ویژگیها و صفات شجاعان
شجاعت به عنوان یک فضیلت انسانی به حالت اعتدالی گفته میشود که میانه بیباکی و ترسویی است؛ زیرا انسان شجاع بر اساس «عقلانیت» الهی عمل میکند که اجازه نمیدهد تا قوه «غضب»، این نیروی دافعه انسانی، در حالتی قرار گیرد که از آن به بیباکی و تهور یاد میشود؛ چنانکه اجازه نمیدهد تا غضب چنان فروکش کند که به خوف و ترس و بزدلی تبدیل شود؛ بلکه با دور اندیشی عقلانی، جدیت و همت عالی و قوی، همراه با احتیاط تمام و هوشیاری، بر آن میشود تا اقدامات تامینی را انجام دهد که به بقای خود یا اجتماع میانجامد و هر گونه تهدیدی را دفع یا رفع میکند.
به سخن دیگر، شجاعت، پیروى کردن نیروى خشم و انتقام از نیروى عقل در اقدام بر کارهاى مهم و تشویش نداشتن در انجام دادن آن است. بنابراین مى توان گفت که شجاعت حدّ اعتدال غضب است.(جامع السعادات، نراقی، ص 242 و 323)
از نظر قرآن، کسانی به شجاعت دست مییابند که دارای صفات و ویژگیهای چندی باشند که از جمله مهمترین آنها عبارتند از:
1. ایمان:
ایمان به خدا از مهمترین عوامل ایجاد روحیه شجاعت در انسان است؛ زیرا کسی که به خدا ایمان نداشته باشد، در شرایط سخت و دشواری که واقعا دشمن شیطانی و استکباری همه راهها را بر او بسته است، چارهای جز تسلیم نمیبیند؛ اما مومنان با ایمان به خدا، بر این باورند که حرکت در مسیر الهی و مبارزه با شیطان و اقدامات استکباری و شیطانی او میتواند یاری الهی بلکه ولایت الهی را به دنبال داشته باشد تا جایی که صفر تا صد کارهای مومنان شجاع را به دست میگیرد. کسانی که به عنوان اولیای الهی مطرح میشوند و تحت ولایت الهی میروند میدانند که در جایی که به ظاهر همه روزنهها بسته است، میتوانند به امید خدای کارساز و چاره ساز اقداماتی را انجام دهند که تامینکننده پیروزی و موفقیت آنان در صحنه نبرد با شیطان استکباری است. خدا از طریق ابزارهای گوناگون از جمله «رعب»، موجب پیروزی میشود و دشمن را خوار و ذلیل میکند.(آل عمران، آیات 173 و 175؛ مائده، آیه 23؛ احزاب، آیات 22 و 23؛ یس، آیات 20 تا 26؛ غافر، آیه 28)
2. عمل به عهد الهی:
شجاعان کسانی هستند که به تعهدات خویش به خدا عمل کرده و هرگز بر خلاف تعهدی که داده اند، عمل نمیکنند. آنان بر این باورند که حقانیت در صراط مستقیم اسلام و عمل به آن است و با خدا عهد بستهاند که تا پای جان برای تحقق آن ایستادگی و مقاومت کنند. به خاطر همین وفای به عهد و عمل به آن، خدا به آنان عنایت کرده و یکی از دو حسنه بزرگ شهادت یا پیروزی را هدیه میکند.(احزاب، آیات 22 و 23)
3. انجام تمرین:
از آنجا که دنیا دارالاسباب است و حتی بزرگترین فرمانده الهی یعنی ذوالقرنین برای اهداف نظامی و فتح کشورها و سرزمینها، از اسباب گوناگون استفاده کرده است(کهف، آیات 82 تا 92)، لازم است تا از سوی مومنان، اقداماتی در قالب تمرینهای آمادهسازی و رزمایشهای گوناگون انجام شود تا نقاط ضعف و قوت خود و دشمن را شناسایی کرده و بتوانند پیروزی را برای خود رقم زنند؛ زیرا بدون تمرین ممکن است، در هنگام نبرد واقعی نتوانند برمشکلات و نقاط ضعف خود فائق آیند. از همین رو حضرت طالوت(ع) نیروهای خویش را میآزماید تا بداند از چه میزان ظرفیت جهادی و مقاومتی برخوردار هستند و میتوانند بر هواهای نفسانی خویش فائق آیند.(بقره، آیات 246 تا 251) با نگاهی به آیات قرآن معلوم میشود که خدا حتی پیامبران از جمله حضرت موسی(ع) را با ایجاد شرایط تمرینی و رزمایشی میآزماید تا برای نبرد با فرعون این مستکبر عصر آماده شود و در شرایط غافلگیری قرار نگیرد.(نمل، آیات 10 تا 13)
4. امید به امدادهای غیبی:
مومنان بر این باورند که خدا در همه حال مومنان را حمایت کرده و آنان را یاری میرساند و تحت ولایت خویش میگیرد. امید به خدا موجب میشود تا مجاهدان راه خدا از دشمن، هراسی به دل راه ندهند. بنابراین، مومنان با شجاعت در میدان نبرد حاضر میشوند بیآنکه از انبوه نفرات و تجهیزات دشمن واهمهای داشته باشند؛ زیرا امدادهای غیبی را به عنوان بخشی از سرمایههای خویش میدانند که دشمن از آن آگاهی و اطلاعی ندارد.(آل عمران، آیات 125 و 126؛ انفال، آیات 10 و 11؛ فتح، آیه 4)
5. توجه به حسابرسی قیامت:
مومنان دنیا را مقدمه آخرت دانسته و بر این باورند که هر کاری که اینجا انجام میدهند در قیامت عین و آثار آن را میبینند. همین آگاهی از حسابرسی قیامت آنان را به مردانی شجاع تبدیل میکند که از بزرگترین دشمن روی زمین نمیترسند؛ چرا که آنان از خدایی میترسند که اگر بر اساس فرمانهایش عمل نکنند ممکن است تا ابدالاباد گرفتار غضب الهی باشند. همین توجه به قیامت و حسابرسی آن موجب میشود که شجاعانه در میادین نبرد با شیاطین استکباری حاضر شوند و ترسی از دشمن نداشته باشند.(احزاب، آیه 39)
6. توکل بر خدا:
مومنان تنها به نیروی خویش اکتفا نمیکنند؛ بلکه توان خویش را بخشی اندک از توانی میدانند که در اختیار دارند؛ زیرا کسی که از سوی خدا ماموریت یافته است، بر این باور است که توان و قوت اصلی را خدایی دارد که او را ماموریت داده تا کاری را انجام دهد. بنابراین، خدا را وکیل خود قرار میدهند و با این اهتمام به میدان نبرد با دشمن استکباری و شیطانی وارد میشوند و پیروزی را برای خود رقم میزنند.(مائده، آیه 23؛ انفال، آیه 49؛ هود، آیات 53 و 56) از نظر قرآن همواره کسانی در میان امت هستند که آیه یاس میخوانند و بر طبل نومیدی و ناتوانی میکوبند تا جایی که گوش فلک را پر میکنند و از ببرکاغذی غولی میسازند که خواب شب را بر ایشان حرام میکند. این گروه و جریان نفوذی و نفاق سعی میکنند تا بذر ناامیدی را در میان مسلمانان بکارند و از مبارزه با دشمن جهانخواره و استکباری برحذر دارند. منافقان در ديد ظاهرى خود مؤمنان كارزار بدر را از نظر تعداد و تجهيزات، ناچيز مى دانستند و آنان را گول خورده قلمداد مىكردند، امّا توكّل همين مؤمنان باعث شجاعت و در نهايت پيروزى آنان شد. (مجمع البيان، ج 3 - 4، ص 846؛ جامع البيان، ج 6 ، جزء 10، ص 28)
7. خشیت از خدا:
مومنان با علم به عظمت الهی از خدا خشیت دارند. همین خشیت موجب میشود تا به جای ترس از دشمن، از خدا بترسند و اقداماتی انجام دهند که موجب رضایت خدا است، نه موجب رضایت شیطان و دشمن استکباری ظالم. از نظر قرآن، خوف از خدا، از عوامل شجاعت آفرین در دل مومنان و خنثىکننده هراس از دشمن و مردم جاهل است.(مائده، آیات 3 و 23 و 44؛ احزاب، آیات 37 و 39) همان اندازه که خشیت و خوف از خدا موجب پایمردی و شجاعت میشود، به همان میزان ترس و خوف از خلق و دشمن مانع جدی بر سر راه شجاعت آفرینی مردمان است. بنابراین میبایست این ترس از خلق را به ترس از خالق تبدیل کرد.(مائده، آیات 3 و 21 و 23 و 24و 37 و 54) وسوسههای شیطانی(آل عمران، آیه 175) که گاه از زبان شیاطین انس و جنی همانند منافقان و نفوذیها به گوش میرسد میتواند عامل سستی شده و انسان را از شجاعت به خفت و زبونی ترس بکشاند و تهور و بیباکی را حتی از بیباکان و متهوران بگیرد و آنان را خوار سازد تا جایی که دستهایشان را به نشانه تسلیم بالا برده و اجازه دهند که دشمن هر گونه خفت را بر آنان تحمیل کند.
8.عقیده به معاد:
عقیده و ایمان به معاد و بازگشت به سوی خدا، عامل شهامت و شجاعت در برابر دشمنان است؛ زیرا کسی که به معاد به عنوان زندگی برتر و حیات طیب باور داشته باشد و آن را زندگی نیک و سعادتمند ابدی بداند، خود را معطل دو روز دنیا نمیکند که هر عیشی با نیشی همراه است. همین عقیده به معاد است که مومنان را به اقدامات شجاعانه ترغیب میکند تا به یکی از دو نیکی بزرگ یعنی شهادت یا پیروزی دست یابند.(بقره، آیات 249 تا 251؛ اعراف، آیات 124 و 125؛ طه، آیات 71 تا 76؛ شعراء، آیات 49 و 50)
9. دعا:
در ایجاد شجاعت، عامل دعا نقش اساسی دارد؛ زیرا نیایش عاملی است تا انسان با خدای قهار و عزیز ارتباط برقرار کند و خود را تحت ولایت او قرار دهد. این گونه است که دلهای آنان تثبیت شده و گامهایشان استوار و محکم میشود و شجاعانه در میدان گام بر میدارند.(بقره، آیات 249 تا 251)
10. صداقت و راستی:
کسانی که اهل صداقت با خدا هستند شجاعانه در میادین نبرد علیه دشمن و اجرا و تحقق اهداف و ماموریت الهی وارد عمل میشوند؛ زیرا صداقت، اجازه نمیدهد تا انسان در دام شیطان و دروغها و وسوسههای او بیفتد.(بقره، آیه 177)
به هر حال، از نظر قرآن، شجاعان کسانی هستند که صفات الهی در ایشان تجلی و ظهور یافته و همین امر موجب میشود تا در برابر ابلیس و دیگر شیاطین جنی و انسی مقاومت کرده و موفقیت و پیروزی دو سرا را برای خود و مسلمانان رقم بزنند.