emamian

emamian

امام صادق علیه السلام در سخنی ارزشمند سه چیزی که مرد برای ارتباط خوب با همسرش به آن نیاز دارد را بیان فرموده‌اند.

 

امام صادق علیه السلام: 

لاغِنی بِالزَّوجِ عَن ثَلاثَةِ أشیاءَ فیما بَینَهُ و بَینَ زوجَتِهِ و هِی: المُوافَقَةُ لِیَجتَلِبَ بِها مُوافَقَتَها و مَحَبَّتَها و هَواها و حُسنُ خُلقِهِ مَعَها وَ استِمالَةَ قَلبِها بِالهَیئَةِ الحَسَنَةِ فی عَینِها و تَوسِعَتِهِ عَلَیها.

 

امام صادق علیه السلام:

شوهر در رابطه خود با همسرش از سه چیز بی نیاز نیست: سازگاری با او تا به این وسیله سازگاری و محبت و عشق او را به خود جلب کند، و خوش خویی با او و دلبری از او با آراستن خود برای وی و فراهم آوردن امکانات رفاهی او.

 

"تحف العقول، ص ۲۳۸- میزان الحکمه، حدیث ۷۸۷۶"

اهمیت صبر به قدری است که این مفهوم به همراه مشتقات آن ۱۰۳ بار در ۹۳ آیه و ۴۵ سوره قرآن به کار رفته است که برخی از آن‌ها اشاره به صبر بر مصائب اجتماعی دارد.

 

از ویژگی‌های برتر انسان مؤمن صبر و بردباری در برابر سختی‌ها و مشکلات زندگی است. امیرالمؤمنین(ع) در یک روایت صبر را در تحمل مصیبت‌ها و فروخوردن خشم معرفی می‌کند و می‌فرماید: «صبر آن است که انسان مصیبتی را که به او می رسد، تحمل کند و خشم خود را فرو برد.»  (غررالحکم، جلد 2 حدیث 1874) 

صبر بر مصیبت‌ها به این معناست که انسان بر ایمانیات و اعتقادات خود استحکام داشته باشد و موجب لغزش او نشود. از این منظر است که امام صادق(ع) در روایتی می‌فرماید: «اگر مؤمن پاداشی را که برای مصیبت‌ها خداوند برایش در نظر گرفته بداند، هر آینه آرزو می‌کند که او را با قیچی تکه تکه کنند.» (اصول کافی، ج3، ص354)

اهمیت صبر به قدری است که این مفهوم به همراه مشتقات آن 103 بار در 93 آیه و 45 سوره قرآن به کار رفته است که برخی از آن‌ها اشاره به صبر بر مصائب اجتماعی دارد؛ به عنوان نمونه خداوند در آیه155 سوره بقره ترس، گرسنگی، نقص مال و جان و کمبود محصولات را از ابزارهای ابتلای مؤمنان معرفی می‌کند و می‌فرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ؛ و قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مى ‏آزماییم»؛ در قبال این ابتلا توقعی که خداوند دارد، صبر و استقامت بر این مصائب است چرا که در انتهای آیه می‌فرماید «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ؛ به صابران بشارت بده».

در این آیه خداوند می‌فرماید با پنج گزاره شما را مورد آزمون قرار می‌دهم: خوف،‌ گرسنگی، نقص مال و جان و کاهش محصولات. بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت خداوند متعال تمام انسان‏ها را آزمایش مى‏‌کند، اما آزمایش و امتحان همه یکسان نیست. تمام جهان، صحنه آزمایش و تمام مردم حتّى پیامبران نیز مورد امتحان قرار مى‏‌گیرند. باید بدانیم که آزمایش‌‏هاى خداوند براى رفع ابهام نیست، بلکه براى شکوفایى استعدادها و پرورش انسان‏هاست. در صورت کلی آنچه که خداوند در آزمون‌های بشر انتظار دارد، صبر در برابر سختی‌هاست و همان طور که مطرح شد، صبر به این معناست که انسان در سختی‌ها بر ایمانیات و اعتقادات خود استحکام داشته باشد و ساختار ایمانی و اخلاقی خویش را حفظ کند.

 

منبع:

تفسیر نور حجت‌الاسلام نور قرائتی

یکشنبه, 06 مرداد 1398 11:24

۵ تأثیر مثبت صله رحم

امام محمد باقر (ع) به ۵ تأثیر مهم صله رحم اشاره کرد.

از جمله فرهنگ‌های زیبای ما ایرانیان فرهنگ دید و بازدید با اقوام و آشنایان و دوستان است که در تعابیر دینی از آن با عنوان صله رحِم یاد می‌شود؛‌ این از آن روست که در بین ایرانیان، ضیافت، مهماندارى و مهمان‌نوازى، دست و دل باز بودن و سفره‌اى گشوده داشتن، همواره نشانه جوانمردى و سخاوت و کَرم شمرده می‌شد.

این مسئله مورد تأکید آموزه‌های دین است و هر یک از اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) با تعبیرهاى گوناگون و تنبّه آفرین، مسلمانان را نسبت به انجام آن، توصیه و تشویق کرده‌اند که بخشی از آن‌ها  مربوط به تأثیرات معنوی دید و بازدید است. افزایش طول عمر، دفع بلا، افزایش روزی، آسانی حساب قیامت و ... از جمله این موارد است. به عنوان مثال امام رضا(ع) در یک روایت با اشاره به اثر صله رحم در افزایش طول عمر فرمود: «چه‌بسا مردی که سه سال از عمرش بیشتر نمانده، ولی صله رحم به‌ جا آورد و خدا به‌خاطر این کار، عمرش را به 30 سال افزایش دهد و خدا آنچه را می‌خواهد انجام می‌دهد؛ یَکونُ الرّجل یَصِلُ رَحِمَهُ فیکونُ قَد بَقِیَ من عمرِهِ ثلاثُ سنین فَیُصَیِّرُها اللهُ ثَلاثینَ سَنَهً » (الکافی، ج2، ص150)

امام محمد باقر (ع) در دیگر روایت درباره دیگر اثرات صله رحم فرمود: «صله رحم، انسان را خوش اخلاق، با سخاوت و پاکیزه‌جان و روزى را زیاد مى‌کند و مرگ را به تأخیر مى‌اندازد؛ صِلَةُ الْأَرْحَامِ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُسَمِّحُ الْکَفَّ وَ تُطَیِّبُ النَّفْسَ وَ تَزِیدُ فِی الرِّزْقِ وَ تُنْسِئُ فِی الْأَجَلِ. (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏2، ص151)

بر اساس این روایت، خوش اخلاقی، سخاوت،‌ پالایش نفس، افزایش روزی و تأخیر در مرگ 5 اثر مهم صله رحم شمرده شده است، حقایقی که امروز علم روانشناسی نسبت به آن اذعان دارد. چرا که یکى از نیازهاى روانى نیاز به محبت است که انسان در هر دوره از زندگى و تحول و رشد به آن نیازمند است و باید از آغازین لحظات ورود به این جهان تا آخرین زمان وداع از این دنیا، متناسب با دوره رشد وى، این نیاز عالى و اساسى تأمین و ارضا شود. تأمین این عنصر در وجود انسان باعث اثرات مثبتی مثل امنیت روانی و طول عمر می‌شود. برعکس، فردی که به دید و بازدید بها نمی‌دهد،‌ همواره در رنج است. آبراهام مزلو  روانشناس آمریکایی یکى از نشانه‌های اصلى افراد نا ایمن را چنین بیان مى‌کند: «احساس طرد شدن، مورد عشق و علاقه دیگران نبودن و اینکه دیگران به سردى و بدون محبت با او رفتار مى‌کنند و اطمینان به این موضوع که مورد تنفر و خصومت دیگران واقع شده است.» در این میان، روابط فامیلى و معاشرت با خویشاوندان بستر مناسبى براى برقرارى تعاملات عاطفى و اظهار علاقه و محبت به یکدیگر است و مى تواند نقش بسزایى در تأمین این نیازها ایفا کند.

در میان فرایض و دستورهای دین، کم تر فریضه ای مانند حج، مورد توجه و سفارش قرار گرفته است. تأکید قرآن کریم و توصیه های پی درپی و بسیار شدید اولیای دین در این زمینه، وصف ناشدنی است.

عبداللّه بن سنان از امام صادق علیه السلام نقل می کند که آن حضرت فرمود:

لَو عطّل الناسُ الحجَّ لَوَجَبَ عَلَی الإمام أنْ یجبرَهم علی الحجّ، إنْ شاؤوا و إنْ أبوا؛ فإنّ هذا البیت إنّما وضع للحجّ(1)؛ «اگر مردم حج را رها کردند، بر زمامدار مسلمانان است که آنان را بر انجام دادن فریضه حج وادار سازد، چه بخواهند و چه نخواهند؛ چرا که این خانه، برای حج برپا شده است.»

اهمیّت حج تا آن جا است که امام صادق علیه السلام در جایی دیگر می فرماید:

«فإنْ لمْ یکنْ لَهُم أمْوال، أنفقَ علیهم مِنْ بَیت مال المسلمین»؛(2) «اگر مردم، هزینه سفر حج را نداشته باشند، مخارج سفر آنان از بیت المال مسلمانان پرداخت می کند.»

باز از آن حضرت، با سندی معتبر نقل شده که فرمود:

«مَنْ مات وَ لَمْ یَحج حَجّةَ الإسلام، لم یمنعه من ذلک حاجّة تحجف به أمْ مرض لا یطیق فیه الحجّ، أو سُلْطان یمنعه، فلیمت یهودیاً أوْ نصرانیاً»(3)؛ «هرکس از دنیا برود، در حالی که فریضه «حجة الاسلام» را به جا نیاورده باشد، بدون این که حاجتی مانع او شده باشد، یا به جهت بیماری از آن بازمانده باشد، و یا پادشاهی از رفتن او جلوگیری کند، چنین فردی، به کیش یهودیت یا نصرانیّت خواهد مرد.»

مصالح اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و اسرار دقیق و ارزش های فراوانی در پرتو عمل به مناسک حج نصیب جامعه اسلامی می گردد که وفاق و همدلی و اتّحاد و اخوت پیروان مذاهب اسلامی، از آن جمله است.

وحدت نیّت، وحدت هدف، وحدت اَعمال، وحدت اذکار و آداب، وحدت رنگِ لباس، وحدت مشاهد شریف؛ همانند طواف و سعی و برخی دیگر از مناسک و اَعمال حج، اموری هستند که مسلمانان را به وحدتی همه جانبه و فراگیر دعوت می کنند

امام خمینی قدس سره در این زمینه می فرماید:

«حج، بهترین میعادگاه مُعارفه ملّت های اسلامی است که مسلمانان، با برادران و خواهران دینی و اسلامی خود از سراسر جهان آشنا می شوند، و در آن، خانه ای که متعلق به تمام جوامع اسلامی و پیروان ابراهیم حنیف است، گردهم می آیند و با کنار گذاردن تشخّص ها و رنگ ها و ملیّت ها و نژادها، به سرزمین و خانه اوّلین خود رجعت می کنند و با مراعات اخلاق کریمه اسلامی و اجتناب از مجادلات و تجملات، صفای اخوّت اسلامی و دور نمای تشکل اُمّت محمدی صلی الله علیه و آله را در سراسر جهان به نمایش می گذارند.»(4)

تاریخ اسلام، همواره، شاهد کوشش ها و تلاش های وحدت آفرین شخصیّت های برجسته و پیشوایان بزرگ و مجامع علمی ـ دینی بسیاری بوده است که برگ زرّینی از این تاریخ پرافتخار، به بزرگ پرچم دار توحید در عصر حاضر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران اختصاص دارد. خود ایشان می فرماید:

«ما، سالهای طولانی است که دنبال این هستیم که مسلمین را با هم، همقدم و همکلام و مجتمع کنیم، برای این که تمام گرفتاری هایی که مسلمین دارند و به دست قدرت های اجنبی، آن هایی که می خواهند از بلاد مسلمین بهره گیری کنند، آن هایی که می خواهند ذخایر مسلمین را ببرند، آن هایی که می خواهند دولت های اسلامی را در زیر یوغ سلطنت خودشان قرار بدهند، این ها، کوشش کرده اند خودشان و عُمّالشان به اینکه تفرقه بین مسلمین ایجاد کنند... مسلمین باید ید واحده بر ماسوایشان باشند.»(5)

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بهترین فرصت و امکانات، در اختیار امام خمینی قدس سره قرار گرفت تا با پیام ها و رهنمودهای خود و بسیج امکانات و نیروهای متعهّد، و با بهره گیری از بُعد وحدت آفرین حج، زمینه تحقّق این آرزوی دیرینه را فراهم سازند.

مقصود از وحدت

وقتی بحث از وحدت میان مذاهب مختلف اسلامی می شود، قبل از هر چیز باید مقصود از وحدت روشن شود و معلوم گردد که آیا «وحدت حقیقی» مورد نظر است یا «وحدت صوری و ظاهری؟» و در صورتی که حقیقی بودن آن مورد تأیید قرار گرفت، باید روشن شود که چه اموری می تواند مبنای یک وحدت حقیقی قرار گیرد؟

بی تردید، منظور از وحدت، نوعی هماهنگی و اتحاد حقیقی، برپایه عقاید و رسوم و یا هدف ها و برنامه های مشترک یا مقوله ای اعم از این دو است.

برای روشن شدن موضوع، پیش از پیگیری دیدگاه حضرت امام در این زمینه، از برخی متون قرآنی و روایی استعانت می جوییم:

قرآن کریم در باب دعوت اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) به وحدت، خطاب به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

«بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی کلمه واحدی که ما و شما به طور مساوی آن را پذیرفته ایم و آن عبارت است از این که جز خدا را بندگی نکنیم و برایش شریک قرار ندهیم و جز خدای یگانه، بعضی از خودمان را مسلّط و صاحب اختیار بربعض دیگر قرار ندهیم.»(6)

در این آیه شریف هدف هایی مانند «آزادی از سلطه همنوعان و پذیرش سلطنت خداوند و بندگی او»، به عنوان محور وحدت ادیان الهی معرفی شده است.

از طرفی، در روایاتی بسیار، هدف از برادری و اخوّت، وحدت در اهداف و کمک به همنوعان در زندگی روزمرّه معرفی شده است.

امام صادق علیه السلام از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل می کند که گفت: «مؤمنان باهم برادرند: عدّه ای از آنان، نیازهای دیگران را برآورده می کنند.»(7)

باز در نقلی دیگر، امام صادق علیه السلام می گوید:

«کسی که برای رفع حاجت برادر مؤمن خود، قدم بر می دارد، مانند کسی است که بین صفا و مروه، سعی می کند و آن کسی که نیاز برادرش را برآورد، مانند شهیدی است که در جنگ بدر و اُحُد، در راه خدا، در خون خود دست و پا زده است.»(8)

از این مجموعه و آیات و روایاتی دیگر، به خوبی روشن می شود که وحدت مورد نظر اسلام و مفسّران واقعی آن، وحدت بر اساس پذیرش توحید و نبوّت و ارزش های انسانی و هدف های مشترکی است که با توجه به فطرت پاک و نیازها و ضرورت های امّت اسلامی، بدون توجه به رنگ و نژاد و زبان و مذهبی خاص، مدّنظر قرار می گیرد.

البته، بدیهی است که مراد از وحدت در اصول اعتقادات، وحدتِ مطلق نیست که همه پیروان مذاهب اسلامی به کنارگذاشتن عقاید و افکار ویژه و هویّت مذهبی خود و برگزیدن یک فکر فراخوانده شوند.

امام خمینی قدس سره در این زمینه می فرماید:

«گمان نکنند برادرهای سنّیِ ما که در اسلام این معنا مطرح باشد که فرقی ما بین شما و ما باشد. همان طور که شما، چهار مذهبی که در اهل تسنن هست، چه طور آن مذهب با آن مذهب دوتا است، لکن برادرند همه، دشمن نیستند این هم یک مذهب خامسی است که دشمنی در کار نیست. همه برادری، همه مسلمان، همه اهل قرآن، همه تابع رسول اکرم.»(9)

«جامعه ای که همه می خواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند، از این مسائل نباید طرح شود. ما همه برادر هستیم و باهم هستیم. منتها، علمای شما، یک دسته، فتوا به یک چیز دادند و شما، تقلید از علمای خود کردید، شدید حنفی، یک دسته، فتوای شافعی را عمل کردند و یک دسته فتوای حضرت صادق علیه السلام را عمل کردند، این ها شدند شیعه. این ها، دلیل اختلاف نیست.»(10)

در جایی دیگر می فرماید:

«ما، به حسب حکم خدای، تبارک و تعالی، اخوّت خودمان را با همه مسلمین جهان، با دولت های کشورهای اسلامی، با ملّت های مسلم، در هر مذهبی هستند، در هر کشوری هستند، ما برادری خودمان را با آن ها اعلام می کنیم. ما می خواهیم همه مسلمین، ید واحده باشند بر مَنْ سِواهم. هرکس، در محیط خودش، با هر حکومتی که هست و با هر مذهبی که هست، در محیط خودش باشد و مستقل باشد.»(11)

در حقیقت، آنچه امام خمینی قدس سره در طول حیات سیاسی ـ مبارزاتی خود بر آن تأکید داشتند و امت اسلام، مخصوصاً، زائران بیت اللّه الحرام را به آن دعوت می کردند، همبستگی مذاهب اسلامی در چهارچوب اصول بنیادین و هدف ها و منافع مشترک است که در ادامه، به برخی محورهای مهم آن اشاره می کنیم.

مایه های وفاق

امام خمینی قدس سره در مجموع سخنان و بیانات خود به مناسبت های مختلف و به ویژه در زمینه استفاده بهینه از همایش عظیم حج، بیش از هرچیز، بر سه محور اساسی جهت برقراری وحدت میان مسلمانان جهان تأکید می ورزیدند:

1 ـ دین اسلام

امام خمینی قدس سره با اشاره به آیه وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّه ِ جَمِیعا وَلاَ تَفَرَّقُوا...(12) و این که اسلام، بانی عقدِ اخوّتِ میان مسلمانان است می فرماید:

«اسلام، بین همه مسلمان ها، عقد اخوّت بسته است و همه را دعوت به اعتصام به حبل اللّه و پیروی از خط اسلام می فرماید.»(13)

«حبل اللّه ، اسلام است، صراط مستقیم است. ریسمان بین حق و خلق، اسلام است.»(14)

ایشان، ضمن برداشتی این چنین از روح قوانین و شعائر اسلامی و با اشاره به نقش حج در ایجاد وحدت میان فِرَق مختلف اسلامی می فرماید:

«این خانه ناس است، شخصی یا اشخاص یا گروهی یا طوایف خاصی، این طور نیست که اَوْلی باشند به خانه خدا از دیگر ناس. همه مردم، آن هایی که در سراسر دنیا هستند، در مشارق ارض و مغارب ارض، مکلّف هستند که مُسْلِم بشوند و در این خانه که قرار داده شده است از برای ناس، مجتمع بشوند و زیارت کنند آن بیت مقدس را.

عقلا و علمای اسلام، از صدر اسلام تا کنون، کوشش کردند برای این که مسلمین، همه باهم مجتمع باشند و همه ید واحده باشند بر غیر مسلمین. در هرجا که مُسْلِمی پیدا بشود، باید با سایر مسلمین تفاهم کنند و این یک مطلبی است که خدای تبارک و تعالی در قرآن کریم، سفارش کرده است و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله سفارش فرموده است و ائمّه مسلمین سفارش فرموده اند و علمای بیدار اسلام دنبال این امر را گرفته و کوشش کرده اند به اینکه مسلمین را در تحت لوای اسلام به وحدت و یگانگی دعوت کنند.»(15)

2 ـ منافع و هدف های مشترک

دومین عامل زمینه ساز وحدت میان مسلمانان جهان، منافع و هدف های مشترک است. رسیدن به تفاهم بر اساس منافع مشترک، توقعی نابه جا نیست. این مسیری است که بسیاری از کشورهای متمدن و پیشرفته در زمینه های مختلف، آن را تجربه کرده اند. مثال عینی چنین امری، جامعه اروپا است که می بینیم پس از تشکیل پارلمان و بازار مشترک اروپایی، با تقویت زمینه های مشترک سیاسی و اقتصادی و تضعیف نقاط منفی و اختلاف برانگیز، تا آن جا پیش رفت که حتّی به اتّحاد پولی و حذف مرزها، در جهت تأمین منافع مشترک میان کشورهای عضو رسید.

امروزه، با توجه به توسعه ارتباطات و پیشرفت های علمی و صنعتی و آسان شدن تبادلات فرهنگی و نزدیکی ملّت ها به هم، زمینه های مختلفی برای همکاری و تعاون و اتخاذ تصمیمات مشترک بر اساس منافع و هدف های مشترک مسلمانان فراهم شده است که همایش عظیم حج، بهترین مجمع بین المللی ـ اسلامی است که می توان با بهره گیری از آن، به نقد و بررسی انظار گوناگون در زمینه های مختلف پرداخت و نقاط مشترک را تأیید و تقویت کرد و مسائل اختلاف ساز را از جوامع اسلامی به دور راند.

امام خمینی قدس سره خطاب به نماینده و امیرالحاج ایران، همین نکته را متعرض شده، می گوید:

«با توجه به این که فریضه حج، یکی از بزرگ ترین فریضه های عبادی ـ سیاسی اسلام و کنگره عظیم حج در مواقف معظّمه، از بزرگ ترین کنگره های جهان اسلام است، حجّاج محترم جهان را دورهم گرد آورده و در مصالح اسلام و مشکلات مسلمین تبادل آرا نموده و در حل مشکلات و راه رسیدن به آرمان مقدس اسلام، تصمیمات لازم را اتّخاذ نمایید و راه های اتّحاد بین همه طوایف و مذاهب اسلامی را بررسی کنید و در امور سیاسی مشترک بین همه طوایف، مشکلاتی را که برای مسلمین جهان به دست دشمنان سرسخت اسلام پیش آمده است که اهمّ آن اختلاف انگیزی بین صفوف مسلمانان است را چاره اندیشی بنمایید.»(16)

وی در جایی دیگر خطاب به زائران بیت اللّه الحرام می گوید:

«اگر إن شاءاللّه ، آن وحدت بین مسلمین و دولت های کشورهای اسلامی ـ که خداوند تعالی و رسول عظیم الشأنش خواسته اند و امر به آن و اهتمام در آن فرموده اند ـ حاصل شود، دولت های کشورهای اسلامی با پشتیبانی ملّت ها، می توانند یک ارتش مشترک دفاعی... داشته باشند که بزرگ ترین قدرت را در جهان به دست آورند... و امید است دولت های منطقه با قطع نظر از زبان و نژاد و مذهب، فقط، تحت پرچم اسلام، در این امر فکر کنند و طرح آن را بریزند.»(17)

به طور کلّی، در چنین مکان هایی که به حق، برای مصالح موحّدان و مسلمانان جهان بنا شده است، می توان با تکیه بر منافع و هدف های مشترک، به طرح های مهم و فراگیر در جهت رسیدن به وحدت میان مذاهب اسلامی دست یافت و این امری است شدنی و ممکن، که امام خمینی، در بیانات خود، به آن تصریح کرده و حجاج بیت اللّه الحرام را به آن فرا می خواند:

«بر شما ملّت عزیز اسلام که برای ادای مناسک حج در این سرزمین وحی اجتماع کرده اید، لازم است از فرصت استفاده کرده، به فکر چاره باشید.

برای حل مسائل مشکله مسلمین، تبادل نظر و تفاهم کنید. باید توجه داشته باشید که این اجتماع بزرگ که به امر خداوند تعالی، در هر سال، در این سرزمین مقدّس فراهم می شود، شما ملّت های مسلمان را مکلّف می سازد که در راه اهداف مقدسه اسلام، مقاصد عالیه شریعت مطهره و در راه ترقی و تعالی مسلمین و اتحاد و پیوستگی جامعه اسلامی کوشش کنید. در راه استقلال و ریشه کن کردن سرطان استعمار، همفکر و همپیمان شوید. گرفتاری های ملل مُسْلِم را از زبان اهالی هر مملکت شنیده و در راه حل مشکلات آنان، از هیچ گونه اقدامی فروگذار نکنید. برای فقرا و مستمندان کشورهای اسلامی فکری کنید.»(18)

3 ـ دشمن مشترک

امروزه، کشورهای اسلامی، از سوی سلطه جویان و غارت کنندگان جهانی، مورد شدیدترین و بی رحمانه ترین حمله ها قرار دارند، زیاده طلبان و متجاوزان استثمارگر، چشم طمع به سرزمین های غنی و گران قیمت مسلمانان دوخته و برای چپاول و غارت مخازن عظیم زیرزمینی و رو زمینی این کشورها، از هیچ جنایت و توطئه ای فروگذار نیستند، همواره در تلاشند با انواع حیله ها و با بهره گیری از شیوه ها و ابزارهای مختلف، بر غارت خود تداوم بخشند. این، مصیبتی عظیم است که مسلمانان عالم به حکم قرآن کریم که می فرماید:

وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة(19) وظیفه دارند برای آن چاره جویی کرده و با هماهنگی و اتخاذ تصمیمات مشترک از چنگال پلید چنین قدرت های فزون طلب و متجاوز، رها شوند. همایش عظیم حج، بهترین فرصت را در اختیار مسلمانان قرار می دهد تا با تأسّی به سیره بنیانگذاران مکتب توحید و مبارزه با کفر و ظلم و تجاوز، با رایزنی های همه جانبه خود، به اقدامی شایسته و بایسته دست زده و بر دشمنان مشترک خود غالب آیند. این، نکته ای است که امام خمینی قدس سره در پیام های خود به حجاج بیت اللّه الحرام، بارها، آن را گوشزد کرده اند:

«به حجّاج محترم و زائران بیت اللّه الحرام، از هر کشور و هر طایفه و تابع هر مذهب هستند، متواضعانه عرض می کنم، شما، همه، ملّت اسلام و تابع پیامبر و پیروِ دستورات قرآن مجید هستید و همه، دشمنان غدّار مشترک دارید که با ایجاد اختلاف به واسطه عمّال بدبخت خود و رسانه های گروهی و تبلیغات تفرقه افکن، در طول تاریخ، به ویژه در سده های اخیر و بالاخص در عصر حاضر، همه دولت ها و ملّت های اسلامی را در اسارت کشیده اند و ذخایر غنیِ بلاد شما و دسترنج مظلومان کشورهای شما را به غارت برده و می برند و درصدد هستند که حکومت ها را، گوش و چشم بسته و دربست، به خدمت خود گمارند و ملّت ها را به دست آنان، مصرفی، بار بیاورند و از رشد انسانی و ابتکار صنعتی کشورهای مظلوم، با حیله ها و توطئه های شیطانی جلوگیری کنند و وابستگی هرچه بیشتر و اتکا به غرب و شرق را روزافزون کنند و مجال تفکر برای استقلال و ابتکار را به هیچ کس ندهند و نَفَس هایی که برای بیداری ملّت ها آماده اند، در سینه ها خفه کنند. و وضعِ نکبت باری که در کشورهای اسلامی و سایر کشورهای مظلوم مشاهده می کنید، زاییده همین توطئه های دشمنان مشترک مسلمانان و مظلومان است.

پس اکنون که در مرکز اسلام حیات بخش، به امر خداوند و رسولش، گرد آمده اید و از هر ملّت و مذهب، در این مکان عظیم اجتماع کرده اید، برای این درد مهلک و سرطان کشنده، چاره اندیشی کنید و باید بدانید که چاره اساسی در سایه وحدت همه مسلمین و اجتماع همگانی در قطع ید ابرقدرت ها از کشورهای اسلامی است.»(20)

«شرط همه مناسک و مواقف برای رسیدن به آرزوهای فطری و آمال انسانی، اجتماع همه مسلمانان در این مراحل و مواقف و وحدت کلمه تمامی طوایف مسلمین است، بدون اعتنا به زبان و رنگ و قبیله و طایفه و مرز و بوم و عصبیّت های جاهلی و هماهنگ خروشیدن بر دشمن مشترک.»(21)

متفکر و فیلسوف شهید، آیة اللّه مرتضی مطهری رحمه الله در زمینه مبنای وحدت میان مذاهب اسلامی، سخنی جامع دارند که آن را در پایان این بخش یادآور می شویم:

«مسلمین، مایه وفاق های بسیاری دارند که می تواند مبنای یک اتّحاد محکم گردد. مسلمین، همه، خدای یگانه را می پرستند و همه، به نبوت رسول اکرم، ایمان و اذعان دارند. کتاب همه قرآن و قبله همه کعبه است. با هم و مانند هم، حج می کنند و مانند هم نماز می خوانند و مانند هم روزه می گیرند و مانند هم تشکیل خانواده می دهند و داد و ستد می نمایند و کودکان خود را تربیت می کنند و اموات خود را دفن می نمایند و جز در اموری جزئی، در این کارها باهم تفاوتی ندارند. مسلمین همه از یک نوع جهان بینی برخوردارند و یک فرهنگ مشترک دارند و در یک تمدّن عظیم و باشکوه و سابقه دار شرکت دارند. وحدت در جهان بینی، در فرهنگ، در سابقه تمدّن، در بینش و منش، در معتقدات مذهبی، در پرستش ها و نیایش ها، در آداب و سنن اجتماعی خوب، می تواند از آنها ملّت واحد بسازد و قدرتی عظیم و هایل به وجود آورد که قدرت های عظیم جهان، ناچار، در برابر آن ها خضوع نمایند. خصوصاً اینکه در متن اسلام، بر این اصل تأکید شده است. مسلمانان، به نص صریح قرآن، برادر یکدیگرند و حقوق و تکالیف خاصّ آن ها را به یکدیگر مربوط می کند....»(22)

موانع وحدت

زمینه ها و موانع فراوانی در ایجاد تفرقه و جدایی میان مذاهب و فرق مختلف اسلامی تأثیر دارند که در این بخش، به مواردی از آن اشاره می کنیم:

1 ـ قوم گرایی

تکیه بر قومیّت و ملیّت و مرزبندی های نژادی و منطقه ای و تعصّب و افتخار ورزیدن نسبت به اموری از این دست، یکی از موانع وحدت به شمار می رود.

فخر و مباهات نسبت به امور واهی و اعتباری و مقطعی و منطقه ای؛ یعنی برتری جویی ها و افتخارات متداول میان برخی ملل و اقوام و خانواده ها ـ که ملاک حق و باطل را تطابق خواست دیگران با تمایلات و خواسته های خود یا عدم تطابق آن می دانند ـ خروج از اعتقاد به توحید و... است و بی اعتنایی به توحید، یکی از موانع وحدت است.

امام زین العابدین علیه السلام می گوید:

«آن تعصّبی که صاحبش گناهکار شمرده می شود، این است که فردی، انسان های بدکردارِ وابسته خویش را، از افراد نیکوکارِ وابسته به قومی دیگر، بهتر و باارزش تر بشمارد. البته، دوست داشتن بستگان، از تعصّب های باطل نیست، بلکه یاری کردن بستگان، برای ستم به دیگران، از نوع تعصّب باطل است.»(23)

چنین تعصّبی، زمینه ساز جدایی و خروج از محدوده ایمان و مؤمنان شمرده شده است. امام صادق علیه السلام از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل می کند که گفت:

«کسی که خودش، تعصّب بورزد یا دیگری برایش تعصّب ورزد، حقیقتاً، گردن بندِ ایمان را از گردن خارج کرده است.»(24)

نقش این عامل، در دوری مسلمانان از هم، نقشی اساسی و غیر قابل انکار است و با توجّه به همین نکته است که امام خمینی قدس سره همه مسلمانان و به ویژه حجاج بیت اللّه الحرام را به مدّنظر قرار دادن مصالح عالی اسلام و پرهیز از فرقه گرایی و تعصّب های جاهلانه فراخوانده، می گوید:

«لازم است حجّاج بیت اللّه الحرام در این مجمع عمومی و سیل خروشان انسانی، فریاد برائت از ظالمان و ستم کاران را هرچه رساتر برآورند و دست برادری را هرچه بیش تر بفشارند و مصالح عالیه اسلام و مسلمین مظلوم را فدای فرقه گرایی و ملّی گرایی نکنند و برادران مُسْلم خود را هرچه بیش تر متوجّه به توحید کلمه و ترک عصبیت های جاهلی که جز به نفع جهان خواران و وابستگان آنان تمام نمی شود، بنمایند که این، خود، نصرت خداوند تعالی است.»(25)

«از مسائلی که طرّاحان برای ایجاد اختلاف بین مسلمانان طرح [کرده اند] و عمّال استعمارگر در تبلیغ آن به پاخاسته اند، قومیّت و ملیّت است و مسلمانان را در مقابل هم قرار داده اند. در حبِّ وطن حرفی نیست، ولی ملّی گرایی که به دشمنی بین مسلمین و شکاف در صفوف مسلمین منجر [می شود] برخلاف اسلام و مصلحت مسلمین است.»(26)

«هان! ای مسلمانان قدرتمند به خود آیید و خود را بشناسید و به عالم بشناسانید و اختلافات فرقه ای و منطقه ای را که به دست قدرت های جهان خوار و عمّال فاسد آن ها برای غارت شما و پایمال کردن شرف انسانی و اسلامی شما بار آمده، به حکم خدای تعالی و قرآن مجید، به دور افکنید.»(27)

2ـ کج فهمی ها و ارائه تفسیرهای متفاوت از اسلام

یکی از اصلی ترین و بزرگ ترین موانع وحدت، کج فهمی ها و تجزیه و تحلیل ها و تفسیرهای غلط و بعضاً متضاد از اسلام، از سوی نااهلان و در نتیجه دورشدن مسلمانان از حقیقت دین و معارف اسلامی است.

متفکر شهید، مرتضی مطهری رحمه الله تحت عنوانِ «انحطاط مسلمین در عصر حاضر» می گوید:

«در میان کشورهای دنیا، به استثنای بعضی کشورها، کشورهای اسلامی عقب مانده ترین و منحط ترین کشورها هستند، نه تنها درصنعت عقب هستند، در علم...، در اخلاق، در انسانیّت و معنویّت [هم] عقب هستند. چرا؟... باید اعتراف کنیم که حقیقت اسلام، به صورت اصلی، در مغز و روح ما موجود نیست، بلکه این فکر، اغلب در مغزهای ما به صورت مسخ شده، موجود است... فکر دینی ما باید اصلاح شود، تفکّر ما درباره دین، غلط است... ما قبل از این که بخواهیم درباره دیگران فکرکنیم که آن ها مسلمان شوند، باید درباره خود فکر کنیم. ما اکنون بیش از هرچیزی نیازمندیم به یک رستاخیز دینی و اسلامی، به یک احیای تفکر دینی، به یک نهضت روشنگر اسلامی.»(28)

امام خمینی، در زمینه کج فهمی ها و تبلیغات سوئی که به اسم اسلام، علیه اسلام و وحدت بین مسلمانان صورت می گیرد، می گوید:

«آن هایی که می خواهند اسلام را بشکنند، با اسم اسلام، این ها را گول می زنند: اوراقی می نویسند، متفرق می کنند در همه جا که چه [وچه] و می خواهند تفرقه بیندازند.»(29)

«اصل این مسأله که شیعه و سنّی، شیعه، یک طرف و سنّی، یک طرف، این از روی جهالت و از روی تبلیغاتی که اجانب کرده اند، پیش آمده است. چنان که بین خود شیعه هم اشخاص مختلفی را با هم به مبارزه وامی دارند و بین خود برادرهای سنّی هم یک طایفه ای را به طایفه دیگر، در مقابل هم قرار می دهند.»(30)

«مع الأسف، ابعاد مختلف این فریضه عظیم سرنوشت ساز [حج] به واسطه انحراف های حکومت های جور، در کشورهای اسلامی و آخوندهای فرومایه درباری و کج فهمی های بعضی از معمّمین و مقدّس نماها در تمام کشورهای اسلامی، در پرده ابهام باقی مانده است. کج فهمانی که حتّی با تشکیل حکومت اسلامی؛ مخالف و آن را از حکومت طاغوت بدتر می دانند! کج فکرانی که فریضه بزرگ حج را محدود به یک ظاهر بی محتوا کرده و ذکر گرفتاری های مسلمانان و کشورهای اسلامی را بر خلاف شرع و تا سرحدِّ کفر می شمارند. وابستگان به حکومت های جابر انحرافی که فریاد مظلومانی را که از گوشه و کنار جهان در این مرکزِ فریاد، جمع گردیده اند، زندقه و برخلاف اسلام وانمود می کنند. بازی گرانی که برای عقب نگاه داشتن مسلمانان و بازکردن راه برای غارت گران و سلطه جویان، اسلام را در کنج مساجد و معابد محصور نموده اند و اهتمام به امر مسلمین را بر خلاف اسلام و وظایف مسلمانان و علمای اسلام معرفی می کنند.

و مع الأسف، دامنه تبلیغات گمراه کننده، به قدری بوده و هست که دخالت در هر امر اجتماعی و سیاسی را در جامعه مسلمین، بر خلاف وظایف روحانیون و علمای دین می دانند و دخالت در سیاست را گناهی نابخشودنی می خوانند و فریضه نمازجمعه را به یک صورت خشک، متصور کرده و تجاوز از این حد را ضد اسلام می دانند.

و باید گفت اسلام غریب و ناشناخته است و ملّت های اسلامی منزوی و ناآشنا به حقایق اسلامند.»(31)

3 ـ توطئه قدرت مندان زیاده طلب

همان طور که پیشتر آوردیم، غارت گران جهانی، همواره، درصددند تا سلطه خود بر کشورهای غنی را توسعه دهند و بر چپاول و غارت سرمایه و استثمار ملّت های محروم، فزونی بخشند.

آنان، چون وحدت و انسجام ملّت ها را مهم ترین مانع و سدّی عظیم در مقابل غارت گری های خود می دانند، بیش ترین فعّالیّت خود را برای ایجاد اختلاف ملّت های موردنظر، متمرکز می سازند. که ایجاد اختلاف میان مذاهب اسلامی، از جمله آن تلاش ها است.

امام خمینی قدس سره در این زمینه می فرماید:

«طرح اختلاف بین مذاهب اسلامی، از جنایاتی است که به دست قدرت مندان ـ که از اختلاف بین مسلمانان سود می برند ـ و عمّال از خدا بی خبر آنان از جمله «وعّاظ السلاطین» ـ که از سلاطین جور، سیاه روی ترند ـ ریخته شده و هر روز بر آن دامن می زنند و گریبان چاک می کنند و در هر مقطع، به امید آنکه اساس وحدت بین مسلمین را از پایه ویران نمایند، طرحی برای ایجاد اختلاف عرضه می دارند.»(32)

«علما و دانشمندان سراسر جهان، به ویژه علما و متفکران اسلامِ بزرگ، یک دل و یک جهت، در راه نجات بشریّت از تحت سلطه ظالمانه این اقلیّت حیله باز و توطئه گر ـ که با دسیسه ها و جنجال ها، سلطه ظالمانه خود را بر جهانیان گسترده اند ـ بپاخیزند و با بیان و قلم و علم خود، خوف و هراس کاذبی را که بر مظلومان سایه افکنده است، بزدایند و این کتاب هایی را که اخیراً با دست استعمار که از آستین کثیف این بردگان شیطان، منتشر شده و دامن به اختلاف بین طوایف مسلمین می زنند، نابود کنید و ریشه خلاف ـ که سرچشمه همه گرفتاری مظلومان و مسلمانان است ـ را برکنید.»(33)

4 ـ هواهای نفسانی

از جمله موانع وحدت میان مسلمانان، حبّ نفس و هواهای نفسانی است. امام خمینی، اختلاف و جدایی مسلمانان از هم را ناشی از جهات نفسانی و اغراض نفسانیه دانسته، می فرماید:

اختلاف، همیشه ناشی از جهات نفسانی است. اگر همه انبیا، الآن، در این جا جمع بشوند، اختلاف ندارند، برای آنکه آن جهات نفسانی را ندارند. آن وقت که یک طرف، جهت نفسانی دارد و یا هردو طرف، جهت نفسانی دارند، آن وقت، اختلاف پیدا می شود. کوشش کنید که آن جهات نفسانی، بازیتان ندهد که منشأ مناقشه و اختلاف شود.»(34)

«شما، باید بدانید که هر اختلاف و نزاعی شروع شود، از باطن خود انسان است و هر اتحاد و انسجامی که حاصل شود، از خدا است.»(35)

راه های ایجاد اتّحاد میان مذاهب اسلامی

در بخش های گذشته یادآور شدیم که هریک از مذاهب اسلامی، با وجود اینکه دارای مشخصاتی ویژه اند که به لحاظ آن، از هم متمایز می گردند، امّا مایه های وفاق و هدف های مشترکی دارند که می تواند آن ها را به تفاهم و وفاق برساند. نیز گفتیم که فریضه حج، بهترین موقعیّت مکانی و زمانی را در اختیار مسلمانان قرار می دهد تا با اقداماتی هماهنگ به سوی وحدت بروند.

در این که چه برنامه ها و طرح های عملی و واقع بینانه، با توجه به هدف های مشترک، می تواند زمینه ساز وحدت مسلمانان گردد، دیدهای مختلفی وجود دارد که ما، در این بخش، با توجه به دیدگاه های حضرت امام قدس سره و با بهره گیری از سخنان ایشان در زمینه فریضه حج، به اموری اشاره می کنیم:

1 ـ جلوگیری از تبلیغات منفی

از جمله مهم ترین عوامل حسن تفاهم و وحدت میان مسلمانان، تکریم و احترام به شخصیّت افراد است. جوّ حاکم بر محیط های اسلامی، باید به گونه ای باشد که هیچ فرد یا گروهی، خویشتن را در معرض اهانت و تحقیر دیگران نبیند و نسبت به عزّت نفس و شخصیّت خود، احساس ناامنی و نگرانی نکند، هرچند ازنظر مذهبی در اقلیّت باشد.

همه انسان ها، از هر ملّت و نژاد، از اهانت دیگران آزرده خاطر می گردند و از خود، عکس العمل نشان می دهند و دوست دارند در نظر دیگران، با ارزش و مورد احترام باشند. احترام به شخصیّت دیگران، مایه مِهر و محبّت و دوستی، و اهانت و تحقیر دیگران، وسیله ایجاد خشم و دشمنی و مایه تفرقه و جدایی است. بی جهت نیست که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید:

«لا تحقرنّ أحداً من المسلمین؛ فإنَّ صغیرهم عند اللّه کبیر».(36)

«هیچ یک از مسلمانان را کوچک نشمارید که خردسالانشان هم در پیشگاه خداوند، بزرگند.»

از این رو نخستین گام برای برقراری وحدت میان مسلمانان جهان، جلوگیری از هجو و دشنام گویی و تحقیر و بی حرمتی است. لازم است عالمان و نویسندگان، از هر مذهب و فرقه که باشند، در گفته ها و نوشته های خود از هر سخن و هر حرکتی که سبب بی حرمتی و تحقیر دیگران و تفرقه و جدایی است، پرهیز کنند و پیروان خویش را از بدگویی و تحقیر نسبت به خلفا و یا حسّاسیت نشان دادن و برخورد متعصبانه نسبت به زیارت های معروف و مستند و غیر آن، بازداشته و از فعالیت های تفرقه افکنانه آنان جلوگیری کنند.

قرآن کریم حتّی این عملِ زشت را نسبت به مشرکان، روانمی دارد و می فرماید:

وَلاَ تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّه ِ فَیَسُبُّوا اللّه َ عَدْوا بِغَیْرِ عِلْمٍ...(37)

«و دشنام ندهید آنان که جز خدا را می خوانند، تا دشنام دهند خدای را دشمنانه و از روی نادانی.»

امام خمینی قدس سره می گوید:

«علما و خطبا و ائمه جمعه بلاد و روشنفکران اسلامی، با وحدت و انسجام و احساس مسؤولیّت و عمل به وظیفه سنگین هدایت و رهبری مردم، می توانند دنیا را در قبضه نفوذ و حاکمیت قرآن درآورند و جلوی این همه فساد و استثمار و حقارت مسلمین را بگیرند... و به جای نوشتن و گفتن لاطائلات و کلمات تفرقه انگیز و مدح و ثنای سلاطین جور و بدبین کردن مستضعفان به مسائل اسلام و ایجاد نفاق در صفوف مسلمین، به تحقیق و نشر احکام نورانی اسلام همّت بگمارند و با استفاده از این دریای بی کران ملّت های اسلامی، هم عزّت خود را و هم اعتبار امّت محمّدی صلی الله علیه و آله را پایدار نمایند.»(38)

استاد شهید مطهّری رحمه الله در این زمینه می گوید:

وحدت اسلامی... ایجاب می کند... که مسلمین برای این که احساسات کینه توزی در میانشان پیدا نشود یا شعله ور نگردد، متانت را حفظ کنند، یکدیگر را سبّ و شتم ننمایند، به یکدیگر تهمت نزنند و دروغ نبندند؛ از حدّ منطق و استدلال خارج نشوند و در حقیقت، لااقل، حدودی را که اسلام در دعوت غیر مسلمان به اسلام، لازم دانسته است، درباره خودشان رعایت کنند؛ ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ...(39)

2ـ شناخت اسلام اصیل و وجوه اشتراک مذاهب

همان طور که پیش تر یادآور شدیم، آگاه نبودن از اسلام واقعی و یا کج فهمی ها و داوری های جاهلانه تعصب آمیز برخی از پیروان مذاهب اسلامی نسبت به هم، از جمله عوامل به وجود آمدن تفرقه و جدایی میان مسلمانان به شمار می رود. این امر، می طلبد که عالمان دینی و روشنفکران مذهبی تلاش همه جانبه ای را برای شناساندن اسلام اصیل و اصول و ارزش های دینی مشترک میان جمیع مذاهب دست زده و ضمن تعمیق اطلاعات دینی مردم و بالا بردن سطح فرهنگ مسلمانان جهان، بسیاری از بدبینی ها و تعصبات ناروا را برطرف کرده و زمینه وحدت حقیقی را فراهم سازند.

ناآشنایی پیروان هریک از مذاهب اسلامی به اسلام یا مبانی فکری و دیدگاه های اعتقادی هم، زمینه ساز بسیاری از نفی و طردها و طرح مسائل اختلاف انگیز است و این خطر، تنها، با بحث و بررسی پیرامون مبانی اسلام و تعمیق اطلاعات پیروان مذاهب مختلف در این زمینه از بین خواهد رفت.

امام خمینی، در لزوم شناخت اسلام واقعی و نقش آن در برقراری وحدت می فرماید:

«چنان که کراراً اعلام کرده ام، اگر ملّت اسلام بیدار نشوند و به وظایف خود آگاه نگردند، اگر علمای اسلام، احساس مسؤولیت نکنند و به پانخیزند، اگر اسلام واقعی که عامل وحدت و تحریک کلیّه فِرَق مسلمین در مقابل بیگانگان و ضامن سیادت و استقلال ملل مسلمان و کشورهای اسلامی می باشد، به دست عوامل و ایادی اجانب، همین طور در زیر پرده استعمار پوشیده بماند، آتش اختلاف و تشتّت در میان مسلمین افروخته می گردد و روزهای سیاه تر و نکبت بارتری برای جامعه اسلامی در پیش است.»(40)

نکته!

در بسیاری از موارد، داوری های ناروا و کج فهمی ها و بدگویی های فرقه های مختلف به هم، ناشی از برداشت های غلط آنان از منابع و آثار ارائه دهنده عقاید و آداب و رسوم ویژه مذاهب صورت می گیرد، به طوری که در انتساب عقیده یا نکته ای خاص به این یا آن، به روایت یا داستانی از همان منابع معتبر نزد خود آنان استناد می شود. ازاین رو، پالایش منابع تحقیق و کتب روایی از روایات غیر معتبر و ضعیف، و عرضه معارف بی پیرایه و یا حدّ اقل ارائه توضیحی جامع و قابل فهم برای عموم، در ابتدای هر یک از کتب منبع، در زمینه رده بندی اخبار به صحیح و غیرصحیح و ضعیف و جعلی و غیرآن و راه برداشت از روایات، می تواند در جلوگیری از چنین امور ناشایستی تأثیر گذارد.

3ـ رعایت حقوق برادری

در دید کلّی اسلام، مسلمان، به عنوان برادر مسلمان، شناخته شده است. به حکم این برادری، حقوقی بر عهده یکایک مسلمانان واجب گردیده است که بدون پای بندی به آن، بنای وحدت و اخوّت اسلامی، متزلزل و ناپایدار است.

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می گوید:

«مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی: یا لَلْمُسْلِمین! فَلَم یُجِبْهُ فَلَیسَ بِمُسلمٍ».(41)

«اگرمسلمانی بشنود مردی ـ ازهرمذهب وآیین ـ مسلمانان رابه یاری خودفرا می خواند و از آنان کمک می طلبد، ولی او به ندایش پاسخ ندهد و یاریش نکند، مسلمان نیست.»

و نیز آن حضرت گفت:

«مَنْ أصْبَحَ فَلَمْ یَهْتَمّ بِاُمُورِ الْمُسْلِمین فَلَیسَ بِمُسْلِم».(42)

«کسی که صبح کند و قصد خدمتگزاری در کارهای مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست.»

امام خمینی قدس سره در پیام های خود به حجاج بیت اللّه الحرام، ضمن اشاره به مسؤولیت خطیر مسلمانان درباره گرفتاری ها و مشکلات برادران خود در کشورهای مختلف، برگزاری فریضه حج را بهترین فرصت برای تبادل نظر درباره این امور و رسیدن به راه حل های آن ها می داند:

اکنون که موسم حج بیت اللّه الحرام است و مسلمین از اطراف جهان به زیارت خانه خدا آمده اند، لازم است در خلال اَعمال شریفه حج به یکی از بزرگ ترین فلسفه این اجتماع عظیم توجه داشته و به وضع اجتماعی و سیاسی کشورهای اسلامی، رسیدگی کرده و از گرفتاری های برادران ایمانی خود مطلع گشته و در رفع آن، در حدّ وظیفه اسلامی و وجدانی کوشش کنند. اهتمام به امر مسلمین، از فرایض مهمّه اسلام است.»(43)

«باید در این اجتماع عظیم الهی ـ که هیچ قدرتی جز قدرت لایزال خداوند نمی تواند آن را فراهم کند ـ مسلمانان به بررسی مشکلات عمومی مسلمین پرداخته و در راه رفع آنها با مشورت همگانی کوشش کنند.»(44)

«برای حلِّ مسائل مشکله مسلمین، تبادل نظر و تفاهم کنید... در راه استقلال و ریشه کن کردن سرطان استعمار، همفکر و همپیمان شوید! گرفتاری های ملل مسلم را از زبان اهالی هر مملکت شنیده و در راه حلِّ مشکلات آنان از هیچ گونه اقدامی فروگذار نکنید! برای فقرا و مستمندان کشورهای اسلامی، فکری کنید! برای آزادی سرزمین اسلامی فلسطین از چنگال صهیونیسم ـ دشمن سرسخت اسلام و انسانیّت ـ چاره اندیشی کنید.»(45)

تصوّر کنید که اگر گروهی، این چنین، خود را نسبت به سرنوشت هم مسؤول دانسته و در رفع گرفتاری ها و رسیدن به اهداف مورد نظر، یار و غمخوار هم باشند و به تعبیر روایات، احترام به هم را تا آن جا رعایت کنند که حتّی در غیاب هم، از هم دفاع کنند و بین خود جدایی و دوگانگی نبینند، چه زندگی شیرین و زیبایی را خواهند داشت!

4ـ صدور فتواهای وحدت ساز

از جمله مسائل مورد بحث بین عالمان دینی، مسأله جواز تقلید و پیروی از فتوای منطبق بر هریک از دیدگاه های مذاهب اسلامی یا عدم جواز آن است.

در حدود چهل سال پیش، در تاریخ 17 ربیع الأوّل 1378 قمری، برابر با 17 مهرماه 1377 خورشیدی، در روز میلاد امام صادق علیه السلام از سوی مفتی وقت مصر و رییس آن روز الأزهر، شیخ محمود شلتوت، فتوایی بدین شرح صادر شد:

«آیین اسلام، هیچ یک از پیروان خود را ملزم به پیروی از مکتب معیّنی ننموده و بلکه هر مسلمانی، می تواند از هر مکتبی که به طور صحیح نقل شده و احکام آن در کتب مخصوص به خود، مدون گشته، پیروی کند. و کسی که مقلِّد یکی از این مکتب های چهارگانه باشد، می تواند به مکتب دیگری، هر مکتبی که باشد، منتقل شود.

مکتب جعفری، معروف به مذهب اثناعشری، مکتبی است که شرعاً پیروی از آن مانند پیروی از مکتب های اهل سنّت، جایز است. بنابراین، سزاوار است که مسلمانان، این حقیقت را دریابند و از تعصّب ناحق و ناروایی که نسبت به مکتب معینی دارند، دوری گزینند؛ زیرا، دین خدا و شریعت او، تابع مکتبی نبوده و در انحصار مکتب معیّنی نخواهد بود، بلکه همه صاحبان مذاهب، مجتهد بوده و اجتهادشان مورد قبول درگاه باری تعالی است و کسانی که اهل نظر و اجتهاد نیستند، می توانند از هر مکتبی که مورد نظرشان است، تقلید و از احکام فقه آن پیروی کنند. در این مورد، فرقی میان عبادات و معاملات نیست.»(46)

این حرکت خداپسندانه و هوش مندانه، در آن زمان، برای تحقّق وحدت میان مذاهب اسلامی و نزدیک کردن مسلمانان به هم صورت گرفت و می طلبید که با پی گیری های سایر علما و مراجع دینیِ سایر مذاهب، به نتیجه نهایی رسیده و زمینه اتحاد و تقریب هرچه بیش تر میان مسلمانان جهان فراهم می شد، امّا چنین نشد و این معضل، باقی ماند.

البته از سوی امام خمینی و برخی مراجع دیگر، تنها در خصوص مناسک حج، فتواهایی از این دست صادر شده است، امّا این قبیل اقدامات در مقابل آن حجم وسیع تبلیغات تفرقه انداز و سیاست های استعمارگران برای ایجاد شکاف میان مسلمانان، بسیار ناچیز است.

برخی از فتواهای وحدت ساز امام خمینی قدس سره

«طواف را به نحو متعارف که همه حجاج به جا می آورند، به جاآورید و از کارهایی که اشخاص جاهل می کنند، احتراز شود و مطلقا از کارهایی که موجب وهن مذهب است، باید احتراز شود. در وقوفین، متابعت از حکم قضات اهل سنّت، لازم و مجزی است، اگر چه قطع به خلاف داشته باشید.»(47)

«لازم است برادران ایرانی و شیعیان سایر کشورها، از اَعمال جاهلانه که موجب تفرق صفوف مسلمین است، احتراز کنند. و لازم است در جماعات اهل سنت، حاضر شوند [و] از انعقاد [و] تشکیل نماز جماعت در منازل و گذاشتن بلندگوهای مخالف رویه، اجتناب نمایند. و از افتادن روی قبور مطهره و کارهایی که گاهی مخالف شرع است، جدّا اجتناب کنند.»(48)

«در وقتی که در مسجدالحرام یا مسجدالنبی، نماز جماعت منعقد شد، مؤمنین، نباید از آن جا خارج شوند و باید از جماعت تخلّف نکنند و با سایر مسلمین، به جماعت، نماز بخوانند.»(49)

البته، امور زیر نیز در زمینه وحدت نقش دارند:

الف: تشکیل جلسات سالانه از سوی سران کشورهای اسلامی و بحث و تبادل نظر درباره امور مشترک.

ب: بستن پیمان های مشترک برای تبادل امور فرهنگی و اقتصادی و نظامی و غیر آن.

ج: تأسیس مراکز بزرگ تبلیغی با بهره گیری از انواعِ ابزارِ اطلاع رسانی و مقابله با اقدامات تفرقه افکنانه دشمنان.

د: تأسیس دانشکده ها و مراکز علمی متعدّد در کشورهای مختلف اسلامی و پذیرش دانشجویانی از جمیع مذاهب اسلامی جهت تحصیل در رشته های علوم انسانی با بهره گیری از منابع مختلف فقه و با توجه به مبانی متداول بین جمیع مذاهب و غیر آن.

از روايات فهميده مي شود كه ذبح يا خون ريختن وقرباني كردن حيوان حلال گوشت و تقسيم آن بين فقرا و نيازمندان و يا با آن گوشت غذا پخته شود به همسايگان، اقوام و نيازمندان داده شود، عملي پسنديده و سنت است. از امام  محمد باقر(ع) روايت شده كه  همانا خداوند دو عمل  را دوست دارد، يكي اطعام و خوراندن غذا يا مهماني دادن  دوم  خون ريختن يعنى ذبح گوسفند، شتر و يا هر حيوان حلال گوشت ديگر و توزيع گوشت بين نيازمندان(1) هم چنين  عقيقه كردن براي فرزندان يكي از سنت هاي مستحبي است  كه در روايات تأكيد زيادي بر اجرا و انجام آن شده است. عقيقه همانند صدقه دادن براي حفظ سلامتي و رفع بلا  از فرزندي است كه به خاطر او به اصطلاح خون ريخته مي شود، يعني گوسفندي ذبح مي شود .اگر چه هر دو عمل(يعني خريد گوشت از قصابي و تقسيم آن بين فقرا، و يا قرباني كردن حيوان حلال گوشت و توزيع گوشت آن) مطلوب و پسنديده است، ليكن  از روايات فهميده مي شود كه تأثير خون ريختن بيشتر از خريد گوشت و توزيع آن است. چنان كه در روايات آمده است كه به جاي عقيقه كردن گوسفند جهت سلامتي فرزند، نمي توان پول آن گوسفند و يا قرباني را به فقير داد،  بلكه بايد عقيقه انجام بگيرد يعني ذبح و قرباني بشود و گوشت عقيقه را پخته و مردم را به خوردن آن دعوت كنند. و خوب است حداقل ده نفر را اطعام كنند(2) و هر چه تعداد دعوت شدگان بيشتر باشد،  بهتر است،و  اگر غذا پختن براي وي ميسر نبود، جايز است گوشت را ميان فقرا تقسيم نمايند. سيره و روش بزرگان دين مثل حضرت امام خميني رضوان الله تعالي عليه نيز همين بود. امام  براي سلامتي و رفع گرفتاري پول مي دادند تا گوسفندي بخرند و ذبح كنند و گوشت آن را بين فقرا تقسيم كنند. 

پي نوشت ها:

1. محمد باقر كمره‏اى‏، آداب معاشرت، ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، ناشر اسلاميه‏،  ج‏1، ص 232.

2. شيخ طبرسي، الاداب الدينيه للخزانه المعينيه، ترجمه احمد عابدي، ص 306

اسلام به عنوان دین وحدت بخش و دین رحمت و عطوفت، پرچم دار تکیهبه جمعیت و بهره مندی از قدرت اجتماع و همدلی و همکاری است که متاسفانه اصول اساسی آن، در برخی موارد، با غفلت خودی، مورد سوء استفاده ی دشمن واقع شده اند.

در این برهه ی حساس تاریخ بشر، وظیفه ی همه ی ما مسلمانان، تمسک و پیروی از قرآن و عترت رسول خداست که بزرگترین منادی دهندگان دعوت به اتحاد و یکدلی همه ی مسلمانان جهان هستند. زیرا ما به فراوانی در منابع اسلامی می بینیم که تا چه اندازه برای رسول خدا (ص) موضوع وحدت بین مسلمین مهم بوده و ایشان به موازات گسترش توحید و یکتاپرستی در جامعه ی انسانی به توحید کلمه و وحدت امت اسلامی اهمیت زیادی می دادند و هیچ عاملی را، شکننده تر از ایجاد شکاف در پیکر امت اسلامی نمی دانست.

 

وحدت چیست؟

وحدت، در لغت عبارت است از: یکی شدن، یک دست شدن، حول محوری چرخیدن، برادری، اتحاد، مرکب شدن و اتفاق. انسجام نیز به معنای روان شدن اشک و جز آن، روانی در کلام، هماهنگی و همواری آمده است. اتحاد و وحدت ملی مقوله ای است که بیشتر جنبه داخلی دارد و در چهارچوب مرزهای کشور معنا می یابد و اصطلاحات دیگری همچون؛ وفاق ملی، همبستگی ملی و وحدت، تا حدودی به این مفهوم شبیه می باشد و در اصطلاح یعنی برنامه ای برای رسیدن به اهداف عالی و بلندمدت که از اندیشه طرف نشأت گرفته باشد.

به صورت ساده می توان گفت که دو یا چند طرف که منافع و اهداف مشترکی دارند به صورت قراردادی بر اشتراکات تمرکز می کنند تا با استفاده از ظرفیت های هم، زودتر و مطمئن تر به اهداف مشترک دست پیدا کنند.

پس نخستین گام ِ رسیدن به وحدت، هم گرایی است. یعنی هر کدام از طرفین تلاش می کنند از سلایق غیر ضروری که مورد تأیید طرف مقابل نیست، صرف نظر کنند.

پس منظور از وحدت، احترام به عقاید یکدیگر و به رسمیت شناختن آنها است و هیچ منافاتی هم با برگزاری مناظرات و بیان آنها ندارد (چه بسا مناظرات و بحث هایی که نتیجه ی خاصی هم نداشته و دو طرف نتوانند همدیگر را قانع کنند). لذا از چیزی که باید پرهیز کرد، لعن و تکفیر است که به خودی خود مذموم بوده و منجر به تحریک احساسات و عکس العمل طرف مقابل می شود.

 

جایگاه وحدت:

الف- از منظر قرآن و سنت:

در قرآن کریم آیات زیادی را می توان یافت که در آن ها به این مسأله اشاره شده است؛ ازجمله مفاهیمی، چون «واعتصموا، «تعاونوا»، «اصلحوا»، «اصلاح بین الناس»، «الَّف بینهم»، «امّةٌ واحدة»، «امّة وسط»، «حزب الله»، «صبغة الله

دنیای اسلام امروز بیش از هر زمان دیگری، نیازمند وحدت است. تفرقه و تکفیر بلای جان مسلمانانی شده که همه به سوی یک قبله نماز می خوانند و یک کتاب آسمانی دارند. خدای واحدی را می پرستند و دل به محبت پیامبر خاتم بسته اند. دشمنان اسلام بیش از هر زمان دیگری بر طبل تفرقه میان مسلمین می کوبند و رویای تسلط بر ممالک اسلامی را در سر می پرورانند

محور وحدت در دیدگاه قرآنی «توحید» و در مرتبه ی دیگر دین اسلام است. قرآن کریم پیامبر را به سوی اهل کتاب می فرستد و از آنان برای پیوستن به شعار توحید و جدایی از غیر او دعوت می کند: «ای پیامبر! به اهل کتاب بگو، بیایید بر اساس کلمه ای که بین ما و شما مشترک است، غیر از خدا را نپرستیم و یکدیگر را در برابر خداوند بعنوان رب و پروردگار نگیریم

قرآن مجید ملت اسلامى را به سوى یگانه عامل وحدت، «تمسك به حبل اللّه» دعوت مى كند، و از هر گونه تفرقه برحذر مى دارد: (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ) ((آل عمران: 103))

بلكه اختلاف و پراكندگى و به جان هم افتادن را یكى از بدترین عذابها به شمار مى آورد: (قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَن یَبْعَثَ عَلَیْكُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِكُمْ أَوْمِن تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ یَلْبِسَكُمْ شِیَعًا وَیُذِیقَ بَعْضَكُم بَأْسَ بَعْض) ((انعام: 65))

(بگو او تواناست كه از بالاى سرتان یا از زیر پاهایتان عذابى بر شما بفرستد، یا شما را گروه گروه به هم اندازد و دچار تفرقه سازد و عذاب بعضى از شما را به بعضى دیگر بچشاند).

 

ب- از منظر علمای شیعه:

از دیدگاه امام علی (ع):

حضرت علی (ع) نیز گرچه مسیر خلافت را ناحق می دیدند و آنان را در مقابل فرمان خداوند و رسول عصیانگر می یافتند، اما به خاطر مصلحتی مهم تر، ابراز مخالفت نمی نمودند. سخنان امام در این زمینه بسیار درس آموز است. این کلمات بیانگر آن است که وحدت اسلامی که غالبا با حیات واقعی مسلمانان همراه است، بر حق دیگری گرچه حق معصومین چون علی (ع) باشد، مقدم است.

امام علی (علیه السلام) در عین حالی که با دیگران اختلاف اعتقادی و هم اختلاف علمی دارد و به کارهای آنان اعتراض کرده است اما در مسئله وحدت بین مسلمین و تحکیم آن به قدری اهمیت می داد که در اینجا شئونات شخصی و حق واقعی خودش را قربانی حفظ وحدت اسلام و مسلمین نموده است:

  1. ابن ابی الحدید در خطبه 119 نهج البلاغه نقل می کند: ایم الله و لولا مخافه الفرقه بین المسلمین و ان یعود الکفر و یبور الدین لکنا علی غیر ما کنا علیه.

حضرت می فرماید به خدا قسم اگر بیم وقوع تفرقه مسلمین و بازگشت به کفر و تباهی دین نبود ما با آنان طور دیگر بودیم، بخاطر پرهیز از اختلاف از حق مسلم خودم چشم پوشیدم.

  1. هنگامی که توطئه جنگ جمل را سردمداران آن فراهم کرد حضرت مجبور شد به سوی بصره حرکت کند و فرمود: فرایت ان الصبر علی ذلک افضل من تفرق کلمه المسلمین و سفک دمائهم و اناس حدیثوا عهد بالاسلام و الذین یخض الوطب یفسده ادنی و هن و یفکه اقل خلق.

دیدم صبر از تفرقه کلمه مسلمین و ریختن خونشان بهتر است مردم تازه مسلمانند دین مانند مشکی که تکان داده می شود و کوچکترین فرد آن را وارونه می کند چه خوب بود طلحه و زیبر چنین آتش افروزی نمی کردند.

از دیدگاه اهل بیت:

اتحاد و وحدت مسلمین در آن از جایگاه رفیع و با عظمتی برخوردار است و رفتار و گفتار معصومین (ع) خصوصا رسول مکرم اسلام (ص) گواه بر این ادعاست. بطوریکه نمونه بارز این الفت و یگانگی را می توان در صفوف نمازهای جماعت مشاهده نمود که تا چه اندازه رسول خدا (ص) و سائر ائمه (ع) به آن عنایت داشته و مسلمانان هم عصر آن بزرگوار به آن اهتمام می ورزیدند و مسجد هم به عنوان بزرگترین مرکز اتحاد و یگانگی مسلمانان که با اجتماع در آن، مهمترین معضلات سیاسی و اجتماعی را سامان می بخشیدند مطرح بوده است. وحدت امت اسلامی از اصول و ارزشهای مورد تاکید پیامبر خدا (ص) بوده است از دیدگاه آن حضرت، عزت و اقتدار همه جانبه مسلمانان در پرتو وحدت و همبستگی، در برابر دشمنان مشترک است. علاوه بر گفتارهای آن حضرت پیرامون ضرورت، اهمیت و فواید وحدت، از سیره سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پیامبر (ص) به دست می آید که آن حضرت بنیانگذار وحدت امت اسلامی در جامعه عربی آن زمان بوده است.

از دیدگاه امام خمینی و مقام معظم رهبری:

امام خمینی (ره) وحدت را عامل قدرت و تفرقه را موجب سستی پایه دیانت تلقی کرده و وحدت جهان اسلام برای حضرت امام آرمانی بزرگ تلقی می شد. ایشان درد و ضعف ملت را در تفرقه می داند و مجد و عظمت را در وحدت و همدلی. ایشان راهکارهای موثری را برای تحقق همگرایی و همدلی امت اسلامی ارائه می دهند و خود نیز پای در میدان می نهد و به بسیاری از آن راهکارها جامه عمل می پوشاند. ایشان یکی از راهکارهای اساسی وحدت اسلامی را ایجاد حکومت اسلامی می دانست.

امام خمینی در بیان مفهوم وحدت دو نکته با هم بودن و اجتماع داشتن و اعتصام در راه حق را مطرح می کنند و اعتقاد دارند که وحدت حقیقی بدون اعتصام به حبل خدا معنا نخواهد داشت. وحدت از دیدگاه امام دارای دامنه وسیعی است و وحدت مستضعفان یا مسلمانان در راه اهداف کلی دینی و دستیابی به کمال و رشد مطرح می باشد. ایشان وحدت را از علل محدثه و رمز ماندگاری انقلاب اسلامی می دانستند.

حضرت آیت الله خامنه ای نیز که پس از امام خمینی رهبری انقلاب اسلامی را بر عهده گرفتند همواره بر وحدت امت اسلام تأکید دارند و سیاست های کلی نظام اسلامی ایران را بر همین مبنا تعیین کرده اند. ایشان در یکی از سخنرانی های خود با اشاره به سوء استفاده های دشمنان اسلام از تفرقه میان امت اسلام، می گویند: «یک میلیارد انسان در دنیا هستند که درباره خدا و پیامبر و نماز و حج و کعبه و قرآن و بسیاری از احکام دینی، با هم یک عقیده دارند؛ و در چند مورد، اختلاف هم دارند. اگر اینها بیایند همان چند اختلاف را بگیرند، با هم بجنگند، تا آن کسی که با اصل خدا و پیامبر (ص) و دین و همه چیز مخالف است، کار خودش را انجام بدهد.

انسجام امت اسلامی در دیدگاه مقام معظم رهبری، به معنای فهم درد مشترک، دشمنیهای مشترک و ظرفیتهای مشترک می باشد که در این یک نوایی و همدلی است که وحدت، عینیت می یابد. مقام معظم رهبری به موضوع وحدت چنان اهمیتی می دهند که آن را به عنوان مسئله ای استراتژیک و نه تاکتیکی معرفی نموده و همواره علما، روشنفکران، برجستگان سیاسی و آحاد امت اسلامی را به وحدت ذیل دستورات و آموزه های قرآن کریم و ارادت و محبت به پیامبر اسلام دعوت کرده اند. وحدت در نگاه مقام معظم رهبری به معنای نبودن تفرقه، درگیری و کشمکش است.

مقام معظم رهبری: همین که پیروان این دو مذهب با هم برادر باشند و احساس برادری کنند؛ نه این که شیعه، سنی و سنی، شیعه بشود. نه، مراد از وحدت این نیست؛ بلکه وحدت به معنای احساس برادری است

منظور از وحدت، احترام به عقاید یکدیگر و به رسمیت شناختن آنها است و هیچ منافاتی هم با برگزاری مناظرات و بیان آنها ندارد (چه بسا مناظرات و بحث هایی که نتیجه ی خاصی هم نداشته و دو طرف نتوانند همدیگر را قانع کنند). لذا از چیزی که باید پرهیز کرد، لعن و تکفیر است که به خودی خود مذموم بوده و منجر به تحریک احساسات و عکس العمل طرف مقابل می شود

و در آخر پرداختن به برخی اعلام برائت ها و لعن کردن یکدیگر واقعا در جهان کنونی، که جبهه ی کفر، دشمنی خود را به صورت علنی نشان می دهد و به مقدسات هر دو مذهب شیعه و سنی توهین می کند، چه ثمره ی قابل قبولی دارد که در برخی محافل، دائماً به آن دامن زده می شود؟ ضمن اینکه اصل برائت در اسلام شاید لزوماً به معنای لعن و تکفیر نباشد. در حدیثی از حضرت علی (علیه السلام) آمده است: «مگر می خواهید خدا و رسولش مورد انکار واقع شوند؟ با مردم از آنچه که می شناسند از سخنان ما بگویید و از نقل روایت آنچه باور ندارند، خودداری کنید.» همچنین روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) که فرمودند: «گروهی مرا امام خود می پندارند، به خدا قسم من پیشوای آنان نیستم، خدا آنان را لعنت کند که هر چه را من پرده پوشی می کنم، آنان پرده ای را می درند (آشکارش می کنند) من چنین و چنان می گویم، آنان می گویند حتما مرادش فلان و بهمان بوده است، من فقط امام کسی هستم که از من فرمانبرداری کند.»

نکته ای که نباید مورد غفلت واقع شود این است که ما در جمهوری اسلامی زندگی می کنیم نه در جمهوری شیعی و زمانی که ولی فقیه، فتوا به حرام بودن اهانت به مقدسات اهل سنت می دهد، هیچ بهانه ای باقی نمی ماند که از آن سرپیچی شود. و باید به یاد داشته باشیم که در عصر اطلاعات، کمتر محفلی را می توان پیدا کرد که به طور یقینی اطمینان داشته باشیم، حرفها و سخنانمان به بیرون درز پیدا نمی کند. همچنین با این توجیه که لعن کردن بدون آوردن نام، مشکلی ایجاد نمی کند هم محل اشکال است چرا که یا ما اطمینان یقینی به عدم حضور پیروان مذاهب دیگر داریم و یا نداریم. در حالت اول و در صورتی که با شواهد و اطلاعات غیر قابل تردید، به وجوب لعن پی برده باشیم، لعن (در خفا) طبق گفته ی بزرگان، اشکالی ایجاد نمی کند چون بر اساس یقین حاصل شده است ولی در حالت دوم، این سهل انگاری است که تصور کنیم شواهدی که دلالت بر افراد خاصی می کند را گفته و با توجیه اینکه نامی نبرده ایم، لعن کنیم وسپس تصور کنیم کسی که به مقدساتش توهین شده، متوجه مصداق مورد لعن، نمی شود.

دنیای اسلام امروز بیش از هر زمان دیگری، نیازمند وحدت است. تفرقه و تکفیر بلای جان مسلمانانی شده که همه به سوی یک قبله نماز می خوانند و یک کتاب آسمانی دارند. خدای واحدی را می پرستند و دل به محبت پیامبر خاتم بسته اند. دشمنان اسلام بیش از هر زمان دیگری بر طبل تفرقه میان مسلمین می کوبند و رویای تسلط بر ممالک اسلامی را در سر می پرورانند. در چنین زمانی وحدت نوش دارویی است که خداوند متعال بندگان مومن خود را به آن فراخوانده است. لبیک به این فراخوان الهی راه سعادت و عزت را بر مومنین خواهد گشود.

 

منابع:

1-جعفر سبحانی، فروغ ولایت، ترجمه حسین اختر رضوی، مجمع جهانی اهل بیت (ع)، قم، 1387

2-شیخ کلینی، اصول کافی، ترجمه محمدباقر کمره ای، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، 1379

3-كاظم قاضی زاده، اندیشه فقهی سیاسی امام خمینی، مركز تحقیقات استراتژیك ریاست جمهوری، چاپ اوّ ل، سال 1377، ص 448

4-پیام امام خمینی بمناسبت نوروز سال 42 به نقل از اندیشه های امام خمینی، جلد اول، سازمان تبلیغات اسلامی، سال 1368

5-موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (12)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.

6-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار میهمانان «کنفرانس وحدت اسلامی»، 04/06/1373

سید حسن نصر الله فرمودند: آنچه اتفاق می افتاد، تصادفی نیست، بلکه کشورها و سرویسهای جاسوسی و مراکز مطالعاتی وجود دارند که شبانه روز فعالیت می کنند، آنها فهمیده اند که بیداری اسلامی به وجود آمده است و امت اسلامی و ملتهای مسلمان بیدار شده و به پا خاسته اند و فهمیده اند این ملتها مواضع روشنی در برابر سلطه طلبی آمریکایی و استکباری در کشورهای مسلمان و منطقه ما اتخاذ کرده اند و موضع روشن و قاطعی در پیش گرفته اند، آنها وقتی پیروزیهای مقاومت را برابر اسرائیل دیدند فهمیدند که باید اختلاف بین این امت به وجود بیاورند و هیچ راهی برای مقابله با این قیام مردمی در کشورهای اسلامی و به ویژه کشورهای عربی ندارند به جز اینکه همه این مسیرها را به طرف فتنه منحرف کنند و اختلاف بیندازند و برای پروژه های استکباری آنها هیچ چیز بهتر از این نیست که این نبرد را از عرصه واقعی و درست خود به عرصه های دیگر مانند جریانهای تکفیر و غلو منتقل کنند.
باید برای نزدیکی و همکاری و برادری و وحدت و همگرایی بیشتر تلاش کنیم زیرا هدف تکفیری ها و تندروها و اربابان آمریکایی و صهیونیستی شان این است که بین ما جدایی بیفتد و ما از همدیگر دور شویم و هر کس به راه خود برود.
اصرار ما بر دیدار و کار مشترک بر اساس چارچوبهای سیاسی و مقاومت، بهترین پاسخ و چالش و حتی بهترین دستاوردی است که از طریق آن به شکست پروژه مقابل پی می بریم.

رهبر انقلاب اسلامی در بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی فرموده‌اند: «موتور پیشران کشور در عرصه‌ی علم و فناوری و ایجاد زیرساخت‌های حیاتی و اقتصادی و عمرانی شد که تا اکنون ثمرات بالنده‌ی آن روز به روز فراگیرتر می‌شود. هزاران شرکت دانش بنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزه‌های عمران و حمل و نقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و کشاورزی و آب و غیره، میلیون‌ها تحصیل‌کرده‌ی دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور، ده‌ها طرح بزرگ از قبیل چرخه‌ی سوخت هسته‌ای، سلول‌های بنیادی، فناوری نانو، زیست فناوری و غیره با رتبه‌های نخستین در کل جهان، شصت برابر شدن صادرات غیرنفتی، نزدیک به ده برابر شدن واحدهای صنعتی، ده‌ها برابر شدن صنایع از نظر کیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فناوری بومی، برجستگی محسوس در رشته‌های گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشته‌های مهم و حساس پزشکی و جایگاه مرجعیت در آن و ده‌ها نمونه‌ی دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد. ایران پیش از انقلاب، در تولید علم و فناوری صفر بود، در صنعت به جز مونتاژ و در علم به جز ترجمه هنری نداشت.»

 

** برتری شرکت‌های دانش‌بنیان ایرانی در منطقه

شرکت‌های دانش‌بنیان با هدف افزایش علم و ثروت و رشد سرمایه‌گذاری بر پایه دانش و به منظور استفاده از ظرفیت‌ها و توانایی‌های دانشی از سال‌ها پیش تشکیل شده و با حمایت دولت‌ها در کشور توسعه یافته است.  این شرکت‌ها حلقه اتصال ایده و فناوری هستند که می‌توانند طرح ها را در مسیر رسیدن به توسعه هدایت کنند.

شرکت‌های دانش‌بنیان زمینه‌ساز دستیابی به استقلال و قطع وابستگی هم هستند. توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان از اصول اقتصاد مقاومتی است و به عقیده رهبر انقلاب حمایت از شرکت‌های دانش بنیان یکی از راه‌های تحقق سیاست‌های اقتصاد مقاومتی است.

اکنون هزاران شرکت دانش بنیان در ایران در حال فعالیت هستند. در یک دهه اخیر ایجاد شرکت‌های دانش‌بینان چندین برابر شده است (برخی منابع بیش از 50 برابر اعلام کرده‌اند) که در سال 95، حدود 2 هزار شرکت دانش‌بنیان ایجاد شد. شرکت‌های دانش‌بنیان در سال 97 حدود 90 هزار میلیارد تومان فروش داشته‌اند.

به دلیل نبود ساز و کار ثابت و مبنای مقایسه‌ای یکسان، امکان برآورد جایگاه ایران به لحاظ دارا بودن شرکت‌های دانش بنیان وجود ندارد اما با توجه به استعدادها و ظرفیت‌هایی که در ایران وجود دارد، ایران در منطقه رتبه نخست شرکت‌های دانش‌بنیان را داراست.

 

** تعداد دانشجویان و واحدهای دانشگاهی پس از انقلاب چند برابر شد؟

سرعت پیشرفت علمی در ایران براساس گزارش محافل علمی بین‌‌المللی، 11 برابر سرعت متوسط رشد علم در جهان است؛ این عدد نشان می‌دهد که ایران با چه سرعت بالایی در حال کم‌کردن فاصله خود نسبت به کشورهای پیشرفته جهان بوده و با این سرعت می‌تواند روزی از تمامی‌ کشورها در عرصه تولید علم سبقت گیرد.

پیش از انقلاب اسلامی نزدیک به 70 درصد بزرگسالان کشور بی‌سواد بودند و کمتر از 40 درصد کودکان می‌توانستند به مدرسه بروند اما در حال حاضر رقم باسوادی در کشور به عدد 100 درصدی نزدیک شده است.

در دوران پیش از انقلاب اسلامی، تعداد 154 هزار دانشجو در تعداد محدودی دانشگاه یا مراکز آموزش عالی و آن هم در چند کلانشهر کشور تحصیل می‌کردند در حالیکه وضعیت دانشجویان در سال تحصیلی 95-96 برحسب گزارش مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی در دوره کاردانی تعداد 748 هزار و 677 نفر، دوره کارشناسی دو میلیون و 335 هزار و 729 نفر، در دوره کارشناسی ارشد 764 هزار و 233 نفر، در دوره دکتری حرفه‌ای 93 هزار و 926 و دکتری تخصصی 140 هزار و 447 نفر مشغول به تحصیل هستند.

بررسی‌ها نشان می‌دهد کل دانشجویان در همه دوره‌های تحصیلی برابر با 4 میلیون و 83 هزار و 12 نفر است که دوره کارشناسی بیشترین دانشجو را دارد.

همچنین از ابتدای تأسیس دانشگاه تهران تا پیروزی انقلاب اسلامی 40 دانشگاه در سطح کشور داشتیم که بعد در دوران انقلاب اسلامی، رشد چشم‌گیری یافته و توزیع واحدهای دانشگاهی در تمام مناطق کشور صورت گرفته است.

براساس اطلاعات مندرج در سایت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در حال حاضر 137 دانشگاه و مرکز آموزش عالی، 324 مؤسسه آموزش عالی غیردولتی و 149 مؤسسه آموزش عالی آزاد فعال داریم. ضمناً باید به این آمار تعداد 400 واحد دانشگاهی دانشگاه آزاد اسلامی را هم اضافه کرد. بنابراین با حسابی سرانگشتی متوجه رشد 2425 درصدی واحدهای دانشگاهی و 2551 درصدی تعداد دانشجویان در دوران انقلاب اسلامی به نسبت پیش از آن می‌شویم.

 

** سلول‌های بنیادی از دهه 60 تاکنون

ایران پس از انقلاب اسلامی به یکی از قدرت‌های برتر در حوزه‌های هسته‌ای، سلول‌های بنیادی، فناوری نانو و زیست فناوری تبدیل شده است. در حوزه سلول‌های بنیادی در پایان سال 1369 برای اولین بار فعالیت سلول‌های بنیادی در دانشگاه علوم پزشکی تهران با پیوند سلول‌های بنیادی خون‌ساز یا پیوند مغز استخوان شروع شد. در دهه 70 نیز با تشکیل موسسه رویان که اکنون کشور با این موسسه صاحب برند در سطح بین المللی است، این علم گسترش بیشتری پیدا کرد و در این خصوص کشور به قدرت خوبی دست پیدا کرد.

ایران 28 سال است که در این حوزه فعالیت می‌کند اما در 15 سال اخیر فعالیت در این حوزه بیشتر شده است؛ اکنون تعداد مراکز پیوند سلول‌های بنیادی خون‌ساز در کشور به 18 حوزه رسیده است و سالی 1200 پیوند در کشور انجام می‌شود.

در حوزه تحقیقات نیز در حال حاضر به غیر از رویان 45 مرکز تحقیقاتی در دانشگاه علوم پزشکی ایران، دانشگاه‌های وزارت علوم و دانشگاه آزاد در حوزه سلول‌های بنیادی، سلول درمانی، ژن درمانی، مهندسی بافت و پزشکی بازساختی در حال فعالیت هستند.

رتبه علمی ایران در حوزه سلول‌های بنیادی و پزشکی بازساختی تا چند سال پیش بیش از 30 بود اما در سال 2018 در جایگاه چهاردهمی دنیا قرار گرفت که نشان از سرعت رو به جلوی این حوزه است.  در بین کشورهای اسلامی و همچنین کشورهای شرق مدیترانه مقام اول از آن ایران است.

 

** صادرات غیرنفتی ایران از قبل تا بعد از انقلاب

آمار‌های رسمی نشان می‌دهد­ یک هزار و 503 واحد صنعتی در سال 57، ​به 85 هزار و 76 واحد فعال در 8 ماهه سال 97 افزایش یافته که این جهش، شاغلین بخش صنعت را از 150 هزار نفر به 2 میلیون و 500 هزار نفر رسانده است.

صادرات کالا‌های غیرنفتی ایران در سال 96 به 46 میلیارد و 900 میلیون دلار رسید، در حالی که این رقم در آخرین سال حکومت پهلوی، 540 میلیون دلار بوده است.

همچنین معادن فعال کشور از 195 واحد در ابتدای انقلاب به 6 هزار و 386 واحد در 8  ماهه 97 و ظرفیت استخراج از 19 میلیون و 600 هزار تن به 735 میلیون تن انواع مواد معدنی در سال 96 افزایش یافته است.

آخرین آمارها نشان می‌دهد که باوجود افزایش چندین برابری صادرات کالا‌های غیرنفتی در 40 سال اخیر، ارزش واردات کالا تنها 5 برابر شده و به سالانه 53 میلیارد و 300 میلیون دلار رسیده است.

در گام اول انقلاب اسلامی در عرصه علم و فناوری اقدامات و اتفاقات خوبی صورت گرفته است و زیرساخت‌های حیاتی، اقتصادی و عمرانی ایجاد شده است.

امام باقر علیه السلام فرموده‌اند خداوند مؤمنان را از گل بهشتی آفرید و از نسیم روح خود در آن روان ساخت به همین دلیل مومن برادر پدر و مادری مومن است.

 

امام محمد باقر علیه السلام:

 

خداوند، مؤمنان را از خاک بهشت آفرید و از روح خود در آنان دمید، از این رو مؤمن با مؤمن، برادر پدر و مادری است پس هرگاه که به یکی از آنان در دیاری اندوهی برسد، دیگری هم در غم او اندوهگین می‏‌شود.

 

متن حدیث:

إن الله عزو جل خلق المؤمنین من طینة الجنان و أجری فیهم من ریح روحه فلذلک المؤمن أخو المؤمن لأبیه و أمه فإذا أصاب روحا من تلک الأرواح فی بلد من البلدان حزن، حزنت هذه لأنها منها.

 

"اصول کافی، جلد 2، صفحه 166- بحارالانوار، جلد ۵۸، صفحه ۱۴۷"

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بهار سال ۱۳۵۷ را همچنان در تبعید از سوی رژیم پهلوی در شهرستان ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان سپری می‌کردند.

پایگاه اطلاع رسانی رهبر معظم انقلاب به مناسبت فرارسیدن چهلمین سالگرد برگزاری اولین نماز جمعه در دوران انقلاب اسلامی ایران در پنجم مرداد ۱۳۵۸، متن و صوت خطبه‌های نماز جمعه‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در چهلم شهدای قیام مردم یزد را که در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی(۱۳۵۷/۲/۲۲) در مسجد آل‌الرسول(ص) ایرانشهر در دوران تبعید ایشان ایراد شده است، برای اولین بار منتشر کرد.

به نوشته این پایگاه، «حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بهار سال ۱۳۵۷ را همچنان در تبعید از سوی رژیم پهلوی در شهرستان ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان سپری می‌کردند. روحانی مبارز و تبعیدشده از مشهدالرضا(علیه‌السلام)، برای ایجاد یک پایگاه مدهبی جهت انجام فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی، مسجد آل‌الرسول(صلوات‌الله‌علیهم) ایرانشهر را که تقریباً به صورت متروک و نیمه‌کاره در آمده بود و تنها در بعضی ایام سال مانند دهه‌ی اول محرم فعالیت‌هایی در آن میشد، احیاء کرده بودند.

هنوز یک ماهی نگذشته بود که آیت‌الله خامنه‌ای برای تشدید فعالیت‌های سیاسی در قالب‌های مذهبی و دینیِ مورد علاقه‌ی مردم، ایده‌ی برگزاری جدیِ نماز جمعه را در همان مسجد مطرح کرد. ایده‌ای که بلافاصله با پیگیری‌های خود ایشان محقق شد و رفته رفته مردم ایرانشهر هم از آن استقبال کردند. ۲۲ اردیبهشت ۵۷، یکی از آدینه‌هایی بود که در آن دوران آشوب و هیجان، نماز جمعه‌ی آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد آل الرسول ایرانشهر اقامه و خطبه‌هایی در وصف شرایط کشور ایراد شد. همزمانی این جمعه با ایام چهلم شهدای قیام مردم یزد در نهم و دهم  فروردین ۵۷، باعث شد که در بخشی از خطبه‌ها، خطیب جمعه به حوادث آن شهر و کشتار و سرکوب بیرحمانه‌ی مردم اشاره داشته باشد. آن روزها، در عین حال که وضع مراکز اصلی کشور و شهرهای بزرگ، نا آرام بود و فشار و اشراف ساواک و نیروهای امنیتی بر مبارزان بیشتر شده بود، اما آیت‌الله خامنه‌ای در خطبه‌ها صریح تر و به صورت عمومی از شرایط کشور و مبارزات سخن گفتند.

ایشان در خطبه اول، اتحاد دین و سیاست را، به عنوان توجیه و مبنای ایدئولوژیک مبارزات تبیین کردند و در خطبه دوم، اسلام، به عنوان هدف این مبارزات و مجاهدت‌های مردم در سراسر کشور، از سوی آیت‌الله خامنه‌ای معرفی شد».

 

متن 2 خطبه‌ که از سوی پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای منتشر شده است،‌ به شرح ذیل است:

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله‌ ربّ العالمین احمده حمداً متواتراً بتواتر آلائه و متواصلاً بتواصل نعمائه اشهد ان لا اله الّا الله‌ کما شهد بذلک رسله و شهدت بذلک ملائکته.

... دین مقدّس اسلام، فقط دنیا و آخرت مردم را و زندگى مادّى و معنوى انسان را از راه برنامه‌هاى هماهنگ، به سعادت و صلاح میرساند. چنین نیست که اسلام فقط آخرت مردم را آباد کند و کارى به کار دنیاى مردم نداشته باشد. از جمله‌ى تهمت‌هاى بسیار ناجوانمردانه‌اى که دشمنان اسلام و دشمنان دین بر این آئین مقدّس وارد کرده‌اند، یکى این است که گفته‌اند دین اسلام فقط به امور اخلاقى و معنوى میپردازد و به دنیاى مردم کارى ندارد. این تهمتى است که اکنون چند قرن است که دشمنان و استعمارگران و در کنار استعمارگران، مستبدّان و خودکامگان از آن بهره میبرند و استفاده میکنند. به مردم مسلمان تفهیم میکنند که باید فقط به فکر اخلاق خود و به فکر آخرت خود باشند؛ مسائل جهانى، مسائل سیاسى، مسائلى که مربوط به ارتباطات عظیم بین‌المللى است، به آنها ارتباطى ندارد و هستند کسانى که براى آنها تصمیم بگیرند و براى خود عمل کنند.

در حالى‌ که دین مقدّس اسلام برعکس این تصوّر، نقطه‌ى مقابل آن چیزى است که اینها گفته‌اند و میگویند. اسلام، دین زندگى است. در اسلام همان اندازه که مسائل معنوى و اخلاقى هست، مسائل سیاسى و دنیایى هست. به همان اندازه که نماز اهمّیّت دارد، جهاد در راه خدا اهمّیّت دارد. در نماز به همان اندازه که انسان باید به سوى خدا برود، باید به همان اندازه کین(۱)  و کید دشمنان خدا را هم بفهمد و در مقابل آنان جبهه بگیرد. چنین نیست که انسانِ مسلمان اگر نماز بخواند و عبادت کند و در کنج خلوتگاه محراب بنشیند، مسلمانى خود را کامل کرده باشد. مسلمان اگر میخواهد مسلمان کاملى باشد، به امور دنیا هم باید بپردازد، سیاست هم باید بفهمد، در سیاست هم باید مداخله کند.

به ما میگویند دین از سیاست جدا است؛ اسلام میگوید دین و سیاست یکى است، سیاست جزء دین است، جزو احکام دین است؛ مهم‌ترین بخش فقهِ ما، بخش سیاسات است. به قول یکى از مراجع عظیم تقلیدِ گذشته-رحمةالله‌‌علیه- مُعظَم(۲) دین را سیاسات تشکیل میدهد. احکام حکومت، مقرّرات مربوط به حاکم، وظایف حاکم در مقابل مردم، وظایف مردم در مقابل حاکم، قضاوت درباره‌ى اینکه چگونه انسانى میتواند حاکم باشد و صلاحیّت این منصب را دارد و چگونه انسانى این صلاحیّت را ندارد، اینها همه مسائل فقه اسلام است؛ مجتهد همچنان که احکام صلات و صیام و زکات را استنباط میکند، اینها را هم باید استنباط بکند.

و یکى از مهم‌ترین مباحث فقه ما بحث ولایت است، یعنى بحث حکومت. امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌ و سلامه علیه) بخش مهمّى از خطبه‌ها و نامه‌هاى خود را که در نهج‌‌البلاغه گرد آمده است، به مسئله‌ى حکومت اختصاص داده است؛ براى حاکم، معیارهایى بیان میکند؛ به مردم مسلمان میفهماند که باید چگونه حاکمى بر مردم مسلمان حکومت کند و این حق از آنِ کیست. و وقتى حاکمى با این شرایط بر مردم مسلمان حکومت کرد، وظیفه‌ى مردم در مقابل او چگونه است. وَ اَعظَمُ مَا افتَرَضَ اللهُ سُبحانَهُ مِن تِلکَ الحقوقِ حَقُّ الوالی عَلَى الرَّعیَّةِ وَ حَقُّ الرَّعیَّةِ عَلَى الوالی؛ در میان حقوق گوناگون حقّ پدر به فرزند، حقّ فرزند به پدر، حقّ زن و شوهر با هم، حقّ برادران مسلِم با هم، از همه مهم‌تر و از همه بزرگ‌تر، حقّ متقابل حاکم و رعیّت است؛ بزرگ‌ترین حقوق این حق است. فَریضَةٌ فَرَضَ اللهُ‌ سُبحانَهُ لِکُلّ؛ فریضه‌اى است که بر گردن هر یک در مقابل دیگرى خداى متعال قرار داده است. وقتى مردم مسلمان این حقوق را مراعات کردند، حاکم به حقّ خود در محکومین و در رعیّت رسید، و محکومین حقّ خود را در دست حاکم و سیاست حاکم به دست آوردند، آن ‌وقت نتیجه چه میشود؟ فَجَعَلَها نِظاماً لِدُنیاهُم وَ عِزّاً لِدینِهِم؛ وقتى حاکم و محکوم، حقوق متقابل یکدیگر را مراعات کردند، دنیاى آنان انتظام پیدا میکند، از حالت آشفتگى بیرون مى‌آید، وضع اقتصادى و اجتماعى سامان پیدا میکند. و عِزّاً لِدینِهِم؛ دین آنان، فکر آنان، ایدئولوژى حاکم بر اجتماع آنان، عزّت پیدا میکند.

امروز اگر مسلمانان عالَم به اسلام عمل میکردند، جامعه‌ى خود را به وسیله‌ى اسلام -نه به وسیله‌‌ى مکتبى دیگر- نوسازى و بازسازى میکردند، جامعه‌ى اسلامى کافى بود که همه‌ى مردم دنیا را به اسلام بکشاند، کافى بود که مردم را به گرویدن به اسلام تشویق کند، که «صد گفته چون نیم‌ کردار نیست»(۳)...

پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، تو را سوگند میدهیم ما را با معارف اسلامى و معارف علوى آشنا بگردان.

اعوذ بالله‌ من الشّیطان الرّجیم، بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ. قُل یاَایُّهَا الکافِرونَ. لا اَعبُدُ ما تَعبُدونَ. وَلا اَنتُم عابِدونَ ما اَعبُدُ. وَ لا اَنَا عابِدٌ ما عَبَدتُم. وَلا اَنتُم عابِدونَ ما اَعبُدُ. لَکُم دینُکُم وَلِیَ دین.(۴)

 

خطبه‌ دوم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

قال علىّ (علیه ‌السّلام): فلَولا حُضورُ الحاضِرِ وَ قیامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِرِ وَ ما اَخَذَ اللهُ‌ عَلَى العُلَماءِ اَلّا یُقارّوا عَلَى کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلومٍ لَاَلقَیتُ حَبلَها عَلَى غارِبِها وَ لَسَقَیتُ آخِرَها بِکَأسِ اَوَّلِها وَ لَاَلفَیتُم دُنیاکُم هَذِهِ اَزهَدَ عِندى مِن عَفطَةِ عَنز.(۵)

امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌ و سلامه علیه) آنچه را که گفته است عمل کرده است. بعد از آنکه مردم مسلمان گِرد خانه‌ى آن حضرت را گرفتند و تصدّى مقام حکومت را از او خواستند، علىّ‌بن‌ابى‌طالب بر سر یک دوراهى‌اى قرار گرفت: از طرفى بى‌اعتنائى او به همه‌ى زیورهاى زندگى؛ همه‌ى آن جلوه‌هایى که در دنیا براى مردم دنیا جاذبه دارد، براى او ندارد؛ مردم قتل میکنند براى قدرت، جنایت میکنند به خاطر قدرت، دروغ و فریب و ریا در راه قدرت براى آنها کارهایى است روا و جایز، امّا قدرت در نظر امیرالمؤمنین به خودى خود یک چیز کم‌ارزش است. با نظر کم‌ارزش [به آن] نگاه میکند، او را تحقیر میکند، او را پس میزند.

امّا از طرف دیگر، امیرالمؤمنین مىبیند اینجا حقّ انسانها مطرح است؛ اگر او زمام امور را به دست نگیرد، چه ‌کسى زمام را به دست خواهد گرفت و چه ‌کسى انسانها و مسلمانها را زنده خواهد کرد؟ چه‌ کسى تبعیض و اختلاف طبقاتى را از بین خواهد برد؟ چه ‌کسى اموال غصب‌شده را از غاصبان خواهد گرفت و به مغصوبان پس خواهد داد؟ چه ‌کسى با ستمگران خواهد جنگید؟ چرا این حقّ عظیم انسانها را ندیده بگیرد؟ لذاست که حکومت را قبول کرد. میگوید: لَولا حُضورُ الحاضِر، اگر نه این بود که مردم به طرف من آمدند؛ وَ قیامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِر، و براى من مسلّم شد که یاورانى خواهم داشت؛ وَ ما اَخَذَ اللهُ‌ عَلَى العُلَماء، اگر نه این بود که خدا از دانایان و آگاهان پیمان گرفته است. دست آنها را بسته -آنهایى که نمیدانند، معاقب نیستند به قدر آنان که میدانند؛ واى بر آن کسانى که میدانند و بر طبق تکالیفشان عمل نمیکنند! یکى از بزرگ‌ترین تکالیف دانایان این است که آنهایى را که نمیدانند ارشاد کنند تا همه بدانند؛ اسلام این را میخواهد؛ اسلام میخواهد آنکه نمیداند به وسیله‌ى آنکه میداند آگاه بشود تا همه بدانند و ناگهان عالَم اسلام و جامعه‌ى اسلام، همه با هم عمل کنند و پیش بروند؛ بر نادان نمیبخشاید از آنکه چرا نادان مانده است، بر دانا بیشتر نمی‌بخشاید که چرا عمل نکرده است و چرا نادان را آگاه نساخته است- خدا بر دانایان و آگاهان چه عهدی گرفته؟ اَلّا یُقارّوا، خوب گوش کنید، اَلّا یُقارّوا عَلَى کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلوم؛ دو کلمه است: خدا بر مردمان دانا و آگاه پیمان گرفته که بر سیریِ ستمگر و گرسنگى مظلوم صبر نکنند. همه‌ى آگاهان عالَم، همه‌ى عالمان عالَم، همه‌ى دانایان موظّفند که به این تکلیف عمل کنند؛ این کلام امیرالمؤمنین است.

امیرالمؤمنین میگوید من حکومت را قبول کردم به خاطر همین پیمان؛ خدا از من پیمان گرفته، خدا مرا مجبور میکند که صبر نکنم، ساکت ننشینم؛ خدا از من میخواهد که من ظالم را سیر و مظلوم را گرسنه تحمّل نکنم، اجازه ندهم که بعضى بر بعضى ستم کنند. با این‌جور اقتضاء حکومت را قبول میکند امیرالمؤمنین. میگوید اگر این نبود، لَاَلقَیتُ حَبلَها عَلَى غارِبِها؛ ریسمان خلافت را روی پشتش می‌انداختم، او را رها میکردم که براى خودش هر جا رفت برود؛ این روش امیرالمؤمنین است.

ما مردم باید بدانیم که شیعه‌ى على مسئولیتش از همه بیشتر است؛ چرا؟ چون رهبرى، این چنین آگاه داشته، چون همه ‌چیز به او گفته شده است. ادّعاى شیعه بودن، خود مسئولیّتى دارد. آن کسانى که مدّعى پیروى ائمّه هستند، مسئولیّت بزرگ‌ترى دارند و عالِمان‌شان مسئولیّت سنگین‌ترى. چگونه میتوان دَم از اسلام زد و زندگى فردى و اجتماعى را طبق اسلام و با احکام اسلام تطبیق نکرد؟ چگونه میتوان مدّعى پیروى على بود و حقایق را ندانست و نگفت؟ لذاست که علماى تشیّع، آگاهان، دانایان، آن کسانى که به راستى شایستگى نام جانشین و پیرو على را داشتند، در طول تاریخ هر جا نگاه میکنید، اینها را در مقابل قدرتهاى مسلّط و ستمگر مى‌بینید. از زمان ائمّه‌ى هدىٰ (علیهم‌‌السّلام) چنین بوده است تا روزگار ما، تا امروز. آن قدرتى که در مقابل کجى و نابسامانى ایستاده است در طول تاریخ و امروز هم مى‌ایستد، قدرت علم، قدرت آگاهى مذهبى، قدرت پیروى از قرآن است و بس. آن جامعه‌هایى که دین را دارند و قرآن را دارند، مخصوصاً على را دارند، آن جامعه‌ها بهتر و رساتر و مستحکم‌تر و مسلّح‌ترند در مقابل نابسامانى‌ها و کجى‌ها. اگر در جامعه کجى و نابسامانى هست، هر جا که کجی و نابسامانی است -هر گوشه‌اى از زوایاى جامعه- آن گوشه از دین به همان نسبت فاصله دارد. آن گوشه از آنِ دین نیست.

جامعه‌ى ما، مملکت ما، محیط ما، ما مردمى که مدّعى هستیم که شیعه‌ایم و پیرو على، چقدر به احکام علوى نزدیک است؟ چقدر در آن عدالت و قسط هست؟ چقدر در او آزادی بیان هست؟ چقدر انسان متفکّر و آگاه، حق دارد که بیندیشد و اجازه دارد که بگوید؟ امروز در همین زمان هم علماى بزرگ ما در ایران، در خارج ایران، مراجع عظیم تقلید و علماى بزرگ، همه همین را میگویند؛ سخن آنها در مقابل هیئت حاکمه‌ى ایران، امروز همین است.

 این حوادث اخیر را شنیده‌اید؛ این حوادثى است که باید در نماز جمعه مطرح بشود؛ جزو فرائضى است که خطیب باید بگوید؛ ملزم است که افکار را در جریان بگذارد. من حرف تازه‌اى در این زمینه ندارم. خبر جدیدى که شما ندانید ندارم. آنچه من میدانم همان چیزى است که همه میدانید: غوغاست، اعتراض است. سخن از این است که مردم نارضایى‌هایى دارند. اعتراضهایى میکنند، حرفهایى میزنند. بر همه‌ى مسلمانها لازم است که اگر خود جزو آن معترضان نیستند، بدانند که این معترضان چه میگویند. ما درصددیم بدانیم که این معترضان چه میگویند. دو نکته را در اینجا حتماً باید عرض کنم و شما برادران و خواهران مسلمان بشنوید.

نکته‌ى اوّل این است که این اعتراضهایى که در سراسر ایران هست، بر خلاف آنچه که مطبوعات ما -که یکسره متأسّفانه مزدورند- و وسائل ارتباط جمعى ما میگویند، اینها یک اقلّیّت نیستند، اکثریّتند. در ایران هر حرکتى که علما بکنند، مردم دنبالشان هستند. علماى شیعه، مظهر توجّه‌ها و خواست‌ها و انگیزه‌هاى مردمند. شما مردمى که در این شهر زندگى میکنید، مانند ۳۵ میلیون مسلمان دیگرى که در این مملکت هستند، مقلّد هستید، تقلید میکنید. تقلید یعنى چه؟ یعنى پیروى از یک عالِم دین؛ این یک چیزى است که شناخت بافت زندگى ایرانى، آن را اثبات میکند. انسان ایرانى، بدون تقلید زندگى نمیکند؛ از چه ‌کسی تقلید میکند؟ تقلید از فلان روشنفکر؟ تقلید از فلان مهندس؟ تقلید از فلان سیاستمدار؟ ابدا! تقلید از عالِم و مرجع دینى و روحانى. اگر کسى بخواهد بداند که این حرکت، این قیام، این اعتراض، این سکوت -هرچه-، هر حادثه‌اى که در ایران وجود دارد، متعلّق به اقلّیّت است یا به اکثریّت، باید ببیند آیا علما در این حرکت هستند یا نیستند. در هر حرکتى که علما هستند، این حرکت مال اکثریّت مردم است؛ دلیلش هم این است که هر جا اینها یک پیغامى دادند، یک اعلامیّه‌اى دادند، یک دعوتى کردند، گروه‌هاى کثیر مردم به نداى اینها پاسخ گفتند و آنها را اجابت کردند. این چه حرفى است که بعضى میزنند و روزنامه‌ها تکرار میکنند و میگویند اینها یک اقلّیّت چند هزار نفرى هستند؟ این دروغ است. اینها یک اکثریّت چندین میلیون نفرى هستند؛ اینها مسلمان‌ها و شیعه‌ى این مملکتند؛ چه اقلّیّتى؟ مخالفینِ اینها اقلّیّتند؛ آن کسانى که اینها را و سخنانشان را تحمّل نمیتوانند بکنند اقلّیّتند؛ اینها اکثریّتند. این نکته‌ى اوّل.

نکته‌ى دوّم این است که به چه انگیزه‌ای این حرکت‌ها، این تظاهرها، این تجمّع‌ها، این منبر رفتن‌ها که علما، فضلا، مدرّسین، مراجع، علماى بزرگ، سخنرانى میکنند، بیانیه میدهند، حرف میزنند، به چه انگیزه‌اى این ‌همه انجام میگیرد؟ از خودشان باید بپرسید؛ خود آنها در بیانیه‌هایشان، در شعارهایشان، در گفته‌ها و نطق‌ها و سخنرانى‌هایشان این را براى ما روشن کرده‌اند؛ آنها میگویند در این مملکت باید اسلام باشد، در این مملکت باید قرآن حکومت کند، در این مملکت مردم باید اجازه داشته باشند که مسلمان باشند؛ همین. به کسى اجازه‌ى مسلمان ماندن داده نمیشود. تبلیغات و زرق و برقها و فحشاء زورکى و فساد اجبارى نمیگذارد مردم آن چنان که اسلام خواسته است بمانند. دخترها و پسرهاى ما را دارند در منجلاب فساد غرق میکنند؛ این کانالهاى تلویزیون، کانالهاى فساد است در داخل خانه‌هاى ما؛ این رمانهاى هیجان‌انگیز، این مطبوعات رنگین‌نامه‌ى نفرت‌انگیز، این تبلیغات دروغین، این مسائل تجمّل و آرایشى که مثل سیل دارد وارد این مملکت میشود، این مدهایى که آزادانه دارد بر گردن پسر و دختر ما تحمیل میشود، این زبانهاى حق‌گویى که هر روز بیش از روز قبل بسته میشود، این حرفهاى دروغى که به‌آسانى و مثل آب رواج داده میشود، اینها اجازه نمیدهند که انسان مسلمان بماند. «چو گِل بسیار شد پیلان بلغزند»؛(۶) پیرها و پیلها و پیل‌تَن‌ها را هم دارند میلغزانند، جوان ما که جاى خود دارد! همه‌ى حرف همین است؛ علما این را میگویند، مردم مسلمان این را میگویند؛ میگویند در این جامعه و مملکتى که نام مسلمان روى خود نهاده است، مردم باید مسلمان زندگى کنند، باید مقرّرات اسلامى اجرا بشود، باید آزادى باشد، باید اقتصادِ سالم باشد.

... در یک مجمعى جمع شدند، در یک مسجدى اجتماع کردند، به نام عالِم و مرجعى که او را خواستند شعار دادند؛ پاسخ شعار با گلوله داده شده! مردم در مقابل حرفی که میخواسته‌اند و سخنى که میخواسته‌اند ابراز بکنند هیچ تأمین جانى نداشتند؛ باز علما اعتراض کردند که چرا مردم را میکشید؟ و همین‌ طور مطلب تا امروز ادامه پیدا کرده؛ ماجرا این است. صحبتِ اخلالگرى نیست، صحبتِ «از خارج ایران آمده‌اى» نیست، صحبت اقلّیّتى نیست؛ این سخنِ مردمِ مسلمانِ این مملکت است. جوان و پیر و بازارى و دانشگاهى و روحانى و طلبه و واعظ و همه‌وهمه، حتّى کارمندان دولتى و نظامیان و غیر ذلک در این خواست عمومى در سراسر ایران همراه بوده‌اند؛ همه دنبال علما راه افتاده‌اند؛ هر کس نماز میخوانده، هر که روزه میگرفته، هر که حج میکرده، هر که از علما تقلید میکرده، در این راه با علما همراه و همگام و هم‌هدف بوده؛ حالا بعضى اقدام کرده‌اند، بعضى [هم] که اقدام نکرده‌اند دلشان با علما بوده؛ اینکه اقلّیّت نشد! کدام اقلّیّت؟

پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، تو را سوگند میدهیم وضع گرفتارى مردم مسلمان را، این گره‌هاى کورى که جز به وسیله‌ى تدبیر مردمان خیرخواه و آگاه باز نمیشود و جز به همّت مسلمانان از میان نمیرود، به لطف و کرمت این گرفتاری‌ها را برطرف بگردان.

اعوذ بالله‌ من الشّیطان الرّجیم، بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ. قُل اَعوذُ بِرَبِّ النّاسِ. مَلِکِ النّاسِ. اِلهِ النّاسِ. مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاسِ. اَلَّذی یُوَسوِسُ فی صُدورِ النّاسِ. مِنَ الجِنَّةِ وَ النّاس.(۷) صدق الله‌ العلىّ العظیم.

 

پی نوشت:

۱) کینه

۲) بخش اعظم چیزی

۳) منسوب به فردوسی

۴) سوره‌ى کافرون «به نام خداوند رحمتگر مهربان. بگو: اى کافران! آنچه میپرستید نمیپرستم، و آنچه میپرستم شما نمیپرستید، و نه آنچه پرستیدید من میپرستم، و نه آنچه میپرستم شما میپرستید. دین شما براى خودتان، و دینِ من براى خودم.«

۵) نهج‌البلاغه، خطبه‌ى ۳

۶) سعدی. گلستان، باب پنجم، حکایت ۱۷ (بگفت آنجا پری‌رویان نغزند / چو گل بسیار شد پیلان بلغزند)

۷) سوره‌ی ناس؛ «به نام خداوند رحمتگر مهربان. بگو: پناه میبرم به پروردگار مردم، پادشاه مردم، معبود مردم، از شرّ وسوسه‌گر نهانى؛ آن کس که در سینه‌هاى مردم وسوسه میکند، چه از جنّ و [چه از] انس.»