
emamian
حج در کلام مقام معظم رهبری
همزمان با ایام حج ابراهیمی و اعزام حجاج بیتاللهالحرام به سرزمین وحی، چکیده و گلچینی از بیانات رهبر معظم انقلاب را در خصوص حج تقدیم می کنیم.
*حجِ امروزِ ما با حجى که آرزوى ماست، انصافاً هنوز خیلى فاصله دارد.
*کسانى که به حج مىروند و مىآیند واقعاً باید مثل کسانى باشند که «یوم ولدته امّه»؛ پاکیزه ى پاکیزه شده باشند.
*حج یک آبشار جارى و یک شط عظیم شستشوى معنوى و روحى است.
*حج برترین جایگاه برائت از مشرکین شناخته شده است.
*حج مظهر توحید، و کعبه خانه ى توحید است.
*حج مى تواند دلبستگی هاى اسارت آفرین را از دلها بشوید.
*حج مى تواند روح توحید را در دلها زنده کند.
*فریاد برائت مسلمانان در حج، فریاد برائت از استکبار جهانى است.
*حج یک واجب استثنایى و یک مراسم عجیب و پُر رمز و راز است.
*حج، یک حرکت عبادى خالصِ عمیق - خضوع، خشوع، ذکر، عبادت، تضرع و توسل - و با حالت اجتماع است. در کنار هم قرار دادن این دو چیز، مسئله را خیلى پُرمعنا مىکند.
*حج و اجتماع عظیم بر گرد خانه ى توحید، باید مظاهر شرک را نفى کند.
معرفت، نخستین هدیه حج
اگر چه برکات حج، همه جنبههاى حیات بشرى را فرا مىگیرد و این باران رحمت بىدریغ، از خلوت دل و اندیشه آدمى تا عرصه سیاست و اجتماع و قدرت ملّى مسلمانان و تعاون میان ملتهاى مسلمان را، بارور و سرزنده و برخوردار از شور زندگى مىسازد، لیکن شاید بتوان گفت که کلید این همه، «معرفت» است؛ و نخستین هدیه حج به کسى که مایل است چشم خود را به حقایق بگشاید و از نیروى خدادادهى «فهم پدیدهها» بهره بگیرد، همان معرفت و شناخت منحصر به فردى است که عادتاً جز در حج، در اختیار خیل عظیم مسلمانان قرار نمىگیرد، و هیچ پدیده دینى دیگرى نمىتواند مجموعه شناختهایى را که در مراسم حج، قابل وصول است، یک جا در اختیار امت اسلامى قرار دهد.
شکرگزاری نعمت حج
اکنون که موسم حج فرا رسیده و نغمه لبیک برآمده از دلهاى مشتاق، فضاى حریم امن الهى را انباشته است و ملتهاى مسلمان، از آفاق گسترده جهان، به میعاد ذکر و استغفار و قیام و اتحاد شتافته، و برادران مهجور، به یکدیگر رسیده اند، جبهه سپاس و خضوع به ساحت خداى عزیز و حکیم سوده، حمدى به عظمت صفات حسنى و شکرى به وسعت دریاى رحمت حق، نثار حریم حضرت احدیت مى کنم، که یک بار دیگر به مسلمین مشتاق، توفیق این فریضه را عطا فرمود، و یک بار دیگر پرچم عزت و عظمت را بر فراز سر مسلمانان در خانه امن خود برافراشت و یک بار دیگر حجاج ایرانى را بر این سفره رحمت و عظمت نشانید. زبان و قلم از توصیف و تقدیر این نعمت بزرگ، قاصر است، خدا کند که نور معرفت بر دلهاى روشن شما حج گزاران بتابد و حقیقت، بىواسطه ى حرف و گفت، در جان مشتاق شما متجلى گردد.
نکته مهمى که اینجانب مىخواهم به شما برادران و خواهران از هر کشور و ملت که هستید بگویم این است که حج، نعمتى الهى است که بر نسلهاى مسلمان ارزانى شده است. قدردانى و شکرگزارى، آن را زیاد مىکند و ناسپاسى و قدر ناشناسى، آن را از مسلمین مىگیرد که این همان عذاب شدید الهى است که: «و لئن کفرتم انّ عذابى لشدید.»
گرفته شدنِ حج به این نیست که از مسلمانان کسى به حج نرود، بل به این است که مسلمانان از منافع بىشمار آن محروم بمانند و زیاد شدن آن به این نیست که هر سال گروههاى بیشترى حج کنند، بل به این است که از منافع آن بهره مند شوند که: «لیشهدوا منافع لهم.» خوب است به درستى بیندیشیم.
مرهم دلهای خسته و مجروح
حج باید بر دلهای خسته و مجروح مسلمین مرهم نهاده و راه رشد و صلاح را ـ که همانا اتحاد و همبستگی ملتهای مسلمان و عزم راسخ آنان بر مقابله و مبارزه با اردوگاه استکبار و جهانخواران و غارتگران ثروتهای مادی و معنوی مسلمین است به آنان نشان دهد.
نزدیک سازی حج به روح و حقیقت آن
حج را هر چه بتوانید، به معنی و روح و حقیقت آن نزدیک کنید و بدانید که هر کس حج را از هویت سیاسی آن جدا کند، یا جاهل است و یا مغرض؛ و خداوند نخواهد گذشت از آنان که برای رسیدن به هدفهای ناپاک و حقیر خود، آمادهاند که بزرگترین حربه امت اسلامی در برابر جهان کفر و استکبار را از او بگیرند و حج زندگیساز و شورآفرین را، به عبادتی فردی و سطحی همراه با سیاحت و تجارت بدل کنند.
زنده سازی روح توحید
حج میتواند روح توحید را در دلها زنده کند، تکه پارههای امت بزرگ اسلامی را به هم وصل کند، عظمت مسلمین را به آنان برگرداند و آنان را از حقارت و احساس ذلتی که بر ایشان تحمیل کردهاند، نجات دهد. حج میتواند دردهای مسلمین را به علاج نزدیک کند و بزرگترین درد آنان را ـ که سلطه فرهنگی و اقتصادی و سیاسی کفر و استکبار استـ درمان نماید.
حج میتواند دلبستگیهای اسارتآفرین را از دلها بشوید و در مقابل، ارتباط با خدا و با بندگان خدا را در فرد و جمع مسلمانان تقویت نمایند.
مظهر معنویت، وحدت و برائت
حج از یک طرف مظهر معنویت است - ارتباط با خدا، آشنا شدن دل با آیات الهى و نزدیک شدن هرچه بیشتر انسان به خدا از یک طرف، مظهر وحدت است - یکپارچگى امّت اسلام، برداشتن دیوارها و حجابها و پُر کردن درّهها و شکافهایى که یا به دست دشمن، یا به وسیله تعصّبات و اوهام به وجود آمده است، و نیز ایجاد قدمى به سوى امّت واحده اسلامى است - و از طرف دیگر مظهر برائت از دشمنان خدا، برائت از مشرکین و ایادى شرک و کفر است. اگر انشاءاللَّه این سه جهت در حج متجسّد و مجسّم شود، حج فایده خود را بخشیده است. اوّل، شما و حاجى هستید که از حج بهره مىبرید. در مرتبه دوم، دنیاى اسلام و جامعه اسلامى و امّت اسلامى است که این بهره را مىبرد. یکى از خصوصیات حج این است که فضا را معنوى مىکند. الان فضاى کشور به برکت نزدیکى ایام حج و با رفتن حُجّاج، در شرف معنویتر شدن است. وقتى حُجّاج برمىگردند، باز بارى از معنویت با خود مىآورند؛ یعنى سوغات روحیه و معنویت. هر وقت سخن از حجّ است، معنویت پراکنده مىشود. باید این طور باشد.
طواف، مظهر ارادت انسان به مرکز عالم وجود
در تعالیم اسلام نکته اى وجود دارد که خوب است برادران و خواهران به آن توجّه کنند. اسلام با سنّتهایى که از قبل از اسلام باقى مانده است، دو نوع رفتار مىکند. اوّلاً بعضى سنّتهاى غلط را به کلّى از بین مىبرد و نابود مىکند؛ چون سنّتهاى درستى نیست. مثل این که عربها قبل از اسلام، دختران خودشان را نگه نمىداشتند، یا بیشترِ ملتهاى غیرمسلمان، جنس زن را تحقیر و اهانت مىکردند! اسلام این سنّت را به کلّى از بین برد؛ چون به کلّى غلط بود.
ثانیاً اسلام بعضى از سنّتها را از بین نبرده است. کالبد سنّت را نگه داشته و محتوا و روح آن را عوض کرده است؛ مثل بسیارى از اعمال و مراسم حج. این طوافى را که ملاحظه مىکنید، قبل از اسلام هم بود؛ منتها محتواى طواف، محتواى شرک بود! اسلام آمد و این عمل را از محتواى شرک آلود، خالى و از محتواى توحید پُر کرد. طواف در آن زمان، مظهر گرایش انسان به آلهه و اربابِ ادّعایى و پندارى بود؛ آن را تغییر داد و مظهر ارادت انسان به مرکز عالم وجود - یعنى حضرت حق متعال و وجود مقدّس پروردگار - قرار داد. ظاهر را نگه داشت و باطن را عوض کرد.
تدبّر در حج
تدبّر در حجّ، عامل معجزه آسایى در گسترش این اندیشه در میان همه مسلمانان است، به علاوه چهارراه عظیمى براى تبادل اطلاعات ملتها از شرق و غرب و شمال و جنوب جهان اسلام است. من به همه برادران و خواهران مسلمان که در محشر عظیم حج گرد آمدهاند متواضعانه توصیه مىکنم که در حج تدبر کنند و آن دو نکته اصلى را یعنى دل سپردن به خدا و نزدیک کردن خود به ذات مقدس الهى در اندیشه و عمل با عبودیت خالص و حقیقى از یک سو و اجتناب و برحذر بودن از شیطانها و دشمنان راه و جهت الهى از سوى دیگر، براى خود تأمین کنند و با روحى مجهّز به تقوا و دلى سرشار از اعتماد به خدا و روحى لبریز از امید به آینده امت اسلامى و تصمیمى راسخ در پیگیرى هدفهاى اسلام و به قصد حاکمیت یافتن معارف و قوانین و فرهنگ اسلامى بر جوامع مسلمان، به دیار خود باز گردند.
برکات حج
تقویت این احساس در فرد، که وى عضوى از پیکر بزرگ امت است و هدایت درست آن، باید بتواند بر همه آن ترفندهاى تفرقه ساز، غلبه کند؛ و ضمن این که هویت ملّى و فرقه یى را در بخشهاى گوناگون امت اسلامى پاس مىدارد، از فوایدى که در یکدلى و اتحاد است، همه این مجموعه بزرگ را بهره مند سازد و عزّت و اقتدار و خیر کثیرى را که در یکپارچگى امت اسلامى نهفته است، شامل همه اجزا و اعضاى آن کند.
طواف و سعى و نمازهاى جماعت و همه حرکات و سکنات دستجمعى در حج، این درس را به حجگزار مىرساند و آن را در اعماق وجود او نفوذ مىدهد.
شناخت نمونه و نمایى از آن امّت واحده، به معنى گامى عملى در راه تحقق آن آرزوى بزرگ - یعنى اتحاد اسلامى - و در نهایت سر برکشیدن قدرت واحده اسلامى در میدان سیاست جهانى است. دیدن توده هاى عظیم حجگزار از نقاط گوناگون عالم، و با زبانها و رنگها و نژادهاى گوناگون، افق دید مسلمان را گسترش مىدهد و از مرزهاى شخصى و قومى و ملّى فراتر مىبرد، و وظیفه اسلامىِ رفتار برادرانه، وى را با آنان به تعارف و همزبانى و همدلى مىکشاند، خبرهاى اختصاصى ملتها را به سراسر جهان اسلام مىبَرَد و توطئه تبلیغاتى دشمن را که همیشه، و امروز بیش از هر زمان، دست اندرکار قلب حقیقت و دروغسازى و شایعه پراکنى است، خنثى مىکند و فاصله هاى مکانى و زبانى و پندارى را از میان برمىدارد. با تبیین موفقیت یک ملت، در دل ملتهاى دیگر، امید مىدمد و با تشریح تجربه یک کشور، کشورى دیگر را مجرّب مى سازد. احساس انزوا و تنهایى را از افراد و ملتها مىزداید و ابّهت دشمن را در چشم آنان مىشکند، مصیبتهاى بزرگ یک کشور را براى دیگران شرح مىدهد و آنان را به فکر علاج آن مىافکند.
توقف حجگزاران در موسم حج در یک نقطه، و به خصوص وقوف در عرفات و مشعر و مَبیت در منى، همگى، زمینههاى مستعد این شناختِ کارساز و کارآمدند.
خط کلی حج
حج ابراهیمی و محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) و حج علوی و حسینی (علیهماالسلام) آن است که در آن توجه به خدا و پناه بردن به حکومت و قدرت او، با پشت کردن به قدرت طواغیت و جباران همراه باشد. زمزمه مناجات سالار شهیدان و سید شباب اهل الجنه در عرفات، چه زیبا این هر دو را در یک سخن میسراید: "الهی انت کهفی حین تعیینی المذاهب فی سعتها... و انت مؤیدی بالنصر علی اعدائی و لولا نصرک ایای لکنت من المغلوبین ... یا من جعلت له الملوک نیرالمذله علی اعناقهم فهم من سطواته خائفون." و خطبه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در یومالترویه که در آن نسخ مقررات جاهلیت و تحذیر از فریب شیطان برای وادار کردن بنیآدم به عبادت خود و حکم قاطع به پیوند برادری میان همه مسلمین را اعلام فرمود، خط کلی حج را معین میکند.
بررسی مسائل جهان اسلام
در حج باید مسایل جهان اسلام بررسی شود. بزرگترین مسأله عمومی مسلمین پس از لزوم آمادگی برای دفاع از اسلام و هویت جمعی مسلمین، مسألهی ملتهای زیر ستم و مبارزی است که دست طغیان و کفر و استکبار، آنان را مقهور و مظلوم ساخته و سختترین شرایط زندگی را بر آنان تحمیل کرده است.
لندن برای حل تنش با ایران، نخست وزیر عراق را واسطه کرد
نخست وزیر عراق دوشنبه هفته جاری به تهران سفر و با مسئولان جمهوری اسلامی ایران دیدار کرد؛ سفری که به گفته یک روزنامه لبنانی، بنا به درخواست لندن صورت گرفته است.
حکومت خودمختار «جبل طارق»، سیزدهم تیرماه اعلام کرد که نیروی دریایی انگلیس نفتکش «گریس-۱» را که حامل نفت خام ایران بوده توقیف کرده است.
این منطقه تحت حاکمیت انگلیس قرار دارد و نیروی دریایی انگلیس هم در توقیف نفتکش حامل نفت ایران مشارکت داشته است.
پس از این اقدام، روابط عمومی نیروی دریایی سپاه شامگاه جمعه 28 تیر ماه اعلام کرد، یک فروند نفتکش انگلیسی با نام «stena impero» هنگام عبور از تنگه هرمز به علت رعایت نکردن قوانین و مقررات بینالمللی دریایی توسط یگان شناوری منطقه یکم نیروی دریایی سپاه توقیف شد.
روزنامه «الاخبار» لبنان با اشاره به افزایش تنش بین تهران و لندن، سفر روز گذشته «عادل عبدالمهدی» نخست وزیر عراق به تهران را در راستای تلاش بغداد برای کاهش تنش مذکور عنوان کرد.
الاخبار با اشاه به اینکه تنها مسئله موجود در دستور کار عبدالمهدی، «میانجیگری برای حل بحران بین ایران و انگلیس بود»، به نقل از منابع نزدیک به نخست وزیر عراق گزارش داد که هدف از سفر وی به ایران، تلاش برای حل این بحران جدید است.
منابع مذکور اعلام کردند که «دولت انگلیس خواستار مداخله بغداد شده است... مسئلهای که بیانگر تمایل انگلیس به رسیدن به راهکار و عدم تنش است؛ بر عکس آنچه از مواضع سختگیرانه مسئولان انگلیسی استنباط میشود».
پیش از اینکه عبدالمهدی عازم تهران شود، «پنی موردانت» وزیر دفاع انگلیس با وی تماس تلفنی داشت. در بیانیه دفتر نخست وزیر عراق اعلام شد که در جریان این تماس، بر «لزوم برقراری امنیت و ثبات در منطقه خلیج [فارس] و خاورمیانه» تأکید شد.
به گزارش الاخبار، در حالی که تهران میزبان میانجی عراقی بود، لندن، لحن خود را در قبال ایران تشدید و ادعا کرد که یک نیروی امنیتی دریایی تحت رهبری اروپا تشکیل خواهند داد که بخشی از سیاستهای «فشار حداکثری» آمریکا نخواهد بود، ولی در عین حال مدعی شد که به حفظ تواق هستهای با ایران پایبند است.
بنا بر این گزارش، مهمترین بخش اظهارات روز گذشته «جرمی هانت» وزیر خارجه انگلیس، که نشانگر احتمال حل این بحران است، این بود که لندن به تهران گفته است که اگر تهران ضمانت بدهد که این نفتکش را به سوریه را تحویل نخواهد داد، آماده است نفتکش گریس-1 را آزاد کند. در حالی که تهران، پیشتر نیز تأکید کرده بود که کشتی مذکور عازم سوریه نبوده است.
همزمان با تنش بین ایران و انگلستان، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران روز گذشته اعلام کرد که 17 جاسوس را که برای سازمان اطلاعاتی آمریکا (سیا)، در ایران جاسوسی میکردند، بازداشت کرده است.
«دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا هم با ادعای تکذیب بازداشت این جاسوسها، مدعی شد که این اظهارات، «دروغ و تبلیغاتی» از سوی دولت ایران است.
حج در کلام امام خمینی (ره)
به مناسبت سفر حجاج بیتالله الحرام به سرزمین وحی و لزوم توجه به سفارشات دینی، گلچینی از رهنمودهای امام خمینی(ره) درخصوص حج را تقدیم میکنیم.
- حج از آن روزی که تولد پیدا کرده ، اهمیت بُعد سیاسی اش کمتر از بعد عبادی اش نیست.
- حج تنظیم و تمرین ، و تشکل این زندگی توحیدی است. حج عرصه نمایش ، و آیینه سنجش استعدادها و توان مادی ومعنوی مسلمانان است .
- یکی از مهمات فلسفه حج ، ایجاد تفاهم و تحکیم برادری بین مسلمین است.
- بیتی که برای قیام تاسیس شده است، آن هم قیام للناس، پس باید برای همین مقصد بزرگ در آن اجتماع نمود.
- این بیت معظم ، برای ناس و قیام ناس بنا شده است .
- همه مسلمانان باید در تجدید حیات حج و قرآن کریم ، و بازگرداندن این دو ، به صحنه های زندگی شان کوشش کنند.
- حج بی روح و بی تحرک و قیام ، حج بی برائت ، حج بی وحدت ، و حجی که از آن هدم کفر و شرک بر نیاید ، حج نیست .
- ان شاءالله، ما نخواهیم گذاشت از کعبه و حج ، این منبر بزرگی که بر بلندای بام انسانیت باید صدای مظلومان را به همه عالم منعکس سازد ، و آوای توحید را طنین اندازد ، صدای سازش با آمریکا و شوروی و کفر و شرک نواخته شود .
- در مکه مکرمه بتها را بشکنیم ، و شیاطین را که در راس آنها شیطان بزرگ است ، در عقبات رمی کنیم و طرد نماییم ، تا حج خلیل الله ، حبیب الله و ولی الله ،مهدی عزیز را به جا آورده باشیم.
- این پدر توحید و بت شکن جهان ، به ما و همه انسانها آموخت که قربانی در راه خدا، پیش از آن که جنبه توحیدی وعبادی داشته باشد ، جنبه های سیاسی و ارزشهای اجتماعی دارد.
- ای گویندگان ! نویسندگان ! در اجتماعات بزرگ، عرفات و مشعر و منا ، مکه معظمه ومدینه منوره ، مسائل اجتماعی و سیاسی مناطق خود را به گوش برادران ایمانی برسانید ، و از هم طلب نصرت کنید .
- مسلمین اگر حج را پیدا کنند ، آن سیاستی که در حج به کار رفته است از طرف اسلام ، همان را پیدا کنند کافی است برای این که استقلال خودشان را پیدا کنند .
- اعلان برائت از مشرکان ، از ارکان توحیدی و واجبات سیاسی حج است که باید در ایام حج به صورت تظاهرات و راهپیمایی ، با صلابت و شکوه هر چه بیشتر و بهتر برگزار شود .
- فریاد برائت از مشرکان ، مخصوص به زمان خاص نیست ، این دستور است و جاوید
- به منا روید و آرزوهای حقانی را در آن جا دریابید ، که آن ، قربانی نمودن محبوبترین چیز خویش در راه محبوب مطلق است . و بدانید تا از این محبوبها ، که بالاترینش حب نفس است - و حب دنیا تابع آن است - نگذرید به محبوب مطلق نرسید .
- در سعی بین صفا و مروه ، با صدق و صفا سعی در یافتن محبوب کنید ، که با یافتن او همه بافته های دنیا گسسته شود ، وهمه شکها و تردیدها فرو ریزد، و همه خوف و رجاهای حیوانی زایل شود .
- در طواف حرم خدا که نشانه عشق به حق است ، دل را از دیگران تهی کنید و جان را از خوف غیر حق پاک سازید ، و به موازات عشق به حق ، از بتهای بزرگ و کوچک ، و طاغوتها و وابستگانشان برائت جویید ، که خدای تعالی و دوستان او از آنان برائت جسته اند ، وهمه آزادگان جهان از آنان بری هستند .
- لبیک گویان برای حق ، نفی شریک به همه مراتب کنید و از خود که منشا بزرگ شرک است ، به سوی او – جل و اعلی – هجرت نمایید .
- درلمس حجر الاسود ، بیعت با خدا بندید که با دشمنان او ، رسولانش و صالحان و آزادگان دشمن باشید ، و به اطاعت و بندگی آنان - هر که باشد و هر جا که باشد - سر ننهید . و خوف و زبونی را از دل بزدایید که دشمنان خدا ، و در راس آنان شیطان بزرگ زبونند ، هر چند در ابزار آدمکشی و سرکوبی وجنایتشان برتری داشته باشند .
- با حال شعور و عرفان به مشعر الحرام و عرفات روید ، و در هر موقف ، به اطمینان قلب ، بر وعده های حق و حکومت مستضعفان بیفزایید ، و با سکوت و سکون ، تفکر در آیات حق کنید .
- توجه داشته باشید که سفر حج سفر کسب نیست، سفر تحصیل دنیا نیست، سفرالی الله است.
چرا برخی از احكام در قرآن كریم نیامده است؟
هر قانون گذاری برای نظم در امور و كارهای زندگی عادی مردم تلاش می كند كه به موارد مهم و غیر قابل تغییر اشاره كند، مثلا در حكومت اسلامی ایران قانون گذار از آن تعبیر به قانون اساسی می كند . مواردی كه با توجه به شرایطی یا تغییر مسئولان متغیر خواهد شد، قانون گذار از آن به آیین نامه های مرتبط همان گروه تعبیر می كند كه توسط افراد معتبر جامعه تصویب می شود و یا توضیحات لازم و اضافی بیان می گردد.
قرآن مجید هم به عنوان اصلی ترین كتاب از برترین و كامل ترین دین چون اسلام، برای تمام زمان ها و به صورت جاودانه به وجود آمده است. باید به كلیات و امور مهم غیر قابل تغییر اشاره كرد و جزییات و تفسیر و تبیین آن ها را به عهده پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) گذاشت. از طرفی یكی از موارد لزوم وجود پیامبر (ص) و اهل بیت در صورت مفسر و مبین بودن معنا پیدا می كند .
خداوند منان در آیات مختلفی به این مطلب اشاره دارد كه خداوند مردم را به پيامبر ارجاع داده است:
1. «ماآتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقاب؛ (1) آنچه را رسول خدا براي شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد)، و از آنچه نهي كرده، خودداري نماييد و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است!».
2. «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّي فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفيظا؛ (2) كسي كه از پيامبر اطاعت كند، خدا را اطاعت كرده و كسي كه سرباز زند، تو را نگهبان (و مراقب) او نفرستاديم (و در برابر او، مسئول نيستي)».
3. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَي اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً ؛ (3) اي كساني كه ايمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياي پيامبر] را! و هر گاه در چيزي نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آن ها داوري بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (كار) براي شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است».
كتاب كامل به عنوان قانون اساسی و اصلی ضمن كلی بودن نباید حجیم و سنگین باشد . باید به مرور زمان قابلیت تغییر را هم نداشته باشد . این در صورت كلی بودن ممكن خواهد بود.
البته برخی از احكام در زمانی قابلیت اجراء را ندارد و در برخی از زمان ها هم بر اساس شرایط خاص و مصلحت ثانوی تغییر می كند .
پی نوشت:
1. حشر (59) آیه 7 .
2. نسا (4) آیه 80 .
3. نسا (4) آیه 59 .
شهید مطهری: جهات اختلاف مذاهب اسلامی آن قدر زیاد نیست که مانع اخوت اسلامی شود
در آثار و نوشتههای شهید مطهری، توصیهها و راهکارهای چندی برای وحدت امت اسلامی ارائه شده است که به برخی از آنها با توضیح مختصر پرداخته میشود:شناخت متقابل مذاهب اسلامی؛ ما در صدد این نیستیم که طرحی برای از بین بردن فرقهها و مذاهب و بازگشت همه به اصل اسلام بریزیم؛ زیرا این، کاری است که اولا از ما ساخته نیست و ثانیاً وحدت اسلامی متوقف بر این نیست که فرق و مذاهب از میان برود. جهات اختلاف فرق و مذاهب آن قدر زیاد نیست که مانع اخوت اسلامی بشود و جهات اشتراک آنها آنقدر زیاد و نیرومند است که میتواند آنها را به هم بپیوندد.
و نیز ما نمیخواهیم ادعا کنیم که تمام اختلافات مسلمین از نوع سوءتفاهم است. خیر، چنین ادعایی هم نداریم. همه اختلافات سوء تفاهم نیست،اگر بناست حل بشود به طریق دیگر غیر از رفع سوء تفاهمات باید حل شود. آنچه ما در صدد آن هستیم این است که شکافهایی که ناشی از خوب درک نکردن یکدیگر است، از میان برود. هدف ما این است که فرق و مذاهب اسلامی یکدیگر را آن طور که هستند بشناسند و تصور کنند، تصورات دروغ و وهمی را از خود نسبت به برادران خود دور کنند. (یادداشتهای استاد مطهری(2)، ص 205).
رهبر انقلاب: موضوع فلسطین قطعاً به نفع مردم این کشور و دنیای اسلام تمام خواهد شد
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار هیأتی عالیرتبه از جنبش مقاومت اسلامی فلسطین فرمودند: پیروزی بدون مقاومت به دست نمیآید و ما براساس وعده تخلفناپذیر الهی معتقدیم موضوع فلسطین قطعاً به نفع مردم فلسطین و دنیای اسلام، تمام خواهد شد.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظّم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه 31 تیر) در دیدار هیئتی عالیرتبه از جنبش مقاومت اسلامی فلسطین(حماس)، قضیه فلسطین را قضیه اول و مهمترین مسئله دنیای اسلام دانستند و با تمجید از ایستادگی و مقاومت شگفتآور مردم فلسطین و گروههای مقاومت از جمله حماس، تأکید کردند: پیروزی بدون مقاومت و مبارزه به دست نمی آید و ما براساس وعده تخلف ناپذیر الهی معتقدیم که موضوع فلسطین قطعاً به نفع مردم فلسطین و دنیای اسلام، تمام خواهد شد.
در ابتدای این دیدار آقای صالح العاروری نایب رئیس دفتر سیاسی حماس نامه آقای اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس را تقدیم رهبر انقلاب کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای با قدردانی از مواضع بسیار خوب و مهم آقای اسماعیل هنیه در این نامه، گفتند: حماس در قلب حرکت فلسطین قرار دارد همانگونه که فلسطین در قلب حرکت دنیای اسلام قرار گرفته است.
ایشان ایستادگی و مقاومت مردم غزه و ساکنان ساحل غربی رود اردن را بشارت دهنده فتح و پیروزی خواندند و افزودند: خداوند به کسانی که ثابتقدم در راه او ایستادگی کنند، وعده یاری و پیروزی داده است و البته تحقق این وعده الزاماتی دارد که از مهمترین آنها جهاد و مبارزه و تلاش خستگی ناپذیر در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، فکری، اقتصادی و نظامی است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران در قضیه فلسطین با هیچ کشوری در دنیا رودربایستی ندارد، خاطرنشان کردند: ما همواره دیدگاه خود را درباره فلسطین بهطور صریح و شفاف اعلام کرده ایم و حتی در عرصه بین المللی کشورهای دوست ما که در این زمینه با آنها اختلاف نظر داریم می دانند که جمهوری اسلامی در قضیه فلسطین کاملاً جدی است.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: یکی از علتهای مهم دشمنی با جمهوری اسلامی ایران، موضوع فلسطین است اما این دشمنی ها و فشارها موجب نخواهد شد که ایران از مواضع خود در موضوع فلسطین کوتاه بیاید، زیرا حمایت از فلسطین یک مسئله اعتقادی و دینی است.
ایشان تأکید کردند: اگر دنیای اسلام به صورت متحد بر موضوع فلسطین ایستادگی می کرد، اکنون شرایط بهتری داشت و دوری برخی کشورهای دنباله رو امریکا همچون سعودی از موضوع فلسطین یک حماقت بود زیرا اگر از فلسطین حمایت می کردند، می توانستند در مقابل امریکا، امتیاز بگیرند.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه براساس سنت الهی، پیروزی مردم فلسطین و بازگشت این سرزمین مقدس به دنیای اسلام، موضوع عجیب و غیرقابل تحقق نیست، گفتند: ۴۰ سال قبل کسی باور نمی کرد در ایران که مرکز نفوذ و امید امریکاییها بود، یک حکومت دینی برسرکار بیاید و سفارت اسرائیل در تهران به سفارت فلسطین تبدیل شود اما این موضوع غیرقابل باور محقق شد، بنابراین تحقق موضوعاتی که در ظاهر عجیب به نظر می رسند، امکان پذیر است.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: اینکه آقای سیدحسن نصرالله می گوید من انشاءالله در مسجدالاقصی نماز می خوانم، برای ما یک امید کاملاً عملی و قابل تحقق است.
ایشان با تأکید بر اینکه یکی از الزامات تحقق این امید، همان مواضع مستحکم و ایستادگی است که آقای هنیه در نامه خود به آن اشاره کرده است، گفتند: اگر همه ما به وظایف خود عمل کنیم، وعده الهی قطعاً محقق خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به طرح خیانت آمیز «معامله قرن» تأکید کردند: هدف از این توطئه خطرناک، از بین بردن هویت فلسطینی در میان آحاد مردم و جوانان فلسطینی است که باید با همین نقطه اصلی، مقابله کرد و نگذاشت که آنها با استفاده از پول، هویت فلسطینی را از بین ببرند.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه مقابله با این طراحی نیازمند کارهای تبلیغاتی و فرهنگی و فکری است، افزودند: یک راه دیگر مقابله با این توطئه این است که مردم فلسطین، احساس پیشرفت کنند که این موضوع تا بحال به لطف خداوند اتفاق افتاده است.
ایشان خاطرنشان کردند: در سالهای نه چندان دور، فلسطینی ها با سنگ مبارزه می کردند، اما امروز بجای سنگ، مجهز به موشکهای نقطه زن هستند و این، یعنی احساس پیشرفت.
در این دیدار آقای صالح العاروری نایب رئیس دفتر سیاسی حماس ضمن ابلاغ سلام و تحیات آقای اسماعیل هنیه و مردم فلسطین خطاب به رهبر انقلاب اسلامی تأکید کرد: همانگونه که جنابعالی اشاره کردید، ما معتقدیم براساس وعده الهی قدس و فلسطین از چنگال صهیونیستها آزاد خواهد شد و همه مجاهدان و امت اسلامی، در مسجدالاقصی نماز خواهند خواند.
نایب رئیس دفتر سیاسی حماس با اشاره به مواضع قاطع امام خمینی(ره) در حمایت از موضوع فلسطین، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از انقلاب، و همچنین مواضع صریح رهبر انقلاب گفت: ما همواره قدردان حمایتهای همیشگی و غیرقابل تغییر جمهوری اسلامی از مردم فلسطین بوده و هستیم.
آقای صالح العاروری با اشاره به دشمنیهای آمریکا و رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی و تحریمها و تهدیدها، خاطرنشان کرد: ما بهعنوان حرکت مقاومت و جنبش حماس همبستگی خود را با جمهوری اسلامی ایران اعلام و تأکید میکنیم هرگونه اقدام خصمانه در مورد ایران در واقع اقدام خصمانه بر ضد فلسطین و جریان مقاومت است و ما خود را در خط مقدم حمایت از ایران می دانیم.
وی با اشاره به تواناییهای دفاعی جریان مقاومت در فلسطین افزود: پیشرفتهای دفاعی حماس و دیگر گروههای مقاومت به هیچ وجه قابل مقایسه با سالهای گذشته نیست و امروز تمام سرزمینهای اشغالی و مراکز اصلی و حساس صهیونیست ها در تیررس موشکهای مقاومت فلسطین قرار دارند.
نایب رئیس دفتر سیاسی حماس با اشاره به طرح «معامله قرن» آن را خطرناکترین توطئه برای از بین بردن هویت فلسطینی دانست و گزارشی از آخرین تحولات و وضعیت غزه و سرزمین های ساحل غربی رود اردن بیان کرد.
در پایان این دیدار، هیئت حماس تابلوی منقش به تصویری از مسجدالاقصی را به رهبر انقلاب اسلامی تقدیم کردند.
فواید بعثت انبیاء از دیدگاه نهج البلاغه (بخش اول)
بعثت انبیاء برای نشان دادن راه سعادت به بشریت بوده است. همچنین اقامه عدل، یادآوری نعمت های الهی و برطرف کردن غفلت ها موارد دیگری از فواید بعثت انبیاء می باشد. حضرت امیر فرمودند: خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود... تا نعمت های فراموش شده را به یاد آورند.
- نشان دادن راه سعادت
یکی از اهداف و فوائد بعثت انبیاء نشان دادن راه سعادت است. سعادت چیست؟ سعادت در لغت: به خوشبختی و نیک بختی گفته می شود. (1)
اقدامات انبیاء (ع) برای نشان دادن راه سعادت
الف. تعلیم
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ. (جمعه/ ۲) او کسی است که درمیان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می خواند و آنها را تزکیه می کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می آموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکار بودند.
امام علی (ع) درباره بعثت پیامبر اکرم (ص) می فرماید: فبعث الله محمدا... لیعلم العباد ربهم اذ جهلوا. (2) خداوند حضرت محمد (ص) را به حق برانگیخت... تا بندگان عظمت و بزرگی خدا را بدانند که نمی دانستند.
ب. مخالفت با بت پرستی
امام علی (ع) می فرماید: فبعث الله محمدا... لیخرج عباده من عبادة الاوثان الی عبادة الله. (3) خداوند حضرت محمد (ص) را به حق برانگیخت... تا بندگان خود را از پرستش دروغین بت ها رهایی بخشیده، به پرستش خود راهنمائ کند.
طبق این فرمائش امام یکی از اقدامات انبیاء برای واضح کردن راه حق و حقیقت و مخالفت با بت پرستی بوده است.
ج. تذکیه و تربیت
در آیات قرآن یکی از فوائد بعثت را تربیت تذکیه انسان ها می داند چنان که در آیات متعددی فرمود: وَ یُزَکِّیهِمْ. (جمعه/2. بقره/129)
مسئله تربیت انسان بیش از آنچه که جنبه علمی دارد داری جنبه عملی است. یک مربی درصورتی در کار خود موفق می شود که علاوه بر آموزش های لازم بتواند عملا الگوی کاملی برای تعلیمات خود باشد و با صفات و اخلاق و اعمال خود تمام مسائل تربیتی نشان دهد و این در صورتی میسر است که پیامبرانی از جنس بشر به صورت الگوها و اسوه های برگزیده شوند و صفات و برناه های یک انسان کامل را در عمل نشان دهند تا انسان ها به آنها تأسی کنند و قدم در جای قدم های آنها نهند و این مسیر پرپیچ و خم را به رهبری آنها بپیمایند. از این رو در قرآن کریم فرمود: لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ. (احزاب/ 21) مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود،
- اقامه قسط و عدل
یکی دیگر از فواید بعثت انبیاء، برقراری عدالت اجتماعی بیان شده است و نزول قرآن و میزان مقدمه ای برای آن شمرده شده است چنان که خدای متعال می فرماید: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ. (حدید/25) ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.
- برطرف کردن غفلت ها
یکی دیگر از فواید بعثت برطرف کردن غفلت ها و بیدار کردن انسانها است. زیرا انسان از حالات و اوضاع زود اثر می پذیرد. و از هدف خویش غافل می شود. و با وجودیکه انسان یکتا پرست و خدا پرست است. فطرة الله اللتی فطر الناس علیها. (روم/ ۳۰ ) این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده.
ولی در اثر غفلت، این فطرت خدا پرستی را فراموش می کند و به پرستش بت ها، سنگ ها، ستاره ها و حتی حیوانات روی می آورد. لذا انسان نیازمند کسی است که او را از غفلت زدگی نجات ببخشد و خدا این مهمترین نیاز بشری را هم بی جواب نگذاشته بلکه انبیاء و رسل فرستاده است: وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ. (نحل/ ۳۶) ما در هر امتی رسولی بر انگیختیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید.
امیرالمؤمنین علی (ع) هم در ستایش از رسول گرامی اسلام به مسئله غفلت زدایی اشاره کرده و می فرماید: طبیب دوار بطبه، قد أحکم مراهمه، و أحمی (أمضی) مواسمه، یضع ذلک حیث الحاجة الیه، من قلوب عمی، و آذان صم، و ألسنة بکم، متتبع بدوائه، مواضع الغفلة، و مواطن الحیرة. (4) پیامبراکرم طبیبی است که برای درمان بیماران سیار است، مرهم های شفا بخش او آماده، و ابزار داغ کردن زخم ها را گداخته، برای شفای قلب های کور و گوش های ناشنوا و زبان های لال، آماده، و با داروی خود در پی یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان است.
و در جای دیگر می فرماید: أرسله علی حین فترة من الرسل، و طول هجعة من الامم...فجاءهم بتصدیق الذی بین یدیه، و النور المقتدی به، ذلک القرآن. (5) خداوند پیامبراسلام را هنگامی فرستاد که پیامبران حضور نداشتند و امت ها در خواب غفلت بودند... پس پیامبر به میان خلق آمد، در حالی که کتاب های پیامبران پیشین را تصدیق کرد و با ''نوری'' هدایت گر انسان ها شد، و آن نور قرآن کریم است.
بر این اساس، خداوند با فرستادن رسولان انسانها را از غفلت بیدار کرد و از فرو افتادن در مهلکه نجات بخشید.
- یاد آوری نعمت های الهی
یکی از والا ترین نعمتهای الهی نسبت به بشر نعمت وجود است. زیرا استفاده از سایر نعمتها منوط به آن است. نعمت دیگر خداوند متعال نعمت عقل است که به وسیلة امتیاز انسان از سایر موجودات گردیده است. و نعمت های دیگر خدای متعال که طبق فرمائش خود خدای متعال قابل احصاء نیست: ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها. (ابراهیم / ۳۴. نحل / ۱۸) و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد.
و امام علی هم در این مورد می فرماید: لا یحصی نعماءه العادون. (6) حساب گران از شمارش نعمت های او ناتوان اند.
انبیاء برای هدایت بشر از این راهکار استفاده کرده اند. و همواره نعمت های الهی را به یاد آنان آورده اند. چنانکه امیر المؤمنین علی می فرماید: فبعث فیهم رسوله.... ویذکروهم منسی نعمته. (7) خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود... تا نعمت های فراموش شده را به یاد آورند.
- دعوت به حیات و زندگانی
از بعضی از آیات قرآن کریم استفاده می شود که انبیاء افراد بشر را به یک حیات جامع و کامل واقعی دعوت می کنند چنان که فرمود: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ. (انفال/24) ای کسانی که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد.
پی نوشت ها:
(1) عمید حسن. فرهنگ فارسی عمید، ص۱۲۰۶.
(2) نهج البلاغه. خطبه ۱۴۷، ش۱، ص۱۹۰.
(3) همان.
(4) همان، خطبه ۱۰۸، ش۴، ص ۱۴۰.
(5) همان. خطبه ۱۵۸، ش۱، ص۲۰۸.
(6) همان، خطبه اول، ش۱، ص۲۰.
(7) همان، ش۳۶، ص۲۴.
اهمیت و حکمت اذان
اذان از نظر لغوی به معنی «آگاه کردن»، «آگاهانیدن» و «خبر به گوش رساندن» است، در این مطلب بیشتر با فلسفه اذان آشنا می شویم.
هر جمعیت و ملتی برای مراسم دسته جمعی و شعار ملی، از سرود یا وسیله ای ویژه استفاده می کنند. ناقوس کلیسا در مسیحیت، سرود ملی، شلیک تیر و توپ از آن جمله است.
در اسلام نیز اذان تشریع شد تا اعلامی برای تجمع مردم و آمادگی آنان برای نماز باشد با این تفاوت که «اذان» دارای محتوایی بس عمیق است که حتی تکرار آن در نمازهای فرادا، انسان را از غفلت بیدار کرده و او را به توحید و عقاید اساسی اسلام هشیار می سازد.
امام رضا علیه السلام درباره فلسفه و حکمت اذان می فرماید:
1- آن کس را که فراموش کار است، یاد آور باشد و آن کس را که غافل است هشیار سازد.
2- اعلام وقت نماز.
3- ترغیب و تشویق مردم به پرستش خالق یکتا.
4- اذان گو، اقرار به توحید دارد و ایمان را آشکار می سازد و اسلام را اعلان می کند[1].
بنابراین اذان شعاری سکوت شکن، موزون، کوتاه، پرمحتوا و سازنده است که دربردارنده اساسی ترین پایه های اعتقادی و جهت گیری عملی مسلمانان است.
اذان، اعلام موجودیت اسلام، معرفی عقاید و اعمال مسلمانان و فریاد علیه معبودهای خیالی است.
اذان، نشانه باز بودن فضای تبلیغات و اعلام مواضع فکری مسلمانان به صورت روشن و صریح است و همیشه نشانه هشیاری و بیداری از غفلت است.
اذان، آماده ساختن روح، دل و جان برای ورود به «نماز» و فریادی است که طنین ملکوتی آن در فضا، دل مؤمنان را به سوی خدا می کشد و بر وحشت و خشم کافران می افزاید. هم چنان که این وحشت را در جملات «گلادستون» سیاست مدار و صهیونیست انگلیسی مشاهده می کنیم. وی در پارلمان می گوید:
«تا هنگامی که نام محمد صلی الله علیه و آله در مأذنه ها بلند است و کعبه پابرجا است و قرآن رهنما و پیشوای مسلمانان است امکان ندارد پایه های سیاست ما در سرزمین های اسلامی استوار و برقرار گردد»[2].
اما درباره تکرار فرازهای اذان، امام رضا علیه السلام چنین می فرمایند: «در آغاز اذان؛ تکبیرهای چهارگانه برای آگاهی شنوندگان و آمادگی آنها برای شنیدن فرازهای بعدی است و دوبار تکرار فرازهای بعدی برای تأکید و یادآوری دوباره است»[3].
پی نوشت ها:
[1] . علل الشرائع، ترجمه ذهنى تهرانى، ج 1، ص 821 ..
[2] . تفسیر نمونه، ج 4، ص 438 ..
[3] . علل الشرائع، ترجمه ذهنى تهرانى، ج 1، ص 821 ..
صفات مومن از نظر امام رضا علیه السلام
یکی از دغدغه های مومن آن است که آیا عملش در بارگاه الهی مورد پذیرش واقع شده است یا خیر؟.
اما پاسخ آن است که عمل انسان باید طبق فرامین امامان معصوم علیهم السلام باشد، تا به درجه ی قبولی و پذیرش نائل آید؛ اما در برخی از روایات آمده که مومن باید دارای ویژگی های باشد.
این ویژگی ها در روایتی از امام رضا علیه السلام اینگونه بیان گردیده است که فرمودند: «لا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً إلاّ أنْ یَکُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال: سُنَّهٌ مِنَ اللهِ وَ سُنَّهٌ مِنْ نَبیِّهِ وَ سُنَّهٌ مِنْ وَلیّهِ، أمَّا السَّنَّهُ مِنَ اللهِ فَکِتْمانُ السِّرِّ، أمَّا السُّنَّهُ مِنْ نَبِیِّهِ مُداراهُ النّاسِ، اَمَّا السُّنَّهُ مِنْ وَلیِّهِ فَالصَّبْرُ عَلَى النائِبَهِ.»[1]
مؤمن، حقیقت ایمان را درک نمى کند مگر آن که 3 خصلت را دارا باشد: خصلتى از خداوند، که کتمان اسرار افراد باشد، خصلتى از پیغمبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) که مدارا کردن با مردم باشد، خصلتى از ولىّ خدا که صبر و شکیبائى در مقابل شدائد و سختى ها باشد.»
حضرت، سه ویژگی را برای مومن برمی شمرند که هر یک از ویژگی ها را منوط به فردی می کنند:
سنت اول از خداوند، که انسان مانند خداوند ستار و پوشاننده اسرار دیگران باشد.
سنت دوم از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که مدارا کردن با مردم است.
و سنت سوم که باید از امامش یاد بگیرد، صبر و استقامت در مشکلات است.
اولین ویژگی: کتمان اسرار افراد
مومن باید مانند خداوند متعال، پوشاننده و کتمان کننده اسرار دیگران باشد.
یکی از صفات خداوند ستاریت اوست. معنای ستار بودن خدا، آن است که اعمال انسان ها را از دیگر انسان ها می پوشاند تا آبروی آنان حفظ گردد.
ستاریت دو جنبه تکوینی و تشریعی دارد؛ با توجه به جنبه ی تکوینی برخی از صفات و آفات درونی انسان، بر دیگران پوشیده می ماند و کسی از آن خبر ندارد؛ اما از لحاظ جنبه ی تشریعی، انسان مومن نباید از عیب دیگران سوء استفاده کرده و آنرا افشاء نماید؛ و در روایات نیز از این افشاء راز یا عیب دیگران نهی شده است؛
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در وصیتش به ابوذر می فرماید: «الَمجالِسُ بِالْامانَةِ وَ افْشاءُ سِرُّ اخیک خِیانَةٌ»[2] مجالس امانت و افشا سرّ برادرت خیانت شمرده می شود.
در حدیث بالا، حضرت بصراحت به افشاء سر برادر ایمانی را خیانت شمرده است و ناگفته پیداست که کسی که خیانت کند، هرگز مومن نخواهد بود. چون مومن به برادرش خیانت نمی کند؛ علت آن است که امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: «المُؤمِنُ لا یَغُشُّ أَخَاهُ، وَ لا یَخُونُهُ، وَ لایَخذُلُهُ، وَ لا یَتَّهِمُهُ.»[3] مومن با برادر مومنش فریبکاری نمی کند و به او خیانت نمی ورزد و او را خوار نمی سازد و به او تهمت نمی زند.
پس یکی از خصلت های مومن کتمان اسرار برادران مومن است.
یکی از صفات خداوند ستاریت اوست. معنای ستار بودن خدا، آن است که اعمال انسان ها را از دیگر انسان ها می پوشاند تا آبروی آنان حفظ گردد.
ویژگی دوم: مدارا کردن با مردم
مدارا کردن با مردم، نشانه عقل آدمی است؛ یعنی انسانی که در اجتماع با دیگران، با نرمخویی رفتار می کند، مردم او را انسان عاقلی خواهند دانست؛ مدارا کردن با مردم باعث می شود که انسان هم در دنیا، از بسیاری از آفات بدور باشد و هم از لحاظ دینداری، مورد احترام خواهد بود؛ چرا که امام باقر علیه السلام فرمود: «سلامةُ الدّین و الدّنیا فی مداراة ِ الناس»[4] سلامت دین و دنیا، در مدارا کردن با مردم است.
نکته بسیار مهم در مدارا کردن با مردم آن است که انسانی که با دیگران با نرمی و مدارا رفتار می کند، او را از مصیبت ها و بلاها دور می کند؛ چون نرمی با مردم صدقه است؛ چون پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) مدارا کردن با مردم را «صدقه» می دانند و می فرمایند: «مُداراةُ الناس صدقةٌ»[5]
یعنی نقطه مشترک بین صدقه و مدارا کردن، دوری از آفات است؛ همانگونه که صدقه انسان را از آفات دور می کند، بوسیله مدارا کردن با مردم، انسان از مصیبت ها و بلایا مصون می ماند.
ناگفته نماند، که مدارا کردن با مردم هم جنبه دنیایی و مادی دارد و هم جنبه اخروی و معنوی. این مطلب از حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که: «مُداراةُ النّاسِ نِصفُ الإیمانِ، و الرِّفقُ بِهِم نِصفُ العَیش.»[6] مدارا کردن با مردم، نصف ایمان است و نرمى و مهربانى کردن با آنان، نصف زندگى است.
پس مدارا کردن با مردم، نصف ایمان و نصف زندگی است.
مدارا کردن با مردم باعث می شود، عمل انسان کامل شود و اگر مدارا کردن با مردم تحقق نیابد، عمل انسان کامل و تمام نخواهد شد. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: «ثَلاثٌ مَن لَم یَکُن فِیه لِمَ یَتِمَّ لَهُ عَمَلٌ: وَرَعٌ یَحجُزُهُ عَن مَعاصِی اللّه ِ و خُلُقٌ یُدارِی بِهِ النّاسَ و حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ.»[7]
سه چیز است که هر کس نداشته باشد هیچ عملى از او تمام و کامل نیست: پاکدامنى و ورعى که او را از نافرمانى خدا بازدارد و خویى که به سبب آن با مردم مدارا کند و بردبارى و حلمى که به وسیله آن رفتار جاهلانه نادان را دفع کند.
نقطه مشترک بین صدقه و مدارا کردن، دوری از آفات است؛ همانگونه که صدقه انسان را از آفات دور می کند، بوسیله مدارا کردن با مردم، انسان از مصیبت ها و بلایا مصون می ماند.
ویژگی سوم: صبر و استقامت در مشکلات
قرآن کریم یکی از مدال های بزرگی را که به حضرت ایوب علیه السلام می دهد، صبر در مشکلات می دهد؛ قرآن کریم، در مورد ایشان می فرماید: «إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا»[8] ما ایوب را بنده صابری یافتیم؛ اما جایگاه صبر، در بین عبادات همچون سر به بدن است؛ که اگر سر نباشد، بدن نیز نخواهد بود؛ آیا بدن بدون سر فایده ای دارد؟ همانگونه صبر، در بین عبادات است که بدون آن دیگر عبادات فایده ای ندارند.
این مطلب در حدیثی از امام على علیه السلام نقل شده که فرمود: «الصَّبْرُ فِی الْأُمُورِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا فَارَقَ الرَّأْسُ الْجَسَدَ فَسَدَ الْجَسَدُ وَ إِذَا فَارَقَ الصَّبْرُ الْأُمُورَ فَسَدَتِ الْأُمُورُ.»[9]
نقش صبر در کارها همانند نقش سر در بدن است؛ همچنان که اگر سر از بدن جدا شود، بدن از بین مى رود، صبر نیز هرگاه همراه کارها نباشد، کارها تباه مى گردند.
پس صبر، جایگاه قدرتمندی در بین عبادات دارد؛ و صد البته که مراتبی دارد که همه ی عبادات آدمی را شامل می شود؛ صبر در طاعت، صبر در مصیبت و صبر در معصیت که هر یک اجر و پاداشی بس بزرگ را در پی دارد؛
یکی از آثار صبر در مشکلات، آن است که صابر، با صبر بر مشکلات یک سوم از حقیقت ایمانش را تکمیل می کند؛ چنانچه امام رضا علیه السلام فرمود: «لَا یَسْتَکْمِلُ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الْإِیمَانِ حَتَّى تَکُونَ فِیهِ خِصَالٌ ثَلَاثٌ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ حُسْنُ التَّقْدِیرِ فِی الْمَعِیشَةِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزَایَا.»[10]
هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمى کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبت ها و بلاها.
بنابر این، صابر می تواند با صبر بر مشکلات، پازل های ایمانی اش را تکمیل کرده و خودش را به جرگه ی عابدان برساند؛ و این گونه است که امام رضا علیه السلام فرمود که مومن در او سه خصلت باید وجود داشته باشد که یکی از آنها سنتی از امامش است که باید او نیز در مشکلات صبر پیشه کند.
پی نوشت:
[1] بحارالأنوار(ط ـــ بیروت) ج 75، ص 334.
[2] بحار الانوار، ج 77، ص 91.
[3] الخصال، ج۲، ص۶۲۲
[4] عیون الحکم و المواعظ، للیثی، ص285، ح 5152
[5] نهج الفصاحه، مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله، ص720 ح 2736
[6] الکافی : ۲/۱۱۷/۵
[7] الکافی : ۲/۱۱۶/۱
[8] سوره ص، آیه ۴۴
[9] کافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص90، ح9
[10] تحف العقول، ص446 / بحار الانوار، (ط-بیروت) ج 75، ص 339
بهترین و عاقلترین مردم روزگار در کلام امام کاظم(ع)
امام کاظم علیه السلام فرمودهاند: مردم چهار گروهاند جاهلی که غرق در هوا و هوس است، عابدی که تظاهر به تقوا می کند، عالمی که میخواهد پشت سرش حرکت کنند و حق شناس حقپویی که دوست دارد حق را بپا دارد.
امام موسی کاظم علیه السلام:
اَلنّاسُ عَلی اَرْبَعَةِ اَصْنافٍ: جاهِلٌ مُتَرَدّی مُعانِقٌ لِهَواهُ وَ عابِدٌ مُتَقَوّیکُلَّما اَزْدادَ عِبادَةً اَزْدادَ کِبْرا وَ عالِمٌ یُریدُ اَنْ یوطَاَ عُقْباهُ وَ یُحِبُّ مَحْمِدَةَ النّاسِ وَعارِفٌ عَلی طَریقِ الحَقِّ یُحِبُّ القیامَ بِهِ فَهُوَ عاجِزٌ اَوْ مَغْلوبٌ فَهذا اَمْثَلُ اَهْلِ زَمانِکَ وَاَرْجَحُهُمْ عَقْلاً.
مردم چهار گروهاند: جاهلی که غرق در هوا و هوس و در معرض هلاکت است، عابدی که تظاهر به تقوا می کند و هر چه بیشتر عبادت می نماید، تکبرش بیشتر می شود، عالمی که می خواهد پشت سرش حرکت کنند و دوست دارد از او تعریف نمایند، و حق شناسِ حق پویی که دوست دارد حق را به پادارد، اما یا ناتوان است و یا زیر سلطه. چنین فردی بهترین نمونه روزگار و عاقل ترین مردم دوران است.
"خصال، صفحه 262"