emamian

emamian

امروز یکشنبه «شاهین مصطفی‌اف» معاون نخست‌وزیر جمهوری آذربایجان در رأس هیئتی عالی‌رتبه وارد تهران می‌شود که نخستین سفر یک مقام رسمی آذربایجان به ایران پس از سوءتفاهم‌های اخیر است. 

اخبار رسیده به سایت نورنیوز حاکی است که برنامه‌ریزی برای دیدار روسای جمهور دو کشور در حاشیه اجلاس آتی سران اکو در عشق‌آباد ترکمنستان نیز در دست پیگیری است.

این سفر از چند وجه حائز اهمیت است:

این اتفاق دیپلماتیک نشان می‌دهد که تیر دشمنان دو ملت به سنگ خورده و دو کشور در حال بازگشت به مسیر قبلی و توسعه روابط هستند.

طبعاً رژیم‌صهیونیستی به‌ شدت از این سفر ناخشنود است، زیرا تلاش‌های چندسال اخیر خود برای جدایی دو همسایه را تا حدود زیادی بر باد رفته می‌بیند.

این سفر نشان می‌دهد که قدرت بازیگری و جایگاه ژئوپلیتیکی و تمدنی ایران در معادلات منطقه و جهان اساساً قابل انکار نیست.

ایران به‌خوبی نشان داده که ذره‌ای چشم‌داشت به خاک هیچ کشوری ندارد و با تمام توان خواهان برقراری صلح و امنیت دائمی در منطقه است.

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خوشحالم که بحمدالله امسال این دیدار تحقّق پیدا کرد؛ البتّه سالهای قبل، هر سال با نخبگان دیدار میکردیم، [امّا] سال گذشته این توفیق را نداشتیم. و جلسه‌ی امروز هم برای من جلسه‌ی مفیدی بود؛ یعنی از مطالبی که دوستان و عزیزان ما، پسرها و دخترها اینجا بیان کردند، من جدّاً استفاده کردم. حالا قضاوت ‌کردن در مورد دقّت، عمق و صحّت بیانات مطلب بعدی است؛ باید انسان بیشتر تأمّل کند روی آنچه شما گفتید، امّا علی‌العجاله آن چیزی که من اینجا شنیدم برای من قابل استفاده بود و بهره بردم. خیلی متشکّرم از دوستانی که زحمت کشیدند بیاناتی را بیان کردند.

چند نکته در باب نخبگی و نخبگان به شما عرض میکنم. اگر مجال شد و وقت بود، چند کلمه هم راجع به شرکتهای دانش‌بنیان در پایان عرایضم خواهم گفت.

نکته‌ی اوّل این است که عزیزان من! نخبگی یک نعمت الهی است، یک موهبت خدایی است و نعمت الهی را باید شکر کرد؛ اوّل‌چیزی که در ذهن شما قرار میگیرد این باشد که این نعمت را شکرگزاری کنید. «وَ اشکُروا نِعمَتَ اللهِ اِن کُنتُم اِیّاهُ تَعبُدون»(۲) در سوره‌ی نحل است؛ چند جای دیگر قرآن هم این «وَ اشکُروا نِعمَتَ الله» هست؛ این وظیفه‌ی همیشگی است. کیفیّت شکر را بعداً در یکی از شماره‌های بعدی که عرض میکنم، عرض خواهم کرد. این نکته‌ی اوّل که به فکر شکر نعمت نخبگی باشید و این موهبت الهی را شکرگزاری کنید.

نکته‌ی دوّم؛ آن چیزی که نخبه را نخبه میکند، صرفاً استعداد و ظرفیّت ذهنی نیست. خیلیها هستند استعداد دارند، ظرفیّت ذهنی هم دارند و این ضایع میشود، اصلاً بُروز پیدا نمیکند یا از آن هیچ استفاده‌ی مناسب و شایسته نمیشود و تبدیل به نخبه نمیشود. آن چیزی که نخبه را نخبه میکند، علاوه‌ی بر استعداد و ظرفیّت ذهنی، قدرشناسی از این حقیقت و از این نعمت است؛ از این [نعمت] قدرشناسی بشود و بر اساس آن، کار و تلاش انجام بگیرد. یک انسان بااستعداد و پُرظرفیّت اگر این ذهن را به کار نیندازد، از این ظرفیّت استفاده نکند، با تنبلی، بی‌حالی، بی‌توجّهی و غفلت بگذراند، مسلّماً تبدیل به نخبه نخواهد شد. نخبه آن کسی است که قدرشناسی میکند؛ قدر استعداد را میداند، آن را به کار می‌اندازد و با همّت بالا و قبول زحمت و قبول مجاهدت، خودش را به یک نخبه تبدیل میکند. حالا این قدرشناسی اوّلاً به عهده‌ی خود او است، ثانیاً به عهده‌ی محیط است. «محیط» یعنی مجموعه‌ی حکمرانی، مجموعه‌ی مسئولین، در یک برهه‌ای پدر و مادر، در یک برهه‌ای معلّم یا استاد دانشگاه؛ اینها باید قدردانی کنند، [امّا] عمده‌ی قدرشناسی باید به وسیله‌ی خود نخبه انجام بگیرد.

البتّه این در مورد شخص نخبه است؛ در مورد کلان کشور هم همین ‌جور است. کشور ما از لحاظ استعداد ذهنی از متوسّط جهان بالاتر است؛ این ادّعا نیست، این چیز ثابت‌شده و مسلّمی است؛ یعنی ملّت ما بالقوّه نخبه است. یک بخش مهمّ جنگ نرم استعمارگران، هم امروز و هم همیشه -امروز هم هست، در گذشته هم بیشتر بوده- عبارت است از اینکه ملّت ما را یا هر ملّتی را که دارای استعدادی است، از استعدادِ خودش غافل کنند، او را بی‌اعتنا کنند به آن استعداد یا حتّی به وضعی برسانند که خود او منکر این استعداد بشود؛ این ‌قدر بگویند نمیتوانی، نمیتوانی، نمیتوانی که باورش بشود نمیتوانم و خودش بگوید نمیتوانم؛ این یکی از کارهایی بوده که رایج بوده. از اوّلی که استعمار وارد کشورها شد، یکی از کارها همین بوده. در آفریقا تمدّنهای بزرگی وجود داشته -در بخشی از آفریقا، در غرب آفریقا، در نقاط دیگر- که اینها بکلّی نابود شده، از بین رفته. نهرو(۳) در این خاطراتش، در [کتاب] نگاهی به تاریخ جهان، میگوید که قبل از اینکه انگلیس‌ها وارد هند بشوند، هند از لحاظِ صنایعِ داخلیِ خودش-صنایع آن روز، اوایل قرن نوزدهم- یک کشور خودکفا بود؛ انگلیس‌ها که وارد شدند، اوّل کمپانی هند شرقی، بعد هم دولت انگلیس، وضع را به جایی رساندند که هندی‌ها احساس میکردند که جز با مصنوعات انگلیسی و خارجی امکان زندگی وجود ندارد؛ انکار توانایی‌های یک ملّت. در کشور خود ما هم همین ‌جور است؛ ما تقریباً بیش از دویست سال به این بلیّه مبتلا بودیم، تا قبل از انقلاب اسلامی. شنیده‌اید که وقتی بحث ملّی شدن نفت مطرح شد که ایرانی‌ها نفت دارند و خودشان نفت را اداره کنند و مانند اینها، نخست‌وزیرِ دوره‌ی طاغوت در مقام انتقاد از این فکر میگفت که ایرانی‌ها بروند لولهنگ بسازند!(۴) لولهنگ را شماها ندیده‌اید؛ لولهنگ یعنی آفتابه‌ای که حتّی با حلبی ساخته نمیشود، با گِل ساخته میشود. آن قدیمها، زمان نوجوانی و بچّگی ما، هنوز لولهنگ بود؛ آفتابه‌ای که با گِل درست میشود. [میگفت] ایرانی‌ها بروند لولهنگ درست کنند! یعنی یک ملّت را به اینجا میرسانند.

وقتی که غفلت از تواناییِ خود بر ملّتی حاکم شد، غارت آن ملّت آسان میشود. ببینید، غفلت و غارت مکمّلِ هم‌ هستند؛ غفلت مقدّمه‌ی غارت است، غارت افزایش‌دهنده‌ی غفلت است؛ غفلت و غارت با همدیگر همراهند. این در مورد کشورهایی که مستقیم تحت استعمار بودند صدق میکند، در مورد جایی مثل کشور ما که استعمارِ مستقیم هم نشده صدق میکند؛ لذاست که میخواهند غافل باشیم. در قرآن، بحث غفلت چیز جالبی است؛ کاملاً صریح مسئله‌ی غفلت مطرح شده. در این مسئله‌ی صلاة خوف [آمده که] «وَدَّ الَّذینَ کَفَروا لَو تَغفُلونَ عَن اَسلِحَتِکُم وَ اَمتِعَتِکُم فَیَمیلونَ عَلَیکُم مَیلَةً واحِدَة»؛(۵) دشمن میخواهد شما غافل بشوید از سلاحتان و از دارایی‌هایتان. بحث پهپاد و موشک و مانند اینها را که می‌بینید این روزها چطور در دنیا به عنوان یک مسئله‌ی اساسی و مهم مطرح میشود؛ [دشمن] میخواهد شما از اینها غفلت کنید، از این توانایی چشم بپوشید تا بتواند راحت به شما حمله کند. این مربوط به این قضیّه. خب حالا مسئله‌ی موشک ما را از مسئله‌ی نخبه‌ها دور نکند.

نکته‌ی بعدی در مورد نخبگی و نخبگان، بحث احساس مسئولیّت نخبگان است؛ احساس مسئولیّت. البتّه دستگاه حکمرانی کشور نسبت به وضع نخبه مسئولیّتهای مهمّی دارد -در این تردیدی نیست و امیدواریم که ان‌شاء‌الله مسئولین کشور، خود بنده و دیگران، بتوانیم به این مسئولیّتمان به بهترین وجهی عمل بکنیم- لکن شخص نخبه و جوان نخبه هم در قبال مسائل کشور باید احساس مسئولیّت بکند و گاهی لازم است که جوان نخبه با سختی‌ها هم بسازد؛ این یکی از آن نکات اخلاقی بسیار مهم است که باید مورد توجّه باشد. این برداشت که همه چیز باید آماده باشد و در جای خود باشد تا نخبه بتواند کار بکند، برداشت درستی نیست؛ گاهی بایستی با موانع مبارزه کنید، که در حرفهای بعضی از دوستان هم بود. البتّه نامهربانی‌هایی دیده میشود؛ در دستگاه‌های مختلفِ اداره‌ی کشور و حکمرانیِ کشور، نسبت به نخبگان گاهی نامهربانی میشود؛ این را ما میدانیم، مطّلعیم، امّا اینها نبایستی نخبه را از ادامه‌ی راه و از فعّالیّت و از تلاش منصرف بکند و نباید دلسرد بشوند. بعضی‌ها میگویند که «آقا! فلان اداره رفتیم، فلان دانشگاه رفتیم، با ما این جوری برخورد کردند»؛ اینها نباید نخبه را دلسرد کند؛ باید احساس مسئولیّت کند، تلاش کند، دنبال کند. این همان شکری است که اشاره کردم؛ شکر نعمت نخبگی از جمله همین است. بایستی شکر کند؛ شکر عملی این است که تلاش کند، فعّالیّت کند. البتّه بخش دیگری از شکر هم این است که توجّه داشته باشد که این نعمت نخبگی را خدای متعال به او داده و هر نتیجه‌ای که بر نخبگی مترتّب میشود، [باید] در جهت اراده‌ی الهی و در جهت رضای الهی قرار بگیرد که البتّه این خیلی مهم است و جهت‌دهی میکند به حرکت نخبه.

یک نکته‌ی دیگری که در باب نخبگان وجود دارد این است که نخبه‌ی علمی -حالا بحث ما سر نخبگان علمی است- بایستی به آن آینده‌ و افقی که برای علم در کشور ترسیم شده چشم بدوزد و به آن توجّه داشته باشد. ما گفتیم که باید جوری حرکت بکنیم که در یک فاصله‌ی معقول زمانی -بنده چند سال قبل(۶) گفتم پنجاه سال بعد-  ایران در دنیا منبع علم محسوب بشود؛ یعنی اگر کسانی بخواهند به جدیدترین یافته‌های علمی دست پیدا کنند، ناچار بشوند فارسی یاد بگیرند. این یک آینده‌ی ممکنی است؛ این را تعجّب نکنید. یک روزی در دنیا همین جوری بوده؛ دانشمندان ما یک روزی، در یک برهه‌ای از تاریخ، در قلّه‌ی دانش دنیا قرار داشتند؛ کتابهای آنها در همه‌ی دانشگاه‌های دنیا، در دانشگاه‌های غرب و دانشگاه‌های شرق -یعنی هند و چین و مانند اینها که آن وقت دانشی هم داشتند- مورد توجّه و مورد استناد قرار میگرفته. ما باید چشم به این افق [بدوزیم].

البتّه مراحلی دارد. مرحله‌ی اوّل این است که ما امروز فاصله‌ی خودمان را با مرز دانش جهان پُر کنیم؛ ما فاصله داریم. ما البتّه در آمارهایمان که متّکی به آمارهای جهانی است، پیشرفت علمی خودمان را ستایش میکنیم، قابل ستایش هم هست و واقعاً پیشرفت داشته‌ایم، منتها فاصله‌مان با خطوط مقدّم علم در دنیا زیاد است. دویست سال ما را عقب نگه داشتند؛ بعد از پیروزی انقلاب یک حرکتی انجام گرفته، از حدود دو دهه قبل یک حرکت سریع‌تری شروع شده و پیشرفتهای خوبی کرده‌ایم، لکن هنوز فاصله‌مان زیاد است؛ مرحله‌ی اوّل این است که این فاصله را پُر کنیم. مرحله‌ی دوّم این است که از خطوط دانش جهانی و مرز دانش جهانی عبور بکنیم؛ یعنی بتوانیم خدمات جدید علمی و کشفیّات جدید علمی را به دنیا عرضه بکنیم که حالا در مورد این، من یک نکته‌ای هم بعداً عرض خواهم کرد. و مرحله‌ی بعد هم این است که دنبال تمدّن نوین اسلامی باشیم. یقیناً یکی از پایه‌های مهمّ هر تمدّنی علم است -علم نافع- و ما که تکرار میکنیم «تمدّن نوین اسلامی»،(۷) قطعاً یکی از پایه‌هایش پیشرفت علمی است؛ ما خودمان را آماده کنیم برای آن. اگر چنانچه چشم شما به عنوان نخبه به این افق باشد، قهراً حرکت علمی شما جهتِ درست خواهد داشت و همین مشکلاتی که گاهی گفته میشود -بحث مقاله و این چیزها که دوستان ذکر کردند- اینها دیگر از بین خواهد رفت؛ یعنی جهت صحیح مشخّص خواهد بود و پیشرفت درستی پیدا خواهد شد.

و امّا آن نکته‌ای که گفتم اشاره میکنم، بحث آفرینش علمی است؛ این مهم است. امروز کارهای علمی زیادی در کشور میشود، امّا این کارها غالباً متفرّعات بر آفرینش علمی دیگران است؛ فرض بفرمایید که نیروی انرژی هسته‌ای را مثلاً‌ کسی کشف کرده، ما امروز داریم روی این کار میکنیم. آنچه نیاز هست و بایستی انجام بگیرد آفرینش علم است؛ باید خلّاق باشید، باید تولید کنید علم را که غالباً‌ از کشف یک نیرویی در طبیعت به وجود می‌آید؛ یعنی نوآوری در علم ناشی از این است که یک ناموسی را، یک قانونی را که در طبیعت وجود دارد و تا امروز کشف نشده، شما کشف میکنید، بر اساس آن تولیدِ علم میشود، بر اساس آن فنّاوری‌های متعدّدی به وجود می‌آید. باید دنبال این باشیم؛ یعنی جوان نخبه‌ی ما باید دنبال این باشد: خلّاقّیت در دانش. فرض بفرمایید که مثلاً نیروی جاذبه وجود داشت -حالا مثالهای قدیمی‌اش اینها است دیگر؛ از قدیم این مثالها را میزدیم- یکی این را کشف کرد و بر اساس آن دانشهایی به وجود آمد. نیروی الکتریسیته در طبیعت عالم وجود داشت، کسی آن را نمیشناخت، یک کسی کشف کرد، بر اساس آن، این عرصه‌ی عظیم علم و فنّاوری به وجود آمد. یا در بخشهای بعدی و در مسائل جدید، نانو از این قبیل است، مسئله‌ی سلّولهای بنیادی از این قبیل است، مسئله‌ی انرژی هسته‌ای از این قبیل است. کشف یک حقیقتی در طبیعت، کشف یک سنّتی، یک ناموسی، یک عنصری در طبیعت الهی و صنع الهی موجب میشود که شما به یک نکته‌ی علمی پی ببرید، آن نکته علم خواهد بود، تدوین میشود، گسترش پیدا میکند، منتهی میشود به فنّاوری و مانند اینها.

یک نکته‌ی دیگری که در باب نخبگان وجود دارد و من قبلها هم یک وقتهایی به این اشاره کردم،(۸) این است که یکی از هدفهای جامعه‌ی علمی کشور -نه فقط نخبگان، [بلکه] همه‌ی جوامع علمی؛ البتّه در مورد نخبگان این بیشتر مورد نیاز است- این است که باید به مسائل کشور فکر کنند، مسئله‌محور کار کنند؛ مسئله‌محوری مهم است. کشور مسائل اساسی‌ای دارد؛ باید به اینها توجّه کرد، اینها بایستی از طرق علمی و با روش علمی حل بشوند؛ راه ‌حل دارد. الان همین جا دوستان ما چند مورد از این مسائل را مطرح کردند و برایش راه ‌حل ذکر کردند. [البتّه] عرض کردم که داوری در مورد این راه ‌حلها احتیاج به تأمّل و دقّت دارد، امّا میتوان برای همه‌ی مشکلات کشور راه‌ حلّ علمی پیدا کرد که بتوان با اطمینان دنبال حلّ مسئله و حلّ مشکل بود.

از باب مثال، از موضوعات مبتلابهِ امروزِ ما فرض بفرمایید مسئله‌ی آب در کشور است؛ یک مسئله است دیگر. مسئله‌ی کشور، مسئله‌ی آب است و مسئله‌ی آب در آینده‌ی خیلی نزدیکی به مسئله‌ِی مهمتری هم در سطح دنیا تبدیل خواهد شد. خب برای این یک فکر علمی باید بشود. یا مسئله‌ی محیط‌زیست و حتّی مسئله‌ی ترافیک؛ مسئله‌ِی ترافیک، یک مشکلی در زندگی است. شما از یک گوشه‌ی تهران حرکت میکنید تا یک قسمت دیگر، باید یک ساعت، یک ساعت و ربع سوار ماشین باشید با این گرفتاریها؛ خب این راه ‌حل دارد؛ باید از طریق علم راه‌ حلّ این را پیدا کرد. آسیبهای اجتماعی، مسئله‌ِی اعتیاد، مسئله‌ی طلاق، مسئله‌ی حاشیه‌نشینی، مسئله‌ی هجرت از روستاها و تخریب روستاها، اینها همه راه‌ حل دارد. یک وقت هست که مدیری دلسوزی ندارد، اصلاً نمیخواهد به این مسائل نگاه کند، آن محلّ بحث نیست؛ امّا وقتی فرض بر این است که مدیران میخواهند مسئله را حل بکنند، خب برای این باید راه حلّ علمی پیدا کرد و قطعاً راه‌ حل دارد. یا مسائل اداره‌ِی کشور، مشکلات نظام پولی، نظام مالی، مشکل نظام مالیاتی، مشکل بانک‌ها، موانع رشد تولید که ما امسال گفتیم «برداشتن موانع»،(۹) راه‌ حلّ علمی دارد؛ اینها بایستی از طریق علم روشن بشود -که من بعداً یک اشاره‌ای هم باز به این خواهم کرد- و دهها مسئله‌ی دیگر؛ یعنی روی مسئله فکر کنید.

یک گزارشی به من دادند گفتند در بعضی از کشورهای پیشرفته‌ی دنیا دانشگاه‌ها غالباً غیر دولتی است، دانشگاه‌ها خصوصی است، ولی همین دانشگاه‌های غیر دولتی بودجه‌ی فراوانی از دولتها میگیرند؛ چه‌ جور؟ نه اینکه بیایند همین ‌طور فلّه‌ای پول بدهند برای دانشگاه؛ نه، مسئله تعریف میکنند برای دانشگاه و از آن دانشگاه جواب مسئله را میخواهند، هر مقداری که آن دانشگاه توانست این مسئله را برای آنها حل کند، درآمد مالی از ناحیه‌ی دولت و حاکمیّت خواهد داشت. خب این خیلی خوب است؛ یعنی مسئلهمحوری در زمینه‌ی کارهای علمی و کارهای نخبگان، چیز مهم و لازمی است.

خب من در ذیل این مسئلهمحوری که عرض کردیم، اتّفاقاً بحث هوش مصنوعی را نوشته‌ام که امروز یکی از دوستان دربار‌ه‌ی آن صحبت کردند؛ من پیشنهاد میکنم یکی از مسائلی که مورد تکیه و توجّه و تعمیق واقع میشود، مسئله‌ی هوش مصنوعی باشد که در اداره‌ی آینده‌ی دنیا نقش خواهد داشت؛ حالا یا در معاونت علمی رئیس‌جمهور یا در دانشگاه باید کاری کنیم که ما در دنیا حدّاقل در [بین] ده کشور اوّل در مورد هوش مصنوعی قرار بگیریم که امروز نیستیم؛ امروز کشورهایی که درجه‌ی اوّل در مسئله‌ی هوش مصنوعی هستند، حالا غیر از آمریکا و چین و مانند اینها که در رده‌های بالا هستند، بعضی از کشورهای آسیایی هم هستند، بعضی کشورهای اروپایی هم هستند [امّا] ما نیستیم؛ البتّه کشورهای آسیایی ظاهراً بیشتر هم هستند؛ در آن ده‌ رتبه‌ی اوّل، تعداد کشورهای آسیایی بیشتر است. باید کاری کنیم که حدّاقل به ده کشور اوّل دنیا در این مسئله برسیم.

یک نکته‌ی دیگری که در باب نخبگان وجود دارد بحث مهاجرت است که امروز هم در یکی از صحبتها یک اشاره‌ای شد. خب یک وقت هست که یک دانشجویی بر اساس نیازهایش، بر اساس نیازهای فکری‌اش یا بحث خانوادگی‌اش مایل است برود در یک کشوری تحصیل کند؛ این اشکالی ندارد؛ یعنی بنده بارها گفته‌ام که این مانعی ندارد؛ عمده این است که فراموش نکند که بدهکار کشورش است و درس بخوانند و برگردند بیایند؛ لکن آن چیزی که اشکال دارد مهاجرفرستی است. به بنده گزارش داده‌اند -البتّه مال امروز هم نیست، مدّتها است یک چنین چیزی وجود دارد- که در بعضی از دانشگاه‌ها عناصری هستند که جوان نخبه را به ترک کشور تشویق میکنند؛ من صریح میگویم که این خیانت است؛ این دشمنی با کشور است؛ دوستی با آن جوان هم نیست. امروز در کشور ما جوانهای نخبه میتوانند رشد کنند و در برهه‌هایی هم میتوانند بروند از یک کشور دیگر استفاده کنند و برگردند امّا اینکه ما یک جوانی را نسبت به آینده‌ی کشور ناامید کنیم، دلسرد کنیم، آینده را تلخ و سیاه به او نشان بدهیم که او برود و مهاجرت کند، این را من واقعاً یک خیانتی میدانم که بایستی دنبال کنیم.

[در مورد] مسئله‌ی مانع‌زدایی از تولید -که گفتم اشاره خواهم کرد و شعار امسال هم هست- آنچه من اینجا یادداشت کرده‌ام این است که مهم‌ترین موانع تولید، بیش از موانع عملیّاتی و مادّی و مانند اینها، موانع فرهنگی است؛ یعنی احساس ناامیدی، احساس ناتوانی، احساس بی‌آینده بودن، بی‌حوصلگی، بی‌همّتی، سرگرمی‌های مضر؛ یعنی اینها چیزهایی است که واقعاً‌ مانع پیشرفت کار تولید است. یعنی جوان ما که میتواند فرضاً یک شرکت دانش‌بنیان به وجود بیاورد و یک بخش مهمّی از کارها را انجام بدهد، هم خودش درآمد پیدا کند، هم به کشور فایده برساند، به جای اینکه بیاید دنبال کار و تلاش و زحمت و این حرفها، میرود سراغ سرگرمی‌های زائد؛ خیلی‌ها سرگرم به رایانه و مانند اینها میشوند؛ غالباً الان شب تا صبح یا صبح تا شب، تا هر چه بتوانند در اینترنت بیخودی، بی‌فایده، بی‌هدف میگردند؛ بدون اینکه هیچ سودی عاید بشود. راحت‌طلبی، نداشتن همّت، نداشتن خطرپذیری؛ اینها چیزهایی است که مانعهای اساسی تولید است.

[امّا] راجع به شرکتهای دانش‌بنیان؛ خب خوشبختانه رشد خوبی داشته. البتّه من در آمارها حدود شش هزار شرکت در ذهنم بود، امروز آقای دکتر ستّاری(۱۰) گفتند هفت هزار شرکت؛ خیلی خوب است، بحمدالله این کار مهمّی است که انجام گرفته، باید افزایش هم پیدا کند، منتها در مورد [ضوابط] افزایش، گمان میکنم بنده قبلاً هم در همین جلسه گفته‌ام، که سختگیری بشود در رعایت ضوابطِ دانش‌بنیان بودن؛(۱۱) یعنی این جور نباشد که خیلی آسان کمّیّت را بالا ببریم و کیفیّت کار مورد توجّه نباشد؛ دانش‌بنیان بودن ضوابطی دارد، این ضوابط بایستی رعایت بشود.

البتّه صنایع بزرگ ما در کشور دانش‌بنیان نیستند، این عیب بزرگی است. افرادی که ظاهراً‌ صاحب صلاحیّتند، به من این جور گفتند که این شرکتهای دانش‌بنیانِ کوچک میتوانند تأثیر بگذارند و آن صنایع بزرگ کشور مثل صنایع خودروسازی و امثال اینها را هم دانش‌بنیان کنند؛ اگر این کار ممکن باشد، حتماً بایستی انجام بگیرد.

یک شرط لازم برای رشد و تقویت شرکتهای دانش‌بنیان، این است که ما بتوانیم محصولات آنها را در داخل کشور رایج کنیم -حالا بحث خارج کشور و صادرات را هم بعد عرض میکنم- و در داخل خود کشور مصرف بشود؛ راهش [هم] این است که تولیدی که او میکند، دیگر واردات نداشته باشد. باز یک عدّه‌ای مثل قضیّه‌ی لوازم خانگی، جنجال نکنند که چرا شما گفتید که مثلاً‌ فرض کنید لوازم خانگیِ فلان کشور را نیاورند؛ نه، لازمه‌ی رشد شرکتهای داخلی و تقویت آنها، که بتوانند روی پای خودشان بِایستند، این است که ما برای اینها بازار در داخل [درست کنیم]. بازار داخل، بازار کوچکی نیست؛ این بازار را در اختیار تولید داخلی باید گذاشت؛ بخصوص دولتها و سازمانهای بزرگ که بزرگترین مشتری اینها هستند. دولتها که بیشترین مصرف‌کننده‌ی این به‌اصطلاح صنایع و تولیدات صنعتی و مانند اینها هستند، از این دانش‌بنیانها تهیّه کنند و تولیدات داخلی را استفاده کنند، تا دیگر واردات کمر اینها را نشکند. البتّه وقتی که ما میگوییم جلوی واردات گرفته بشود، در واقع برای کمک به کارخانه‌ی داخلی و بنگاه داخلی داریم حرف میزنیم؛ آن بنگاه داخلی هم وظایفی دارد، آنها هم باز قیمتها را گران نکنند، کیفیّت را پایین نیاورند تا بکلّی آن توصیه‌ای که شده بی‌فایده بشود.

پس بنابراین یک مسئله، مسئله‌ی بازارهای داخلی است، یک مسئله هم مسئله‌ی صادرات است؛ اگر چنانچه صادرات وجود نداشته باشد، پیشرفتی آن چنان که باید، پیش نخواهد آمد. و در مورد صادرات، هم خود آن شرکتها میتوانند فعّالیّت کنند و بیشتر، دولتها میتوانند فعّالیّت کنند؛ وزارت خارجه، وزارت صمت و بقیّه میتوانند در این زمینه کمک کنند و بازارهای خارجی را [پیدا کنند]. صدا و سیما میتواند کمک کند؛ بعضی از کشورها هستند که از ایران خاطره‌های خوبی دارند امّا اگر بگویند دو محصول ایرانی را اسم بیاورید نمیتوانند اسم بیاورند. صدا و سیما در بخش خارجی، این محصولات را تبلیغ کند و گفته بشود. پس بنابراین این هم یک مسئله است.

و یک مسئله‌ی دیگر هم این است که به بنده گفته شد از قول آقای دکتر ستّاری که سهم شرکتهای دانش‌بنیان از تولید ناخالص ملّی کمتر از یک درصد است؛ خب این خیلی کم است. حتماً بایستی این سهم از تولید داخلی افزایش پیدا کند. حالا در طول سه سال، چهار سال، اقلّاً به پنج درصد برسد؛ این کار را باید همّت کنند که ان‌شاء‌الله تلاش بشود. و امیدواریم ان‌شاء‌الله خداوند به همه‌ی شما کمک کند. (نزدیک اذان است و من هم عرایضم را تمام میکنم.)

امیدوارم ان‌شاء‌الله خداوند به شماها توفیق بدهد. آینده مال شما است؛ این را بدانید. این کشور متعلّق به شماها است؛ شما هستید که فردای این کشور را میسازید، و مدیران فردای کشور هم شماها هستید. خودتان را آماده کنید و کشور را هم آماده کنید؛ میتوانید. من البتّه برای استفاده‌ی از جوانهای نخبه‌ به مسئولین، وزرا [سفارش میکنم]؛ من به دولت قبل هم خیلی سفارش میکردم -که در یک مواردی هم بی‌تأثیر نبود- به این دولت هم همین‌ جور، که از جوانها در مدیریّتهای گوناگون -همان مدیریّتهای میانی و مدیریّتهای پایین که نقش‌ مهمّی هم دارد و یکی از دوستان [هم] اینجا گفتند- استفاده بشود؛ حتّی در مدیریّتهای سطح بالا هم همین ‌جور. من سفارش میکنم و ان‌شاء‌الله این کار تحقّق پیدا کند، منتها شما هم خودتان را باید آماده کنید، جای خودتان را پیدا کنید؛ خودتان پیدا کنید که در پیشرفت کشور چه نقشی میتوانید ایفا کنید. نخبگی شما اینجا هم باید خودش را نشان بدهد که مشخّص کنید جایگاه شما کجا است؛ در آن جایگاه قرار بگیرید و تلاش کنید و کار کنید.

 امیدواریم ان‌شاء‌الله خدای متعال شماها را حفظ کند؛ شماها نور چشمان کشور و ملّت هستید و فرزندان عزیز ملّت هستید؛ ان‌شاء‌الله خداوند شما را برای این کشور نگه دارد. ان‌شاء‌الله ارواح طیّبه‌ی شهدای بزرگوارمان و روح مطهّر امام بزرگوارمان  از ما راضی باشند، و همه‌ی شما و ما مشمول ادعیه‌ی زاکیه‌ی حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) باشیم.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 
 
(۱). در ابتدای این دیدار، آقای سورنا ستّاری (معاون علمی و فنّاوری رئیس‌جمهور) گزارشی ارائه کرد. همچنین شش تن از نخبگان به بیان دیدگاه‌ها و مطالب خود پرداختند.
(۲). سوره‌ی نحل، بخشی از آیه‌ی ۱۱۴؛ «... و نعمت خدا را اگر تنها او را میپرستید، شکر گزارید.»
(۳). جواهر لعل نهرو (اوّلین نخست‌وزیر هند و از رهبران جنبش استقلال هند)
(۴). سپهبد حاجعلی رزم‌آرا، نخست‌وزیر وقت رژیم پهلوی که در تیرماه سال ۱۳۲۹ به این سمت رسیده بود، در برخوردی مستبدّانه با برخی از نمایندگان مجلس، در پاسخ به درخواست آنها مبنی بر ملّی شدن صنعت نفت، برای اثبات ناتوانی ملّت ایران از اداره‌ی منابع نفتی خویش فریاد زد: «ملّتی که لیاقت لولهنگ‌سازی ندارد چگونه میتواند صنعت نفت را اداره کند؟»
(۵). سوره‌ی نساء، بخشی از آیه‌ی ۱۰۲؛ «... کافران آرزو میکنند که شما از جنگ‌افزارها و ساز و برگِ خود غافل شوید تا ناگهان بر شما یورش بَرند. ...»
(۶). از جمله، بیانات در دیدار دانشجویان و نخبگان سراسر کشور (۱۳۸۴/۷/۳)
(۷) . از جمله، پیام به ملّت ایران به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی (۱۳۹۷/۱۱/22)
(۸). از جمله، بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاه‌ها (۱۳۹۷/۳/20)
(۹). اشاره به شعار سال ۱۴۰۰: «تولید؛ پشتیبانی‌ها و مانع‌زدایی‌ها»
(۱۰) . معاون علمی و فنّاوری رئیس‌جمهور
(۱۱). از جمله، بیانات در دیدار جمعی از نخبگان و استعدادهای برتر علمی کشور (۱۳۹۶/۷/26)

 


۱. مدیریت دیابت نوع ۲

شاید شگفت‌انگیزترین و هیجان‌انگیزترین مزیت مصرف روزانه‌ی دارچین، تأثیر آن بر دیابت نوع ۲ باشد. دارچین می‌تواند با کاهش فشارخون و بهبود حساسیت به انسولین به مدیریت این بیماری کمک کند. ترکیبات خاصی که در دارچین وجود دارد می‌توانند اثرات شبه انسولینی از خود به جای بگذارد و به تنظیم قند خون کمک کند، عملکردی که برای مبتلایان به دیابت بسیار اهمیت دارد.

۲. کاهش کلسترول

اگرچه تحقیقات در این باره هنوز در حال انجام است؛ اما برخی مطالعات نشان می‌دهند که ممکن است دارچین به کاهش سطح LDL (کلسترول بد) و افزایش سطح HDL (کلسترول خوب) کمک کند. یک ترکیب خاص در آن به نام سینامات، ممکن است بتواند فعالیت آنزیمی را که کلسترول می‌سازد، کاهش دهد و در نتیجه میزان اسید‌های چرب موجود در خون را کم کند.

۳. مبارزه با آکنه

دارچین می‌تواند باکتری‌های مولد آکنه را که در مسیرش قرار دارند، متوقف کند. برای تهیه یک ماسک آکنه با رایحه‌ی عالی، کافی است ۳ قاشق غذاخوری عسل را با ۱ قاشق غذاخوری دارچین آسیاب شده ترکیب کنید تا خمیری به دست آید و آن را به مدت ۱۰ دقیقه روی پوستتان قرار دهید، سپس آن را بشویید و از شادابی صورت خود لذت ببرید.
بیشتر بخوانید

 

۴. کاهش التهاب

سینامالدئید ترکیبی فوق‌العاده است که به دارچین عطر و طعم می‌بخشد و همچنین می‌تواند تورم را کاهش دهد و از جمع شدن پلاکت‌های خون در کنار هم جلوگیری کند. خواص ضدالتهابی دارچین به همین جا ختم نمی‌شود. این ماده همچنین می‌تواند جلوی برخی از مواد مرتبط با رشد غیرطبیعی سلول را بگیرد و در نتیجه خطر ابتلا به بیماری را کاهش دهد.

۵. تازه کردن تنفس

طرفداران آدامس دارچینی می‌توانند به قدرت تازه کردن تنفس دارچین گواهی دهند. در این جا سینامالدئید دوباره وارد عمل می‌شود و باکتری‌های مزاحم دهان را از بین می‌برد. برای دست‌یابی به این مزیت، آدامس دارچینی خود را بجوید یا دهانشویه خود را با جوشاندن ۵ چوب دارچین در ۱ فنجان آب به مدت ۵ دقیقه بسازید، سپس از آن مانند یک دهانشویه معمولی استفاده کنید!

۶. عمل به عنوان یک آنتی اکسیدان

آنتی‌اکسیدان‌ها ترکیبات مهمی هستند زیرا به بدن کمک می‌کنند تا استرس اکسیداتیو را کاهش دهد. ثابت شده است که استرس اکسیداتیو به سلول‎‌ها آسیب می‌رساند و تقریباً به بروز هر بیماری مزمنی، از جمله دیابت نوع ۲، که قبلاً ذکر کردیم، کمک می‌کند. جای تعجب است اما قابلیت‌های آنتی اکسیدانی دارچین نسبت به بسیاری از ابَرغذا‌های معروف بیشتر است!

۷. حجم دادن به لب‌ها

از آنجایی که دارچین جریان خون در سطح پوست را بهبود می‌بخشد، در حقیقت می‌تواند باعث حجیم شدن لب‌های شما، بدون نیاز به تزریق شود. به راحتی ۱/۲ قاشق چای‌خوری دارچین آسیاب شده را با مقداری وازلین یا چند قطره روغن (ویتامین E، نارگیل یا حتی روغن زیتون) مخلوط کنید و خمیری تهیه کرده و روی لب‌های خود بمالید. اجازه دهید این مخلوط برای چند دقیقه روی لب‌ها بماند و سپس آن را بشویید.

۸. کند کردن علائم پیری

مادامی که پوست ما پیر می‌شود، کلاژن و الاستین کمتری تولید می‌کند، این دو، پروتئین‌هایی هستند که به صاف و لطیف شدن پوست کمک می‌کنند. بسیاری از تولید‌کننده‌های لوسیون‌ها و کرم‌ها ادعا می‌کنند که به افزایش تولید این پروتئین‌ها کمک خواهند کرد، اما عصاره‌ی دارچین، ممکن است بدون کمک مواد شیمیایی اضافی، این کار را انجام دهد.

۹. ضدعفونی کردن دست‌ها

نشان داده شده است که روغن دارچین تعدادی از عفونت‌های شایع و اکتسابی بیمارستانی مانند استرپتوکوک، استافیلوکوک و ‌ای‌کلای را از بین می‌برد. به منظور تهیه‌ی یک ضدعفونی‌کننده طبیعی دست، توصیه می‌شود که یک ترکیب معطر و مؤثر از روغن‌های ضروری که شامل اسانس میخک، اسانس رزماری، اسانس لیمو، اسانس اکالیپتوس و مقدار مناسبی دارچین است را تهیه کنید. (البته، این نباید جایگزین ضدعفونی‌کننده‌های مجاز دست که استاندارد‌های سازمان سلامت برای کمک به محافظت در برابر کووید را دارا هستند، استفاده شود.)

۱۰. افزایش سرعت رشد مو

در حالی که هیچ مطالعه‌ای برای اثبات قطعی این مسأله وجود ندارد، برخی از دانشمندان اصرار دارند که دارچین می‌تواند به رشد مو کمک کند. این کار با هدایت جریان خون به سمت فولیکول‌های مو و افزایش گردش خون مورد نیاز برای رشد مو‌های شما، انجام می‌شود. طرز تهیه ماسک مو: ۱ قاشق غذاخوری دارچین آسیاب شده را با ۱ قاشق غذاخوری عسل و حدود یک فنجان روغن زیتون یا نارگیل مخلوط کنید تا خمیری به دست آید. آن را روی پوست سر خود بمالید، اجازه دهید ۱۰ دقیقه بماند، سپس از یک شامپوی ملایم برای شستشوی آن استفاده کنید.

در فرایند تربیت دینی فرزندان، نکات مهمی که بایستی مورد توجه اولیا و مربیان قرار گیرد، به شرح زیر است:

1ـ تناسب داشتن آموزش های دینی و مذهبی با متقضیات سنی و میزان رشد عقلی و ذهنی فرزندان.

2ـ توجه به امر تبیین و روشن نمودن ابهامات و سؤالات فرزندان در مسائل دینی و شرح صحیح علل انجام فرائض و وظایف دینی.

3ـ پرهیز از کاربرد تلقین های محض و ایجاد عادتهای انفعالی و مکانیکی در رعایت دستورات دینی.

4ـ استفاده از روش های غیر مستقیم و غیر کلامی در امر تربیت دینی بخصوص دقت در اجرای صحیح روش الگویی از سوی والدین و مربیان.

5ـ ایجاد زمینه در فرزندان برای طرح سؤال و کنکاش در مسائل دینی و ارائه پاسخ های سنجیده از سوی والدین و مربیان.

6ـ ارتباط دادن تربیت دینی به همة جنبه های تشکیل دهندة وجود؛ نظیر جسمی، عقلانی، عاطفی و اجتماعی و ....

7ـ دوری از تحمیل کردن آموزش های دینی به فرزند و اجتناب از کاربرد روش های کاملاً بیرونی در به اصطلاح «دینی بار آوردن آن ها».

8ـ ایجاد زمینه برای برخورد عاقلانه و توأم با تفکر از سوی فرزندان با طبیعت و اسرار آفرینش به نحوی که از آنها خواسته شود در پدیده ها و آفریده های خلقت توجه کنند و خود به قضاوت در ارتباط با آفریدگار جهان هستی و هدف از آفرینش بپردازند.

9ـ معرفی اسوه ها و الگوهای دینی که در این موارد لازم است به شرایط و مقتضیات سنی، عقلی، عاطفی و... فرزندان کاملاً توجه شود.

10ـ ایجاد هماهنگی و سنخیت در روش ها و شیوه های تربیت دینی از سوی والدین، اولیای مدرسه و دست اندرکاران تهیه و تدوین برنامه های صدا و سیما و.....

باید توجه داشت که هرگونه ناهماهنگی بین سفارشات و پند و اندرزها با رفتار عاملان منجر به اختلال در تحقق تربیت صحیح دینی و مذهبی فرزندان می شود.

یکشنبه, 30 آبان 1400 10:31

قرآن از منظر مسیحیان

هر چند کلیسا رسماً به وحیانیت قرآن اعتراف نمی‎کند و گاه کینه توزی ‎هایی هم نسبت به قرآن کریم در آثار نویسندگان و پژوهشگران مسیحی دیده می‎شود.[1] ولی با این‎حال در میان مسیحیان منصف و مطلع همیشه نشانه‎‎هایی از احترام به اسلام و مقدسات مسلمین دیده می‎شود؛ تا آن‎جا که پاپ ژان پل دوم که برخلاف پاپ فعلی، نسبت به اسلام دیدگاه احترام‎آمیزی داشت. در هنگام دریافت نسخه‎ای از قرآن کریم به‎عنوان هدیه، آن را بوسید و به این کتاب مقدس ادای احترام کرد. در نوشته زیر که آن را برای کتاب جدید خود «کتاب مقدس» آماده کرده‎ام و پیشتر به شکل محدود در اختیار برخی از دوستان قرار گرفته است، نمونه‎‎هایی برجسته از ارادت و احترام مسیحیان عرب به قرآن کریم دیده می‎شود.

اگر بخواهیم از قرآن در دیدگاه مسیحیان سخن بگوییم، با موضوعی بسیار گسترده و درازدامن روبه‎رو خواهیم شد؛ از مواضع لاهوتی و کلامی مسیحیت قدیم و جدید در کلیسا‎های مختلف، تا مناظره‎‎های علمی میان دانشمندان مسیحی و علمای مسلمان و از کلیسا‎های غربی کاتولیک و پروتستان، تا کلیسا‎های شرقی با مذاهب مختلف، هرکدام موضوعی مستقل و گسترده به‎شمار می‎آیند.

در این نوشتار به ‎صورت گذرا به موضوع قرآن کریم از دیدگاه نویسندگان و شاعران مسیحی لبنانی می‎پردازیم. نویسندگان و شاعرانی که در دهه‎‎های اخیر پیشتاز جریان‎‎های فکری و فرهنگی جامعه خود بوده‎اند و به‎دلیل تفاوت‎‎های بنیادین مسیحیت شرقی و مسیحیت غربی و به حکم ارتباط نزدیک و اختلاط با مسلمانان، قرآن کریم را شناخته و از آن بهره جسته‎اند.

در این ارتباط و آشنایی، مخصوصاً به سبب پیوند زبان عربی و جایگاه قرآن کریم چنان است که بسیاری از آیات قرآن در حکم امثال سائره درآمده؛ هم در کلام روزمره مردم کوچه و بازار به گوش می‎خورد و هم در سخنرانی‎‎ها و نوشته‎‎های روشنفکران و اساتید مسیحی لبنان، به آن‎ها استشهاد می‎شود و هستند افرادی از کشیش‎‎ها یا اساتید و اهل فکر که بخش‎‎های قابل‎توجهی از قرآن کریم را حفظ هستند و به تناسب بحث تلاوت می‎کنند! از این‎رو، در میان کتاب‎‎ها و نوشته‎‎های این شاعران و نویسندگان مسیحی، گاه آثاری دیده می‎شود که به‎سختی می‎توان باور کرد که صاحب آن مسلمان نباشد. در این‎جا تنها به نمونه‎‎هایی از این آثار اشاره می‎کنیم و قطعا بررسی همه این آثار با توجه به حجم نشریات و کتاب‎‎های منتشره در دهه‎‎های اخیر در محیط فرهنگی مسیحیت عربی ممکن نخواهد بود.

بسیاری از این افراد کسانی هستند که آثاری در بیان و روایت تاریخ اسلام منتشر کرده‎اند، همچون «جرجی زیدان» صاحب کتاب‎‎های مشهوری چون «تاریخ تمدن اسلامی». وی در این کتاب و دیگر آثار خود بار‎ها از قرآن کریم سخن می‎گوید و به‎عنوان مثال در فصل نزول قرآن و بعثت پیامبر اکرم(ص) داستان نزول وحی را به تفصیل شرح می‎دهد.

طبعاً موضع رسمی و دینی کلیسا مخصوصاً کلیسای کاتولیک مارونی، نسبت به قرآن کریم(مانند آنچه استاد حداد در چند جلد آثار خود درباره قرآن نوشته است) خوشایند مسلمانان نیست، لیکن اگر از مواضع رسمی و دینی بگذریم، آنچه در میان عموم مردم مسیحی می‎گذرد، شواهد فراوان از تعلق‎خاطر به قرآن کریم در متن زندگی مشترک اسلامی مسیحی نشان می‎دهد.

اسقف ارتدوکسی لبنان «جورج خضر» که خود بار‎ها در نوشته‎‎ها و آثارش، حتی در موعظه‎‎های روز یکشنبه کلیسا از آیات قرآنی تلاوت می‎کند! با ذکر خاطره‎ای از پدر «یواکیم مبارک»2 می‎گوید: «از او پرسیدم: چه شد که جوانی مارونی به مطالعات اسلامی کشیده شد؟! او پاسخ داد: پدرم که کشیش روستا بود مرا با خود برای خرید شیرینی به مغازه مسلمانی می‎برد که بر دیوار یک تابلو زده بود و من آن را می‎خواندم: «کلُوا مِنْ طَیبَاتِ مَا رَزَقْنَاکمْ وَاشْکرُوا لِلَّهِ إِنْ کنْتُمْ إِیاهُ تَعْبُدُونَ»(بقره، 172) از پدرم پرسیدم این چیست؟ گفت آیه‎ای از قرآن است؛ و این شرح و توضیح تا آنجا رسید که آینده مطالعات اسلامی مرا رقم زد. من خندیدم و گفتم: پس شیرینی‎‎های مسلمانان تو را به این عالم کشاند!»

دکتر «میشال کعدی» از نویسندگان و اساتید لبنانی می‎گوید: «زمانی‎که کودک بودم پدرم صبح‎‎ها رادیو را روشن می‎کرد و به آیات قرآن گوش می‎داد و روز خود را این‎گونه آغاز می‎کرد؛ و همواره به ما می‎گفت: انجیل و قرآن و نهج‎البلاغه را با هم داشته باشید و هدایت را از آن‎‎ها بخواهید.»

دکتر «جورج طربیه» می‎گوید: «پدرم صبح‎‎ها به قرآن صبحگاهی رادیو گوش می‎داد و به یاد دارم وقتی بسیار کوچک بودم، یک روز صبح زود از خواب بیدار شدم و دیدم نشسته و به رادیو گوش می‎دهد ـ و بعدها فهمیدم گویا تلاوت عبدالباسط بوده که بسیار دوستش داشت! ـ او مرا در دامان خود نشاند و به من گفت: پسرم گوش کن ببین چه نغمه‎‎های زیبا و دلنشینی دارد! این آیات قرآن در مدح و ستایش خداست.»

رویکرد توجه به قرآن کریم و مدح آیات الاهی آن، پس از دوران بیداری فرهنگی و آغاز شکل‎گیری جریان‎‎های قومی عربی(در واکنش به حاکمیت ترکی عثمانی) تشدید شد و نمونه‎‎های فراوانی از این‎گونه آثار به‎جای گذاشت. این رویکرد بیشتر بر حفظ و تقویت مبانی هویت عربی مسیحیان شرقی، مانند زبان، تأکید داشت.

بسیاری از نویسندگان برجسته مسیحی، آشکارا از قرآن کریم متأثر هستند و مشخص است که این کتاب بزرگ را بسیار خوانده و از آن بهره گرفته‎اند.«جبران خلیل جبران»، نویسنده جهانی و مشهور لبنانی، علاوه ‎بر این‎که گاهی مستقیما درباره قرآن کریم سخن گفته است، بار‎ها در آثار خود از تعابیری استفاده کرده یا آثار خود را به آن نامیده که از سیاق عبارات قرآن برگزیده شده‎اند؛ مانند اثر مشهورش «لکم لبنانکم و لِی لبنان» که متأثر از این آیه است؛ «لَکمْ دِینُکمْ وَلِی دِینِ».(کافرون،6) همچنین در کتاب ماندگارش «پیامبر» تأثیرپذیری او از قرآن کریم کاملاً مشهود است.

بسیاری از کتاب‎‎های ادبی عربی که از نمونه‎‎های آثار جاودان ادبی سخن می‎گویند، معمولا با نمونه‎‎های آیات قرآنی شروع می‎شوند؛[2] مانند کتاب «من ینابیع الحکمه» از شاعر مشهور و برجسته «خلیل مطران» که کتاب را با ذکر آیه شریفه «لا یأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ»(فصلت،42) شروع می‎کند و بیشترین حجم کتاب را به ذکر نمونه‎‎هایی از آیات قرآن اختصاص داده و آن‎‎ها را در موضوعات مختلفی چون امانت‎داری، نیکی به والدین، شکر، عدل و... تقسیم کرده است.

برخی از نویسندگان و پژوهشگران مسیحی که در این زمینه کار کرده‎اند، چنان به این موضوع پرداخته‎اند که در زمینه قرآن کریم و تفسیر قرآن، صاحب تخصص‎اند. دکتر«عادل تئودور خوری» کشیش لبنانی ساکن آلمان، که سال‎ها مشاور پاپ ژان پل دوم بود، از این گروه است و غیر از این‎که در آثار مختلف خود به قرآن کریم پرداخته، قرآن کریم را به آلمانی ترجمه کرده و علاوه ‎بر آن، یک مجموعه 12 جلدی در تفسیر قرآن کریم منتشر ساخته است! او یک‎بار با افتخار به این موضوع از من می‎پرسید: «چند نفر از علمای مسلمان سراغ‎داری که درباره قرآن کریم به زبان آلمانی کار کرده باشند یا چند نفر از علمای خودتان می‎شناسی که این‎قدر با متون مقدس ما مسیحیان آشنا باشند؟»!

در میان نویسندگان و شاعران مسیحی غیرعرب زبان، این‎گونه شهادت‎‎ها و گواهی‎‎ها فراوان و غیرقابل‎شمارش است؛ و حتی نویسندگان لبنانی هم در آثار متنوع و پراکنده در لابه‎لای مجلات و کتاب‎‎ها بسیار به این موضوع پرداخته‎اند. آنچه اینجا به آن اشاره می‎کنیم، تنها نمونه‎‎های در دسترس از این‎گونه گواهی‎هاست:

ـ «خلیل طوال» از نویسندگان و پژوهشگران قرن گذشته می‎نویسد: «قرآن بود که فکر را از قید و بند‎ها آزاد ساخت و عقل را از اوهام ر‎ها کرد و مشعل تمدن و دانش و علوم اجتماعی را روشن ساخت. آیا قرآن ابر‎های توهم را از عقل کنار نزد و درهای آزادی را برای اندیشه نگشود؟ آیا از مکارم اخلاق و صفات پسندیده سخن نگفت؟ آیا در صفحات خود از علوم و معارف گوناگون بحث نکرد؟ آیا حقوق انسان و وظایفش در زندگی و ازدواج و طلاق و قصاص و... را شرح نداد؟ چه دانش و معرفتی هست که قرآن از آن نگفته باشد و چه مشکل اجتماعی و انسانی هست که در قرآن مطرح نشده باشد؟»

ـ «شبلی شمیل» دانشمند و متفکر پرآوازه نیز هنگامی که سخن از اسلام به میان آمد، در قصیده‎ای چنین سرود: «من دین محمد را نپذیرفته‎ام، اما هرگز به آیات قرآن کفر نمی‎ورزم.»[3] وی پس از مدح فراوان رسول خدا(ص) می‎افزاید «هیچ دینی نمی‎تواند با پیشرفت‎‎های اجتماعی و علمی هماهنگ باشد؛ جز آیین قرآن.»

ـ «مارون عبود» نویسنده و دانشمند معروف لبنانی نیز در قصیده‎ای به مناسبت میلاد پیامبر اکرم(ص) به مدح حضرت پرداخته و در ضمن آن می‎گوید: «خداوند از آیات خود شهاب‎‎هایی بر تو فرو فرستاد که سپر‎های دروغ و بهتان را شکافتند و اگر این کتاب تو نبود، برای چنین مردمانی هیچ معجزه‎ای نمی‎یافتیم. این کتاب از دل صحرا نور هدایت و آبادانی را به همه‎جا برافشاند.»ـ* «ریاض معلوف» شاعر و ادیب لبنانی، نیز چنین می‎سراید: «اگر شعر راه نیابد، به قرآن کریم و آیات درخشانش راه می‎یابیم. قرآن کریم تمامی گوهر درخشان و عبرت‎‎ها و سخنان ارزشمند است؛ و ما گرچه بر آیین اسلام نیستیم، اما ناقوس کلیساهایمان در نغمه محبت و برادری با اذان مساجد همنوایی می‎کنند.»

ـ «رشید سلیم‎الخوری» معروف به شاعر قروی، نیز در قصیده‎ای که در مدح پیامبر اکرم(ص)سروده می‎گوید: «میلاد کسی است که خورشید هدایت از قرآن آسمانی‎اش طلوع کرده، نوری که از بیابان بر تمام هستی تابیده و تمدن را آغاز کرده است.»

ـ «بولس سلامه» شاعر معروف غدیر، نیز در داستان مفصلی که برای تاریخ اسلام می‎سراید، بار‎ها در سیاق ذکر حوادث تاریخی و موضوعات به آیات قرآن کریم اشاره می‎کند؛ از جمله در بیان مبعث رسول خدا(ص) می‎گوید: «هستی را سکوت و آرامشی فرا گرفت تا صدای زمزمه عطر‎های آسمانی به گوش‎‎ها بنشیند؛ ناگاه بانگ منادی به گوش رسید: إقرأ... و پژواک این نغمه ندای پیامبری را بازگرداند که با تمام وجود، هیبت این بانگ را حس می‎کرد: من نمی‎توانم بخوانم، جبرییل پاسخ داد: ‎ای محمد، به نام خدای بزرگ تکبیر بگو و صفحه هستی در همین چند ثانیه تغییر می‎کند. محمد(ص) پیامبر است و قرآن مجید، این آرزو و رؤیای قرن‎‎ها نازل شده است.»

ـ «امین ریحانی» نویسنده و اندیشمند پرآوازه مسیحی ـ عرب، نیز در برخی آثار خود از قرآن کریم سخن گفته؛ از جمله در پاسخ نامه‎ای از مرحوم کاشف‎الغطاء که او را به اسلام دعوت کرده در عین ردّ این دعوت می‎نویسد: «اما چه‎کسی می‎تواند کتابی را ردّ کند که در آن چنین آیات برجسته‎ای آمده است: «لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی»(انعام، 164)، «ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ السَّیئَةَ»(مؤمنون، 96)، «لا یکلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلا وُسْعَهَا»(بقره، 286)، «لَیسَ لِلإنْسَانِ إِلا مَا سَعَی»(نجم، 39) و ضمن ذکر آیات متعدد از قرآن کریم می‎افزاید: «بیا تا بر این آیات و امثال این‎‎ها در قرآن با تو دست بدهم.» و می‎گوید: «اگر اسلام و مسلمانان همه همین باشند، من هم به توحید و رسالت پیامبر(ص) شهادت می‎دهم.»

ـ «امین نخله» نویسنده و شاعر برجسته مسیحی، یکی دیگر از کسانی است که بار‎ها در آثار خود از قرآن کریم سخن گفته؛ از جمله یک‎بار تلاوتی از قرآن کریم را در منزل یکی از دوستان خود شنیده و به شکل مفصل آن را از جهت هنری و موسیقایی تحلیل می‎کند و می‎نویسد: «بعد از فوت شیخ محمد رفعت، گمان نمی‎کردم تلاوت قرآن کسی بتواند جانم را آن‎طور تازه کند تا اینکه روزی یکی از دوستانم آمد و گفت: تو همیشه از شیخ محمد حرف می‎زنی، امشب در منزل فلانی تلاوتی خواهی شنید که وجودت را از خوشی و خشوع لبریز می‎کند. و هنگامی که به آنجا رفتیم، دیدم جمعیت روبه‎روی قاری نشسته‎اند و او سوره هود را آغاز کرده است.»

وی سپس شرح می‎دهد که چگونه قاری صدای خود را به تناسب وصف طوفان تغییر داده تا وقتی که به عبارت «مَوْجٍ کالْجِبَالِ»(هود، 42) می‎رسد، فقط پنج سطر به شرح تلاوت قاری و احساس او در این دو کلمه اختصاص می‎دهد و سپس می‎افزاید: «و هنگامی که به تلاوت «یا بُنَی ارْکبْ مَعَنَا»(هود، 42) رسید، برای نشان دادن محبت پدری و نصیحت فرزند، صدای خود را نرم کرد و با آرامش خواند» و سپس به همین ترتیب از آیات بعد با شرح و تفصیل یاد می‎کند.

امین نخله همچنین در کتاب «اساتید نثر عربی» بخش دوم کتاب را به صدر اسلام اختصاص داده و آیات متعددی از قرآن کریم همچون سوره‎‎های مبارکه الرحمن و ضحی و بخش‎‎هایی از سوره‎‎های نجم و یوسف و هود را برگزیده است. وی در آغاز این بخش می‎نویسد: «نثر عربی با قرآن به فراتر از اندیشه صعود کرد و به‎جایی رسید که نمی‎توان گردن افراشت. قرآن در بلاغت و لفظ و شیرینی مقاطعش و ترکیب معانی‎اش معجزه است و هیچ کلامی در عربی از این جهات به پای قرآن نمی‎رسد و به گمان ما دلیل اعجازش این است؛ نه بنا به‎نظر بعضی ارزش موضوعات، یا بنا به رأی گروهی دیگر خبردادن از غیب! پس نمی‎توان کتابی درباره نثر عربی به خوانندگان تقدیم کرد بدون آن‎که پاره‎ای از نور قرآن در خود داشته باشد. برای همین تصمیم گرفتیم این کتاب را با سوره الرحمن آغاز کنیم که به آن عروس قرآن می‎گویند؛ چنانکه در مجمع‎البیان از پیامبر(ص) نقل شده که: هر چیزی عروسی دارد و عروس قرآن الرحمن است.» جالب این‎جاست که این نویسنده مسیحی سپس عبارات متعددی از کتاب «إعجاز القُرآن» باقلانی نقل می‎کند و به تفصیل درباره اعجاز قرآن سخن می‎گوید.

اما اثری شگفت‎تر از این‎‎ها از «حلیم دموس» شاعر و ادیب لبنانی است که در کتاب «یقظه الروح» به معرفی تمامی سوره‎‎های قرآن کریم پرداخته است! وی در قصیده‎ای طولانی با نام «سرود قرآن» 228 بیت به تعریف ویژگی‎‎های هر سوره و نمونه‎‎هایی از عبارات قرآن کریم می‎پردازد. [4] شاید در میان خود مسلمانان تاکنون کسی به چنین موضوعی نپرداخته باشد که این شاعر مسیحی به آن اهتمام کرده است!

باز هم نمونه‎‎های از این دست در آثار نویسندگان مسیحی لبنانی دیده می‎شود و گاه چنان فراوان است که نمی‎توان از آن قطعه‎ای برگزید و نقل کرد. مرحوم«سلیمان کتانی» که 9 جلد کتاب درباره پیامبر و اهل بیت ـ از رسول خدا و حضرت فاطمه زهرا تا امام کاظم(ع) تألیف کرده، بار‎ها در نوشته‎‎های خود به ویژه در کتاب «محمد شاطئ و سحاب» از قرآن سخن می‎گوید و به آیات قرآن استشهاد می‎کند؛ و مرحوم«نصری سلهب» که سه جلد کتاب در حوزه دین اسلام نوشته، بار‎ها در این آثار مخصوصاً کتاب«فی خطی محمد» و نیز در کتاب«فی خطی الإمام علی» آیات قرآن کریم را نقل می‎کند.

این موضوع در زندگی روزمره نخبگان مسیحی به‎وضوح دیده می‎شود. بار‎ها در کتابخانه و روی میز کار این‎گونه اشخاص، قرآن کریم را به‎عنوان کتابی برای مراجعه مداوم و مکرر دیده‎ام و از یاد نمی‎برم که دوستی از کشیش‎‎های کاتولیک، مدتی از من فایل قرآن کریم را برای موبایل خود طلب می‎کرد تا این‎که آن را دانلود کرده و برایش فرستادم.

ملاحظه این نمونه‎‎ها در عین اینکه امیدبخش و شورانگیز است، در همان حال از یک‎سو ظرفیت عظیم این کتاب آسمانی و معجزه جاوید را نشان می‎دهد که به تعبیر حدیث شریف «فی کل زمان غضٌ جدیدٌ» [5] همیشه تازه و باطراوت است و از سوی دیگر، کوتاهی و قصور ما در مقابل این اشتیاق و آمادگی و پذیرش مخاطب گسترده و جهانی را یادآور می‎شود. این تجربه‎‎ها در واقع به ما نشان می‎دهد که این گنج بی‎پایان هنوز چقدر گوهر‎های ناشناخته و نایافته دارد که به اقتضای هر زمان و به تناسب پیشرفت دانش بشری باید بازیابی و عرضه شوند که«و فی بطنه بطناً إلی سبعه أبطن»[6]

هرچند که همه حقایق این کتاب مبارک جز با ظهور حقیقت قرآن و قرآن ناطق، ولی خداوند، امام عصر(صلوات‎الله و سلامه علیه) آشکار نخواهند شد و تنها آن بزرگوار است که می‎تواند با آب گوارای ذکر، تشنگان حقیقت را در سراسر گیتی سیراب کند، اما این وظیفه ما را نفی نمی‎کند که فرمود:«انکم لا تقدرون علی ذلک و لکن أعینونی...؛ درست است که نمی‎توانید چون من باشید، لیکن اندکی مرا یاری کنید»![7]

 

پی نوشت ها:


[1] حجت‎الاسلام دکتر زمانی در کتاب ارزشمند خود »مستشرقان و قرآن» به تفصیل این موضوع را مورد بررسی و مطالعه قرار داده است.

[2] از این نمونه است کتاب «اعلام الفلسفه العربیه» از آنتوان کرم و کمال یازجی که به‎عنوان کتاب درسی استفاده می‎شد و در سرآغاز نمونه‎‎های متون عربی آیات برگزیده از قرآن کریم را ذکر کرده. همچنین پدرحنا فاخوری محقق و نویسنده مشهور در کتاب «الجامع فی تاریخ الأدب العربی» به شکل مفصل درباره ویژگی و مضامین آیات قرآن کریم سخن گفته است.

[3] مطلع این قصیده چنین است: إنی و إن أنکرت دین محمد لا أکفرن بمحکم الآیات ببلاغه القرآن قد خلب النهی و بسیفه أخنی علی الهامات.

[4] در این مجموعه دو سوره إنشراح و تین جا افتاده‎اند. در عوض دو بیت در آغاز قصیده و دو بیت در پایان به‎عنوان مقدمه و خاتمه اضافه شده است. به ‎نظر می‎رسد که در هنگام حروفچینی و چاپ متوجه حذف این دو سوره نشده‎اند و شماره قطعات را بر اساس 114 تنظیم کرده‎اند.

[5] فَهُوَ فِی کُلِّ زَمَانٍ جَدِیدٌ وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ (بحارالأنوار، ج 2، ص 280)

[6] این حدیث شریف می‎گوید قرآن لایه لایه است. در ورای ظاهر و پوست خود، مغز و باطنی دارد و در آن نیز لایه‎‎های دیگر تا هفت لایه و مغز تا هفت بطن. در برخی روایات این تعبیر به صورت «هفتاد لایه» ذکر شده است.

[7] بحارالأنوار، ج 33، ص  473.

 اهمیّت اُنس با قرآن

امروزه انسان در معرض آماج حملات روحی و روانی قرار دارد و نگرانی‎های فراوانی او را احاطه کرده، وحشتِ تنهایی در همه حال انسان را تنها نمی گذارد. او به شدّت نیازمند انیس و مونس است که در کنار او آرامش یابد. نگرانی شدید او از تنهایی و بی کسی، در همه حوادث دوران زندگی، روح و روان او را می‎آزارد. قرآن کریم مونسی است که در شرایط عادی و نیز در بحران ها و سختی های زندگی می تواند بهترین همدم انسان باشد؛ امام سجّاد(ع) می‎فرماید: «لَوْ مَاتَ مَنْ بَینَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یکُونَ الْقُرْآنُ مَعِی؛[1] اگر همه مردم ما بین مشرق و مغرب بمیرند و هیچ موجودی بر روی زمین زنده نماند و من تنها باشم، وقتی قرآن با من باشد، هرگز از تنهایی وحشت نمی کنم».

 رسول خدا(ص) درمان همه مشکلات را در قرآن می داند ومی فرماید:هر گاه کارها چون شب ظلمانی برایتان مشتبه و تاریک گردید به قرآن پناه ببرید؛ چون او شفیعی است که شفاعتش پذیرفته و شاهدی است که تصدیق شده است. هرکس او را رهبر خویش گرداند، وی را به بهشت رهنمون می سازد و هرکس بدان پشت پا زند، به جهنّم سوقش می دهد. قرآن روشن ترین راهنما به سوی بهترین راه‎هاست.[2]

 آری، قرآن بهترین مونس انسان در تنهایی ها و نگرانی‎های زندگی است که جلوه‎ای از علم و حکمت پروردگار و نشانگر عظمت خداوند متعال است. انس با قرآن، همراه شدن با گنجینه بی پایان و در اختیار داشتن برنامه جامع و کامل یک زندگی سعادتمندانه است که همه در پی آنند، ولی نمی دانند که در کنارشان قرار دارد و به قول معروف: یار در خانه و ما گرد جهان می‎گردیم.

 چنانچه ما مسلمانان با قرآن مأنوس نشویم و به آن عمل نکنیم، مورد شکایت و عتاب رسول خدا(ص) قرار خواهیم گرفت که فرمود: «یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً؛[3] پروردگارا! قوم من قرآن را رها کرد»

آداب انس با قرآن

1.رعایت حقّ تلاوت

یکی از مهمترین شیوه‎های انس با قرآن رعایت حقّ تلاوت است که در قرآن فرموده:کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده ایم آن را چنانکه شایسته آن است می خوانند، آنها به پیامبر اسلام ایمان می آورند و کسانی که به او کافر شوند، زیانکارند.[4]

2.رعایت حرمت قرآن

 پیامبر(ص) فرمود: یا حملة القرآن! تحبّبوا إلی اللَّه بتوقیر کتابه، یزدکم حبّا و یحببکم إلی خلقه[5]

 ای حاملان قرآن! با نگاه‎داشتن حرمت قرآن، خود را محبوب خدا سازید، که در این صورت، بیشتر شما را دوست خواهد داشت و محبوب مردمانتان خواهد ساخت. پیامبر(ص) فرمود: «قرآن از همه چیز، جز خدا، برتر است؛ پس هرکه قرآن را پاس دارد خدا را پاس داشته است و هرکه قرآن را پاس ندارد، احترام خدا را سبک شمرده است.[6]

 نمونه‎ای از تکریم ظاهر قرآن را می خوانیم: امام خمینی به‎طور معمول در حسینیّه جماران روی صندلی می نشست، ولی یک روز وقتی وارد حسینیّه شد، با اینکه صندلی در جای خود بود، روی زمین نشست؛ زیرا آن روز نفرات ممتاز مسابقات قرآن آمده بودند و قرار بود در آن جلسه چند آیه از قرآن تلاوت شود.[7] روزی دیگر امام خمینی طبق معمول روی صندلی نشسته بود، که قرآنی آوردند و روی زمین گذاردند، امام وقتی متوجّه شد، بی درنگ آن را برداشت، روی میزی که در کنارش بود، گذاشت و فرمود: «قرآن را روی زمین نگذارید.[8]

3.رعایت ترتیل

 خداوند در قرآن فرموده است: «وَ رَتِّلِ الْقُرآنَ تَرتیلاً»[9] و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان! ترتیل در قرآن، خارج کردن کلمه از دهان با سهولت و به شیوه درست است، که از آداب قرائت است.

4.با صوت زیبا خواندن

پیامبر(ص) فرمود: «لِکُلِّ شَی ءٍ حِلْیةٌ وَ حِلْیةُ الْقُرْآنِ الصَّوْتُ الْحَسَن»[10] هرچیزی زینت و آرایشی دارد و زینت قرآن هم با صوت زیبا خواندن است.

 اهل بیت (ع)خود نیز چنین بودند و قرآن را با صوت زیبا می خواندند. نوفلی گوید: در نزد حضرت امام هادی (ع) از صدا و آهنگ خوش گفت وگو کردم، فرمود: امام سجّاد(ع) قرآن تلاوت می کرد و گاهی مردم از صدای زیبای او بی‎هوش می شدند، و اگر امام اندکی از صدای زیبای خود را ظاهر کند مردم طاقت شنیدن آن صوت زیبا را ندارند. گفتم: آیا پیامبربا مردم نماز نمی خواند و صدای خود را به تلاوت قرآن بلند نمی ساخت [پس چرا مردم بی‎هوش نمی شدند]؟ فرمود: رسول خدا(ص) به اندازة طاقت مردمی که پشت سر او بودند صدای خود را آشکار می ساخت.[11]

5.مداومت بر انس

 حضرت صادق(ع) فرمود: «فردی سوره ای از قرآن را فراموش می کند، روز قیامت همان سوره در درجه ای از درجات بر او مشرّف می شود و می گوید: السّلام علیک. او در پاسخ می گوید: و علیک السّلام، تو کیستی؟ می گوید: فلان سوره ای هستم که مرا واگذاشتی و ترکم نمودی، اگر نگاهم می داشتی تو را به این درجه می رساندم». آنگاه امام صادق(ع) فرمود: «بر شما باد به قرآن تا آن را فرا گیرید که بعضی از مردم آن را می آموزند تا گفته شود: فلانی قاری است. و برخی آن را می آموزند و هدفشان تنها صداست که گفته شود: فلانی خوش صوت است، در اینها خیری نیست؛ امّا برخی هم قرآن را می آموزند و شبانه روز بر این کار مداومت دارند و برایشان فرقی نمی کند که کسی این را بداند یا نداند.[12]

مهم ترین شرط انس با قرآن

 گاهی ممکن است این سوال پیش بیاید که چگونه برخی انسان‎ها که انس با قرآن دارند، از آن بهره نمی برند و در عمل، انس با قرآن را نشان نمی دهند؟ امام محمّدباقر(ع) در پاسخ این پرسش، انس‎گیرندگان با قرآن را سه گروه معرّفی می فرماید که دو گروه اوّل هرگز از انس با قرآن بهره مند نمی شوند مگر بهره اندک مادی، ولی گروه سوم بهره واقعی و معنوی را از قرآن خواهند برد. آن حضرت می فرماید:قاریان قرآن سه دسته اند؛ 1.شخصی که تلاوت و انس با قرآن را ابزاری برای کسب سرمایه مادّی و یا کسب موقعیّت در نزد حاکمان و یا مایه فخر و مباهات در میان مردم قرار دهد. 2. شخصی که با تلاوت و انس با قرآن، آداب ظاهری را رعایت کرده، ولی حدود و شرایط و دستورهای واقعی آن را اهمیّت نداده و ضایع می‎کند (انس صوری با قرآن دارد). 3. کسی که قرآن را بخواند و دوای آن را بر دردهای دل و دین خود قرار دهد. او با قرآن شب زنده‎داری می‎کند، عطش معرفت و معنوی‎اش را با قرآن فرو می نشاند. در مساجد با قرآن قیام می کند، برای قرآن از بسترش جدا می‎شود. پس دفع بلا، نابودی دشمنان، نزول باران رحمت از آسمان و پیروزی بر مخالفان همه را خداوند به خاطر عظمت و جایگاه رفیع این گروه سوم انجام می دهد. امام باقر(ع) در پایان با نهایت تأسّف فرمود: «به خدا سوگند، قاریان از نوع سوم خیلی کمیاب است، کمیاب‎تر از کبریت احم.[13]

حافظا می خور و رندی کن و خوش باش***ولی دام تزویر مکن چون دگران «قرآن» را

 پیامبر اکرم (ص) برخی از تلاوت کنندگان قرآن را به شدّت نکوهش می کند و می فرماید: رُبَّ تَالِ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ یلْعَنُهُ؛[14] بسا قاریان قرآن که قرآن آنان را لعن می کند.

همان طوری که برخی افراد با پیامبر(ص) بودند، ولی از محضر آن حضرت بهره نبردند، عدّه ای هم ممکن است در ظاهر با قرآن باشند، امّا از معارف بلند آن سودی نبرند و از قرآن به عنوان ابزاری برای رسیدن به مطامع دنیوی خویش استفاده کنند.

 در این زمینه روایات هشدار دهنده فراوانی از اهل بیت(ع) به ما رسیده است که توجّه قاریان، عالمان و اصحاب قرآن را می‎طلبد که چگونه از این سرمایه معنوی بهره ببرند و این فرصت طلایی را به ثمن بخس نفروشند. البتّه انس حقیقی با قرآن هرگز پشیمانی ندارد؛ زیرا در آن صورت تمام وجود انسان و حرکات و سکناتش وحیانی و الهی خواهد شد، وگرنه قرائت صوری که قرائت و انس نیست.

مراحل انس با قرآن

 در اینجا ما از مرحله پایین انس با قرآن آغاز می‎کنیم و به‎سوی کامل‎ترین مرحله انس پیش می‎رویم که ان‎شاء الله به همه مراحل زیر توفیق یابیم:

1.نگهداری در خانه

 امام صادق(ع) فرمود: «إنَّهُ لَیعْجِبُنِی أَنْ یکُونَ فِی الْبَیتِ مُصْحَفٌ یطْرُدُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الشَّیاطِین»[15] من خوش دارم قرآنی در خانه باشد و خداوند شیاطین را به واسطه آن از خانه دفع کند. البتّه در مورد کسانی این مرحله مناسب است که بیش از این نمی توانند استفاده کنند؛ وگرنه قرار دادن قرآن در خانه، بدون بهره برداری معنوی از محتوای آن، مورد نکوهش است و روز قیامت شکایت قرآن را در پی خواهد داشت.

2.نگاه به خطوط قرآن

انس با قرآن مراتبی دارد و کمترین مرحله انس با قرآن، نگاه کردن روزانه به قرآن است که همین نگاه کردن بدون خواندن، جزو عبادات مستحبّی محسوب شده و ثواب دارد. پیامبر(ص) دراین باره فرمود: «النَّظَرَ فِی الْمُصْحَفِ مِنْ غَیرِ قِرَاءَةٍ عِبَادَة؛[16] نگاه کردن به خطوط قرآن بدون خواندن آن عبادت است».

3.سکوت هنگام قرائت

خداوند متعال از دیگر مراحل انس با قرآن را رعایتِ سکوت، هنگام قرائت آن بیان می‎کند و دستور می‎دهد که: «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَ أَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون»[17]؛هنگامی که قرآن خوانده شود، گوش فرا دهید و خاموش باشید شاید مشمول رحمت خدا شوید!

4.استماع تلاوت قرآن

از مراحل مهم انس با قرآن گوش دادن به تلاوت قاری است که برکات مادّی و معنوی فراوانی به همراه دارد که ما تنها به نقل یک روایت بسنده می‎کنیم؛ حضرت علی بن الحسین(ع) فرمود:هرکس تنها یک حرف از قرآن را گوش کند هرچند آن را قرائت نکند، خداوند برای او یک حسنه می نویسد و یک گناه از او محو می کند و یک درجه بالایش می‎برد.[18]

5.تلاوت با نگاه و بدون تلفّظ

امام سجّاد(ع) در روایتی می فرماید: «مَنْ قَرَأَ نَظَراً مِنْ غَیرِ صَوْتٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ حَرْفٍ حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ سَیئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً»؛[19] هرکس با نگاه و بدون صوت و تلفّظ، قرآن بخواند، خداوند برایش در برابر هر حرفی حسنه ایی می نویسد و گناهی را از او محو می کند و درجه او را بالا برد.

6.قرائت از روی مصحف

قرائت قرآن مرحله‎ای از مراحل انس با قرآن است، امّا کامل نیست. قرائت ممکن است از روی مصحف باشد و ممکن است از حفظ خوانده شود. رسول خدا (ص) فرمود:

 لَیسَ شَی ءٌ أَشَدَّ عَلَی الشَّیطَانِ مِنْ قِرَاءَةِ الْمُصْحَفِ نَظَرا؛[20] هیچ چیزی بر شیطان دشوارتر از قرائت قرآن از روی آن نیست.

 امام صادق(ع) هم فرمود:هرکه قرآن را از روی آن بخواند، از دیدگان خود بهره مند شود و سبب سبک شدن عذاب پدر و مادرش گردد اگر چه آن دو کافر باشند.[21]

7.تلاوت قرآن

تلاوت قرآن، متابعت از قرآن در قرائت و دنبال کردن معانی و پیروی در عمل است؛ پس هر تلاوتی، قرائت می‎باشد، امّا هر قرائتی تلاوت نیست؛ اصولاً تلاوت در مواردی به‎کار می‎رود که مطالب قرائت‎شده، وجوبِ پیروی را در پی آورد. خداوند می فرماید:الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ؛[22]کسانی که به آنان کتاب دادیم آن را به حق تلاوت می‎نمایند؛ چرا که به آن ایمان دارند.

 رسول خدا(ص) هم در معنای تلاوت در این آیه فرمود: «حقّ تلاوت، یعنی پیرویِ راستین در عمل و تبعیّت راستین از فرامین قرآن».

 تلاوت قرآن از آثار مادّی و معنوی برخوردار است که برخی از آنها را آیه زیر یاد آور شده است: کسانی که کتاب الهی را تلاوت می کنند و نماز را برپا می دارند و از آنچه به آنان روزی داده ایم پنهان و آشکار انفاق می کنند، تجارتی (پرسود و) بی زیان و خالی از کساد را امید دارند *آنها این اعمال صالح را انجام می دهند تا خداوند اجر و پاداش کامل به آنها دهد و از فضلش بر آنها بیفزاید که او آمرزنده و شکرگزار است.[23]

8.تدبّر در آیات

 از مراحل بالای انس با قرآن تدبّر در آیات قرآن است، که قرآن آن را از جمله وظایف انسان به‎شمار آورده است.(نساء/82،ص/19،محمد/24) در تلاوت آیات قرآن هرگز نباید بدون تدبّر و تأمّل رد شد؛ زیرا با تدبّر در آیات قرآن، آنها خودشان را نمایان می کنند. تدبّر در آیات هرگز معطّل شدن و توقّف بی حرکت و تفکّر نیست؛ تدبّر در آیات قرآن در واقع تفسیر آیات به آیات دیگر است، تطبیق آیات با یکدیگر و توأم با حرکت فکری است، در أثر تدبّر در آیات هم‎سویی و هماهنگی معانی و معارف آنها نمایان می شود؛ آنگاه انسان می تواند به معانی اصیل و ناب آیات قرآن دست یابد، البتّه لازم است تدبّر در آیات قرآن با فکر خالص و با ذهن خالی و دلی پاک و همراه با تعقّل، انجام گیرد. از آیات ظاهر می‎شود که تدبّر در آیات از طریق قلب پاک و عقل ناب به عمل می آید.[24]

9.حفظ قرآن

 حفظ قرآن از مراحل انس با قرآن است. امام صادق(ع) فرمود: الْحَافِظُ لِلْقُرْآنِ الْعَامِلُ بِهِ مَعَ السَّفَرَةِ الْکِرَامِ الْبَرَرَة؛[25]

 کسی که قرآن را حفظ و از بر نماید و عامل به‎دستورهای آن باشد، (در آخرت) با فرشتگان نیکوکار و ارجمندی که واسطه میان خداوند و پیامبران هستند محشور می گردد. بر اساس این روایت قاریان، تالیان، حافظان و حاملان قرآن توصیه به عمل شده‎اند و با حفظ قرآن بدون عمل، انس با قرآن معنا ندارد.

10.عمل به آیات

این مرتبه، کامل‎ترین مرتبه انس با کلام خداست که در آیات و روایت بیشترین تأکید روی آن شده است. متون دینی ما در این زمینه روایات زیبا و قابل تأمّلی را به‎صورت انبوه آورده است. ما این بخش را با کلام امام صادق(ع) مزیّن می‎کنیم و بحث مفصّل را به مجال دیگری وا می‎گذاریم؛ امام صادق(ع) در سخن گهرباری به لزوم عمل به آیات قرآن پرداخته، فرمود:

 عَلَیکُمْ بِالْقُرْآنِ فَمَا وَجَدْتُمْ آیةً نَجَا بِهَا مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ فَاعْمَلُوا بِهِ وَ مَا وَجَدْتُمُوهُ مِمَّا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ فَاجْتَنِبُوهُ؛[26] بر شما باد انس با قرآن، پس هنگام تلاوت هر آیه ای یافتید که کسانی پیش از شما با عمل به آن نجات یافته‎اند، شما هم به آن عمل کنید و هر آیه ای را مشاهده کردید که بیانگر عوامل هلاکت و نابودی پیشینیان است، شما هم از آن عوامل پرهیز کنید.

برخی ازبرکات انس با قرآن

انس با کلام الهی آثار و برکات مادّی و معنوی فراوانی به همراه دارد که در اینجا بخشی از آنها را با توجّه به کلام وحی و روایات مرور می کنیم:

1.افزایش ایمان

مؤمنانی که از تلاوت آیات وحی لذّت می برند طبق وعده خداوند نورانیّت می یابند و ایمانشان کامل می‎شود:مؤمنان، تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دل هاشان ترسان می گردد و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می شود، ایمانشان فزون‎تر می گردد و تنها بر پروردگارشان توکّل دارند.[27]

2.نورانیّت فضای زندگی

رسول خدا(ص) فرمود:خانه های خود را با تلاوت قرآن، نورانی کنید و خانه‎هایتان را چون قبرستان قرار ندهید؛ همان‎طور که یهود و نصارا چنان کردند که در معابد و کنیسه ها نماز می گذاردند و خانه های خویش را تعطیل نمودند؛ چون هرگاه در خانه ای قرآن زیاد تلاوت شود، خیرش زیاد می گردد و آن خانواده بهره مند می شود و برای اهل آسمان نور می دهند همچنان که ستارگان آسمان برای اهل زمین، نور افشانی می کنند.[28]

3.بصیرت و آگاهی

شخصی که بصیر نباشد و راه و چاه را در پیچ و خم حوادث تشخیص ندهد، هرگز نمی تواند به سر منزل مقصود برسد. برای همین، زندگی با آیات قرآن برای همه انسان ها آگاهی بخش و بصیرت افزاست و مانند چراغ راه، روشنی بخش است. خداوند می‎فرماید:

 قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما یوحی إِلَی مِنْ رَبِّی هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ؛[29] بگو: من تنها از چیزی پیروی می کنم که بر من وحی می شود. این وسیله بینایی از طرف پروردگارتان و مایه هدایت و رحمت است برای جمعیّتی که ایمان می آورند.

 همچنین درآیه20 سوره جاثیه، قرآن، بهترین وسیله بصیرت معرّفی شده است: هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدی وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یوقِنُون؛این قرآن وسایل بینایی و بصیرت و مایه هدایت و رحمت است برای مردمی که به آن یقین دارند.

 آشکار شدن طرح، نقشه و روش گنه‎کاران،[30] تذکّر و یادآوری وظایف اهل ایمان،[31] زمینه ساز تزکیه و تعلیم انسان،[32] تقویت تفکّر و تعقّل و اندیشه،[33] آراستن انسان ها به لباس زیبای تقوا،[34] شفا بخشیدن به امراض روحی و بیماری های نفسانی اهل ایمان،(فصلت/44) موعظه و عبرت برای پروا پیشگان،(نور/34)هدایت مردم از تاریکی ها به سوی نوراز دیگر برکات انس با قرآن کریم در عرصه زندگی است.

پی نوشت ها:



[1] کافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص 602.

[2] حلّی، عدة الداعی، ص 286.

[3] فرقان، 30.

[4] بقره، 121.

[5] طیّب، أطیب البیان، ج 1، ص 39.

[6] جامع الأخبار، ص 40

[7] در سایه آفتاب، ص 114.

[8] همان، ص 115.

[9]  مزّمّل، 4.

[10] کلینی، کافی، ج 2، بَابُ تَرْتِیلِ الْقُرْآنِ بِالصَّوْتِ الْحَسَن، ص 615.

[11] طباطبائی، سنن النبی، ترجمه محمّدهادی فقهی، ج 1، ص 10.

[12] حلّی، عدة الداعی، ص 291.

[13] جامع الأخبار، ص 48.کبریت احمر اصطلاحی بین کیمیاگرهاست، آن چیزی که به وسیله آن اکسیر می سازند که می تواند طلا را مس کند. به چنین اکسیری کبریت احمر می گویند که بسیار کمیاب است. دهخدا می گوید: «کبریت احمر یا گوگرد سرخ گوهری‎ است و معدن آن بدان سوی بلاد تبّت در وادی النمل است».

[14] کلینی، کافی، ج 2، بَابُ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ فِی الْمُصْحَف، ص 613.

[15] کلینی، کافی، ج 2، بَابُ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ فِی الْمُصْحَف، ص 613.

[16] کشّی، اختیار معرفة الرجال، ج 2، ص 616.

[17] اعراف، 204.

[18] صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 103.

[19] صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 103.

[20] صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 103.

[21] کلینی، کافی، ج 2، بَابُ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ فِی الْمُصْحَف، ص 613.

[22] بقره/21

[23] فاطر/30

[24] آملی، تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم، ج 1، ص 134.

[25] صدوق، امالی، ص 59.

[26] عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص.

[27] انفال/2

[28] کلینی، کافی، ج 2، ص 610 و حلّی، عدة الداعی، ص 286.

[29] اعراف/203

[30] انعام/55

[31] نور/1

[32] جمعه/2

[33] بقره/219

[34] بقره/187

 

ماموستا احمد فخری  با اشاره به اهمیت وحدت در جهان اسلام، اظهار داشت: نخستین مساله که در بحث وحدت مورد توجه قرار می گیرد شخصیت وحدت بخش و وحدت آفرین رسول اکرم (ص) است که همواره وحدت را از بنیادی ترین راهکارهای انسجام در بین برادران دینی می دانستند.

امام جمعه شهرستان جوانرود گفت: حضرت علی (ع) می فرمایند:« دل های نیکوکاران شیفته او گشت. نگاه ها به او دوخته شد، خداوند به وسیله او کینه‌های دیرینه را دفن کرد، شعله های فروزان دشمنی و عداوت را خاموش نمود. دل ها را با هم الفت داد و مردم را با هم برادر ساخت و دوستان را در کفر و جهالت از هم جدا کرد، ذلت ها را به عزت و عزت ها را به ذلت تبدیل کرد».

امام جمعه شهرستان جوانرود گفت: زمانی که جهان اسلام به آن وحدتی که مدنظر قرآن کریم، رسول الله(ص) و بزرگان و علما دین است برسد، شاهد خیر و برکات بسیار برای مسلمین خواهیم بود لذا از همین روست که دشمنان دین همواره از تحقق این مهم به هر نحو ممکن جلوگیری می کنند.

این عالم اهل سنت در بخش دیگری از سخنان خود به آراء و نظرات امام راحل در مساله وحدت اشاره کرد و اظهار داشت: از دیدگاه امام خمینی (ره) هرگونه اتحاد و تجمعی مطلوب نیست بلکه آن تجمع و جماعتی مطلوب است که حول محور وحدت شکل گیرد.

این عالم اهل سنت تشریح کرد: از سوی دیگر می‌توان گفت که طرح اندیشه وحدت جهان اسلام، از جمله دغدغه‌های فکری دیرینه و اساسی حضرت امام خمینی (ره) بود که در طول دوران فعالیت اجتماعی و سیاسی خود، چه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و چه بعد از آن ایشان بر آن تاکید داشتند و امروز نیز بیرق وحدت در بین مسلمین در دست رهبر معظم انقلاب اسلامی است.

ماموستا فخری با اشاره به اینکه نتیجه تفرقه در بین مسلمین خسارت های معنوی و مادی بیشماری خواهد بود، تاکید داشت: دشمنان مسلمین که از آغاز ظهور اسلام به عنوان دینی فراتر از مرز‌ها از این امت واحد ضربه های سنگینی خورده اند، هیچگاه از اختلاف افکنی غافل نشده‌اند و بدیهی است تنها راه ناکام ساختن دشمنان، خشکاندن ریشه‌های اندیشه ضد وحدت در جهان اسلام است.

ماموستا فخری در ادامه بیان کرد: از دیدگاه امام خمینی (ره) آنچه حقیقت و ماهیت وحدت را روشن می‌کند این است که وحدت در چه جهتی و با چه انگیزه و قصدی صورت گیرد و محور وحدت و اساس آن چیست؟ محور وحدت در اندیشه امام خمینی «اعتصام» به «ریسمان الهی» است.

امام جمعه شهرستان جوانرود خاطرنشان کرد: وجود وحدت و اتحاد در صفوف داخلی مسلمین از نظر امام راحل، یکی از مهمترین عوامل قدرت به ویژه در مبارزه با دشمن جهانی به شمار می‌آید. امام خمینی (ره) معتقدند که این عامل خارجی با استفاده از عوامل داخلی خود از دو ابزار مهم برای ایجاد تفرقه در جهان اسلام استفاده کرده است که این دو ابزار مهم عبارتند از اختلاف قومی و اختلاف مذهبی.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تشکر از مطالب مفیدی که نخبگان در این دیدار بیان کردند، نخبگی را موهبت و نعمتی الهی خواندند و افزودند: استعداد و ظرفیت ذهنی تنها شروط تحقق نخبگی نیست بلکه باید با شکرگزاری و قدرشناسی این نعمت، و با کار و تلاش و همت و مجاهدت، استعداد و ظرفیت را به نخبگی تبدیل کرد.
رهبر انقلاب در همین زمینه افزودند: البته قدرشناسی و شکر عملی نعمت نخبگی جوان، وظیفه پدر و مادر، معلم و استاد و دستگاههای حاکمیتی نیز هست.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: ملت ایران، ملتی بالقوه نخبه است و به همین علت از دیر باز هدف جنگ نرم تحقیرکننده استعمارگران قرار داشته تا استعدادها و توانایی‌های خود را فراموش کند و حتی منکر شود و دروغ بزرگ «ما نمی توانیم» را بپذیرد.
ایشان با اشاره به خاطرات جواهر لعل نهرو از هند درباره تلاش مستقیم و غیرمستقیم انگلیسی‌ها برای از بین بردن احساس توانایی و اتکای به خود در ذهن ملت هند گفتند: در تاریخ ۲۰۰ ساله اخیر ایران نیز استعمارگران و حاکمان وقت، هم‌صدا ناتوانی ملت ایران را تبلیغ می‌کردند که پیروزی انقلاب به این روند پایان داد.
رهبر انقلاب غفلت و غارت را دو هدف مکمّل استعمارگران از القای ناتوانی در ملتها برشمردند و افزودند: وقتی ملتی از توانایی‌های خود غفلت کرد، غارت او آسان می‌شود. در واقع غفلت، مقدمه غارت و غارت، افزایش‌دهنده غفلت ملتها از توانایی‌ها و استعدادهای درونی است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با استناد به آیات صریح قرآن مجید درباره پیامدهای منفی غفلت افزودند: خداوند در کتاب آسمانی هشدار می‌دهد که دشمن می‌خواهد شما از سلاح و داراییهای خود غافل شوید تا راحت حمله کند که این موضوع امروز با توجه به فشارها و جنجال‌ها در دنیا درباره مسئله پهپاد و موشک قابل توجه است.
«احساس مسئولیت نخبگان» نکته دیگری بود که رهبر انقلاب در این دیدار به آن پرداختند و تأکید کردند: هم مسئولان باید به وظایف خود درباره نخبگان عمل کنند، هم جوان نخبه باید در قبال مسائل کشور احساس مسئولیت کند و ضمن مبارزه با موانع و پذیرش برخی سختی‌های گاه اجتناب‌ناپذیر، اجازه ندهد نامهربانی‌هایی که در برخی دستگاهها به نخبگان می‌شود، او را از ادامه راه و تلاش و احساس مسئولیت باز دارد.
نکته دیگری که رهبر انقلاب برای نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی بیان کردند «ضرورت توجه به آینده‌ی ترسیم‌شده و هدف‌گذاری‌شده برای ایران عزیز» بود.
ایشان با یادآوری سخنان چند سال قبل خود درباره آینده ایران و ضرورت پیشتازی در عرصه علم جهانی گفتند: باید به‌گونه‌ای حرکت کنیم که در آینده‌ای معقول، ایران منبع علم جهانی بشود و هر کس برای دسترسی به جدیدترین یافته‌های علمی، ناچار از یادگیری زبان فارسی شود، همانگونه که در برهه‌هایی از تاریخ، ایرانیان بر قله‌های دانش جهانی قرار داشتند و کتابهای دانشمندان ایران در دانشگاههای غرب و شرق مورد تدریس و استناد اهل علم و دانش بود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای رسیدن به این آینده روشن و افتخارآمیز سه مرحله را ضروری دانستند. اول: تلاش فراوان برای پر کردن فاصله کنونی با خطوط مقدم علم جهانی، دوم: عبور از مرزهای دانش جهانی و عرضه کشفیات نوین علمی به جامعه بشری، و سوم: بنا کردن تمدن نوین اسلامی بر پایه علم نافع.
ایشان تأکید کردند: اگر نخبگان جوان میهن به این افق روشن چشم بدوزند، حرکت علمی آنها جهت گیری درست خواهد داشت و مشکلات نیز رفع خواهد شد.
«لزوم آفرینش علمی» نکته دیگری بود که رهبر انقلاب در تبیین آن، گفتند: امروز کارهای علمی مهمی در کشور در حال انجام است که غالباً جزو شاخه‌های علمی خلق‌شده به دست دیگران است، در حالی‌که علاوه بر این، باید با خلاقیت و نوآوری، قوانین ناشناخته طبیعت را کشف، و در تولید علم، نوآوری کرد.
ایشان، «مسئله محوری» و حل مسائل کشور را از اهداف مهم جامعه علمی کشور خواندند و با برشمردن مواردی مانند مشکلات آب، محیط زیست، ترافیک، آسیب‌های اجتماعی، تخلیه روستاها، نظام پولی، مالی، مالیاتی، بانکی و مسائل نظام تولید، گفتند: می‌توان برای همه مشکلات کشور راه‌حل علمی پیدا کرد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: در برخی کشورها با وجود آنکه اغلب دانشگاهها خصوصی است اما بودجه‌های دولتی زیادی به آنها داده می‌شود، البته نه به صورت فله‌ای، بلکه به این شکل که دولت برای دانشگاه مسائلی را تعریف می‌کند و چنانچه دانشگاه در حل آن مسائل پیشرفت داشت، بودجه به آن تعلق می‌گیرد.
رهبر انقلاب از «هوش مصنوعی» به‌عنوان یک مسئله مهم و آینده‌ساز نام بردند و تأکید کردند: این مسئله در اداره آینده دنیا نقش دارد و باید به‌گونه‌ای عمل کنیم که ایران جزو ۱۰ کشور برتر هوش مصنوعی در دنیا قرار بگیرد.
رهبر انقلاب درباره بحث مهاجرت نخبگان، گفتند: امروز در کشور جوانان نخبه می‌توانند رشد و پیشرفت کنند ولی همچنانکه قبلاً هم گفته‌ایم تمایل یک نخبه برای مهاجرت به کشوری دیگر با این نگاه و توجه که بدهکار کشور است و پس از تحصیل بازخواهد گشت، مانعی ندارد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: اما مهاجرفرستی و اینکه عناصری در بعضی دانشگاهها، جوان نخبه را از آینده مأیوس، و او را به ترک میهن تشویق می‌کنند، صریحاً خیانت به کشور و دشمنی با آن است و دوستی با آن جوان هم نیست.
ایشان در ادامه با تأکید بر مسئله مانع‌زدایی از تولید، مهمترین موانع تولید در کشور را موانع فرهنگی همچون «ناامیدی، احساس بی‌آینده بودن، بی‌همتی، بی‌حوصلگی، راحت‌طلبی، سرگرمی‌های مضرّ، احساس ناتوانی و خطرپذیر نبودن» برشمردند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنانشان با ابراز خرسندی از رشد کمّی شرکت‌های دانش‌بنیان، بر لزوم افزایش کیفیت این شرکت‌ها تأکید و خاطرنشان کردند: در رعایت ضوابط دانش‌بنیان بودن سخت‌گیری شود.
ایشان با اشاره به دانش‌بنیان نبودن صنایع بزرگ کشور، خاطرنشان کردند: باید با استفاده از شرکت‌های دانش‌بنیان، صنایع بزرگ مانند خودروسازی نیز دانش‌بنیان شوند.
رهبر انقلاب، لازمه رشد و تقویت شرکت‌های دانش‌بنیان را رواج استفاده از محصولات آنها در داخل دانستند و گفتند: وقتی یک محصول دانش‌بنیان در داخل تولید می‌شود، نباید واردات مشابه آن انجام شود، و بخصوص دولتی‌ها و شرکت‌های بزرگ باید از محصولات داخلی استفاده کنند.
ایشان در این زمینه افزودند: البته مجدداً عده‌ای مانند قضیه لوازم خانگی جنجال نکنند که چرا نباید از فلان کشور واردات انجام شود، زیرا لازمه رشد شرکت‌های داخلی، ایجاد بازار داخلی برای آنها است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای البته خطاب به تولیدکنندگان داخلی نیز تأکید کردند: وقتی جلوی واردات گرفته می‌شود، بنگاه داخلی نیز وظایفی دارد و نباید با استفاده از این موقعیت، قیمتها را افزایش، و یا کیفیت محصول را کاهش دهد.
ایشان زمینه‌سازی برای صادرات محصولات دانش‌بنیان را از دیگر وظایف دستگاههای دولتی دانستند و گفتند: مردم در بعضی کشورها که خاطره خوبی از ایران دارند، حتی نام دو محصول ایرانی را نمی‌توانند بیان کنند، بنابراین علاوه بر فعالت دولت و شرکتها برای بازارسازی، بخش خارجی صداوسیما نیز باید برای تبلیغ کالاهای ایرانی، برنامه‌ریزی و اقدام کند.
ایشان با اشاره به گزارشی از معاون علمی رئیس‌جمهور مبنی بر سهم کمتر از یک درصدی شرکت‌های دانش‌بنیان از تولید ناخالص داخلی، تأکید کردند: این سهم باید حتماً افزایش یابد و در طول ۳ تا ۴ سال، حداقل به ۵ درصد برسد.
رهبر انقلاب در پایان، نخبگان را آینده‌سازان و نور چشمان کشور خواندند و افزودند: من در دولتهای قبلی و کنونی برای استفاده از جوانان نخبه در مدیریت‌های میانی و حتی سطح بالا به مسئولان سفارش کرده‌ام اما شما نیز باید خود را آماده و نقش‌تان را در اداره کشور پیدا کنید.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آقای ستاری معاون علمی و فناوری رئیس جمهور، با اشاره به نقش نوآوری در پیشرفت علمی و مقابله با دشمنی‌ها گفت: در برابر تحریم، هر جا تعداد شرکت‌های دانش‌بنیان کشور زیاد بود، بر مشکلات فائق آمدیم.
همچنین در این دیدار شش تن از نخبگان، دیدگاههای خود را بیان کردند. آقایان:
-   محمد امینی رعیا، دکتری مدیریت از دانشگاه علم و صنعت
-  محمدرضا گنج دانش، دانشجوی پزشکی و دارنده مدال طلای المپیاد دانشجویی
-  مهدی شریف زاده، دانش‌آموخته دکتری مهندسی شیمی
-  جواد آزادی، پژوهشگر در حوزه فضای مجازی
و خانم‌ها:
-  رزان چهاردولی، فعال و پژوهشگر در حوزه هوش مصنوعی
-  فائزه فداکار، معلم و دارنده مدال نقره المپیاد کشوری
در سخنان خود بر این نکات تأکید کردند:
-  اصلاح گلوگاههای تعارض منافع برای جلوگیری از اثرپذیری مسئولان در تصمیمات
-  اتخاذ سازوکارهای هوشمندانه جهت نظارت و پیگیری سیاست‌های کلی نظام
-  لزوم ارتقای فرهنگ سازمانی و بها دادن به جایزه ملی فرهنگ سازمانی
-  افزایش همکاری نیروهای مسلح با وزارت بهداشت برای استفاده بیشتر از سربازان پزشک
-  اهمیت امنیت کودکان در فضای مجازی و چاره‌جویی برای آن با استفاده از هوش مصنوعی
-  لزوم هدایت یارانه‌های انرژی از بخش‌های غیر مولد به مولد
-  ضرورت تحول در سازوکار تربیت معلم متناسب با تربیت انسان تراز انقلاب اسلامی
-  چاره‌جویی برای پدیده فرار نخبگان از نهاد علم به نهاد تجارت
-  لزوم تحول در معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و ریل‌گذاری جدید
-  جلوگیری از ‌آسیب‌های تحول در حوزه دیجیتال بدون ظرفیت سازی داخلی

وبگاه شبکه «سی‌اِن‌اِن» روز دوشنبه مدعی شده دفتر «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا و حلقه نزدیکان «کامالا هریس» معاون وی دچار برخی اختلافات کم‌سابقه شده‌اند.

سی‌ان‌ان که با چندین فرد در دولت آمریکا، مقامات حزب دموکرات و حامیان مالی این حزب مصاحبه کرده در گزارش خود می‌نویسد، نارضایتی در میان هردو طرف دیده می‌شود و نشان از پیچیدگی وضعیت در کاخ سفید دارد. تیم هریس معتقدند که او در جایگاه مناسب خود در دولت قرار نداشته و به حاشیه رانده شده است و در مقابل، تیم بایدن، معاون رئیس جمهور را به خیانت متهم می‌کنند.

سی‌ان‌ان می‌نویسد، هریس در یک قدمی ریاست جمهوری قرار گرفته و فقط یک سال با راه انداختن کمپین انتخاباتی خود فاصله دارد و خود وی نیز بارها به‌طور خصوصی و علنی از تمایل برای انتخاب به عنوان رئیس جمهور بعدی سخن گفته است. بخشی از نزدیکان هریس می‌گویند او برای هر کاری آماده است. مدافعین هریس رفته رفته در حال خشمگین شدن هستند و حتی در یادداشتی نوشته‌اند که کاخ سفید از او می‌خواهد تمام روز پای کامپیوتر بنشیند و ایمیل‌ها را چک کند. برخی دیگر نیز شایعاتی درباره احتمال برکناری او توسط بایدن را نقل می‌کنن2د.

«الینی کنالاکیس» فرماندار کالیفرنیا و از دوستان قدیمی هریس می‌گوید:‌ «طبیعی است کسانی که او را می‌شناسند بدانند او تا چه حد می‌تواند موثرتر از چیزی باشد که اکنون از او خواسته می‌شود. این ناامیدی‌ها از اینجا نشأت می‌گیرند».

در این گزارش آمده است، هریس اولین معاون رئیس جمهور آمریکا است که کمتر از خود او تجربه حضور در واشنگتن را دارد. از سوی دیگر به عقیده افرادی که نمی‌خواستند نامشان فاش شود و رک‌تر صحبت کرده‌اند، مشاوران هریس بابت گرایش بیش‌ از حد او به رفتار محتاطانه او کلافه هستند و این مشکلی است که هریس از زمانی که در سانفرانسیسکو دادستان کل بود تا زمان حضورش در سنا با کارکنانش داشته است.

سی‌ان‌ان می‌افزاید، در یکی از جدیدترین موارد اختلافات بایدن و هریس، یک و نیم هفته قبل، در حالی که بایدن و دستیاران او تمام روز در حال متقاعد کردن قانون‌گذاران مردد درخصوص لایحه زیرساخت‌ها بودند، هریس به یکی از مراکز فضایی ناسا در «مریلند» رفته بود. یکی از دستیاران هریس در این‌باره گفته است: «قرار نبود برنامه او را فقط به خاطر حماقت مجلس نمایندگان لغو کنیم». از سوی دیگر حامیان هریس می‌گویند او چیزی حدود صد و پنجاه جلسه با قانون‌گذاران درباره لایحه زیرساخت‌ها برگزار کرده است.

به نوشته سی‌ان‌ان، هریس در دیدار با معتمدانش، درباره عدم اعطای نقش کافی برای وی در ماجرای خروج از افغانستان گلایه کرده است و این در حالی است که او پیش‌تر در مصاحبه با این شبکه آمریکایی عکس این را گفته بود. هنگامی که بایدن، هریس را به عنوان زوج انتخاباتی خود برگزید، به‌دنبال معرفی وی به‌عنوان آینده حزب دموکرات بود اما اکنون افراد نزدیک به هریس این احساس را دارند که هم‌زمان با کاهش مقبولیت بایدن در نظرسنجی‌ها، استقبال از هریس نیز در حال آب رفتن است و ممکن است حتی بدنه اصلی رأی‌دهندگان دموکرات نیز از او روی‌گردان شوند.

یکی از حامیان مالی اصلی بایدن و دیگر دموکرات‌ها می‌گوید: «کامالا هریس یک رهبر است اما در جایگاه رهبری قرار نگرفته است. این با عقل جور درنمی‌آید. باید تفکر درازمدت داشته باشیم و بهترین کاری که به نفع حزب است انجام دهیم. او باید در جایگاهی قرار گیرد که موفقیت حاصل کند. اگر به او توان گام برداشتن داده و به او در رهبری کمک‌کنید، هم شما و هم حزب [دموکرات] تقویت خواهید شد».

در این گزارش آمده است، گرچه هریس به معتمدان خود گفته از پویایی کار با بایدن رضایت دارد، کسانی که برای آن‌ها کار می‌کنند، معتقدند رابطه میان آن‌ها به بن‌بست رسیده است. گلایه‌ها میان بال چپ کاخ سفید و تیم هریس در حال افزایش است. تیم هریس از اینکه بایدن مدیریت روابط دیپلماتیک با مثلث ملت‌های شمال (شامل ال‌سالوادور، هندوراس و گواتمالا) را به معاونش سپرده اما درخصوص خود مرزهای جنوبی آمریکا به او نقشی نداده، بسیار ناراحت هستند. وضعیت پناهجویان در همان روزهای اول دولت بایدن به یک بحران تبدیل شد و در ظاهر این‌طور به نظر می‌رسید که مأموریتی که به هریس محول شده بود، از هر طرف شکست‌خورده است. این در حالی بود که بایدن این مأموریت را از روی احترام به هریس محول کرده بود چرا که این دقیقاً همان مأموریتی بود که «باراک اوباما» رئیس جمهور اسبق آمریکا به او (که در آن زمان در سمت معاون رئیس جمهور قرار داشت) سپرده بود.

سی‌ان‌ان می‌افزاید، هریس پیش‌تر گفته بود نمی‌خواهد مسئولیت مرزهای جنوبی را بر عهده بگیرد چرا که می‌دانست اوضاع پیرامون مرزهای جنوبی آمریکا موفقیتی سیاسی برایش به‌همراه نخواهد آورد. اما اینکه هریس از پاسخ به سوال خبرنگاران درباره مرزهای جنوبی طفره می‌رفت، تیم بایدن را آزار می‌داد. یکبار هنگامی که از او پرسیده شد چرا به مرزهای جنوبی سر نمی‌زند، با خنده و به طرزی عجیب پاسخ داد که جنجالی شد اما تیم بایدن از او دفاعی نکرد.

در ادامه این گزارش آمده، دستیاران بایدن مکرراً به هریس گفته‌اند که علاقه دارند کار بیشتری به او محول کنند و از دفتر هریس خواسته‌اند راهی برای دخیل کردن بیشتر او در امور پیدا کنند. «تینا فلورنوی» رئیس ستاد کارکنان هریس که می‌داند کار او همچنان لنگ است و زمان سیاسی کمی در اختیار دارد، به سراغ «ران کلین» رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید رفته و درخواست کمک می‌کند. کلین که پیش‌تر دوبار سابقه ریاست ستاد کارکنان معاون رئیس جمهور را داشته است، به فلورنوی درباره نحوه جذب منابع به دفتر معاون رئیس جمهور راهنمایی می‌دهد.

سی‌ان‌ان می‌نویسد، دستیاران هریس معتقدند که بایدن به اندازه معاونش تحت حملات مختلف یا در معرض فضای مسموم رسانه‌های اجتماعی قرار نمی‌گیرد. به همین دلیل تغییراتی در دفتر معاون رئیس جمهور ایجاد شد تا این نگرانی‌ها را برطرف کند و دو انتصاب جدید برای کمک به برنامه‌ریزی و ارتباطات درازمدت انجام شد که موجب تقویت روابط تیم هریس و بال چپ کاخ سفید شد و به‌طور هم‌زمان، فلورنوی برای کمک به سراغ کمیته ملی حزب دموکرات رفت.

این شبکه آمریکایی می‌افزاید، کمیته ملی دموکرات‌ها به‌عنوان بخشی از کمک به هریس، یک مشاور قراردادی را به کار گماشتند اما به گفته افراد مطلع، کارها خوب پیش نرفت زیرا کارکنان هریس اغلب فقط برای درخواست ایجاد موج توئیتری بعد از انتشار اخبار منفی تماس می‌گرفتند. در همین حال، عده‌ای از کارکنان دفتر هریس به‌دنبال کناره‌گیری هستند.

با این وجود «سایمون سندرز» سخنگوی دفتر هریس به‌شدت با این گمانه‌زنی‌ها مخالف است در بیانیه‌ای که برای سی‌ان‌ان ارسال کرده نوشته است: «مایه تأسف است که پس از سفری سازنده به فرانسه به‌منظور تأکید مجدد بر روابط آمریکا با قدیمی‌ترین متحد خود و به نمایش گذاشتن رهبری آمریکا در سطح جهانی و بعد از تصویب لایحه تاریخی و فراحزبی زیرساخت‌ها که موجب اشتغال‌زایی و تقویت جامعه می‌شود، عده‌ای در رسانه‌ها بر شایعات تمرکز کرده‌اند نه بر نتایجی که رئیس جمهور و معاونش محقق کرده‌اند».

سی‌ان‌ان می‌نویسد، با این حال برخی نیز معتقدند که شخص بایدن، معاونش را «عامدانه در سرما رها کرده است» و دستورکارهای خود را در اولویت قرار داده است. در این میان، برخی عقیده دارند، شماری از دستیاران بایدن مقصر هستند و برخی نیز معتقدند هریس مشابه زمان حضور در مشاغل دیگر، بیش از حد بر اعضای خانواده‌اش از جمله خواهر و برادرانش تکیه کرده است که در میان روسای جمهور و معاونین آن‌ها بی‌سابقه هم نیست.

در ادامه این گزارش آمده است، هریس در سخنرانی ماه گذشته میلادی در نیویورک انتقادات تندی علیه «گرگ  ابوت» فرماندار جمهوری‌خواه تگزاس و «ران دی‌سانتیس» فرماندار جمهوری‌خواه فلوریدا (احتمالاً زوج انتخاباتی ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴) مطرح کرد و گفت آن‌ها با تصویب قوانین ایالتی محدودیت‌زا برای انتخابات، «میراث قهرمانان» آمریکایی را زایل کردند تا «دروغ بزرگ را ترویج دهند» (ادعای تقلب در انتخابات ۲۰۲۰).

به گفته «ال شارپتون» فعال سیاه‌پوست آمریکایی و میزبان سخنرانی هریس، او به‌دلیل زن بودن و سیاه‌پوست بودن، به‌خوبی می‌تواند وجهه مدافع حق رأی و اصلاح عدالت کیفری را داشته باشد. او  معتقد است انتخابات میان‌دوره‌ای سال آینده کنگره فرصت خوبی برای هریس محسوب می‌شود و توجه بیشتری در بدنه حزب دموکرات جلب کند اما به این منظور «تمام لحن دولت باید تغییر کند».

«دونا برازیل» یکی از چهره‌های برجسته جامعه زنان سیاه‌پوست آمریکا که به مشاوران بایدن توصیه کرده بود  از بلیت هریس استفاده کند، معتقد است پس از سپری شدن یک سال سخت برای دولت آمریکا، اکنون زمان بازتجهیز ان رسیده است. او که یکی از مشاوران غیر رسمی هریس است درباره آینده او در فضای سیاسی آمریکا گفت: «او یک پیام‌رسان شگفت‌انگیز است اما [پیام] او باید شفاف، مختصر و مفید و منسجم باشد. او را به موجودی منحصر در کمربندی واشنگتن تبدیل نکنید. بگذارید رها شود».

امام حسن عسکری (ع):


اُوصیکُم بِتَقوَی اللّه، وَالوَرَعِ فی دینِکُم، وَالاِجتِهادِ للّه ، وصِدقِ الحَدیثِ، وأداءِالأَمانَهِ إلی مَنِ ائتَمَنَکُم مِن بَرٍّ أو فاجِرٍ، وطولِ السُّجودِ، وحُسنِ الجِوارِ، فَبِهذا جاءَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله. صَلّوا فی عَشائِرِهِم، وَاشهَدوا جَنائِزَهُم، وعودوا مَرضاهُم، وأدّوا حُقوقَهُم، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنکُم إذا وَرَعَ فی دینِهِ وصَدَقَ فی حَدیثِهِ وأدَّی الأَمانَةَ وحَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ النّاسِ قیلَ: هذا شیعِیٌّ، فَیَسُرُّنی ذلِکَ. اِتَّقُوا اللّه وکونوا زَینًا ولا تَکونوا شَینًا، جُرّوا إلَینا کُلَّ مَوَدَّةٍ وَادفَعوا عَنّا کُلَّ قَبیحٍ، فَإِنَّهُ ما قیلَ فینا مِن حَسَنٍ فَنَحنُ أهلُهُ، وما قیلَ فینا مِن سوءٍ فَما نَحنُ کَذلِکَ. لَنا حَقٌّ فی کِتابِ اللّه وقَرابَةٌ مِن رَسولِ اللّه وتَطهیرٌ مِنَ اللّه، لا یَدَّعیهِ أحَدٌ غَیرُنا إلاّ کَذّابٌ. أکثِروا ذِکرَ اللّه وذِکرَ المَوتِ وتِلاوَةَ القُرآنِ وَالصَّلاةَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله، فَإِنَّ الصَّلاةَ عَلی رَسولِ اللّه عَشرُ حَسَناتٍ. اِحفَظوا ماوَصَّیتُکُم بِهِ، وأستَودِعُکُمُ اللّه، وأقرَأُ عَلَیکُمُ السلام.


از امام حسن عسکری (علیه‌السلام) به شیعیان


شما را سفارش می کنم به تقوای الهی و مراقبت درامر دینتان وکار و کوشش برای خدا وراستگویی و ادای امانت به کسی که امانتی به شما سپرده است، صاحب امانت نیکوکار باشد یا تبهکار و سجده طولانی و نیکو همسایه داری؛ زیرا محمّد صلی الله علیه و آله برای این امور آمده است.


در میان عشیره های (مخالفان ما)، نماز بخوانید، در تشییع جنازه هایشان شرکت کنید، از بیمارانشان عیادت کنید، حقوق آنان را بگذارید؛ زیرا هرگاه فردی از شما در دینش، پارسا و در گفتارش، راستگو باشد و امانت را أدا کند و با مردم خوشخویی کند، گفته شود: این شیعه است و این، مرا شاد می سازد.


تقوای الهی پیشه کنید، مایه آراستگی ما باشید، نه باعث ننگ و زشتی. هرگونه دوستی را برای ما جلب کنید و هرگونه زشتی را از ما دور سازید؛ زیرا هر خوبی که در حقّ ما گفته شود، ما اهل آن هستیم و هر بدی که درباره ما گفته آید، نه چنانیم. ما را در کتاب خدا، حقّی است و با رسول خدا، خویشاوندیم و خداوند، ما را پاک شمرده است و جز ما، هر کس چنین ادعایی کند، دروغگوست.


خدا و مرگ را فراوان یاد کنید و بسیار قرآن بخوانید و فراوان بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات بفرستید؛ زیرا صلوات بر رسول خدا صلی الله علیه و آله ده ثواب دارد. آن چه را به شما سفارش کردم پاس دارید، شما را به خدا می سپارم و بدرودتان می گویم.


تحف‌العقول، صفحه ۴۸۷