای غربی برای ایجاد حس اضطرار ساختگی در مذاکرات نیز احتمالاً از همین ناشی میشود.
نکته دوم درباره فضای ارعاب آنکه، این اقدامات قطعاً بر فضای مذاکرات اثر منفی خواهد گذاشت و علاوه بر آنکه ادعاهای حسن نیت طرف مقابل را بیش از پیش زیر سوال خواهد برد باعث عقبنشینی تیم مذاکرهکننده ایران از خواستههای مشروع خود نخواهد شد.
تیم مذاکرهکننده ایران به صراحت اعلام کرده که پیشرفت مذاکرات تنها در گرو توقف اقدامات مخرب آمریکا، دست کشیدن از ذهنیت فشار حداکثری و کنار گذاشتن تاکتیکهای گذشته برای مطالبه «بیش از برجام» در ازای اعطای «کمتر از برجام» به ایران است.
خواستهها و مطالبات ایران، بر خلاف تبلیغات و عملیات روانی طرفهای غربی ریشه در بافت کلی رفتار غرب در چارچوب برجام دارند و از واقعیتهای زمینهای تقطیع نشدهاند.
مثلاً ایران با توجه به اینکه آمریکا در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ از برجام خارج شده خواستار معرفی شدن مکانیسمی است که ضمانت کند چنین نقض عهدی مجدداً تکرار نخواهد شد و برجام توافقی ماندگار و ضامن منافع دو طرف خواهد بود.
ناگفته پیدا است هر گونه توافق بر سر برجام تنها زمانی قابلیت ماندگاری خواهد داشت که با در نظر گرفتن تغییرات صورت گرفته در متغیرهای مربوط به هر یک از طرفها به ساز و کارهایی برای تضمین انتفاع هر دو طرف با توجه به شرایط و معادلات جدید دست پیدا کند.
طرفهای غربی معمولاً هنگام بحث درباره اینکه شرایط پیرامون برجام نسبت به سال 2015 تغییر کرده به پیشرفتهای هستهای ایران اشاره کرده و عنوان میکنند که این پیشرفتها موجب میشود که برجام حائز همان منافع توافق سال 2015 برای طرف غربی نباشد.
با این حال نکتهای که آنها از نظر میاندازند این است که شرایط انتفاع اقتصادی ایران از برجام هم دستخوش تغییر شده است. نباید فراموش کرد که برجام هماکنون توافقی است که حزب جمهوریخواه آمریکا یک بار تهدیدهایش مبنی بر پاره کردن آن را عملی کرده و هنوز هم با زبان تهدیدهای گذشته درباره آن سخن میگوید و این واقعیتی است که بر ذهن هر بانک و شرکت غربی هنگام تعامل با طرفهای ایرانی اثر خواهد داشت. چنین مسئلهای مگر در صورت در نظر گرفتن مکانیسمهایی برای حل و فصل آن برجام را به توافقی یک سویه تبدیل خواهد کرد و ماندگاری آن را زیر سوال خواهد برد.
چندی پیش «جرارد آرود»، سفیر اسبق فرانسه در تهران به همین مسئله اشاره کرد و در توییتر نوشت: «حتی اگر برجام احیا شود هیچ شرکت غربی جرأت سرمایهگذاری بهاندازه یک سنت در ایران نخواهد داشت و هیچ بانک غربی هم بهدلیل تهدید بازگشت تحریمها در سال 2025 مبادلات مربوط به ایران را تسهیل نخواهد کرد. یک بار بس است. ایرانیها این را میدانند.»
جمهوری اسلامی ایران هر چند آمادگی خودش را برای رسیدن به توافق اعلام کرده اما تأکید کرده که از پیگیری منافع خود دست نخواهد کشید. نکته اساسی که در اینجا ذکر آن لازم است این است که برای ایران «نتیجه» مهمتر از «زمان» است.
همه مردم و مسئولین منتظر لغو تحریمها هستند و این لغو تحریمها هرچه زودتر انجام شود، بهتر است، اما تجربه نحوه رفع تحریم در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما نشان میدهد چنانچه در مرحله مذاکرات محکمکاریهای لازم صورت نگیرد نه تنها مشکل تحریمها برطرف نمیشود، بلکه دستیابی به لغو تحریمها در قالب برجام ناممکن میشود.
از مجموع آن چه گفته شد میتوان به این نتیجه رسید که پیشرفت در گفتگوهای و توافق در وین در صورتی که آمریکا ذهنیتهای پیشین را کنار بگذارد و به دنبال رسیدن به توافقی مبتنی بر برد-برد باشد در دسترس است. اینکه آیا آمریکا برای چنین امری آمادگی دارد چیزی است که در روزهای آینده معلوم خواهد شد.