emamian

emamian

ماموستا ملاقادر قادری، عضو شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی ضمن تبریک به مناسبت فرارسیدن میلاد امام علی(ع)، پیرامون شخصیت و نقش مؤثر ایشان در وحدت امت اسلامی، اظهار داشت: در حالت طبیعی ما پدرانی داریم که سبب به دنیا آمدن ما خواهند شد و برخی پدران طوایف و عشیره خود هستند؛ امام علی (ع) در واقع پدر مسلمین و بشریت می باشند.

وی افزود: ایشان پدر همه بشریت بودند؛ فرمایشات، کلام و نوشته های آن بزرگوار گویای آن مطلب است که او پدر امت اسلامی بوده است.

امام جمعه پاوه تصریح کرد: ایشاندر عصری که خانواده او مورد تهاجم فرهنگی دشمنان اسلام واقع شده اند، بیانی دارند که می فرمایند: "لا تَقسِروا [لا تکرهوا] أولادَکُم عَلى آدابِکُم فَإِنَّهُم مَخلوقونَ لِزَمانٍ غَیرَ زمانِکُم‏"؛ فرزندان خود را به رعایت آداب [و رسوم روزگارِ] خودتان مجبور نسازید؛ چون آنان براى روزگارى غیر از روزگار شما آفریده شده‌اند.
 
عضو شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت، ادامه داد: در زمانی که جوانان مورد هجمه آموزش های فضای رسانه ای و مجازی هستند و دخل و تصرفی از سوی خانواده ها وجود ندارد باید متناسب زمان با آن برخورد کنید.

ماموستا قادری عنوان کرد: ایشان به مانند پدری دلسوز برای امت اسلامی در مسئله حق شناسی، دوست شناسی و دشمن شناسی هستند؛ امام علی (ع) خطاب به فرزندان خود یعنی حسنین(ع) می فرماید: "کن للظّالِمِ خَصمًا وَ لِلمَظلومِ عَونا"؛ شما در مقابل ظالمین بایستید و مقاومت کنید و نسبت به محرومی همواره یاری گر باشید.

وی در پایان تأکید کرد: باید نسبت به سخنان و رهنمودهای امام علی (ع) توجه ویژه داشت و نسبت به آنان عمل کرد؛ ایشان پدر فرهنگی امت اسلامی هستند و باید در امور زندگی بیانات ایشان را عمل کرده و به آنها اهتمام ورزید.
 

به مناسبت «سال تولید؛ دانش‌بنیان، اشتغال‌آفرین» (۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

برادران عزیز، خواهران عزیز، کارآفرینان، فعّالان، مبتکران! خیلی خوش آمدید. از بیاناتی که دوستان در اینجا کردند، واقعاً خیلی بهره بردیم؛ روحیه‌ها خیلی خوب، امیدها بالا، فعّالیّتها کاملاً محسوس. البتّه من تعجّب نمیکنم؛ اگر چنانچه برجستگی‌ای در بین جوانانمان، مردممان، کارفرمایان‌مان، کارآفرینان‌مان، محقّقینمان مشاهده کنم، واقعاً هیچ تعجّبی نمیکنم. برای من روشن است که استعداد کشور خیلی بالا است و ما، هم در زمینه‌ی منابع خدادادِ طبیعی یک کشور فوق‌العاده‌ای هستیم، هم از لحاظ مسائل جغرافیایی و موقعیّت جغرافیاییِ بین‌المللی و سیاسی یک کشور برجسته و استثنائی هستیم، و هم از لحاظ نیروی انسانی؛ از جهت نیروی انسانی حقّاً و انصافاً ما خیلی برجسته‌ایم. حالا یکی از دوستان گفتند که دیگران نیروهای ما را جذب میکنند، ما چرا نیروی دیگران را جذب نکنیم؟ خب، ما احتیاج نداریم؛ ما اگر خیلی فعّال باشیم، بلد باشیم، نیروهای خودمان را اگر نگه داریم، تربیت کنیم، احتیاج نداریم به اینکه نیروی دیگری را از خارج جذب کنیم، اینجا بیاوریم.

آنچه بنده در ذهن خودم، در مقابل چشمِ ذهنی و عقلی خودم از آینده‌ی کشور و از آینده‌ی ملّت و از پیشرفت دانش این کشور مشاهده میکنم، خیلی بیشتر از آن چیزی است که در این حدسیّاتِ متعارف اظهار میشود یا فکر میشود و واقعاً خیلی بیش از این حرفها [است]. حالا یکی از دوستان در زمینه‌ی چوب به کاشت درخت اکالیپتوس اشاره کردند؛ من یک خاطره‌ای یادم آمد. در قم من درخت اکالیپتوس دیده بودم تقریباً به اندازه‌ی یک درخت سیب؛ درخت اکالیپتوس [به اندازه‌ی یک] درخت معمولی بود. در ایرانشهر که بودیم، یک باغی بود، مزرعه‌ی بزرگی بود نزدیک بَمپور در چند فرسخی ایرانشهر. یک باغی بود که ایتالیایی‌ها سالها پیش آنجا برای آزمایشها و مانند اینها ساخته بودند؛ من گاهی به آن باغ میرفتم. یک درختی ــ البتّه یک مجموعه‌ی درختی ــ خیلی بلند من دیدم؛ مثل این چنارهای قدیمی بلند که شاید مثلاً فرض کنید پانزده متر ارتفاع داشت؛ تعجّب کردم این چه درختی است. پرسیدم چیست؟ گفتند اکالیپتوس. من اکالیپتوس را در قم به آن اندازه و با آن حجم دیده بودم، اینجا حالا اکالیپتوس [به این بلندی]! من رشد ملّت ایران و استعداد رشد ملّت ایران را تشبیه میکنم به این تفاوت اکالیپتوس بَمپور ایرانشهر با اکالیپتوس قم. استعداد ما خیلی خوب است، توانایی‌های ما خیلی خوب است.

خب در سال گذشته، در دیدار با فعّالان اقتصادی(۲) ــ که شاید بعضی از شماها هم آنجا بودید یا نبودید ــ مطالبی ما گفتیم، مطالبی دوستان گفتند، بهره بردیم و نتیجه شاید این شد که من امسال شعار سال را این قرار دادم: «تولید؛ دانش‌بنیان و اشتغال‌آفرین»؛ این شاید تا حدودی متأثّر بود از اظهارات دوستان در آن جلسه‌ای که سال گذشته داشتیم. امسال، در این نمایشگاهی که دو روز قبل از این اینجا تشکیل شد(۳) و من رفتم نگاه کردم، دیدم کارهای خوبی شده؛ هم در زمینه‌ی مسائل دانش‌بنیان، هم در زمینه‌ی بحث اشتغال‌آفرینی و کارآفرینی، نسبتاً کارهای خوبی انجام گرفته. اینجا هم دوستانی که صحبت کردند، ــ چند نفر که صحبت کردند ــ همه همین امید را، همین نوید را دادند که مسئله‌ی کارآفرینی، مسئله‌ی اشتغال، مسئله‌ی پیشرفت دانش و پیشرفت اقتصادی کشور و تولید کشور، یک امر محسوسی است؛ بلاشک، از این جلسه و دیدار پریروز و اطّلاعات متفرّقی که بنده دارم، این را میشود فهمید. در نیمه‌ی اوّل سال ۱۴۰۱، شاخصهای اقتصادی رشد هم داشته که خب این شاخصها را، در مقایسه‌ی با نیمه‌ی اوّل سال ۱۴۰۰، مراکز رسمی اعلام کردند. این نشان‌دهنده‌ی یک حرکتی است؛ رشد تولید ناخالص بدون نفت، رشد ارزش افزوده‌ی بخش صنعت و معدن ــ بخصوص در تولید کارگاه‌های بزرگ، یک رشد ۶/۶ درصدی را نشان میدهد که خب رقم خوبی است ــ رشد تشکیل سرمایه‌ی ثابت و امثال اینها؛ این [نشان میدهد که] پیشرفتهایی وجود داشته.

آنچه من میخواهم عرض کنم دو مطلب است. یک مطلب کوتاه میخواهم به مسئولین محترمی که اینجا نشسته‌اند، بخصوص معاون اوّل محترم(۴) که اینجا هستند بگویم. این مطالبی را که این دوستان گفتند، با دقّت به خاطر بسپرید. اینها صرفاً گزارش نبود؛ گزارش بود و همراه گزارش، گلایه هم بود. و این گلایه‌هایی که اینجا کردند، تقریباً همه‌ی اینها به نظر من درست است؛ همه‌ی آنچه گفتند به عنوان توقّعاتی که از دولت و از مسئولین و از شخص بنده دارند، توقّعات درستی است. منتها شماها میدانید، مسئولین دولتی میدانند، دأب بنده در این مسائل ورود در مسائل اجرائی نیست، تأکید بر اجرا است. در همان مسائلی هم که اسم آوردند، مثل نانو و بقیّه‌ی چیزها، حتّی در زمینه‌های نظامی ــ که بنده مسئولیّت مستقیم دارم ــ من ورود نمیکنم؛ من اصرار میکنم، راه را نشان میدهم، دنبال‌گیری میکنم، پیگیری میکنم، سؤال میکنم. حالا هم به شما عرض میکنم برای همه‌ی این چیزهایی که این دوستان گفتند کارگروه تشکیل بدهید؛ یعنی اینها کارهایی نیست که یک نفر بتواند انجام بدهد؛ اینها کارگروه میخواهد. کارگروه هر کدام از اینها در مرکز و آن اداره و وزارت مربوط به خودش باید تشکیل بشود. در این کارگروه، حتماً بایستی از نیروهای مباشرِ کار استفاده بشود، حضور داشته باشند؛ همینهایی که اینجا صحبت کردند، این آقایان و دیگرانی که هستند؛ نظرات آنها گرفته بشود و پیگیری بشود؛ یعنی سؤال بشود کار به کجا رسید؛ در زمینه‌ی مسائل سلامت که گزارش شد، مسائل صنعت که گزارش شد، مسائل نفت که گزارش شد، مسائل کشاورزی که اینجا مطرح نشد و آن هم مهم است، باید دنبال بشود و دنبال کنید اینها را؛ اگر چنانچه اینها دنبال شد کشور به رشد مورد نیاز خواهد رسید که من حالا در مورد رشد چند نکته‌ای را عرض خواهم کرد.

ما احتیاج داریم به رشد سریع و مستمر؛ علّت هم این است که عقب‌افتادگی داریم. ما در دهه‌ی ۹۰ به دلایل مختلف یک عقب‌ماندگی و به‌اصطلاح تعطیل نسبی مسائل اقتصادی داشتیم. نمیشود همه را منسوب کرد به ضعف مدیریّتها؛ نه، بخشی مربوط به عوامل خارجی و بیرونی است، بخشی مربوط به عوامل درونی است؛‌ مسئله‌ی تحریمها مؤثّر بود، مسئله‌ی کاهش ارزش نفت در یک برهه‌ای از زمان مؤثّر بود، مسئله‌ی تمرکز کشور بر روی مسئله‌ی هسته‌ای که اقتصاد را شرطی کرد، مؤثّر بود؛ مسائل گوناگونی این‌جوری مؤثّر بود؛ نتیجه این شد که ما یک دهه عقب‌ماندگی داریم و شاخصهای منفی، زیاد داریم که آمار متقن مراکز رسمی است؛ یعنی اینها ادّعا نیست. شاخصها، شاخصهای منفی است در بخشهای مهمّی که البتّه من اینجا یادداشت هم کرده‌ام، [ولی] نمیخواهم حالا وقت را به این بگذرانم. طبعاً جبران این عقب‌ماندگی کار آسانی نیست؛ این طبعاً محتاج یک رشد مستمرّ پی‌درپی اقتصادی است در میان‌مدّت؛ حالا بلندمدّت نگوییم. یعنی مثلاً ما اقلّاً هفت، هشت ده سال بایستی تلاش را پیگیر کنیم، متمرکز کنیم و با شرایط لازم پیش برویم که من حالا یک نکاتی را در این زمینه عرض میکنم. لذا برای همین است که ما در برنامه‌ی هفتم توسعه، اولویّت اصلیِ برنامه را گذاشتیم پیشرفت اقتصادی توأم با عدالت. مسئله‌ی عدالت هم مهم است؛ یعنی اگر چنانچه ما پیشرفت بدون عدالت داشته باشیم، در واقع پیشرفت نکرده‌ایم؛ پیشرفت باید همراه با عدالت باشد؛ البتّه ساز و کار دارد، راه دارد؛ این جور نیست که امکان‌پذیر نباشد، یک چیز معضل و مبهمی باشد؛ ‌نه، راه کار وجود دارد.

و رشد اقتصادی را متوسّط هشت درصد در سیاستهای برنامه‌ی هفتم قرار دادیم که اگر واقعاً ما بتوانیم به طور متوسّط به رشد هشت درصد برسیم در طول مدّت پنج‌ساله‌ی برنامه به نظر من کار بسیار خوبی انجام گرفته. ما به این رشد احتیاج داریم؛ چرا؟ به چند علّت، به چند دلیل ما نیاز داریم به اینکه این رشد را به دست بیاوریم. مخاطب این حرفِ من همه هستند؛ هم مسئولین دولتی هستند، هم شما برادران عزیز، خواهران عزیز، فعّالان اقتصادی؛ شماها هم مخاطبین این حرفید. این رشد با کمک همه اتّفاق می‌افتد.

چهار علّت دارد که ما بایستی به این چهار دلیل و به این چهار علّت حتماً دنبال رشد باشیم. اوّلین علّت این است که ما به طور محسوس مشکل معیشت مردمی و رفاه خانوار را داریم در کشور که این بدون رشد اقتصادی علاج‌پذیر نیست. ما اگر بخواهیم فقر را برطرف بکنیم، اگر بخواهیم رفاه خانوار را در کشور رشد بدهیم، این احتیاج دارد به رشد اقتصادی در کشور؛ بدون این، امکان ندارد. خود این، یک دلیل کافی است؛ مسئولیّت دولت است، مسئولیّت افراد توانا است ــ چه توانایی فکری، چه توانایی مالی، چه توانایی مدیریّتی ــ همه مسئولیّت دارند که این کار را انجام بدهند. این دلیل اوّل.

دوّم، ارتقای جایگاه ایران در اقتصاد منطقه و جهان. میدانید، در دنیای امروز، ارتقای جایگاه یک کشور به میزان زیادی مربوط به وضع اقتصادی آن کشور است؛ وقتی یک کشوری پولش ضعیف میشود، امکانات اقتصادی‌اش پایین می‌آید، اعتبار و جایگاهش در دنیای امروز کاهش پیدا میکند. ما برای اینکه این جایگاه کشور را در مجموعه‌ی منطقه و در مجموعه‌ی جهان حفظ کنیم، به این رشد احتیاج داریم. این هم علّت دوّم.

علّت سوّم؛ ما نیروی انسانی متخصّص زیاد داریم؛ خوشبختانه یکی از افتخارات و امتیازات ما در کشور این است که ما نیروی متخصّص خیلی داریم. خب، از اوّل انقلاب که مثلاً حدود ۱۵۰ هزار دانشجو داشتیم، حالا مثلاً میلیون‌ها دانشجو و میلیون‌ها فارغ‌التّحصیل در مقاطعِ مختلفِ علمی داریم؛ خب، اینها شغل لازم دارند، اینها کار میخواهند. بله، داشتنِ نیروی انسانیِ جوانِ متخصّص یک افتخار است امّا اگر شغل نداشت و بیکار ماند چه؟ یک سرافکندگی است، دیگر افتخار نیست. ما آن وقت بنشینیم مدام به خودمان بگوییم: «چرا مهاجرت میکنند، چرا خارج میروند»! خب باید کار بدهید. من، چند وقت پیش که در این حسینیّه یک جلسه‌ای بود(۵) گفتم، آن جوانِ کارآمدِ تحصیل‌کرده‌ی ما که حالا از خارج آمده یا در خارج تحصیل کرده یا در داخل تحصیل کرده، دو چیز بیشتر از ما نمیخواهد: اوّلی شغل است؛ دوّمی هم امکان پیشرفت علمی است؛ ما شغل را باید برایش فراهم بکنیم. بدون یک رشدِ بالا، نمیتوانیم اشتغال ایجاد کنیم برای این مجموعه‌ی عظیمِ جوانِ متخصّص و دانشمند. این هم دلیل سوّم.

دلیل چهارم هم اینکه ما امروز در کشورمان جوان خیلی داریم امّا آیا فردا هم همین اندازه جوان خواهیم داشت؟ معلوم نیست. با این وضعی که من مشاهده میکنم، با این‌‌همه تأکیدی هم که کردیم، در عین حال نتایج، خیلی نتایجِ دلگرم‌کننده‌ای نیست؛ ممکن است فردا این‌همه جوان نداشته باشیم؛ ما باید کشور را برای آن روز ثروتمند کنیم. اگر آن روزی که ما جوان کم داریم، کشور ثروتمند نباشد، نمیتواند دیگر ثروتمند بشود. این هم دلیل چهارم برای اینکه امروز باید رشد ایجاد کنیم تا کشور ثروتمند بشود برای اینکه فردای محتمَل که این‌قدر جوان نداریم، واقعاً کشور بتواند خودش را اداره کند.

خب، حالا این رشد را چه جوری به دست بیاوریم؟ البتّه این الزاماتی دارد. در خلال حرفهایی که سخنرانانِ محترمِ امروز گفتند، بعضی از این الزامات گفته شد؛ من هم چند نکته در این زمینه عرض میکنم. البتّه بعضی از این الزامات، متوجّه دستگاه‌های حکومتی است که آنها موظّفند و باید دنبال کنند؛ بعضی متوجّهِ خود فعّالانِ اقتصادی است؛ بعضی متوجّه آحاد مردم است. به نظرم یکی از دوستان به مسئله‌ی «اسراف» اشاره کردند؛ خب، اسراف آب، اسراف گوشت، اسراف نان و نانِ دورریخته، چیزهایی است که مربوط به آحاد مردم است. پس بنابراین اگر ما بخواهیم به آن مقصود دست پیدا کنیم، کارهایی را باید انجام بدهیم؛ این کارها، هم کارهای دولتی است، هم کارهای فعّالان اقتصادی است، هم کارهای دانشمندان است، هم کارهای آحاد مردم است.

دو رکن اساسی اینجا وجود دارد که من اوّل عنوان آن دو رکن اساسی را میگویم؛ اوّل، افزایش سرمایه‌گذاری برای تولید. سرمایه‌گذاری باید افزایش پیدا کند. ما دوره‌هایی را داشتیم که فعّالیّتهایی در آن انجام گرفت، [امّا] سرمایه‌گذاری، رشد منفی داشت؛ چند سال بعد آثارش را مشاهده کردیم. متأسّفانه یکی از نتایج آن دهه‌ی ۹۰ هم که گفتم مشکلات داشتیم همین است؛ آنجا یکی از شاخصهای سلبی و منفیِ ما سرمایه‌گذاری بود؛ کم انجام گرفت. قبل از ‌آن هم البتّه همین ‌جور [بود]؛ در دوره‌ی قبل هم از این جهت مشکل داشتیم.

یکی مسئله‌ی افزایش سرمایه‌گذاری است، دوّم ارتقای بهره‌وری. وضع ما از لحاظ بهره‌وری خیلی بد است؛ بخصوص در بعضی از بخشها بهره‌وری خیلی پایین است؛ کار انجام میگیرد، [منابع] مصرف میشود، [ولی بهره‌وری ناچیز است.] من حالا در همین تصویرهایی که از کارها نشان دادند ــ نمیدانم مربوط به کدام تصویر بود ــ چشمم افتاد به این آبیاریِ کذاییِ قدیمی که آب داشت همین طور از داخل جویِ گل‌آلود عبور میکرد و حرکت میکرد؛ نمونه‌ی آبیاری ما این است. بنده یک وقتی چند سال قبل از این گفتم، که حدود نود درصدِ آبِ کشور صرف کشاورزی میشود.(۶) [آب مصرفیِ] صنعت و مصارف خانگی و امثال اینها ده درصدِ آبِ کشور است، نود درصد مربوط به کشاورزی است. ما اگر بتوانیم از این نود درصد، ده درصد را صرفه‌جویی بکنیم، به قدر همه‌ی آبی که امروز صرف صنعت و صرف شرب خانگی و بقیّه‌ی مصارف میشود، آب بازیافت کرده‌ایم؛ مسئله‌ی بهره‌وری این‌جوری است. ما از آب، بد بهره‌وری میکنیم؛ از انرژی، بد بهره‌وری میکنیم. این، دو رکنِ اساسی است: افزایش سرمایه‌گذاری، ارتقای بهره‌وری.

الزامات دیگری هم وجود دارد که من چند موردش را یادداشت کرده‌ام، که مختصر میگویم؛ چون جلسه طولانی شده و میخواهم زودتر تمام بشود. اوّل اینکه دستگاه‌های اجرائیِ حکومتی برای مسائل اقتصادی ــ چه کلّ اقتصاد کشور، چه بخشهای مختلف اقتصادی ــ بایستی چشم‌انداز راهبردی داشته باشند، برنامه‌ی بلندمدّت داشته باشند. البتّه من معمولاً از مسئولین محترم سؤال میکنم، و [آنها هم] اظهار میکنند که این برنامه را داریم. خب اگر برنامه‌ی بلندمدّت و چشم‌انداز و برنامه‌ی راهبردی وجود داشته باشد، دچار روزمرّگی و حرکت زیگزاگی نمیشویم؛ این روزمرّگی‌ها به همه جا خیلی ضربه میزند. یک روز یک چیزی را میگوییم، فردا آن را نقض میکنیم یا به یک شکلی تغییر میدهیم؛ همین چیزی که شکایت این آقایان است. شکایتِ خیلی از این آقایانِ فعّالان اقتصادی همین است؛ که حالا در مورد فضای کسب و کار و مانند آن بعداً عرض خواهم کرد؛ این مطلب اوّل.

 دوّم، دستگاه‌های اجرائی باید از توسعه‌ی بنگاه‌های خصوصی حمایت کنند؛ کشور بدون فعّالیّت بنگاه‌های خصوصی اداره نخواهد شد. اشتباه مهمّی که در سالهای اوّل انقلاب اتّفاق افتاد و مبالغ زیادی از آثارش همین طور ماند، این بود که بخش خصوصی را کنار زدند و همه‌ی کارها، حتّی فروش مثلاً اجناس خُرد را به مسئولین دولت و دستگاه‌های دولتی سپردند؛ خطای بزرگی بود که ما انجام دادیم. بایستی بنگاه‌های خصوصی که حضور مردم است، توانایی مردم است، ابتکار مردم است، پول مردم است، حمایت بشوند؛ وسط میدان بیایند؛ اقتصاد را اینها باید اداره کنند.

من مکرّر این مثال را گفتهام: دو جور میشود کار کرد؛ شما میتوانید یک باری را داخل یک وانتی بگذارید و بعد پشتِ فرمانِ این وانت بنشینید، این بار را به‌آسانی از یک جایی به یک جای دیگری منتقل کنید. میتوانید این وانت را کنار بیندازید، این بار را به دوش خودتان بگیرید، هم خسته بشوید، هم به منزل نرسید، هم این بار وسطِ راه زمین بیفتد، ضایع بشود. بخش خصوصی باید حمایت بشود؛ بخش خصوصی بدون حمایت وارد میدان نمیشود یا اگر وارد میدان شد، موفّق نمیشود. بنده کسانی را می‌شناسم، افراد مؤمن و معتقد و علاقه‌مند به کشور و علاقه‌مند به نظام جمهوری اسلامی، که یک بخش خصوصی را، یک مرغداری را، مثلاً یک واحد صنعتی را از روی اخلاص اداره میکردند. میگفتند که ما میتوانیم این پول را در بانک بگذاریم، از سودش تا آخر عمر استفاده کنیم، زحمتی هم برایمان نداشته باشد، مالیات هم نمیدهیم، امّا این زحمت را به عهده گرفتند، [ولی] نیمه‌کاره ماند؛ چون حمایت نشدند، چون فشار بر آنها وارد آمد؛ حالا من بعد باز در بخشهای بعدی اشاره میکنم.

اینکه ما سیاستهای اصل ۴۴ را مطرح کردیم، برخلاف تصوّر میبینم بعضی از برادرهای خوب، بعضی از عناصر خوب و خوش‌نیّت به سیاستهای اصل ۴۴ اعتراض میکنند؛ این اعتراض درست نیست. این سیاستها با دقّت انتخاب شد، با فکر انتخاب شد؛ افرادی که وارد بودند در مسائل اقتصادی و علاقه‌مند به عدالت اجتماعی و بجد دنبال عدالت اجتماعی بودند، همه آن را تأیید کردند؛ منتها خب عمل نشده؛ متأسّفانه دولتها درست عمل نکردند؛ خیلی کم عمل شده. چندین دولت این جور پشت سر هم به این سیاستهای اصل ۴۴ عمل نکردند؛ باید عمل بشود. البتّه دقّت بشود، مراقبت بشود، مدیریّت بشود، نظم و انضباط کاری ملاحظه بشود و این کار انجام بگیرد. بنابراین الزام دوّم این است که دستگاه‌های دولتی از بنگاه‌های اجتماعی حمایت کنند؛ هم حمایت مالی لازم است، هم حمایت قانونی لازم است. مخاطب این حرف، هم دولت، هم مجلس، هم قوّه‌ی قضائیّه است؛ یعنی هر سه قوّه‌ی کشور مخاطبِ این توصیه هستند.

الزام سوّم؛ دانش و فنّاوری باید بالا برود. همین مقداری که ما امروز موفّقیّت داریم، ناشی از پیشرفت علم در کشور است که بحمدالله از پانزده شانزده سال پیش در کشور شروع شده؛ یک روند خوبی داشته، پیشرفت خوبی داشته. اینکه می‌بینید این جوان اینجا می‌آید، با شجاعت اظهار میکند که ما این کار را کرده‌ایم، و این کار را میتوانیم بکنیم و مانند اینها، به خاطر این است که اینها در دانش پیشرفت کرده‌اند، راه علم باز شد. گفتیم(۷) بروید خطوط مقدّم علم را بشکنید، از آن عبور کنید، بروید جلو؛ اکتفا نکنید به اینکه در قسمتهای مؤخّرِ قافله‌ی علمی جهان باقی بمانید. جلو بروید. آن چیزی که من به عنوان یک آرزو، چند سال قبل از این مطرح کردم و باید به این آرزو برسیم، این است که گفتم ما باید جوری برنامه‌ریزی کنیم، جوری حرکت کنیم که پنجاه سال بعد اگر کسی در دنیا خواست حرفِ علمیِ نو بشنود، مجبور باشد فارسی یاد بگیرد تا بتواند سخنِ علمیِ نو را بشنود. ما باید این‌جوری حرکت کنیم. آن «پنجاه سال» که من گفتم، حالا بیش از ده سالش گذشته؛ باید دنبال کنید، باید همّت کنید. بنابراین، یک کار هم مسئله‌ی پیشرفت دانش و فنّاوری است ــ دانش و فنّاوری، هر دو ــ که مسئول این کار، مخاطب این کار، بنگاه‌ها و مراکز دانش و تحقیقند؛ دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقی، پژوهشگاه‌ها و اندیشکده‌ها؛ اینها بایستی دنبال بکنند، و [هم] معاونت علمی رئیس‌جمهور، که این به نظر من بسیار کار مهمّی است. در دولت هفتم یا هشتم بنده اصرار کردم این معاونت به وجود آمد؛ مرحوم دکتر ابتکار(۸) ــ خدا رحمتش کند ــ که مسئول این معاونت بود، آمد پیش من شکایت که به من نه میدان داده میشود، نه کار گفته میشود، نه مسئولیّت مشخّص میشود؛ یعنی توجّه نمیشد. خب الحمدلله پیشرفت کرده؛ بعدها، در این سالهای اخیر، بحمدالله پیشرفت خوبی کرده و مخاطب این حرف، از جمله معاونت علمی است که باید دنبال بشود.

الزام بعدی افزایش بهره‌وری است؛ بایستی روی مسئله‌ی افزایش بهره‌وری که اشاره کردم کار بشود، بخصوص مسئله‌ی آب، مسئله‌ی انرژی و مسئله‌ی نیروی انسانی، نیروی کارمندی. یکی از مواردی که ما دچار ضعف بهره‌وری هستیم همین نیروهای کارمندی دولتی هستند که کار مفیدشان در طول هفته خیلی معدود است، چند ساعت بیشتر نیست؛ این همین کاهش بهره‌وری در مورد نیروی انسانی است؛ اینها باید اصلاح بشود. مسئله‌ی آب باید اصلاح بشود. در قضیّه‌ی آب، یکی از آشناهای ما، دوستان ما و به یک معنا همکاران ما، یک طرحی را در زمینه‌ی مسائل کشاورزی مطرح کرد با ما، من با آقای رئیس‌جمهور در میان گذاشتم، ایشان همّت کردند رفتند از نزدیک طرح را دیدند و تصدیق کردند. پریروز که اینجا ما در نمایشگاه بودیم، وزیر محترم کشاورزی(۹) به من گفت این طرح پیشرفته‌ترین طرح دنیا است! این را وزیر کشاورزی ما میگوید. یک طرحی است که از یک گوشه‌ای درمی‌آید، یک نفری که نه مسئول دولتی است، نه وزیر است، یک طرحی را حالا یا یاد میگیرد از کسی یا خودش به ذهنش میرسد، ارائه میکند، مسئولین ما میگویند این بهترین طرح و پیشرفته‌ترین طرح کشاورزی است؛ خیلی خب، دنبال بشود، دنبال کنید. حالا به من گفتند که این یک مقداری هزینه‌های بیشتری را تحمیل میکند؛ نگاه کنیم به آینده ببینیم بعد که این هزینه‌ها را کردیم، چه خواهد شد. به هر حال، یک الزام هم این است.

مسئله‌ی بعدی بحث رقابت‌پذیر کردن کالا است. طبیعت کالای ایرانی، بخصوص در بخشهای طبیعی و مانند اینها، بهترین و برترین طبیعت است؛ میوه‌ی ما بهترین میوه است، سبزیجاتمان بهترین سبزیجات است، سنگمان بهترین سنگ است، بسیاری از معادنمان [همین‌طور است]، محصولاتمان محصولات خوبی است؛ هم از لحاظ کمّیّت خوب است، هم از لحاظ کیفیّت خوب است. در دنیا باید کاری کنیم که بخصوص در بخش صادرات، [محصولاتمان] رقابت‌پذیر بشود؛ یعنی هم کیفیّت محصول نهایی را بالا ببریم و هم قیمت تمام‌شده را کاهش بدهیم. این از جمله‌ی کارهای خیلی واجب است که بایستی انجام بگیرد، بخصوص برای بازارهای صادراتی. و امکانات ما خب خیلی خوب است.

باز در همین زمینه‌ی کشاورزی، من پریروز که اینجا نمایشگاه داشتیم به دوستانی که آنجا بودند گفتم ایرانشهر یک منطقه‌ی عجیبی است. یکی از توفیقات بنده در طول عمرم این بوده که مدّتی در ایرانشهر تبعید بودم و با مسائل ایرانشهر و بلوچستان و مانند اینها یک مقداری آشنا شدم. یک گوجه‌‌فرنگی برای من آوردند آنجا، در ایرانشهر که من دستم را باز کردم، پُر کرد دست من را. گوجه‌فرنگی پُر [کرد] دست من را؛ مثل یک طالبی، به قدر یک طالبی. این [جور] است. در همان ایرانشهر، به من خبر دادند که در یک مناطقی از اطرافِ ایرانشهر پنبه‌ای تولید میشود رنگی؛ پنبه‌‌ی سفید نیست، پنبه‌ی رنگی‌ است؛ مثلاً آبی یا سبز. یعنی کیفیّت محصولات ما این‌جوری است. ما اینها را [باید] بتوانیم در دنیا مطرح کنیم. اگر چنانچه ما محصولمان را رقابت‌پذیر کنیم، یعنی هم کیفیّت بالا برود، هم قیمت پایین بیاید، تحریم دیگر اثر نمیکند. آن روز به من گفتند که پیراهن تیم ملّی را ما درست کردیم، مجبور شدیم به نام کشور دیگری بدهیم. خب این علاج دارد. باید کاری کنید محصولتان را که نتوانند مجبورتان کنند که به نام کشور دیگری ببرید؛ نه، به نام ایران و ساخت ایران [ببرید]؛ بنویسید «ساخت ایران»؛ «MADE IN IRAN» هم ننویسید؛ بنویسید «ساخت ایران» با خطّ فارسی. ببرید در خارج، مجبور بشوند بخرند؛ برای خاطر اینکه کیفیّتش خوب است و قیمتش پایین است. الان این اتّفاق در مواردی هم می‌افتد؛ من اطّلاع دارم. یک جاهایی الان هست که ما محصولاتمان را آنجا صادر میکنیم، محصولات دیگران هم می‌آید آنجا و محصول ما مطلوب‌تر است، کیفیّتش بیشتر است، بهتر است و ارزان‌تر است. لذا مردم به آن اقبال میکنند، به محصولهای دیگر اقبال نمیکنند. میتوانیم.

خدمات هم همین‌ جور است. حالا امروز یکی از آقایانی که صحبت کردند، کارشان کارِ سد‌سازی و جادّه‌سازی و کارهای این‌جوری است. خیلی از کشورهایی که در دنیا هستند، کشورهای آفریقایی، بعضی از کشورهای آمریکای لاتین، احتیاج دارند؛ به سد احتیاج دارند، به جادّه احتیاج دارند، به شاهراه‌های بزرگ احتیاج دارند. اینها را برایشان میسازند با قیمتهای گران، با کیفیّت‌های نامطلوب. ما میتوانیم با قیمت ارزان، با کیفیّت مطلوب برایشان بسازیم. بنابراین رقابت‌پذیر کردن کالا و خدمات هم یکی از الزامات رشد است.

یکی از مهم‌ترین الزامات، بهبودِ فضای کسب و کار است که من راجع به این هم چند بار صحبت کرده‌ام؛ در این صحبتی هم که از جلسه‌ی پارسال ‌ما پخش شد، نشان داد که من راجع به بهبود فضای کسب و کار صحبت کردم که خودم یادم نبود. مهم است. ما بایستی کاری کنیم که مردم بتوانند راحت کسب و کار کنند، بتوانند داد و ستد کنند، بتوانند تولید کنند؛ که حالا من اینجا چند مورد را ذکر کرده‌ام.

تصمیم‌گیری‌های متناقض را علاج کنیم. ما گاهی اوقات تصمیم‌گیری‌های متناقض داریم. یک دستگاه یک تصمیمی میگیرد و اعلام میکند، یک دستگاه دیگر خلافِ آن را یا ضدّ آن را تصمیم میگیرد و او هم اعلام میکند؛ هر دو هم در جلسه‌ی هیئت دولت دُور یک میز می‌نشینند؛ این نباید اتّفاق بیفتد. تصمیمات متناقض را بایستی علاج کنیم؛ یکی این، که مردم بدانند که چه‌ کار باید بکنند.

دوّم علاج تغییرات مکرّر قوانین و مقرّرات. مکرّراً قوانین ما، مقرّرات ما، تغییر پیدا میکند. مخاطب این، هم دولت است، هم مجلس؛ بخصوص مجلس. یک مقرّره‌ای در دولت تصویب میشود، اعلام میشود، ناگهان از مجلس صدایی بلند میشود ضدّ آن، بعد از آنکه مدّتی ترتیبات داده شده و بر اساس آن تصمیم‌گیری شده، برنامه‌ریزی شده، حالا لغو میشود! اینها اشکال دارد، اینها را باید علاج کرد. مخاطب این توصیه‌ی مؤکّد، هم مجلس است، هم دولت.

علاجِ راهِ دراز و پُرپیچ‌وخم فرایندهای اداری. یک وقتی یک تعدادی از همین مسئولین و فعّالین بخشهای مختلف اقتصادی پیش من آمدند و یکی از آنها گفت برای گرفتن یک مجوّز، تعداد زیادی مرکز وجود دارد که باید به اینها مراجعه کنیم که [چون] چند سال گذشته، متأسّفانه من تعدادش یادم نیست؛ اینها باید اصلاح بشود. حالا در یک بخشهایی یک پنجره‌ی واحدی درست شده(۱۰) که بسیار خوب است، این بسیار مفید است؛ در بخشهای مختلف باید این کار انجام بگیرد؛ یعنی فرآیندهای اداری برای کسب مجوّز، برای رفع اشکالات مردمی که مشغول کسب و کار هستند، بایستی اصلاح بشود، راه‌ها کوتاه بشود و مقرّرات‌زدایی بشود. معنایش مراقبت‌زدایی نیست؛ مراقبت باید وجود داشته باشد امّا این راه‌های پُرپیچ‌وخم بایستی برداشته بشود.

یکی دیگر از این مسائلی که مربوط به بهبود فضای کسب و کار است، مداخله‌های سلیقه‌ای از سوی نهادهای نظارتی و غیرنظارتی است؛ این هم باید برداشته بشود. مداخله میکنند در کارها؛ حالا یک مسئله مداخله‌ی قانونی است که میگوید: «شما خلاف قانون عمل کردی»! این باید انجام بگیرد، به این کسی ایراد ندارد امّا مداخله‌های سلیقه‌ای میکنند، با نظرات غیر قانونی و بدون اینکه الزامی وجود داشته باشد، بیخود در کار مردم دخالت میکنند؛ این هم بایستی برداشته بشود.

تأمین مالی برای فعّالیّتهای بخش خصوصی هم یکی دیگر از آن چیزهایی است که به بهبود فضای کسب و کار کمک میکند. البتّه مسئولین محترم دولتی اینجا تشریف دارند، یکی از چیزهایی که برای کمک مالی به بخش خصوصی مهم است، مسئله‌ی صندوق توسعه‌ی [ملّی] است؛ صندوق توسعه اصلاً تشکیل شد برای اینکه به بخش خصوصی کمک کند. متأسّفانه در دولتهای مختلف ــ از وقتی این صندوق تشکیل شده تا حالا؛ در طول این چند سال ــ هر وقت کارشان یک جایی گیر میکند و مجوّز قانونی هم برای برداشت از صندوق توسعه ندارند، مراجعه میکنند به این حقیر برای اینکه مجوّز داده بشود که فراتر از قانون از این صندوق استفاده کنند؛ این درست نیست، این اشکال دارد؛ هم اشکال فنّی دارد، هم اشکال نتیجه‌ای دارد. باید [به بخش خصوصی] کمک بشود؛ این هم یکی از مسائل است.

یکی [دیگر] از الزامات، مسئله‌ی انضباط مالی در بودجه است؛ متأسّفانه بودجه‌ی ما دچار مشکلات ساختاری است. این کسرِ بودجه‌های عجیب و غریبی که در سالهای مختلف وجود داشته، یکی از مشکل‌سازترین عوارض مالی کشور ما و عوارض اقتصادی کشور ما است. ما این جلسه‌ی شورای اقتصادی سران قوا را تشکیل دادیم برای اینکه این مشکل برطرف بشود [امّا] تا حالا هنوز برطرف نشده. [برای] مشکل ساختار غلط بودجه بایستی کاری بشود؛ مسئله‌ی کسرِ بودجه حل بشود، مسئله‌ی تعهّدات مالیِ بدون وجود منابع قابل اطمینان [حل بشود]. حالا گاهی اوقات یک مواردی هست که درآمدها چندان قابل اطمینان نیستند که خود مسئولین هم میدانند امّا تعهّدهایی انجام میگیرد به اتّکاء این درآمدهای غیر قابل اطمینان. از این بدتر، گاهی اوقات خواسته‌های مجلس است؛ موارد زیادی تعهّد به دولت تحمیل میکنند در حالی که منابع مالی مطمئنّی برایش وجود ندارد؛ اینها باید متوقّف بشود؛ اینها در اقتصاد کشور و رشد کشور مشکل ایجاد میکند. و بالاخره از این قبیل الزامات هست.

یکی [دیگر از الزامات] هم رفع مداخلات دولتی در مالکیّت و مدیریّت بنگاه‌های اقتصادی است. یک مواردی هست که بخش مهمّی از مالکیّتها را به مردم داده‌اند، [ولی] مدیریّتها دست دولت است؛ این هم کار درستی نیست. مدیریّت را حالا باید بدهند دست خود مردم. این هم یک مسئله است.

یک مسئله‌ی مهمّ دیگر این است که دستگاه‌های دولتی با بخش خصوصی رقابت نکنند؛ که این هم از چیزهایی است که بنده مکرّر تأکید کرده‌ام ولیکن خب آن روز [نمایشگاه] باز بعضی به من گله میکردند، شکایت میکردند که از این دخالتها و مانند اینها وجود دارد. با اینکه مکرّر تذکّر داده‌ایم، باز هم من تذکّر میدهم و خواهش میکنم مسئولین محترم دولتی، بخصوص جناب آقای مخبر، این قضیّه را دنبال کنند که بخشهای دولتی در آن کاری که در بخش خصوصی دارد انجام میگیرد رقابت نکنند؛ چون امکانات بخش دولتی بیشتر است و نگرانی و دغدغه‌ی مالی‌اش کمتر است، لذا بخش خصوصی را زمین‌گیر میکند. اگر [بخش دولتی] وارد شد، بخش خصوصی زمین‌گیر خواهد شد. یکی هم واردات بی‌رویّه است که امروز هم اینجا چند نفر از آقایان روی آن تذکّر دادند.

در پایان، چند تذکّر کوتاه عرض بکنم: یکی اینکه بنگاه‌های اقتصادی میان خود عرصه‌ی رقابت را از حوزه‌ی همکاری جدا کنند. بخش خصوصی، بخشی است که رقابت در آن وجود دارد و باید وجود داشته باشد؛ رقابت مثبت، پیش‌برنده است؛ امّا این رقابت معنایش این نیست که در کارهای بزرگ، در اقدامهای بزرگ، با هم همکاری و هم‌افزایی نکنند؛ بخصوص آنجایی که با مسائل اقتصادی خارج از کشور ارتباط پیدا میکند. بخشهای مختلف خصوصی باید با هم همکاری و هم‌افزایی بکنند.

تذکّر بعدی مربوط به شرکتهای کوچک و متوسّط است که من چند سال قبل از این، در سخنرانی اوّل سال بخصوص روی آن تأکید کردم.(۱۱) این شرکتهای کوچک و متوسّط، نقش زیادی در ایجاد اشتغال و در ایجاد ارزش افزوده برای کالاها دارند و میتوانند کمک کنند؛ ما اینها را حتماً از نظر دور نداریم؛ هم دستگاه‌های دولتی به اینها توجّه کنند، هم بنگاه‌های بزرگ در زنجیره‌ی تولید خودشان با اینها همکاری کنند و اینها را توسعه بدهند و به آنها کمک کنند.

آخرین مسئله هم، مسئله‌ی تعاونی‌ها است. تعاونی‌های تولید میتواند یکی از گره‌گشاترین کارها برای ایجاد اشتغال باشد؛ و بخصوص برای ایجاد عدالت اقتصادی در مجموعه‌ی کشور.

امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال به شماها توفیق بدهد، به مسئولین دولتی توفیق بدهد. من این را گواهی میدهم، شهادت میدهم که مسئولین محترم دولتی با همه‌ی وجود دارند کار میکنند؛ یعنی واقعاً تلاشی که دارد انجام میگیرد، تلاش بسیار خوبی است؛ منتها جهت‌گیری‌ها را مراقبت کنند و کار را جوری انجام بدهند که ان‌شاءالله نتایج مطلوبی داشته باشد. از خداوند متعال توفیق همه‌ی شما را خواستاریم و لطف و رحمت الهی را به روح مطهّر امام و به ارواح مطهّر شهدای عزیز مسئلت میکنیم.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 
 
در ابتدای این دیدار، چهارده نفر از فعّالان بخش تولید، اشتغال و عرصه‌های دانش‌بنیان، گزارشی از اقدامات، موفّقیّتها و دستاوردها، همچنین مشکلات حوزه‌ی کاری خود بیان کردند و پیشنهادهایی نیز ارائه کردند.
بیانات در دیدار تولیدکنندگان و فعّالان اقتصادی (۱۴۰۰/۱۱/۱۰)
در این نمایشگاه ــ که در حسینیّه‌ی امام خمینی (ره) برگزار شد ــ انواع توانمندی‌های داخلی در حوزه‌های گوناگون به نمایش گذاشته شد.
دکتر محمّد مخبردزفولی (معاون اوّل رئیس‌جمهور)
بیانات در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر تحصیلی (۱۴۰۱/۷/۲۷)
بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت (۱۳۹۳/۶/۵)
. بیانات در دیدار شرکت کنندگان در هفتمین همایش ملى نخبگان جوان (۱۳۹۲/۷/۱۷)
آقای تقی ابتکار (مشاور علوم و فنون رئیس‌جمهور در دولت هفتم)
آقای سیّدجواد ساداتی‌نژاد
(۱۰ پنجره‌ی واحد صدور الکترونیکی مجوّزهای کشور
(۱۱ از جمله، بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهّر رضوی (۱۳۹۵/۱/۱)

اعتقاد به مهدویت اساسی‌ترین اعتقادات شیعه است. به باور شیعیان عدم ایمان به مهدویت مساوی با انکار تمام رسالت انبیا و ولایت ائمه(ع)‌ است. از این جهت در پله اول ایمان به امام غایب و در پله بعد توجه و تفکر درباره ملحقات آن مثل آخرالزمان و ظهور مورد تأکید آیات و روایات ماست. هرچند عموم شیعیان نسبت به امام عصر(عج) اعتقاد راسخ یافته‌اند و با همین تفکر مقابل استکبار جهانی ایستادگی به خرج داده‌اند،‌ اما در پله دوم که تفکر و تدبر درباره آخرالزمان و ظهور است،‌ ورود جدی نداشته‌اند و بلکه باید گفت اندیشمندان ما عموم جامعه را با مقولات آخرالزمانی و ظهور آشنا نکرده‌اند. نشان به اینکه هنوز هنر ما ارتباط خود را با مفاهیم آخرالزمانی مشخص نکرده است چرا که دستش از مفاهیم خالی مهدوی خالی است.  

این معضل زمینه شبهه‌افکنی در افکار عمومی جامعه درباره امام مهدی(عج) و وقایع آخرالزمانی و ظهور را از سوی دشمنان و معاندان فراهم آورده است طوری که گاهاً تصویر نامطلوبی از قیام حضرت به اذهان عمومی مخابره می‌شود.  اکنون که دشمنان بشریت خود عامل بدترین فجایع تاریخ بشریت هستند،‌ با استفاده از ابزار سینما و شبکه‌های مجازی خود را مدافع حقوق بشر و شیعیان و رهبران شیعیان را که همان ائمه(ع)‌ هستند، خونخواران بشر معرفی می‌کنند. چرا که قصد آن‌ها جلوگیری از رسوخ تفکر اسلام در سرتاسر دنیا و جلوگیری از امر ظهور امام زمان(عج) است که به این موضوع بارها اذعان داشته‌اند. در حالی که با اندکی مطالعه در آیات و روایات مهدوی در می‌یابیم با ظهور حضرت راه برای عداوت دشمنان بسته شده و زمینه‌های ارتقای مادی و معنوی جوامع فراهم می‌شود. یعنی امر ظهور برای کافران و منافقان مایه عذاب و برای پاک‌طینتان مایه خیر و برکت و رحمت است. 

به عنوان نمونه امام جعفرصادق(ع)‌  از ثمرات ظهور را بخشندگی اموال به نیازمندان  و سختگیری بر مسئولان حکومتی توسط امام عصر(عج) معرفی می‌کند و می‌فرماید: «امام مهدی بخشنده است و مال را به وفور می‌خشد، بر مسئولان و کارگزاران بسیار سخت‌گیر و بر فقرا و ضُعفا رئوف و مهربان است؛ المَهدیُّ سَمِحٌ بِالمالِ شدیدٌ عَلی العُمّالِ رحیمٌ بِالمَساکینِ.» (الملاحم و الفتن، ص ١٣٧) و یا در دیگر روایت فرمودند: «در حکومت حضرتش جای مخروبه‌ای در زمین باقی نمی‌ماند جز آنکه آباد می‌شود؛ فلا یَبقی فی الأَرضِ خَرابٌ اِلاّ و عُمِّرَ». (بشارة‌الاسلام، ص ٩٩)

   
همچنین امام حسین(ع)‌ در آخرین خطبه روز عاشورا خطاب به اصحاب خویش ضمن اشاره به مراحل رجعت خویش در دوران پس از ظهور، فرمودند: «(در عصر ظهور) در روى زمین شخص نابینا و زمین‏گیر و مبتلائى نخواهد بود مگر اینکه خداوند به وسیلۀ ما اهل‏بیت بلا را از او برطرف مى‌‏کند؛ وَ لَا یَبْقَى عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَعْمَى وَ لَا مُقْعَدٌ وَ لَا مُبْتَلًى إِلَّا کَشَفَ اللَّهُ عَنْهُ بَلَاءَهُ بِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ».

* و به قدرى برکت از آسمان به سوی زمین نازل مى‏‌شود که شاخه درخت از زیادى میوه مى‌‏شکند! میوه زمستانى در تابستان و میوه تابستانى در زمستان خورده مى‌‏شود‌؛ وَ لَیُنْزِلَنَّ الْبَرَکَةَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ حَتَّى إِنَّ الشَّجَرَةَ لَتُقْصَفُ بِمَا یَزِیدُ اللَّهُ فِیهَا مِنَ الثَّمَرَةِ وَ لَتَأْکُلُنَّ ثَمَرَةَ الشِّتَاءِ فِی الصَّیْفِ وَ ثَمَرَةَ الصَّیْفِ فِی الشِّتَاءِ»

سپس امام حسین(ع) این برکات را تأویل این آیه از قرآن معرفی کرده و فرمود: «(این همه برکات) معنای این سخن خداوند است که فرمود: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى ‏آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ منَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ؛ یعنى اگر اهل کتاب ایمان می‏‌آوردند و تقوا پیشه می‏کردند، ما به یقین برکاتى از آسمان و زمین براى آنان قرار می‏‌دادیم، ولى اینان تکذیب کردند و ما آنان را به واسطۀآنچه کسب کردند مؤاخذه کردیم.» (الخرائج و الجرائح قطب راوندی، ص848)

این تنها گوشه‌ای از برکات عصر ظهور است که قرآن و روایات به آن اشاره داشته‌اند. امید که اندیشمندان و متولیان فرهنگی جامعه به سوی تصویرسازی این مفاهیم عالی مهدوی سوق پیدا کنند. 

در عصری که مظاهر دنیای مدرن بر زندگی بشر سایه انداخته و زمینه‌های غفلت از یاد خدا را بیشتر از گذشته مهیا کرده است، مرور معجزات،‌ کرامات و فضائل خوبان بشر و در رأس آنها پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و اهل بیت پاک ایشان، تا حد زیادی می‌تواند نیاز روح و جان ما در راستای اتصال به قدرت بی‌منتهای خداوند و دریای رحمت پروردگار را فراهم کند.

از جمله این معجزات، مربوط به روایتی از امام جواد علیه‌السلام درباره دعای پدر بزرگوارشان برای بارش باران یا «نماز استسقاء» است. امام حسن عسکری از پدر بزرگوارش امام هادی و ایشان از امام جواد علیهم‌السلام نقل می‌کند:

هنگامی که مأمون به زور پدرم امام رضا علیه‌السلام را ولی عهد خویش کرد آسمان بخیل شد و باران نبارید مدتی در آن سال این گونه بود و خشک‏سالی در خراسان اتفاق افتاده پس بعضی از مردم و اطرافیان مأمون گفتند: این غضب خدا است که به ما غضب کرده و آن به خاطر این است که امام رضا ولیعهدی را پذیرفته است. وقتی این گفته‌‏ها به گوش مأمون رسید مأمون ناراحت شد و به امام رضا گفت: به راستی که باران از ما مدتی قطع شده و زمین‏‌های ما خشک شده است اگر می‌توانی دعا کن تا خداوند متعال برما منت بنهد و به برکت دعای تو باران به ما بفرستد. امام رضا علیه‌السلام فرمود: این کار را می‌کنم.  مأمون گفت: چه وقت این کار را می‌کنی؟ امام رضا فرمود: روز دوشنبه. امام جواد علیه‌السلام فرمود: درخواست مأمون از پدرم در مورد دعا کردن برای باران روز جمعه بود. سپس امام رضا علیه‌السلام فرمود: دیشب در رؤیای صادقه جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله همراه جدم امیرالمؤمنین علیه‌السلام نزدم آمدند و رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود: ای فرزند دلبندم، تا روز دوشنبه صبر کن پس به صحرا برو و در آنجا نماز استسقاء را اقامه کن، سپس دعا کن که خداوند متعال دعایت را مستجاب می‌کند و باران برای آنها می‌‏فرستد و همچنین از فضل و کرم و علوم خودت به آنها بگو و نیز به آنها بگو که در روز دوشنبه باران خواهد آمد تا به فضل و کرامت و نزد پروردگار جهانیان آگاهی پیدا کنند.

وقتی روز دوشنبه رسید پدرم به طرف صحرا حرکت کرد و خلایق نیز به صحرا رفتند. بعد از اقامه کردن نماز استسقاء ایشان بر فراز تپه‌‏ای رفت و دستان مبارک خویش را به آسمان برد و ذکر ثنای خدای تبارک و تعالی و درود فرستادن بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم گفت، سپس عرض کرد: خدایا، ای پروردگار من، به راستی که تو مقام و منزلت ما اهل ‏بیت علیهم‌‏السلام را نزد مردم بزرگ شمردی و به آنها فرمودی که به ما متوسل شوند تا برای آنها دعا کنیم. ای خدای من، به راستی که اکنون آنها همان گونه که به آنها امر فرمودی به ما متوسل شده‌‏اند و آنها امید دارند که فضل و رحمت و بخشش تو به آنها برسد و نیز امیدوارند که از روی احسان و کرم و نعمت به آنها جواب بدهی، پس بر آنها باران بفرست باران سراسری نه باران همراه با طوفان یا باد شدید که ابرها را از هم دور می‌کند اما ابتدا بارش باران برای آنها بعد از اینکه آنها از اینجا رفتند و در منزل‏‌های خود و قرارگاه‌‏های خود ساکن شدند.

امام جواد علیه‌السلام می‏‌فرماید: به خدایی که محمد صلی الله علیه و آله را به حق به پیامبری برگزید قسم، بعد از اتمام دعای ایشان بادی وزید و ابرها نمایان شدند و رعد و برق شدیدی ایجاد شد در آن وقت مردم خواستند به منازل خود برگردند یا از باران در جای امن باشند. امام رضا علیه‌السلام به آنها فرمود: صبر کنید و آرام باشید، به راستی که این ابر باران‏زا متعلق به شما نیست بلکه متعلق به فلان مکان است. و آن ابر می‏‌رفت و همچنان ابری می‌آمد و ایشان می‌‏فرمود: این متعلق به شما نیست؛ بلکه متعلق به فلان جا و مکان است تا وقتی که 10 ابر باران‌‏زا از آنجا گذشتند وقتی ابر باران‏‌زای یازدهم آمد امام رضا به مردم فرمود: این ابر متعلق به شما است که خداوند آن را برای شما فرستاده است، پس شکرگزار نعمت الهی باشید، بلند شوید و به منازل و قرارگاه‌‏های خود بروید؛ زیرا این باران شدید بوده و برای جسم شما ضرر دارد و این ابر باران‏‌زا نمی‏‌بارد تا وقتی که شما در مساکن خود قرار بگیرید، سپس خیر و برکت بی‌‏پایان خداوند متعال بر شما نازل می‏‌شود. امام رضا علیه‌السلام از فراز تپه پایین آمد و به منزل خویش بازگشت و همچنان آن ابر باران‏‌زا نبارید تا وقتی که تمام مردم در منازل خویش استقرار کردند در آن وقت بود که باران شدیدی آمد و از آن باران تمام قنات‏‌ها و چاه‌ها و حوضچه‏‌ها و رودها و رودخانه‏‌ها و... پر شد. بعد از اتمام باران مردم گفتند: این باران به برکت حضرت امام رضا علیه‌السلام فرزند رسول صلی الله علیه و آله و یکی از کرامات آن بزرگوار از طرف خدای تبارک و تعالی است. امام رضا علیه‌السلام نزد آنها رفت و عده زیادی نیز نزد آن بزرگوار رفتند و در آنجا جمع شدند.

امام رضا علیه‌السلام به آنها فرمود:

ای مردم، تقوای خداوند پیشه کنید به خاطر نعمتی که به شما داده است؛‌ یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ فِی نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْکُمْ
و با ظلم و ستم و گناه نعمت‌‏های خداوند را از خود دور نکنید؛ فَلَا تُنَفِّرُوهَا عَنْکُمْ بِمَعَاصِیهِ
بلکه با طاعت و شکرگزاری نعمت‏‌های خدا را برای خود دائمی کنید؛ بَلِ اسْتَدِیمُوهَا بِطَاعَتِهِ وَ شُکْرِهِ عَلَى نِعَمِهِ وَ أَیَادِیهِ
و بدانید که شما شکر نمی‌کنید بعد از ایمان به خدا و پیامبرش و اعتراف به حقوق اولیاى خدا از آل محمد صلى الله علیه و آله به چیزى بهتر از کمک به برادران مؤمن خود در مسائل دنیا که راهى است به‌سوى بهشت‏ پروردگار آنها؛ هر که چنین کارى را بکند از اولیاى خاص خدا است‏؛‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ لَا تَشْکُرُونَ اللَّهَ تَعَالَى بِشَیْ‏ءٍ بَعْدَ الْإِیمَانِ‏ بِاللَّهِ وَ بَعْدَ الِاعْتِرَافِ بِحُقُوقِ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ ص أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ مُعَاوَنَتِکُمْ لِإِخْوَانِکُمُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى دُنْیَاهُمُ الَّتِی هِیَ‏ مَعْبَرٌ لَهُمْ‏ إِلَى‏ جِنَانِ رَبِّهِمْ فَإِنَّ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ کَانَ مِنْ خَاصَّةِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى‏.

آنچه در این روایت جلب توجه می‌کند، رجوع به اهل بیت وحی در مواقع اضطراری و نیز توجه و توسل به آن انوار مقدس الهی است. امام رضا علیه‌السلام نیز در ابتدای دعا به این نکته اینگونه توجه می‌دهند «ای پروردگار من، به راستی که تو مقام و منزلت ما اهل ‏بیت علیهم‌‏السلام را نزد مردم بزرگ شمردی و به آنها فرمودی که به ما متوسل شوند تا برای آنها دعا کنیم.» منتها هر اندازه این توسل با پیوست تقوای الهی همراه باشد، دعای انسان به اجابت نزدیک‌تر خواهد بود؛ شاید آیه35 سوره مائده گویای همین دو مسئله باشد، آنجا که فرمود «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَة...» یعنی ای اهل ایمان، تقوای خدا داشته باشید و به‌سوی او وسیله بجویید.

نکته‌ی دیگری که امام رضا علیه‌السلام به آن اشاره داشتند، اهمیت تقوای الهی در قبال نعمت‌های خداوند و جلب برکات و دوری از معصیت‌هاست؛ جامعه‌ای که در آن تقوا کمرنگ و سایه گناه گسترده شده باشد، محکوم به محرومیت است، اما جامعه‌ای که تقوا و ایمان را پیشه راه خود کند، موجب جلب نعمت‌های خداوند می‌شود. این حقیقت را در آیه96 سوره اعراف اینگونه می‌خوانیم «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ‏ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض‏ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون‏» یعنی و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتى از آسمان و زمین برایشان مى‏‌گشودیم ولى تکذیب کردند؛ پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان‏] آنان را گرفتیم.»

چهارشنبه, 12 بهمن 1401 08:33

دوازده بهمن روز بازگشت به فطرت

دوازدهم بهمن‌ماه، روزی است که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی رحمة‌الله‌علیه بر تمام سردمداران غرب و شرق، پیروز شد. این انقلاب، آغازی برای ایجاد یک حکومت اسلامی مستقل در منطقه بود. در یک کلام می‌توان گفت که دوازده بهمن، روز بازگشت انسان، به فطرت و سرشت خدادادی اوست.

روز آشکار شدن اسلام 
خداوند متعال انسان را در دو بُعد جسمانی و روحانی آفریده است و همانطور که جسم انسان نیاز به غذا دارد، روح او نیز نیازمند غذاهای متناسب با خودش است. هر چند انسان در زندگی فردی خود، گاهی با انجام برخی اعمال عبادی، روح و جان خود را سیراب می‌کند؛ ولی گاه از ترس حاکمیت، برخی از اعمال را به ناچار ترک می‌کند، اینجاست که اگر جامعه، بر اساس آموزه‌های اسلام بر پا شده باشد، انسان با خیال راحت؛ علاوه بر رسیدگی به روح و روان خود، معارف و احکام الهی را به دیگران نیز می‌آموزد. بی‌تردید دوازده بهمن، آغازی برای پیاده شدن آموزه‌های دین در جامعه اسلامی است.

قرآن کریم دو رکن اساسی دین را در محبت به دوستان و بغض و کینه نسبت به دشمنان خدا می‌داند: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم‏»؛[1] «محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله، فرستاده خداست و کسانی که با او هستند، در برابر کفّار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند».

امام باقر علیه‌السلام نیز در این باره فرمود: «هَلِ الدِّينُ‏ إِلَّا الْحُبُ‏ وَ الْبُغْض‏»؛[2] «آیا دین، جز دوستی و دشمنی است».

بنابراین دوازده بهمن، آغازی است برای آشکار شدن دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا؛ زیرا تا قبل از دوازده بهمن؛ ایرانیان زیر بار ظلم دشمنان و چپاول‌گران غرب و شرق بودند و حتی جرأت دخالت در هیچ کاری را نداشتند.

امام خمینی رحمه‌الله‌، در دوازده بهمن 57 فرمود: «ما می‌خواهیم که مملکت، مملکت قوی باشد، ما می‌خواهیم که مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد،... لکن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت، نه نظامی که دیگران سرپرستی‌اش را بکنند و دیگران فرمان به آن بدهند».[3]

اسلامی

روز فریاد دینداران بر سر مستکبران 
هر چند ایران، در ظاهر کشوری مسلمان بود؛ ولی از آنجا که تحت استعمار استکباران و زورگویان قرار گرفته بود، کسی جرأت نداشت که به بیگانگان کلمه‌ای بگوید که آنها را دلخور کند؛ بلکه توهین به سگ آمریکایی در ایران، جرم محسوب می‌شد. در چنین شرایطی بود که با پیروزی انقلاب اسلامی، عزت و افتخار به مردم بازگشت، تا آنجا که شعارهایی مانند: «مرگ بر آمریکا»، «نه شرقی نه غربی؛ جمهوری اسلامی» و... ورد زبان مردم شد.

علاوه بر فریادها و شعارها، دشمنان به خاطر از دست دادن منافع خود در ایران، به شدت خشمگین شدند، بر همین اساس باید به آنها گفت: «مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُور»؛[4] «با همین خشمی که دارید بمیرید! خدا از (اسرار) درون سینه‌ها آگاه است».

مقام معظم رهبری درباره دوازده بهمن چنین فرمود: «روز دوازدهم به یک معنا، روز شروع قدرت اسلام است».[5]

آغاز تحقق وعده الهی 
خداوند در قرآن کریم پیروزی صالحان را چنین وعده داده است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ»؛[6] «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند وعده می‌دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد» و بی‌تردید وعده الهی تخلف بردار نیست؛ زیرا خدا خلف وعده نمی‌کند.[7] بنابراین حکمرانی در زمین نخستین قدم برای حکومت جهانی حضرت مهدی علیه‌السلام است.

روز دوازدهم بهمن ماه، با پیروزی انقلاب اسلامی پیروزی خون بر شمشیر، زمینه‌های یک حکومت الهی در زمین فراهم شد. هر چند این حکومت، با نواقصی روبروست؛ ولی از آنجا که اصل نظام بر اساس آموزه‌های اصیل اسلام، نهادینه شده است، امید انسان را برای زمینه‌ساز بودن این انقلاب، برای انقلاب جهانی امام زمان علیه‌السلام، دو چندان می‌کند.

علاوه بر اینکه در روایت امیدوار کننده دیگری از امام کاظم علیه‌السلام چنین آمده است: «رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَی الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ عَلَی اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین»؛[8] «مردی از اهل قم مردم را به سوی حق دعوت می‌کند و قومی گرداگرد او جمع می‌شوند، به صلابت پاره‌های فولاد، تند بادها آنان را به‌ لرزه در نمی‌آورد و از جنگ خسته نمی‌شوند و ترس به خود راه نمی‌دهند و بر خدا توکل می‌کنند و سرانجام، پیروزی از آن متقین است».

هر چند قضاوت صریح در تطبیق این روایات، درست نیست؛ ولی باید با نگاهی امیدوار به آینده، از هر گونه سیاه‌نمایی‌ که باعث ناامیدی در جامعه می‌شود، پرهیز کرد.

پی نوشت:
[1]. فتح: 29.
[2]. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات، وزارت ارشاد اسلامی، 1410ق، چاپ اول، ص430.
[3]. امام خمینی، روح الله، صحیفه امام، تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1389ش، چاپ پنجم، ج6، ص18.
[4]. آل عمران: 119.
[5]. بیانات مقام معظم رهبری، خطبه‌های نماز جمعه تهران، 12/11/1375.
[6]. نور: 55.
[7]. آل عمران: 9.
[8]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، داراحیاء التراث العربی، 1403ق، چاپ دوم، ج57، ص216.

چهارشنبه, 12 بهمن 1401 08:18

اعتکاف، پناهگاه انسان

اعتکاف به منزله سدی است در مقابل محبت دنیا و جوشش و حرکت به سمت کمال و مقامات آخرتی است. انسان با ماندن حداقل سه روز در مسجد، جسم و جان خود را از دنیا و آشوب‌های دنیایی به استراحتگاهی موقت، می‌برد، تا طعم رستگاری را چشیده و خود را برای سفری ابدی آماده کند .  

اعتکاف، به مثابه پناهگاهی می‌ماند که انسان از همه گرفتاری‌ها و سختی‌های دنیا، به آنجا پناه می‌برد؛ زیرا پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، محبت دنیا را ریشه همه لغزش‌ها و خطاها معرفی کرده است.[1]  

جایگاه و اهمیت اعتکاف
برای اهمیت اعتکاف همین بس که پروردگار از پیامبرانش؛ ابراهیم خلیل و اسماعیل علیهماالسلام، برای پاکیزه کردن جایگاه اعتکاف کنندگان، عهد گرفته است: «وَ عَهِدْنا إِلى‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُود»؛[2] «و ما به ابراهيم و اسماعيل امر كرديم كه خانه مرا براى طواف‏‌كنندگان و اعتکاف کنندگان و ركوع كنندگان و سجده كنندگان، پاک و پاكيزه كنيد». بنابراین اهمیت ماجرا آنجاست که پیامبری مامور طهارت و پاکیزه کردن مکان اعتکاف کنندگان می‌شود.

همچنین خداوند متعال انسان را موجودی پویا، نوگرا و توقف‌ناپذیر، آفریده و مسیر حرکتش را به سوی خود قرار داده است: «يا أيّهَا الإنسانُ إنَّكَ كادِحٌ الى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيهِ»؛[3] «اى انسان! تو با تلاش و رنج به سوى پروردگارت مى‌‏روى و او را ملاقات خواهى كرد». از طرفی هر چند خداوند راه رستگاری را به انسان نشان داده؛ ولی اختیار کامل را برای انتخاب دو راه خیر و شر را نیز برای او فراهم آورده است: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا»؛[4] «ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!». از سویی دیگر انسان در دنیای پرتلاطمی قرار گرفته که شیطان و گرایش‌های نفسانی از یک طرف و تبلیغات دشمنان از طرف دیگر، او را احاطه کرده است، پس جز پناه بردن به خدا، چاره‌ای برای او باقی نمی‌ماند و اعتکاف بهترین فرصت برای پناهندگی اوست.   

آثار و حکمت‌های اعتکاف
اعتكاف؛ علاوه بر حكمت‏‌ها، آثار و فوايد فراوانى دارد که در اینجا به بخشى از آن‌ها اشاره می‌شود:

یک. فراهم شدن زمينه‌های تفكر و مطالعه نفس
خِرد ورزی و اندیشیدن از راه صحیح و با مواد فکری سالم، بهترین راه برای رسیدن به حقایق و صاحب بصیرت شدن است. امیرالمومنین علیه‌السلام در این باره فرمودند: «تَفَكُّرُكَ‏ يُفِيدُكَ‏ الِاسْتِبْصَارَ وَ يَكْسِبُكَ الِاعْتِبَارَ»؛[5] «تفکر کردن، برای تو بینش و بصیرت می‌آورد و مایه عبرت گرفتن تو می‌گردد». قرآن کریم نیز در جاهای مختلف و به بیان‌های متفاوت به تفکر در آفاق[آفرینش آسمان و زمین و...] و اَنفُس[چگونگی آفرینش انسان و...] سفارش کرده است.[6]

دو. ایجاد زمینه آشتی با خدا و اولیای الهی
از آنجا که گرایش‌های دنیایی؛ علاوه بر مشغولیت‌های مختلف، انسان را از آخرت غافل کرده و به مرور زمان، باعث می‌شود که گاهی انسان از عبادت‌های ضروری مانند نماز نیز کم گذاشته و به نوعی مورد قهر خداوند واقع شود، اعتکاف بهترین فرصتی است که در طول چند روز، انسان را با خدا و اولیای او آشتی می‌دهد.    

سه. فراهم آمدن زمينه بازگشت به فطرت
خداوند متعال مجموعه آموزه‌های دین را در فطرت و سرشت انسان نهادینه کرده است.[7] ولی انسان از روی غفلت و خودکامگی، به فطرت خود پشت پا زده و همین امر موجب افتادن در ورطه نابودی می‌شود،[8] اینجاست که انسان، نیاز به توبه و بازگشت به همان آموزه‌های فطری خویش را احساس می‌کند و اعتکاف بهترین گزینه برای بازگشت است.

چهار. بهترین فرصت برای نيايش
یکی از نیازهای درونی انسان، نیایش و سخن گفتن با معبود است و خداوند متعال نیز آن را دوست داشته و به آن سفارش کرده است. بر همین اساس برای راز و نیاز بندگان با خویش، بهانه‌هایی همچون نماز، روزه و تلاوت قرآن و...، را قرار داده است، اعتکاف نیز یکی از این بهانه‌ها برای نیایش با معبود یکتاست.

پنج. دوره‌ای برای محاسبه نفس و خودسازى
رستگاری انسان در گرو خودسازی است؛ زیرا خداوند متعال در سوره شمس، بعد از یازده قسم می‌فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها»؛[9] «به تحقیق هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرد، رستگار شد». بی‌تردید محاسبه نفس یکی از راه‌های تزکیه نفس و خودسازی است؛ زیرا محاسبه نفس آثاری همچون شکرگذاری در صورت انجام کار خیر، استغفار و توبه، در صورت کار بد،[10] حمایت از ضعیفان و محبت بندگان خدا[11] آمادگی برای آخرت،[12] در امان ماندن از تهدیدهای خدا،[13] و... را به دنبال دارد، بنابراین اعتکاف بهترین دوره، برای بدست آوردن این فضیلت برزگ است.

بنابراین می‌توان گفت که بی‌شک اعتکاف، دانشگاهی برای خودسازی، در دنیای پر از آشوب و فتنه است.  

پی نوشت:
[1]. کلینی، محمدبن یعقوب، دارالکتب الاسلامیه، 1407ق، چاپ چهارم، ج2، ص131.
[2]. بقره: 125.
[3]. انشقاق: 6.
[4]. انسان: 3.
[5]. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، دارالکتب الاسلامیه، 1410ق، چاپ دوم، ص324.
[6]. فصلت: 53.
[7]. روم: 30.
[8]. تین: 5.
[9]. شمس: 9.
[10]. کلینی، محمدبن یعقوب، دارالکتب الاسلامیه، 1407ق، چاپ چهارم، ج2، ص453.  
[11]. ابن حیون، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، موسسه آل البیت علیهم السلام، 1385ق، چاپ دوم، ج2، ص128.
[12]. ابن طاوس، علی بن موسی، محاسبه النفس، نشر مرتضوی، 1376ش، چاپ چهارم، ص13.
[13]. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، دارالکتب الاسلامیه، 1410ق، چاپ دوم، ص349.

مولوی نذیر احمد سلامی عضو شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی  در آستانه ایام الله دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی، ضمن تبریک به ملت مسلمان و مردم شریف ایران اسلامی، اظهار داشت: بعد از انقلاب اسلامی، مسئله وحدت و انسجام امت اسلامی توسط امام راحل(ره) مطرح گردید که یک مسئله استراتژیک و راهبردی و بسیار حائز اهمیت بود.

مولوی سلامی افزود: از صدر اسلام تاکنون مسئله وحدت مورد توجه و تاکید پیامبر اسلام(ص) و علما بوده است، فلذا آیات و روایات متعددی را در این ارتباط مشاهده می کنیم و نیز مشترکات بسیاری را بدست آورده ایم.

وی با بیان این که حرکت در مسیر انقلاب یعنی حرکت در مسیر تحقق وحدت اسلامی، ادامه داد: حضرت امام(ره) در واقع این درس را به جهان اسلام یادآورشدند که در ادامه مسیر انقلاب وحدت امت اسلامی بسیار مهم می باشد و دستاوردها و تاثیرات آن را به خوبی لمس خواهیم کرد.

مولوی نذیر سلامی عضو خبرگان رهبری تصریح کرد: با توجه به اینکه وحدت و تقریب مذاهب اسلامی تاثیرات و برکات بسیاری را در طول سالیان متمادی داشته است، باید توجه داشت که هنوز با هدف نهایی فاصله داریم.

وی عنوان کرد: وحدت و تقریب به معنای آن است که نگاه ها ، دیدگاه ها و تمام امور مربوط به امت اسلامی رنگ و بوی تقریب و یکدلی بدهد و دشمن این موضوع را به خوبی درک کند که با یک امت متحد و منسجم روبرو است و نیز تفاوت و اختلافی در کشورهای اسلامی مشاهده نگردد.

وی در پایان تاکید کرد: علمای مذاهب اسلامی و روسای کشورها باید علاوه بر تاکید به وحدت و تقریب مذاهب اسلامی، تفاوت ها را مدیریت کرده و بخش اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی جهان اسلام را تقویت نمایند تا به فضل الهی با خرد و استراتژی جمعی این مسیر ادامه پیدا کرده و به هدف نهایی یعنی سربلندی امت اسلامی در برابر دشمنان اسلام و استکبار جهانی دست پیدا کند.

1- تولد امام جواد ـ عليه السّلام

تولد مبارك امام جواد ـ عليه السّلام ـ نه تنها پايان بخش نگرانی هاي شيعيان و افشاي نيت فرصت طلبان و سود جوياني چون فرقه واقفيه ودیگر دشمنان شیعه بود، بلكه آغاز فصل نويني از تاريخ تشيع است ؛ ازاینرو تولدش با برکت ترین ولادتهاست؛ خیلی گمان می کردند که امام رضا(ع) فرزندی ندارد وامامت پس از ایشان به نسلی دیگر منتقل خواهد گردید ؛ تردیدهایی نیز درباره امامت حضرت توسط برخی از شبهه افکنان ایجاد می شد ؛

شيخ طوسي از احمد بن محمد عياشي در انوار البهيه 10 رجب سال 195 هجري را روز ولادت حضرت دانسته است. این قول مشهور ومورد تایید متون ماثور می باشد ؛بنابراین دهم ماه رجب ولادت امام جواد علیه السلام است چنانکه دراین دعا آمده است : «اللهم اني اسألك بالمولودين في رجب محمد بن علي الثاني ...»

امام رضا (علیه السلام) درباره ولادت ابوجعفر محمد بن علی  الجواد فرمود :«هذالمولود الذی لم یولد مولود اعظم علی شیعتنا برکه منه »

2- كودكي امام جواد ـ عليه السّلام ـ

آگاهي هاي تاريخي درباره زندگي امام جواد ـ عليه السّلام ـ چندان گسترده نيست؛ زيرا افزون بر آنكه محدوديتهاي سياسي همواره مانع از انتشار اخبار به امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ مي‌ گرديد، تقيه و شيوه هاي پنهاني مبارزه كه براي «حفظ امام و شيعيان از فشار حاكميت» بود، عامل مؤثري در عدم نقل اخبار در منابع تاريخي است. ولي شكي نيست كه دوران كودكي امام جواد ـ عليه السّلام ـ از مهمترين دوران زندگي آن حضرت به شمار مي‌ رود چرا كه اولين كودكي بود كه در چنين سني به امامت رسید و معادلات فكري سياسي حكمرانان را آشفته کرد بابروز وظهور که از علم امام در عرصه علمی جامعه آنروز واقع گردید ومناظراتی که حضرت درآن علمای بزرگ دربار عباسی را به چالش کشید ؛ امامت درخششی نو از خود نشان داد ؛

3- اهمیت ولادت وروی دادها ی فرهنگی، علمی وسیاسی معا صرامام جواد (علیه السلام) :

1-  در خانواده امام رضا ـ عليه السّلام ـ در محافل شيعه، از حضرت جواد ـ عليه السّلام ـ به عنوان مولودي پر خير و بركت ياد مي‌ شد. از امام رضا ـ عليه السّلام ـدراین باره فرمودند: «اين مولودي است كه براي شيعيان ما، با بركت‎تر از او زاده نشده است»

2-  شبهه واقفيه با ولادتش ازبین رفت: (واقفيه كساني بودند كه در امامت امام موسي كاظم ـ عليه السّلام ـ توقف كرده بودند.)اینان موجی از نگرانی در میان شیعه درباره امامت ایجاد کرده بود برخی از شخصیتها درانکار اصل امامت ویا انتقال آن ویا تردید در امامت امام رضا (ع) ایجاد کرده وخود مردد شده بودند ؛درواقع این روی دادها خود امتحانی بزرگ برای شیعه بود که برخی نتوانستند از این موج وپیچ تاریخ امامت با عقیده سالم عبور کنند.

3-  تثبیت عقاید شیعه وترفیع جایگاه امامت وشیعیان از نظر عقیدتی در میان جامعه اسلامی با  پاسخهای امام جواد(ع) درزمینه ی امامت وچیره شدن حضرت در مناظره یحی بن اکثم که تمام اهل سنت وفرقه های آن را به چالش کشید که مساوی بود با لرزیدن تخت سلطنت عباسیان ومشروعیت خلافت آنان ؛

4-  از جمله امتيازهاي امام جواد ـ عليه السّلام ـ اظهار علم اهل بيت(ع) است دردوره ای که عقاید اسلامی آماج شبهات گوناگون بود؛ در عصر آن حضرت علم گراییی وگسترش علم وترجمه ی علوم دیگر از زبانهای مختلف به زبان عربی وشیوع شبهات عقیدتی وفکری از طریق این متون دراوج بود دراین زمان بود که وجود حضرت وشخصیتش با سن خردسالی درخششی بی مانند داشت ؛ ازاینرو وجودش وامامتش درشرایط خاص خرد سالی به نبوت حضرت عیسی(ع) تشبیه شده است ؛

5- پس ازشهادت امام رضا ـ عليه السّلام ـ عده اي از بزرگان و علما به مدينه آمدند و سي هزار مسئله در چند روز از حضرت سئوال نمودند و حضرت بدون تأمل ودرنگ همه را جواب دادند در حالي كه ده سال بيشتر نداشتند.

6-  مناظره علمي با گروهي از معتزله و نيز با دانشمندان نامدار زمان مأمون از جمله يحيي بن اكثم وچیره شدن بر او يحيي از طرح فروعات زيادي در مورد  مسائل فقهی وحج توسط امام ـ عليه السّلام ـ

7- تزويج توطئه‎آميز ام الفضل به امام ـ عليه السّلام ـ توسط مأمون؛ اين ازدواج كه مأمون بر آن اصرار داشت، كاملا جنبه سياسي داشت و اهداف شومي را دنبال مي‌ كرد که دررسیدن به آنها ناکام ماند.

8-پایه گزاری شبكه ارتباطي وكالت با وجودموانع سیاسی واختناق شدید موجود،امام ازاین ابزار جهت حفظ انسجام شیعه وتقویت علمی وفکری شیعه، ارتباط خود را با شيعيان  مستمر نمود وپیوستگی شیعه با امامت را تامین وبرنامه های آینده ی شیعه را نیزبا تدبیر خاص سامان داد و از تجزيه وتفرقه ی شيعه پیشگیری کرد ؛ برای دوره غیبت نیز امام جواد (ع) تدابیری بی مانندی ریخت وبنیان وکالت خاص برای دوره غیبت صغری (نواب اربعه) وعام برای دوره غیبت کبری (مرجعیت) را به بهترین روش طراحی نمود ؛

9- علم بی مانند،وکوششهای فرهنگي ومواضع سياسي ـ اجتماعي، امام جواد ـ عليه السّلام ـ كه تمام دانشمندان بزرگ معاصرش  را به حيرت واداشت، وجریان علمی که امام رضا (ع) با محوریت اهل بیت(ع)، برجسته ودرمیان ملل ورهبران ادیان معرفی کرده بود استمرار بخشید.این دوره با وجود امام جواد برای شیعه نقطه ی عطف وگذار از انشعابات گسترده وتجزیه بزرگ وتفرقه بود ؛ امام جواد (ع) با اقدامات ویژه تمام کارهای علمی وفرهنگی وسیاسی که امام رضا (ع) شروع کرد همه را ادامه داد وبه نتیجه رساند ؛ یکی از این مهمترین اقدامات تکمیلی رسمیت دادن به شیعه از نظر علمی وتثبیت برجستگی علمی مدرسه امامت بر تمام مدارس ومدرسه خلافت بود ؛  

10- تربيت شاگردان و انتشار علوم اهل بیت ؛بوسیله ی شاگردان گرچه دوره امام جواد ـ عليه السّلام ـ به دليل فشارهاي سياسي و كنترل شديد فعاليت آن حضرت از طرف دربار خلافت، گستره ی فعاليت بسيار محدود داشت با اين حال تربيت شاگرد ولو به صورت غیر حضوری (به اصطلاح امروزی)ازبرنامه های مهم امام بود ؛ تعداد شاگردانش که برخی مشترک بین ائمه قبل بودـ درحدود ،صد و ده نفر بود و حدود 250 سخن گهربار از آن حضرت گزارش شده چون امام تحت نظربودو از طرفی بيش از بيست و پنج سال عمر نكرد.

امام صادق (علیه السلام):


مَن اَحَبَّ أن یَعلمَ أَقُبِلَت صَلاتُهُ اَم لَم تُقبَل فَلینَظُر هَل مَنَعَت صَلاتُهُ عَنِ الفَحشاءِ وَالمُنکرِ؟ فَبقَدرِ ما مَنَعتْهُ قُبِلَت مِنُه.


کسی که دوست دارد بداند نمازش مقبول درگاه الهی شده است یا نه، باید ببیند آیا این نماز او را از زشتی و منکر باز داشته یا نه؛ پس همان مقدار از نمازش که [وی را از گناه] باز داشته، پذیرفته است.


بحارالأنوار، ج ۸۲، ص ۱۹۸

 

 
سه شنبه, 11 بهمن 1401 09:44

مسجد مثلثی در امارات

مسجد «محمد عبدالخالق قرقاش» در  «حی القوز» دبی به این دلیل شهرت دارد که طراحی اش را یک بانوی مسلمان بر عهده داشته است.
 
«سمیه دباغ» ،بانوی معماری است که طراحی مسجد «محمد عبدالخالق قرقاش» را به زیبایی هر چه تمام تر انجام داده است.
 
مسافرانی که در جاده «سوقیم» در دبی رانندگی می کنند ، نمی توانند به چشم انداز جدید و درخشانی به چشم انداز صنعتی این منطقه اضافه شده است،توجهی نداشته باشند.
 

 
رنگ سفید مسجد محمد عبدالخالق قرقاش در زیر نور آفتاب می درخشد و خطوط مدرن و تمیز آن در پس زمینه مراکز تعمیر خودرو و کارهای سیمانی در «حی القوز» بسیار جلوه گری می کند.
 
این یکی از اولین مساجد در امارات متحده عربی است که توسط یک زن طراحی شده است.
 

 
«سمیه دباغ» ، بنیانگذار موسسه «معماران دباغ» درس هنر و معماری را در انگلیس و پاریس آموخت.
 
دباغ یکی از معدود معماران زن است که سرپرستی فعالیت های معماری و طراحی مسجد در امارات را بر عهده گرفته است.
 

 
مسجد قرقاش ظرفیت پذیرایی از یک هزار نمازگزار را دارد و یک جواهر در میان انبارهای سنگین و صنعتی اطراف است.
 
از لحظه ورود نمازگزاران به دروازه مسجد، آنها از جهان مادی بیرونی، از طریق یک حیاط سایه دار جدا می شوند و به وضوخانه و سپس به نمازخانه می رسند.
 
پنجره های مثلثی دیوارهای مسجد را مزین کرده اند و نور را وارد ساختمان مسجد می کنند. همچنین قسمت هایی از قرآن که با دقت انتخاب شده‌اند روی دیوارهای اطراف محراب چسبانده شده و در نمای بیرونی ساختمان قالب بندی شده اند.

بسیاری از عناصر در طراحی مسجد قرقاش از حالت عادی خارج هستند ؛ هیچ پنجره ای به شکل سنتی وجود ندارد و طراحی عجیبی را به وجود آورده است که پذیرفتن آن زمان بر بود.
 
علاوه بر این، مناره به عنوان یک بدنه جداگانه ، درست جدا از ساختمان اصلی مسجد، طراحی شده است.