در پی شهادت سردار رشید اسلام قاسم سلیمانی، «حمید تقدیمی» از شاعران جوان مهاجر افغانستانی غزلی در وصف شهید سلیمانی سروده و آن را در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است.
سروده این شاعر افغانستانی در ادامه میآید:
حسرتی صبح جمعه آمده است، در دلم آتش تو روشن بود
قلب با این خبر بگو چه کند، قصهی یک انار و سوزن بود
تازه فهمیدهام چه نزدیکی، قسمتی از وجود من بودی
بعد از آن انفجار، در خودرو، شعله ور تکه پارهی من بود
تو سلیمان و یا که داوودی.،هر گره وا شده به دستانت
آنچه در دستهای تو موم است، زیر دندان دشمن آهن بود
رد پاهای شیر میگوید، وسعت بیشه تا کجا باشد
چکمههای تو امنیت آورد، حد و مرز قلمرو روشن بود
در سحرگاه جمعه میپیچد، کربلا عطر آشنای شما
باد سمت حرم به اکلیل، ذرههای تنت مزین بود
برگههای مچاله میخواهند، شعلهها را یکی یکی بکشند
فکر کردن به مرگ صاعقه هم، اشتباه بزرگ خرمن بود
هشتمین خان قصه نامردی است، تیرها مکر و حیله و نیرنگ
چاه کن باز در ته چاه است، خندهای بر لب تهمتن بود
گر چه نثری به پیش دیوان است، شاعرا، مشق، غرق نقصان است
زیره بردن به سمت کرمان است، چارهی بغض ما نوشتن بود