
emamian
سیره امام صادق (ع) در حج
سیره امام صادق(ع) در حج، معیار و الگویی سازنده در حجِ همه شیعیان و مسلمانان به شمار می رود. آنچه ما در این زمینه بدان دست یافتیم و متون تاریخی و روایی ما را به آن راهنمایی می کند، موارد ذیل است:
1. مناظرات
حج، کنگره ای عظیم و بستری مناسب برای گفتگو و مناظره با همه اقوام و ادیان است. به همین جهت، امام صادق(ع) از این زمینه برای ارشاد همگان استفاده کرد.
هشام بن حکم می گوید: در مصر زندیقی بود که خبرهای امام صادق(ع) به او رسیده بود. او خود را به مدینه رساند تا با حضرت مناظره کند. وقتی وارد مدینه شد، حضرت را نیافت. به او گفته شد که آن حضرت در مکه است. او نیز به طرف مکه حرکت کرد. هشام می گوید: ما در خدمت امام صادق(ع) در حال طواف بودیم که با آن زندیق برخورد کردیم. او شانه اش را به شانه امام(ع) زد . امام پرسید: اسمت چیست؟
ـ عبدالملک.
ـ کنیه ات؟
ـ ابوعبدالله.
ـ این ملکی که عبد او هستی، کیست؟ ایا از ملوک آسمان است یا زمین؟ ایا فرزند تو، بنده خدای آسمان است یا زمین؟
زندیق در جواب فرو ماند.
آنگاه حضرت به او فرمود:
ـ طوافم که تمام شد، بیا.
پس از طواف، زندیق نزد امام آمد و رو به روی ایشان نشست و ما (هشام و جمعی از شیعیان) هم در خدمت حضرت بودیم. امام صادق(ع) به زندیق فرمود:
ـ ایا می دانی زمین، تحت و فوق دارد؟
ـ بله.
ـ تو زیر زمین رفته ای؟
ـ نه.
ـ چه می دانی زیر زمین چیست؟
ـ نمی دانم، گمان می کنم چیزی زیر زمین نباشد.
ـ گمان، عجز است. پس تو یقین نداری.
ـ به آسمان رفته ای؟
ـ نه.
ـ می دانی در آسمان چیست؟
ـ نه.
ـ تعجب است از تو! نه به مشرق رفته ای و نه به مغرب، نه درون زمین رفته ای و نه به آسمان، اما وجود چیزی را در آنها انکار می کنی؟ ایا عاقل می تواند چیزی را منکر شود که نمی داند؟
ـ تا کنون کسی با من چنین سخن نگفته بود!
امام(ع) ادامه داد:
ـ پس تو، شک داری که شاید آنچه فکر می کنی، همان باشد و شاید نباشد؟
ـ بله، شک دارم.
ـ ای مرد! عالم بر غیر عالم حجت ندارد و برای جاهل حجتی نیست. ای برادر مصری! بدانکه ما در خدا شک نداریم. مگر نمی بینی خورشید و ماه و شب و روز می روند و به جای خود برمی گردند و اشتباه نمی کنند. اگر اینها به اختیار خود می روند و باز می گردند و از خود توانایی دارند، چرا شب تبدیل به روز و روز تبدیل به شب نمی گردد.
ای برادر اهل مصر! به خدا قسم اختیار آنها به دست دیگری است و او از آنها بزرگ تر و تواناتر است.
ـ راست می گویی.
امام(ع) ادامه داد:
ـ اگر گمان می کنید «دهر» این امور را انجام می دهد، پس چرا قادر بر تغییر نیست؟ چرا آسمان مرتفع است و بر زمین فرود نمی اید و زمین گسترده است و بالاتر از سطح خود نمی رود و این دو به یکدیگر متصل نمی شوند؟
زندیق گفت:
ـ این دو را خدایشان نگه داشته است!
هشام می گوید: مرد زندیق به دست امام صادق(ع) مسلمان شد. و حمران بن اعین به امام(ع) گفت: جانم فدایت! اگر زنادقه به دست شما مسلمان می شوند، کفار نیز به دست پدر شما مسلمان شدند.
آن گاه زندیق تازه مسلمان شده، به امام صادق(ع) عرض کرد: مرا از شاگردان خودت قرار ده. امام(ع) خطاب به هشام فرمود: «او را تعلیم ده». آن مرد نیز خود معلم اهل شام و اهل مصر گردید و موفقیت او تا بدان حد رسید که مورد رضایت حضرت قرار گرفت.[1]
مناظره دیگر، میان امام صادق(ع) و ابن ابی العوجاء صورت گرفت. روزی عبدالله بن مقفع و ابن ابی العوجاء در مسجدالحرام نشسته بودند. ابن مقفع به ابن ابی العوجاء خطاب کرد:
این مردم را می بینی؟ (با دست اشاره به طواف کنندگان) کرد. هیچ یک از اینها شایسته نام انسان نیستند، مگر این مردی که نشسته است؛ یعنی امام صادق(ع)، و بقیه، چهارپایان اند.
ابن ابی العوجا: چرا فقط او شایسته نام انسان است و بقیه چنین نیستند؟
ابن مقفع: من چیزی در او می بینم که بقیه ندارند.
ابن ابی العوجاء: باید آنچه را در مورد او می گویی، امتحان کنیم.
ابن مقفع: این کار را نکن (با او مناظره نکن)؛ چرا که عقایدت را از تو سلب می کند.
ابن ابی العوجاء: چنین نیست، تو می ترسی توصیفاتی را که از او کردی، نتوانی برای من اثبات کنی!
ابن مقفع: حال که چنین است، بلند شو و نزد او برو، ولی مواظب باش و عنان خود را رها نکن که تو را به بند خواهد کشید.
ابن ابی العوجاء نزد امام صادق(ع) رفت و پس از مدتی که با ایشان گفتگو کرد، پیش ابن مقفع برگشت و خطاب به وی گفت: ای پسر مقفع! او بشر نیست. اگر در دنیا روحی وجود داشته باشد که هر گاه بخواهد ، در قالب جسد ظاهر شود و هر گاه بخواهد، غایب شود، او همین مرد است.
ابن مقفع: چگونه؟
ابن ابی العوجاء: وقتی نزد او نشستم و دیگران رفتند، او شروع به سخن کرد و گفت: اگر امر چنان باشد که مسلمانان می گویند (یعنی مبدأ و معاد وجود داشته باشد)، آنان در امان اند و شم هلاک خواهید شد و اگر امر چنان باشد که شما می گویید که چنین نیست، شما و موحّدان مساوی هستید.
گفتم: سخن ما و اینها، یکی است.
حضرت فرمود: چگونه گفته شما و اینها یکی است و حال آنکه آنها می گویند: معاد و ثواب و عقاب در کار است و دنیا نظم و نظام و خدایی دارد، ولی شما معتقدید خدایی نیست و جهان بی نظم است.
ابن مقفع: تحویل بگیر!
ابن ابی العوجاء ادامه داد: به او گفتم: اگر امر چنان است که اینها می گویند، چرا خدا برای خلقش ظاهر نمی شود تا در وجود او اختلاف نشود؟ او خود را مخفی کرده و پیامبران را می فرستد. اگر خود را بنمایاند، بهتر به او ایمان خواهند آورد.
حضرت پاسخ داد: چگونه کسی که قدرتش را به تو نشان داده، از تو مخفی است؟ تو را به وجود آورد، در حالی که نبودی.
آن گاه قدرت خداوند را یک به یک برای من شمرد، آن قدر که نتوانستم از خود دفاع کنم و چنان شدم که گویی الآن خدا در حضور ما ظاهر می شود.[2]
موردی دیگر از این دست، هنگامی بود که چهار تن از زندیق ها در مسجد الحرام گردآمده و قرآن را به سخره گرفته بودند. هشام بن حکم می گوید:
ابن ابی العوجاء گفت: بیایید هر کدام از ما یک چهارم از قرآن را نقض کنیم. فردا در همین مکان جمع می شویم و تمام قرآن را ابطال می کنیم؛ چرا که با نقض قرآن، نبوت محمد باطل می شود و در ابطال نبوت محمد، مهر بطلان بر اسلام می خورد و سخنان ما هم اثبات می شود.
آنها رفتند و روز بعد، به کنار کعبه آمدند. ابن ابی العوجاء گفت: از دیروز که از یکدیگر جدا شدیم، در این ایه فکر می کنم: )فَلَمّا اسْتَیْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِیّا(.[3] من نتوانستم در فصاحت و معنای بلند این ایه جمله ای مانند آن را بیابم و تفکر در این ایه، مرا از ایات دیگر بازداشت.
عبدالملک گفت: من از دیروز که از یکدیگر جدا شدیم، در این ایه تفکر می کنم: )یا أَیّهَا النّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنّ الّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبابًا وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ یَسْلُبْهُمُ الذّبابُ شَیْئًا لا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ(.[4] نتوانستم مثل این ایه را پیدا کنم.
ابوشاکر گفت: من از زمانی که از یکدیگر جدا شدیم، در این ایه فکر می کنم: ) لَوْ کانَ فیهِما آلِهَةٌ إِلاّ اللّهُ لَفَسَدَتا(.[5] ولی نتوانستم مثل آن را بیاورم.
ابن مقفع گفت: این قرآن از جنس کلام بشر نیست و من از زمانی که از شما جدا شدم، این ایه فکرم را مشغول کرده: ) وَ قیلَ یا أَرْضُ ابْلَعی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعی وَ غیضَ الْماءُ وَ قُضِیَ اْلأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَی الْجُودِیّ ِ وَ قیلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظّالِمینَ([6]. نه به نهایت معرفت این ایه رسیدم و نه توانستم مثل آن را بیاورم.
هشام می گوید: در این هنگام، جعفر بن محمد صادق(ع) از کنار آنان می گذشت که فرمود: ) قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ اْلإِنْسُ وَ الْجِنّ عَلی أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیرًا(.[7]
این چهار نفر به یکدیگر نگاه کردند و گفتند: اگر برای اسلام حقیقتی باشد، امر وصایت محمد نباید منتهی شود، مگر به جعفر بن محمد. به خدا قسم، مانند او را هرگز ندیدیم و به خدا قسم که پوست ما از هیبت او می لرزد. سپس پراکنده شدند؛ در حالی که به عجز خود اقرار می کردند.[8]
دیگر مناظره، با سفیان ثوری بود که خود را زاهد زمان خویش می دانست. او روزی از مسجدالحرام می گذشت که دید امام صادق(ع) لباس های گران قیمت و زیبا پوشیده است. گفت: نزد او می روم و او را توبیخ می کنم. پس نزد امام آمد و گفت: مثل این لباس را نه رسول الله(ص) پوشید و نه علی(ع) و نه هیچ کس از پدرانت.
امام(ع): رسول الله(ص) در زمان گرفتاری و فقر زندگی می کرد و آن حضرت با اینکه قدرت داشت، ولی ساده می زیست. بعد از ایشان وسعت بر مردم روی آورد و از این رو، سزاوارترین مردم به نعمت ها، ابرار هستند. آن حضرت سپس این ایه را خواند: )قُلْ مَنْ حَرّمَ زینَةَ اللّهِ الّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ([9]. فرمود: برای بهره مند شدن از نعمت های خداوند، ما از همه سزاوارتر هستیم.
آن گاه حضرت، دست سفیان را گرفت و به سمت خود کشید، فرمود: این لباس را به خاطر مردم پوشیده ام و لباس زیر آن را که زبر و خشن است، برای خودم؛ ولی تو لباس رویین را که زبر است، به خاطر مردم (ریا) پوشیده ای و لباس زیرین را که نرم و راحت است، به خاطر خودت.[10]
2. حاجت مؤمن
پرداختن به نیازهای برادران و خواهران دینی از دستورهای اکید امام صادق(ع) است. این فرمان در سفر و به خصوص سفر حج اهمیت بیشتری می یابد.
ابان بن تغلب می گوید: به همراه امام صادق(ع) در حال طواف بودم که مردی از شیعیان نزد من آمد و درخواست کرد با او به دنبال کاری بروم، ولی من دوست نداشتم که امام(ع) را رها کنم و به سوی او بروم. در حال طواف، آن مرد بار دیگر به من اشاره کرد. امام صادق(ع) دید و فرمود: ای ابان! این شخص با تو کار دارد؟
گفتم: بله.
امام(ع): او کیست؟
عرض کردم: یکی از یاران ماست.
امام: شیعه است؟
گفتم: بله.
امام: برو.
عرض کردم: پس طوافم را قطع کنم؟
حضرت: بله.
گفتم: هر چند طواف واجب باشد؟
امام: بله.
ابان می گوید: به همراه آن مرد رفتم و سپس نزد امام برگشتم و از ایشان در مورد «حقّ مؤمن» سؤال کردم.
حضرت: ای ابان! وارد این مطلب نشو.
عرض کردم: جانم به قربانت! می خواهم بدانم، و پیوسته اصرار کردم.
امام: بخشی (نصفی) از مال خودت را باید با او تقسیم کنی.
حضرت نگاه به چهره من کرد که چگونه متغیر شدم، و فرمود: ای ابان! مگر نمی دانی که خدای عزوجل، ایثارکنندگان را یاد فرموده؟
گفتم: آری، جانم به فدایت!
امام(ع): مالت را که با برادرت تقسیم کنی، هنوز ایثار نکرده ای. ایثار، وقتی است که از نصف دیگر مالت نیز به او بپردازی![11]
در موردی دیگر، امام صادق(ع) اهمیت پرداختن به امر مسلمان (و نه فقط شیعه) را گوشزد کرده است.
یکی از شیعیان آن حضرت به نام ابواحمد می گوید: با حضرت صادق(ع) در طواف بودیم و دست ایشان در دست من بود. در این هنگام مردی نزد من آمد و کاری داشت. با دست اشاره کردم که صبر کن تا طوافم تمام شود.
امام(ع) به من فرمود: موضوع چیست؟
گفتم: شخصی آمده و کاری با من دارد.
امام(ع): مسلمان است؟
گفتم: بله.
امام(ع): برو به کارش رسیدگی کن.
عرض کردم: طوافم را قطع کنم؟
فرمود: بله.
گفتم: حتی طواف واجب؟
فرمود: بله، حتی طواف واجب را.
آن گاه فرمود: «من مشی مع أخیه المسلم فی حاجته کتب الله له ألف ألف حسنة و محی عنه ألف ألف سیئة و رفع له ألف ألف درجة؛ کسی که با برادر مسلمانش برای رفع حاجت او حرکت کند، خداوند یک میلیون حسنه در حق او می نویسد و یک میلیون گناه را از او محو می کند و یک میلیون درجه او را بالا می برد».[12]
3. حرمت مسجد الحرام و کعبه
سیره امام صادق(ع) و همه امامان معصوم(ع)، بر حفظ حرمت «مسجد الحرام» و اولویت بخشیدن به آن بوده است.
زمانی منصور دوانیقی تصمیم گرفت که خانه های اطراف مسجدالحرام را بخرد و به مسجدالحرام بیفزاید و آن را توسعه دهد، ولی مردم امتناع ورزیدند. او خدمت امام صادق(ع) رسید و مشکل خود را با آن حضرت در میان گذاشت. حضرت فرمود: اندوهگین مباش؛ چرا که حجت تو بر آنها آشکار است.
منصور: چگونه بر آنان احتجاج کنم؟
امام(ع) به کتاب خدا.
منصور: به کدام ایه؟
امام(ع): با این ایه که خدا فرموده: )إِنّ أَوّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلّذی بِبَکّةَ مُبارَکًا.([13] خداوند از اولین خانه به تو خبر داده است. اگر در این سرزمین اول آنان ساکن شدند، خانه های آنان از آنِ خودشان است و اگر اول کعبه بنا شده، پس حق تقدم با کعبه است.
منصور دوانیقی پس از شنیدن سخنان امام(ع)، صاحبان منازل اطراف مسجد الحرام را دعوت کرد و همین دلیل را برای آنها بیان داشت. آنان وقتی حجت را بر خود تمام دیدند، به او گفتند: هر چه دوست داری، انجام ده.[14]
مورد دیگر در این زمینه، این پرسش و پاسخ است.
ابی الصباح کنانی می گوید:
از امام صادق(ع) پرسیدم: اسلام برتر است یا ایمان؟ زیرا بعضی می گویند اسلام افضل از ایمان است.
امام: ایمان بالاتر از اسلام است.
ابی الصباح: این مطلب را برای من اثبات کن.
امام: چه می گویی در مورد کسی که عمداً در مسجدالحرام محدث گردد؟
ابی الصباح: به شدت او را می زنند.
امام: درست گفتی. چه می گویی درمورد کسی که در کعبه عمداً محدث گردد؟
ابی الصباح: کشته می شود.
امام: درست گفتی. مگر نمی بینی که کعبه از مسجد الحرام افضل و شریک با مسجدالحرام است، ولی مسجد الحرام شریک کعبه نیست. همین گونه ایمان نیز شریک اسلام است، ولی اسلام (در فضیلت) شریک ایمان نیست.[15]
جمیل بن درّاج از امام صادق(ع) نقل می کند که حضرت فرمود: «للجنب أن یمشی فی المساجد کلّها ...إلاّ المسجد الحرام و مسجد الرسول(ص)؛[16] جنب می تواند از همه مساجد عبور کند... مگر از مسجد الحرام و مسجد النبی».
محمد بن یحیی با یک واسطه از امام صادق(ع) نقل می کند: «همگان برای نماز عید فطر و قربان، باید به بیرون شهر بروند، مگر اهل مکه که باید نماز را در مسجدالحرام بخوانند».[17]
حلبی از امام صادق(ع) نقل می کند: از حضرتش در مورد اعتکاف سؤال شد. ایشان فرمود: «اعتکاف صحیح نیست، مگر در مسجد الحرام یا مسجد الرسول(ص) یا مسجد کوفه یا مسجد جامع، و در حال اعتکاف پیوسته باید روزه دار بود».[18]
حماد بن عثمان از امام صادق(ع) حدیث می کند که حضرت فرمود: «یکره الاحتباء للمحرم و یکره فی المسجد الحرام؛[19] نشستن به شکل احتباء (گرفتن زانو در بغل) برای محرم و در مسجد الحرام، مکروه است». شیخ صدوق می گوید: «و انما یکره الاحتباء فی المسجد الحرام تعظیما للکعبه؛[20] علت کراهت احتباء، بزرگداشت کعبه است».
معاویة بن عمار، در مورد کیفیت ورود به مسجدالحرام از امام صادق(ع) نقل می کند که فرمود: «اذا دخلت المسجد الحرام فادخله حافیاً علی السکینة و الوقار و الخشوع...؛ آن گاه که داخل مسجد الحرام می شوی، با پای برهنه و با آرامش روحی و جسمی و خشوع وارد شو. کسی که با خشوع داخل مسجد الحرام شود، خداوند به خواست خودش او را می آمرزد».
به امام عرض کردم: مقصود از خشوع چیست؟
امام فرمود: «السکینة لا تدخله بتکبّر؛ آرامش بدون تکبر است». سپس فرمود وقتی به در مسجد رسیدی، بایست و بگو: «السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته، بسم الله و بالله و من الله و ماشاء الله...».[21]
امام صادق(ع) فرمود: «یجوز أخذ حصی الجمار من جمیع الحرم الا من المسجد الحرام و مسجد الخیف؛[22] جمع کردن ریگ برای جمرات از تمام حرم جایز است، مگر از مسجد الحرام و مسجد خیف».
صامت می گوید: امام صادق(ع) از پدران بزرگوارش نقل فرمود: «الصلاة فی المسجد الحرام تعدل مأة الف صلاة؛[23] نماز در مسجد الحرام، برابر صدهزار نماز است».
ابوبصیر می گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: در چهار مکان نماز تمام است: مسجد الحرام، مسجد الرسول، مسجد کوفه و حرم حسین(ع).[24]
اما خوابیدن در مسجدالحرام، در برخی از روایات به طور مطلق جایز شمرده شده؛ مثل روایت معاویة بن وهب که می گوید: از امام پیرامون خواب در مسجدالحرام و مسجد پرسش کردم. فرمود: «نعم فاین ینام الناس؛[25] بله (جایز است)، مردم کجا بخوابند؟»
از امام کاظم(ع) نیز روایاتی در این زمینه نقل شده است.[26] اما با وجود این، در روایت دیگری اسماعیل بن عبدالخالق از امام صادق(ع) درباره خوابیدن در مسجدالحرام می پرسد و آن حضرت می فرماید: «چنانچه چاره ندارد، اشکال ندارد».[27]
این روایت می تواند شاهد بر این باشد که جواز خوابیدن، مختص به صورت اضطرار است. البته می توان بین این روایات به گونه ای دیگر جمع کرد و گفت: عدم جواز خوابیدن مربوط به قسمت هایی از مسجد الحرام و مسجد النبی است که در زمان پیامبر(ص) بنا شده است؛ چنان که زراره می گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم که چه می فرمایید در مورد خوابیدن در مساجد؟ آن حضرت فرمود: «اشکالی ندارد، مگر در مسجدین (مسجدالحرام و مسجدالنبی)».[28]
پينوشتها:
[1] .الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج1، ص72، دار الکتب الاسلامیه؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج3، ص51، مؤسسه الوفاء بیروت؛ التوحید، شیخ صدوق، ص293، انتشارات جامعه مدرسین.
[2] . الکافی، ج1، ص74؛ بحارالانوار، ج3، ص42.
[3] . یوسف/80.
[4] . حج / 73.
[5] . انبیاء / 22.
[6] . هود / 44.
[7] . اسراء / 88.
[8] . الاحتجاج، احمد بن علی الطبرسی، ج2، ص377، نشر مرتضی، 1403؛ الصراط المستقیم، علی بن یونس نباطی، ج1، ص43، کتابخانه حیدریه، نجف.
[9] . اعراف / 32.
[10] . الکافی، ج6، ص443، باب اللباس.
[11] . همان، ج2، ص171؛ التهذیب، شیخ طوسی، ج5، ص120، دار الکتب الاسلامیه؛ وسائل الشیعه، ج12، ص209؛ ج13، ص380 ـ 383، مؤسسه آل البیت.
[12] . الکافی، ج4، ص414، باب الرجل یطوف فعرض له الحاجه؛ التهذیب، شیخ طوسی، ج5، ص119، دارالکتب الاسلامیه، تهران؛ الاستبصار، شیخ طوسی، ج2، ص224، دارالکتب الاسلامیه، تهران؛ وسائل الشیعه، ج13، ص383.
[13] . آل عمران / 96.
[14] . التفسیر، محمد بن مسعود بن عیاش السلمی، ج1، ص185، انتشارات علمیه اسلامیه؛ وسائل الشیعه، ج13، باب وجوب بناء الکعبه ان انهدمت.
[15] . الکافی، ج2، ص26، باب ان الایمان یشرک الاسلام... .
[16] . همان ،ص198؛ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج1، ص508، انتشارات جامعه مدرسین، قم؛ التهذیب، ج1، ص125؛ وسائل الشیعه، ج2، ص205.
[17] . الکافی، ج3، ص461، باب صلاة العیدین؛ التهذیب، ج3، ص138.
[18] . الکافی، ج4، ص176، باب المساجد التی یصلح الاعتکاف فیها.
[19] . همان، ص366، باب ادب المحرم.
[20] . همان. ممکن است این جمله ، بخشی از روایت باشد.
[21] . همان، ص401، باب دخول المسجد الحرام.
[22] . همان، ص478؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص473.
[23] . الکافی، ج4، ص526، باب فضل الصلاة فی المسجد الحرام.
[24] . همان، ص586.
[25] . التهذیب، ج3، ص258؛ الکافی، ج3، ص319؛ وسائل الشیعه، ج5، ص219.
[26] . قرب الاسناد، عبدالله بن جعفر حمیری قمی، ص120، انتشارات کتابخانه نینوا.
[27] . بحارالانوار، ج96.
[28] . علامه مجلسی نیز با این روش میان این دو دسته روایت، جمع کرده است. ر.ک: بحارالانوار ، ج80، ص358.
فضلیتهای مکه و مسجد الحرام و اسامی آن
مسجد الحرام و بویژه کعبه مکانی مقدس و با شرافت است که از سوی خداوند متعال به عنوان عبادتگاه بندگان، قبله ی مناجات و محل آمرزش و مغفرت اهل زمین انتخاب شده است.در دعای هنگام دیدار کعبه می خوانیم:
( الحَمدُالله الّذی عَظَّمَکِ و شَرَّفَکِ وَ کَرَّمَکِ و جَعَلَکِ مَثابَهً لِلنّاس و أمنا مُبارکاً وَ هدیً لِلعالَمین.) (1) «ستایش خدایی که تو را بزرگ داشت، شرافت بخشید، اکرام نمود و تو را محل بازگشت مردمان و مکانی أمن و با برکت و سبب هدایت عالمیان مقرّر فرمود.»
امام صادق (ع) فرمودند:
(أحبُّ الأرض إلی الله تعالی مکّهُ و ما تربَهُ
أحبَّ إلی اللهِ عزّ و جَلَّ مِن تُربَتِها و لا حَجَرَ
أحبُّ إلی الله عزَّو جَلَُّ من حَجَرِها و لا شَجَرُ أحبُّ إلی اللهِ عزَّو جَلُّ من شَجَرِها و لا جبالُ أحبُّ إلی اللهِ عزَّو جَلُّ من جِبالِها و لا ماءُ أحبُّ إلی اللهِ عزَّو جَلُّ من ماءِها.) (2)
(محبوبترین زمین نزد خداوند متعال مکه است و هیچ خاکی نزد خداوند عزَّ و جَلّ محبوبتر از خاک مکه نیست و هیچ سنگی نزد خدا از سنگهای مکه محبوبتر نیست و هیچ درختی نزد خدا از درختان مکه محبوبتر نیست و هیچ کوهایی نزد خداوند از کوههای مکه محبوبتر نیست و هیچ آبی نزد خداوند از آب مکه محبوبتر نیست.)
نکته ی سوم: توجه به مکانهای مقدّس در مکّه و مسجدالحرام
مکان - محدوده
1. حجرُ الاسود
(سنگ سیاه) سنگی است که نصب شده در رکن اول کنار درب خانه خدا.
1. قال رسول الله (ص) : ( الحَجَرُ الأسودُ مِنَ الجَنَّهِ) «حجر الاسود از بهشت است.»
(الحَجَرُ الأسودُ یمینُ الله فی الارضِ یصافِحُ به عبادَهُ)
«حجر الاسود دست (راست) خدا در زمین است که بدان با بندگان مصافحه می کند.»
(الحَجَرُ یَمینُ اللهَ فی أرضِهِ فَمَن مَسحَهُ مَسَحَ یَدَاللهِ)» حجرالاسود دست خدا در زمین است هر کس آن را لمس کند (گویی) دست خدا را لمس کرده است.»
(الحج والعمره، ص 102).
1. بوسیدن حجر
2. لمس حجر به عنوان بیعت و مصافحه با خدا
3. بوسیدن و اشاره به حجر به عنوان بیعت و لمس حجر در صورت امکان.
4. شروع طواف از رکن حجر می باشد.
5. لمس حجر به عنوان بیعت با خدا بر گناه نکردن.
2. مقام ابراهیم
(سنگی است که حضرت ابراهیم (ع) هنگام ساختن کعبه روی آن می ایستاده و اکنون جای پای ابراهیم بر آن نقش بسته است و در مقابل درب کعبه قرار دارد.
یکی از مکانهای مهم مسجد الحرام است.
امام صادق (ع) فرمودند: (إنَّ الله فَصلَ مَکَهَ و جَعَلَ بَعضَها أفضِل مِن بعضٍ فقال: «وَ اتَّخِذوا مِن مقام ابراهیمَ مَصلّی»
(الحجّ والعمره، ص 98)
«خداوند مکه را برتری بخشید و بعضی از مکانهایش را بر برخی دیگر برتری داد و فرمود: از مقام ابراهیم جایگاهی برای عبادت برگزینید».
1. پشت مقام ابراهیم محل نماز طواف واجب است.
2. بین رکن حجر و مقام ابراهیم (ع) محل ظهور امام زمان (6) است.
3. مُلتَزَم (به معنای محل ایستادن و چسبیدن)
- دو نام دیگر ملتزم عبارتند از
مُتَعوَّذ ( پناه گرفته شده)
-المَدعی (محل دعا)
به اجماع فقهاء و محدثین شبعه قسمتی از دیوار کعبه قبل از رکن یمانی و قبل از دیوار مستجار است.(الحج والعمره، ری شهری، ص 121).
و بنابر قولی بین رکن حجر و درب فعلی خانه کعبه است.
1- محل استجابت دعا.
2- محل دعای حضرت آدم و پذیرش، توبه او
3 - محل استغفار و مناجات امام سجاد(ع)
4- محل مناجات امام صادق (ع)
5- امام صادق (ع) درباره ملتزم می فرمایند:
(عندَهُ نَهرُ مِن أنهارِ الجَنَّهِ «نزد ملتزم چشمه ای از چشمه های بهشت است.»
6. پیامبر (ص) فرمودند: (ما دَعا أحدُ بِشَیء فی هذا المُلتزم إلا استُجیبَ لَه)
(الحجّ والعمره ص 109).
«هیچ کس در این ملتزم دعا نمی کند مگر اینکه دعایش مستجاب می شود.»
1. استغفار
2. اقرار به گناهان و طلب توبه با این بیان : ( و ما حَفِظَتهُ عَلَینا حَفَظَتک وَ نَسیناهُ فاغفِرهُ لَنا [ (خدایا) آنچه ملائکه ما ) ثبت کرده اند. و ما را فراموشش کرده ایم را برای ما بیامرز.]
(الحج والعمره، ص 110).
3- خواندن دعای امام سجاد (ع): (أللّهم إنَّ عِندی أفواجاً من ذُنوبٍ و أفواجاً من خَطایا و عِندَک أفواجٌ مِن خَطایا و عِندَّک أفواجٌ مِن رحمَهٍ و أفواجُ من مغفرهٍ یا مَن إستجابَ لأبغَضِ خلقِهِ إلیه اذ قال: « أنظِرنی إلی یَوم یُبعَثون» إستَجب لی و افعلَ بی کذا و کذا)» خداوندا ! نزد من گناهان و خطاهای بسیاری است و نزد تو رحمت ها و مغفرتهای بسیاری، ای آنکه دعای منفورترین خلقش را مستجاب کرد آنگاه که (شیطان) گفت: « به من تا روز رستخیز مهلت بده» دعایم را مستجاب کن و برای من چنین و چنان کن.»
(الحج والعمره، ص 110)
4. دعا و درخواست از خدا
5. دعا برای رفع بیماری ها و اندوه ها و غصه ها.
پیامبر (ص) می فرمایند:
(بین الرکن والمقام مُلتزم ما یَدعو به صاحب عاهَهٍ اِلا بریُ).
(الحج والعمره، ص 109).
«ملتزم بین رکن و مقام است، بیمار و گرفتار آنجا دعا نمی کند جز آنکه بهبودی می یابد.»
محدوده ای نیم دایره کنار خانه خدا که اسماعیل به خاطر احترام به قبر مادرش، آن قسمت را جدا کرد و حجّاج باید آن را داخل طواف قرار دهند».
1- یکی از آیات بیّنات حجر استمعیل است .(فیه آیاتٌ بینات...)
2- محل زندگی هاجر و اسمعیل
3- محل دفن اسمعیل و هاجر
4- محل نماز شَبَر و شُبَیر فرزندان هارون پیغمبر
5- محل عبادات امام زین العابدین (ع)
7- محل دفن بیش از 70 پیامبر الهی
1. نماز
2. سجده
3. خواندن ذکر امام سجاد(ع) در سجده در حجر اسماعیل:
(عُبَیدکَ بِفَنائِکَ، مِسکینکَ بِبابِکَ أسألکَ ما لا یَقدِرُ عَلیهِ سِواکَ).
(الحجّ والعمره، ص 170)
4- خواندن دعای امام سجاد(ع).
(عُبیدُکَ بَبابِکَ، أسیرکُ بِفنائِکَ، مِسکینکَ بِفَنائِکَ سِائلُکَ بِفَنائکَ، یَشکُو إلَیکَ ما لا یَخفی علیکَ إلَیکَ ما لا یَخفی علیکَ و لا تَرُدَّنی عن بابِکَ)
(الحج والعمره، ص 107).
5. حطیم
(یعنی مکانی پر ازدحام) امام صادق (ع) می فرمایند: (حطیم مابین رکن حجر و باب خانه خداست.)(الحجّ والعمره، ص 108).
و به قولی بین رکن حجر و مقام ابراهیم است.
1. محل توبه ی حضرت آدم
2. محل نماز پیامبر اکرم (ص) به امامت جبرئیل.
قال رسول الله (ص): (أمَنّی جبرئیل عند باب الکعبه مرّتین)
(اسرار عرفانی حجّ، ص 389) (کنار درب کعبه دو بار جبرئیل امام جماعت من شد.)
3. محل نماز امام صداق(ع)
4. امام صادق (ع) فرمود:
( با فضیلت ترین مکانها روی زمین حطیم است.)
(فقیه، ج 20، ص 209).
1- نماز ( در صورت امکان)
2- استغفار و توبه از گناهان.
6. رکن یمانی
رکنی از کعبه که به سمت یمن (جنوب) است را رکن یمانی گویند. چهارمین رکن خانه خدا پس از رکن حجرالاسود را گویند.1. رکن یمانی محل ورود فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی (ع) به کعبه است.
2. دری از درهای بهشت است.
3. جبرئیل همیشه در این رکن توقف می کند و آن را استلام می نماید.
4. هر کس آن را استلام کند، مشمول دعای خیر جبرئیل قرار می گیرد.
5. پیامبر (ص) و معصومین (ع) این محل را استلام می کردند و می بوسیدند.
6. در این رکن فرشته ای حضور دارد و صلوات و درودهای مؤمنین بر پیامبر (ص) را به حضرتش می رسان.
7. هفتاد فرشته از سفیران نور در این مکان مستقرند و بر دعای مؤمنین «آمین» می گویند.
8. امام صادق (ع) فرمودند:
(الُّرکن الیمانیِ بابُنا الّذی نَدخُلُ مِنهُ الجَنَّهَ.)
(الفقیه، ج 2، ص 238).
(رکن یمانی باب مخصوص ماست که از آن وارد بهشت می شویم.)
1- انجام اعمال پیامبر اکرم (ص) در این رکن:
- استعلام
- بوسیدن
- بوسیدن دست خود پس از استلام
- قرار دادن صورت بر رکن یمانی
- دعای بسیار
- صلوات فرستادن بر پیامبر (ص)
3- گفتن ذکر شریف:
(أللّهمّ تُب عَلَیَّ حَتّی أتوبَ واعصِمنی حَتّی لا أعودُ.)
«خدایا بر من نظر رحمت کن تا توبه کنم و مرا مصون بدار تا (به سمت گناه) برنگردم.»
4- خواندن دعای شریف:
(الّلهمَّ إنّی أسئلکَ العَفو وَ العافِیَهَ فی الدّنیا و الآخِرهِ رَبَّنا آتِنا فی الدّنیا حَسَنَهً و فی الآخره حسنهً وَ قِنا عذاب النّار.)
( خدایا از تو طلب بخشش و عافیت در دنیا و آخرت دارم ، خداوندا، در دنیا به ما نیکی عطا کن و در آخرت نیز نیکی عطا کن و ما را از عذاب آتش حفظ نما.)
(الحج والعمره، ص 113)
7. مستجار
محل پناهندگی به خدا. قسمتی از دیوار کعبه نرسیده به رکن یمانی مقابل درب فعلی کعبه و جایگاه درب قبلی کعبه (درب غربی) قسمتی در ضلع غربی کعبه1. در بعضی از روایات محل توبه حضرت آدم معرفی شده است.
2. محل شکافته شدن دیوار کعبه برای ورود حضرت فاطمه بنت اسد به داخل کعبه و محل خروج او با مولود کعبه حضرت علی (ع)
1- دعا و نیایش با خدا
2- توبه و استغفار
8. مقام جبرئیل
جایی که در آن جبرئیل به محضر پیامبر (ص) شرفیاب می شد. زیر ناودان خانه خدا داخل حجر اسمعیل1. محل دعا و نیایش اهلبیت (ع)
2. محل تشرّف جبرئیل به محضر رسول اکرم (ص)
1- خواندن دعای زیر ناودان با دستانی گشاده و در حال نگاه به کعبه: (أللّهمَّ ارحَم ضَعفی وَ قِلَّهَ حیِلتی، اللّهمَّ أنزل عَلَیَّ کِفلَین مِن رَحمَتِکَ)
(الحجّ والعمره، ص 108)
2- خواندن دعای زیر:
(أی جَوادُ کریمُ، أیِ قَریبُ، أسئلُک أن تُصَلّیَ عَلیَ مُحَمدٍ أن تَرُدَّ عَلَیَّ نِعمَتَک.)
(المناقب ، ج 4، ص 148).
9. کوه صفا
چون حضرت آدم«صفوه الله» هنگام هبوط بر این کوه فرود آمد بدان صفا می گویند.
کوهی در قسمت شرقی کعبه
1.محل شروع سعی
2. محل تبلیغ اسلام توسط رسول الله (ص)
3. از شعائر الهی است (إنَّ الصَّفا وَالمَروَهَ مِن شَعائرِ الله)
(بقره/ 158).
4- گاهی پیامبر اکرم (ص) به مقداری که سوره بقره خوانده شود، بر کوه صفا توقف می نمودند و دعا می خواندند.
5. محل هبوط آدم از بهشت.
6 . قال الصادق (ع):
(مَن أراد أن یکثِرَ مَالَهُ فَلیُطلِ الوُقُوفَ عَلی الصّفا والمَروه.)
(الحج والعمره، ص 308).
هر کس می خواهد مالش فزونی یابد توقفّش بر صفا و مروه را طولانی کند.»
1- ورود به صفا از دربی که رسول خدا (ص) از آنجا به صفا می رفتند.
2- رفتن به سوی صفا با وقار و سکینه
3- بالا رفتن از کوه صفا و نگاه به خانه خدا
4- حمد و ثنای پروردگار
5- گفتن هفت مرتبه ذکر شریف: «الله اکبر»
6- خواندن سه مرتبه دعای شریف: «لا اله الا الله وحدَه لا شریک له، له المُلکُ و لَه الحَمدُ یُحیی و یُمیت و هو حَیُّ لا یموت و هو علی کُلّ شیء قَدیرُ»
(الحج والعمره، ص 205).
7- صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد (ص)
8- خواندن سه مرتبه دعای: «اللّهمَّ إنّی أسألَکَ العَفوَ و العافیه والیقین فی الدّنیا وَ الآخرهِ». همان 206
9- ودیعه گذاشتن دین، جان و خانواده نزد خدا تا برای همیشه در پناه خدا باشند.
ترسیم حج در قرآن کریم
اسلام دارای مبانی و ارکانی است که بر آنها بنا نهاده شده و به وسیله آنها وجود پیدا کرده و باقی میماند. بدون تحقق آن ها فرو میریزد و از آن جز اسم چیزی باقی نمیماند. حج یکی از ویژگی های ادیان ابراهیمی است که در دین اسلام به صورت بسیار منظم و با اعمال عبادی متعدد تبلور پیدا کرده است. در این مقاله کوتاه حج از دیدگاه قرآن ترسیم شده است.
قرآن کریم برای حج جایگاه ویژهای قائل شده است. لذا به طور خلاصه به محور های ذیل اشاره می شود.
الف) حج از ارکان دین و تارک آن مرتکب کفر عملی است؛
بدون شک در بین همه مذاهب، یکی از ارکان دین، حج میباشد. کسی که عمداً حج نگذارد، رکنی از ارکان دین الهی خود را نادیده گرفته و نابود ساخته است. از این رو، خداوند در مورد ترک عمدی و عملی حج میفرماید: اگر کسی حج را ترک کند کافر شود همانا خداوند از جهانیان بینیاز است.(۱) از این آیه به دست می آید: ترک عمدی حج به منزله کفر هست. یعنی کسی که عمداً به حج نرود، در عمل مرتکب کفر و نادیده گرفتن قسمتی از دین شده است، اگر چه در ایمان و اعتقاد کافر نباشد. لذا در این جا کفر به معنای کفر به فروع دین میباشد نظیر کافر شدن به نماز یعنی ترک نماز و کافر شدن روزه، یعنی ترک روزه. پس کفر در این جا به معنای نادیده گرفتن عمل و ترک عمل میباشد.(۲) چنان چه امام صادق (علیه السلام) میفرماید رد کردن حکم حاکم شرع جامع الشرایط مسلمانان، به منزله رد کردن حکم امام معصوم و کفر عملی است.(۳)
ب) حج میثاق و پیمان الهی است؛
از آن جایی که حج در بین همه عبادات، دارای جایگاه ویژهای میباشد، وجوب حج در قرآن به صورت عهد و پیمان الهی ذکر شد. با توجه به آیه ۹۷ آل عمران، وقتی خداوند خواست وجوب حج را ابلاغ نماید، به صورت جمله امری ابلاغ نفرمود، چنان چه در نماز و روزه و سایر عبادات به صورت امری میباشد که میفرماید نماز را بپا دارید و زکات بدهید. اما در مورد حج میبینیم شیوه دستور فرق میکند. یعنی به صورت امر بیان نمیشود بلکه با بیان شیوائی به صورت تعهد که بر عهده مردم باشد. مطلب را بیان میکند. «برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه او کنند».(۴) این تعبیر لطیف فقط در مورد حج، در قرآن وجود دارد و در مورد هیچ عبادتی، این گونه تعبیر نشده است. و این خود بیانگر اهمیت حج میباشد، لذا در خود آیه، از لحاظ ادبی و شیوه بیان مطالبی وجود دارد که دارای اهمیت و شایان ذکر است.
- خداوند جمله را به صورت جمله خبری بیان میکند نه انشائی، لذا دلالت جمله خبری بر وجوب قویتر از دلالت جمله انشائی بر وجوب میباشد.
- جمله به صورت اسمیه بیان شده، نه فعلیه، و جمله خبریه اسمیه، دلالت و تأکیدش بر معنای (ثبوت) بیشتر از جمله فعلیه میباشند.
- وجوب حج را با لام تأکید و تکلیف بیان می کند، یعنی این تکلیف از طرف خداوند بر عهده مردم قرار داده شده است.
- هرگاه بخواهند وجوب بالفعل عملی را بیان نمایند به وسیله (علی) بیان می کنند، یعنی بالفعل و در حال حاضر این عمل بر عهده کسی میباشد نه بالقوه. لذا در آیه شریفه، خداوند از کلمه (علی) استفاده کرد، شایان ذکر است که هر گاه (لام) و (علی) در مقابل یکدیگر قرار گیرند، نشانه آن است که از یک طرف حکمی بر طرف دیگر واجب شده نه این که بر ضرر او باشد. پس در این آیه معنا این گونه نمیباشد که به ضرر مردم باشد. چنان که لام در (لله) نیز به معنای نفع نمیباشد، بلکه به معنای از طرف خدا بر مردم میباشد. زیرا نفع حج به خود مردم بر میگردد نه به خداوند.(۵)
ج) حج مظهر مجموعهای از عبادات میباشد؛
با توجه به این تعبیر خاص که جمع میثاق الهی میباشد، میبینیم که بسیاری از مسائل و عبادات در خود حج جلوه میکند. به عنوان مثال روزه هم در حج راه پیدا میکند. زیرا حاجی اگر قربانی پیدا نکند که در روز عید قربان ذبح نماید، سه روز در حج و هفت روز در بازگشت به وطن باید خود روزه بگیرد. نمونه دیگر آن که همه نکاتی که در مورد نماز گفته شد، مثل طهارت و پاک بودن بدن و مباح بودن لباس و ساتر بودن آن و شرایط وضو و آب وضو همه ی آن ها در حج نیز تبلور پیدا میکند. زیرا در حج طواف تشریع شده که خود نماز هست و همه شرایط نمازگزار و لباس نمازگزار در شخص طواف کننده و لباس او باید وجود داشته باشد، مانند طهارت از حدث و خبث و پاک بودن لباس و بدن و غصبی نبودن لباس او و آبی که با آن طهارت حاصل شد. بالاتر این که، در خود حج، نماز هم واجب شده و ما میبایست بعد از طواف واجب، دو رکعت نماز پشت مقام ابراهیم به جا آوریم. از این رو در برخی از روایات وارد شده که حج برتر از نماز میباشد.(۶)
همین طور انسان به آن برکت که در زکات است به وسیله حج دست مییابد. زیرا در حج انفاق مال و نثار و ایثار مانند زکات وجود دارد. و یا بسیاری از ویژگیهای جهاد که همان پذیرش خطر و دوری از نزدیکان می باشد در حج نیز وجود دارد، و بالاتر از آن تمرین خودسازی و جهاد اکبر که به وسیله احرام تحقق پیدا میکند، همچنین بسیاری از مسائل به وسیله احرام بر شخص محرم حرام میشود. خلاصه این عبادت از عبادات فراوانی تشکیل شده و فضائل همه آن عبادات را در خود دارد و خود نیز خصوصیتی دارد که در سایر عبادات نمیباشد.
د) محترم شمرده شدن حاجی و زمان و مکانی که او در آن به سر میبرد؛
خداوند تبارک و تعالی زمان و مکانی را که در آن حج وعمره به جا آورده میشود و نیز کسانی را که عمره به جا میآورند و هم چنین قربانی حج و حتی کفشی را که به نشان قربانی بودن به گردن آن میآویزند همه را از شعائر الهی یاد کرده، بنابراین نه تنها کسانی که برای حج و عمره احرام بستهاند، بلکه افرادی که به قصد این دو عمل از دورترین نقاط عالم حرکت کردهاند و هنوز به حرم بلکه به میقات نرسیدهاند، همه جزء شعائر الهی هستند. سراسر حج از کعبه گرفته تا آن حیوانی که برای قربانی تعیین شده، جزء شعائر الهی هستند. از این رو احدی نباید آنها را حلال دانسته، طبق میل خود با آنها رفتار نماید، بلکه واجب است آنها را گرامی بدارد.(۷) لذا دیده می شود برای امنیت شخصی که آهنگ حج کرده، ماه ذیقعده برای حرکت او به طرف خانه خدا و ماه ذیحجه برای اعمال و مناسک آن و ماه محرم بر حرمت و احترام و برای بازگشت او به طرف خانه خود و امنیت او از ماههای حرام شمرده شده و جنگ و قتال به احترام حاجی در این سه ماه، حرام میباشد. و حرمت همه اینها به خاطر حرمت کعبه و حج، حاجی و احترام آن میباشد.
در آیه دوم از سوره مبارکه مائده نیز آمده است: (ای کسانی که ایمان آوردید شعائر و حدود الهی در حج را محترم بشمارید، مخالفت با آنها را حلال ندانید و نه ماه حرام را و نه قربانیهای بی نشان و با نشان را و نه آنها را که به قصد خانه خدا برای به دست آوردن فضل پروردگار و خوشنودی او میآیند).
شعائر جمع شعیره به معنای علامت است، شعائر الله، علامتهایی هستند که انسان را به یاد خدا میاندازند وخاطرهای از خاطرات مقدس را در نظرها تجدید میکند. از این روست که خداوند در مورد صفا و مروه میفرماید: این دو از شعائر الهی هستند که ما را به یاد قضیه و سرگذشت هاجر و فرزند خردسالش میاندازد وبه یاد ابراهیم که این دو را در بیابان بیآب و علف رها کرد و به فرمان خدا راهی تبلیغ رسالت الهی شد.(۸)
نمونه دیگر که میتوان از اهمیت حج در اسلام ذکر کرد، آن است که وقتی از هلال ماهها از پیامبر سؤال میکنند، قرآن کریم میفرماید: هلال ماهها برای تعیین وقت حج است، «در مورد هلال ماهها از تو سؤال میکنند، بگو آنها برای بیان اوقات و تقویم طبیعی برای نظام زندگی مردم و تعیین وقت حج است.(۹) برای اهمیت حج همین بس که خداوند به عنوان ذکر خاص بعد از عام، تشخیص ایام و ماههای حج را یکی از فوائد مهم هلال ماه میداند. با توجه به این ویژگی مهم است که خداوند در سوره مبارکه مائده می فرماید: (خداوند کعبه را وسیلهای برای استواری و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داد و هم چنین ماه حرام را).(۱۰)
از این جهت مهمترین عامل قیام همه مردم جهان، برای برپایی دین و عدالت، خانهای است که همگان به سوی آن نماز میگذارند و برگرد آن طواف میکنند و در کنار آن به نیایش میپردازند و در حریم آن به تفکر در آیات الهی میپردازند.
هـ) ربط آیه ۱۸۹ بقره با آیه ۹۷ سوره مبارکه مائده به چه صورت میباشد خداوند در سوره مبارکه بقره میفرماید: ما هلال ماهها را برای بیان تقویم طبیعی برای نظام زندگی مردم وتعیین وقت حج قرار دادیم. در سوره مبارکه مائده میفرماید: خداوند کعبه را وسیلهای برای استواری و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داد و هم چنین ماه حرام را. با توجه به محتوای این دو آیه میتوان فهمید که هلال ماهها و حج، نقش مهمی در زندگی مردم دارند، زیرا مردم با هلال ماه، ایام حج را درک میکنند و با آمدن ایام حج به طرف این خانه حرکت کرده و با تشکیل کنگره بزرگ حج، سرنوشت مسلمانان را در آن جا رقم زده و در مورد حل مشکلات جهان اسلام اندیشیده و به حل آن کمک میکنند. دقت کافی در محتوای آیه ۹۷ مائده با توجه به انسجام اول و آخر آن، نشان میدهد که کعبه به عنوان محل طواف عمومی و عامل قیام همگانی قرار داده شده است، یعنی هدف همه انبیای الهی آن است که مردم با دست یافتن به محتوای کتاب و درک میزان و آشنایی با ره آورد پیامبران به قسط و عدل قیام کنند، عامل مهمی که میتواند این هدف والا را تحقق بخشد و زمینه قیام همه مردم را جهت دست یابی به قسط و عدل فراهم کند و خصوصیتهای نژادی و جغرافیایی را کنار زده و اختلافهای مکانی را در نوردیده و پراکندگیهای زمانی و زبانی را به یک سو مینهد و بیگانگان را با هم آشنا میکند، کعبه است. از این رو امام صادق (علیه السلام) میفرماید: همواره دین خدا پابرجا و زنده هست تا کعبه پا برجاست.(۱۱)
دانستن این نکته لازم است که قیام دین و استواری آن به قیام مردم است و این مردم هستند که باید در ایام حج و در کنار خانه خدا اقدام به قیام کنند و ندای توحید را از کنار کعبه سر دهند، در این کنگره سیاسی، عبادی باید به حل معضلات مهم جهان اسلام بپردازند. با توجه به این ویژگی مهم هست که حاکم مسلمانان باید هر ساله در برپایی حج تمام توان خود را به کار گرفته، لذا در برخی روایات آمده اگر در زمانی مردم نخواستند و یا نتوانستند به مکه بروند بر رهبر مسلمانان لازم است که برخی را با هزینه بیت المال، به حج بفرستد و عدهای را که توان مالی دارند و به حج نمیروند به اجبار روانه مکه کند.(۱۲) لذا امام صادق (علیه السلام) میفرماید: اگر مردم حج را معطل گذارند، بر امام است است آنها را به این کار وادار کند. چه بخواهند و چه نخواهند، زیرا این خانه برای حج قرار داده شده است.(۱۳)
با انحراف از این فریضه الهی است که امروزه دین خدا در زندگی بشر نقش آفرینی نمی کند. دین قوام نیافته و برپا نشده و در حاشیه قرار گرفته است. اگر حج با آن همه اسرار و لطائف و آن همه حقیقتی که برخوردار است مورد شناخت و توجه مسلمانان قرار گیرد و مسلمانان همان گونه که در مورد آداب و احکام ظاهری حج حساسیت به خرج میدهند و در مورد آن توجه ویژهای مبذول میدارند، اگر به اسرار و باطن حج نیز توجه کنند، ما شاهد آن خواهیم بود که هر ساله میلیون ها نفر از دانشگاه حج فارغ التحصیل شده و با آشنایی به سیره و سنت رسول خدا، پا در شاه راه هدایت میگذارند. اما باید اعتراف کرد، آن چه هرگز مورد توجه ما مسلمانان قرار نمیگیرد، یا کمتر مورد توجه قرار میگیرد، همان هدف والای حج یعنی به حول کعبه گشتن و با تأسی به ملائکه که به حول عرش الهی به تسبیح و تقدیس الهی میپردازند میباشد. آری با درک معارف و اسرار حج است که میتوان فرشته خو شد و از خلق و خوی حیوانی رهید و به سرمنزل مقصود رسید.
و) حج محلی برای مشاهده آیات الهی؛یکی از مسائلی که قرآن کریم به آن عنایت ویژهای مینماید، شهود آیات الهی در مکه و ایام حج میباشد. آن جا که میفرماید: در حرم امن الهی، آیات و نشانههای روشن الهی میباشد.
هر چند در آیات زیادی از قرآن کریم به نشانههای خداوند اشاره شد، اما دراین آیه به یکی از شاخصترین آیات الهی اشاره میکند که همان مقام و جایگاه حضرت ابراهیم میباشد. تکه سنگی که بعد از هزاران سال باقی مانده و بشریت در برابر آن سر تعظیم فرود آورده، سنگی که ابراهیم برفراز آن کعبه را بنا نهاده و از فراز آن دعوت جهانی خود را برای زیارت این خانه به گوش جهانیان رسانده: و این نشانه الهی باید برای همیشه زنده و پاینده بماند. این جاست که امام باقر (علیه السلام) میفرماید: سالی که سیل مسجد الحرام را فرا گرفت من نیز به همراه امام حسین (علیه السلام) در مکه بودم، امام (علیه السلام) به مردمی که نگران از بین رفتن مقام ابراهیم بودند، فرمود: مطمئن باشید هرگز سیل مقام ابراهیم را نمی برد، چون خداوند آن را علم و نشانه خود قرار داده است.(۱۴)
پیرامون حج، آیات دیگری نیز قابل شهودند. مانند کعبه با آن عظمت معنوی خود، حجر الاسود، زمزم و مانند آن. و این که برای یک سرزمین غیرقابل کشت و بیآب و علف، این همه دل ها مشتاق باشند و برای دیدن و طواف آن سر از پا نشناسند. این خود یکی از مهمترین آیات الهی است.
پی نوشتها
- آل عمران: ۹۷.
- طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت، دار الکتب الاسلامیه، ج ۶، ص ۴۰۶.
- جوادی آملی، عبدالله، صهبای حج، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۸، ص ۵۴.
- آل عمران: ۹۷.
- صهبای حج، همان، ص ۵۳ ـ ۵۴.
- همان، ص۵۲.
- همان.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص ۵۳۹.
- بقره: ۱۸۹.
- مائده: ۹۷.
- صهبای حج، همان، ص ۴۸.
- همان، ص ۱۱۴.
- حر عاملی، وسایل الشیعه، ج ۸، ص ۱۵.
- صهبای حج، همان، ص ۲۷۶.
فلسطینیها پیروزی مقاومت را جشن گرفتند
کانال ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی اعلام کرد که آتش بس قرار است از ساعت ۲ بامداد جمعه به مورد اجرا گذاشته شود.
کابینه رژیم صهیونیستی در بیانیه ای برقراری آتش بس با غزه پس از ۱۱ روز درگیری را تایید کرد اما افزود که زمان اجرایی شدن آتش بس هنوز مشخص نشده است.
مشاور رسانهای رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس اعلام کرد که مصر دستیابی به توافق آتش بس به شکل متقابل و همزمان را که از ساعت ۲ بامداد جمعه به وقت محلی قرار است آغاز شود، به آنها اطلاع داده است.
«طاهر النونو» در عین حال گفت که تا زمانی که رژیم اشغالگر به این توافق پایبند باشد، مقاومت فلسطین هم پایبند خواهد بود.
جهاد اسلامی: اگر دشمن به حملات خود بازگردد ما نیز بازخواهیم گشت
«ابوحمزه» سخنگوی گروهان های قدس شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی فلسطین گفت: به توافق آتش بس اعلام شده در ساعت ۲ بامداد صبح جمعه پایبند خواهیم بود اما به هرگونه حمله دشمن قاطعانه پاسخ خواهیم داد.
وی افزود: انگشتان رزمندگان ما همچنان بر روی ماشه قرار دارد و سخن آخر همیشه با مقاومت میدانی خواهد بود و دشمن اگر به حملات خود بازگردد ما نیز باز خواهیم گشت.
انصارالله: پیروزی مقاومت بر دشمن اشغالگر یک معجزه بود
«محمدعلی الحوثی» عضو شورای عالی سیاسی یمن در صفحه توئیتر خود نوشت: تحمیل آتش بس بر دشمن را به مقاومت فلسطین تبریک می گوییم. آنچه اتفاق افتاد یک معجزه و نتیجه حتمی تداوم آماده سازی ها، هوشیاری و حضور آگاهانه و متحد در حملات بازدارنده علیه دشمن بود. این دور از مبارزات ملت فلسطین تحت عنوان نبرد سیف القدس (شمشیر قدس) معادله پیروزی را رقم زد. دشمن را غافلگیر، عادی سازان روابط را خشمگین و حامیان مقاومت در داخل و خارج فلسطین را شادمان کرد.
وی افزود: اسرائیل با توقف حملات و تجاوزگری خود علیه فلسطینی ها موافقت کرد، اما آمریکا و عربستان و ائتلاف متجاوز چه زمانی با لغو محاصره و متوقف کردن حملات و تجاوزگری خود علیه یمن موافقت می کنند؟
نخست وزیر تشکیلات خودگردان از آتش بس استقبال کرد
«محمد اشتیه» نخست وزیر تشکیلات خودگردان فلسطین از تلاش های بین المللی از جمله مصر طی روزهای گذشته برای توقف تجاوز اسرائیل به نوار غزه استقبال کرد.
وی همچنین افزود که فلسطینی ها در نوار غزه طی یازده روز گذشته از جنگ مورد کشتار دسته جمعی قرار گرفتند و ده ها کودک، زن و افراد کهنسال به شهادت رسیدند و صدها نفر هم مجروح شدند.
حماس: با وحدت به دشمن ضربه زدیم
«خلیل الحیه» عضو ارشد جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) گفت: ما در این رویارویی، با وحدت، به اشغالگران ضربه زدیم.
وی افزود: به ملت خود می گوییم که ما هرگز شما را ناامید نخواهیم کرد و ویرانی هایی را که اشغالگران تخریب کردند خواهیم ساخت و خنده را به مردم خود بازمی گردانیم.
الحیه ادامه داد: با شهدا، مجروحان، اسرا، مسجدالاقصی و الشیخ جراح پیمان می بندیم که به شما وفادار باشیم. از همبستگی عمومی درباره فلسطین به خود می بالیم.
الهندی: نتانیاهو ناچار به پذیرش آتش بس بود
«محمد الهندی» عضو ارشد جنبش «جهاد اسلامی» فلسطین در گفتگو با شبکه خبری المیادین گفت: شادی، ملت فلسطین و تمام امت را به دلیل این پیروزی فرا گرفته است و در مقابل سوال می کنیم که نتانیاهو کجاست؟
وی افزود: اگر اسرائیل درس نگرفته باشد می گوییم که اگر دوباره شروع کنید ما آماده هستیم.
الهندی ادامه داد: نتانیاهو مجبور به پذیرش آتش بس متقابل بود. اسرائیل می خواست غزه را از قدس جدا کند و طرحش شکست خورد. ما ملت واحدی هستیم که از حقوق خود دفاع می کنیم.
شادی اهالی غزه و کرانه باختری از پیروزی مقاومت مقابل رژیم اشغالگر
شبکه خبری المیادین از شادی اهالی غزه در پی آتش بس و پیروزی مقاومت فلسطین مقابل اشغالگران خبر داد.
المیادین گزارش داد که شادی مردم فلسطین در بیت لحم و کرانه باختری ادامه دارد.
این شبکه همچنین از جشن و شادمانی در اردوگاه الدهیشه در کرانه باختری در پی پیروزی مقاومت مقابل رژیم اشغالگر خبر داد.
شبکه تلویزیونی الجزیره هم تصاویری را از جشن های پیروزی مقاومت بر رژیم اشغالگر در نوار غزه و شهرهای مختلف کرانه باختری منتشر کرد.
جنبش حماس و گردان های القسام از ساکنان غزه خواستند به خیابان ها بیایند و پیروزی مقاومت بر رژیم اشغالگر را جشن بگیرند.
۰۵:۲۰ گردان های حزب الله عراق پیروزی مقاومت را تبریک گفت
به گزارش المیادین، گردان های حزب الله عراق پیروزی تاریخی مقاومت فلسطین در برابر رژیم صهیونیستی را تبریک گفت.
کتائب حزب الله اعلام کرد: این پیروزی تاریخی در نتیجه تلاش های استثنایی مقاومت فلسطین محقق گردید. این پیروزی توسط پایداری فلسطینی ها و شجاعت، وحدت کلمه و تقویت توانمندی های جهادی آنها به وقوع پیوست.
گردان های حزب الله افزود: این پیروزی دشمن را متحیر ساخت و آمال سازشکاران را نقش بر آب کرد و انگیزه ای معنوی برای تمام گروه های مقاومت و مستضعفان جهان است.
ابراز خرسندی مصر از توافق آتش بس
«عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهور مصر از نتیجه دادن تلاش های این کشور برای دستیابی به توافق آتش بس بین نوار غزه و رژیم صهیونیستی ابراز خرسندی کرد.
۰۵:۰۰ سازمان ملل از آتش بس در غزه استقبال کرد
دبیرکل سازمان ملل متحد از برقراری آتش بس بین رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت فلسطین در غزه استقبال کرد.
«آنتونیو گوترش» در عین حال تمام طرفهای مربوط را به پایبندی به توافق آتش بس دعوت کرد.
وی در گفتگو با خبرنگان گفت: از برقراری توافق آتش بس بین غزه و اسرائیل بعد از ۱۱ روز اقدامات خصمانه استقبال می کنم.
گوترش ادامه داد: تمام طرف ها را به پایبندی به توافق آتش بس که از ساعت ۲ بامداد جمعه اجرایی شده است، دعوت می کنم.
آتش بس بین رژیم صهیونیستی و غزه آغاز شد
آتش بس بین رژیم صهیونیستی و گروه های مقاومت فلسطین در غزه ساعت ۲ بامداد جمعه به وقت محلی (۰۳:۳۰ به وقت ایران) آغاز شد.
بایدن: نتانیاهو با آتش بس بین اسرائیل و غزه موافقت کرد
رئیس جمهور آمریکا شامگاه پنج شنبه در سخنانی گفت که بنیامین نتانیاهو به وی اطلاع داده است که آتش بس بین اسرائیل و گروه های فلسطینی ساعاتی دیگر به اجرا درخواهد آمد.
«جو بایدن» همچنین افزود که به نتانیاهو اعلام کرده است که واشنگتن سامانه گنبد آهنین را برای مقابله با موشک های حماس تقویت خواهد کرد.
چرا بقیع تخریب شد؟ / شش دلیل بر رد عقائد وهابیت
قبرستان بقیع یکی از آثار تاریخی از صدر اسلام است. بقیع به عنوان زمینی در حاشیه بخش مرکزی یثرب پیش از اسلام، گورستان مردم این شهر بود و پس از اسلام نیز به عنوان مهمترین گورستان مدینه شناخته شد، در طول قرون مختلف اسلامی، مدفن صحابه، تابعین، همسران و فرزندان پیامبر(ص) و مهمتر از همه چهارتن از امامان شیعه بوده و از این رو محل زیارت تمامی زائران مدینة منوره است.
از منابع و متون اسلامی و تاریخی بر می آید که در طول چهارده قرن گذشته و از زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) بقیع مورد توجه مسلمین و بالاخص شیعیان بوده و همواره سعی می کردند آنرا آباد نگه دارند و در تکریم آن می کوشیدند و همچنین بر قبور ائمه(علیهم السلام) و مدفونین در آن قبه و بنا می ساختند که تا حدود یک قرن پیش هم این بناها وجود داشته. [۱]
مغول با همه وحشیگیری و خوی درندگی که از او در تاریخ نوشته اند هرگز درباره ی تخریب قبورائمه (علیهم السلام) اقدامی نکرد ند، بلکه مغول با وجود غیرمسلمان بودن به قبورائمه (علیهم السلام) احترام کرده اند، اما وهابیت به اندازه ای در جهالت و تعصبات فرقه ای غرق بودند که بنیان گذار تخریب قبور وآنرا در میان ناآگاهان از اهل سنت و... ترویج داده واقدام به تخریب نموده اند.
ولی وقتی وهابیان و آل سعود بر حجاز و شهرهای مکه و مدینه و اطراف آن تسلط یافتند به خاطر برخی اعتقادات انحرافی و مخالف با اسلام اصیل این بناها را در تاریخ ۸ شوال ۱۳۴۴ هـ. تخریب نمودند و این اقدام ننگین را در تاریخ به نام خود ثبت کردند. [۲]
علت اصلی این اقدام سبوعانه به این مبنا بر می گردد که عقاید آنها زمینه ساز تخریب و ویرانگری بود که تحت تاثیر افکار وتحریکات استعماری دراین خوی تمدن ستیزی کوشیدند و این ننگ را بر پیشانی خود زده و در تاریخ به این خوی و اندیشه شهره شدند وآلت دست استعمارگران.
وهابیان که پیروان محمد بن عبدالوهاب می باشند و همچنین از عقاید و نظرات ابن تیمیه متاثر هستند دارای عقاید و تفکراتی هستند که بر اساس آن عقاید نمی توان بر روی قبور قبه و بارگاه ساخت و همچنین نمی توان به انبیاء و اولیاء و صالحان توسل کرد. و یا به قصد زیارت قبر پیامبر(ص) سفر نمود یا نذر کرد و اعمال این چنین هم چون طلب شفاعت از پیامبران و ائمه(علیهم السلام) و استغاثه و استعانت از ارواح مقدسه و زیارت قبور آن بزرگواران را خلاف اسلام و توحید می دانند و معتقدند که هر کس این اعمال را انجام دهد به خداوند مشرک شده [۳] و لذا باید با آن مبارزه کرد و با توجه به این که وهابیان با آل سعود متحد شده بودند وقتی که آل سعود قدرت گرفت تحت تاثیر افکار وهابیان و با وحشیگری آن ها که فرهنگی براساس تکفیر فرق اسلامی را ایجاد تفرقه میان مسلمین و خشن جلوه دادن تعالیم اسلام و محو آثار رسالت و وحی، با استعمارگران و مستکبران همنوا شده و با کینه ای که از تشیع و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ داشتند این اقدام را انجام دادند و حتی ویران کردن قبر مطهر رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز در حیطة اعتقادات منحرف این فرقه بود. اما تاکنون جرات چنین کاری را نیافته اند.
مبنای فکری و دستاویز و مستمسک آنها بر این رفتار های غیر عقلانی وتمدن ستیز حدیثی است که به اعتقاد دانشمندان اهل سنت این اخبار ضعیف است و اعتبار سندی و متنی ندارد لذا ارزش استنادی ندارد. [۴]
اما در ردّ عقاید وهابیه درباره مسائل مطرح شده با دلائل فراوانی می توان این عقاید را باطل دانست:
۱- سیره عموم مسلمین جهان از همان زمان رحلت پیامبر(ص) تا به امروز بر این بوده که پیوسته در مراسم حج و در ایام دیگر به قصد زیارت نزد قبر آن حضرت می روند و این سیره را هیچ کس نمی تواند منکر شود.
۲- برای بنای قبه و گنبد وبارگاه روی قبر در قرآن اشاراتی هست که مردم در زمان اصحاب کهف وقتی که از محل خواب آنها باخبر شدند بر روی آن مسجدی بنا کردند [۵] تا یاد آنها همیشه زنده بماند،
۳- اگر این عمل در قرآن یا سیره منع شده بود، در طول ۱۴ قرن کسی خلاف بودن ساختن بنا بر روی قبر را هیچ یک از دانشمندان فرق اسلامی متعرض ومتذکر نشده اند، تا در قرن ۱۴ فقط پیروان این فرقه گمراه و رهبران آنها به این نتیجه رسیدند، در حالی که حتی روی قبر رهبران چهارگانه اهل سنت، قبه بنا کرده اند که تا کنون در بغداد باقی است
۴- در باب شفاعت خواستن از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و شفیع قرار دادن آن حضرت که اینان منکرند در زمان خود حضرت صحابه شخصاً از حضرت شفاعت می خواستند. انس بن مالک می گوید: از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ درخواست کردم که در روز قیامت در حق من شفاعت کند وی درخواست مرا پذیرفت. [۶]
۵- یا اینکه دربارة زیارت قبور در منابع اسلامی اعم از شیعه و سنی آمده است که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ شخصاً به زیارت مدفونین در بقیع می رفت، به آنها سلام می کرد و به مردم سفارش می کردند به زیارت بقیع و مدفونین آن بروند. و باز از آن حضرت نقل است که فرمودند: هر کس قبر مرا زیارت کند شفاعتم بر او واجب است. [۷]
۶- بنابر اعتقاد خود اهل سنت نیز ساختن بنا و قبه بر روی قبور ائمه (علیهم السلام) و انبیاء و شهدا و صالحین جایز است، تا اینکه دیگران به زیارت آن پرداخته و به آن تبرک جویند. [۸]
بنابراین می توان گفت که هدف وهابیان از این عمل زشت و ننگین چیزی جز کینه با اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و تشیع و همچنین اختلاف میان مسلمین که خواستة استعمار و استکبار بوده، نیست و با این عمل سرسپردگی خود به مستکبران را نشان دادند و با توجه به اختناقی که در جامعه عربستان ایجاد کرده ند و مخالفین خود را مشرک می پندارند و براحتی این اعمال را انجام دادند و با توجه به اینکه چندین سال قبل از تخریب بقیع در کربلا و نجف نیز حمله برده و این دو شهر مذهبی و شیعی را غارت و قتل و عام کرده بودند، می توان به شدت به کینة آنها و دستهای مرموز استعمار گران دراین جنایات پی برد.
معرفی منابع برای مطالعۀ بیشتر:
۱. فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ج ۳، جعفر سبحانی.
۲. بنای بر قبور، حسین غیب غلامی
پی نوشت ها:
[۱] . نور الدین علی سمهودی، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۹۹۵، ج ۳، ص ۹۱۶.
[۲] . حسین قره چانلو، حرمین شریفین، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ اول، ۱۳۶۲، ص ۱۶۲.
[۳] . محمد جواد مشکور، موسوعه فرق اسلامی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۵، جمع بحوث اسلامی، ص ۵۲۲ و جعفر سبحانی، آئین وهابیت، تهران، چاپ اول، انتشارات اسلامی، از ص ۳۸ تا ۱۰۰.
[۴] . همان، ص ۶۰.
[۵] . سورة کهف، آیة ۲۱.
[۶] . جعفر سبحانی، توسل یا استمداد از ارواح مقدسه، تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۳، انتشارات قدر، ص ۶۹.
[۷] . علاء الدین هندی، کنز العمال، بیروت، چاپ ۱۴۰۹، موسسه رساله، ج ۱، ص ۶۵۱.
[۸] . سید البکری، اعانة الطالبین، ج ۲، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، ص ۱۲۰.
از تخریب حرم ائمه در بقیع تا تخریب مسجد الاقصی
پیدایش وهابیت در عربستان و پدید آمدن بهائیت در ایران و ایجاد غدة سرطانی اسرائیل در فلسطین اشغالی و تلاش برای تخریب مسجد الاقصی قبله اول مسلمانان همگی از سیاست های کهنه استعمار انگلیس و پیوست آن آمریکاست و در حقیقت این فراماسونرهای یهودی هستند که صهیونیسم جهانی ایجاد کردند و تمام هدف آنها دشمنی با اسلام است. به مناسبت فرارسیدن هشتم شوال سالروز تخریب حرم ائمه در بقیع و همچنین تلاش صهیونیست ها برای تخریب مسجد الاقصی، مرتضی نجفی قدسی یادداشتی به این شرح ارائه کرده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
« فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»(سورة نور۷ آیة ۳۶)
«(نور الهی) در خانههایی است که خداوند اذن داده تا آن ها رفعت یابند و نام و یاد خدا در آن خانه ها برده شود و در صبح و شام در آن خانه ها تسبیح خدا گویند».
بر اساس روایات متعددد از شیعه و اهل سنت منظور از بیوت در این آیه، خانه های پیامبران، رسول خدا و اهل بیت پاک و مطهر اوست. جلال الدین سیوطی از علمای اهل سنت در تفسیر «الدرالمنثور» در توضیح این آیه آورده ا ست که وقتی رسول خدا (ص) این آیه را تلاوت فرمودند، شخصی برخاست و گفت: «ایّ بیوت هذه یا رسول الله؟» این خانههایی که در آیه به ان اشاره شده کدام خانهها هستند؟ که حضرت در جواب فرمودند: «بیوت الانبیاء» خانههای پیامبران، در این هنگام ابوبکر برخواست و اشاره به خانة حضرت علی علیه السلام و فاطمة زهرا سلام الله علیها کرد و پرسید این خانه هم از آنها است؟ که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «نَعَم مِنْ اَفاضِلها»؛ «بله و از برترین آنها است». علاوه بر سیوطی، بعضی دیگر از علمای اهل سنت مانند آلوسی در تفسیر «روح المعانی» این روایت را در رابطه با بیوت انبیاء و خانة حضرت علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها نقل کردهاند.
از ائمه اطهار علیهم السلام نیز احادیث متعددی نقل شده است که مراد از بیوت در این آیه، خانه های انبیاء و امامان معصوم علیهم السلام است، یعنی حرم های اهل بیت از مصادیق بارز این آیة شریفه است.
این بحث را به عنوان مقدمه آوردم تا بی حرمتی در حرم های اهل بیت علیهم السلام تکلیفش روشن شود و مخصوصاً کسانی که در یکصد سال پیش اقدام به تخریب قبور ائمه در بقیع کردند و فتوی به تخریب این بیوت دادند، در حقیقت خانه های خدا را خراب کردند و به اسم اسلام به جنگ باطن اسلام رفتند.
* تخریب حرم ائمه اطهار (ع) در بقیع
هشتم شوال سالروز تخریب حرم ائمه بقیع علیهم السلام و بزرگان مدفون در این قبرستان در سال ۱۳۴۴ قمری مطابق با ۳۱ فروردین ۱۳۰۵ شمسی است. بعد از سیطرة وهابیون در عربستان از جمله اقدامات جنایتبار و منحوس آن ها کشتاری است که در مدینه از شیعیان کردند و حرم امامان معصوم علیهم السلام را هم تخریب کردند.
البته وهابیون قبلاً هم در سال ۱۲۱۶ قمری به عراق و کربلا حمله کردند و چندین هزار نفر را در کربلا کشتند و حرم امام حسین علیه السلام و. حضرت عباس علیه السلام را تخریب و غارت کردند و ضریح را هم دزدیدند و طلا و جواهرات حرم ها را به یغما برده بودند و سابقه پلیدی در اینگونه کارها داشتند، آنان بعد از تخریب قبور بقیع به حرم پیامبر اکرم (ص) نیز حملهور شدند و چهار صندوق پر از طلا و جواهرات مرصع به الماس و یاقوت گرانبها را با یکصد شمشیر مطلا که در خزانه حرم بود را غارت کردند و از ترس واکنش جهان اسلام از تخریب حرم نبی مکرم اسلام خودداری کردند ولی گنبد منور نبوی را به توپ بستند و قبر حضرت حمزه عموی پیامبر و شهدای احد را هم تخریب کردند.
البته بعد از تخریب حرم ائمه بقیع که تصاویر آن در کتب تاریخی آمده است، مراجع شیعه در قم و نجف واکنش های زیادی داشتند، حضرات آیات عظام سید ابوالحسن اصفهانی بزرگترین مرجع تقلید شیعیان در نجف و حاج شیخ عبدالکریم حائری در قم حوزه های علمیه را تعطیل و اعلام عزا کردند، مرحوم شهید مدرس در تهران به شدت این کار را محکوم کرد، مرحوم آیت الله محمد حسین کاشف الغطاء در نجف اشرف، وهابیون را به مناظره علمی فرا خواند که اجابت نکردند. مردم ایران هم گرفتار یک ظالمی به اسم رضاخان قلدر بودند که انگلیس بر آنها حاکم کرده بود، در عین حال اعتراضات گسترده ای در شهرهای مهم ایران انجام شد ولی صرفاً روابط با عربستان به مدت چهار سال قطع شد یعنی سفر حج تعطیل شد و کم کم روابط هم برقرار و شرایط عادی شد.
از جمله مطالب مهمی که بعدها از سوی سعودی ها فاش شد این بود که شخصی به نام حبیب الله عین الملک پدر امیر عباس هویدا که سال ها نخست وزیر شاه در ایران بود، از سران بهایی در دربار پهلوی بوده که وی عبدالعزیز بن آل سعود را ترغیب و تشویق به تخریب قبور ائمه می کرد و او از واکنش ایران و شیعیان ترس و واهمه داشت و این بهایی درباری به او اطمینان خاطر داد که واکنش مهمی از جانب ایران صورت نمی گیرد!
به هر حال این فاجعه رخ داد و بسیاری از آثار تاریخی محو و نابود شد و قبور چهار امام شیعه به اضافه قبور صفیه و عاتکه عمههای پیامبر، عبدالله پدر پیامبر، عبدالله فرزند امام صادق علیه السلام، ام البنین مادر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و بسیاری از بزرگان و صحابه و تابعین همه تخریب شدند.
رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنهای (مدظله العالی) در رابطه با افکار منحط وهابیون در ۱۶ اردیبهشت سال ۱۳۹۲ در پی تخریب قبر صحابی جلیل القدر جناب حجرابن عدی در سوریه که توسط همین جنایتکاران وهابی انجام شد در بیاناتی فرمودند: «آنچه که تلخی این حادثه را مضاعف می کند، وجود برخی افراد دارای افکار پلید، متحجر و عقب مانده و خرافی است که تجلیل از بزرگان و برجستگان و چهره های نورانی صدر اسلام را شرک و کفر بدانند، اینها همان کسانی هستند که گذشتگانشان قبور ائمه علیهم السلام را در بقیع ویران کردند، آن روز که در دنیای اسلام از شبه قاره هند گرفته تا آفریقا علیه اینها قیام کردند، اگر اینها جرأت می کردند قبر مطهر پیغمبر را هم ویران می کردند، با خاک یکسان می کردند، ببینید چه فکر باطلی، چه روحیة پلیدی، چه انسان های بداندیشی، احترام به بزرگان را اینجوری بخواهند نقض کنند و هتک کنند و این را جزو وظایف دین بشمرند! اینها به عنوان این که این کار پرستش است این اقدام های خبیث را می کنند! رفتن سر قبر یک انسان و طلب رحمت کردن برای او از خدای متعال و طلب رحمت کردن برای خود در آن فضای معنوی و روحانی شرک است؟! شرک این است که انسان بشود ابزار دست سیاست های انگلیس و آمریکا و با این اعمال دل مسلمانان را غمدار کند، آزرده کند، اینها اطاعت و عبودیت و خاکساری در مقابل طواغیت زنده را شرک نمی دانند، اما احترام به بزرگان اسلام را شرک می دانند! خود این یک مصیبتی است، جریان تکفیری خبیث که امروز در دنیای اسلام به برکت برخی از منابع مادی، متأسفانه پول و امکانات هم در اختیار دارند، یکی از مصائب اسلام است.»
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی و برخی دیگر از مراجع عظام تقلید تلاش برای بازسازی قبور ائمه بقیع را واجب یا واجب کفایی دانستهاند و حضرت آیت الله سیستانی هم جایز شمردهاند.
الآن حدود یکصد سال از تخریب قبور ائمه مظلوم بقیع می گذرد و شیعیان برای همیشه قلوبشان از این جنایت جریحه دار است ولکن بخاطر مصالح کلی مسلمین تا کنون تحمل کرده و امیدواریم جنایتکاران وهابی به سزای اعمال ننگینشان برسند.
پیدایش وهابیت در عربستان و پدید آمدن بهائیت در ایران و ایجاد غدة سرطانی اسرائیل در فلسطین اشغالی و تلاش برای تخریب مسجد الاقصی قبلة اول مسلمانان همگی از سیاست های کهنه استعمار انگلیس و پیوست آن آمریکاست و در حقیقت این فراماسونرهای یهودی هستند که صهیونیسم جهانی را ایجاد کردند و تمام هدف آن ها دشمنی با اسلام است کما اینکه از ابتدای ظهور اسلام یهود مدینه و ساکن در حجاز نهایت دشمنی و نقش آفرینی با مشرکین را بر علیه اسلام و مسلمانان داشتند.
قرآن کریم می فرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا»(مائده، ۸۲)
«یعنی قطعاً دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان، اول یهود و سپس مشرکان را خواهید یافت».
محمد ابن عبدالوهاب مؤسس فرقة وهابیت در عربستان از یهودیانی بود که ادعای مسلمانی داشت و مستر همفر انگلیسی طوری روی او کار کرده بود که متعهد به تخریب حرم پیامبر و ائمه بقیع شده بود و اساساً انگلیسی ها مذهب وهابیت را به شکلی طراحی کردند که از روح اسلام چیزی باقی نماند و افکاری خرافی و خشک و پوسیده که هیچ جاذبه ای نداشته و حتی در بین غیر مسلمانان نفرت هم نسبت به اسلام ایجاد کند، به آنها القاء کردند قلب عالم اسلام یعنی مکه و مدینه را در اختیار وهابیون قرار دادند و پشتیبانی های وسیع مادی و تسلیحاتی از آنها کردند تا بر عربستان و حجاز سیطره کامل یابند و ظرفیت عظیم حج و مسجد الحرام و مسجد النبی را بی خاصیت کردند و مرکز ثقل جهان اسلام را از کارایی انداختند.
آنان برای جهان تشیع نیز همین نقشه را داشتند و بهائیت را برای از بین بردن مکتب پویا و شهادت طلب تشیع طراحی کردند و مهره ای به نام سید محمد علی باب را آماده کردند تا مکتبی انحرافی و فرقه ای جدید به نام بهائیت ایجاد کند و عملاً شیعه را با افکار خود استحاله نماید ولیکن با بیداری علمای شیعه و مقابله قاطعانة شهید امیرکبیر که جان خود را در این راه نهاد به مقصود خود نرسید و جز عدة اندکی به او نپیوستند، البته همین عدة اندک چون با انگلیس و اسرائیل پیوند شان محکم بود، در طول دوران پهلوی بسیاری از وزراء و مسئولین مهم کشور بهایی بودند و تمام تلاش خود را در جهت گسترش این مکتب ساختگی و انحرافی به خرج می دادند.
هم اکنون مهمترین مرکز تشکیلات بهائیان به نام «بیت العدل اعظم» در دامنه کوه کرمل در بندر حیفای اسرائیل قرار دارد و کاملاً مبرهن است که این مذهب جعلی هم دست پرورده یهودیان فراماسونری انگلیس است.
بنابراین جنایات صهیونیست ها در اسرائیل، جنایات وهابیون در عبرستان از تخریب حرم ائمه بقیع گرفته تا هدم تمام آثار اسلامی و ایجاد گروهک های تروریستی در منطقه و قتل عام هزاران کودک و زن و مرد بیگناه در سوریه و عراق و افغانستان و یمن و گسترش داعش در منطقه و ا یجاد بهائیت در ایران برای به انحراف کشاندن تشیع و از کارایی انداختن آن و تمام جنگ های مذهبی و طایفه ای در اقصی نقاط عالم اسلامی همگی از یک مرکز واحد برنامه ریزی و هدایت می شود و جا دارد که در چنین ایامی ضمن ابراز انزجار از اعمال ننگین وهابیون در تخریب حرم ائمه در بقیع و صهیونیست ها که قصد تخریب مسجد الاقصی و بناکردن معبد سلیمان را به جای آن دارند، به دشمن شناسی بیشتر توجه کنیم تا بتوانیم نقشه های آنان را خنثی کرده و وحدت امت اسلامی را پدید آورده و مقدمات محو اسرائیل و وهابیون را از منطقه فراهم آوریم که طلوع صبح نزدیک است، الیس الصبح بقریب؟
پشیمانترین فرد در قیامت چه کسی است؟
امام صادق (ع):
اِنَّ مِن اَعظَمِ النّاسِ حَسرَهً یَومَ القِیامَهِ، مَن وَصفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ اِلَى غَیرِه.
پشیمانترین شخص در روز قیامت، کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگوید، اما خودش به دیگران عدالت روا ندارد.
وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۹۵
تخريب بارگاه ائمۀ بقيع ـ عليهم السلام ـ جنایت تکفیریان واستعمارگران
قبرستان بقيع یکی از آثار تاریخی از صدر اسلام است. بقيع به عنوان زميني در حاشيه بخش مركزي يثرب پيش از اسلام، گورستان مردم اين شهر بود و پس از اسلام نيز به عنوان مهمترين گورستان مدينه شناخته شد، در طول قرون مختلف اسلامي، مدفن صحابه، تابعين، همسران و فرزندان پيامبر(ص) و مهمتر از همه چهارتن از امامان شيعه بوده و از اين رو محل زيارت تمامي زائران مدينة منوره است.
از منابع و متون اسلامي و تاريخي بر مي آيد كه در طول چهارده قرن گذشته و از زمان پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) بقيع مورد توجه مسلمين و بالاخص شيعيان بوده و همواره سعي مي كردند آنرا آباد نگه دارند و در تكريم آن مي كوشيدند و همچنين بر قبور ائمه(عليهم السلام) و مدفونين در آن قبه و بنا مي ساختند كه تا حدود يك قرن پيش هم اين بناها وجود داشته.[1]
مغول با همه وحشگیری وخوی درندگی که از او در تاریخ نوشته اند هرگز درباره ی تخریب قبورائمه (عليهم السلام) اقدامی نکرد ند ، بلکه مغول با وجود غیرمسلمان بودن به قبورائمه (عليهم السلام) احترام کرده اند ،اما وهابیت به اندازه ای در جهالت و تعصبات فرقه ای غرق بودند که بنیان گذار تخریب قبور وآنرا در میان ناآگاهان از اهل سنت و... ترویج داده واقدام به تخریب نموده اند.
ولي وقتي وهابيان و آل سعود بر حجاز و شهرهاي مكه و مدينه و اطراف آن تسلط یافتند به خاطر برخي اعتقادات انحرافي و مخالف با اسلام اصيل اين بناها را در تاريخ 8 شوال 1344 هـ . تخريب نمودند و اين اقدام ننگين را در تاريخ به نام خود ثبت کردند.[2]
علت اصلی این اقدام سبوعانه به این مبنا بر می گردد که عقايد آنها زمینه ساز تخریب و ویرانگری بود که تحت تاثیر افکار وتحریکات استعماری دراین خوی تمدن ستیزی کوشیدند و اين ننگ را بر پيشاني خود زده و در تاريخ به این خوی و اندیشه شهره شدند وآلت دست استعمارگران.
وهابيان كه پيروان محمد بن عبدالوهاب مي باشند و همچنين از عقايد و نظرات ابن تيميه متاثر هستند داراي عقايد و تفكراتي هستند كه بر اساس آن عقايد نمي توان بر روي قبور قبه و بارگاه ساخت و همچنين نمي توان به انبياء و اولياء و صالحان توسل كرد. و يا به قصد زيارت قبر پيامبر(ص) سفر نمود يا نذر كرد و اعمال اين چنين هم چون طلب شفاعت از پيامبران و ائمه(عليهم السلام) و استغاثه و استعانت از ارواح مقدسه و زيارت قبور آن بزرگواران را خلاف اسلام و توحيد مي دانند و معتقدند كه هر كس اين اعمال را انجام دهد به خداوند مشرك شده[3] و لذا بايد با آن مبارزه كرد و با توجه به اين كه وهابيان با آل سعود متحد شده بودند وقتي كه آل سعود قدرت گرفت تحت تاثير افكار وهابيان و با وحشيگري آن ها كه فرهنگي براساس تكفير فرق اسلامي را ايجاد تفرقه ميان مسلمين و خشن جلوه دادن تعاليم اسلام و محو آثار رسالت و وحي، با استعمارگران و مستكبران همنوا شده و با كينه اي كه از تشيع و اهل بيت ـ عليهم السلام ـ داشتند اين اقدام را انجام دادند و حتي ويران كردن قبر مطهر رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نيز در حيطة اعتقادات منحرف اين فرقه بود. اما تاكنون جرات چنين كاري را نيافته اند.
مبنای فکری و دستاويز و مستمسك آنها بر اين رفتار های غیر عقلانی وتمدن ستیز حديثي است كه به اعتقاد دانشمندان اهل سنت این اخبار ضعیف است و اعتبار سندي و متني ندارد لذا ارزش استنادی ندارد.[4]
اما در رد عقايد وهابيه دربارة مسائل مطرح شده با دلائل فراواني مي توان اين عقايد را باطل دانست:
1- سيرة عموم مسملين جهان از همان زمان رحلت پيامبر(ص) تا به امروز بر اين بوده كه پيوسته در مراسم حج و در ايام ديگر به قصد زيارت نزد قبر آن حضرت مي روند و اين سيره را هيچ كس نمي تواند منكر شود.
2- برای بناي قبة وگنبد وبارگاه روي قبر در قرآن اشاراتی هست كه مردم در زمان اصحاب كهف وقتي كه از محل خواب آنها باخبر شدند بر روي آن مسجدي بنا كردند[5] تا ياد آنها هميشه زنده بماند،
3- اگر این عمل در قرآن یا سیره منع شده بود ، در طول 14 قرن كسی خلاف بودن ساختن بنا بر روي قبر را هیچ یک از دانشمندان فرق اسلامی متعرض ومتذکر نشده اند، تا در قرن 14 فقط پیروان این فرقه گمراه و رهبران آنها به این نتیجه رسیدند ، در حالي كه حتي روي قبر رهبران چهارگانه اهل سنت، قبه بنا كرده اند كه تا کنون در بغداد باقی است
4-در باب شفاعت خواستن از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و شفيع قرار دادن آن حضرت که اینان منکرند در زمان خود حضرت صحابه شخصاً از حضرت شفاعت مي خواستند. انس بن مالك مي گويد: از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ درخواست كردم كه در روز قيامت در حق من شفاعت كند وي درخواست مرا پذيرفت.[6]
5- يا اينكه دربارة زيارت قبور در منابع اسلامي اعم از شيعه و سني آمده است كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ شخصاً به زيارت مدفونين در بقيع مي رفت، به آنها سلام مي كرد و به مردم سفارش مي كردند به زيارت بقيع و مدفونين آن بروند. و باز از آن حضرت نقل است كه فرمودند: هر كس قبر مرا زيارت كند شفاعتم بر او واجب است.[7]
6- بنابر اعتقاد خود اهل سنت نيز ساختن بنا و قبه بر روي قبور ائمه (عليهم السلام) و انبياء و شهدا و صالحين جايز است، تا اينكه ديگران به زيارت آن پرداخته و به آن تبرك جويند.[8]
بنابراين مي توان گفت كه هدف وهابيان از اين عمل زشت و ننگين چيزي جز كينه با اهل بيت ـ عليهم السلام ـ و تشيع و همچنين اختلاف ميان مسلمين كه خواستة استعمار و استكبار بوده، نيست و با اين عمل سرسپردگي خود به مستكبران را نشان دادند و با توجه به اختناقی كه در جامعه عربستان ايجاد كرده ند و مخالفين خود را مشرك مي پندارند و براحتي اين اعمال را انجام دادند و با توجه به اينكه چندين سال قبل از تخريب بقيع در كربلا و نجف نيز حمله برده و اين دو شهر مذهبي و شيعي را غارت و قتل و عام كرده بودند، مي توان به شدت به كينة آنها ودستهای مرموز استعمار گران دراین جنایات پي برد.
شجاع و ویژگیهای شجاعت از دیدگاه قرآن
ویژگیها و صفات شجاعان
شجاعت به عنوان یک فضیلت انسانی به حالت اعتدالی گفته میشود که میانه بیباکی و ترسویی است؛ زیرا انسان شجاع بر اساس «عقلانیت» الهی عمل میکند که اجازه نمیدهد تا قوه «غضب»، این نیروی دافعه انسانی، در حالتی قرار گیرد که از آن به بیباکی و تهور یاد میشود؛ چنانکه اجازه نمیدهد تا غضب چنان فروکش کند که به خوف و ترس و بزدلی تبدیل شود؛ بلکه با دور اندیشی عقلانی، جدیت و همت عالی و قوی، همراه با احتیاط تمام و هوشیاری، بر آن میشود تا اقدامات تامینی را انجام دهد که به بقای خود یا اجتماع میانجامد و هر گونه تهدیدی را دفع یا رفع میکند.
به سخن دیگر، شجاعت، پیروى کردن نیروى خشم و انتقام از نیروى عقل در اقدام بر کارهاى مهم و تشویش نداشتن در انجام دادن آن است. بنابراین مى توان گفت که شجاعت حدّ اعتدال غضب است.(جامع السعادات، نراقی، ص 242 و 323)
از نظر قرآن، کسانی به شجاعت دست مییابند که دارای صفات و ویژگیهای چندی باشند که از جمله مهمترین آنها عبارتند از:
1. ایمان:
ایمان به خدا از مهمترین عوامل ایجاد روحیه شجاعت در انسان است؛ زیرا کسی که به خدا ایمان نداشته باشد، در شرایط سخت و دشواری که واقعا دشمن شیطانی و استکباری همه راهها را بر او بسته است، چارهای جز تسلیم نمیبیند؛ اما مومنان با ایمان به خدا، بر این باورند که حرکت در مسیر الهی و مبارزه با شیطان و اقدامات استکباری و شیطانی او میتواند یاری الهی بلکه ولایت الهی را به دنبال داشته باشد تا جایی که صفر تا صد کارهای مومنان شجاع را به دست میگیرد. کسانی که به عنوان اولیای الهی مطرح میشوند و تحت ولایت الهی میروند میدانند که در جایی که به ظاهر همه روزنهها بسته است، میتوانند به امید خدای کارساز و چاره ساز اقداماتی را انجام دهند که تامینکننده پیروزی و موفقیت آنان در صحنه نبرد با شیطان استکباری است. خدا از طریق ابزارهای گوناگون از جمله «رعب»، موجب پیروزی میشود و دشمن را خوار و ذلیل میکند.(آل عمران، آیات 173 و 175؛ مائده، آیه 23؛ احزاب، آیات 22 و 23؛ یس، آیات 20 تا 26؛ غافر، آیه 28)
2. عمل به عهد الهی:
شجاعان کسانی هستند که به تعهدات خویش به خدا عمل کرده و هرگز بر خلاف تعهدی که داده اند، عمل نمیکنند. آنان بر این باورند که حقانیت در صراط مستقیم اسلام و عمل به آن است و با خدا عهد بستهاند که تا پای جان برای تحقق آن ایستادگی و مقاومت کنند. به خاطر همین وفای به عهد و عمل به آن، خدا به آنان عنایت کرده و یکی از دو حسنه بزرگ شهادت یا پیروزی را هدیه میکند.(احزاب، آیات 22 و 23)
3. انجام تمرین:
از آنجا که دنیا دارالاسباب است و حتی بزرگترین فرمانده الهی یعنی ذوالقرنین برای اهداف نظامی و فتح کشورها و سرزمینها، از اسباب گوناگون استفاده کرده است(کهف، آیات 82 تا 92)، لازم است تا از سوی مومنان، اقداماتی در قالب تمرینهای آمادهسازی و رزمایشهای گوناگون انجام شود تا نقاط ضعف و قوت خود و دشمن را شناسایی کرده و بتوانند پیروزی را برای خود رقم زنند؛ زیرا بدون تمرین ممکن است، در هنگام نبرد واقعی نتوانند برمشکلات و نقاط ضعف خود فائق آیند. از همین رو حضرت طالوت(ع) نیروهای خویش را میآزماید تا بداند از چه میزان ظرفیت جهادی و مقاومتی برخوردار هستند و میتوانند بر هواهای نفسانی خویش فائق آیند.(بقره، آیات 246 تا 251) با نگاهی به آیات قرآن معلوم میشود که خدا حتی پیامبران از جمله حضرت موسی(ع) را با ایجاد شرایط تمرینی و رزمایشی میآزماید تا برای نبرد با فرعون این مستکبر عصر آماده شود و در شرایط غافلگیری قرار نگیرد.(نمل، آیات 10 تا 13)
4. امید به امدادهای غیبی:
مومنان بر این باورند که خدا در همه حال مومنان را حمایت کرده و آنان را یاری میرساند و تحت ولایت خویش میگیرد. امید به خدا موجب میشود تا مجاهدان راه خدا از دشمن، هراسی به دل راه ندهند. بنابراین، مومنان با شجاعت در میدان نبرد حاضر میشوند بیآنکه از انبوه نفرات و تجهیزات دشمن واهمهای داشته باشند؛ زیرا امدادهای غیبی را به عنوان بخشی از سرمایههای خویش میدانند که دشمن از آن آگاهی و اطلاعی ندارد.(آل عمران، آیات 125 و 126؛ انفال، آیات 10 و 11؛ فتح، آیه 4)
5. توجه به حسابرسی قیامت:
مومنان دنیا را مقدمه آخرت دانسته و بر این باورند که هر کاری که اینجا انجام میدهند در قیامت عین و آثار آن را میبینند. همین آگاهی از حسابرسی قیامت آنان را به مردانی شجاع تبدیل میکند که از بزرگترین دشمن روی زمین نمیترسند؛ چرا که آنان از خدایی میترسند که اگر بر اساس فرمانهایش عمل نکنند ممکن است تا ابدالاباد گرفتار غضب الهی باشند. همین توجه به قیامت و حسابرسی آن موجب میشود که شجاعانه در میادین نبرد با شیاطین استکباری حاضر شوند و ترسی از دشمن نداشته باشند.(احزاب، آیه 39)
6. توکل بر خدا:
مومنان تنها به نیروی خویش اکتفا نمیکنند؛ بلکه توان خویش را بخشی اندک از توانی میدانند که در اختیار دارند؛ زیرا کسی که از سوی خدا ماموریت یافته است، بر این باور است که توان و قوت اصلی را خدایی دارد که او را ماموریت داده تا کاری را انجام دهد. بنابراین، خدا را وکیل خود قرار میدهند و با این اهتمام به میدان نبرد با دشمن استکباری و شیطانی وارد میشوند و پیروزی را برای خود رقم میزنند.(مائده، آیه 23؛ انفال، آیه 49؛ هود، آیات 53 و 56) از نظر قرآن همواره کسانی در میان امت هستند که آیه یاس میخوانند و بر طبل نومیدی و ناتوانی میکوبند تا جایی که گوش فلک را پر میکنند و از ببرکاغذی غولی میسازند که خواب شب را بر ایشان حرام میکند. این گروه و جریان نفوذی و نفاق سعی میکنند تا بذر ناامیدی را در میان مسلمانان بکارند و از مبارزه با دشمن جهانخواره و استکباری برحذر دارند. منافقان در ديد ظاهرى خود مؤمنان كارزار بدر را از نظر تعداد و تجهيزات، ناچيز مى دانستند و آنان را گول خورده قلمداد مىكردند، امّا توكّل همين مؤمنان باعث شجاعت و در نهايت پيروزى آنان شد. (مجمع البيان، ج 3 - 4، ص 846؛ جامع البيان، ج 6 ، جزء 10، ص 28)
7. خشیت از خدا:
مومنان با علم به عظمت الهی از خدا خشیت دارند. همین خشیت موجب میشود تا به جای ترس از دشمن، از خدا بترسند و اقداماتی انجام دهند که موجب رضایت خدا است، نه موجب رضایت شیطان و دشمن استکباری ظالم. از نظر قرآن، خوف از خدا، از عوامل شجاعت آفرین در دل مومنان و خنثىکننده هراس از دشمن و مردم جاهل است.(مائده، آیات 3 و 23 و 44؛ احزاب، آیات 37 و 39) همان اندازه که خشیت و خوف از خدا موجب پایمردی و شجاعت میشود، به همان میزان ترس و خوف از خلق و دشمن مانع جدی بر سر راه شجاعت آفرینی مردمان است. بنابراین میبایست این ترس از خلق را به ترس از خالق تبدیل کرد.(مائده، آیات 3 و 21 و 23 و 24و 37 و 54) وسوسههای شیطانی(آل عمران، آیه 175) که گاه از زبان شیاطین انس و جنی همانند منافقان و نفوذیها به گوش میرسد میتواند عامل سستی شده و انسان را از شجاعت به خفت و زبونی ترس بکشاند و تهور و بیباکی را حتی از بیباکان و متهوران بگیرد و آنان را خوار سازد تا جایی که دستهایشان را به نشانه تسلیم بالا برده و اجازه دهند که دشمن هر گونه خفت را بر آنان تحمیل کند.
8.عقیده به معاد:
عقیده و ایمان به معاد و بازگشت به سوی خدا، عامل شهامت و شجاعت در برابر دشمنان است؛ زیرا کسی که به معاد به عنوان زندگی برتر و حیات طیب باور داشته باشد و آن را زندگی نیک و سعادتمند ابدی بداند، خود را معطل دو روز دنیا نمیکند که هر عیشی با نیشی همراه است. همین عقیده به معاد است که مومنان را به اقدامات شجاعانه ترغیب میکند تا به یکی از دو نیکی بزرگ یعنی شهادت یا پیروزی دست یابند.(بقره، آیات 249 تا 251؛ اعراف، آیات 124 و 125؛ طه، آیات 71 تا 76؛ شعراء، آیات 49 و 50)
9. دعا:
در ایجاد شجاعت، عامل دعا نقش اساسی دارد؛ زیرا نیایش عاملی است تا انسان با خدای قهار و عزیز ارتباط برقرار کند و خود را تحت ولایت او قرار دهد. این گونه است که دلهای آنان تثبیت شده و گامهایشان استوار و محکم میشود و شجاعانه در میدان گام بر میدارند.(بقره، آیات 249 تا 251)
10. صداقت و راستی:
کسانی که اهل صداقت با خدا هستند شجاعانه در میادین نبرد علیه دشمن و اجرا و تحقق اهداف و ماموریت الهی وارد عمل میشوند؛ زیرا صداقت، اجازه نمیدهد تا انسان در دام شیطان و دروغها و وسوسههای او بیفتد.(بقره، آیه 177)
به هر حال، از نظر قرآن، شجاعان کسانی هستند که صفات الهی در ایشان تجلی و ظهور یافته و همین امر موجب میشود تا در برابر ابلیس و دیگر شیاطین جنی و انسی مقاومت کرده و موفقیت و پیروزی دو سرا را برای خود و مسلمانان رقم بزنند.
بهترین ادویه ها و گیاهان دارویی برای کاهش وزن
زردچوبه
زردچوبه که به طور معمول بیشتر با غذاهای هندی همراه است، به کاهش التهاب کمک می کند. سطح بالای التهاب ممکن است علت مهم چاقی و دشواری کاهش وزن باشد.
دارچین
پاشیدن دارچین فراوان بر روی بلغور جو دوسر ممکن است به کنترل سطح قند خون و انسولین کمک کند، و در حالی که به طور همزمان گرسنگی را کنترل می کند، از شما در برابر ابتلا به دیابت محافظت کند.
فلفل کایین
ثابت شده است ترکیبی در فلفل تند به نام دی هیدرو کربنات، در صورتی که سه بار در روز مصرف شود، توانایی بدن در چربی سوزی را افزایش می دهد.
زنجبیل
زنجبیل تازه یا پودر شده ممکن است در کاهش اشتها و از بین بردن میل و هوس غذا موثر باشد.
گشنیز
گشنیز یک عنصر رایج در مخلوط ادویه هندی است که در مطالعات حیوانی مشخص شده است این ماده کارایی سوخت وساز بدن را افزایش می یابد و کاهش وزن را سرعت می بخشد.
زیره
به طور مشابه، گرچه زیره به تنهایی مورد مطالعه قرار نگرفته است، اما مشخص شده است هنگامی که زیره با سایر گیاهان و ادویه جات مخلوط می شود، کاهش وزن را سرعت می بخشد.
جعفری
مطالعات متعددی بر روی موش ها نشان داده اند که جعفری می تواند به کاهش مقدار گلوکز موجود در خون کمک کند. اگر این موضوع در مورد انسان ها هم درست باشد، جعفری احتمالا به کنترل اشتها کمک می کند و فرآیند سالم تبدیل غذا به انرژی را بهبود می بخشد.
جینسنگ
مطالعات متعدد حیوانی نشان داده اند که گیاه جینسنگ پاناکس می تواند به کاهش وزن کمک کند، و حتی باعث کند شدن روند افزایش وزن ناشی از رژیم غذایی پر چرب شود.
هل
مطالعات بر روی موش های صحرایی نشان داده اند که هل می تواند به کاهش قند خون و تنظیم انسولین، و همچنین کاهش سطح LDL (کلسترول بد خون) کمک کند.
خردل
به نظر می رسد بذر خردل دارای اثر ترموژنیک (سوزاننده چربی) بر بدن است و باعث می شود که حین هضم غذا کالری بیشتری بسوزاند. به جز خردلی که همراه هات داگ می خورید، با اضافه کردن مقداری خردل خشک، غذای خود را خوش طعم تر کنید!
سیر
اضافه کردن سیر تازه یا پودر شده به غذا، ممکن است به بدن کمک کند به طور موثرتری کربوهیدرات ها و چربی ها را بسوزاند. مطالعات حیوانی نیز نشان داده اند که سیر ممکن است از ایجاد چربی بیشتر در بدن جلوگیری کند.
چای سبز
به خوبی اثبات شده است که چای سبز دارای تعداد زیادی مزایای سلامتی است. چای سبز علاوه بر کمک به جلوگیری از سرطان و دیابت، می تواند سوخت و ساز بدن شما را نیز افزایش دهد و به کاهش وزن کمک کند.
نعناع
مطالعه ای که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد نشان داد که بوی نعناع می تواند باعث کاهش اشتها شود. در این مطالعه، شرکت کنندگانی که یک هفته بوی نعناع را قبل از خوردن غذا استشمام کرده بودند، به طور کلی در طول هفته ۱۸۰۰ کالری کمتر از گروه کنترل مصرف کردند.1
سیاه دانه
یکی از بهترین ادویه ها برای سوزاندن چربی شکم و پهلو و رسیدن به تناسب اندام، سیاه دانه می باشد. برای استفاده از سیاه دانه آن را آسیاب نکنید و سیاه دانه را با عسل طبیعی ترکیب کنید و روزانه یک قاشق چای خوری سرخالی از این ترکیب را میل کنید و یا می توانید مقداری سیاه دانه را به وعده صبحانه یا عصرانه خود اضافه کنید و یا حدود 20 تا 30 قطره از روغن آن را به یک تکه نان بمالید و بعد مصرف کنید.
گل میخک
گل میخک به عنوان یک ادویه بسیار مقوی برای معده و هاضمه است. همچنین ضعف اعصاب را درمان می کند و برای رفع تنگی نفس مفید است. درد دندان با مالیدن عصاره و یا قطره گل میخک تسکین بخشید. دردهای گوش را با چکاندن این قطره می توان آرام کرد.
میخک ادویه ای است که در آشپزی کاربرد گسترده ای دارد و بهترین ابزار برای مبارزه با اضافه وزن است. نوشیدنی و روغن تهیه شده از این ادویه، فرآیند کاهش وزن، کاهش تورم و بهبود عملکرد روده را سرعت می دهد. صد گرم از میخک حاوی 320 کیلوکالری است. برای استفاده از خواص گل میخک برای لاغری و کاهش وزن، می توان آن را به صورت چای مصرف کرد.
برای تهیه چای میخک ، یک قاشق غذاخوری از جوانه میخک را پودر کنید و پودر را به یک فنجان آب در حال جوش اضافه کنید و بگذارید 4 ساعت بماند و قبل از هر وعده غذا یک سوم از چای را به صورت گرم شده مصرف کنید.میخک باعث کاهش اشتها می شود بنابراین مصرف این چای قبل از غذا سبب جلوگیری از پرخوری می شود.
فلفل سیاه
فلفل سیاه میوه های خشک شده تیره رنگ گیاه فلفل است . ماده موجود در فلفل سیاه که طعم تندی به آن می دهد پیپرین نام دارد و به بدن کمک می کند تا کالری بیشتری را در طی فرآیندهای گرمازایی بسوزاند. پیپرین باعث می شود که مواد غذایی به صورت موثرتری سوزانده شوند. مصرف فلفل باعث افزایش سوخت و ساز بدن و کاهش وزن افراد مختلف می شود. مصرف چای فلفل سیاه یا افزودن فلفل سیاه به غذاها از بهترین روش های مصرف فلفل سیاه برای کاهش وزن است. شما می توانید هر روز 1 - 2 قاشق چای خوری فلفل سیاه را برای کاهش وزنتان مصرف کنید.
رازیانه
رازیانه یکی از ادویه های آشپزی است که کاربرد دارویی زیادی دارد. این دانه ها سرشار از آنتی اکسیدان ها، فیبر غذایی، ویتامین ها، و مواد معدنی می باشد. برای لاغری با رازیانه دانه های رازیانه را با استفاده از هاون و دسته هاون خرد کنید تا طعم ، روغن و نیز بوی عطر آن را آزاد کنید. دانه های خرد شده را از صافی عبور دهید و یک فنجان آب جوش روی آن ها بریزید. اجازه دهید دانه ها 7 تا 10 دقیقه خیس بخورند ودانه ها را خارج و کمی آب داغ اضافه کنید. 2 قاشق چای خوری تخم رازیانه یا 1 قاشق چای خوری پودر دانه آن را می توان در روز مصرف کرد.
رزماری
در مطلب خواص رزماری بخش سلامت نمناک توضیح دادیم که از پودر خشک شده رزماری می توان به صورت ادویه در غذاهای مختلف استفاده کرد. خاصیت ضد هیپروگلیسمی و ضد التهابی موجود در گیاه رزماری، علاوه بر مزایای ارزشمند دیگری که دارد در چربی سوزی و کاهش وزن و لاغری بسیار مفید و مؤثر می باشد.2
گزنه
گزنه گیاهی است که باعث غذارسانی عمیق به سلول ها، کاهش هوس، سم زدایی بدن و کاهش وزن می شود. دمنوش گزنه برای کاهش اشتها و هوس بی نظیر است. گزنه سرشار از مواد مغذی مانند ویتامین C، ویتامین E، کلسیم، منیزیم، آهن، سیلیکا و پتاسیم می باشد که برای شکستگی استخوان، جراحات تاندونها و دردهای عضلانی نیز مفید است.
یونجه
یونجه به عنوان یک دیورتیک و کمک کننده به هضم می باشد. برگهای یونجه از فلاوون ها، ایزو فلاوون ها و استرول ها تشکیل یافته است. ترکیبات مؤثر موجود در یونجه شامل ساپونین ها می باشد که باعث محلول تر شدن چربی ها می شود. در نتیجه علاوه بر اثرات کاهش وزن سلامتی رگهای خونی را نیز تضمین می کند.
ریشه شیرین بیان
ریشه شیرین بیان، هوس نسبت به شیرینی ها را برطرف می کند و از مصرف میان وعده های پر کالری مثل انواع شیرینی ها و شکلات ها جلوگیری می کند. با توجه به اینکه گیاهان و دمنوش های تهیه شده از آنها کالری ندارد، می توانید 1- 2 چوب از آن را در یک لیتر آب دم کنید و در طی روز و مابین وعده های غذایی استفاده کنید.
آلوئه ورا
مصرف آلوئه ورا به صورت خوراکی باعث اثرات مسهلی می شود، حرکات روده را تشدید می نماید و به عنوان یک پاک کننده داخلی در سیستم گوارشی شناخته شده است. در نتیجه جذب چربی ها کاهش می یابد و برای کاهش وزن مؤثر می باشد.
علف مرغ
علف مرغ یا حشیشه القزاز باعث شکسته شدن چربی ها می شود. دمنوش علف مرغ راه خوبی برای کاهش هوس و اشتها، کمک به هضم و کاهش وزن است. علف مرغ را می توانید با قاصدک، گل پامچال، گزنه، بارهنگ، خرفه و ریشه باباآدم مخلوط کنید. سپس آنها را بجوشانید و به عنوان جوشانده استفاده کنید. مطالعات نشان می دهد این مواد می توانند باعث شکسته شدن چربی ها شوند.
بابا آدم
باباآدم از جمله گیاهان دارویی پرخاصیت است. این گیاه متابولیسم چربی ها را بهبود می بخشد و به عنوان یک دیورتیک عمل می کند و یک گیاه عالی برای تصفیه خون می باشد که سیستم لنفوسیتی و خون را سم زدایی می کند.
بابا آدم سرشار از آهن است و به ساخته شدن خون در زمانی که هموگلوبین کم می باشد کمک می کند. بابا آدم همچنین یک لاگزتیو ملایم است و اسید اوریک را کاهش می دهد. ترکیبات فعال موجود در آن اینولین، پلی فنولیک اسید و اسیدهای غیر هیدروکسی می باشد. ریشه باباآدم همچنین برای کاهش احساس گرسنگی و هوس مفید است و باعث کاهش وزن می شود. 3
عصاره دانه قهوه سبز
عصاره دانه های قهوه سبز معمولا در بسیاری از مکمل های کاهش وزن یافت می شود. قهوه سبز از عصاره دانه های قهوه ای ساخته شده است که بو داده نشده است و حاوی کلروژنیک اسید می باشد، که احتمالا مسئول اثرات کاهش وزنی آن می باشد. یک مطالعه نشان داد که مصرف قهوه سبز باعث کاهش شاخص توده بدنی (BMI) و چربی شکم در 20 شرکت کننده، حتی بدون تغییر در مصرف کالری شده است.
بررسی دیگری از سه مطالعه نشان داد که عصاره قهوه سبز می تواند وزن بدن را به طور متوسط 5.5 پوند (2.5 کیلوگرم) کاهش دهد. با این حال، محققان خاطر نشان کردند که کیفیت و اندازه مطالعات موجود تا حدودی محدود است. بنابراین، برای ارزیابی اثربخشی دانه های قهوه سبز در کاهش وزن، مطالعات با کیفیت بالا مورد نیاز است.
کارالوما یا شاخ گوزنی
کارالوما گیاهی است که اغلب در بسیاری از قرص های رژیمی غذایی استفاده می شود. به نظر می رسد با افزایش سطح سروتونین (یک انتقال دهنده عصبی که به طور مستقیم بر اشتها اثر می گذارد) کار می کند. یک مطالعه 12 هفته ای در 33 نفر نشان داد که شرکت کنندگان که شاخ گوزنی را مصرف کرده اند به میزان قابل توجهی کاهش وزن چربی شکم و وزن بدن را نسبت به افرادی که از داروهای مرتبط مصرف می کنند، داشته اند.
یک مطالعه کوچک دیگر نشان داد که مصرف 1 گرم روزانه شاخ گوزنی برای دو ماه باعث کاهش وزن و میزان گرسنگی در مقایسه با گروه کنترل شده است.