emamian

emamian

حجت الاسلام کاروند از اطعام بیش از ۴ هزار نفراز زائران اربعین در اولین روز فعالیت موکب اجرای نیت موقوفات اهل سنت کردستان خبر داد.

 

حجت‌الاسلام محمد کاروند مدیرکل اوقاف و امور خیریه کردستان در سنندج اظهار داشت: فعالیت موکب اجرای امینانه نیت واقفین از روز پنجشنبه هفته گذشته در سنندج آغاز شد و تا ظهر جمعه بیش از ۴ هزار نفر از زائران اربعین در این موکب اطعام شدند.

 

وی افزود: خدمات  موکب شامل پذیرایی صبحانه، نهار، شام، آب معدنی، چای و شیر است که به صورت ۲۴ ساعته به زائرین امام حسین(ع) ارائه می‌شود.

 

مدیرکل اوقاف و امور خیریه کردستان اذعان کرد: خدمات دیگر نیز علاوه بر پذیرای از زائران امام حسین(ع)در این موکب ها ارائه می شود.

 

وی افزود: در این موکب ها خدمات پزشکی با همکاری اورژانش ۱۱۵، اسکان موقت زائران با همکاری هلال احمر و غرفه نمازخانه و خدمات فرهنگی با همکاری اداره‌کل تبلیغات اسلامی از سایر خدمات ارائه شده به زائران در مسیر خروجی سنندج به سمت کرمانشاه است.

 

حجت الاسلام کاروند با اعلام اسامی متولیان موقوفات همکار در برپایی موکب اجرای نیت موقوفات اهل سنت کردستان اظهار داشت: این موکب با همکاری آقایان محمد صدیقی(متولی موقوفه امان‌الله خان ثانی)، احمد صدیقی(متولی موقوفه خانم بزرگ)، علیرضا وزیری(متولی موقوفه میرزا محمدرضا وزیر)، اردشیر معتمدوزیری(وکیل متولی موقوفه محمدتقی معتمدوزیری) و بهروز معتمدوزیری (وکیل متولی موقوفه ماهرخسار معتمدوزیری) برپا شده است.

 

وی در پایان سخنانش با بیان اینکه خدمت گزاری به زائران امام حسین توفیقی بزرگ است، خاطرنشان کرد: خدمت گزاری به زائران امام حسین(علیهالسلام) کار بسیار زیبا و ارزشمندی است که توسل به این وجود گرانقدر سبب آرامش انسان می شود.

حضور اهل سنت در کنار برادران شیعی در پیاده‌روی اربعین حسینی فتنه دشمنان را خنثی خواهد کرد.

پیاده‌روی ساده و خالصانه و به قصد زیارت امام حسین (علیه‌السلام) مخصوص شیعیان نیست و بسیاری از اهل سنت نیز در این مراسم شرکت می‌کنند، همچنان که آمارها و گزارشات نیز مؤید این مطلب است.

 

مراسم پیاده‌روی اربعین هرگز نمایش اقتدار شیعه در برابر دیگر فرق اسلامی نبوده و نیست بلکه نمایش اقتدار جبهه‌ی حق در برابر ظلم جهانی و به نوعی تبلیغ به سوی وحدت است.

 

همزمان با برگزاری بزرگترین راهپیمایی جهان به سمت کربلای معلی زائران  حضور اهل سنت در این همایش عظیم بیشتر از سال‌های گذشته به چشم می‌خورد و مشاهده می‌شود به گونه‌ای که خواهران و برادران دینی اهل سنت دوشادوش شیعیان در راهپیمایی اربعین حسینی حضور گسترده ای دارند و می‌روند تا به این سیل خروشان بپیوندند.

 

براساس این گزارش، یکی از زائران اهل سنت که اهل سیستان و بلوچستان است و ساعتی را در موکب گچساران حضور یافته است در این خصوص می‌گوید: می رویم تا با وحدت در کنار هم دشمنان اسلام را نا امید کنیم.

 

وی ادامه داد: تلاش دشمن و فضا سازی آنها ما را باید هوشیارتر کند.

 

این زائر کربلای معلی گفت:  دشمن تنها هدفش نفاق و تفرقه است و ما آگاه‌تر از آنها هستیم و با حضورمان به آنها و تمامی استکبار جهانی ثابت خواهیم کرد وحدت شیعه و سنی در راهپیمایی بزرگ اربعین به اوج خواهد رسید.

 

وی عنوان کرد: امروز باید گفت پیاده روی بزرگ اربعین پیام‌های مختلفی در بعد سیاسی به جهانیان دارد و این حضور باشکوه اقتدار جهان اسلام را به رخ استکبار می‌کشد.

 

"زیارت قبور هیچ اشکالی ندارد بلکه تاکید هم شده و عادت پیامبر(صلی الله علیه و آله) همیشه بر این بود که به جنت البقیع (قبرستان بقیع) می رفت و دعا می کرد."

مولوی عبدالغنی دهانی، از علمای سرشناس و مدرسین دارالعلوم زاهدان در مورد نظر اسلام درباره زیارت قبور گفت: زیارت قبور درست است که از مسایل اختلافی است اما آنچه که نزد اهل سنت معتبر هست، اینست که زیارت قبور هیچ اشکالی ندارد بلکه تاکید هم شده و عادت پیامبر(صلی الله علیه و آله) همیشه بر این بود که به جنت البقیع (قبرستان بقیع) می رفت و دعا می کرد.

و اولین کسی هم که بر قبر سیدنا حسین رضی الله عنه تشریف بردند و زیارت کردند جابر ابن عبدالله صحابی بزرگوار پیامبر بود.

لذا زیارت قبور نه اینکه منع نشده بلکه تاکید هم شده است. حتی به زیارت قبر سیدنا حسین(علیه السلام) بروند؛ [زیارت قبور] صحابه بزرگوار بروند؛ همه جا فرقی نمی کند؛ چه پیاده بروند و چه سواره. اراده کردن به همچنین سفرهایی هیچ اشکالی ندارد. از نظر شرعی درست است و هیچ منعی هم ندارد.

نامه اعمال؛ نامه ای است که تمامی کارهای آدمی از کارهای خوب وی گرفته تا کارهای بد در آن ثبت شده است و در آخرت به دست وی داده می شود، اما در این بین خداوند فرشتگان را مسئول ثبت اعمال و نوشتن این نامه قرار داده است. امروز باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد به این موضوع و چرایی آن بپردازد.

 

نامه اعمال انسان به چه معناست؟

همگان نامه اعمال را نامه‌ای می دانند که تمام کار‌های خوب و بد انسان در آن نوشته شده و در آخرت به دست وی داده می شود. براساس روایات، دو فرشته بر شانه راست و چپ هر فردی قرار دارند که یکی از آن‌ها کار‌های خوب و دیگری کار‌های بد را ثبت می‌کند.

بر پایه آیات قرآن، در قیامت نامه اعمال نیکوکاران را به دست راست آنان می‌دهند و به بهشت فرستاده می‌شوند و بدکاران نیز نامه خود را با دست چپ یا از پشت سر دریافت می‌کنند و به جهنم می‌روند.

 

قرآن کریم، با واژه‌های «کتاب»، «زبر»، «طائر» و «امام مبین» از «نامه اعمال» یاد کرده است و مفسران با استناد به قرآن، از سه نوع نامه اعمال، ویژه افراد، امت‌ها و همه انسان‌ها نام می‌برند.

 

در اینکه جنس «نامه اعمال» چیست، چند نظریه وجود دارد. از جمله چیزی شبیه نامه‌های مادی، روح انسان، حقیقت اعمال یا آثار اعمال انسان‌ها که در قیامت آشکار می‌شود.

 

انواع نامه اعمال

مفسران با استناد به آیات قرآن، معتقدند برای هر انسانی، سه نوع نامه عمل وجود دارد؛

    نامه اعمال ویژه هر فرد که تمام کار‌های نیک و بد و ریز و درشت او در آن ثبت می‌شود.

    نامه اعمال ویژه امت‌ها که مجموعه اعمال آن‌ها در آن ثبت می‌شود.

    نامه اعمالی که کار‌های همه انسان‌ها را در آن ثبت می‌کنند.

بعضی از مفسران معتقدند منظور از نامه اعمال نوع سوم، لوح محفوظ است.

 

نویسندگان اعمال چه کسانی هستند؟

قرآن کریم از نویسندگان نامه اعمال، با تعبیر‌های مُتَلَقِیان، رقیب و عتید و کراماً کاتبین یاد کرده است و بر پایه روایات، همواره دو فرشته همراه انسان هستند.

 

یکی از آنان بر شانه راست او قرار دارد و اعمال نیک وی را ثبت می‌کند. فرشته دیگر بر شانه چپ اوست و اعمال بد او را می‌نویسد.

 

برخی از روایات، تعداد آنان را چهار عدد دانسته‌اند؛ بدین‌گونه که دو فرشته، مامور ثبت اعمال روز و دو فرشته دیگر مامور ثبت اعمال شب هستند.

از بعضی روایات استفاده می‌شود فرشتگان، کار‌های خوب را سریع می‌نویسند؛ اما کار‌های بد را چندین ساعت دیرتر ثبت می‌کنند. به این امید که فرد گناهکار توبه نماید یا کار نیکی انجام دهد که اثر آن کار بد را از بین ببرد.

در روایات آمده یکی از دلایل نوشتن نامه عمل، این است که در قیامت انسان‌ها نتوانند کار‌هایی که انجام دادند را انکار کنند.

به‌علاوه اینکه در دنیا نیز از حضور فرشتگان شرم کنند و گناه انجام ندهند.

 

چرا فرشتگان اعمال انسان را می‌نویسند؟

در قرآن می‌خوانیم که فرشتگان حافظان اعمال انسان‌ها هستند:

«وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ. کِراماً کاتِبینَ. یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُون»؛

و البته بر شما نگهبانانى است. بزرگوارانى نویسنده (از فرشتگان)؛ که [ظاهر و باطن و خلوص و ریا و مراتب کمال و نقص]آنچه را می‌کنید می‌دانند.

منظور از «حافظین» در این آیه شریفه، فرشتگانی هستند که مأمور حفظ و نگهداری اعمال انسان‌ها اعم از نیک و بد هستند که در آیه دیگری از قرآن تعبیر به «رقیب» و «عتید» شده است:

«هیچ سخنى را بر زبان نمی‌آورد جز آن‌که در نزد او فرشته مراقب حاضر و آماده‌اى [براى نوشتن]است» و در آیه دیگری می‌خوانیم: «[به یاد آر]آن‌گاه که آن دو (فرشته) دریافت‌کننده، از راست و از چپ او نشسته [افکار و اعمال او را]دریافت می‌کنند».

 

این آیات شریفه اشاره دارند به این‌که اعمال انسان غیر از طریق یادآوری خود صاحب عمل، از راه دیگری نیز محفوظ است و آن محفوظ بودن با نوشتن فرشتگان نویسنده اعمال است که در طول زندگی هر انسانی موکل بر او هستند و انسان‌ها بر معیار آن اعمال؛ پاداش و کیفر می‌بینند.

همچنان که فرمود: «نامه‌ات را بخوان؛ کافى است که امروز خودت حسابرس خود باشى».

درباره این‌که چرا خداوند فرشتگان را بر انسان گماشته است، دلایلی بیان شده است؛ از جمله:

تا انسان گمان نکند که خداوند از اعمال آنان بی‌خبر است و این یک نوع لطفی است از جانب خداوند بر انسان؛ زیرا وقتی انسان بداند که خداوند فرشتگانی را گماشته تا به صورت ویژه از اعمال او مراقبت کنند، انگیزه­ اش برای دوری از گناه بیشتر می­ شود.

شخصى از امام صادق (ع) پرسید:

علت وجود فرشتگان مأمور ثبت اعمال نیک و بد انسان‌ها چیست، در حالى‌که می‌دانیم خداوند: «عَالِمُ السِّرِّ وَ مَا هُوَ أَخْفَى‏» است؛ یعنى هر چیزى را که از آن مخفی‌تر نیست می‌داند؟!

امام (ع) در پاسخ فرمود:

«خداوند این فرشتگان را به عبادت خود دعوت کرد و آن‌ها را شهود بر بندگانش قرار داد، تا بندگان به خاطر مراقبت آنان، بیشتر مراقب اطاعت الهى باشند، و از عصیان او بیشتر ناراحت شوند، و چه بسیار بنده‌اى که تصمیم به گناه می‌گیرد سپس به یاد فرشته می‌افتد و خوددارى می‌کند، می‌گوید: پروردگارم مرا می‌بیند و فرشتگان حافظ اعمال نیز گواهى می‌دهند. علاوه بر این، خداوند به رحمت و لطفش این‌ها را مأمور بندگان کرده، تا به فرمان خدا شیاطین سرکش را از آن‌ها دور کند و همچنین جانوران زمین و آفات بسیار را که آن‌ها نمی‌بینند تا آن زمان که فرمان خدا و مرگ آن‌ها فرا رسد».

از این روایت به خوبى استفاده می‌شود که آن‌ها علاوه بر مأموریت ثبت اعمال، مأمور حفظ انسان از حوادث ناگوار و آفات و وسوسه‌هاى شیاطین نیز هستند.

از آن‌جا که نظام عالم بر اساس اسباب و مسببات شکل گرفته است، برخی فرشتگان نیز اسبابی برای ثبت و ضبط اعمال انسان‌ها هستند‏.

بنابراین، علاوه بر احاطه علمی خداوند بر ظاهر و باطن انسان دو فرشته نیز مراقب اعمال اویند که از طرف راست و چپ از او مراقبت می‌کنند، پیوسته، با او هستند و لحظه‌ای از او جدا نمی‌شوند.

قرآن کریم سوءظن نسبت به دیگران و تجسس در احوال آنها را به دلایل مختلف از جمله بروز اضطراب در فرد همچنین عواقب اجتماعی فراوان نهی می‌کند.

 

تجسس و سوء‌ظن؛ گناهانی که در قرآن مجید منع شده‌اند

یا ایها الذین أمنوا إجتنبوا کثیرا مِن الظَّنِّ إنَّ بعض الظن إثم و لا تجسَّسوا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری گمان ها دوری کنید، زیرا بعضی گمان ها گناه است و در کار دیگران تجسس نکنید. (سوره مبارکه حجرات، آیه١٢). این آیه به گناهانی اشاره می کند که می تواند صمیمیت بین مسلمانان را کمرنگ کند؛ سوء ظن و تجسس در امور دیگران.

در آیه می فرماید از گمان کردن نسبت به دیگران دوری کنید؛ زیرا بعضی از گمان ها گناه است. ذهن انسان هیچ وقت از فکر کردن راجع به موضوعات گوناگون متوقف نمی شود. دائم به موضوعاتی که دیده و اتفاقاتی که افتاده فکر و آن موضوعات را تحلیل می کند. انسان نمی تواند این خاصیت ذهن را از ذهن و فکرش بگیرد؛ اما می تواند به بعضی موضوعات فکر نکند. البته در ابتدای کار سخت است و احتیاج به مداومت دارد. ذهن انسان ها همینکه انسانی را می بیند، قضاوت هایی می کند، گاه این قضاوت ها درست و بعضی اوقات نادرست است. به همین دلیل خداوند متعال برای اینکه مؤمنان مرتکب اشتباه نشوند از ابتدا می فرماید از ظن و گمان نسبت به همدیگر دوری کنید؛ زیرا گاهی این ظن ها اشتباه است.

 

گمان به دو قسم خوب و بد تقسیم می‌شود. آیه شریفه به گمان بد اشاره دارد. گمان بد چند قسم است:

اول سوء ظن به خداوند متعال: سوء ظن به خدواند متعال شامل مواردی می شود که یک کار ناپسند را به خدای متعال نسبت داده شود. مثلا کسی فکر کند خدا صدای من را نمی شنود، خدا من را فراموش کرده یا اگر کسی از ترس مخارج زندگی ازدواج نکند در حقیقت به خدا سوء ظن دارد و در عمل نشان می دهد،  خدا قادر نیست خرج خانواده من را بدهد.

دوم سوء ظن به مردم، آیه شریفه این نوع سوء ظن را نهی می کند. انسان ها نباید در فکرشان در مورد دیگران بد بیاندیشند. سوم سوء ظن به خود این نوع از سوء ظن نه تنها نهی نشده؛ بلکه سفارش شده که انسان نسبت به خودش سوء ظن داشته باشد. زیرا اگر انسان نسبت به خود حسن ظن داشته باشد و همه کارهای خود را خوب ببیند، راه ترقی خود را بسته است. سوء ظن به خود به این معناست که انسان هر کار کوچک و بزرگ خود را زیر ذره‌بین بگذارد و نیت و عملش را بررسی کند که واقعا در تمام مراحل قربة الی الله انجام داده یا نه. آیا با این کار کسی را اذیت کرده، آیا می توانست بهتر انجام دهد یا نه، با این بررسی ها ذهن انسان مشغول قضاوت به کار خود می شود و از قضاوت دیگران پرهیز می کند. (تفسیر نور، قرائتی، ج ١١، ص ١٨٧-١٨٦).

 

پیامبر اکرم (ص) فرمود: إیّاکم الظَّنَّ، فإنّ الظّنَّ أکذبُ الحدیث و لاتَحَسسوا و لا تجسسوا؛ از گمان بپرهیزید، زیرا گمان دروغ ترین سخن است و تجسس و کنجکاوی نکنید (میزان الحکمة، ری شهری، ج ٦، ص ٥٦٩).

راه گفت‌وگو با همه انسان ها باز است به شرط اینکه راجع به موضوعاتی گفت‌وگو شود که برای دو طرف مفید باشد. وقتی از موضوعات شخصی و خصوصی سوال شود،  مطمئنا یک طرف اذیت می شود و فایده ندارد. در آیه شریفه مؤمنان را از  این نوع سوالات بر حذر داشته با کلمه " لاتجسسوا".

پیامبر اکرم (ص) همچنین می فرمایند: مَن أساء بأخیه الظَّنَّ فقد أساءَ بربِّه إن الله تعالی یقول: اجتنبوا کثیرا من الظَّنّ؛ هر که به انسان دیگر گمان بد برد، به پروردگارش گمان بد برده است؛ زیرا خداوند متعال می فرماید از بسیاری گمان ها بپرهیزید (همان، ص ٥٧٠).

امام علی (ع) إطرَحوا سوء الظّنِّ بینکم فإن الله عزوجل نهی عن ذلک؛ گمان بد نسبت به یکدیگر را دور افکنید؛ زیرا خداوند عزوجل از این امر نهی کرده است (همان، ص ٥٧٠).

امام علی (ع) مَن غلب علیه سوء الظّن لم یترک بینه و بین خلیل صلحا؛ هر کس سوء ظنش به دیگران زیاد شود، راه آشتی با هیچ دوستی را باز نمی‌گذارد (همان، ص ٥٧٣).

امام به یکی از آثار بد اجتماعی سوء ظن در این روایت اشاره می کنند. وقتی انسانی حرف اشتباهی می زند یا نادرست رفتار می کند تا طرف مقابل از آن اشتباه نگذرد و آن را نبخشد رابطه اصلاح نمی شود. در این حالت بهترین برخورد حسن ظن است؛ زیرا با سوء ظن به طرف مقابل، رابطه اصلاح نمی شود. امام هم به همین مطلب اشاره دارند که اگر به مردم با سوء ظن نگاه شود؛ همه کار آنها بد تفسیر می شود و در این حال آن فرد دوستی ندارد.

در واقع حسن ظن به مردم راحتی و اسایش را برای فرد به ارمغان می اورد.

پیامبر اکرم (ص): أُطلُب لأخیک عُذرا فإن لم تجد عذرا فالتمس له عُذرا؛ برای گفتار و کرداری که از برادرت سر می زند عذری بجوی و اگر عذری نیافتی، عذری بتراش. (همان، ص ٥٦٦).

هر چه انسان ها بتوانند رفتار و حرف دیگران را به خوبی توجیه کنند؛ این نشانه سلامت روان و روح آن فرد است. حتی اگر نمی شود آن کار را جوری توجیه کرد، پیامبر خدا (ص) می فرماید برای آن رفتار عذری درست کن و یک جوری توجیه کن، در این حال اضطراب و ناراحتی خود شخص کم می شود.

سخنگوی اداره مرزبانی دولت سعودی در اولین واکنش به حادثه نفتکش ایرانی در دریای سرخ، مدعی شد که قصد کمک‌رسانی به این نفتکش را داشته است.

اولین واکنش دولت سعودی نسبت به نفتکش حادثه دیده ایرانی

 

سخنگوی اداره مرزبانی سعودی امروز (شنبه) در اولین واکنش به حادثه برای نفتکش ایرانی در دریای سرخ و در نزدیکی ساحل «جده» مدعی شدکه مرزبانی سعودی قصد کمک‌رسانی داشته اما نفتکش ایرانی جی پی اس خود را خاموش کرده و تماس‌ها را بی پاسخ گذاشته است.

 

به گزارش خبرگزاری رسمی عربستان سعودی (واس)، در بیانیه صادر شده آمده است که در ساعت ۱۱:۴۷ دقیقه روز جمعه (به وقت محلی) ایمیلی از ایستگاه ساحلی جده دریافت شد که حاوی پیام ناخدای نفتکش (سابیتی) که پرچم ایران را حمل می‌کرد بود.

 

به ادعای مرزبانی سعودی، در پیام ناخدای نفتکش آمده بود که دماغه نفتکش دچار شکستگی شده و مواد نفتی در حال نشت کردن به داخل دریاست.

 

این بیانیه افزود: «هنگامی که در حال تحلیل اطلاعات از سوی مراکز هماهنگی جهت امدادرسانی بودیم، مشخص شد که نفتکش به مسیر خود ادامه داده و از مسافت ۶۷ مایل دریایی ساحل جده دور شده است و همچنین جی پی اس خود را نیز خاموش کرده و به تماس‌ها پاسخگو نیست.»

 

مرزبانی دولت سعودی در ادامه مدعی شد: در ساعت ۱۵:۵۰ دقیقه، بار دیگر مکان نفتکش به روزرسانی و مشخص شد که در مسافت ۷۹ مایل دریایی در جنوب غرب ساحل جده و در ۶۴ مایل دریایی نزدیک‌ترین ساحل قرار دارد و با سرعت ۹.۷ گره دریایی در درجه ۱۵۲ در حال حرکت است.

 

بامداد روز جمعه، بدنه یک فروند نفت‌کش ایرانی (سابیتی) متعلق به شرکت ملی نفت‌کش  در ۶۰ مایلی بندر جده عربستان سعودی دچار انفجار شد. این نفت‌کش پس از مدتی به شرایط پایدار رسید و مسیر خود را به سوی خلیج فارس در پیش گرفت.

 

در پی این ماجرا، دیروز «سید عباس موسوی» سخنگوی وزارت امور خارجه، اعلام کرد: بررسی‌های انجام شده توسط شرکت ملی نفت‌کش ایران نشان می‌دهد که کشتی ایرانی از مکانی نزدیک به کریدور عبوری این نفت‌کش از شرق دریای سرخ، دو بار و به فاصله حدود نیم ساعت مورد هدف قرار گرفته و آسیب دیده است.

 

«علی شمخانی»، دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران نیز در این خصوص تاکید کرده است که اهزنی دریایی و شرارت در آبراه‌های بین المللی که با هدف ناامن‌سازی رفت و آمد شناورهای تجاری انجام می‌شود بدون پاسخ نخواهد ماند.

 

شمخانی تصریح کرده، با بررسی تصاویر ویدیویی موجود و شواهد اطلاعاتی جمع‌آوری شده، سرنخ‌های اصلی این ماجراجویی خطرناک بدست آمده است.

مطالعه‌ تاریخ گذشتگان و سرگذشت انبیای گذشته، می‌تواند به ثبات قدم در راه حق کمک کند. قرآن به پیامبر (ص) می‌فرماید: «وَکُلًّا نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ: و هر یک از سرگذشت‌های پیامبران [خود] را که بر تو حکایت می‌کنیم، چیزی است که دلت را بدان استوار می‌گردانیم».

 

ویژگی های حضرت عباس

حضرت ابوالفضل العباس‌ (ع)، دارای چند ویژگی خاص است که افراد معدودی در تاریخ چنین‌ ویژگی‌هایی را دارند.

ویژگی اول، مدح توسط ائمه معصومین (ع) است؛ چنانکه امام صادق‌ (ع) ایشان را با عبارت «نَافِذُ الْبَصِیرَةِ»  توصیف کرده‌ و امام سجاد (ع)، حضرت را صاحب مقام ویژه دانسته است.

ویژگی دوم، شاگرد ویژه مکتب چهار معصوم بودن است.

ویژگی سوم، مقام خاص آن حضرت است که همه شهدا روز قیامت به این مقام غبطه می‌خورند. امام صادق (ع) زیارت‌نامه‌ خاص حضرت را با این سلام آغاز کرده است: «السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ».

ویژگی چهارم حضرت، جایگاه خاص ایشان در نزد امام حسین (ع) و در میان لشکر آن حضرت است. گاهی بعضی افراد، به تنهایی یک امت هستند؛ چنانکه قرآن کریم، حضرت ابراهیم‌ (ع) را یک امت معرفی کرده است. حضرت عباس (ع) هم به تنهایی یک لشکر برای امام حسین (ع) بود؛ زیرا وقتی همه یاران امام به شهادت رسیده بودند و حضرت عباس (ع) می‌خواست به میدان برود، امام به او فرمود: «لشکرم از هم می‌پاشد». در گذشته علم لشکر را به دست کسی می‌دادند که دشمن بداند تا این فرد زنده است، جرئت ندارد به لشکر نزدیک شود. حضرت عباس (ع) قوام خیمه‌ها و لشکر امام حسین (ع) بود؛ از همین رو بود که وقتی علی‌اکبر (ع) و دیگر یاران به شهادت رسیدند، امام حسین (ع) با خیال آسوده خیمه‌ها را رها کرد و بالای سر هر یک از یاران آمد.

 

مقام و منزلت حضرت عباس (ع) تا آنجاست که می‌توان حضرت را مصداق دیگری از آیه «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ»  دانست که در شب لیلة‌المبیت، در شأن امیرالمؤمنین (ع) وارد شده است. حضرت عباس (ع) نیز نه تنها جان خود را فدای امام کرد؛ بلکه صبح روز عاشورا به برادرانش فرمود: «یا بَنی اُمِّی! تَقَدَّمُوا حَتّی أَرَاکُمْ قَدْ نَصَحْتُمْ لِلّهِ وَ لِرَسولِهِ:  ای پسران مادرم! به سوی میدان مبارزه بروید تا ببینم که چگونه در راه خدا و پیامبرش اخلاص می‌ورزید و در این راه خیرخواهی می‌کنید». از همین روست که خداوند مقام باب الحوائجی را به ایشان عطا کرده است.

 

تفاوت ثبات قدم با لجاجت و تعصب

 

ثبات قدم، به معنای ایستادگی بر موضع حق و موضع برخاسته‌ از عقل و منطق و دعای همیشگی مؤمنان است: «رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا:  پروردگارا، بر [دل‌های] ما شکیبایی فرو ریز و گام‌های ما را استوار دار». اولین درس واقعه جانسوز عاشورا را می‌توان، ثبات قدم در دینداری و دفاع از حق دانست؛ چنانکه در زیارت عاشورا نیز همین مسئله را از خداوند در خواست می‌کنیم: «وَ ثَبِّت ِلی قَدَمَ صِدق». در زیارت جامعه کبیره نیز می‌خوانیم: «فَثَبِّتنِی اللهُ أبَداً مَا حَیِیتُ عَلَی مُوَالاتِکُمْ».

 

حضرت عباس (ع) و یاران امام حسین (ع)، مصداق بارز ثبات قدم و استواری در راه حق هستند؛ زیرا اگرچه می‌دانستند به شهادت می‌رسند، اما در دفاع از حق با حضرت همراه شدند. دشمن نیز گاه در جبهه کفر خود استواری می‌کند، سپاهیان لشکر ابن‌سعد که در جبهه کفر خود باقی ماندند. این پافشاری و اصرار، لجاجت، تعصب و تحجر است؛ یعنی ماندن بر موضع باطل که صفتی منفی است؛ چنانکه قرآن می‌فرماید: «لَلَجُّوا فِی طُغْیانِهِمْ»

امام سجاد (ع) درباره این لجاجت و تحجر لشکریان ابن‌سعد می‌فرماید:

در روز عاشورا وقتی امام حسین (ع) عازم میدان شد، عمامه پیامبر (ص) را بر سر بست و شمشیر حضرت را در دست گرفت. وقتی وارد میدان شد، به لشکر ابن‌سعد فرمود: «این عمامه را می‌شناسید که عمامه‌ پیامبر (ص) است؟». گفتند: «بله، می‌شناسیم». حضرت فرمود: «این شمشیر را می‌شناسید که شمشیر پیامبر (ص) است؟». گفتند: «بله، می‌شناسیم». حضرت فرمود: «شما را به خدا قسم می‌دانید مادرم، فاطمه، دختر پیامبر (ص) است؟». گفتند: «بله، می‌دانیم». فرمود: «می‌دانید پدرم علی (ع)، پسرعموی پیامبر (ص) است؟». گفتند: «بله، می‌دانیم». سپس گفتند: «غَیْرُ تَارِکِیکَ‏ حَتَّی‏ تَذُوقَ‏ الْمَوْتَ‏ عَطَشاً:  تا تو را به شهادت نرسانیم، از این بیابان نمی‌رویم».

 

قرآن درباره این افراد به پیامبر (ص) می‌فرماید: «إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی:  تو نمی‌توانی سخنت را به گوش مردگان برسانی».

 

اهمیت ثبات قدم و جدا نشدن از دین

اهمیت ثبات قدم و استواری در دین، جهت‌دهندۀ مسیر زندگی است و عزت و سربلندی انسان را به دنبال خواهد داشت. در حقیقت کلید دست‌یابی به موفقیت و پیروزی، در همین استقامت بر اصول و اعتقادات نهفته است. خداوند درباره کسانی که از این مسیر جدا می‌شوند، به پیامبر (ص) فرموده است: «مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ»

 

رسول‌خدا (ص) نیز این مسئله را پیش‌بینی کرده بود. انس بن مالک می‌گوید:

خدمت حضرت رسیدم، در حالی که روی حصیری خوابیده بود. حضرت از من پرسید: «فرد دیگری هم همراه توست؟». گفتم: «خیر». حضرت فرمود: بدان که اجل من نزدیک شده و اشتیاقم به دیدار پروردگارم و برادرانم، پیامبران پیش از من، به درازا کشیده است». سپس گریست. عرض کردم: «برای چه گریه می‌کنید؟». حضرت فرمود: «چگونه نگریم، وقتی می‌دانم بعد از من چه بر سر امتم می‌آید». عرض کردم: «یا رسول‌الله! بعد از شما چه بر سر امت می‌آید؟». حضرت فرمود: «خواسته‌های گوناگون و بریدن رشته خویشاوندی و عشق به مال و مقام و به وجود آمدن بدعت در دین».

 

تزلزل در دفاع از حق، ناشی از عجز، ضعف و سست‌عنصری است که موجب انحرافات بسیاری می‌شود. چنانکه در جنگ جمل، بسیاری از کسانی که با امیرالمؤمنین (ع) جنگیدند، یا از خویشاوندان آن حضرت بودند و ارتباط خویشاوندی خود را با امام قطع کرده بودند و یا کسانی که در جنگ با مشرکین، در کنار امیرالمؤمنین (ع) جنگیده بودند؛ اما گرفتار ریاست‌طلبی و پول‌پرستی شده بودند.

 

حبّ دنیا و پول‌پرستی، یکی از عوامل تزلزل ثبات قدم در دینداری است. تا زمانی که رسول‌خدا (ص) در قید حیات بود، هیچ اختلاف و دعوایی بر سر مال و پول و دنیا نبود؛ اما پس از رحلت آن حضرت، وضعیت بسیاری از افراد به گونه‌ای تغییر کرد که مال التجاره و اموالشان قابل شمارش نبود. عبدالرحمان بن عوف، یکی از این افراد بود که هنگام وفاتش، شمش‌های طلایش را با تبر تقسیم می‌کردند؛ در حالی که وقتی از مکه به مدینه آمد، نه غذایی برای خوردن و نه جایی برای استراحت کردن داشت. فردی او را به خانه‌اش برد و به او غذا و محل استراحت داد.

 

این اتفاق در انقلاب اسلامی ما نیز رخ داد. وقتی هواپیمای امام خمینی از پاریس در تهران بر زمین نشست، افراد بسیاری در کنار امام بودند که متأسفانه از انقلاب و آرمان‌های امام برگشتند، تا جایی که بعضی‌ با لباس زنانه از کشور فرار کردند. اگر چه افراد بسیاری نیز در میانه راه سوار قطار انقلاب شدند و در دفاع از دین و ارزش‌های انقلاب، تا پای جان ایستادگی کردند.

 

دعایی برای ثبات قدم در دین

وقتی انسان مقصد و راه را شناخت، آن را پذیرفت و به آن ایمان آورد؛ باید در این راه، بر اساس روشی گام بردارد که پروردگار جهانیان تعیین کرده است. این، همان چیزی است که از آن به عنوان دین اسلام یاد می‌شود و همۀ پیامبران در قالب شیوه‌ها و سبک‌های زندگی، به آن دعوت کرده‌اند. در واقع، استقامت‌ورزی در اصول دین که مأموریت پیامبر (ص) در ابلاغ رسالات الهی است، از مهم‌ترین اصولی است که در استقامت حقیقی، لازم و ضروری قلمداد می‌شود؛ زیرا چنین استقامتی است که موفقیت‌آمیز خواهد بود و انسان را در دین و آخرت به پیروزی و فلاح و رستگاری و سعادت می‌رساند. اهمیت این مسئله تا آنجاست که پیامبر (ص) و ائمه (ع) همواره آن را برای اصحاب خود طلب می‌کرده‌اند.

 

حضرت عبدالعظیم حسنی فردی فقیه، عالم و مفسر بزرگی بود. هنگامی که خدمت امام هادی (ع) رسید، از حضرت اجازه گرفت تا عقایدش را ارائه کند تا اگر دینش مرضی و پسندیده است تا قیامت بر آن باقی بماند. پس از کسب اجازه، عقایدش را برای امام بازگو کرد. حضرت برایش چنین دعا کرد: «ثَبَّتَکَ‏ اللَّهُ‏ بِالْقَوْلِ‏ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الآخِرَةِ».

 

ثبات قدم در شرایط سخت

یکی از مواقعی که فرد می‌تواند ثبات ‌قدمش را نشان دهد، شرایط بحرانی است؛ مانند وقتی که جنگی اتفاق می‌افتد: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا لَقِیتُمْ‏ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون:  ای کسانی که ایمان آورده‏‌اید! چون با گروهی برخورد می‌‏کنید، پایداری ورزید و خدا را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید». بسیاری از کسانی که از قطار انقلاب پیاده شدند، در حوادث و اتفاقات دچار ریزش شدند. برخی در جریان سال ۸۸ از قطار انقلاب پیاده شدند و برخی در سال‌های قبل‌تر از آن. تا زمانی که امام خمینی در قید حیات بود، بسیاری از این افراد در کنار ایشان بودند؛ اما پس از رحلت امام، دچار ریزش شدند.

 

روزی فردی به امام جواد (ع) نامه نوشت و از پدرش که فردی ناصبی بود و به اهل‌بیت (ع) ناسزای می‌گفت، شکایت کرد.

امام جواد (ع) در پاسخ  به سه نکته بسیار مهم اشاره کرد:

۱. «الْمُدَارَاةُ خَیْرٌ لَکَ‏ مِنَ‏ الْمُکَاشَفَةِ: مدارا برای تو بهتر از رو در رویی و مقابله کردن با پدر است». یکی از مسائل بین‌المللی اسلام، احترام به والدین اعم از کافر یا مسلمان است. احترام والدین در هر حالتی باید حفظ شود. مسئله دیگری که اهمیت بین‌المللی دارد و اختصاص به مسلمانان ندارد، امانت‌داری و وفای به عهد است.

 

۲. «وَ إنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرَا: شکیبایی و بردباری پیشه کن و صبور باش». روزهای سخت تمام می‌شود. انقلاب اسلامی موج‌های بلندی مانند جنگ تحمیلی، تحریم‌های سخت اقتصادی، موشک‌باران شدن شهرها و ... را پشت سر گذاشته است، اما اکنون هم پشتوانه مالی و هم پشتوانه قضایی دارد. برای مقابله با دشمن باید از حضرت زینب درس گرفت که در مجلس یزید به او فرمود: «فَکِدْ کَیْدَکَ‏ وَ اسْعَ سَعْیَکَ وَ نَاصِبْ جُهْدَکَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِکْرَنَا وَ لَا تُمِیتُ وَحْیَنَا:  هر چه می‌توانی نقشه بکش و تلاش کن. به خدا سوگند یاد ما محو شدنی نیست و وحی ما را، نام ما را، پیام ما را نمی‌توانی از میان برداری».

 

۳. «فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ: صبور باش که عاقبت نیک در انتظار متقّین است». اگر انسان می‌خواهد دنیایی با آرامش و آخرتی سعادتمند و مطمئن در انتظارش باشد، باید با ایستادگی بر انجام واجبات و ترک محرمات، خود را در برابر حربه‌های شیطان و جنودش بیمه کند. حضرت در انتهای نامه نوشت: «ثَبَّتَکَ اللَّهُ عَلَی وَلَایَةِ مَنْ تَوَلَّیْتَ: خداوند تو را در راه محبت و ولایتِ آنان که دوستشان داری، ثابت قدم بدارد».

 

ثابت‌ قدم و استوار بودن، بر مسیر حق ماندن، از قطار اسلام و دین پیاده نشدن و این قطار را به آخر ایستگاه رساندن، بسیار مهم است. تاریخ انسان‌های بسیاری را به خاطر دارد که اگر چه ابتدا در جبهه کفر بودند، اما سعادتمند از دنیا رفتند. چنانکه حر بن یزید ریاحی، ابتدا مقابل امام حسین (ع) ایستاد و راه را بر امام (ع) بست، اما متحول شد و در رکاب امام (ع) به شهادت رسید. انسان‌های بسیاری نیز بوده‌اند که اگر چه در جبهه حق بودند، اما دچار انحراف شده و در حال کفر از دنیا رفتند. آنچه مهم است اینکه انسان در انتها از مسیر حق جدا نشود. از همین رو بود که پیامبر (ص) سه بار فرمود: «الْعَمَلُ‏ بِخَوَاتِیمِهِ:  هر کاری به پایان آن است».

 

راهکارهای ثابت قدم بودن

۱. خواندن آیات و دعاها برای ثبات قدم

آیات و دعاهای بسیاری وجود دارد که در آنها از خداوند طلب ثبات قدم شده است؛ مانند این آیه شریفه که می‌فرماید: «رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا:  پروردگارا، بر [دل‌های] ما شکیبایی فرو ریز و گام‌های ما را استوار دار». امام صادق (ع) نیز در سختی‌ها به خواندن این دعا سفارش کرده است: «یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ‏ قَلْبِی‏ عَلَی‏ دِینِکَ».  مؤمن آل‌فرعون پیرو موسی (ع) بود. وقتی تهدید شد، این دعا را زیاد می‌خواند: «اللَّهُمَ‏ لَا تَکِلْنِی‏ إِلَی‏ نَفْسِی‏ طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَدا».  در روایت دیگری امام صادق (ع) کسانی را که از مکر و خدعه می‌ترسند، به خواندن این آیه سفارش کرده است: «أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد».

دعا باعث رشد انسان می‌شود: «لَعَلَّهُمْ‏ یَرْشُدُونَ».  خداوند در انتهای سوره فرقان می‌فرماید: «قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ:  بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمی‌کند». امیرمؤمنان علی (ع)، مردی را دید که از روی نوشته، دعایی طولانی می‌خواند. به او فرمود: «ای مرد! آن‌ که زیاد را می‌شنود، اندک را هم پاسخ می‌دهد». مرد گفت: «سَرورم! پس چه کنم؟». حضرت فرمود: «بگو: الْحَمْدُللهِ عَلَی کُلِّ نِعْمَةٍ وَ أَسْأَلُ اللهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ وَ أَعُوذُ باللهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ وَ أَسْتَغْفِرُ اللهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ: ستایش خدای را بر هر نعمتی، و هر خوبی را از خدا می‌خواهم و از هر بدی، به خدا پناه می‌برم و از هر گناهی، از خدا آمرزش می‌طلبم».

 

۲. خواندن نماز شب

خداوند در سوره مزمل به پیامبر (ص) درباره سنگینی امر رسالت می‌فرماید: «إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا»  و برای ثبات قدم در این راه به او دستور می‌دهد که نماز شب بخواند: «قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا».  اهمیت دادن به نماز و به‌ویژه نماز شب، در ثابت قدم ماندن در مسیر حق، بسیار مؤثر است.

 

در ایام ماه صفر در یکی از کشورهای اروپایی که برای تبلیغ رفته بودم، هنگام نماز در یک پارک روزنامه انداختیم و نماز خواندیم. مردم مسیحی آمدند و ما را تماشا کردند. بعد از نماز یکی از آنها پرسید: «این چه عملی بود که انجام دادید؟». گفتیم: «نماز خواندیم». پرسید: «چند وقت یک‌بار می‌خوانید؟». گفتیم: «هر روز و روزی پنج بار می‌خوانیم: صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء». آن فرد اندکی فکر کرد و گفت: «این کار شما صحیح‌تر است تا اینکه هفته‌ای یک‌بار به کلیسا برویم. کار شما مانند این است که هر روز غفلت‌زدایی می‌کنید، مثل هر روز دست شستن». آن فرد مسیحی نمی‌دانست حقیقت نماز چیست، اما مطلبی را بیان کرد که در روایت آمده است. در روایت آمده است: «هر کس نمازهای پنج‌گانه را به وقتش انجام دهد، از غافلین نخواهد بود».  در واقع، نماز کارواش روح است و سبب اعتدال در زندگی می‌شود. قرآن، انسان را موجودی حریص و بی‌تاب معرفی می‌کند که وقتی بدی به او می‌رسد، نالان می‌شود و هر گاه خیری به او می‌رسد، بخیل است،  اما نمازگزاران را از این صفات استثناء کرده است.

 

۳. عبرت‌گیری از سرنوشت گذشتگان

مطالعه‌ تاریخ گذشتگان و سرگذشت انبیای گذشته، می‌تواند به ثبات قدم در راه حق کمک کند. قرآن به پیامبر (ص) می‌فرماید: «وَکُلًّا نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ:  و هر یک از سرگذشت‌های پیامبران [خود] را که بر تو حکایت می‌کنیم، چیزی است که دلت را بدان استوار می‌گردانیم».

 

هست اندر صورت هر قصه‌ای  //  خرده‌بینان را ز معنا حصه‌ای

 

پیامبر (ص) را مجنون می‌خواندند. خداوند قصه نوح (ع) را برای حضرت بیان می‌کند که در طول ۹۵۰ سال مردم آن حضرت را مجنون، بیکار و پیر خطاب می‌کردند.

 

آن یکی می‌گفت بیکاری مگر  //  یا شدی فرطوت و عقلت شد ز سر

 

پیامبر (ص) را با سنگ می‌زدند، خداوند قصه حضرت نوح (ع) را بیان می‌کند که مردم ایشان را هم اذیت می‌کردند؛ هم‌چنانکه حضرت هود (ع) را هم مورد آزار و اذیت قرار می‌داند. مردم به سخنان پیامبر (ص) اهمیت نمی‌داند و از حضرت اطاعت نمی‌کردند، خداوند قصه حضرت صالح (ع) را بیان می‌کند که مردم از او اطاعت نکردند و ناقة الله را به قتل رساندند. مطالعه سرگذشت انبیای گذشته و تاریخ گذشتگان، درس استقامت و ثابت قدم بودن در مسیر حق و تحمل سختی‌ها می‌دهد.

 

۴. کمک به دیگران

خداوند درباره کمک به دیگران و ثبات قدم در راه حق می‌فرماید: «و مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُمُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللهِ وتَثبیتًا مِن اَنفُسِهِم کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبوَةٍ اَصابَها وابِلٌ فَاتَت اُکُلَها ضِعفَینِ فَاِن لَم یُصِبها وابِلٌ فَطَلٌّ واللهُ بِما تَعمَلونَ بَصیر:  و مثل آنان که مالشان را در راه خشنودی خدا انفاق کنند و با کمال اطمینان خاطر، دل به لطف خدا شاد دارند، مثل بوستانی است که در زمین بلندی باشد و بر آن باران زیادی به موقع ببارد و حاصلی دو چندان (که منتظرند) دهد، و اگر باران زیاد نیاید، اندک بارد (تا باز به ثمر رسد)، و خدا (به کار شما) بیناست».

 

مرحوم علامه‌ طباطبایی در تفسیر «تَثْبِیتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ»، ۷ تا ۸ احتمال را مطرح می‌کند و سپس همه این احتمالات را رد می‌کند و می‌نویسد: «افرادی که به مردم کمک می‌کنند و باری از دوش مردم بر می‌دارند و دائماً به دیگران خیر می‌رسانند و از کار زشت دوری می‌کنند، در راه حق ثابت قدم هستند».

 

حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر ناصر رفیعی محمدی

جامعه اسلامی در منابع دینی، دارای شرایطی است که اگر بخواهد به رستگاری برسد، حتماً باید آن ویژگیها را دارا باشد. جامعه دینی تحت شرایط و ویژگیهایی که قرآن و منابع دینی گفته است، تنها می توان راه نجات پیدا کند و در صورتی که جامعه که متشکل از هر فرد و هر خانواده و مسئولیت پذیری تک تک افراد جامعه است، به وظایفشان درست عمل نکنند، نمی توانند به یک جامعه ی مطلوب برسند؛

 

اما این جامعه مطلوب باید، خصوصیاتی داشته باشد که حتی قرآن در مورد برخی از اهل کتابی که تازه مسلمان شده در ستیز نبوده بلکه با آنان در تعامل هم بوده اند. قرآن آنان را بسیار زیبا و دلنشین توصیف می کند و می فرماید: «لَیْسُوا سَوَاءً مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ یَتْلُونَ آیَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَهُمْ یَسْجُدُونَ.»[1]

«آنها همه یکسان نیستند؛ از اهل کتاب، جمعیّتی هستند که (به حق و ایمان) قیام می‌کنند؛ و پیوسته در اوقات شب، آیات خدا را می‌خوانند؛ در حالی که سجده می‌نمایند.»

 

نکات آیه:

دو نکته در این آیه بسیار مهم است.

نکته اول: با توجه به این آیه، قرآن خود قبل از آنکه به انصاف در قضاوت دستور بدهد، با انصاف برخورد کرده و در این آیه و آیات دیگر، نسبت به همه ی اهل کتاب یکسان نظر نمی دهد.

 

نکته دوم: جامعه ایمانی اهل کتاب، دارای ویژگی هایی است:

  1. آنان، جامعه ای برپا نموده اند و یک امتند.
  2. آنان به حق و ایمان، پایبندند.
  3. پیوسته، مخصوصاً تلاوت کننده ی آیات الهی اند.
  4. صفت مهمشان در عبادت، سجده کردن است؛ یعنی سجده در زندگی شان بسیار نمود دارد؛ سجده نماد، احساس ذلت و توضع کامل در مقام پروردگار است؛ و بالاترین حالتی که عبد در برابر خدا دارد، سجده است.

 

نتیجه

با توجه به این نکات باید گفت: اگر مسلمانان بخواهند جامعه ای داشته باشند که در نظر قرآن، مورد تایید باشد، باید این ویژگی ها را در وجود خود زنده کند؛ یعنی جامعه ای که یک امت بوده و در این امت، باید به اقامه حق و بروز ایمان، پای بند باشند، و پیوسته تلاوت کننده ی آیات الهی بوده و به عبادت نماز اول وقت مخصوصاً به سجده اهمیت ویژه دهند. البته این آیه اشاره به ویژگی های فردی تک تک افراد آن جامعه دارد.

 

ویژگی اجتماعی امت

از طرف دیگر، قرآن کریم، به ویژگیهای اجتماعی امت ها و جامعه اسلامی تصریح دارد و می فرماید: «ولتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَی‌الخَیرِ و یَأمُرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ‌المُنکَرِ وَ أُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[2]

«باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند.»

 

نکات آیه شریفه

در این آیه، خداوند متعال، تصریح می فرماید که جامعه اسلامی باید، سه ویژگی اجتماعی مهم را در درون خود زنده کنند تا رستگار شوند؛

 

  1. دعوت به خیر:

دعوت به خیر کردن، از جمله صفاتی است که خداوند آنرا به خودش نسبت می دهد و می فرماید: «وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ.» «... و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود می‌نماید...» این خداست که انسانها را به سوی بهشت و آمرزش دعوت می کند؛ از کنار هم قرار دادن این دو آیه فهمیده می شود که انسان زمانی که به امر به معروف و نهی از منکر، دعوت کند هم رستگار می شود و هم خداوند همو را به بهشت و آمرزش از گناهانش دعوت می کند.

 

  1. امر به معروف:

بالاترین دعوت به خیر، امر به معروف است؛ دعوت به انجام نیکی ها بالاتر از انجام خود نیکی است؛ چون دعوت به نیکی کار عملی اجتماعی است و انجام نیکی ممکن است فردی باشد.

 

  1. نهی از منکر:

فقط امر به خوبی ها جامعه را رستگار نمی کند؛ باید جنبه سلبی و منفی را نیز در نظر گرفت؛ چنانچه در برخی از منابع دینی، به هر دو بُعد مثبت و منفی یکجا تصریح شده؛ مانند آیه ی «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا» «بنابراین، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست.» که اول باید ظرف قلبی جامعه از تبعیتِ طاغوت که شیطان است، خالی شده و تنفر ایجاد شده و سپس باید به الله ایمان بیاورد، در این صورت است که به ریسمان محکم الهی چنگ زده است. بنابراین، هم جنبه سلبی یعنی نهی از منکر هم کنار جنبه ی مثبت یعنی امربه معروف باید باشد؛ تا جامعه به رستگاری برسد.

 

با توجه به این دو آیه جامعه ایمانی و مسلمان باید دارای ویژگی های فردی و اجتماعی باشد.

 

صفات جامعه دینی

صفاتی که برای جامعه دینی در نهج البلاغه بیان گردیده به یک مورد اشاره می کنیم:

 

۱. تقوای فردی و اجتماعی

امیرالمومنین (علیه السلام) در نهج البلاغه همواره به تقوای الهی سفارش شده کرده اند.

در نظر ایشان، تقوا در هر زمان نیاز است؛ و فرمودند: «اتَّقِ اللَّهَ فِی کُلِّ صَبَاحٍ وَ مَسَاءٍ».[3] «در هر صبح و شام رعایت تقوا کن!»

 

تقوا در نظر ایشان داروست؛ چنانچه حضرت می فرمایند: «فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِکُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِکُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِکُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِکُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِکُمْ وَ جِلَاءُ [غِشَاءِ] عَشَا أَبْصَارِکُمْ‌ وَ أَمْنُ فَزَعِ جَأْشِکُمْ وَ ضِیَاءُ سَوَادِ ظُلْمَتِکُمْ.»[4]

 

«همانا تقواى خداوند براى شما دواى درد دل ها است و چشم براى کورى دل ها و شفاى بیمارى جسدها و اصلاح فساد سینه ها و پاکى آلودگى نفوس و روشنایى پرده هاى چشمان و سبب امنیّت در برابر اضطراب ها و روشنایى تیرگی هاى شماست.»

 

۲. زهد:

امام سجاد علیه السلام در فرازی از یکی از دعاهای صحیفه در مورد زهد می فرماید: «وَ ارزُقْنی الرَّغْبَةَ فی العَمَلِ لَکَ لآخِرَتی... وَ حَتّی یَکُونَ الغالِبُ عَلَیَّ الزُّهدَ فی دُنْیای.»[5]

 

«و برای آخرتم، رغبت و مراقبت در عمل (بندگی) برای خودت را روزی ام فرما، تا اینکه بی رغبتی در دنیا بر من دست یابد.»

 

سخنی با زمامداران

نکته ای که در اینجا مهم است، اینکه جامعه ای که در آن، زمامداران برای بدست آوردن جایگاه و پست و مقام، چنان گوی سبقت از یکدیگر می ربایند که گویا آخرتی در کار نیست، چگونه می توان برای آنها از زهد و عدم وابستگی به دنیا، سخن گفت؛ گویا سخن از زهد گفتن در گوش جنابان، سخنی گزاف و بی معنا می نماید؛ اما حقیقت آن است که جامعه ای که وابستگی هر چه بیشتر زمامدارانش به دنیا، و بزک های شیطانی، بیشتر می شود، حقیقت حدیث سید الشهداء علیه السلام بیشتر آشکار می شود؛ آنجایی که فرمود: «لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق»[6] «رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد.»

 

معنای خشنودی مخلوق و غضب خالق

خشنودی مخلوق یعنی بدست آوردن دنیا، و غضب خالق یعنی از دست دادن آخرت؛ که همان خریدن دنیا و فروش آخرت و دین است؛  چنانچه در زیارت اربعین می‌خوانیم: «کسانی که به‌ جنگ با ایشان آمدند و بر علیه ایشان دست به دست هم دادند، کسانی بودند که فریب دنیا را خوردند و بهره‌ی آخرت خود و سعادت ابدی را فروختند به ‌پست‌ترین قیمت‌ها و ارزش خود را اینگونه معامله کردند که به ‌جنگ با امام آمدند آخرت خود را فروختند به ثمن اَوْکَس، پول درهم دینار بسیار قلیل و بی‌ارزش».[7]

 

عاقبت خشنودی مخلوق

قرآن در مورد عاقبت فروش دین به دنیا می‌فرماید: «أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِاْلآخِرَةِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذاب وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ» [8] یعنی: «عدّه‌ای هستند که زندگی دنیا را به ‌زندگی در آخرت معامله می‌کنند، یعنی آخرت را می‌دهند و دنیا را می‌گیرند، دنیا را با از دست دادن آخرت می‌خرند. این‌ها کسانی هستند که عذاب‌شان تخفیف داده نمی‌شود و هیچ کس آن‌ها را یاری نمی‌کند.»

 

بنابر این، جامعه ای که زندگی دنیایشان را در عوض آخرت خریدند، به عذابشان تخفیف نمی دهند و هیچ یاری کننده ای نخواهند داشت.

 

پی نوشت:

[1] سوره آل عمران، آیه ۱۱۳

[2]  سوره آل عمران، آیه ۱۰۴

[3]  نهج البلاغه، خطبه 198

[4]  نهج البلاغه، خطبه 198

[5]  صحیفه سجادیه، دعاى 22، بند 8

[6]  بحارالانوار،ج 44،ص383

[7]  زیارت اربعین

[8]  سوره بقره، آیه ٨٦

روز پنج شنبه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی حمله ارتش ترکیه به شمال سوریه و کردهای این کشور را محکوم کرد. از زمان آغاز بحران سوریه اردوغان ادعاهای واهی مختلفی را علیه سوریه ارائه کرده است و در برخی از آنها مدعی بخش هایی از خاک سوریه شد. در تمامی این مدت صهیونیست ها همواره این مدعیات را تأیید کردند اما حال شاهد آنیم که همین صهیونیست ها عملیات ارتش ترکیه در شمال سوریه علیه کردهای سوری را محکوم می کنند. سؤال اینجا است که چه رخ داده که صهیونیست ها از موضع حمایت از مخالفان دولت سوریه، به حملات ارتش ترکیه به شمال سوریه اعتراض کرده آن را محکوم می کنند و مقامات درجه اول این رژیم اعلام می کنند هر کمکی که بتوانند، به کردهای سوریه ارائه خواهند کرد؟

 

وضعیت کردهای سوریه در دوره بحران سوریه

کردهای سوریه از ابتدای بحران وارد معارضه نشدند اما به مرور تلاش کردند ماهی خود را از آب گل آلود بحران سوریه بگیرند. تلاش کردها در میان بحران، نزدیک شدن به استقلال بود. وضعیتی که به هیچ وجه نمی توانستند در دوره ثبات از آن سخن بگویند.

 

در این دوره با استقلال طلبی ضمنی کردها، در حالی که بخشی از سوریه در اختیار داعش، بخشی در اختیار معارضه مسلح و بخشی هم در اختیار دولت سوریه بود عملاً سوریه به 4 بخش تقسیم شده بود و آمریکایی ها به خواسته خود برای ایجاد خاورمیانه جدید رسیده بودند. این خواسته برای صهیونیست هایی که به دنبال ایجاد خاورمیانه ای متشکل از دولت های قومی و اقلیتی و کوچک بودند نیز مطلوب بود.

 

مخالفت ترکیه با استقلال کردهای سوریه

در میان تمامی این تغییرات ترکیه با وجود آنکه حامی معارضان بود اما به دلیل آنکه با کردهای ترکیه و استقلال طلبی آنها مبارزه می کرد با استقلال آنها حتی به صورت ایالتی در حدی که نزدیک به وضعیت کردهای عراق شود و آنها یک اقلیم خودمختار شوند مخالف بود. ترکیه می داند که اگر کردهای سوریه بتوانند حداقلی از استقلال طلبی را کسب کنند آنگاه در مرحله بعد این ترکیه است که با این موج مواجه خواهد شد. این نکته در اینجا نباید از نگاه مغفول ماند که کردهای سوریه ماهیت سوری ندارند و چند دهه قبل با فشاری که ترک ها  به آنها آورده اند به خاک سوریه پناه برده اند. در این شرایط ترکیه با وجود آنکه پایگاه های انتقال داعش و آموزش معارضه سوری را در کشور خود مستقر کرده بود اما با کردهای سوریه و هرگونه قدرت گرفتن آنها مخالف بود. به ویژه که ترکیه از روابط کردهای سوریه با کردها ترکیه نیز ناخرسند بود. چرا که می دانست بسیاری از ناآرامی های مناطق کردنشین ترکیه از طریق کردهای سوری مدیریت می شد و آنها در مناطق کردنشین سوریه خود را مخفی کرده بودند.

 

حذف معارضه و داعش

با حمایت هایی که جبهه مقاومت از دولت سوریه انجام داد به مرور نظام سوریه توانست داعش و گروههای تروریستی را از میدان به در کند و بر تمامی مناطقی که این دو گروه حاکمیت یافته بودند، حاکمیت یابد. در این وضعیت تمام مخالفان مسلح به ادلب منتقل شدند و ادلب به محل تجمع این گروه تبدیل شد که جمعی از اضداد را در خود داشت. در این وضعیت عملاً تنها کردهای سوریه بودند که می توانستند با پیش بردن پروژه استقلال طلبی، تجزیه سوریه را رقم بزنند.

 

بازگشت آمریکا برای کمک به تجزیه سوریه

هنگامی که معارضه به ادلب محدود شد و قدرتی برای استقلال و تجزیه سوریه نداشت، آمریکا که خروج خود را از سوریه اعلام کرده بود تلاش کرد با ایجاد پایگاه های لجستیک، حمایت از کردهای سوریه را بر عهده گیرد. آمریکا از سال 2018 با ایجاد بیش از 20 پایگاه نظامی لجستیک که صرفا برای کمک لجستیک و بهره برداری اطلاعاتی به وجود آمده بود با کمک چند کشور اروپایی چون فرانسه و انگلستان کار تقویت و کمک به کردهای سوریه را دوباره آغاز کرد.

 

تعارض منافع ترکیه و رژیم صهیونیستی در سوریه

منافع ترکیه و رژیم صهیونیستی در سوریه از زمان آغاز بحران در یک جهت قرار داشت و دست کم با هم تعارضی نداشت. چرا که هر دو بر سر سقوط بشار اسد با هم توافق داشتند. اما آغاز کمک های آمریکا به کردهای سوریه و تلاش برای استقلال آنها که در راستای تجزیه عملی سوریه بود، برای صهیونیست ها به شدت مطلوب و برای ترک ها نامطلوب بود. ترک ها خواستار تجزیه سوریه بودند اما خواستار این نبودند که کردهای سوریه نیز مستقل شوند. این همان جایگاهی بود که منافع ترکیه و رژیم صهیونیستی را در تعارض قرار داد.

 

خروج آمریکا ضربه ای بر آخرین امیدها رژیم صهیونیستی

تعارض منافع ترکیه و رژیم صهیونیستی تا زمانی که آمریکایی ها در سوریه حضور داشتند عملاً و در میدان به نفع صهیونیست ها رقم می خورد. اما خروج آمریکا از منطقه شمال سوریه تمامی محاسبات صهیونیست ها را به هم زد. تنها کسانی که صهیونیست ها می توانستند روی هم پیمانی و حمایت آنها حساب باز کنند، کردها بودند. صهیونیست ها از دهه های قبل با کردهای منطقه، روابط دامنه داری داشته و دارند. مثلا خانواده بارزانی از چند نسل قبل با موساد روابط تنگاتنگ داشته اند و صهیونیست ها در جریان هم پرسی کردهای عراق نقش مستقیمی ایفا کردند. در سوریه نیز آنها کمک های قابل توجهی به پ.ک.ک و پ.ی.د کرده اند. با خروج آمریکایی ها و حملات ترکیه، عملاً آنچه در حال از بین رفتن است همین جریان های شبه تروریست هستند که ترکیه نیز می خواهد پایگاه های آنها را در وهله نخست از بین ببرد. در این شرایط آنچه برای صهیونیست ها جبران نشدنی است همین گروه هایی هستند که می توانستند برای صهیونیست ها هم پیمان محسوب شوند.

نابودی تنها ابزار مقابله با مقاومت

علاوه بر همه آنچه در فوق به آن اشاره شد باید این را افزود که صهیونیست در حال حاضر تنها کردها را برای مقابله با مقاومت در سوریه در اختیار داشتند و با از بین رفتن قدرت کردها آنها تقریبا در سوریه به طور کامل خلع سلاح می شوند و باید به حملات گه گاه خود دلخوش کنند که آن هم دیگر با قدرت یابی نظام سوریه و خط و نشان هایی که روسیه به آنها نشان داده است یک ابزار نیم بند محسوب می شود.

 

جمع بندی

رژیم صهیونیستی در جریان بحران سوریه اهداف مختلفی را در سوریه مورد نظر داشت که این اهداف با تعریف مقابله با مقاومت هدف قرار می گرفتند. در آن شرایط منافع ترکیه و رژیم صهیونیستی به دلیل مقابله با نظام سوریه در یک راستا قرار داشت. اما با تغییر میدان در سوریه و قدرت گرفتن نظام سوریه، ترک ها اولویت خود را از مقابله با نظام به مقابله با قدرت گرفتن و استقلال طلبی کردها تغییر دادند. اما کردها تنها گروهی هستند که صهیونیست ها امیدوار بودند بتوانند با آنها هم پیمان شوند و سوریه و دیگر کشورهای کردنشین را با کمک آنها تجزیه کنند. حال با حملات ترکیه که در راستای مقابله با استقلال طلبی کردها و عدم تجزیه سوریه رقم می خورد منافع صهیونیست ها به دلیل ضربه خوردن کردها در خطر قرار گرفته است. به همین دلیل آنها به شدت از کردها حمایت می کنند و اعلام کرده اند هرگونه کمکی که بتوانند به آنها ارائه خواهند کرد.

 

اما این کردها هستند که باید از رها شدن توسط آمریکایی ها درس گیرند. کردها در زمانی که نظام معارضه را در ادلب محدود می کرد به سمت آمریکایی ها و ترک ها رفتند و نظام سوریه را رها کردند تا دم از استقلال بزنند اما حالا آمریکا آنها را رها کرده اند و به تیغ ترک هایی سپرده اند که به خون آنها تشنه اند. حال این باید درس عبرتی برای آنها باشد که فریب حمایت های صهیونیست ها را نخورند.

نماینده مرجعیت دینی عالی عراق خواهان تحقیق درباره حوادث روی داده در جریان تظاهرات های اخیر در این کشور شد.

 

شیخ عبدالمهدی الکربلائی نماینده مرجعیت دینی عالی عراق در خطبه نماز جمعه خود در حرم مطهر حضرت امام حسین (ع) در شهر کربلای معلی گفت: در خطبه نماز جمعه گذشته، مرجعیت دینی حملات و تعرض های صورت گرفته به تظاهرات کنندگان مسالمت جو و شمار زیادی از نیروهای امنیتی در جریان اعتراضات هفته گذشته کشور را محکوم و رد کرد. مرجعیت دینی همچنین آتش زدن و تخریب نهادهای دولتی و دارایی های خصوصی در این تظاهرات را محکوم کرد.

 

وی افزود: مرجعیت دینی ابراز امیدواری کرد که همگان تبعات خطرناک استفاده از خشونت متقابل در جنبش اعتراضی جاری در کشور را درک کنند و در هر صورت از وقوع آن پرهیز شود.

 

شیخ عبدالمهدی الکربلائی گفت: اما در طول روزهای گذشته، اقدامات خشونت آمیز به طرز بی سابقه ای افزایش یافت و شمار زیادتری از تظاهرات کنندگان هدف تیراندازی قرار گرفتند و حملات آشکاری به برخی رسانه ها برای جلوگیری از انتقال رویدادهای صحنه های تظاهرات صورت گرفت.

 

وی افزود: در حالی که مراجع رسمی اعلام کردند که دستورات قاطعی مبنی بر ممنوعیت نیروهای امنیتی از تیراندازی با گلوله های واقعی به سمت تظاهرات کنندگان صادر کردند، هزاران نفر از آنها در بغداد و ناصریه و دیوانیه و سایر مناطق شهید و زخمی شدند و هدف مستقیم سلاح های آتشین در جلوی دیدگان بسیاری قرار گرفتند که صحنه ای وحشتناک و نشات گرفته از قساوتی شدید و فراتر از تصور و حد و مرز بود.

 

شیخ عبدالمهدی الکربلائی تصریح کرد: دولت و دستگاههای امنیتی آن مسئول خون های زیاد ریخته شده در تظاهرات روزهای گذشته از شهروندان بی گناه یا نیروهای امنیتی مامور برخورد با آنها است و نمی تواند از مسئولیت بزرگ خود در این باره شانه خالی کند.

 

وی افزود: وقتی برخی عناصر امنیتی از زور بیش از حد علیه تظاهرات کنندگان استفاده می کنند و حتی اگر این کار را هم به خاطر رعایت نکردن نظم و انضباط از سوی تظاهرات کنندگان و در راستای اجرای دستورات محوله یا به خاطر نداشتن آموزشهای لازم در نوع خاص برخورد با اعتراضات مردمی برای جلوگیری از قربانی شدن آنها انجام می دهند، بازهم دولت و دستگاههای امنیتی مسئول هستند.

 

شیخ عبدالمهدی الکربلائی گفت: وقتی عناصر مسلح قانون شکن جلوی چشم نیروهای امنیتی تظاهرات کنندگان را هدف قرار می دهند و با تک تیرانداز می زنند و به رسانه های مشخصی برای ارعاب پرسنل آنها حمله می کنند، دولت و دستگاههای امنیتی مسئول هستند.

 

نماینده مرجعیت دینی عالی عراق گفت: وقتی نیروهای امنیتی از شهروندان و نهادهای دولتی و دارایی های خصوصی در برابر حملات عده قلیلی از خرابکاران در تظاهرات - که نمی خواهند این تظاهرات ها ماهیت مسالمت آمیز و عاری از خشونت خود را داشته باشد- حفاظت نمی کنند، دولت و دستگاههای امنیتی مسئول هستند.

 

وی افزود: مرجعیت دینی ریخته شدن خون بی گناهان و اشکال مختلف حملات انجام شده را محکوم و همدردی و همبستگی خود را با خانواده های معظم شهدا و زخمی ها و آسیب دیدگان ابراز می دارد. مرجعیت دینی همچنین با خواسته های مشروع تظاهرات کنندگان مسالمت جو ابراز همبستگی می کند. همانطور که در تظاهرات سالهای گذشته نیز روشن بوده است، مرجعیت دینی با قدرت از دولت و دستگاه قضایی می خواهد که تحقیقات معتبری را درباره آنچه در صحنه های تظاهرات صورت گرفته است، انجام دهد و عناصری را که دستور داده یا به طور مستقیم در تیراندازی به تظاهرات کنندگان و غیر از آنها سهیم بوده اند، به افکار عمومی معرفی کند و در پیگرد و بازداشت و تحویل آنها به دادگاه با هر گرایش و جایگاهی که باشند، تعلل به خرج ندهد. این امر باید در یک مدت زمان مشخص مثلا دو هفته انجام شود و آنطور که در اعلام نتایج کمیته های تحقیق در پرونده های گذشته روی داد، در این مورد تعلل صورت نگیرد.

 

شیخ عبدالمهدی الکربلائی تاکید کرد: این مهمترین و ضروری ترین اقدام در حال حاضر است و این اقدام است که میزان جدیت دولت و صدق نیت آن برای انجام گام های گسترده اصلاحات واقعی را نشان خواهد داد. اگر در مسیر هرگونه طرح اصلاحاتی - که نیازمند مبارزه با فساد مالی و اداری و برقراری میزانی از عدالت اجتماعی است- گام برداشته نشود، اعمال حاکمیت دولت و کنترل امنیت در چارچوب قانونی آن و جلوگیری از تعرض به آزادیهای عمومی و خصوصی مندرج در قانون اساسی و مقابله با کسانی که - تهدید، اعتصاب، آدم ربایی، تیراندازی و کشتن را بدور از پیگرد و بازخواست انجام می دهند- صورت نخواهد گرفت.

 

وی تاکید کرد: مرجعیت عالی دینی منفعت یا رابطه خاصی به هیچ یک از طرف ها در قدرت ندارد و تنها جانب ملت را می گیرد و از منافع آنها دفاع می کند. مرجعیت بر آنچه در آوریل سال 2006 میلادی به هنگام تشکیل دولت بعد از برگزاری اولین انتخابات مجلس بیان کرد، بار دیگر تاکید می کند. مرجعیت آن زمان تاکید کرد که به هیچ فرد یا طرفی درقبال هرچیزی که به منافع عمومی ملت عراق خدشه وارد کند، همسو نشده و نخواهد شد و مرجعیت عملکرد دولت را زیر نظر دارد و به نواقص عملکرد در صورت لزوم اشاره می کند و همچنان صدای مظلومان و محرومان ملت عراق در هرجا که باشند و فارغ از گرایش ها و طوایف و نژادهای آنها باقی خواهد ماند.