emamian

emamian

ماموستا ملامحمد محمودی، اظهار داشت: حمله‌ای که کشورهای آمریکا و انگلیس و دیگر هم پیمانانش به یمن داشتند برای همه جهانیان این مهم را روشن کرد که هیچ تفاوتی بین اسرائیل غاصب با آمریکایی ها و انگلیسی ها در دشمنی با جهان اسلام وجود ندارد.
 
امام جمعه شهرستان روانسر گفت: آمریکایی‌ها و انگلیسی ها با حمله به کشور یمن نشان دادند که با اسرائیل در بحث مبارزه با جهان اسلام در یک جبهه مشترک قرار دارند بنابراین باید گفت که دشمن ملت فلسطین و غزه تنها اسرائیل نیست بلکه آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها و دیگر کشورهای غربی نیز در این جنگ نابرابر دخالت مستقیم دارند.
 
این عالم اهل سنت با اشاره به اینکه حمله به یمن با هدف حمایت از رژیم غاصب اسرائیل صورت گرفت، عنوان کرد:  انگلیسی ها و آمریکایی‌ها در حمله به کشور یمن نشان دادند که حاضرند برای حفظ حیات رژیم منحوس اسرائیل دست به هر جنایتی بزنند که آخرین آن موشک باران یمن بود.
 
امام جمعه شهرستان روانسر در ادامه سخنان خود گفت: با این وجود خود آمریکایی‌ها بهتر از هر کس دیگری می‌دانند که وارد یک باتلاق بزرگ شده‌اند و به نوعی فریب صهیونیست‌ها را خورده ‌اند بنابراین تنها راه نجات آنان از این منجلاب تغییر سیاست‌های استکباری شان می‌باشد.
 
وی ادامه داد: بی ‌گمان آمریکایی‌ها، انگلیسی ها و صهیونیست‌ها در بحث غزه و فلسطین یک موضع واحد دارند و نباید گفت که اسرائیل به تنهایی در مقابل مردم غزه قرار دارد.
 
ماموستا محمودی در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: امیدواریم هرچه سریع‌تر کشورهای اسلامی در برابر رژیم منحوس اسرائیل جبهه واحدی اتخاذ نمایند زیرا سکوت کشورهای اسلامی در این برهه حساس از تاریخ جهان اسلام که اینگونه ملت فلسطین و دیگر مسلمین قتل عام می شوند، شرم آور است.

سه شنبه, 26 دی 1402 07:11

خواص شگفت انگیز انجیر

انجیر برای سلامت بدن بسیار مفید است. گفته می‌شود خوردن انجیر خیسانده شده پیش از صبحانه حتی منافع بیشتری برای سلامت بدن نیز دارد.

انجیر از میوه‌هایی محسوب می‌شود که برای تقویت و بهبود عملکرد سیستم ایمنی بدن بسیار مفید است. با قوی شدن سیستم ایمنی بدن، احتمال ابتلا به بیماری‌های ویروسی کاهش می‌یابد و سلامت بدن حفظ می‌شود.

به گزارش تایمز آف ایندیا، انجیر حاوی انواع مواد معدنی و ویتامین‌های مورد احتیاج بدن است، علاوه بر این خواص آنتی اکسیدانی موجود در انجیر برای حفظ سلامتی بدن و تقویت سیستم ایمنی بدن بسیار مفید و کاربردی هستند. در این مطلب به ۱۰ مورد از خواص انجیر اشاره کرده‌ایم.

 

مناسب برای کاهش وزن

انجیر سرشار از فیبر است و خوردن آن‌ پس از خیساندن، شما را برای مدتی طولانی سیر نگه می‌دارد و به کاهش وزن‌تان کمک می‌کند.

بهبود حرکت روده

انجیر هم سرشار از فیبر هضم شدنی و هم غیر هضم شدنی است که باعث بهبود عملکرد دستگاه گوارش می‌شود و از یبوست جلوگیری می‌کند.

کنترل سطوح قند خون

حاوی اسید کلروژنیک، پتاسیم و امگا۳ و ۶ اسید چرب است که به تنظیم قند خون کمک می‌کنند.

تاثیر در حفظ سلامت قلب

مصرف منظم انجیرهای خیسانده شده به کاهش ذرات چربی یا تری گلیسیریدها در خون کمک می‌کند که منجر به بهبود عملکرد قلب می‌شود.

استحکام استخوان‌ها

انجیر مملو از پتاسیم و کلسیم است و اجازه نمی دهد که کلسیم از طریق ادرار از بدن خارج  شود. در مجموع انجیر به دلیل این ویژگی‌ها در تقویت و استحکام استخوان‌ها موثر است.

مناسب برای زنان باردار

انجیر سرشار از ویتامین B۶ و اسیدهای چرب امگا ۳ است که باعث کاهش عوارض تهوع صبحگاهی در خانم‌های باردار می‌شود.

کاهش خطر سرطان

گفته می‌شود استفاده منظم انجیر خیسانده شده خطر سرطان‌های سینه و روده بزرگ را کاهش می‌دهد.

پوست سالم

میزان بالای ویتامین C در انجیر به بهبود رنگ صورت و سلامت پوست کمک می‌کند. انجیر همچنین در درمان زخم، سوختگی پوست و آکنه موثر است.

سنگ کلیه را از بین می‌برد

گفته می‌شود مصرف منظم انجیر خیسانده شده به از بین بردن سنگ کلیه کمک می‌کند.

تقویت سلامت موها

انجیر خشک به عنوان یک ماده‌ی غذایی غنی از آنتی‌اکسیدان‌ها و دیگر مواد مغذی، باعث تقویت سلامت موهای شما می‌شود. زینک و آهن، به عنوان دو ماده‌ معدنی اصلی موجود در انجیر نیز باعث بهبود رشد موها و جلوگیری از ریزش مو می‌شوند.

تیرگی دور چشم‌ها به دلایل مختلفی از جمله خستگی، پیری یا بیماری‌های زمینه‌ای مانند آلرژی و اگزما به وجود می‌آیند. دایره‌های تیره دور چشم ظاهر خوشایندی ندارند و اغلب افراد به دنبال راهی برای از بین بردن آن می‌گردند.

خوشبختانه می‌توان با طیف گسترده‌ای از روش‌های درمانی از خانگی گرفته تا مراجعه به متخصص پوست، به کاهش این تیرگی دور چشم کمک کرد. پی بردن به دلایل تیرگی زیر چشم و انتخاب راه‌حل منسجم، کلید مقابله موثر با این مشکل است.

چه عواملی باعث تیرگی دور چشم می‌شوند؟

 آلرژی

آلرژی، باعث ترشح هیستامین و گشاد شدن عروق خونی و تورم اطراف چشم می‌شود.

 تب یونجه یا رینیت آلرژیک

واکنش التهابی ناشی از تب یونجه، موجب التهاب مخاط بینی و افزایش جریان خون در اطراف چشم می‌شود و به همین دلیل تیرگی دور چشم را افزایش می‌دهد.

 اگزما یا درماتیت آتوپیک

التهاب و خارش ناشی از اگزما، پوست ظریف اطراف چشم را تحریک می‌کند و باعث می‌شود - به‌دلیل خارش پوست اطراف چشم - تیرگی به وجود بیاید.

 تحریک پوستی یا درماتیت تماسی

 بر اثر تماس پوست با مواد آلرژی‌زا، واکنش التهابی یا تحریک پوستی به وجود می‌آید که به تیرگی دور چشم منجر می‌شود.

وراثت یا عامل ژنتیکی

عوامل ژنتیکی به نازکی پوست اطراف چشم و افزایش رنگدانه در اطراف پوست منجر می‌شوند.

بی‌نظمی در توزیع رنگدانه‌های پوست

 توزیع نابرابر ملانین یا تشدید رنگدانه‌ها، باعث ایجاد سایه یا تغییر رنگ در اطراف چشم می‌شود.

خاراندن یا مالش چشم

خاراندن یا مالش دادن ناحیه ظریف اطراف چشم، باعث تحریک و التهاب پوست می‌شود و دور چشم را تیره می‌کند.

قرار گرفتن در معرض نور خورشید

قرار گرفتن بیش از حد در معرض اشعه ماورای بنفش خورشید، باعث تیرگی اطراف چشم می‌شود.

روند طبیعی پیری

با افزایش سنِ پوست و از دست رفتن کلاژن و چربی پوست، اطراف چشم نازک‌تر می‌شود و تیرگی دور چشم را برجسته‌تر می‌کند.

سطوح پایین آهن در بدن

سطوح پایین آهن که به کم‌خونی شناخته شده است و همچنین کمبود ویتامین ب ۱۲ در ایجاد سیاهی زیر چشم نقش دارند.

راهکار‌های از بین بردن سریع تیرگی دور چشم

به گزارش ایندیپندنت، بسیاری از مردم برای از بین بردن این عارضه به‌دنبال راه حل‌های سریع هستند، زیرا تیرگی دور چشم بر ظاهر آن‌ها تاثیر می‌گذارد و چهره را خسته، کم‌انرژی و مسن‌تر نشان می‌دهد.

خواب

خواب کافی به بدن برای احیا و شاداب‌سازی پوست کمک می‌کند و با بهبود گردش خون از تیرگی دور چشم جلوگیری می‌کند و پف اطراف چشم‌ها را کاهش می‌دهد.

بالا گذاشتن سر نسبت به بدن در هنگام خواب، احتباس مایعات در اطراف چشم را به حداقل می‌رساند، از تجمع خون در این ناحیه جلوگیری می‌کند و بدین ترتیب پف اطراف چشم و حلقه تیره دور آن را کاهش می‌دهد.

کمپرس سرد

کمپرس سرد ناحیه اطراف چشم‌ها، با انقباض رگ‌های خونی و کاهش تورم به رفع تیرگی دور چشم کمک می‌کند.

مرطوب کننده‌

مرطوب کننده‌ها با حفظ رطوبت و صاف نگه داشتن پوست به کاهش سیاهی زیر چشم کمک می‌کنند. همچنین پوستی که به خوبی مرطوب و آبرسانی شده است، صاف‌تر و انعطاف پذیرتر به نظر می‌رسد.

برش‌های خیار

تحقیقات نشان می‌دهد، خنکی خیار به انقباض رگ‌های خونی، کاهش پف و التهاب کمک می‌کند و به نوبه خود تیرگی و سیاهی دور چشم را کاهش می‌دهد. در واقع برش‌های خیار حاوی آنتی‌اکسیدان است و محتوای آب بالایی دارد که به کاهش تیرگی دور چشم کمک می‌کند.

روغن بادام

روغن بادام سرشار از آنتی اکسیدان است و به مرطوب کردن پوست ظریف اطراف چشم، کاهش خشکی و بهبود بافت پوست کمک می‌کند. همچنین خواص ضدالتهابی آن در بهبود چهره و کاهش تیرگی پوست در طول زمان موثر است.

ویتامین‌ای

ویتامین‌ای نیز به دلیل خواص آنتی اکسیدانی‌اش شناخته شده است و از سلول‌های پوست در برابر آسیب‌های ناشی از رادیکال‌های آزاد محافظت می‌کند. هنگامی که این ویتامین به صورت موضعی استفاده شود به تغذیه پوست و بهبود خاصیت ارتجاعی کمک می‌کند و در کاهش تیرگی دور چشم موثر است.

ویتامین کا

ویتامین کا هم با بهبود گردش خون و کاهش ظاهر رگ‌های خونی زیر پوست در کاهش تیرگی دور چشم موثر است.

چای کیسه‌ای (تی‌بگ)

چای کیسه‌ای آماده به ویژه چای حاوی کافئین به کاهش حلقه‌های تیره دور چشم‌ها کمک می‌کنند، زیرا کافئین موجود در آن‌ها خواص منقبض‌کننده عروقی دارد که رگ‌های خونی را سفت می‌کند و به طور موقت تورم و پف‌کردگی را کاهش می‌دهد.

کاهش قرار گرفتن در برابر نور خورشید

برای جلوگیری از بروز حلقه‌های زیر چشم از کرم ضد آفتاب و عینک آفتابی استفاده و از قرار گرفتن طولانی‌مدت در معرض نور خورشید خودداری کنید.

بسیاری از تغییرات ناخوشایند پوستی از چین و چروک‌ها گرفته تا ریزش مو و اگزما با یک رژیم غذایی فقیر ارتباط مستقیم دارد. در اینجا با ۶ هشداری که پوست شما در مورد نوع رژیم غذایی‌تان به شما می‌دهد، آشنا می شوید:

چین و چروک‌های زودرس: چین و چروک‌های زودرس روی پوست حاکی از آن است که شما الکل مصرف می‌کنید یا این که قند موجود در رژیم غذایی‌تان بیش از حد است. الکل رطوبت پوست را از بین می‌برد و خود عاملی برای تقویت چروک‌ها است. مصرف زیاد قند نیز روند پیری قسمت‌های مختلف بدن را افزایش می‌دهد. قند باعث تشکیل AGE‌ها می‌شود که به کلاژن آسیب می‌رساند.

الیاف کلاژن باید با هم در ارتباط باشند تا به حفظ ساختار پوست کمک کنند. شکر باعث آسیب پیوند بین فیبر کلاژن می‌شود که پس از قرار گرفتن در معرض نور UV از خورشید، افزایش می‌یابد. کلاژن بیشتر تخریب شده و چروک پوستی ظاهر می‌شود. برای جلوگیری از چین و چروک، مصرف قند خود را کاهش دهید. غذا‌های با قند زیاد مانند آب نبات، کیک یا بستنی باید فقط گاهی مصرف شوند و نباید به عنوان بخشی از رژیم غذایی روزانه شما باشند. از نوشیدنی‌های شیرین مانند نوشابه‌های قلیایی یا نوشابه‌های مخلوط که می‌توانند تا ۱۰۰ گرم قند خالص را ارائه دهند، دوری کنید.

 جوش: بروز جوش‌ها نشانه این است که شما غذا‌های با شاخص گلیسمی بالا مصرف می‌کنید. غذا‌ها به طور کلی به سه دسته با شاخص گلیسمی بالا، متوسط و پایین تقسیم می‌شوند.غذا‌هایی که شاخص گلیسمی بالایی دارند باعث افزایش قندخون شده و در ادامه انسولین خون را بالا می‌برند. غذا‌هایی مانند برنج سفید، ماکارونی، پاستا و ... عامل ابتلا به جوش و آکنه هستند و باید غلات کامل را جایگزین آن‌ها کرد.

کیسه‌های زیر چشم: کیسه‌های زیر چشم تنها ناشی از بی‌خوابی نیستند بلکه می‌توانند از کم آبی بدن حکایت کنند. فراموش نکنید که وضعیت پوست شما فقط مربوط به غذا نیست بلکه نوشیدنی‌ها نیز نقش موثری در سلامت پوست دارند. اطمینان حاصل کنید که حداقل ۳ لیتر آب در طول روز مصرف می‌کنید.

خشکی پوست: علاوه بر خطر ابتلا به فشارخون بالا، یک علت دیگر برای کاهش مصرف سدیم مطرح است؛ سدیم بیش از حد، پوست شما را خشک می‌کند. همچنین مصرف بیش از حد نمک باعث می‌شود تا پوست پف کرده به نظر آید و به بافت آن آسیب برساند.

 آکنه: بروز آکنه بدترین کابوس بخصوص در دوران جوانی است. در این میان برخی غذا‌ها در ایجاد آکنه مقصر شناخته شده‌اند، اما نکته مهم این است که تاثیر مواد غذایی بر همه یکسان نیست و محرکی که باعث بروز آکنه در یک فرد می‌شود، ممکن است روی فرد دیگر هیچ تاثیری نداشته باشد. برخی غذا‌های مشخص از جمله غذا‌های چرب و غذا‌های حاوی قند زیاد برای جوش و آکنه پوست به عنوان یک ماشه خطر شناخته شده‌اند.

فرقی نمی‌کند نوع پوست شما چگونه است یا چندسال دارید؛ اگر می‌خواهید پوستی صاف و بدون آکنه داشته باشید باید در مصرف شکلات، غذا‌های شور، آب پنیر، سویا، فست فودها، نوشیدنی‌های شیرین و نان سفید دقت کنید.

 اگزما: اگزما گاهی ارثی است و در بیشتر موارد نتیجه حساسیت زیاد سیستم ایمنی بدن به برخی مواد غذایی است. این مواد غذایی باعث بروز و یا تشدید اگزما می‌شود. در این صورت بهترین کار خودداری از مصرف مواد غذایی حساسیت‌زا از جمله گوشت قرمز، قهوه، شیر گاو، تخم مرغ، سویا و گردو است.

زیارت جامعه کبیره یکی از معروف‌ترین و مشهورترین زیاراتی است که از امام هادی علیه‌السلام صادر شده است و در عین حال فرازهای این زیارت از اتقان و استحکام غیر قابل وصفی برخوردار می‌باشد.

در مجموعه زیارت جامعه کبیره، کلمه «نور» جلوه خاصی دارد. این کلمه صفت مشترک بین قرآن و ائمه علیهم‌السلام است.

اشتراک در نور
نور در معنای لغوی به معنای چیزی است که به‌خودی‌خود، ظاهر است و باعث ظهور و روشن شدن غیر می‌شود.[1] توصیف به نور، از خصوصیات مشترک بین دو ثقل گران‌بها؛ قرآن کریم و اهل‌بیت علیهم‌السلام است.

بی‌تردید یکی از صفات قرآن کریم «نور» است: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً»؛[2] «[برای هدایت] شما نوری تابان و آشکار فرستادیم». این آیه به صراحت، قرآن کریم را نور معرفی می‌کند. البته برخی از آیات به کمک روایات، اهل‌بیت علیهم‌السلام را نور معرفی می‌کنند.[3]

امام هادی علیه‌السلام نیز در زیارت جامعه کبیره، ائمه علیهم‌السلام را نور معرفی می‌کند: «السَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعاةِ... وَ بَقِيَّةِ اللّهِ... وَ صِراطِهِ وَ نُورِهِ»؛[4] «سلام بر پیشوایان دعوت کننده... و باقی‌مانده خدا... و راه مستقیم و نور خدا».

بر این اساس قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام دو نوری هستند که هم خود دلیل و برهانی ظاهر و روشن هستند و هم باعث روشن شدن تاریکی‌ها و بر طرف شدن غبار جهالت از چهره انسان‌ها می‌شوند.[5]

انتخاب ویژه اهل‌بیت 
امام هادی علیه‌السلام در فراز دیگری از زیارت جامعه کبیره می‌فرماید: «وَ انْتَجَبَكُمْ لِنُورِهِ»؛ «و خداوند شما را برای نورش برگزید».

خدای مهربان با علم کامل به تمام مخلوقات، امامان معصوم را انتخاب کرد؛ زیرا او میزان عبودیت و سرسپردگی آن‌ها را می‌دانست؛ بنابراین آنان را برای نور مخصوص خودش انتخاب کرد تا واسطه‌ای برای رساندن آن به مردم و وسیله‌ای برای روشن کردن راه برای هدایت آن‌ها باشند.

نور خدا نزد اهل‌بیت
بعد از اینکه خداوند اهل‌بیت علیهم‌السلام را برگزید، نور خودش را نزد آنان قرار داد؛ بنابراین امام هادی علیه‌السلام فرمود: «وَ نُورُهُ وَ بُرْهانُهُ عِنْدَكُمْ»؛ «و نور و برهانش[خدا] نزد شماست». بی‌شک این نور معارف و خزائن علم خداوند است که در قالب قرآن کریم نازل شده است.

اهل‌بیت نور برگزیدگان
خداوند در زمین برگزیدگانی دارد که نور را از طریق اهل‌بیت علیهم‌السلام، دریافت کرده‌اند؛ زیرا آفرینش نوری اهل‌بیت، مقدم بر دیگران بود.[6] بر همین پایه امام هادی علیه‌السلام در بخش دیگری از زیارت جامعه کبیره فرمود: «وَ أَنْتُمْ نُورُ الْأَخْيارِ»؛ «و شما نور برگزیدگان هستید» و بی‌شک انبیاء الهی، نخستین برگزیدگان هستند.

آری! دشمنان و بدخواهان همواره در تلاش‌اند که این نور را با دهان خود، خاموش کنند؛ ولی نه تنها این نور خاموش نخواهد شد؛ بلکه خداوند با ظهور امام زمان علیه‌السلام و جهانی کردن دین اسلام، این نور را تمام خواهد کرد.[7]

پی‌نوشت:
[1]. ابن منظور، لسان العرب، دارالفکر، ج5، ص240.
[2]. نساء: 174.
[3]. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، اسلامیه، ج1، ص94.
[4]. قمی، شیخ عباس، مفاتیح‌الجنان، زیارت جامعه کبیره.
[5]. حدید: 9.
[6]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، داراحیاءالتراث، ج15، ص24.
[7]. توبه: 32.

زیارت جامعه کبیره گنجینه‌ای بزرگ از معارف است که امام هادی علیه‌السلام آن را انشاء فرموده و برای شیعیان و محبین خود به میراث گذاشته‌اند. این زیارت گرانسگ، در واقع قطره‌ای از دریای اوصاف اهل‌بیت علیهم‌السلام را برای تشنگانِ معرفت به عظمت آن عزیزان خدا، به تصویر کشیده است.

یکی از اوصافی که در این زیارت کریمه به آن اشاره شده، علم اهل‌بیت علیهم‌السلام به غیب است، آنجا که امام هادی علیه‌السلام فرموده‌اند: «ارْتَضَاكُمْ لِغَيْبِه‏»؛[1] «خداوند شما اهل‌بیت را برای غیب خود برگزیده است». این جمله حضرت در واقع تفسیری از این آیه قرآن است که خداوند می‌فرماید: «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِنْ رَسُولٍ»؛[2] «[او] دانای غیب است و هیچ‌کس را بر غیب خود آگاه نمی‌کند، مگر فرستادگانی که [ایشان را برای آگاه شدن از غیب]، برگزیده است».

یکی از مظاهر علم غیب امام، اطلاع از حالات و نیت‌های درونی اشخاص است. امام به اذن خداوند از خطورات ذهنی اشخاص خبر دارد و می‌داند که چه کسی به چه چیزی فکر کرده یا در ذهنش چه می‌گذرد و یا بین خود و خدایش چه مناجاتی دارد.

روایات متعددی وجود دارد که این مطلب را تایید کرده و از وجود چنین علمی برای امام، حکایت دارد. برای نمونه به یکی از جریاناتی که در زمان خود امام هادی علیه‌السلام اتفاق افتاده، اشاره می‌نماییم:

در اصفهان شخصی به نام «عبدالرحمن» زندگی می‌کرد که [علی‌رغم غیر شیعی بودن اکثر مردم آن شهر در آن زمان]، شیعه بود. به او گفته شد: سبب شیعه شدن تو و اعتقادت به امامتِ امام علی‌النقی علیه‌السلام در میان سایر مردم، چیست؟ گفت از ایشان چیزی مشاهده نمودم که منجر به این امر گشت. من فردی فقیر بودم که درعین‌حال فقر، زبانی گویا همراه با جرئت سخن گفتن در هر جمعی را داشتم. به همین دلیل، در یک سالی مردم اصفهان، مرا به همراه گروهی برای دادخواهی به دربار متوکل عباسی فرستادند. [به سامرا رفته] و یک روزی که در کنار قصر متوکل حضور داشتیم، ناگهان خبر رسید که متوکل امروز، علی‌بن‌محمد‌بن‌الرضا علیهم‌السلام را به دربارش احضار نموده است. من که کنجکاو شده بودم، از شخصی در آنجا پرسیدم: ایشان چه کسی است که احضار شده؟ گفت: او مردی علوی است که رافضی‌ها (شیعیان) قائل به امامت او هستند و احتمالاً متوکل او را احضار نموده تا به قتل برساند. من با خود گفتم: از جایم تکان نمی‌خورم تا ببینم او کیست. در همین حین او در حالی‌ که بر روی اسب نشسته بود از دور نمایان شد. مردم که متوجه او شدند، به دو طرف مسیر رفته [و راه را برای آمدن او باز نمودند، و من نیز به طرفی رفتم]. به‌ محض دیدن او، محبتش در قلبم قرار گرفت [و چون شنیده بودم متوکل قصد سوء نسبت به او دارد]، شروع به دعا کردن برای او نموده و از خدا خواستم تا شر متوکل را از او دفع نماید. او همچنان از بین مردم می‌آمد و تنها به یال اسبش نگاه کرده و متوجه دو طرف راست و چپ خود نمی‌گشت. من نیز، همچنان در دلم برای او دعا می‌نمودم تا اینکه وقتی به من رسید، رو به من کرده و فرمود: خداوند دعایت را مستجاب کرده و عمرت را طولانی گرداند و مال و فرزندانت را فزونی بخشد. من [از شدت تعجب که از اندرونم خبر داده بود] به خود لرزیده و در میان دوستانم غش کردم. از من پرسیدند چه اتفاقی برایت افتاد؟ گفتم خیر است و چیزی از ماجرا برایشان تعریف نکردم.

پس‌ از آن جریان به اصفهان برگشتم. خداوند [به برکت آن دعا] درهای روزی را بر من گشود، به‌گونه‌ای که من در حال حاضر، علاوه بر اموالم که خارج از منزل است، در میان خانه یک‌ میلیون درهم نقد دارم. علاوه بر این، دارای ده فرزند بوده و بیش از هفتاد سال از عمرم می‌گذرد. در نتیجه من معتقد به امامت آقایی هستم، که هم از دلم خبر داد و هم خداوند دعایش را در حقم مستجاب نمود.[3]

این حکایت و امثال آن که کم هم نیستند، به‌ خوبی علم اهل‌بیت علیهم‌السلام نسبت به احوالات و خطورات ذهنی اشخاص را نشان داده و آنچه در زیارت ایشان و در خطاب با بزرگواران عرض می‌کنیم را تصدیق می‌کند. انسان وقتی از چنین جریاناتی مطلع می‌شود، با معرفت بیشتری آن عزیزان خدا را خطاب کرده و می‌گوید: «ارْتَضَاكُمْ لِغَيْبِه‏»؛ «خداوند شما اهل‌بیت را برای غیب خود برگزیده است».

پی‌نوشت:
[1]. بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج99، ص132.
[2]. جن: 26 و 27.
[3]. بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، ج50، ص141.

کمک کردن آحاد مردم برای تسهیل امر ازدواج جوانان، فقط شامل کمک‌های مادی و اقتصادی آنان نیست، بلکه انسان‌ها باید از تمامی زمینه‌هایی که به گونه‌ای کمک برای تسهیل امر ازدواج جوانان محسوب می‌شوند استفاده کنند. ممکن است در وهله اول اینگونه به ذهن انسان‌ها خطور کند که مقصود از کمک کردن دیگران برای تسهیل امر ازدواج جوانان، صرفاً مساعدت و کمک آنان در زمینه مادی و اقتصادی است، در صورتی که این مساعدت‌ها و کمک‌ها می‌تواند بسیاری از موارد دیگری از جمله تبلیغ امر ازدواج در موارد گوناگون را شامل شود به طور مثال اگر شخصی در خانواده‌ای وارد شد که دارای جوان مجرد دم بخت هستند، هم آن جوان مجرد را به امر ازدواج تشویق کند و هم با والدین او در مورد اهمیت فراهم آوردن امکانات مادی و معنوی برای ازدواج آن جوان دم بخت صحبت کند یا اینکه هرگونه مشکلات در زمینه ازدواج آن جوان را حل و فصل نماید و بسیاری از راهکارهای دیگر که می‌توانند به نوعی به عنوان کمک‌هایی برای تسهیل امر ازدواج جوانان محسوب شوند. 

متاسفانه در برهه کنونی با معضل بسیار بزرگ کاهش رغبت جوانان به ازدواج روبرو هستیم و بنابراین معضل بسیار بزرگ، باید این نکته بسیار مهم را در نظر بگیریم که مسئولیت تسهیل امر ازدواج برای جوانان تنها به عهده خانواده آنان نیست، بلکه هر انسانی می‌تواند در این زمینه واسطه کار خیر شود، به طور مثال اگر جوانی به شخصی برای ازدواج مراجعه کرد و گفت می‌خواهم ازدواج کنم اما هیچ دختری را به عنوان گزینه همسر آینده سراغ ندارم، آن شخص اگر کسی را سراغ دارد به آن جوان معرفی کند و واسطه این امر خیر گردد، و نیز علاوه بر این واسطه‌گری در بخش معرفی دختر به پسر، برای مراسم خواستگاری آنان نیز قدم برداشته و در آن مراسم نیز میانجی‌گری و واسطه‌گری کند، بنابراین اگر خواستیم در زمینه‌ای واسطه کار خیر شویم، این را باید بدانیم که هیچ کار خیری بالاتر از ازدواج و واسطه شدن برای ازدواج نیست، چنانچه نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این مورد می‌فرمایند:«أفضَلُ الشَّفاعَةِ أن تَشفَعَ بينَ اثنَينِ في النِّكاحِ»[۱]«بهترين وساطت اين است كه ميان دو نفر در امر ازدواج واسطه شوى». 

متاسفانه در برهه کنونی یکی از مهم‌ترین دلایل کاهش رغبت جوانان به امر ازدواج، شرایط بسیار سخت و دشواری است که عرف جامعه برای پسرهای مجرد که قصد خواستگاری دارند در نظر گرفته است، به طور مثال اگر پسر به خواستگاری دختری برود والدین آن دختر در وهله اول از آن پسر، مسکن و ثروت و کسب و کار پر ثروت و ماشین و کارت پایان خدمت و خیلی از درخواست‌های دیگری دارند که امر ازدواج را نه تنها برای آن پسر دشوار می‌کند بلکه به گونه‌ای محال می‌کند! این عرف جامعه اشتباه است! عرفی که بر مبنای آموزه‌های دین مبین اسلام نباشد کاملا اشتباه است! یکی از سخت‌ترین و دشوارترین موانع در امر ازدواج بسیاری از پسران مجرد که خواهان ازدواج هستند، مهریه‌های سنگینی است که توسط والدین دختر بر آن پسر تحمیل می‌شود، به طور مثال والدین دختر به پسر می‌گویند مهریه‌ای که برای دخترمان در نظر گرفته‌ایم به اندازه سال تولدش است! مسلماً همین قانون‌های سخت و موانع بسیار دست و پاگیر است که موجب می‌شود بسیاری از جوانان بالاخص پسران مجرد، ازدواج را یک امر وحشتناک و محال پنداشته و از آن صرف نظر کنند، چنانچه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در مورد این مهریه‌های سنگین چنین می‌فرمایند:«أمّا شُؤمُ المَرأةِ فكَثرَةُ مَهرِها و عُقوقُ زَوجِها»[۲]«شومى و نا خجستگى زن ، زياد بودن مهريه او و نافرمانى از شوهرش است». 

بنابراین یکی از بزرگترین قدم‌هایی که باید در راستای تسهیل امر ازدواج جوانان برداشت، این است که به هر روشی که می‌توانیم ازدواج را برای جوانان مجرد آسان کنیم و همین آسان بودن امر ازدواج موجب میل و رغبت هرچه بیشتر به امر ازدواج که سنت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است می‌شود، چنانچه نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این مورد می‌فرمایند:«خَيْرُ النِّـكاحِ اَيْسَرُهُ»[۳]«بهترين ازدواج آسان ترين آن است». 

نتیجه‌گیری: یکی از معضلات بسیار بزرگ در برهه کنونی این است که بسیاری از مشکلات، بالاخص مشکلات اقتصادی و معیشتی موجب بی‌رغبتی و حتی ترس بسیاری از جوانان از امر بسیار مهم ازدواج شده است، با توجه به این معضل بسیار بزرگ که عواقب بسیار جبران ناپذیری اعم از کاهش جمعیت و افزایش روابط نامشروع را برای جامعه اسلامی ما به بار می‌آورد، یکی از مهم‌ترین مواردی که نیاز مبرمی به آن احساس می‌شود، این است که آحاد مردم از تمامی کمک‌هایی که از عهده آنان برمی‌آید برای تسهیل امر ازدواج جوانان قدم بردارند و البته این مساعدت‌ها و کمک‌ها و قدم برداشتن‌ها تنها در زمینه اقتصادی و مالی نیست، یعنی کسی نمی‌تواند با این بهانه که «وقتی که وضع مالی من خوب نیست و پولی ندارم و نمی‌توانم برای ازدواج جوانی قدم بردارم» از این مسئولیت شانه خالی کند، بلکه کمک‌های بسیار مهم‌تر از کمک‌های مالی نیز می‌توان انجام داد و به هر نحوی در امر بسیار مهم ازدواج واسطه کار خیر شد، به طور مثال پسر مجردی را با دختر مجردی آشنا کرد و زمینه ازدواج بین آن دو را فراهم کرد، و بسیاری از موارد دیگر که همه این‌ها می‌تواند به نحوی زمینه‌های تسهیل امر ازدواج جوانان را فراهم کند. 

 

پی نوشت

[۱] کنز العمّال فی سنن الاقوال و الافعال، علاءالدین علی بن حسام معروف به متقی هندی، حدیث ۶۴۹۲

[۲] معانی الاخبار، شیخ صدوق، جلد ۱، صفحه ۱۵۲

[۳] نهج الفصاحه، حدیث ۱۵۰۷

سه شنبه, 26 دی 1402 06:59

اسلام دین رحمت و کرامت است

در پاسخ به این جنگ روانی باید گفت که یکی از بزرگترین نشانه‌های استوار بودن دین مبین اسلام بر مبنای رحمت الهی و کرامت انسانی، کتاب مقدس قرآن است، چرا که تمامی سوره‌های آن به استثنای سوره توبه با جمله مقدس «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز می‌گردند، یعنی به نام خداوندی که بخشنده و مهربان است و ذات خداوند متعال و این دین مقدس بر مبنای رحمت عام خداوند متعال بر تمامی بندگان رافت و عطوفت و مهرورزی او می‌باشد. و نیز از نشانه‌های کرامت انسانی و گرامی داشتن بنی آدم را می‌توان در آیات بسیاری برشمرد و به این پی برد که دین مبین اسلام علاوه بر مبنای رحمت الهی دارای مبنای کرامت انسانی نیز هست. 

از جمله آیاتی که خداوند متعال در آن به کرامت انسانی و گرامی داشتن مقام آن اشاره فرموده است، این آیه است:«وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا»[۱]«به یقین فرزندان آدم را کرامت دادیم، و آنان را در خشکی و دریا [بر مرکب هایی که در اختیارشان گذاشتیم] سوار کردیم، و به آنان از نعمت های پاکیزه روزی بخشیدیم، وآنان را بر بسیاری از آفریده های خود برتری کامل دادیم». 

البته دایره این کرامت و گرامی داشتن انسان در دین مبین اسلام، آنقدر وسیع است که حتی به کافران نیز تعلق می‌گیرد! در همین مورد خداوند متعال آیه‌ای را بر نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نازل می‌فرماید که بر مبنای آن نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را ملزم کرده است به اینکه عهدی که با کفار بسته است را تمام و کمال نگه دارد با اینکه نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در زمان نزول این آیه در اوج قدرتشان بودند! چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:«إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَىٰ مُدَّتِهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ»[۲]«مگر کسانی از مشرکان که با آنها عهد بستید، و چیزی از آن را در حقّ شما فروگذار نکردند، و احدی را بر ضدّ شما تقویت ننمودند؛ پیمان آنها را تا پایان مدّتشان محترم بشمرید؛ زیرا خداوند پرهیزگاران را دوست دارد». 

یکی دیگر از نشانه‌های بسیار مهم استوار بودن دین مبین اسلام بر مبنای رحمت الهی این است که خداوند متعال پیامبر این دین که حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم بودند را به عنوان رحمتی برای جهانیان فرستادند! یعنی فرستاده شدن نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از جانب خداوند متعال برای این دین بر مبنای خشم و انتقام و جنگجویی نبود، بلکه بر مبنای دلسوزی و مهربانی و رفت و عطوفت او برای مردم بود! چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ»[۳]«و (ای رسول) ما تو را نفرستادیم مگر آنکه رحمت برای اهل عالم باشی». 

بنابراین خداوند متعال، ذات نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را به گونه‌ای قرار داد که در برابر مردم جاهل آن زمان که سرتاسر وجودشان را قساوت قلب و خشونت و سنگدلی پر کرده بود، نرم و مهربان و رئوف باشد و اگر نبی اکرم خشمگین و انتقام گیرنده بود یقیناً کسی به دین مبین اسلام نمی‌گرایید! چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»[۴]«به مرحمت خدا بود که با خلق مهربان گشتی و اگر تندخو و سخت‌دل بودی مردم از گِرد تو متفرق می‌شدند، پس از (بدیِ) آنان درگذر و برای آنها طلب آمرزش کن و (برای دلجویی آنها) در کارِ (جنگ) با آنها مشورت نما، لیکن آنچه تصمیم گرفتی با توکل به خدا انجام ده، که خدا آنان را که بر او اعتماد کنند دوست دارد». 

بنابراین این جهان فاسد غرب که در ترویج خداناباوری و فراماسونی، از دین مبین اسلام به عنوان تهدیدی برای جهانیان از منظر خونریزی و قساوت و انتقام و خشم یاد می‌کند، برای این است که می‌داند دین مبین اسلام آنقدر بر مبنای مهرورزی و رحمت و عطوفت بنا شده است که با فراگیر شدن این دین مبارک در جهان، تمامی بساط گسترش ظلم و فساد و زورگویی و یاوهگویی‌های جهان غرب برچیده می‌شود، فلذا جهان غرب حربه‌ای ندارد جز اینکه با به وجود آوردن گروهک‌های تروریستی همچون داعش در منظر جهانیان، آنان را به عنوان نمادی از حکومت اسلامی جلوه دهد تا از این طریق به نیت شوم خود که ترویج اسلام هراسی در جهان است، دست پیدا کند! این در حالی است که دایره استوار بودن دین مبین اسلام بر مبنای رحمت و لطافت و مهرورزی آنقدر وسیع است که علاوه بر اینکه پیامبر این دین، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم مبنای رسالتش بر اساس رحمت و شفقت و دلسوزی و مهرورزی است، خودِ خداوند متعال نیز نسبت به بندگانش مهربان و مهرورز می‌باشد، چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:«وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ ۚ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ»[۵]«و رحمتم همه چیز را فراگرفته؛ و آن را برای آنها که تقوا پیشه کنند، و زکات را بپردازند، و آنها که به آیات ما ایمان می‌آورند، مقرّر خواهم داشت». 

و نیز می‌فرماید:«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ»[۶]«آیا ندیدی که خداوند آنچه را در زمین است مسخّر شما کرد؛ و (نیز) کشتیهایی را که به فرمان او بر صفحه اقیانوسها حرکت می‌کنند؛ و آسمان [= کرات و سنگهای آسمانی‌] را نگه می‌دارد، تا جز بفرمان او، بر زمین فرو نیفتند؟ خداوند نسبت به مردم رحیم و مهربان است». 

نتیجه‌گیری: یکی از بزرگترین جنگ‌های روانی که جهان غرب و استکبار جهانی در راستای پروژه اسلام هراسی علیه این دین مبین به راه انداخته‌اند، نمایش دادن این دین بر مبنای خشونت و جنگ طلبی و قساوت و انتقام است! که یکی از نمونه‌های آن را می‌توان گروه تروریستی داعش برشمرد. این در حالی است که دین مبین اسلام بر دو مبنای بسیار بزرگ رحمت الهی و کرامت انسانی بنا شده است، به گونه‌ای که تمامی آیات قرآن کریم به جز سوره توبه با جمله جلیله «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز می‌شوند و هم خداوند متعال و هم فرستاده او نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر مبنای مهربانی و دلسوزی و مهرورزی با انسان‌ها رفتار می‌کنند و نیز دایره کرامت انسانی آنقدر وسیع است که حتی به انسان‌های غیر مسلمان و کافر نیز تعلق می‌گیرد. 

 

پی نوشت

[۱] سوره اسراء، آیه ۷۰

[۲] سوره توبه، آیه ۴

[۳] سوره انبیاء، آیه ۱۰۷

[۴] سوره آل عمران، آیه ۱۵۹

[۵] سوره اعراف، آیه ۱۵۶

[۶] سوره حج، آیه ۶۵

یکی از مهمترین عوامل آلودگی جوانان به گناهان و مبتلا شدن آنان به انواع بیماری‌های روحی اعم از افسردگی و به پوچی رسیدن و احساس تنهایی کردن، مجرد ماندن فرزندان است. مسلماً یکی از اساسی‌ترین و مهم‌ترین مسئولیت‌ها برای ازدواج جوانان بر عهده والدینشان است. مسئولیت تزویج فرزندان زمانی پررنگ‌تر می‌شود که والدین توان مالی برای تزویج فرزندانشان را داشته باشند چرا که در این صورت این مسئولیت بر دوش آنان سنگین‌تر شده و باید تمام توان مالی خود را در راستای تزویج فرزندانشان به کار گیرند. 

متاسفانه بعضی از والدین با وجود اینکه توان مالی برای تزویج فرزندانشان را دارند، هیچ گونه تلاشی برای ازدواج آنان نمی‌کنند! در این صورت است که هرگونه گناهی که در راستای تجرد فرزندان از آنان سر بزند به پای آن والدین بی‌مسئوولیت نوشته می‌شود! چنانچه نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این مورد می‌فرمایند:«مَن بَلَغَ وَلدُهُ النِّكاحَ و عِندَهُ ما يُنكِحُهُ فلَم يُنكِحْهُ ثُمّ أحدَثَ حَدَثا فالإثمُ علَيهِ»[۱]«هر كه فرزندش به سنّ ازدواج برسد و توانايى مالى داشته باشد كه او را همسر دهد و ندهد و از آن فرزند خطايى سر زند، گناهش به گردن اوست».

مسئولیت والدین در زمینه تزویج فرزندانشان آنقدر سنگین و مهم است که این مسئولیت تزویج فقط شامل فرزندانشان نمی‌شود، بلکه شامل تمامی اعضای خانواده می‌شود که پرداخت نفقه بر عهده آنان است، به طور مثال پرداخت نفقه فقط برای فرزندان والدین واجب نیست، بلکه برای نوه‌های آنان نیز واجب است! یعنی والدین در مقابل نوه‌های خود که پدربزرگ و مادربزرگ آنها محسوب می‌شوند، مسئولیت تزویج آنان را نیز بر عهده دارند و اگر نوه‌های این والدین بخواهند ازدواج کنند اما تمکن مالی نداشته باشند، این وظیفه تامین مالی آنان برای ازدواج بر عهده این والدین که پدربزرگ و مادربزرگ آنها محسوب می‌شوند می‌باشد! 

یکی دیگر از مسئولیت‌های بسیار بزرگ والدین در زمینه تزویج فرزندانشان این است که اگر صاحب فرزند دختری که در سن ازدواج می‌باشد هستند، برای آن پسری که می‌خواهد با دخترشان ازدواج کند، ملاک‌ها و معیارهای مادی بسیار سخت اعم از مهریه سنگین و داشتن خانه و ماشین و شغل پردرآمد و ثروت را به عنوان سَدِّ راه ازدواج پسر و دختر قرار ندهند که در نتیجه آن، هم آن پسر که قصد ازدواج با دخترشان را دارد و هم دخترشان از امر ازدواج دلسرد شوند، بلکه والدین به جای این ملاک‌های بسیار دشوار مادی، ملاک‌های معنوی و رفتاری اعم از تدیّن و امانت داری پسر را به عنوان اولویت‌هایی برای ازدواج با دخترشان قرار دهند، چنانچه نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این مورد می‌فرمایند:«إذا جاءَكُم مَن تَرضَونَ دِينَهُ و أمانَتَهُ يَخطُبُ (إلَيكُم) فَزَوِّجُوهُ ، إن لا تَفعَلُوهُ تَكُن فِتنَةٌ في الأرضِ و فَسادٌ كبيرٌ»[۲]«هرگاه كسى به خواستگارى نزد شما آمد و ديندارى و امانتدارى او را پسنديديد ، به او زن دهيد ؛ كه اگر چنين نكنيد ، در روى زمين تبهكارى و فساد بسيار پديد خواهد آمد». 

بنا به این فرموده گوهربار نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، آنچه که ملاک و معیار دختر دادن به یک پسر است، تدین او می‌باشد، و اگر والدین این تدین را در پسر مشاهده کنند و به دنبال بهانه‌هایی بگردند که به سبب آن بهانه‌ها، رخنه در ازدواج پسر و دختر به وجود آورند، باید منتظر عواقب جبران ناپذیر آن اعم از تبهکاری و فساد شوند که آنها عامل به وجود آمدن این مفاسد هستند و این گناهان به پای آنان نوشته می‌شود. 

بنابراین اگر پسری به خواستگاری دختر دم بخت آمد، ملاک و معیاری که والدین برای آن پسر قرار می‌دهند باید دین و اخلاق او باشد، و اگر دین و اخلاق آن پسر را پسندیدند نباید از هیچ تلاشی برای ازدواج آن پسر با دخترشان فروگذار کنند و نباید فقر و ناداری آن پسر را به عنوان مانعی برای ازدواج آن پسر با دخترشان قرار دهند، چنانچه حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام در این مورد می‌فرمایند:«إن خَطَبَ إلَيكَ رَجُلٌ رَضِيتَ دِينَهُ و خُلُقَهُ فَزَوِّجْهُ ، و لا يَمنَعْكَ فَقرُهُ و فاقَتُهُ ، قالَ اللّه ُ تعالى : «و إن يَتَفَرَّقا يُغْنِ اللّه ُ كُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ»[۳] و قالَ : «إنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللّه ُ مِن فَضْلِهِ»[۴]،[۵]«اگر مردى نزد تو به خواستگارى آمد و دين و اخلاق او را پسنديدى ، به وى زن بده و فقر و نا دارى اش مانع تو از اين كار نشود . خداوند متعال فرموده است : «و اگر جدا شوند، خدا هر يك را از گشايش خود بى نياز كند» و فرموده است : «اگر تهيدست باشند خداوند از فضل و كرم خود آنان را توانگر كند». 

نتیجه‌گیری: والدین اساسی‌ترین و پُررنگ‌ترین نقش را در ازدواج فرزندانشان دارا هستند، چرا که آنان باید تمام زمینه‌ها را برای ازدواج فرزندانشان فراهم کنند که در غیر این صورت مسئولیت از دست رفتن دو سوم دین فرزندانشان به عهده آنان است. اگر والدین توان مالی داشته باشند که بتوانند فرزندانشان را همسر دهند اما از این مسئولیت شانه خالی کنند، و اگر گناهانی به سبب تجرد فرزندانشان از آنها سر بزند، مسئولیت تمامی این گناهان فرزندان به عهده آنان است. این مسئولیت آنقدر سنگین است که فقط شامل فرزندان نمی‌شود بلکه تمامی آن اعضای خانواده که نفقه به آنها تعلق می‌گیرد مانند نوه‌ها را نیز شامل می‌شود و اگر این والدین در مقابل نوه‌هایشان که به سبب مشکلات مالی توان ازدواج ندارند، به آنها در زمینه ازدواج کمک مالی نکنند، مسئولیت گناهانی که به سبب تجرد نوه‌هایشان است نیز به عهده همین والدین است! یکی دیگر از مهم‌ترین مسئولیت‌های والدین برای ازدواج فرزندانشان، این است که اگر دارای فرزند دختر هستند و پسری به خواستگاری دخترشان آمد، نباید برای پسر قوانین و ملاک‌های سخت مادی اعم از مهریه سنگین و خانه و ماشین و شغل پردرآمد قرار دهند تا از این طریق پسر و دختر را از ازدواج دلسرد کنند، بلکه باید ملاکی که برای آن پسر قرار می‌دهند ملاک‌های دینی و اخلاقی مانند تدیّن و امانت داری او باشد و اگر این ملاک‌های دینی و اخلاقی را در او مشاهده کردند، مانع از ازدواج آن پسر با دخترشان نشوند. 

 

پی نوشت

[۱] کنز العمّال فی سنن الاقوال و الافعال، علاءالدین علی بن حسام معروف به متقی هندی، حدیث ۴۵۳۳۷

[۲] بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، جلد ۱۰۳، صفحه ۳۷۲، حدیث ۳

[۳] سوره نساء، آیه ۱۳۰

[۴] سوره نور، آیه ۳۲

[۵] بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، جلد ۱۰۳، صفحه ۳۷۲، حدیث ۷

زیارت جامعه کبیره گنجینه‌ای بزرگ از معارف است که امام هادی علیه‌السلام آن را انشاء فرموده و برای شیعیان و محبین خود به میراث گذاشته‌اند. این زیارت گران‌سنگ، در واقع قطره‌ای از دریای اوصاف اهل‌بیت علیهم‌السلام را برای تشنگانِ معرفت به عظمت آن عزیزان خدا، به تصویر کشیده است.

یکی از اوصافی که در این زیارت کریمه به آن اشاره شده، کَرَم و بخششی است که به صورت عادت و سَجیّه همیشگی اهل‌بیت علیهم‌السلام درآمده است. امام هادی علیه‌السلام می‌فرمایند: «عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَم‏»؛[1] «عادت شما احسان و نیکى و شیوه شما کرم و بزرگوارى است».

سیره عملی اهل‌بیت علیهم‌السلام پر است از مصادیق کَرَم و بخشش به دوستان و غیر دوستان و دستگیری از بی‌نوایان و مستمندان؛ کَرَم و بخششی که در خور و اندازه ظرفیت مردم است، نه در حد و اندازه عظمت روحی آن بزرگواران؛ چراکه اگر در حد ظرفیت جود و سخای خود عطا کنند، دنیا را هم به کسی بدهند، باز قطره‌ای از دریای جودشان را عطا نموده‌اند. اسحاق نوبختی می‌گوید: شخصی نزد امام رضا علیه‌السلام آمده و به ایشان عرض کرد: به من به اندازه جوان‌مردی خودت عطا کن. آن حضرت در جوابش فرمودند: چنین‌چیزی برای من ممکن نیست. آن شخص گفت: پس به اندازه جوان‌مردی خودم به من عنایت نما. فرمودند: اگر چنین باشد، قبول است، پس به غلامشان دستور دادند تا دویست سکه طلا به او بدهد.[2]

همچنین نقل است که امام حسن علیه‌السلام، قاطری خاص داشتند که چشم برخی را پُر کرده بود. ابن‌ابی‌عتیق برای شرطی که با مروان گذاشته بود، قصد داشت قاطر را از حضرت گرفته و به وی بدهد؛ به همین جهت روزی پشت سر ایشان راه افتاد. حضرت که ملتفت حضور او شده بودند، با تبسمی که بر لب داشتند، برگشته و به او فرمودند: کاری داری؟ او نیز که فرصت را مناسب دیده بود، عرض کرد: می‌خواهم سوار قاطرتان شوم. امام که متوجه نیت او شده بودند، از قاطر پیاده شده و آن را به او بخشیدند.[3]

البته جود و احسان ایشان هیچ‌گاه منحصر به زمان درخواست مردم از آن حضرات نبوده و نیست. در بسیاری از مواقع، بدون درخواست، دوستان و غیر دوستان را از عطا و بخشش خود بهرمند می‌سازند. ریان‌بن‌صلت نقل می‌کند: هنگامی که قصد سفر به عراق را داشتم، برای خداحافظی نزد امام رضا علیه‌السلام رفتم. در راه با خود گفتم: از امام تقاضا می‌کنم تا یکی از لباس‌هایش را به من ببخشد تا از آن برای خود کفنی تهیه کنم. مقداری پول نیز از ایشان می‌گیرم تا برای دخترانم انگشتر بسازم.

اما زمانی که با امام وداع کردم، از غم فراق گریسته و از بازگو کردن خواسته‌ام غافل شدم. وقتی خواستم از نزدش خارج شوم، امام با صدای رسا صدایم کرده و فرمود: ای ریان! آیا دوست نداری [لباسی به تو بدهم تا آن را کفن خود نمایی؟] و چند درهم به تو بدهم تا برای دخترانت انگشتری بسازی؟ گفتم: ای مولای من، می خواستم امّا غم فراق مانع شد تا به یاد خواسته‌ام بیفتم. آنگاه حضرت یک لباس و چند درهم به من عطا نمود.[4]

همچنین معلّى‌بن‌خنيس نقل مى‏‌كند: در شبی بارانى [و نسبتاً تاریک]، امام صادق عليه‌السّلام را دیدم که به طرف سايبان بنى‌ساعده روانه شد. من هم به دنبال آن حضرت به راه افتادم. در همين اثناء چيزى از دست آن حضرت بر زمين افتاد، پس فرمود: به نام خدا، خدايا! [اینها را] به من برگردان.

پس من نزد ایشان رفته و سلام كردم. حضرت فرمود: معلّى! تويى؟! عرض كردم: آرى، فدايت شوم. فرمود: با دستان خود بِگَرد! اگر چيزى پيدا كردى، آن را به من بده، راوى گفت: جستجو كردم تا نان‌هایی را كه پخش شده بود، پيدا كردم. هر چه را که پیدا می‌کردم، به آن حضرت مى‌‏دادم تا سرانجام كيسه‌‏اى كه همراه امام بود، پر از نان شد. عرض كردم: فدايت شوم! اجازه بده تا من به جاى شما كيسه نان را بردارم. فرمود: نه! من به اين كار سزاوارترم؛ ولى تو به همراه من بيا!

[آنگاه حرکت کرده و] به سايبان بنى‌ساعده رسيديم. در آنجا جمعى را ديديم كه خوابيده بودند، حضرت شروع كرد (به تقسيم نان‌ها) و در زير لباس و يا بر بالين هر يک از آنها يک يا دو قرص نان گذاشت تا نفر آخر و بعد برگشتيم. من به حضرت عرض كردم: فدايت شوم! آيا اينها حق را مى‏‌شناسند؟ (یعنی به حق امامت شما ايمان دارند؟) فرمود: چنانچه حق را مى‏‌شناختند، نمک نيز به آنها مى‏‌داديم.[5]

پی‌نوشت:
[1]. بحارالانوار، دار احیاء التراث، ج99، ص132.
[2]. همان، ج49، ص100.
[3]. همان، ج43، ص343.
[4]. همان، ج49، ص35.
[5]. همان، ج93، ص125.