اخلاق اجتماعی، صیانت از عرض خود و دیگران
انسان موجودی اجتماعی است و همواره نیازمند تعامل با دیگران است؛ زیرا انسان به تنهایی نمیتواند نیازهای عاطفی و مادی و غیرمادی خود را برطرف کند؛ از همین رو هر انسانی در گام نخست نیازمند جفت و زوجی است که میتواند در این ساختار به بسیاری از نیازهای طبیعی پاسخی مناسب دهد. خانواده کوچکترین و اصلی ترین واحد اجتماعی است که در میان انسانها شکل میگیرد. بنابراین، مهمترین و ابتداییترین تعاملی که هر فرد انسانی با دیگری دارد در این ساختار تعریف میشود. بر همین اساس، اخلاق خانوادگی نیز بخش اصلی اخلاق اجتماعی را تشکیل میدهد.
انسان در تعاملات اجتماعی باید دو دسته از اصول اخلاقی و قانونی را مراعات کند تا تعاملات در بهترین حالت صورت گیرد. قانون که بر اساس اصول عدالت سامان یافته، اجازه نمیدهد تا کسی از حدود خود گذشته و متعرض حقوق دیگران شود؛ اما اخلاق نه تنها به این محدوده خلاصه نمیشود، بلکه زمینه را برای احسان و اکرام نسبت به دیگران فراهم میکند. اگر قانون و عدالت، اصل را بر مقابله به مثل میگذارد، اما اخلاق افزون بر این اصل، بستری را فراهم میآورد که شخص از حق خویش بگذرد و در مقام احسان، عفو و گذشت از خطا و خلاف دیگری داشته باشد و در مقام اکرام، حتی از حق خویش بگذرد و ایثارگری کند.
به سخن دیگر، تعاملات اجتماعی در سهگانه عدالت و احسان و اکرام در چارچوب قانون و اخلاق سامان مییابد. البته قانون و عدالت به سبب فراگیر بودن، بهترین میزان و معیار برای ایجاد تعادل در رفتارهای اجتماعی و پاسخگویی قاطع به نیازهای افراد در چارچوب قانون است؛ اما در تعاملات اجتماعی نمیتوان به این بسنده کرد؛ زیرا عواطف و احساسات انسانی را نمیتوان در چارچوب قوانین و قواعد عادلانه محدود کرد؛ از این رو نیازمند قوانین و اصولی در سطح اخلاق احسانی و اکرامی هستیم تا بتواند ساختار جامعه را به انسجام و وحدتی مثالزدنی برساند.
اگر قانون مبتنی بر عدالت همان اسکلت فلزی و سنگ و آجر سازه اجتماع است، اخلاق در قالب مکارم اخلاقی، همان ملات است که این سنگ و آجر و فلز را به هم پیوند میزند و بر زیبایی سازه اجتماع میافزاید. از نظر قرآن و آموزههای وحیانی اسلام، مکارم اخلاقی ملات اجتماع را میسازد و پیوندی میان افراد انسانی ایجاد میکند که دارای متمایزات بسیاری هستند.
شکی نیست که هر انسانی به سه چیز مهم در زندگی هزینه بسیار میپردازد که شامل: 1. حفظ و صیانت از جان و بقای خود و دیگران؛ 2. حفظ و صیانت از مال خود و دیگران؛ 3. حفظ و صیانت از عرض و آبروی خود و دیگران است.
پيامبر گرامي اسلام صليالله عليه و آله و سلم میفرماید: اِنَّ حُرمَهْ عِرض المُؤمِنِ كَحُرمَهْ دمِهِ و مالِهِ؛ حرمتِ حيثيت و آبروي مؤمن همانند حرمتِ جان و مال او است.(لئالي الاخبار، ج ۵، ص ۲۲۶)
امام جعفرصادق(ع) نیز میفرماید: المُؤمنُ حرامٌ كُلُّهُ: عِرضُهُ و مالُهُ و دَمُهُ؛ مؤمن سراسر وجودش حرمت است: حرمت آبرو، حرمت مال و حرمت خون و جان او. (مستدرک، ج ۹، ص ۲۳۹)
همچنین پيامبر گرامي اسلام در راستای امنیت اخلاقی جامعه میفرماید: لا تَخرِقَنَّ علي اَحَدٍ سِتراً؛ تو (برحذر باش) آبرو و حرمت احدي را هرگز متعرض مشو. (شهابالأخبار، ص ۳۵۰)
حفظ و صیانت از آبرو و عرض به معنای حفظ همه آن چیزی است که انسانیت انسانی را میسازد؛ زیرا جان زمانی میارزد که اصول انسانی آن حفظ شده بود؛ وگرنه جان بیاصول انسانی برای انسانها کمترین ارزش را دارد؛ چرا که شرافت و کرامت انسانی برای خود انسان ارزشمندتر از هر چیزی است. از این رو انسانها جان و مال خویش را برای عرض خویش و دیگران میدهند و اینگونه نیست که کسی عرض خویش را برای جان و مال بدهد مگر آنکه از فطرت انسانی خود خارج شده باشد.
به سخن دیگر، حفظ و صیانت از آبرو یعنی شخصیت انسانی خود و دیگران مهمترین چیزی است که انسان آن را به عنوان امنیت خواهان است، به طوری که اگر امنیت شخصیتی او تامین نشده باشد، گویی هیچ تامینی برای او نشده و امنیتی فراهم نیامده است.
مولي اميرالمؤمنين(ع) در تقدم عرض نسبت به دوگانه جان و مال میفرماید: مِنَ النُبلِ أن يبذُلَ الرّجُلُ مالَهُ و يَصونَ عِرضَهُ؛ كسي كه براي حفظ آبرو وحيثيت خود از مال و منالش ميگذرد، نشانه اصالت و بزرگواري اوست.(فهرست غررالحکم، ص ۲۴۲)
آن حضرت به افراد هشدار میدهد که ارزش و اهمیت آبروی خود و دیگران را بدانند و کاری نکنند که آبروریزی شود؛ زیرا کسی که شخصیت خویش را از دست دهد همه چیزش را از دست داده است. ایشان میفرماید: مَن بَذلَ عِرضَهُ ذَلَّ؛ کسي که حيثيت و آبروي خود را ميبرد خودش را به پستي و خاک مذلّت افکنده است. (فهرست غرر، ص ۲۴۲)
امام حسن مجتبي(ع) احمق و بیخرد را کسی میداند که نمیداند با مال و عرض خویش چگونه برخوردی داشته باشد و آن را چگونه استفاده کند. ایشان میفرماید: السَّفيهُ، اَلأَحمقُ في مالِهِ اَلمُتهاوَنُ فيعِرضِه؛ آدم سفيه و بيخِرد کسي است که در مصرف اموالش ابلهانه عمل ميکند و نسبت به آبروي خود لاأبالي و سهلانگار است.(بحار، ج ۷۸، ص ۱۱۵)
صیانت از عرض و آبرو، از شخصیت انسانی
آبرو به معناى اعتبار، قدر، جاه، شرف، عِرض و ناموس است؛(فرهنگ فارسى معين). اما حقیقت آبرو و عرض، همان شخصیت انسانی است که خداوند آن را کرامت بخشیده و بر بسیاری از موجودات هستی برتری داده است.(اسراء، آیه 70)
عرض هر کسی همان شخصیتی است که انسان در طول زندگی میسازد و آن را کسب میکند. البته عرض انسان محدود به شخصیت درونی و شاکله وجودی او نیست؛ بلکه هر آن چیزی که به این شخصیت و شخص مربوط است و در حقیقت شخصیت اجتماعی او را شکل میدهد، در حکم عرض و آبروی او است. از این رو، نمیتوان عرض را محدود به شخصیت فردی و شاکله وجودی و باطنی فرد کرد، بلکه شامل شخصیت اجتماعی و همه کسانی است که با او پیوند خوردهاند. از همین رو در تفسیر مفهوم عرض و آبرو، اعتبار اجتماعی، قدر و منزلت اجتماعی، شرافت و همچنین هر آنچه که ناموس او را شکل میدهد و خط قرمز او را نشان میدهد، به عنوان عرض و آبروی شخص مطرح است.
بر همین اساس اگر ما از مفهوم عرض و آبرو سخن میگوییم، مراد همین دایره وسیعی است که با الفاظی چون اعتبار و قدر و جاه و مانند آنها بیان میشود. بنابراین وقتی از مفهوم و اصطلاح عرض و آبرو در قرآن و اسلام سخن میگوییم شامل همه چیزهایی است که میتوان از واژههایی چون تعفّف، وجيه و هر آنچه كه لازمه معانى آن است به دست آورد.
از نظر آموزههای وحیانی اسلام، حفظ شخصیت و کرامت انسانی مهمترین چیز در امنیت خرد و کلان اجتماع است. از این رو تامین امنیت اخلاقی و شخصیت افراد جامعه در دستور کار قرار گرفته و در قالب آموزههای معرفتی و حتی دستوری و به شکل بایدها و نبایدهای شرعی و اخلاقی به آن توجه شده است. بسیاری از احکام مانند حرمت غیبت، تهمت، افترا، دشنام، ناسزا، قذف و مانند آنها در راستای حمایت از شخصیت و شرافت و کرامت انسانی وضع شده است و گاه حتی نهتنها در حوزه اخلاق بلکه در حوزه حقوق کیفری و جزایی احکام سخت و شدیدی وضع شده تا هر گونه تعرض به شخصیت و هتک حرمتها و آبروی انسانی، موجب کیفر جزایی در دنیا و آخرت باشد. بنابراین، قوانین بازدارنده و پیشگیرانه و نیز مجازات و عقابهای متعددی از سوی شارع مقدس وضع میشود تا شخصیت و آبروی افراد حفظ شود و امنیت اخلاقی و ناموسی و عرضی افراد تامین گردد.
خداوند به صراحت در آیاتی بر حرمت هتک عرض و آبروی مردم تاکید داشته و هر گونه هتک حرمت و آبروریزی را حرام کرده و جزو گناه کبیرهای دانسته که مجازات آن دوزخ و عذاب آن است.(همزه، آیه 1؛ قلم، آیات 11 و 16)
پيامبر گرامي اسلام(ص) میفرماید: اَيُّها الناس! إنَّ دِماءَ كُم و اَعراضَكُم عَلَيكُم حرامٌ الي أَن تَلقَوا ربَّكُم؛ اي مردم! ريختن خون يکديگر و لطمه زدن به حيثيت ديگران، تا وقت مردن و لقاي پروردگارتان بر شما حرام است. (تحفالعقول، ص ۳۱)
از نظر قرآن، آبروریزی حتی در پشت سر کسی در قالب غیبت نیز گناه است. غیبت سخنی در پشت سر کسی است که غیب شده آن را ناخوش داشته و نسبت به آن سخنان ناراحت میشود. غیبت نقل گفتار و عملی است که شخص غیب شده آن را انجام داده و در حقیقت شخص غیبت کننده در حال بیان واقعیت و حقیقتی است؛ اما چون گفتن آن سخن و رفتار در پیش غیبت شونده موجب ناخشنودی و ناراحتی وی میشود، بنابراین بیان این واقعیت پشت سر او غیبت دانسته میشود؛ اما اگر شخص سخن و رفتاری را نقل کند که دروغ باشد، این دیگر نهتنها مصداق غیبت، بلکه از مصادیق تهمت و افترا است که در برخی از موارد علاوه بر مجازات اخروی، در همین دنیا برای آن تهمت و بهتان مجازات قانونی و کیفری از سوی شارع مقدس وضع شده است.
از آنجا که غیبت، پشت سر گویی نسبت به اعمال شخصی است که واقعیت دارد، جایز نیست که در جایی مطرح شود که شخص حضور نداشته باشد(حجرات، آیه 12)؛ اما اگر شخص حضور داشته باشد و گفتن آن موجب رنجش وی میشود باید از آن اجتناب کرد؛ زیرا گفتن آن، موجب هتک حرمت و شخصیت او و موجبات آبروریزی است؛ البته خداوند به مظلوم اجازه میدهد تا به افشاگری دست زند؛ اما مظلوم افشاگر باید کاری نکند که شخصیت ظالم در حوزههای دیگر مخدوش شود. از همین رو، خداوند در قرآن اجازه نمیدهد تا حتی مظلوم جز در محدوده ظلمی که به او روا شده، دست به افشاگری زند و اگر بخواهد مطالبی را در حوزههای دیگر بیان کند که حتی واقعیت داشته باشد نباید متعرض آن حوزهها شود و برای او جایز نیست؛ زیرا حفظ و صیانت از شخصیت و آبروی اشخاص جامعه بسیار ضروری است.(نساء، آیه 148)
از نظر قرآن بیان چیزهایی که شخص انجام نداده در قالب بهتان، موجبات اذیت و آزار شخص میشود. از همین رو، گناهی بزرگ است که مجازات آن نیز دوزخ است.(احزاب، آیه 58)
همچنین کسانی که در قالب تمسخر نامها و القاب زشت بر دیگران میگذارند، به سبب حرمتشکنی نسبت به شخصیت مومن باید خود را آماده مجازات الهی کنند؛ زیرا مسخره کردن دیگری و لقب زشت گذاشتن شایسته نیست و کاری است که شخصیت مومن را میشکند و هتک آبرو میکند.(توبه، آیه 79؛ حجرات، آیه 11)
به هر حال، با توجه به اینکه مسخره و هجو كردن مؤمن، موجب هتك آبروى وى میشود، حرام و گناه دانسته شده و از آن نهی شده است.(حجرات، آیه 11) البته اگرچه در آيه پيشين از آبروريزى سخنى به ميان نيامده است، ولی باید گفت نهى از تمسخر در این آیه احتمال دارد به سبب اين باشد كه مسخره كردن، مايه وهن و شكستن اعتبار افراد مىشود؛ از این رو حرام دانسته شده است.
عوامل اصلی آبرومندی
گاه اشخاص گرفتار امور موهوم هستند و گمان میکنند عوامل آبرومندی مثلا پول و ثروت و فرزند و مانند آن است؛ در حالی که اینها عامل آبرومندی نیست تا نداشتن آن به معنای بیآبروی باشد. به عنوان نمونه خداوند در آیات 15 و 16 سوره فجر بیان میکند که ثروت و فقر به معنای اکرام و اهانت نیست. از همین رو دیدگاه کافران را نقد میکند که مردمان فقیر را خوار و اشرار میدانستند و حاضر به ایمانآوری نبودند.(ص، آیه 62)
از نظر قرآن مهمترین عوامل آبرومندى حقیقی انسان عبارتند از:
- ايمان:
ايمان، سبب آبرومندى و محبوب شدن در دلهاى مردم است(مریم، آیه 96) زیرا حقیقت آبرو و عرض آدمی همین ایمان است که خداوند به شکل نور در درون انسانها میگذارد.
- پاكدامنى:
از نظر قرآن پاكدامنى، عامل اصلی آبرومندى انسان است که شخص باید آن را برای خود و بستگان خویش حفظ کند و اجازه ندهد به هیچ شکلی مخدوش شود.(مریم، آیات 27 و 28)
- عمل صالح:
آبرومندشدن نزد ديگران در سايه ایمان و عمل صالح امکانپذیر است و انسان باید همواره به نيكوكارى و اعمال صالح به عنوان مهمترین عامل آبرومندی در دنیا و آخرت توجه داشته باشد.(مریم، آیه 96؛ یونس، آیه 26)
عوامل و موجبات هتک عرض دیگران
از نظر قرآن کارهایی موجب میشود که هتک حرمت شود و آبروی کسی ریخته شود؛ از این رو این کارها حرام دانسته شده است. از جمله این کارها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تجسس
نهى از تجسّس در امور مؤمنان چه بسا به اين جهت باشد كه به طور معمول سبب دست يافتن به چيزهايى مىشود كه وهن و بىآبرويى را در پى دارد(حجرات، آیه 12). از همین رو این عمل حرام و گناه دانسته شده است.(الميزان، ذيل آيه)
- افشای عیوب اهل ایمان
فاش كردن عيوب مؤمنان، از عوامل هتك آبرو است(نساء، آیه 148)؛ زیرا مقصود از «الجهر بالسّوء من القول» در آیه افشاى بدى شخص است. پس ممنوع بودن آن جز در مورد ظالم مىتواند به اين دليل باشد كه افشاى بدى افراد، سبب هتك آبروى آنان مىشود. (مجمعالبيان، ذيل آيه) امام صادق(ع) نیز میفرماید: عَوَرةُ المُؤمِنِ عَلَي المُؤمِنِ حرامٌ؛ فاش کردن عيوب و رازهاي يک مؤمن، بر ديگر مؤمنان حرام است. (اصول کافي، ج ۴، ص ۶۳) پيامبر گرامي اسلام(ص) میفرماید: مَن مَشي في عَيبِ اَخيهِ و كَشْفِ عَورَتِهِ كانَت اوّلُ خُطوَةٍ خَطاها وَضَعَها فيجَهَنّم! وَ كَشَف اللهُ عَوَرَتَهُ عُلي رُؤوسِ الخَلائِقِ؛ هر كس براي عيبجويي و فاش كردن اسرار برادر دينياش قدم بردارد اولين قدم او ورود به جهنم خواهد بود! و خداوند اسرار و عيوب او را نزد همة خلايق فاش و علني خواهد کرد. (لئاليالاخبار، ج ۵، ص ۲۴۱) همچنین امام جعفرصادق(ع) میفرماید: مَن كَشَفَ حِجابَ غَيرِه إِنكَشَفَت عَوراتُ نَفِسهِ؛ کسي که نسبت به مردم پردهدري کند پردة آبروي خودش دريده ميشود. (کشفالغُمّة، ج ۲، ص ۳۲۹) پس باید توجه داشت که شخص افشاگر در دنیا بدون مجازات نخواهد ماند.
لزوم افشا و مجازات ظالمین حکومتی
اما افشاگری در مورد ظالم به ویژه ظلمهای اجتماعی و حکومتی از آیه شریفه «الا من ظلم» استناد شده است. بدین معنا که وقتی ظلمی در جامعه و در جایگاه حکومت و نسبت به مردم صورت میگیرد، دیگر واگذاشتنی نیست و فرد ظالم باید مجازات و افشا شود و نیز جبران مافات حتیالامکان صورت گیرد. مواردی از قبیل: پیمانشکنی، خیانت، دروغگویی، خلف وعده، فریب دادن، اسراف، ریختن خون بیگناه، بردن آبروی افراد، شکستن کرامت انسانها و زیرپا گذاشتن بیتالمال و حقوق همگی گناه کبیره هستند که اگر در جایگاه اجتماعی و حکومتی انجام گیرد، باید حتماً افشاگری و مجازات در مورد مرتکبین انجام شود و تا حد امکان جبران مافات در مورد آنها صورت گیرد.
هنگامی که علی(ع) از خیانت «ابن هرمه» (مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه (حاکم اهواز) نوشت: وقتی که نامهام به دستت رسید، فوراً «ابن هرمه» را از مسئولیت بازار عزل کن به خاطر حقوق مردم، او را زندانی کن و همه را از این کار با خبر نما تا اگر شکایتی دارند بگویند. این حکم را به همه کارمندان زیردستت، گزارش کن تا نظر مرا بدانند. در این کار نسبت به «ابن هرمه» نباید غفلت و کوتاهی شود والا نزد خدا هلاک خواهی شد و من هم به بدترین وجه تو را از کار برکنار میکنم. (دعائم الاسلام، قاضی نعمان، ص 532)
- مسخره کردن
چنانکه گفته شد، مسخره کردن مؤمن، موجب هتك آبروى وى میشود. لذا از این رفتار نهی شده است.(حجرات، آیه 11) امام جعفرصادق(ع) میفرماید: هركس داستاني نقل كند و قصدش ظاهر ساختن بديها و ريختن آبروي مؤمني باشد و بخواهد او را از چشم مردم بيندازد، خداوند متعال ولايت خود را از او برميدارد و ولايت شيطان را جايگزين آن ميکند.(ثواب و عقابالاعمال، ص ۵۴۷)
- اشاعه فحشاء
افشاگری نسبت به کار زشت دیگران موجب هتک حرمتها میشود؛ لذا از هر گونه اشاعه فحشا با بیان آن منع شده است؛ زیرا هم حرمتها را میشکند و هم شخصیت افراد را نابود میسازد.(نور، آیه 19) در حقیقت علاقه به شيوع فحشا، تأكيد بر نهى از اشاعه آن است. تهديد سخت افراد ياد شده، چه بسا به اين سبب باشد كه اشاعه فحشا در باره مؤمنان، باعث آبروريزى آنان مىشود.
۵. تهمت
متّهم كردن ديگران، باعث هتك آبرو عرض آنان میشود و شخص گناهی آشكار را به دوش میکشد و باید خود را آماده مجازات الهی کند.(نساء، آیه 112) خداوند در آیه 58 سوره احزاب مقصود از «يؤذون المؤمنين» به قرينه «فقد احتملوا بهتاناً»، تهمت زدن و نسبت ناروا به آنان است.
- بدگمانی
اظهار سوءظن، عامل ريخته شدن آبروى مؤمن است. از همین رو اسلام بدگمانی و اظهار سوء ظن را حرام دانسته است؛ زیرا به صرف بدگمانی نمیتوان آن را اظهار و آشکار کرد؛ چون موجب میشود تا این بدگمانی مسیر درست قضاوت و رفتار را به انحراف بکشاند.(حجرات، آیه 12) البته باید توجه داشت که نهى از سوءظن به اعتبار اظهار و ترتيب اثر بر آن است، نه مجرد بدگمانى در قلب، زيرا اظهار سوءظن، حيثيّت مؤمن را خدشهدار مىكند و از همین رو در قرآن از آن نهی شده است. (الميزان، ذيل آيه)
- عیبگویی
بازگويى عيب ديگران حرام و مايه آبروريزى آنان میشود.(توبه، آیه 79؛ قلم، آیات 11 و 16) خداوند در آیه 11 سوره حجرات نیز از لمز نسبت به دیگران نهی کرده است. «لمز» در لغت به معناى عیبجویی و به دنبال عيب كسى رفتن است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب؛ ذیل واژه) همچنین خدا در آیه 1 سوره همزه از هر گونه همز بازداشته است. «همز» در لغت به معناى غيبت كردن (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب، ذیل واژه) و «همزه» به كسى گفته مىشود كه بسيار مرتكب غيبت شود. (الكشّاف، زمخشری، ذيل آيه) و مقصود از آن، شكستن حريم ديگران و ريختن آبروى آنان است.
- غیبت
چنانکه گفته شد غيبت، از عوامل هتك آبروی دیگران است لذا در اسلام و قرآن از آن نهی شده است.(حجرات، آیه 12) پيامبر گرامي اسلام میفرماید: در شب معراج برقومي گذر كردم كه با ناخنهاي خود صورتهايشان را ميخراشيدند. از جبرائيل حال آنها را جويا شدم، گفت: اينان كساني هستند كه غيبت مردم را ميكردند و حيثيت و آبروي آنها را لكّهدار ميساختند. (مستدرك، ج ۹، ص ۱۱۹)
- قذف
قذف به معنای بهتان زدن به دیگران و نسبت دادن زنا و زنازادگی به افراد است که در قرآن از آن به شدت نهی شده است؛ زیرا قذف موجب آبروريزى زنان پاكدامن میشود و شخصیت آنان را لکهدار میکند.(نور، آیات 4 و 5) البته قذف از جمله گناهانی است که شخص قاذف در همین دنیا باید به کیفر برسد و مجازات شرعی و حدود آن باید در باره وی به اجرا در آید. اینکه در قرآن دستور حدّ براى تهمتزننده به زن پاكدامن داده شده، بیان این معنا است که با قذف آبروی اشخاص ریخته میشود و شخص قاذف باید نسبت به این بیآبرویی پاسخگو باشد و مجازات شود. خداوند همچنین در آیاتی دیگر از قرآن مجازات برخی از هتک حرمتها و آبروریزی را مجازاتهای دنیوی و اخروی و همچنین لعن الهی دانسته است.(نور، آیات 19و 23؛ همزه، آیات 1 و 4)
راههای صیانت از آبروی خود و دیگران
چنانکه گفته شد، هر انسانی در جامعه از شخصیتی برخوردار است که باید از آن صیانت کند. همچنین آبرویی که قطره قطره جمع میشود را نباید به سادگی از دست داد و نباید اجازه بدهیم دیگران متعرض آن شوند یا خودمان متعرض آبروی دیگری شده و شخصیت او را در جامعه خوار و خفیف سازیم. همانطور که گفته شده است عرض و آبرو در اسلام همانند خون و مال از ارزش برخوردار است و باید از آن صیانت شود.
هر کسی موظف است کاری نکند که موجب خواری و آبروریزی شود؛ در حقیقت خود شخص باید آبروی خویش را در اصل حفظ کند و کاری نکند که آبرویش برود و بریزد. باید حرمت امامزاده را خود متولی نگه دارد؛ چنانکه اميرالمؤمنين(ع) میفرماید: لاتَفَعَلْ ما يَشينُ العِرضَ والاِسم؛ هيچوقت به كاري اقدام مكن كه باعث بدنامي و لطمه زدن به حيثيت تو ميشود. (فهرست غررالحکم، ص ۲۴۲)
همچنین آن حضرت در اینباره میفرماید: لاتَجَعَلْ عِرضَكَ غَرَضاً لِنِبالِ القَولِ؛ آبرو و اعتبار خودت را آماج تيرهاي حرف مردم قرار مده. (نهجالبلاغه، نامة ۶۹) در حقیقت آبرو و حيثيّت تو در دست خود تو است و نباید کاری کنی که مورد حمله قرار گیرد و بیآبرو شوی.
باید توجه داشت که آبروی ریخته شده غیرقابل جمع است و کسی که آبرویش بریزد دیگر نمیتواند به حالت اول وشخصیت نخستین خویش بازگردد. امام صادق(ع) میفرماید: اذا رَقَّ العِرضُ اُستُصعِبَ جَمْعُه؛ وقتي آبرو ريخت و بيارزش شد، ديگر جمعآوري و جبران آن دشوار خواهد بود! (اعلامالدين، ص ۳۰۳)
در آموزههای وحیانی اسلام راههایی برای حفظ آبروی خود و دیگران بیان شده که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
- گذشت از مال
گاه لازم است انسان برای حفظ آبروی خویش از مال بگذرد؛ زیرا مال برای حفظ جان و عرض اوست و باید در خدمت این دو امر باشد، نه اینکه انسان جان و عرض خویش را فدای مال کند. انسان کریم کسی است که برای آبروی خویش از مالش میگذرد. اميرالمؤمنين(ع) میفرماید: مِنَ النُبلِ أن يبذُلَ الرّجُلُ مالَهُ و يَصونَ عِرضَهُ؛ كسي كه براي حفظ آبرو وحيثيت خود از مال و منالش ميگذرد نشانه اصالت و بزرگواري اوست. (فهرست غرر، ص ۲۴۲) آن حضرت در جایی دیگر میفرماید: إنّ أفضَل الِفعالِ صِيانَة العِرض بِالمالِ؛ افضل اعمال انسان در آن است كه مال و دارايياش را سپر حيثيّت و آبروي خود قرار دهد. (وسائل، ج ۱۵، ص ۲۶۲) امام حسين(ع) میفرماید: اِنَّ خَيرَ مالِكَ ما وَقَيتَ بِهٍ عِرضَكَ؛ بهترين مال و دارايي تو آن است كه در راه حفظ آبرو و حيثيت خود به كار بري. (بحار، ج ۴۴، ص ۱۸۹) از نظر اميرالمؤمنين(ع) دادن مال و صیانت عرض در حقیقت از دست رفتن مال نیست؛ بلکه به یک معنا حفظ آن است؛ زیرا مال ابزار حفظ و صیانت از شخصیت است. از این رو میفرماید: لَم يَذهَبْ مِن مالِكَ ما وَقي بِهِ عِرضَكَ؛ آن مالي كه در راه حفظ شأن و آبروي خودت خرج ميكني در حقيقت تو آن را از دست ندادهاي. (فهرست غرر، ص ۲۴۲)
- عفت
از مهمترین راهکارهای قرآنی برای حفظ آبروی خویش آن است که انسان عفت ورزد. عفت ورزی میبایست در همه حوزههای اقتصادی، عاطفی و جنسی، رفتار اجتماعی و مانند آن باشد. پس اگر از نظر وضعیت اقتصادی با مشکل روبهرو است، بهتر است که جار نزند و رفتار و گفتاری نداشته باشد که فقر و نداری او دیده شود؛ هر چند که دیگران میتوانند با نگاهی به سیما و وضعیت زندگی او از فقر وی مطلع شوند، ولی باید خود نگوید.(بقره، آیه 273) کسی که عفت ورزد خداوند درهای گشایش خویش را به روی او باز میکند و او را دارا و غنی میسازد و امورات او را سامان میدهد.(همان؛ و نیز مریم، آیات 27 تا 30)
- حجاب
یکی از مهمترین ابزارها و راهکارهای حفظ و صیانت از عرض و آبروی خویش، استفاده از حجاب است. البته حجاب بر زن و مرد واجب است و فقط میزان و مقدار آن متفاوت است.(نور، آیه 31؛ احزاب، آیه 59) از نظر قرآن، حفظ آبرو چنان مهم است که حتی آدم(ع) و حوا(س) برای حفظ وصیانت از آبروی خویش، با برگهای درختان، عورت خویش را پوشاندند.(اعراف، آیه 22؛ طه، آیه 121)
- وجاهت
از راههایی که انسان میتواند آبروی خویش را حفظ کند، وجاهت در رفتار است. اینکه وجیه باشد و کاری نکند که آثار نداری و مشکل و بحران از او آشکار شود. وجیه انسان موجهی است که آبروی خویش را در هر شرایط حفظ میکند.(آل عمران، آیه 45؛ احزاب، آیه 69)
- ازدواج
بیگمان یکی از مهمترین عواملی که آبروی اشخاص را در معرض خطر قرار میدهد، مسائل جنسی است که در جوانان به سبب شدت آن میتواند به رفتارهای پرخطر تبدیل شود. انسانی که در معرض خطر مسائل جنسی است برای حفظ خویش از بیآبرویی میتواند از راههایی چون تقویت عفت و حیا، روزه گرفتن، ورزش کردن و کارهایی که ذهن را درگیر امورات دیگر میکند و قوای جنسی را کاهش میدهد بهره گیرد. این رویهای است که شخص نسبت به مشکل جنسی خود باید انجام دهد؛ البته درباره مشکلات جنسی دیگران هر فرد انسانی موظف است تا شرایط نکاح و ازدواج دیگران را فراهم آورد تا جامعه به بحران جنسی و بیآبرویی گرفتار نشود. از این رو یکی از وظایف مردم و دولت و نظام ولایی اسلامی، ایجاد شرایط ازدواج جوانان است. خداوند میفرماید: وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛ بىهمسران خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد؛ اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خويش بىنياز خواهد كرد؛ و خدا گشايشگر داناست.(نور، آیه 32)
- تغییر شرایط
انسان گاه در شرایطی قرار میگیرد که موجب بیآبرویی میشود. در این شرایط باید به گونهای عمل کرد که شرایط تغییر کند. حضرت مریم(س) برای آنکه آبروریزی نشود، شرایط را تغییر میدهد و به حکم الهی سکوت کرده و خود در مسئله وارد نمیشود؛ زیرا گاه عدم سکوت، خود موجب آبروریزی است. در شرایطی که نمیتوان حق را بیان کرد، سکوت بهترین راهکار است.(مریم، آیات 25 تا 28) البته ایشان بر این باور ابتدایی بود که مرگ و فراموشی مردم از وجود شخص ایشان بهتر از آبروریزی است.(مریم، آیات 18 تا 23) همچنین حضرت یوسف(ع) برای رهایی از کار زشت و آبروریزی، تغییر شرایط و دوری از منطقه گناه و محیط آلوده را بهترین راهکار دانسته و حتی زندان را محیطی امنتر از حضور در محیطی میداند که آبروریزی شود و گناهی را مرتکب گردد که در قیامت باید پاسخگو باشد.(یوسف، آیه 33)
- مرگ
از نظر آموزههای وحیانی اسلام، حفظ و صیانت از آبرو از چنان اهمیتی برخوردار است که انسان باید مالش را در راه حفظ و صیانت آن بدهد؛ به نظر میرسد که دادن جان برای حفظ آبرو در پیشگاه خدا ارزشمند است. به این معنا که اگر انسان در شرایطی قرار گیرد که گناهی مرتکب شود و آبروی او در پیشگاه خداوند برود و در روز قیامت خوار و ذلیل باشد، بهتر است در چنین شرایطی اهم و مهم کند. پس گاه همانند حضرت یوسف(ع) زندان رفتن را بهتر از بیآبرویی بداند.(یوسف، آیه 33) و گاه حتی برای آنکه آبروی اجتماعی و عرض او ریخته نشود از خداوند مرگ را بخواهد. درخواست مرگ برای رهایی از بیآبرویی یک درخواست منطقی است.(مریم، آیات 18 تا 23) به نظر میرسد انسان میتواند مرگ را به جان بخرد تا عرض و آبروی خود را در پیشگاه خدا بخرد. خداوند به کسانی که برای حفظ آبروی خویش از مال و جان میگذرند، یاری میرساند و ایشان را از بی آبرویی حفظ کرده و در پناه خویش میگیرد.(یوسف، آیات 23 و 24)
- مناعت طبع
از راههای صیانت از آبرو و عرض، مناعت طبع در هنگام فقر و نداری است. از همین رو خداوند به این راهکار توجه داده و آن را حتی عاملی برای توجه و اهتمام خداوند به این بندگان و رهایی ایشان از فقر و نداری برمیشمارد.(بقره، آیه 273) اميرالمؤمنين(ع) میفرماید: ماءُ وَجهِكَ جامدُ يُقطِرُهُ السُّؤالُ فَانظُر عِندَ مَن تُقطِرُهُ؟! آبرو و حيثيت تو به حال جمود و مصونيت است. با حاجت خواستن (از ديگران جمود آن آب شده) قطراتش ريخته ميشود. تو (نيك) بنگر، نزد چه کسي اين قطرات را خواهي ريخت؟!(نهجالبلاغه، کلمة ۳۳۸)
شاعر پرآوازه، صائب تبریزی همین مضمون را به شعر درآورده و میگوید:
دست طلب که پیش کسان میکنی دراز
پل بستهای که بگذری از آبروی خویش
- رهایی از تعلقات دنیوی
حضرت علی(ع) میفرماید: ماصانَ الأعراضَ كَالإعراضِ عَنِ الدُّنيا وَ سُوءِ الأَغراض؛ براي حفظ شأن و آبرو، چيزي بهتر از پشت پا زدن به علائق دنيا و دست كشيدن از اهداف شوم و انحرافي وجود ندارد. (فهرست غرر، ص ۲۴۲) پس باید گاه از مال گذشت تا آبروی خویش و دیگران حفظ و صیانت شود.
- حلالیتطلبی
امام صادق(ع) میفرماید: مَن كانَت لِأَخيهِ عندَهُ مَظلَمةٌ في عِرضٍ او مالٍ فَليُحلِّلْها مِنه مِن قبلِ أَن يأتِيَ يَومٌ لَيْسَ هناکَ دينارٌ و لا دِرهَمٌ!؛ هر کس به گردن او مظلمه و حقي از حيثيت يا مال برادر ديني خود دارد از او حلاليّت بطلبد، پيش از آنکه روزي فرا رسد که ديگر نه درهمي (براي جبران آن) وجود دارد و نه دينار!(لئاليالأخبار، ج ۵، ص ۲۳۳- بحار، ج ۷۵، ص ۲۴۳)
آثار حفظ آبروی خود و دیگران
در اسلام بر حفظ و صیانت از آبرو بسیار تاکید شده است؛ زیرا شخصیت انسان و انسانیت او به همین امر وابسته است. کسی که عرض و آبرو ندارد، شخصیتی ندارد و در حقیقت تمام انسانیت او به تباهی رفته است. در اسلام بر حفظ آبروی دیگران حتی مجرم ظالم (نساء، آیه 148) و نیز متهم به جرم نیز تاکید شده است.(نساء، آیه 15؛ نور، آیات 4 و 11 و 13 و 15)
اگر کسی از عرض و آبروی خود یا دیگران دفاع کرده و صیانت نماید، خداوند برای چنین شخصی پاداشهای بزرگی را فراهم آورده است. در اینجا به برخی از آثار و برکات حفظ و صیانت از آبروی خود و دیگران اشاره میشود:
- دوری از دوزخ
کسی که عرض دیگران را صیانت کند خداوند او را از دوزخ دور نگه میدارد. پيامبر گرامي اسلام(ص) میفرماید: مَن رَدَّ عَن عِرضِ اَخيهِ كانَ لَهُ سبعونَ اَلفَ حجابٍ مِنَ النّار؛ کسي که از حيثيت و آبروي برادر ديني خود دفاع کند براي او هفتاد هزار سپر از آتش جهنم خواهد بود.(بحار، ج ۷۵، ص ۲۵۳)
- رهایی از لغزش در قیامت
امام رضا(ع) میفرماید: مَن كَفَّ عَن اَعراضِ المُسلِمينَ اَقالَهُ اللهُ عَثرتَهُ يَومَ القِيامه؛ کسي که از آبروريزي و لطمه زدن به حيثيت مسلمانان خودداري کند خداوند از لغزشهاي او در روز قيامت گذشت خواهد کرد.(بحار، ج ۷۵، ص ۲۵۶)
- عزت
هر کسی عزت بخواهد باید متعرض نوامیس و عرض و آبروی مردم نشود. امام صادق(ع) میفرماید:
شَرفُ المؤمِنِ صلاتُهُ بِاللّيلِ وَ عِزُّ المؤمِنِ كَفُّهُ عَن اَعراضِ النّاسِ؛ شرافت مؤمن در نماز شب خواندن او و عزّت و بزرگي او در عدم تَعرّض به حيثيت ديگران است.(فروع کافي، ج ۳، ص ۴۸۸)
- پاداش بهشت: امام صادق(ع) میفرماید
منَ رَدَّ عَن عِرضِ اَخيهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّهْ اَلبَتَّه؛ کسي که آبروي برادر مسلمان خود را حفظ کند، بهشت جايگاه او خواهد بود. (ثوابالاعمال، ص ۳۲۴)
- صدقه
یکی از مهمترین و برترین اعمال اجتماعی، صدقه دادن است که حتی افراد هنگام مرگ خواهان انجام آن میشوند در حالی که دیر شده و دستشان از دنیا کوتاه گشته.(منافقون، آیه 10) پيامبر گرامي اسلام(ص) درباره ارزش و اهمیت صیانت از آبروی افراد میفرماید: ما وَقي بِهِ المَرءُ عِرضَهُ كُتِبَ لَهَ صَدَقَهْ؛ هر چيزي كه انسان جهت حفظ حيثيت و آبروي خود (در محدودة شرع مقدس) بكار برد براي او صدقه نوشته ميشود.(دُرج گُهر، ص ۱۴۸)
- پوشش عیوب
صیانت از آبروی دیگران موجب میشود تا خداوند نسبت به او ستار باشد و عیوب او را در دنیا و آخرت بپوشاند. پيامبر گرامي اسلام(ص) میفرماید: مَن سَتَرَ علي اَخيهِ سَتَرَهُ اللهُ فيالدُنيا و الآخره؛ كسي كه عيبپوش برادر ديني خود باشد خداوند حيثيت و آبروي او را در دنيا و آخرت محفوظ خواهد داشت. (شهابالأخبار، ص ۱۹۵)
اعاده آبرو
اگر کسی آبروی خویش را برده باید تلاش کند تا آبروی از دست رفته را بازیابد؛ هر چند که بسیار سخت است ولی باید تلاش خود را بکند و با کارها و رفتارهای احسانی و اکرامی، آن را بازیابد.
اگر آبروی کسی را برده باید تلاش کند تا حیثیت او را برگرداند؛ همچنانکه خود شخص باید برای اعاده حیثیت خویش تلاش کند؛ چنانکه حضرت یوسف(ع) برای اعاده حیثیت خود تلاش کرد.(یوسف، آیات 50 و 51)
کسی که در راستای اعاده حیثیت خویش تلاش میکند خداوند نیز او را یاری میرساند؛ چنانکه به پیامبر(ص) یاری رساند.(نور، آیات 11 و 15 و 19) زیرا خداوند به مسئله عرض و آبرو توجه ویژه دارد و برای حفظ آن کمک و یاری میکند.
از همین رو خداوند در احکام و آموزههای وحیانی شریعت اسلام اهتمام ويژهای به حفظ آبروى مؤمنان نشان میدهد.(نساء، آیات 15 و 112؛ نور، آیات 4 و 6 و 11 و 19 و 23؛ احزاب، آیه 58؛ حجرات، آیات 11 و 12)