
emamian
انقلاب اسلامی؛ احیای هویت ملی دینی
بی تردید شکل گیری انقلاب اسلامی یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین رویدادهای سیاسی و اجتماعی جهان در قرن بیستم است که هم تحول شگرفی در صحنه عینی جهان به وجود آورد و دین را که روزگاری افیون توده ها خوانده می شد و از حیات اجتماعی و سیاسی کنار گذاشته شده بود، را به این عرصه باز گرداند و به یکّه تازی تفکر سکولاریسم پایان داد و هم نظریات و رهیافت های پیرامون تحلیل انقلاب ها را دگرگون ساخت و نگرش های تنگ نظرانه و تک بعدی نسبت به وقوع انقلاب را کنار زده و افق جدیدی را در نظریه پردازی انقلاب گشود. تا جایی که برخی اندیشمندان غربی را به تحیّر و ناتوانی در تحلیل آن معترف ساخت به عنوان نمونه تدا اسكاچپول جامعهشناس آمریکایی می نویسد:«سرنگونی شاه ايران، پیروزی و روند انقلاب اسلامی بین سالهای 1977 و 1979 شگفتی ناظران خارجی را به همراه داشت. از دوستان آمريكايي شاه گرفته تا روزنامه نگاران و متخصصان سياسي و متخصصان علوم اجتماعي از جمله افرادي مثل من كه متخصص مسائل انقلاب هستم، همه ما با شگفتی و شايد ناباوری نظاره گر این وقايع بودیم. تعدادي از ما به سوي تفحص در مورد واقعيات اجتماعي، سياسي ايران در وراي اين رخدادها سوق داده شديم. براي من چنين تحقيقي غيرقابل اجتناب بود؛ بيش از همه به خاطر اين بود كه انقلاب ايران از جنبههاي مختلف غير عادي اش مرا تحت تأثير قرار داد. اين انقلاب مطمئناً شرايط يك انقلاب اجتماعي را دارا مي باشد. با اين حال، وقوع آن به ويژه در جهت وقايعي كه منجر به سقوط شاه شدند انتظارات مربوط به علل انقلابات را، كه من پيش تر در تحقيق تطبيقي، تاريخي ام در مورد انقلابهاي فرانسه، روسيه و چين تكامل بخشيده ام، زير سؤال برد.»[1]ویژگی و شاخصه های ممتاز انقلاب اسلامی موجب شد تا وی که روزگاری منکر نقش آگاهی در پدید آمدن انقلاب ها بوده و معتقد بود، انقلابها ساخته نمي شوند، بلکه به وجود مي آيند. تصریح کند:«مراحل اوليه انقلاب ايران آشکارا نظرات قبل من در مورد دلایل انقلاب اجتماعي را زير سؤال برد...اگر در واقع بتوان گفت كه يك انقلاب در دنيا وجود داشته است كه عمداً و آگاهانه توسط يك نهضت اجتماعي توده اي ساخته شده تا نظام پيشين را سرنگون سازد، به طور قطع آن انقلاب، انقلاب ايرانیان عليه شاه است.»[2]
همچنین رابرت دي لي، از استادان برجسته علوم سياسي در ايالات متحده آمريكا، در مقاله «انقلاب اسلامي و اصالت» اذعان مي كند كه انقلاب اسلامي ماهيت خاصي دارد كه در قالب متدلوژي متداول در غرب قابل تحليل نيست. وي در بخش از این مقاله مي نويسد: «انقلاب اسلامي پيچيده و اسرارآميز مي نمايد، مساوات طلب است، اما در عين حال سوسياليست يا دمكراتيك نيست. راديكال است، اما سنتي نيز به نظر مي رسد. بيگانه گريز است، اما به ندرت انزواگراست و نمايانگر انقلابهاي فرانسه، روسيه و يا تجربه آمريكا نيست. نظريههاي علوم اجتماعي راجع به نوسازي، خواه ماركسيست خواه ملهم از سرمايه داري ليبرال نتوانستند وقوع آن را پيش بيني كنند و هنوز توضيح قانع كننده اي براي آن ارائه نكرده اند، تنها در دل تاريخ اسلام كه با قيامهاي زاهدانه در هر عصري مشحون است، مي توان معنايي براي اين جنبش عظيم كه جهان اسلام را درنورديد پيدا كرد...انقلاب اسلامي در جستجوي يك آغاز تازه، يك تأسيس مجدد، بازآفريني و فعال كردن دوباره اقدامات انقلابي محمّد(صلی الله علیه وآله) است كه ملهم از كلام قرآن بود.»[3]
تحلیل و بررسی دیدگاهها در مورد چرایی و عوامل وقوع انقلاب اسلامی موضوع این نوشتار نبوده و مجال خاص خود را می طلبد[4] اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، خوشایند ما باشد یا نباشد، ویژگی بارز انقلاب اسلامی، دینی و مردمی بودن آن است و نمی توان در تحلیل انقلاب آن را نادیده گرفت. در این بین برخی با نادیده گرفتن ماهیت انقلاب اسلامی و ابعاد آن و چشم پوشی نسبت به دستاوردهای انقلاب اسلامی و تمرکز بر برخی مشکلات و ضعف های عملکردی، درصدد القای نوعی سرخوردگی در میان نسل های کنونی نسبت به واکاوی درباره علل انقلاب اسلامی هستند و اینکه ایرانیان بعد از انقلاب از آن دورتر و بیگانه تر شده اند.[5]
گرچه در تبیین انقلاب اسلامی ضعف هایی وجود داشته و آنگونه که بایسته است، انقلاب برای نسل امروز تبیین نشده است و همین مسأله موجب شده تا شاهد ارایه چنین تحلیل های نادرستی باشیم، اما اصل اینکه برای نسل های کنونی که رژیم گذشته و شرایط آن زمان را درک نکرده و مسائل امروز کشور برای آنها ملموس است، چرایی وقوع انقلاب به عنوان یک امر تاریخی چندان مطرح نباشد، دور از ذهن نیست. اما تشکیک ها و تردیدهای به وجود آمده در اذهان نسل امروز بیش از آنکه نتیجه وجود برخی مشکلات و کاستیهای موجود باشد، برآمده از تلاش جریان رسانه ای معاند و وابسته به نظام سلطه است، رسانه هایی که با تحریف واقعیات و تطهیر چهره رژیم پهلوی و حجم لجن پراکنی علیه نظام جمهوری اسلامی و نیز با تمرکز و بزرگ نمایی مشکلات در صدد القای یأس و ناامیدی هستند و این با سوء استفاده از فضای مجازی و القائات برخی به اصطلاح روشنفکران خود باخته و وادادگی برخی افراد و فاصله گرفتن از آرمانهای انقلاب، در کنار ضعف تبیین انقلاب اسلامی حاصل می گردد.
تشخیص چرایی وقوع انقلاب اسلامی نیاز به داشتن سن و درک آن زمان و حتی چندان مطالعه تاریخی نیست، بلکه نیازمند تفکر و فهم صحیح و رها شدن از سایه تبلیغات منفی رسانه ای و کنار گذاشتن بغض و کینه توزی و قدری انصاف است. تأمل در اینکه چرا از میان همه افکار و اندیشه ها، مردم ایران، اسلام را پذیرفتند و از میان جریان های سیاسی، جریان مذهبی با رهبری حضرت امام را پذیرفتند، گمشده مردم چه بود و در سیمای حضرت امام چه دیدند که حتی افراد غیر مذهبی نیز به صف انقلاب پیوستند.؟ دلیل دشمنی پایان ناپذیر نظام سلطه با انقلاب اسلامی و گناه جمهوری اسلامی از نظر آنان چیست که با این حجم از توطئه و دشمنی روبرو است، ما را به درک ماهیت انقلاب اسلامی رهنمون خواهد ساخت، به هر حال انقلاب اسلامی برآیند تلاش تاریخی یک ملت برای بازیابی هویت فراموش شده و عزت تحقیر شده و استقلال پایمال گردیده، آزادی مصادره شده بود که آن را در قالب اسلام به رهبری حضرت امام دست یافتنی می دیدند. تحلیلی که برخی اندیشمندان خارجی نیز به آن اذعان نموده و در آثار خود به آن معترفند. به عنوان نمونه جان فوران مي نويسد: در ميان فرهنگهاي گوناگون مخالف در دهه 1970، اسلام مبارز موفق شد قدرت دولتي را به دست گيرد. امام خميني(ره) به دليل موضع گيري سازش ناپذير و دراز مدت عليه شاه، جاذبه و صراحت و صداقت شخصي ديدگاه هايش در مسائل مهم سياسي، در صف اول جاي گرفت و توانست اسلام مردم گرايي را ارائه دهد كه براي گروههاي مختلف اجتماعي جاذبه داشت، هرچند پايگاه اجتماعي اش در صفوف برخي از علما، طلّاب ديني و تجار و پيشه وران بازار بود، ولي سياست ضدامپريالستي اش نيز روشن فكران غيرمذهبي، چپگرايان و زحمت كشان را جذب مي كرد؛ وانگهي، كلام مذهبي او در ميان گروههاي حاشيه اي شهري و روستايي كه آنها را مستضعفان مي خواند نفوذ مي كرد.[6]
استاد شهید مرتضی مطهری فرمودند: « بی شک از جان گذشتگی و مبارزه خستگی ناپذیر با ظلم و ظالم و دفاع سرسختانه از مظلوم وصداقت و صراحت و شجاعت و سازش ناپذیری این رهبر در انتخاب او به مقام رهبری نقش داشته است، امّا مطلب اساسی چیز دیگری است و آن اینکه ندای امام خمینی از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و ژرفای روح این ملت بر می خواست، مردمی که در طول چهارده قرن حماسه محمد، علی، زهرا، حسین، زینب، سلمان، ابوذر...وصدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه ها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند. علی را و حسین را در چهره او دیدند، او را آینه تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود تشخیص دادند. امام چه کرد؟ او به مردم ما شخصیت داد. خود واقعی و هویت اسلامی آنها را به آنان بازگرداند ».[7]
از این رو هر تحلیلی از انقلاب اسلامی ارایه دهیم، ویژگی اسلامی بودن، مردمی بودن، استقلال طلبی، عزت مداری، عدالت خواهی، سلطه ستیزی را نمی توان از آن جدا کرد. اینها روایت های واقعی از انقلاب اسلامی است. نسل امروز با چشم خود استقلال کشور را در منطقه پر تنش خاورمیانه می بیند، ذلت برخی از کشورهای وابسته به نظام سلطه را به چشم مشاهده می کند که برای نظام سلطه ارزشی جز گاو شیرده ندارند، توطئه ها و دشمنی های نظام سلطه با نظام جمهوری اسلامی و زیاده خواهی های او را در برابر خواسته های منطقی و عقلانی نظام نظاره می کند. جایگاه و نقشی که انقلاب اسلامی به مردم داده و دستاوردهای عظیم آن را در بخش های مختلف و ظرفیت ها و توانمندی های آن را می بیند و در کنار آن مشکلات و ضعف ها را نیز می نگرد و در می یابد که مشکلات موجود، نتیجه عملکردها و ضعف های مدیریتی و انتخاب هاست نه اصول انقلاب اسلامی.
نتیجه گیری
اصل اینکه برای نسل های کنونی که رژیم گذشته و شرایط آن زمان را درک نکرده و مسائل امروز کشور برای آنها ملموس است، چرایی وقوع انقلاب به عنوان یک امر تاریخی چندان مطرح نباشد، دور از ذهن نیست. اما تشکیک ها و تردیدهای به وجود آمده در اذهان نسل امروز بیش از آنکه نتیجه وجود برخی مشکلات و کاستیهای موجود باشد، برآمده از تلاش خبیثانه جریان رسانه ای معاند و وابسته به نظام سلطه و تحریف واقعیات و تطهیر چهره پلید رژیم پهلوی و حجم لجن پراکنی علیه نظام جمهوری اسلامی می باشد که با تمرکز و بزرگ نمایی مشکلات و القای یأس و ناامیدی در میان مردم است و این با سوء استفاده از فضای مجازی و القائات برخی به اصطلاح روشنفکران خود باخته و وادادگی برخی افراد و فاصله گرفتن از آرمانهای انقلاب، در کنار ضعف تبیین انقلاب اسلامی حاصل می گردد.
تأمل در اینکه چرا از میان همه افکار و اندیشه ها، مردم ایران، اسلام را پذیرفتند و از میان جریان های سیاسی، جریان مذهبی با رهبری حضرت امام را پذیرفتند، گمشده مردم چه بود و در سیمای حضرت امام چه دیدند که حتی افراد غیر مذهبی نیز به صف انقلاب پیوستند.؟ البته دلیل دشمنی پایان ناپذیر نظام سلطه با انقلاب اسلامی و گناه جمهوری اسلامی از نظر آنان چیست که با این حجم از توطئه و دشمنی روبرو است؟ همین ما را به درک ماهیت انقلاب اسلامی رهنمون می سازد که انقلاب اسلامی برآیند تلاش تاریخی یک ملت برای بازیابی هویت فراموش شده و عزت تحقیر شده و استقلال پایمال گردیده، آزادی مصادره شده بود که آن را در قالب اسلام به رهبری حضرت امام دست یافتنی می دیدند.
[1] . اسکاچپول، تدا، «دولت رانتیر و اسلام شیعی در انقلاب ایران»، مترجم: محمدتقی دلفروز، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال ششم شماره ۱ (پیاپی ۱۹، بهار ۱۳۸۲)، ص 119
[2] . همان، ص 122-121
[3] . دلی لی، رابرت، «انقلاب اسلامي و اصالت»، فراتی، عبد الوهاب، رهيافت نظري بر انقلاب اسلامي (مجموعه مقالات)، قم: معارف، 1379، ص 218-217
[4] . ر.ک: ملکوتیان، مصطفی، سیری در نظریه های انقلاب، تهران: نشر قومس، 1372، ملکوتیان، مصطفی، زمینهها، عوامل و بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ایران (رهیافت فرهنگی)، قم:معارف، 1395، فراتی، عبد الوهاب، رهيافت نظري بر انقلاب اسلامي (مجموعه مقالات)، قم: معارف، 1379،سبزه اى، محمد تقی، نقد آسیب شناسانه تئورى هاى انقلاب
[5] .زیبا کلام، صادق، انقلاب براي چه بود؟ چه پاسخي براي نسلهاي بعد از انقلاب داريم؟!؛ سایت خبر نامه دانشجويان ايران: https://iusnews.ir/fa/home
[6] . فوران، جان، «انقلاب 79-1977 چالشي بر تئوري اجتماعي»، فراتی، عبد الوهاب، رهيافت نظري بر انقلاب اسلامي، پیشین،ص 361-360
[7] . مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران :صدرا ، 1368، ص 119
حج در گفتمان انقلاب اسلامی
حج فرصتی برای تبیین مبانی و آرمانها و مقاصد انقلاب اسلامی و هم بستری برای بالندگی و رشد معنویت. بدین سبب در کانون توجه رهبری انقلاب اسلامی ایران قرار گرفت.
انقلاب اسلامی که طلایه دار وحدت و همگرایی امت اسلامی بوده، نمیتوانست به این فرصت کم نظیر که قلوب مسلمانان با آن پیوند خورده و دیدگان امت اسلامی بدان دوخته شده است بیتفاوت باشد. لذا حج در کانون توجه سیاستهای فرهنگی و بینالمللی انقلاب اسلامی قرار گرفت و احیای حج ابراهیمی- محمدی از رسالتهای نظام برخاسته از انقلاب اسلامی و به گفتمان رسمی دینی بدل گشت و در ساختار سیاسی و فرهنگی موقعیتی خاص یافت و رهبری انقلاب اسلامی بعد ازپیروزی انقلاب، بلندپایگانی از علما و رجال سیاسی را برای اداره حج منصوب کرد تا برای تحقق حجی با این رویکرد اندیشه و اقدام نمایند. رهبر بزرگ انقلاب اسلامی هر ساله با صدور بیانیهای به تبیین این گفتمان پرداخت و بعد از ارتحال رهبر کبیر انقلاب اسلامی، خلف صالح ایشان نیز بر این سیاست و رویکرد پای فشرد .
خوانش این گفتمان صفحهای میگشاید تا از روح و بنیان و اساس آن فاصله نگرفته و قدردان این رهاورد بزرگ انقلاب اسلامی باشیم.
دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی فرصت مغتنمی است تا این بازخوانی و تبیین زوایای آن انجام پذیرد و متولیان و اهل نظر برای حفظ استیلا و هژمونی و صیانت این گفتمان تدبیر و اندیشه نمایند.
در این نوشته در مجال اندک به برخی از مختصات و مولفه های این گفتمان میپردازیم.
●گفتمان انقلاب اسلامی
گفتمان و اندیشه بر آمده از انقلاب اسلامی که بر قواعد اندیشگی مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و اسلام ناب محمدی استوار بوده بر درآمیختگی دین و دنیا و سیاست و عبادت تأکید دارد. این اندیشه نگاه تک ساحتی به امور عبادی و سیاسی را نفی میکند. و در اندیشه رهبری بزرگ این انقلاب،" اسلام یک دین عبادی سیاسی است که در امور سیاسیاش عبادت منضم است و در امور عبادی اش سیاست].1 [
چند ساحتی بودن شریعت اسلامی جاذبههایی خاص به اسلام میدهد که مسلمانان را به جای جستجو و چارهجویی برای آلام فرهنگی و اجتماعی به جای روی آوردن به بیگانه متوجه درونمایههای دینی خود میکند.
حج فریضه ای است که مهمترین گرفتاریهای سیاسی امت اسلامی در آن قابل حل است. بدین معنی، حج فریضهای سیاسی است و خصوصیات آن ، این را به روشنی نشان میدهد.
حج فریضه امت ، فریضه وحدت، فریضه اقتدار مسلمین، فریضه اصلاح فرد و جمع و در یک کلمه فریضه دنیا و آخرت است].2 [
گفتمان شکل گرفته بربنیاد اندیشه انقلاب اسلامی، یعنی اسلام سیاسی است که جوهرهاش بر جامعیت اسلام و عینیت سیاست و دیانت و توأمان بودن دین و سیاست استوار است.
●گفتمان حج ابراهیمی - محمدی
این گفتمان در حج که با عنوان "حج ابراهیمی- محمدی" طرح و ارائه شد مبتنی بر درآمیختگی ابعاد سیاسی و معنوی است و غیریت خود را برابر اندیشهای قرار داده که حج را تک بعدی و محصور در عبادت میداند. همچنین در تقابل با گفتمان التقاطی که حج را صرفا بر امور دنیوی محدود میکند و نیز در برابر گفتمان اسلام آمریکایی که اسلام را تهی از معانی و محتوای سیاسی آن و اسلام منزوی و فردی معرفی میکند ، قرار داده است].3 [
این گفتمان نیازمند تبیین و ارائه فلسفه و مبانی نظری آن از فرصتها و تریبونهای مختلف است که خود حج و ایام منتسب به آن و ظرفیتهای علمی و فرهنگی در حج مجال ارزشمندی فراهم آورده و آن را به یک رسانه بزرگ و معتبر جهانی و رسا بدل ساخته است.
امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع کارگزاران و علما و مسئولان حج و با صدور بیانیه هایی که منشور رسای این گفتمان میباشند، به تبیین این امر اقدام کردهاند. امام خمینی در یکی از این فرصت ها میفرماید:
"یکی از فلسفههای بزرگ حج قضیه بعد سیاسی اوست، که دستهای جنایتکار از همه اطراف برای کوبیدن این بعد در کار هستند و تبلیغات دامنهدار آنها معالاسف در مسلمین هم تأثیر کرده است که مسلمین سفر حج را بسان یک عبادت خشک و خالی، بدون توجه به مصالح مسلمین میدانند. حج از آن روزی که تولّد پیدا کرده است، اهمیت بعد سیاسیاش کمتر از بعد عبادیاش نیست، بعد سیاسی علاوه بر سیاستش خودش عبادت است"].4 [
مبانی این گفتمان برگرفته از سنت و سیره پیامبر خدا (صلوات الله علیه) و ائمه (علیهم السلام) است که امام و رهبری انقلاب اسلامی در جای جای بیان و بیانیهشان بر این امر تاکید دارند.
●دال مرکزی حج در گفتمان انقلاب اسلامی
دال مرکزی این گفتمان توحید و برائت از مشرکین است. امام خمینی(ره) در ترسیم این گفتمان از حج، می نویسد:
"اینجا محل نشر توحید و نفی شرک است"].5 [
این نکته کانونی در حج قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مغفول و متروک شده بود. چنانچه حضرت آیه الله جوادی آملی که بر این گفتمان سخت متعهد و معتقد است ، میگوید:
"این اعلان و پیام قبل از قیام حضرت امام راحل ( قدس سره) فراموش شده بود، یعنی همه به مکه میرفتند و حج را انجام میدادند اما برائت از مشرکین در حج مطرح نبود. حضرت امام( قدس سره) این کار را زنده کرد. این کار آسانی نیست که انسان هم با قدرت شرق و هم با قدرت غرب درافتد و به هر دو بگوید: نه".].6 [
انقلاب اسلامی این عنصر و رکن اساسی معارف حج را که سالیانی به انزوا رفته بود احیا و مورد اهتمام حجگزاری جمهوری اسلامی قرار داد تا جایی که اعلام شد که حج بی برائت حج نیست].7[
●وحدت از دالهای حج در گفتمان انقلاب اسلامی
وحدت امت اسلامی از دیگر دالها و مؤلفههای برجسته گفتمان حج ابراهیمی- محمدی است که روح و جوهره گفتمان انقلاب اسلامی میباشد.
یکی از علمای بزرگ در تبیین این امر میگوید: "کار اول، عبارت از تطهیر حرم از شرک و مشرکان، و کار دوم، عبارت از تنزیه امت اسلامی از نزاع و اختلاف است و در عصر کنونی نیز ، حضرت امام راحل هر دو کار را انجام داد: ۱- برگزاری مراسم برائت از مشرکین ۲- دعوت به وحدت از همه فرقههای اسلامی].8 [
در گفتمان انقلاب اسلامی، حج مطلوب، درهمان حال که مظهر و تجلیگاه معنویت است، باید رهاوردش بیداری و اتحاد امت اسلامی باشد.
"حج از یک طرف مظهرمعنویت است. ارتباط با خدا و آشنا شدن دل با آیات الهی و نزدیک شدن هرچه بیشترانسان به خدا از یک طرف مظهر وحدت است و یکپارچگی امت اسلام"].9 [
●اهتمام به مسائل جهان اسلام از دیگر مولفه های حج درگفتمان انقلاب اسلامی
در موسم حج فرصت و عرصهای برای تبادل اطلاعات و اخبار و طرح مسائل مهم جهان اسلام و مسلمانان است.
انقلاب اسلامی به دلیل بعد جهانگراییاش همواره این مولفه مهم را در جوهره خود داشته و از مجالهای بینالمللی برای ارائه و عرضه آن تلاش کرده است.
طرح مسئله فلسطین از همین دست مسایلی است که در حیات انقلاب اسلامی ایران در راس مهمترین مسائل جهان اسلام قرار داشته و رهبران انقلاب اسلامی در تمامی بیانیه ها و اعلام مواضع با اولویت به آن پرداختند و گردهمایی ها و محافلی برای آن رغم همه محدودیتها و تضییقات کشور میزبان برپا کردند.
امام خمینی (ره) در پیامشان برای کنگره حج خطاب به حاجیان مینویسد:
برای آزادی فلسطین از چنگال صهیونیسم، دشمن سرسخت اسلام و انسانیت، چارهاندیشی کنید. از مساعدت و همکاری با مردان فداکار که در راه آزادی فلسطین مبارزه میکنند غفلت نورزید].10 [
حضرت آیةالله خامنهای نیز در تمامی پیام های سالانه حجشان این مولفه را با صراحت بیان کرده اند :
" مسأله حج و استفاده از همه ظرفیتهای این واجب عظیم الهی برای حال مسلمین جهان و همه کشورهای اسلامی، بسیار مهم است و هرچه بتوان در این زمینه، کار و تلاش و خدمت کرد، با ارزش است"].11 [
●معنویت از دالهای حج در گفتمان انقلاب اسلامی
معنویت بن مایه ابعاد اجتماعی و سیاسی حج در گفتمان انقلاب اسلامی است و بدون حصول ابعاد معنوی، تحصیل ابعاد دیگر آن را هم غیر ممکن می دانند و مهمتر آنکه از دیدگاه حضرت امام(ره) مراتب معنوی حج صرفا در انجام دستورات شرعیه و عمل دقیق به مناسک حج می باشد و این عنصر را مایه حیات جاودانه یعنی همان حیات طیبه اسلامی میدانند.
"مراتب معنوی حج که سرمایه جاودانه حیات است و انسان را به افق توحید و تنزیه نزدیک مینماید. حاصل نخواهد شد مگر آنکه دستورات عبادی حج به طور صحیح و شایسته و موبه مو عمل شود”].12 [
البته معنویت در این گفتمان مبتنی بر بنیاد تعالیم قرآن و سنت است.
معنویت که همان روح عبادت و اظهار عبودیت در برابر خداوند است که در سراسر و تمامی اجزای مناسک حج جاری است.
●حج در گفتمان انقلاب اسلامی تجسم زیست آرمانی و موحدانه
حج یک صحنه پویا و نمادی از زیست موحدانه مسلمانان است تا با تمرین و ممارست در آن امکان و توانی برای بازیافت و ترسیم و تقویت آن زندگی توحیدی و حیات طیبه در میان مسلمانان فراهم شود.
این مولفه از ارکان مهم رویکرد تمدنی حج است. چون تشکیل مدنیت اسلامی نیازمند حاکمیت توحید وجاری شدن زیست موحدانه است که برفضایل اخلاقی و معنویت استوار است].13 [
این نگاه رهبری انقلاب اسلامی بر مبنای همین گفتمان است که در پیامشان بدان تصریح میکند :
زندگی در آیینه حج یک سیر دائمی بلکه یک ضرورت دائمی به سوی خداست و حج آن درس همیشه زنده عمل سازنده است که اگر به هوش باشیم راه و رسم زندگی ما را در صحنه عملی و روشن ترسیم میکند. میعادی همگانی ، هر سال تشکیل می شود تا مسلمانان در آن محیط وحدت و تفاهم و در پرتو ذکر الهی، راه و جهت زندگی را بیاموزند].14 [
در این مدرسه بزرگ الهی ، شبکهای گسترده از اعتمادسازی، ترویج معنویت و فضائل اخلاقی، ارتباط اجتماعی و تعاون و همکاریهای جمعی در ظل نام خدا و بر محور توحید شکل میگیرد و تعمیق مییابد. این خصائص است که حج را به یک اردوگاه بزرگ تربیتی برای جامعه تمدنی اسلام تبدیل کرده است.
به یمن انقلاب اسلامی این روح پرجاذبه حج احیا و دلها و اذهان جوامع اسلامی خاصه اصحاب فکر و اندیشه را متوجه خود ساخت.
●راهبردی بودن حج در گفتمان انقلاب اسلامی.
در گفتمان انقلاب اسلامی حج یک امر راهبردی و استراتژیک است].15 [
چون فرصت ها و سرمایههایی خلق میکند و امکانیفراهم میسازد تا بسیاری از ایدهها و سازوکارها برای ایجاد امت اسلامی و تمدن اسلامی که آرمان نهایی انقلاب اسلامی است محقق شود.
این امر سبب شده است تا انقلاب اسلامی به حج به عنوان یک امر راهبردی بنگرد و آن را از مقوله استراتژیک ببیند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این خصوص می گوید:
"حج یک کار استراتژیک و اساسی برای ماست. صرفا این نیست که برویم آن را به عنوان یک فریضه انجام دهیم و برگردیم و در واقع از سر وا کنیم، نه! حج یک فرصت و میدان است و به این چشم به آن نگاه کنیم].16 [
این نگاه راهبردی به حج یعنی استفاده از ظرفیت حج برای بسط اندیشه و گفتمان انقلاب اسلامی است به عبارت دیگر حج ابراهیمی- محمدی از رهاورد انقلاب اسلامی و تبلور گفتمان آن است و به همین جهت مسئولیت های زیادی را متوجه مسئولان نظام اسلامی در حفظ و بسط این گفتمان و اقامه حج ابراهیمی- محمدی میسازد. بیتردید حاکم ساختن نگاه راهبردی نیازمند کاربست ساز وکارهای مناسب با مشارکت اندیشورزان و تدوین و روزآمد سازی مستمر راهبردها متناسب و در تراز انقلاب اسلامی و پیشران تمدن اسلامی است.
نویسنده :حمید احمدی ۱۴ بهمن ۱۴۰۲
◇منابع:
1-امام خمینی (ره)، صحیفه حج، ج۱، ص۵۵.
2- مقام معظم رهبری، صحیفه حج، ج۲، ص۱۴۵.
3-ر.ک: امام خمینی، صحیفه حج، ج ۱ ص۱۱۲و ۱۵۷و آیه الله خامنهای صحیفه حج، ج۲، ص۲۴۱.
4- ۲۱ مهر ۱۳۵۹.
5-امام خمینی،صحیفه حج، ج۱، ص۱۲۰.
6- آیه الله جوادی آملی، بنیان مرصوص، ص۲۷۳.
7- آیه الله خامنهای، صحیفه حج، ج۲، ص۱۵۲.
8-آیه الله جوادی آملی، بنیان مرصوص امام خمینی، ص۲۷۵.
9- صحیفه حج ، ج۲، ص۲۴۷.
10-همان، ج۱، ص۱۲.
11-همان، ج۱، ص۲۸۱
12-همان.
13- ر.ک: آیه الله خامنهای، بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی.
14-صحیفه حن، ج۲، ص۱۱۸.
15-ر. ک:همان،ج۲، ص۱۴۸.
16-همان.
معرفی زیانکار از سوی امام کاظم (ع)
امام کاظم علیه السلام:
اَلْمَغْبُونُ مَن غَبَنَ مِنْ عُمْرِهِ ساعَةً
زیـانـکار کسی است کـه ساعتی از عمر خویش را باخته است.
حیاة الامام موسی بن جعفر علیه السلام، ج ۱، ص۲۸۰
امام موسی کاظم (ع) چند سال در زندان به سر بردهاند؟
پیشوای هفتم شیعیان حضرت امام «موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ » در ماه صفر سال ۱۲۸ هـ ق در «ابواء» که مکانی است میان مکّه و مدینه متولد شد.[۱] بنابر قول مشهور آن حضرت دارای ۳۷ فرزند پسر و دختر بوده.[۲] .
شهادت امام(ع) در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ در زندانی واقع در بغداد صورت گرفته است حضرت موسی بن جعفر (ع) نزدیک ۶ سال از عمر مبارکشان را در زندان سپری نمودند بیشتر زندگیشان مصادف با عصر عباسیان بوده است که با چندتن از خلفای عباسیان همزمان بوده است در سن۵۵ در۲۵رجب ۱۸۳ه.ق در زندان بغداد به شهادت رسیده است.[۳] آن حضرت هنگام شهادت ۵۵ سال از عمر شریفشان میگذشت.
علاوه بر این به این نکته نیز باید توجّه داشت که مدت زندانی بودن آن حضرت بیشتر از ۵ یا ۶ سال نبوده است. بیشتر دوره زندگی آن حضرت مصادف با حکومت عباسیان بوده است. آن حضرت با چند تن از خلفای عباسی همزمان بود و بیشتر مدت زندانی شدن آن حضرت در دوره هارون الرشید عباسی صورت گرفته است. آن حضرت حدود ۹ سال با منصور عباسی همزمان بود. منصور به ظاهر متعرض آن حضرت نشد.[۴]
در دوره مهدی عباسی آن حضرت مدت کوتاهی در زندان به سر برد. مهدی عباسی در آغاز خلافت متعرض امام هفتم نمیشد ولی فعالیتهای آن حضرت را کنترل میکرد... او که در اثر محبوبیت عمیق پیشوای هفتم در جامعه اسلامی، حکومت خود را در خطر میدید، دستور بازداشت امام را صادر کرد... پیشوای هفتم مدّت کوتاهی در زندان بغداد بود ولی طولی نکشید که مهدی روی پارهای از ملاحظات سیاسی امام را آزاد ساخت.[۵] در دوره هادی عباسی هم آن حضرت آزاد بود، هر چند حکومت او بیش از یک سال طول نکشید.
بیشترین مدت زندانی شدن امام هفتم ـ علیه السّلام ـ در دوره هارون بوده است. در سال ۱۷۹ هـ هارون برای استحکام خلافت خود به منظور دستگیر کردن امام موسی ـ علیه السّلام ـ اراده حج کرد... هارون فضل بن ربیع را فرستاد و آن حضرت را در اثنای نماز گرفتند و کشیدند و سپس حضرت را به بصره بردند و زندانی کردند.[۶] با توجّه به اینکه شهادت آن حضرت در سال ۱۸۳ هـ ق اتّفاق افتاده است بنابراین مدّت حبس آن حضرت در دوره هارون بیش از چهار سال نبوده است.
زاهدی گلپایگانی مینویسد: «امام موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ مدّت چهار سال در زندان گرفتار بود، از این مدّت یک سال آن را در بصره و در زندان عیسی بن جعفر به سر برد و بقیه مدت را گاه در حبس فضل بن یحیی برمکی و گاه در حبس فضل بن ربیع گذرانید و در سال آخر در حبس سندی بن شاهک قرار گرفت.»[۷]
در کتاب منتخب التواریخ از کتاب رجال کبیر چند روایت نقل میکند که آنها صراحت دارند در اینکه حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ مدّت چهار سال در زندان بوده است.[۸]
ذکر این این نکته لازم است که همة فرزندان آن حضرت از یک همسر نبوده، بلکه همانطور که در الارشاد شیخ مفید آمده است:«فرزندان آن حضرت هر کدام یا هر چند تن از یک زن ام ولد(کنیز) بودهاند.»[۹]
نتیجهگیری: حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ در دوران خلفای عباسی مدّت چهار یا پنج سال در زندان به سر بردهاند و بقیه این مدت را در شهر مدینه در کنار خانواده خویش بودهاند.
پی نوشت ها:
[۱] . مجلسی، محمد باقر، جلاء العیون، چاپ نهم، قم، نشر سرور، ۱۳۸۲ ش، ص ۸۹۱.
[۲] . شیخ مفید، ارشاد، ترجمة رسولی محلاتی، سید هاشم، چاپ ۲، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ص ج۲، ۲۳۶.
[۳] . ابن شهر آشوب، مناقب، نجف، مطبعه الحیدریه، سال ۱۳۷۶، ج۴، ص ۳۴۹.
[۴] . علامه مجلسی، پیشین، ۸۹۶.
[۵] . علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد ۴۸.
[۶] . علامه مجلسی، جلاء العیون، پیشین ۸۹۹.
[۷] . زاهدی گلپایگانی، زندگانی چهارده معصوم، چاپ دوم، مشهد، کتابفروشی جعفری، ۱۳۶۰، ص ۲۰۱.
[۸] . نجفی، محمد جواد، ستارگان درخشان، تهران ، کتابفروشی اسلامیه، جلد ۹،ص ۵۸.
[۹] . شیخ مفید، پیشین، ۲۳۶.
رهبر انقلاب: دشمن برای خواص برنامه دارد/ نتیجه انتخابات پرشور افزایش اقتدار ملی است
جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و نیروی پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرماندهکل قوا دیدار کردند.
این دیدار در آستانه نوزدهم بهمن ماه (روز نیروی هوایی ارتش) و سالروز بیعت تاریخی کارکنان نیروی هوایی با امام امت در کوران انقلاب، بهدلیل تقارن این روز فرخنده با سالروز مبعث رسول مکرم اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم و دیدار جمعی از کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی با ولی امر مسلمین جهان، امروز، دوشنبه، برگزار شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار، بیعت شماری از همافران با امام خمینی(ره) را در 19 بهمن 1357، «شتابدهنده» انقلاب خواندند و با تبیین نقش شتابدهندگی خواص ـ بهمعنای مجموعهها و عناصری که با شناخت و تشخیص صحیح و شجاعانه و بهموقع اقدام میکنند ـ افزودند: خواص در ایجاد شتاب لازم برای تحقق اهداف انقلاب، وظایف سنگینی بر عهده دارند.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین حضور هرچه پرشورتر مردم در انتخابات 11 اسفند را تضمینکننده اقتدار و امنیت ملی برشمردند و تأکید کردند: بهفضل الهی مردم در راهپیمایی سراسری 22 بهمن، شرکت گسترده و پرشوری خواهند داشت و با دفاع از انقلاب، وفاداری خود به امام خمینی را برجسته خواهند کرد.
فرماندهکل قوا، حادثه شگفتانگیز بیعت جمعی از همافران و کارکنان نیروی هوایی با امام خمینی را در 19 بهمن 46 سال قبل، دارای عبرتها و درسهای پایانناپذیری دانستند و افزودند: نیروی هوایی با ازخودگذشتگی و با آن کار مخلصانه و شجاعانه، در پیوستن به انقلاب پیشگام شد و در روزهای بعد با مقاومت در مقابل حمله گارد شاه به مرکز نیروی هوایی در تهران، مردم و جوانان را به شوق و امید آورد و به خیابان کشاند و در پیروزی انقلاب در 22 بهمن، نقش بسیار مهم «شتابدهنده» را ایفا کرد.
رهبر انقلاب با اشاره به تشکیل جهاد خودکفایی در نیروی هوایی چند ماه بعد از پیروزی انقلاب، افزودند: همان روحیه اقتدار و شجاعت و قدرت روحی باعث شد نیروی هوایی در تشکیل جهاد خودکفایی هم پیشگام و شتابدهنده شود.
حضرت آیتالله خامنهای نیروی هوایی دوره طاغوت را از لحاظ فرماندهی، سیاستگذاری و تجهیزات، کاملاً در اختیار و تحت امر آمریکاییها برشمردند و افزودند: عناصر مؤمن و انقلابی با جهاد خودکفایی، نیروی هوایی را از مالکیت آمریکا خارج و کاملاً به نیرویی ایرانی تبدیل کردند و پیشبرندگی و قدرت تحولآفرینی خود را نشان دادند.
ایشان برخورداری از عناصر و مجموعههای شتابدهنده را نیاز مستمر انقلابها و حرکات عظیم و هدفدار اجتماعی خواندند و گفتند: براساس تجربیات تاریخی، حرکات بزرگ بهتدریج دچار رکود و کندی و سستی و حتی بازگشت به عقب میشوند که جلوگیری از ابتلای به این آفت مخرب، نیاز به فعالیت شتابدهندهها دارد.
رهبر انقلاب برخی جاذبههای درونی انقلاب اسلامی از جمله مبارزه با ظلم و ظالم، ایستادگی در مقابل قلدرهای جهانی، توجه به دنیای مردم و آینده کشور و در عین حال توجه کامل به معنویت و مراسم و مناسک عبادی را باعث رویشهای جدید و جایگزینی ریزشها خواندند و گفتند: با وجود این جاذبههای ذاتی، انقلاب و کشور نیازمند وجود شتابدهندههایی است تا در کارهای بزرگ دچار کندی و سستی و نشویم.
حضرت آیتالله خامنهای، خواص را شتابدهندگان حقیقی برشمردند و در نکتهای مهم گفتند: منظور از خواص، صرف نامونشاندار بودن نیست؛ بلکه خواص کسانی هستند که در همه قشرها و صنوف ملت، با فکر و شناخت و قدرت تشخیص عمل میکنند و بدون تبعیت از جو و فضاسازیها، با قدرت و شجاعانه و بهنگام، به وظایف خود عمل مینمایند.
ایشان افزودند: هرکس در میان دانشگاهیان، دانشجویان، سیاسیون، روحانیون، بازاریان، مطبوعاتیها، نظامیان و هر قشر دیگر با فهم مسائل و شناخت جبههبندی دوست و دشمن عمل میکند، جزو خواص محسوب میشود.
رهبر انقلاب وظیفه و نقشآفرینی خواص در موارد حساس را سنگین خواندند و گفتند: خواص باید جهت عمومی حرکت جامعه را حفظ کنند و نگذارند این حرکت دچار انحراف شود که اگر از این وظیفه غفلت شود، حوادثی پیش خواهد آمد که ضربههای تاریخی بههمراه میآورد.
ایشان تردید و تعلل یا خیانت و تبانی برخی خواص در جنگ صفین را نمونهای از غفلتهای خسارتبار تاریخ اسلام دانستند و خاطرنشان کردند: در تاریخ اسلام موارد زیادی وجود دارد که خواص و اهل تشخیص در لحظه لازم بهخاطر تردید، تأمل، تنبلی و در مواردی خیانت، حضور بهنگام نداشتند و این غفلت آنها، روی دیگران و جمعیت تابع جوّ نیز آثار منفی داشته است.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه جبهه دشمن برای خواص برنامه خاص دارد، افزودند: هدف دشمن این است که خواص با گرفتار شدن به تردید و تعلل و جذب شدن به چرب و شیرین دنیا، در بزنگاهها و مواقع حساس، کار لازم و نقش شتابدهندگی خود را انجام ندهند.
ایشان وظیفه خواص در مقابل این نقشه را جهاد تبیین و خنثی کردن تردیدافکنی و شکآفرینی بدخواهان دانستند و گفتند: در قرآن کریم، نمونهای از نقشآفرینی یک مرد مؤمن بیان شده است که در مقابل توطئه برای قتل سه پیغمبر الهی، با شجاعت و صراحت مردم را به پیروی از پیامبران دعوت، و با صدای بلند ایمان خود را بیان میکند.
رهبر انقلاب، وظیفه خواص را بیان صریح حقایق و پرهیز از دوپهلوگویی و بیان سخنان تردیدآمیز دانستند و افزودند: امروز یک میدان جدی برای نقشآفرینی خواص دنیای اسلام اعم از علما، دانشمندان، سیاسیون و مطبوعاتیها، موضوع غزه است.
ایشان با اشاره به رقم خوردن فجایع انسانی در غزه با پشتیبانی آمریکا از رژیم صهیونیستی، تبیین این حقیقت برای ایجاد مطالبه عمومی ملتهای مسلمان از دولتهایشان برای ضربه قاطع به رژیم صهیونیستی را وظیفه مهم خواص خواندند و گفتند: ضربه قاطع بهمعنی وارد جنگ شدن با رژیم صهیونیستی نیست بلکه بهمعنی قطع رابطه اقتصادی با رژیم صهیونیستی است.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه ملتها توان بهخط کردن دولتها و وادار کردن آنها به قطع حمایت و پشتیبانی از رژیم صهیونیستی را دارند، گفتند: با وجود اینکه این رژیم ظالم و گرگصفت اینگونه به جان زن و کودک و بیمار افتاده و بیست و چند هزار نفر را به قتل رسانده است اما برخی کشورهای اسلامی باز هم به آن کمک اقتصادی میکنند و حتی شنیده میشود بعضی از آنها سلاح هم به رژیم صهیونیستی میدهند.
ایشان درباره مسائل مهم داخلی نیز، انتخابات اسفند ماه را میدانی دانستند که خواص میتوانند در آن نقش ایفا کنند.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه انتخابات هرچه پرشورتر برگزار شود، قدرت ملی و امنیت ملی بیشتر نمایان و تأمین میشود، افزودند: با حضور مردم در صحنه و مشاهده قدرت نظام و کشور، تهدید دشمن خنثی میشود چرا که قدرت و اقتدار ملی، امنیت ملی به وجود میآورد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به نزدیک بودن 22 بهمن و سالروز پیروزی انقلاب، گفتند: همچنان که مردم در 45 سال گذشته حتی بدون یک نوبت تعطیلی در همه شهرها و روستاها به خیابانها آمده و با سر دادن شعار، از انقلاب خود دفاع، و تبعیت و بیعتشان را با امام بزرگوار اعلام کردهاند، امسال نیز انشاءالله مردم عزیز در راهپیمایی 22 بهمن که نشانه اقتدار ملی است بهصورت پرشور شرکت خواهند کرد.
در ابتدای این دیدار، امیر سرتیپ حمید واحدی فرمانده نیروی هوایی ارتش با اشاره به تعهد نیروی هوایی به راه و مکتب شهیدانی چون بابایی و ستاری، گزارشی از برنامهها و دستاوردهای یک سال گذشته این نیرو بیان کرد.
این ویتامین از ریزش مو جلوگیری میکند
تاثیر آب و هوا را میتوان روی مو و پوست احساس کرد. یکی ازپدیدههایی که در فصل زمستان رخ میدهد، ریزش مو است، البته ریزش مو دلایل مختلف جسمانی، عصبی و روحی روانی دارد که نداشتن یک رژیم غذایی مناسب هم از جمله این دلایل است.
همشهری آنلاین در گزارشی نوشت نکته جالب این است که رژیم غذایی میتواند به طور طبیعی ریزش مو را معکوس کند و با افزودن برخی مواد غذایی به رژیم روزانه، رشد مو را تقویت کند. در این مطلب به همه آنچه باید در مورد ضروریترین ویتامین برای رشد مو و غذاهایی که به طور طبیعی حاوی آن هستند، پرداخته شده است.
بیوتین چیست؟
بیوتین که به عنوان ویتامین B۷ یا گاهی اوقات ویتامین H شناخته میشود، یک ویتامین محلول در آب است که متعلق به گروه B-complex است. این ویتامین نقش مهمی در فرآیندهای متابولیک مختلف (متابولیک: سوخت وساز) در بدن از جمله متابولیسم چربیها، کربوهیدراتها و پروتئینها دارد. بیوتین همچنین برای سلامت پوست، مو و ناخن ضروری است.
بیوتین چگونه به رشد مو کمک میکند؟
ویتامین B۷ که به نام بیوتین نیز شناخته میشود یک ویتامین ضروری است اعتقاد متخصصان پوست و مو بر این است که این ویتامین ضخامت تارها و فولیکولهای مو و به عبارتی دیگر رشد مو را تقویت میکند. بیوتین همچنین در تولید کراتین که یک پروتئین فیبری است که ساختار مو، پوست و ناخنها را میسازد، نقش دارد. کراتین برای حفظ استحکام مو حیاتی است. در این مطلب به ویژگیهای موثر بیوتین در بهبود رشد مو اشاره میکنیم.
۵ ترفند کلیدی برای کاهش چربی شکم با افزایش سن
خطر تجمع چربی احشایی اضافی با بالا رفتن سن، عمدتاً به دلیل تغییر در متابولیسم، توده عضلانی و توانایی انجام حرکت کافی در طول روز افزایش مییابد. همه این عوامل میتوانند کاهش وزن را با سختی مضاعفی همراه کنند. تجمع چربی شکمی و اضافه وزن میتواند بر سلامت کلی تأثیر منفی بگذارد و خطر سکته مغزی، بیماری قلبی و دیابت را افزایش دهد. خوشبختانه، عاداتی در سبک زندگی وجود دارد که با اتخاذ آنها میتوانید این بحران را مدیریت کنید:
۱) یک رژیم غذایی متعادل داشته باشید
مطمئن شوید که رژیم غذایی شما متعادل و شامل تمام گروههای غذایی است. رژیم غذایی متعادل متشکل از میوهها، سبزیجات، پروتئینهای بدون چربی، غلات کامل و چربیهای سالم است. این رژیم غذایی، مواد مغذی لازم را برای حفظ توده عضلانی را برای بدن فراهم میکند و به افزایش متابولیسم و سوزاندن کالری، از جمله کالریهای حاصل از چربیهای شکمی منجر میشود. مهمتر از همه، یک رژیم غذایی متعادل باعث تنظیم قند خون، به حداقل رساندن افزایش انسولین و ذخیره چربی در اطراف شکم میشود.
۲) مصرف قند را کنترل کنید
حذف قند و شکر یا کاهش مصرف آن یکی از بهترین راهها برای کاهش چربی شکم در پی افزایش سن است. تحقیقات نشان میدهد که قند اضافی منجر به تجمع چربیهای ناخواسته، بخصوص در ناحیه شکم، میشود. مطالعات متعدد بر این باورند که مصرف منظم نوشیدنیهای شیرینشده با قند، مانند نوشابهها، با افزایش حجم چربی شکم در بزرگسالان مرتبط است.
۳) حواستان به کالری دریافتی باشد
بسیاری از افراد با ندیده گرفتن کالری مواد غذایی، در خوردن غذا زیادهروی میکنند و در آخر هم متعجب میشوند که چرا و چطور اضافه وزن پیدا کردهاند! دلیل این امر این است که کالری اضافی در بدن به صورت چربی ذخیره میشود. کالریشماری را به طور آزمایشی یک هفته امتحان کنید تا بتوانید تصور متناسبی از کالری دریافتی فعلی خود داشته باشید. این کار باعث میشود که در خوردن وعدههای غذایی خود محتاطتر عمل کنید و به مرور شاهد کاهش وزن سالم و چربیسوزی باشید.
۴) مصرف غذاهای فوق فرآوریشده را محدود کنید
افزودن پروتئین، فیبر و چربیهای سالم به برنامه غذایی روزانه گام مهمی در جهت رسیدن به وزن ایدهآل است، اما در این مسیر، انواع خاصی از غذاها نیز وجود دارند که باید مصرف آنها را محدود کنید. غذاهای فوق فرآوریشده، مانند تنقلات، فست فودها، آبنباتها، نوشابهها و ...، اغلب سرشار از قند افزودنی، چربیهای ناسالم و سدیم هستند. این مواد میتوانند سبب دریافت کالری بیش از حد، نفخ و احتباس آب و در نهایت منجر به افزایش چربی شوند. همچنین این خوراکیها معمولاً دارای فیبر و مواد مغذی کمی هستند و نمیتوانند احساس سیری کاملی را ایجاد کنند؛ از همین رو باعث پرخوری و انباشت چربی میشوند.
۵) چربیهای سالم بخورید
منابع چربیهای سالم مانند ماهیهای چرب، آجیل، دانهها و روغن زیتون را جایگزین چربیهای ناسالم کنید. چربیهای سالم به ایجاد احساس سیری کمک میکنند و از این طریق جلوی پرخوری را میگیرند، به تنظیم کالری دریافتی کمک میکند و در نهایت چربی اضافی شکم را کاهش میدهند. چربیهای سالم همچنین سطح قند خون را در محدوده نرمال تثبیت کرده و از افزایش انسولین، که میتواند باعث ذخیره چربی در اطراف شکم شود، جلوگیری میکنند. علاوه بر این، این چربیها میتوانند جذب مواد مغذی از جمله ویتامینها و مواد معدنی لازم برای حفظ وزن سالم را افزایش دهند.
تبلور دانش بیکران الهی در امام کاظم (ع)
جایگاه معصومان علیهمالسلام در فرهنگ عقیدتی شیعه بسیار ویژه و منحصر به فرد است. بر اساس روایات هیچ کسی اجازه ندارد و اصلا نمیتواند در اندیشه رسیدن به مقامات عالی و برتر آنان باشد.[1] آنان انوار مقدس و پاکی هستند که برای هدایت انسانها به سوی سعادت دنیا و آخرت در قالب بشر به زمین آمدند. بیتردید نماینده خدا برای اجرای حاکمیت و مدیریت خدا بر روی زمین باید شبیهترین مخلوق به خدا باشد.
شیعه بر این باور است که خداوند از علم و دانش بیکران خویش به معصومان علیهمالسلام نیز عطا کرده و این سلسله از خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله آغاز گردید و تا آخرین وصی و جانشین آن حضرت یعنی امام زمان علیهالسلام ادامه پیدا کرد. البته حدیث «مدینة العلم» برجستهترین حدیث در این زمینه میباشد که پیامبر معظم اسلام پیرامون دانش خدادادی خویش فرمود: «من شهر حکمت و دانش هستم و علی علیهالسلام دروازه آن، پس هر کس میخواهد وارد شهر علم و دانش شود، باید از دروازه آن وارد گردد».[2]
بیشتر امت مسلمان را مردم عوام تشکیل میدهد و عالمان آن نیز چه در گذشته و چه امروز، امامان شیعه را صرفا دانا و آگاه به احکام شریعت میدانند. اما سیره و زندگانی امام کاظم علیهالسلام نشان از این دارد که ایشان بارها به مخاطبان خویش بیان کردند که جایگاه جانشینان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله چگونه است.
گزارش شده در آن هنگام که امام کاظم علیهالسلام در زندان هارونالرشيد بهسر میبردند، دو شاگرد برجسته ابوحنیفه به نامهای «ابو يوسف» و «محمدبنحسنشیبانی» تصمیم گرفتند به دیدار آن امام همام بروند. پیش از ملاقات با ایشان با خود گفتند: «بین ما و موسیبنجعفر علیهالسلام هیچتفاوتی در علم و دانش نیست و با هم مساوی هستیم، البته شاید او کمی داناتر از ما باشد».
هنگام ورود آن دو نفر به زندان، زندانبان به امام کاظم علیهالسلام عرض کرد: «كشيک و نوبت امشب من، تمام شده و میروم. اگر به چيزى نیاز دارید، در نوبت بعد برایتان خواهم آورد». امام علیهالسلام فرمودند: «نه، چيزى نمیخواهم». زندانبان كه رفت، امام عليهالسلام به آن دو نفر فرمود: «چقدر شگفتانگيز است که اين زندانبان میخواهد به من خدمت کند در حالیکه امشب از دنیا خواهد رفت».
آن دو نفر با تعجب به یکدیگر گفتند: «ما آمديم از واجب و مستحب سوال بپرسيم، اما او اكنون از غيب به ما خبر میدهد». از اینرو، یک نفر را مأمور کردند تا آن شب از دور مراقب زندانبان باشد و فردا گزارش دهد. مأمور آن شب را در مسجدى كه نزديک خانه زندانبان بود، گذراند. صبح متوجه صداى گريه و زارى از خانه زندانبان شد. وقتی پرسوجو کرد، مشخص شد زندانبان شب گذشته از دنيا رفته بدون آن که سابقه بيمارى داشته باشد.
پس از آگاهی «ابو يوسف» و «شیبانی» از این جريان، خدمت امام کاظم علیهالسلام رسیده و عرضه داشتند: «ما میدانيم كه از حلال و حرام دين كاملاً آگاه هستی، اما از كجا فهميدى كه اين زندانبان امشب میميرد؟» امام علیهالسلام فرمود: «از همان درى كه پيغمبر مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله به امیرالمؤمنین علىبنابىطالب آموخت». با این پاسخ، آن دو نفر حیران و متعجب گشتند.[3]
این جریان بهخوبی نشان میدهد که امام و رهبر در جامعه اسلامی باید از دانش برتر و بالاتر برخوردار باشد. امام کاظم علیهالسلام نیز با اینکه در مقام خلافت ظاهری نبودند، به احوال و اوضاع مسلمانان آگاهی کامل داشتند.
پینوشت:
[1]. صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، ج2، ص613، جامعه مدرسین.
[2]. فیروزآبادی، سیدمرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج2، ص248-250، اسلامیة.
[3]. راوندی، قطبالدین، الخرائج و الجرائح، ج1، ص322-323، مؤسسة امام مهدی علیهالسلام ؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج48، ص65-64، دار إحياء التراث العربي
راهکاری برای دوری از فقر و اندوه
امام محمد باقر علیه السلام:
مَنْ کَذَبَ ذَهَبَ جَمالُهُ، وَ مَنْ ساءَ خُلقُهُ عَذَّبَ نَفْسَهُ وَ کَثُرَتْ هُمُومُهُ وَتَظاهَرَ عَلَیْهِ الْـنِّعمَةَ فَلْیُکْثِر مِنَ الشُّکْرِ، وَ مَنْ کَثُرَتْ هُمُومُهُ فَلیُکثِرْ مِنْ الاِسْتِغفارِ، وَ مَنْ اَلَحَّ عـَلَیْهِ الفَقرُ، فَلیَقُلْ « لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِاللّه ِ العَلِیّ العَظیمِ».
هر کس دروغ بگوید آراستگی او برود؛ هر کس اخـلاقش بد شود خـود را عذاب می دهد و اندوهش فراوان می شود. هر کس نعمت ها پیایی بر او فرود آید، باید زیاد شکر کند. هر کس اندوهش زیاد شود، بسیار استغفار کند و هر کس فقر بر او فشار آورد، بگوید: «لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِاللّه ِ العَلِی العَظیمِ».
معدن الجواهر و ریاضة الخواطر، ص ۳۴
برای آنکه وقتمان برکت پیدا کند چه کنیم؟
ماه رجب و درِ بازِ رحمت خدا
اشاره
در جلسات گذشته گفتیم که اعمال ما به دو دسته اعمال جوارحی و اعمال جوانحی تقسیم میشود و اگرچه اعمال جوارحی چارچوبه دین هستند و باید مراعات شوند، اما اهمیت اعمال قلبی و جوانحی بسیار بیشتر از اعمال جوارحی است.
زهد؛ عملی جوارحی یا عملی جوانحی؟!
نکته بسیار ضروری در این مسئله توجه به بدنی یا قلبی بودن اعمال است. بسیار اتفاق میافتد که ما اعمالی را انجام میدهیم، اما در اینکه این عمل بدنی است یا قلبی به اشتباه میافتیم. برای مثال این مسئله درباره زهد مطرح است که آیا جزو اعمال قلبی است یا جزو اعمال بدنی؟ برخی گمان کردهاند که زهد جزو اعمال جوارحی و بدنی است و به این معناست که انسان از نعمات دنیا بهره نبرد و هیچ چیزی نداشته باشد؛ در حالیکه حقیقت زهد عملی قلبی است و به معنای بیرغبتی به زرق و برق دنیا و عدم وابستگی قلبی به آن است. قرآن میفرماید: لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلَی مَا فَاتَکُمْ وَلا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ .[۱]
دعا نیز از اعمال قلبی است، اما بسیاری خیال میکنند که دعا عملی جوارحی است. اینکه انسان دستش را بلند کند، دعایی بخواند و راز و نیاز زبانی داشته باشد، سر جای خودش درست است، اما حقیقت دعا توجه قلبی است. علت عدم استجابت برخی از دعاها نیز همین است که ما به درخواست لفظی اکتفا کردهایم و توجه قلبی و خواسته درونی نداشتهایم. دعا این است که انسان با قلبش احساس نیاز کند و با تمام وجود آن را از خدا بخواهد.
ماه رجب، ماه خدا!
در آستانه ماه رجب هستیم؛ ماهی که خداوند درباره آن میفرماید: ماه رجب ماه من است. ماهی که به آن «اصب» میگویند؛ یعنی ماهی که در آن، رحمت خداوند میبارد. توجه داشته باشید که هر ماه از شب اول آن شروع میشود. هنگام اذان مغرب شب اول، ماه جدید شروع میشود. برخی شب اول ماه را جزو ماه جدید نمیدانند و تازه پس از اینکه چند روز از ماه گذشت به کتب ادعیه مراجعه میکنند و به دنبال اعمال و عبادات آن میگردند. در حالیکه اگر کسی بخواهد از ماه رجب بهره ببرد باید از قبل از شروع این ماه توجه کند و اعمال آن را ببیند. قبل از ورود به این ماه به مفاتیح[۲] مراجعه کنیم و اعمال آن را ببینیم و بکوشیم که آنها را انجام بدهیم. از خداوند نیز بخواهیم که توفیقش را به ما بدهد تا این مختصر از دستمان نرود. الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ؛[۳] فرصتها مثل برق میروند و دیگر برنمیگردد. جاده عمر، جادهای یکطرفه است و وقتی شب اول ماه رجب از دست رفت، دیگر برنمیگردد. مرحوم آیتالله سعادتپرور(پهلوانی) میفرمود: انسان باید این دعاهای ماه رجب را آنقدر بخواند که حفظ شود و دیگر نیازی به مفاتیح نداشته باشد؛ قبل از شروع ماه و یکی دو روز اول ماه، آن قدر آنها را بخواند که همه را حفظ شود.
ماه رجب و همنشینی با خدا!
در یکی از روایاتی که مرحوم سیدبنطاووس درباره ماه رجب آورده است، آمده است که ملکی به نام «داعی» در آسمان هفتم[۴] است که وقتی ماه رجب وارد میشود؛ مدام صدا میزند: طُوبَی لِلذَّاکِرِینَ طُوبَی لِلطَّائِعِینَ...؛[۵] خوشا به حال آنهایی که در این ماه یاد خدا میکنند. سپس در ادامه حدیث آمده است که خداوند میفرماید: أَنَا جَلِیسُ مَنْ جَالَسَنِی؛ هرکس با من بنشیند، من هم با آن مینشینم. الشَّهْرُ شَهْرِی وَالْعَبْدُ عَبْدِی وَالرَّحْمَةُ رَحْمَتِی؛ این ماه ماه من است، این بنده نیز، بنده خودم است، رحمت نیز رحمت خودم است.
مهمترین اعمال ماه رجب استغفار است؛ اینکه انسان استغفار کند و با طهارت و پاکی وارد ماه رجب بشود. عمل دیگر دعای یا من ارجوه است که همه حفظ هستید و معمولا در مساجد بعد از نمازها میخوانند. یکی دیگر از دعاهای ماه رجب دعایی است که با این جمله آغاز میشود؛ خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَی غَیْرِکَ وَخَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَکَ وَضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلَّا بِکَ وَأَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلَّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ...؛[۶] کدام دری را سراغ دارید که وقتی انسان پشت آن میرود، میبیند در را باز کردهاند و در بهرویش باز است؟! وقتی انسان در خانه خدا میرود میبیند در باز است؛ گویا آب و جارو کشیدهاند و منتظر این بنده هستند که بیاید. غیر از در خانه خدا و اولیای او هیچ در دیگری اینگونه نیست.
شیرینی مناجات با خدا
اینجا نوعی شیرینی وجود دارد که با هیچ چیز دیگر در این عالم قابل مقایسه نیست و اگر کسی لذت این شیرینی را بچشد، از شوق غش میکند. مشهور است که امیرالمؤمنینعلیهالسلام شبها در نخلستانهای کوفه از خوف خدا غش میکردند. مرحوم آیتالله مصباح در اینباره میفرمود: شاید این حالت بهخاطر شوق الهی بوده است. وقتی انسان میبیند که در باز است، آب و جارو کشیده و منتظر هستند و خداوند نیز خودش به استقبال بندهاش میآید، چرا از خوشحالی غش نکند؟! صاحبخانه خودش به استقبال بیاید، نه اینکه دیگری را به استقبال بفرستد. کلامش این باشد که چرا این قدر دیر میآیید؟! چرا این قدر مرا منتظر میگذارید؟! چقدر من منتظر بمانم تا تو بیایی؟! این سخنان مضمون برخی روایت است. برای مثال در روایتی میفرماید: إن اللَّه أشد فرحا بتوبة عبده من رجل أضل راحلته وزاده فی لیلة ظلماء فوجدها فالله تعالی أشد فرحا بتوبة عبده من ذلک الرجل براحلته حین وجدها؛[۷] وقتی بنده توبه[۸] میکند، خداوند از کسی که در شبی ظلمانی به دنبال گمشدهاش است و آن را پیدا میکند، خوشحالتر میشود. من منتظرت بودم، بیایی! با اینکه گنهکار بودی، با اینکه آلوده بودی و معصیت کرده بودی، اما حالا که میآیی خوشحالم. گناه حر گناه بزرگی بود. اصلا حر باعث شد که امامعلیهالسلام در کربلا بمانند، اما پشیمان شد، توبه کرد و به طرف خیمههای امام حسینعلیهالسلام آمد. با وضعی آمد که انقلاب درونی در ظاهرش نیز نمایان شده بود. پابرهنه بود، کفشها را درآورده بود و به گردنش آویخته بود. سرش را نیز زیرانداخته بود. خجالت میکشید. خودش هم نمیدانست که اکنون چه میشود. یک وقت حر نگاه کرد دید که امام حسینعلیهالسلام خودشان به استقبال آمدهاند. امام یکی از اصحاب را به استقبال نفرستادند، حتی علی اکبرشان یا قمر بنیهاشم را نفرستادند، امام حسینعلیهالسلام وقتی دیدند حر میآید، خودشان به استقبال آمدند. آغوش باز کردند و حر را در آغوش گرفتند. حر سرش را زیر انداخته بود. فرمودند: ارفع رأسک؛ سرت را بلند کن! در خانه خدا اینگونه است؛ بابک مفتوح للراغبین.
خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَی غَیْرِکَ؛ هر کس جای دیگری جز در خانه خدا و اولیای الهی رفت، محروم برمیگردد. این را تجربه کنید! خیال میکنیم وقتی سراغ دیگری رفتیم، کارمان را او راه انداخت؟! البته یک وقت او وسیله و ابزار است و انسان با توکل بر خدا از او استفاده میکند، اما اگر کسی به غیر از خدا دل ببندد و در خانه غیر خدا برود، واقعاً زیان کرده است. خداوند میفرماید: الشَّهْرُ شَهْرِی وَالْعَبْدُ عَبْدِی وَالرَّحْمَةُ رَحْمَتِی. او خود فرموده است که من بنده همین درگاهم و جای دیگری نمیتوانم بروم. در بعضی از دعاها میخوانیم که خدایا اگر بنا باشد که تو فقط اولیا، صالحان و خوبان را تحویل بگیری، پس گناهکارها پشت کدام در باید بروند؟!
درِ بازِ رحمت الهی!
درست است که خداوند غضب نیز دارد، اما او کسی است که سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ؛[۹] درِ غضب خدا بسته است، کسی باید خیلی عناد و لجاجت داشته باشد، تا بتواند در غضب خدا را باز بکند که البته بعضیها آن را برای خودشان باز کردند، اما آن دری که همیشه باز است درِ خانه خداست. اگر انسان این فرصتها را از دست بدهد، دیگر چه وقت میتواند جبران کند؟! امام سجادعلیهالسلام در پاسخ به حسن بصری که میگفت: من بعید میدانم کسی با این گرفتاریها بهشتی شود، فرمودند: اینگونه نیست! با اینکه خداوند در توبه را باز کرده است، بعید میدانم کسی به این زودی جهنمی بشود. البته یک مسئله وجود دارد و آن این است که ابلیس، شیاطین، نفس اماره و زرق و برق دنیا انسان را غافل میکنند. حضرت آدمعلیهالسلام پیامبر الهی است، اولین انسان است، خداوند او را خلق کرده و خلیفه قرار داده است، به ملائکه فرموده است که به او سجده کنید و حضرت آدم را در بهشت جا داده است، همچنین به او فرموده است: وَکُلاَ مِنْهَا رَغَداً حَیْثُ شِئْتُمَا؛[۱۰] اما ابلیس شروع به وسوسه کرد و گفت: هَلْ أَدُلُّکَ عَلَی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَّا یَبْلَی؛[۱۱] میخواهید درختی را به شما نشان بدهم که عمر جاودان پیدا کنید؟! مرحوم علامه در المیزان میفرماید: خطای حضرت آدم همین بود که یک لحظه چشمش را از خدا برگرداند و به این درخت دوخت و خیال کرد از این درخت هم کاری برمیآید.
ماه رجب در پیش است و در رحمت خدا باز. کجا میخواهم بروم؟! به چه کسی میخواهم التماس کنم؟ برای حل مشکلات دنیایی، اخروی، مشکلاتی که عالم تشیع و جهان اسلام با آن درگیر است، به چه کسی باید پناه برد؟ ماه رجب است و این در باز است؛ افزون بر این خداوند خودش از بندهاش استقبال میکند. یَا عِمَادَ مَنْ لا عِمَادَ لَهُ، یَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ له، یَا جَارَ مَنْ لا جَارَ لَهُ،[۱۲] چه تکیهگاه و همنشینی بهتر از خدا؟! اگر انسان با این مفاهمی مأنوس شود، کمکم باعث میشود که رفاقتی بین این بنده حقیر ذلیل با خدای رب جلیل برقرار شود؛ یَا جَارَ مَنْ لا جَارَ لَهُ، یَا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ، یا رفیق من لا رفیق له، یا انیس من لا انیس له؛ انسان با چه کسی میخواهد انس بگیرد؟! با تلویزیون؟! فیلم سینمایی؟! با چرخیدن در خیابان و دیدن لباس و تماشای این مناظر؟! با اینها میخواهد انس بگیرد یا با خداوند عالم؟! اگر کسی با خدا رفیق شد، دیگر هیچ وقت تنها نیست. کمکم رفاقت شدیدتر میشود؛ یَا جَارِیَ اللَّصِیقِ یَا رُکْنِیَ الْوَثِیقَ یَا إِلَهِی بِالتَّحْقِیقِ، یَا رَبَّ الْبَیْتِ الْعَتِیقِ، یَا شَفِیقُ یَا رَفِیقُ.[۱۳] کمکم مثل حضرت ابراهیم خلیل الرحمن میشود.
این درها را باز گذاشتهاند. راه پیداکردن این در و انس گرفتن با آن همین دعاهایی ست که در ماه رجب قرار دادهاند. یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی ضَمِیرِ الصَّامِتِینَ؛[۱۴]چه کسی است از حوائج ما خبر دارد؟! ما گاهی خودمان از نیازهایمان بیخبر هستیم. روزی نزدیک مسجد آیتالله بهجترحمةاللهعلیه با یکی از اولیای الهی روبهرو شدم. میگفتند ایشان مستجابالدعوه است. به ایشان گفتم: آقا! نزدیک اذان است و دم مسجد، یک دعا به ما بکنید! ایشان دستانش را بلند کرد و گفت: خدایا! میلیارد میلیارد میلیارد حوائج این آقا را بده! من در دل خودم گفتم: من گفتم یک دعا؟! بعد فهمیدم که حوائج ما یکی نیست، حالا ذهنم به یک حاجت مشغول شده است. من میلیاردها حاجت دارم، اما خودم هم نمیدانم. چه کسی میداند؟! یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی ضَمِیرِ الصَّامِتِینَ؛ حتی وقتی که انسان هیچچیز نمیگوید، باز خداوند باخبر است.
از همین حالا دعایمان این باشد که خدایا ما را از برکات ماه رجب، شعبان، رمضان و شبهای قدر بهرهمند کن! این فرصتها از دست میرود و یک وقت انسان چشم باز میکند و میبیند ده روز از ماه رجب گذشت. آنهایی که میتوانند از خداوند بخواهند که به آنها هم توفیق بدهد که خودشان را برای اعتکاف و خلوت با خدا آماده کنند. مجالس عمومی و دعای عمومی سر جای خودش، اما خداوند خلوت را بسیار دوست میدارد.
پرسمان اخلاقی
راهکارهای عفتپیشهکردن را بیان بفرمایید؟
متأسفانه یکی از موضوعاتی که به اندازه کافی درباره آن بحث نشده است، عفت است. قرآن میفرماید: وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکَاحًا؛[۱۵] کسیکه کار ازدواجش با مانعی روبهرو شده است، عفت پیشهکند. البته عفت کار سختی است و انجام آن نیازمند برنامه است. شاید اولین قدم این است که انسان در مقام خوردن قدری عفت شکم داشته باشد. در روایات آمده است؛ إِنَّ أَفْضَلَ الْعِبَادَةِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ.[۱۶] ابتدا ببینم میتوانم از یک قاشق غذا، یک لیوان شربت یا یک دانه شیرینی بگذرم یا نه؟! اگر از این نتوانم بگذرم از شهوات بعدی چگونه میخواهم بگذرم؟! مرحله بعد عفت زبان است؛ اینکه انسان تمرین کند که عفت زبان داشته باشد. عفت چشم داشته باشد؛ اینکه چشم هرزه نباشد و هر جایی را نگاه نکند. این عفتها قدم به قدم باعث میشود که انسان بتواند درباره شهوات جنسی هم عفت به خرج بدهد. خلاصه اینکه عفت به معنای کنترل شهوات است و کتابهای خوبی هم در زمینه عفت نوشته شده است.
اگر برای پیشرفت در زندگی وام بگیرم با احادیثی که در مورد نهی از قرضگرفتن آمده است، منافات ندارد؟
قرض دادن کار بسیار خوبی است و به آن سفارش شده است، اما نسبت به قرض گرفتن نهی شده است. حتی اگر نهی هم نشده بود، خود انسان میفهمید که کار مطلوبی نیست. یکی از چیزهایی که آرامش انسان را به هم میزند، قرضگرفتن و قسطدادن است. البته در موارد ضروری چارهای جز آن نیست. به طور کلی تا انسان بتواند خودش را زیر بار دین و قرض نبرد، آسایش و آرامش بیشتری دارد. انسان کمی قناعت کند و نسبت به این پیشرفتها نیز هرچه لازم باشد، خداوند وسایلش را میرساند.
برای آنکه وقتمان برکت پیدا کند چه کنیم؟
چند سال قبل مقام معظم رهبری شعار سال را «کار و تلاش مضاعف» نامیدند. مرحوم آیتالله مصباح در توضیح این موضوع میگفتند: روشن است که این مسئله به این معنا نیست که مثلا کارگرها بهجای هشت ساعت شانزده ساعت کار کنند. سپس این خاطره را از آیتالله بهجت ذکر کردند که آقازاده ایشان میگفت: من به پدرم گفتم: شما چقدر دعا و نماز میخوانید و ذکر میگویید؟! شما روزی پنج شش ساعت درس دارید، چرا اینقدر خودتان را با این عبادات خسته میکنید؟! مرحوم آیتالله بهجت فرموده بودند: بابا! اثر این دعاها، نمازها و توسلات این است که گاهی درسی که فهم آن به سه ساعت مطالعه نیاز دارد، من با ده دقیقه مطالعه میفهمم. ده دقیقه به اندازه سه ساعت کار؟! اگر کار با اخلاص، توجه به خدا و توسلات همراه باشد، برکت پیدا میکند. کُلُّ أَمْرٍ ذِی بَالٍ لَمْ یُذْکَرْ فِیهِ بِسْمِ اللَّهِ فَهُوَ أَبْتَرُ؛[۱۷] اگر کار برای خدا نباشد، نیمه تمام است. در بین اذکار نیز من از مرحوم آیتالله مصباح شنیدهام که میفرمود: ذکر صلوات خیلی به عمر انسان برکت میدهد. تلاوت قرآن نیز این اثر را دارد. افزون بر نمازهای واجب، نمازهای مستحبی نیز اینگونه است. خدمت به دیگران نیز در عمر انسان برکت ایجاد میکند؛ همانگونه که انسان از اموالش انفاق میکند، اموالش برکت پیدا میکند.
پی نوشت ها:
[۱]. حدید، ۲۳.
[۲]. مرحوم آقاشیخ عباس قمیرحمةاللهعلیه برخی از اعمال این ماه را در مفاتیح آوردهاند، اما مرحوم سیدبنطاووسرحمةاللهعلیه در کتاب اقبال و مرحوم علامه مجلسیرحمةاللهعلیه در کتاب ذات المعاد با تفصیل بیشتری به اعمال این ماه پرداختهاند.
[۳]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص۴۷۱.
[۴]. وقتی از جایی به نام آسمان هفتم نام میبرند، به این معناست که آنجا خیلی بلندمرتبه است؛ گویا نزدیک عرش خداست.
[۵]. إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج۲، ص۶۲۸.
[۶]. همان، ص۶۴۳.
[۷]. الوافی، ج۵، ص۱۰۹۴.
[۸]. توبه به معنای رجوع و بازگشت است؛ یعنی بنده تاکنون به خدا پشت کرده بوده است و اکنون برگشته است.
[۹]. کتاب المزار- مناسک المزار(للمفید)، ص۱۶۱.
[۱۰]. بقره، ۳۵.
[۱۱]. طه، ۱۲۰.
[۱۲]. مفاتیح الجنان، دعای مشلول.
[۱۳]. زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص۳۹۰.
[۱۴]. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، ج۱، ص۲۲۹.
[۱۵]. نور، ۳۳.
[۱۶]. کافی (ط - دار الحدیث)، ج۳، ص۲۰۳.
[۱۷]. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۸۹، ص ۲۴۲.